
همه ما توانایی متمرکز شدن را داریم. نوشتن یک داستان، نواختن پیانو یا مجذوب یک فیلم سینمایی شدن، همگی به تمرکز نیاز دارند. ولی گاهی اوقات افکار شما پراکنده است و ذهنتان از موضوعی به موضوع دیگر کشیده می شود. در چنین مواقعی است که نیاز دارید یاد بگیرید چگونه حافظه خود را تقویت کنید.
تابهحال توجه کردهاید که وقتی غرقِ انجام کاری میشوید، چقدر حس خوبی دارید؟ در این حالت به بهره وری واقعی میرسید و صرفا با کارهای بیهوده و وقتگیر، خودتان را سرگرم نمیکنید. حس میکنید که بسیار هدفمند هستید و گذشت زمان را درک نمیکنید. فرقی نمیکند اسم این حالت را تَچان(flow) میگذارید یا مسحور شدن و غرق شدن در کار، در هر صورت در این زمانها واقعا احساس هیجانانگیزی دارید.
به گفتهی دیوید راک (David Rock)، یکی از بنیانگذاران مؤسسهی NeuroLeadership و نویسندهی کتاب «مغز شما در هنگام کار» (Your Brain at Work)، ما فقط 6 ساعت در هفته واقعا بر کار خود تمرکز میکنیم.
بهعلاوه، بررسیهای راک نشان داده است که بیشترین کارایی و قدرت فکری 90٪ از مردم، مربوط به زمانی است که خارج از ادارهاند و بالاترین میزانتمرکز افراد نیز در هنگام صبح یا اواخر شب است. این دقیقا برخلاف چیزی است که برنامههای کاری به ما دیکته میکنند!
در هنگام بالا بردن تمرکز، تنها «یک فکر» ذهن فرد را اشغال میکند و تمام انرژی ذهن بر همین فکر واحد متمرکز میشود.
البته برای کسبِ تواناییِ فرمان دادن به ذهن و کنترل کردن تمرکز و توجه، به آموزش نیاز داریم. بیشتر افراد نمیتوانند توجه خود را کنترل و ذهن خود را صرفا بر یک موضوع متمرکز کنند. آنها نمیتوانند هر زمان که میخواهند به ذهن خود دستور بدهند که بر چیزی تمرکز کند.
متمرکز کردن فکر، فعالیتی غیرمعمول نیست و تقریبا هر روز برای همه اتفاق میافتد ولی این تمرکز، توانایی ناخودآگاه و کنترلنشدهای است.
برای مثال، آیا توجه کردهاید کودکان در هنگام بازی صدای شما را نمیشنوند؟ آنها آنقدر در بازی غرق میشوند که به هیچ چیز دیگری توجه نمیکنند. یا وقتی کتاب بسیار جالبی میخوانید، صدای اطرافیانتان را نمیشنوید. زمانی که نامهای مهم مینویسید، فیلم یا مسابقهای ورزشی تماشا میکنید، شطرنج بازی میکنید و بهطورکلی وقتی مشغول انجام کاری میشوید که عاشق آن هستید و برایتان جالب یا لذتبخش است، به محیط اطراف خود بیتوجه میشوید و گذشت زمان را حس نمیکنید.
این مثالها نشان میدهند که «متمرکز کردنِ توجه» امکانپذیر است ولی این کار با تمرکز واقعی تفاوت دارد، زیرا فرایندی آگاهانه و عمدی است و شما هر زمان که اراده کنید، میتوانید برای مدت زمان مشخصی (و نه فقط چند ثانیه) ذهن خود را بر هر موضوعی که میخواهید، متمرکز کنید. با استفاده از این توانایی، میتوانید علاوه بر چیزهای لذتبخش و کارهای مورد علاقهتان، ذهن خود را بر وظایف، شغل، درس و حتی کارهای خستهکننده و ناخوشایندی که مجبور به انجام آنها هستید، متمرکز کنید.
مقاله مرتبط: تمرکز خلاق چیست
بالا بردن تمرکز بر یک کار، بسیار شبیه به «متمرکز کردنِ نگاه» است. وقتی تصمیم میگیرید بر چیزی تمرکز کنید، ابتدا مغزتان تمام اطلاعات بصری را دریافت و پردازش میکند تا به شما بگوید که باید بر چه چیزی تمرکز کنید.
این کار شبیه زمانی است که برای اولین بار، تابلوی نقاشی یا عکسی را میبینید. وقتی که تصویر واضحتر میشود، مغز شما بهسراغ جنبهای میرود که میخواهید به آن توجه کنید (فرایند بالا به پایین). وقتی به این نوعِ لذتبخش از تمرکز دست مییابید که در آن گذشت زمان را حس نمیکنید، درک شما از جهان اطراف تغییر میکند و توانایی بیشتری در نادیده گرفتن محرکهای بیرونی دارید.
از دست دادن تمرکز، فرایندی طبیعی، مطلوب و تکاملیافته است که برای حفظ امنیت ما بهوجود آمده است. از بین رفتن تمرکز زمانی رخ میدهد که مغز چیزهایی میبیند که باید به آنها توجه کنید (فرایند پایین به بالا). تکامل موجب شده است که وقتی در اطراف خود با چیزی خطرناک یا جالب مواجه میشوید، تمرکز خود را از دست بدهید و به آن عامل توجه کنید.
ه گفتهی گلوریا مارک (Gloria Mark)، استاد دانشگاه ارواین در کالیفرنیا، وقتی تمرکز خود را از دست میدهید، حداکثر 25 دقیقه زمان لازم است تا دوباره بر کار اصلی خود تمرکز کنید (در برخی از بررسیها زمان بازیابی تمرکز 5 دقیقه و در برخی دیگر 15 دقیقه ذکر شده است). در هر صورت، از دست دادن تمرکز هزینههایی دارد.
برای نمونه مشاغل اداری را در نظر بگیرید. کارمندان در ادارات بهطور میانگین، هر 3 تا 10 دقیقه تمرکز خود را از دست میدهند (البته در بررسیهای مختلف، اعداد متفاوتی مطرح شده است) ولی هیچ پژوهشی بهطور قطعی نشان نمیدهد که آیا با ایجاد وقفههای بیشتر، کیفیت کار کاهش مییابد یا خیر.
شاید تصور میکنید بیشترِ عواملی که موجب از دست رفتن بالا بردن تمرکز میشوند،
عواملی بیرونی مانند همکاران، تماسهای تلفنی یا ایمیلها هستند، ولی براساس پژوهش انجامشده توسط گلوریا مارک، حدودا در 44 درصد موارد، این خود ما هستیم که موجب از دست رفتن تمرکزمان میشویم!
ذهن انسان حداکثر تا 2 ساعت میتواند بر هر کاری تمرکز کند (البته بعد از این مدت برای بازیابی نیروی خود به 20 تا 30 دقیقه استراحت نیاز دارد)، چرا از این پتانسیل خود استفاده نمیکنیم؟
هیچکس نمیتواند با جادو، تمرکز خود را افزایش بدهد. افزایش تمرکز به تمرین زیادی نیاز دارد و نیازمند یکی از سختترین انواع تلاشها یعنی ذهن آگاهی (mindfulness) است. البته نکتهها و روشهایی نیز وجود دارد که میتوانید برای افزایش بالا بردن تمرکز خود، آنها را بهکار بگیرید.
در ادامه تکنیکهایی را بیان میکنیم که شما را به آن حالت لذتبخش بهرهوری آسان و بدون زحمت نزدیک میکند.
انجام چند کار بهطور همزمان، مغز ما را به تمرکز نداشتن عادت داده است. در مطالعهای که در دانشگاه استنفورد انجام شد، گروهی از افراد تعداد زیادی از کارها و گروه دیگری تعداد کمی از کارها را همزمان انجام دادند و مشخص شد که حفظ تمرکز برای گروه اول دشوارتر است.
در فرهنگ کاریای که هنوز هم در آن «پُرکاری» ویژگی خوبی بهشمار میرود، انجام همزمان چند کار موجب میشود حس کنیم به چیزی بیش از آنچه واقعا هستیم، دست یافتهایم.
بهعلاوه در یک بررسی نشان داده شده است که انجام همزمان چند کار موجب میشود حس خوبی داشته باشیم. به گفتهی دیوید راک از مؤسسهیNeuroLeadership انجام همزمان چند کار، منجر به پایین آمدن بهرهی هوشی (IQ) ما میشود و موجب میشود مرتکب اشتباه شویم و جزئیات را نادیده بگیریم.
مقاله مرتبط: خلاقیت چیست؟افراد خلاق چگونه هستند؟
برای شروع تمرینات ازاین تکنیک ها استفاده کنید:
سعی کنید از تکنیک هایی که مفید و مؤثر به نظر می رسند، استفاده کنید و حداقل به مدت3 روز آنها را به طور صحیح به کار ببندید. اگر متوجه تغییرات کمی شدید، پیشنهاد می شود تمرینات خود را ادامه دهید، چون در تمرکز ذهن شما مؤثر خواهد بود.همچنین می توانید در محیط اطرافتان نیز تغییراتی بدهید که ممکن است برای شما مفید باشند.
این شیوه ممکن است ظاهراً ساده به نظر بیاید، ولی در عین حال بسیار مؤثر است. هنگامی که حواستان پرت می شود و ذهنتان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهید که " حواست را جمع کن". این روش کم کم سبب می شود که توجه شما به موضوع مورد نظرتان جلب شود.
برای مثال، هنگامی که در کلاس هستید و ذهن شما را کنفرانس کلاسی، تکالیفی که دارید، تاریخ، ساعت صرف غذا و یا هر چیز دیگری پر کرده، به خودتان بگویید:" حواست را جمع کن و به کنفرانس توجه کن". به هر حال تا حدی که ممکن است اجازه ندهید تمرکزتان به هم بریزد. و دوباره این هشدار را پیش خودتان تکرار کنید:" حواست را جمع کن".
هنگامی که افکار مزاحم خود را پیدا کردید، کم کم با تکنیک " حواست را جمع کن" به حال بر می گردید. اگر یک شخص معمولی باشید، ممکن است این عمل را صدها بار در هفته انجام دهید. ولی طی روزهای آینده مدت زمانی که افکار خاصی درذهن شما می ماند، طولانی تر می شود، یا به عبارت دیگر بالا بردن تمرکز در مورد موضوعی خاص بالا می رود. بنابر این باید صبور باشید تا شاهد پیشرفت های خود در این زمینه باشید.
مقاله مرتبط: 10 راه ساده برای افزایش توانایی مغز شما
این روش نیز یکی دیگر از تکنیک هایی است که پایه و اساس بالا بردن تمرکز است و به شما کمک می کند تا تمرکز داشته باشید و از حواس پرتی جلوگیری کنید.
اگر تار عنکبوتی را تحریک کنید، تار تکان می خورد و عنکبوت نسبت به جنبش تار، از خود واکنش نشان داده و می خواهد علت حرکت را بیابد، ولی وقتی چندین بار این عمل را تکرار کنید، خواهید دید که عنکبوت ، دیگر نسبت به حرکت تار هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهد و متوجه می شود که حشره ای به دام او نیامده است.
این روش را یاد گرفته و ذهن خود را پرورش دهید و در برابر حواس پرتی تسلیم نشوید. وقتی کسی داخل اتاق می شود یا وقتی در با صدای بلند به هم می خورد، نباید به خودتان اجازه دهید که حواستان پرت شود. شما باید تمرکزتان را برای هدفی که در ذهن دارید، حفظ کنید.
مثلاً در یک کنفرانس کلاسی اجازه دهید که دیگران جلوی شما حرکت کنند و سرفه کنند، بدون اینکه به آنها نگاه کنید فقط بین خودتان و کنفرانس، تونل ارتباطی ویژه ای ایجاد کنید و بگذارید دیگران از این تونل خارج باشند. و یا وقتی که با کسی صحبت می کنید، حواستان فقط به او باشد و به صورتش نگاه کنید و از حرف هایی که می زند یادداشت بردارید. بگذارید همه چیز از ذهنتان خارج شود و به هیچ چیز جز او توجه نکنید.
در طول روز ، زمان ویژه ای را به فکر کردن درباره مسائلی که به ذهن شما خطور می کنند و بالا بردن تمرکز را به هم می زنند اختصاص دهید. به طور مثال ساعت 30/ 4 تا 5 بعد از ظهر زمانی است که شما می توانید به این افکار بپردازید. هنگامی که این افکار مزاحم در طول روز به ذهن شما خطور کرد و باعث نگرانی شما شد، به یاد آورید که زمان ویژه ای را برای آنها در نظر گرفته اید و اجازه دهید که از ذهن شما خارج شوند. کسانی که از این روش استفاده کرده اند، توانسته اند 35 درصد از افکار مزاحم را در طول 4 هفته در خود کاهش دهند. این تغییر بزرگی است.
ـ گام های اساسی این روش عبارت اند از:
دانلودpdf مقاله :چگونه تمرکز خود را بالا ببریم؟
آفرینندگی یا آفرینشگری یا خلاقیت، مهم ترین و اساسیترین قابلیت و توانایی انسان و بنیادیترین عامل ایجاد ارزش است که در همه ابعاد و جوانب زندگی وی نقش کاملاً حیاتی ایفا میکند. خلاقیت و نوآوری از والاترین ویژگیهای انسان است. همه علوم، تولیدات، فناوریها، صنایع، ابداعات، اختراعات، هنرها، ادبیات، موسیقی، معماری و به طور کلی اساس انواع تمدنها از ابتدا تاکنون و کلیه دستاوردهای بشری، جلوههای گوناگونِ خلاقیت و نوآوری است. تمدن انسانی و زندگی وی بدون خلاقیت امکانپذیر نیست.
به عنوان مثال تورنس، خلاقیت را به عنوان نوعی مسئلهگشایی مد نظر قرار دادهاست. به نظر وی تفکرِ خلاقِ مختصر عبارتست از فرایند حس کردن مسائل یا کاستیهای موجود در اطلاعات، فرضیهسازی دربارهٔ حل مسائل و رفع کاستیها، ارزیابی و آزمودن فرضیه ها، بازنگری و بازآزمایی آنها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران.حمید رجایی خلاقیت را مهارت ذهنی برای تولید ایده تازه میداند.همچنین میگوید حدس موتور محرکه خلاقیت و علوم است.
خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته از فرایندهای خودآگاه و ناخودآگاه انسان میباشد. البته برخی هم معتقدند جان مایه خلاقیت تولید یک ایده است و ارزشمندی امری افزون شده است که در زمینههایی دیگر مانند ارزشمند بودن از نظر تجاری سازی، فرهنگ، علم، فناوری و سایر زمینهها مطرح میشود. اما به لحاظ روانشناختی، توانایی (به مثابه یک مهارت تقریباً قوام یافته) نوفهمی و ساخت ایده نو و تازه، تمام جوهر خلاقیت است. از دیدگاه یک دیدگاه علمی محصولات تفکر خلاق گاهی اوقات به تفکر واگرا ارجاع داده میشود. همانند دیگر پدیدهها در علم یک دیدگاه یا تعریف یگانه از خلاقیت وجود ندارد و به طور متنوع به موارد زیر منسوب شدهاست: فرایند شناختی، محیطی اجتماعی، ویژگی فردی، شانس و همچنین مواردی مانند نبوغ، بیماریهای روانی و شوخطبعی پیوند داده شدهاست.
تعریف مناسب دیگر فرایند فرضیات شکسته است تفکرات خلاق زمانی تولید میشود که شخص پیشفرضها را کنار گذاشته و یک دیدگاه جدیدی را جستجو کند که دیگران به آن نپرداختهاند. خلاقیت نیاز به حضور همزمان تعدادی از ویژگیها از قبیل هوش، پشتکار، غیرمتعارف بودن و توانایی تفکر به سبکی خاص دارد. خلاقیت، خودکار و بدون زحمت و تلاش است و غالباً همچون تصورات ذهنی خودانگیخته به وجود میآید. برای آن مراحلی توسط هلم هولتز و والاس پیشنهاد شدهاست: 1-آمادگی 2-دوره نهفتگی 3-الهام 4-تحقق.
افراد خلاق خیالپرداز هستند و رویاهای خود را بهتر به خاطر میآورند و سادهتر از دیگران هیپنوتیزم میشوند. اسکیزوفرنی و خلاقیت به طرقی با هم ارتباط دارند. چون بسیار افراد خلاق در بین بستگان افراد اسکیزوفرن بسیار دیده شده ممکن است پیوند ژنتیکی مستقیمی بین این دو خصوصیت وجود داشته باشد.
مندلسون عنوان کرد تفاوت در تمرکز توجه علت تفاوت در خلاقیت است. اگر کسی بتواند تنها به دو چیز در یک زمان توجه کند فقط یک قیاس ممکن در آن زمان میتواند کشف شود، اگر به چهار چیز توجه کند شش مقایسهٔ ممکن وجود خواهد داشت. افراد خلاق توجه نامتمرکز دارند که با سطوح پایین فعالسازی قشری همراه است، از سوی دیگر افراد غیر خلاق توجه خود را زیادتر متمرکز میکنند و این آنها را از فکر کردن در ایدههای نوآورانه بازمیدارد. مارتیندل وایزنک مطرح میکنند خلاقیت یک سندرم بازداری زدایی است. افراد خلاق روشهای گوناگون اغلب نامأنوسی را به کار میبرند که معتقدند درخلاقیت بیشتر به آنها کمک میکند.
شاید رایجترین روش، گوشهگیری باشد که نزدیک به محرومیت حسی است یعنی شرایطی که انگیختگی قشری را کاهش میدهد که این موضوع به علت حساسیت بیش از حد آنهاست. این افراد از نظر فیزیولوژیایی بیشواکنشی دارند.
افراد خلاق شیفتهٔ تازگی هستند و به دنبال تحریک ذهنی و نه محرکهای قوی و مخاطرهآمیز جهان واقعی هستند. با استفاده از پت، یافتهٔ جدید این است که هرس کردن نورونی که در میان سطح عادی و سطح سایکوپاتولوژی واقع شود میتواند موجب خلاقیت شود. دلایل دیگری که برای ارتباط نیمکرهٔ راست با خلاقیت وجود دارد این است که افراد خلاق تنها طی این فرایند و نه به طور کلی تکیه بیشتر بر نیمکرهٔ راست دارند.افراد با خلاقیت بالا دچار ناکارایی در بازداری شناختی هستند که قطعهٔ پیشانی مسئول آن است، بنابراین باید سطوح پایینتری از فعالسازی قطعهٔ پیشانی را در افراد خلاقمشاهده کنیم که آزمایشها و ارائهٔ تکالیف این فرضیه را تأیید کردهاست.
افراد خلاق عموماً ویژگیهای دارند که آنها را از سایر مردم متمایز میکند. این ویژگیها که همان ظهور و بروز نیروهای تفکری و تخیلی انسان در منظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملکردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از:
افراد خلاق، همواره به اندازه کافی از هوش برخوردارند. یعنی لزوماً انسانهای دارای هوش بالا، انسانهای خلاقی نیستند. بلکه کسانی خلاق هستند که توانستهاند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی کنند.
از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است.
توانایی دست کشیدن از یک قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوبهای جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریع تر میتواند قالب شکنی کند و به الگوهای جدید دست یابد.
توانایی و تمایل به ایجاد جوابهای غیرمعمول و مرسوم را در واکنش به محرکهای محیطی دارند. تنوع طلبی و بیزاری از انجام کارها به صورت روتین از دیگر خاصیتهای این ویژگی است.
به خود متکی بودن و سنجش افکار و ایدهها بر مبنای منطق و استدلال به دور از وابستگیها و غوغا سالاریها و عدم تمایل به همرنگی با جماعت از دیگر ویژگیهای این افراد است.
به توانایی خود اعتماد و باور دارند و تصویری واقعی از امکانات و حدود توانمندیهای خود دارند.
از انتقاد و شکست ترسی ندارند و اشتباهات را فرصتهایی برای یادگیری تلقی میکنند.
به طور فعال و پرتلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، به ایده میپردازند.
افراد خلاق، سالهای زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف میکنند و علاوه بر آن همواره در حال توسعه دائمی دانش و آگاهی خود هستند.
افراد خلاق، عموماً در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بودهاند و بعضاً فقدانهای بزرگی نظیر والدین یا امکانات مالی داشتهاند. این فقدانها عموماً موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشتهاند تا در جهت رفع نیاز خود به راه حلهای خلاقانه بیندیشد.
افراد خلاق نیاز دارند در کسب هدفهای خود، به موفقیتهایی دست پیدا کنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرم کننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راه حلهای تازه، ریسک پذیری بیشتر و تمرکز قوی تر بر روی موضوع است.
به خاطر پرورش خلاقیت باید کارهایی انجام دهیم که از طرفی دانش و تجربه ما را که به عنوان ماده خام خلاقیت هستند بالا ببرد و از طرف دیگر شیوه تفکر ما را اصلاح و هدایت کند و از سویی قدرت تخیل ما را بهبود بخشیده و امکان تصورسازی به ما بدهد. میدانیم که خلاقیت نوعی تکاپوی فکری و ذهنی برای دست یابی به اندیشههای بدیع است. پس کارهایی که بتواند ذهن را در این راستا به تکاپو وادارد و به ما فرصت اندیشیدن و تبلور آن را در جهان خارج بدهد، موجب افزایش خلاقیت میشود.
غنیترین منبع سوخت و عاملی است که موجب میشود انسان بتواند ایدههای خلاقانه ارائه بدهد. تجربه را میتوان از انجام کارهای متنوع و مخاطره انگیز، مسافرت مخصوصاً با شرایط سخت و مصیبت بار و به مکانهای دور افتاده، تماسهای شخصی با دیگران بویژه کودکان، خواندن شرح حال افراد، تماشا کردن تلویزیون، گوش کردن رادیو و ... به دست آورد.
حل معما، جدول، شطرنج، کلمات متقاطع، بیست سوالیها، بازی در هوای آزاد، حل مسائل ریاضی بخصوص مسائل هندسه و احتمال که نوعی ورزش ذهنی هستند در تقویت قدرت تفکر موثرند.
آنچه موجب خلاقیت میشود، لزوماً هوش و نبوغ فوقالعاده نیست بلکه کوشش مضاعفی است که افراد خلاق انجام میدهند تا مغز را به تصور وادارند. سخت کوشی و عادت کردن به کار و تلاش ما را در هنگام تولید ایدههای خلاقانه یاری میکند.
بروز ایدههای نو نیاز به دانش فراوان دارد. در حقیقت دانش ماده اولیه تصورسازی است توسعه دائمی دانش و اطلاعات وسیع در بروز ایدههای خلاقانه نقش بی بدیلی دارند.
تقویت روحیه پرسش گری و اینکه انسان از طرح سؤالهای به ظاهر کودکانه واهمه نداشته باشد و سؤالهای چالشبرانگیز مطرح کند، باعث پرورش کنجکاوی در انسان میشود و ساختارشکنی قالبهای ذهنی را تسریع میکند.
تمام کارهایی که در زندگی انجام می شود یا حتی انسانهای پیرامون، می توانند به صورت انتزاعی و سمبولیک باشند. بطور نمونه: کدام یک مثبت و کدام یک منفی است؟ احتمالاً برنامه هایی وجود دارد که هم مثبت هستند و هم منفی. این باعث می شود تا ذهن مدام بپرسد: چگونه می توانم مثبت را در زندگی ام افزایش دهم؟ اینگونه شخص زندگی خود را انتزاعی کرده و در نتیجه خلاقیت مغز را به کار انداخته است.
دانلودpdf مقاله :خلاقیت چیست؟افراد خلاق چگونه هستند؟
آفرینندگی یا آفرینشگری یا خلاقیت، مهم ترین و اساسیترین قابلیت و توانایی انسان و بنیادیترین عامل ایجاد ارزش است که در همه ابعاد و جوانب زندگی وی نقش کاملاً حیاتی ایفا میکند. خلاقیت و نوآوری از والاترین ویژگیهای انسان است. همه علوم، تولیدات، فناوریها، صنایع، ابداعات، اختراعات، هنرها، ادبیات، موسیقی، معماری و به طور کلی اساس انواع تمدنها از ابتدا تاکنون و کلیه دستاوردهای بشری، جلوههای گوناگونِ خلاقیت و نوآوری است. تمدن انسانی و زندگی وی بدون خلاقیت امکانپذیر نیست.
به عنوان مثال تورنس، خلاقیت را به عنوان نوعی مسئلهگشایی مد نظر قرار دادهاست. به نظر وی تفکرِ خلاقِ مختصر عبارتست از فرایند حس کردن مسائل یا کاستیهای موجود در اطلاعات، فرضیهسازی دربارهٔ حل مسائل و رفع کاستیها، ارزیابی و آزمودن فرضیه ها، بازنگری و بازآزمایی آنها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران.حمید رجایی خلاقیت را مهارت ذهنی برای تولید ایده تازه میداند.همچنین میگوید حدس موتور محرکه خلاقیت و علوم است.
خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته از فرایندهای خودآگاه و ناخودآگاه انسان میباشد. البته برخی هم معتقدند جان مایه خلاقیت تولید یک ایده است و ارزشمندی امری افزون شده است که در زمینههایی دیگر مانند ارزشمند بودن از نظر تجاری سازی، فرهنگ، علم، فناوری و سایر زمینهها مطرح میشود. اما به لحاظ روانشناختی، توانایی (به مثابه یک مهارت تقریباً قوام یافته) نوفهمی و ساخت ایده نو و تازه، تمام جوهر خلاقیت است. از دیدگاه یک دیدگاه علمی محصولات تفکر خلاق گاهی اوقات به تفکر واگرا ارجاع داده میشود. همانند دیگر پدیدهها در علم یک دیدگاه یا تعریف یگانه از خلاقیت وجود ندارد و به طور متنوع به موارد زیر منسوب شدهاست: فرایند شناختی، محیطی اجتماعی، ویژگی فردی، شانس و همچنین مواردی مانند نبوغ، بیماریهای روانی و شوخطبعی پیوند داده شدهاست.
تعریف مناسب دیگر فرایند فرضیات شکسته است تفکرات خلاق زمانی تولید میشود که شخص پیشفرضها را کنار گذاشته و یک دیدگاه جدیدی را جستجو کند که دیگران به آن نپرداختهاند. خلاقیت نیاز به حضور همزمان تعدادی از ویژگیها از قبیل هوش، پشتکار، غیرمتعارف بودن و توانایی تفکر به سبکی خاص دارد. خلاقیت، خودکار و بدون زحمت و تلاش است و غالباً همچون تصورات ذهنی خودانگیخته به وجود میآید. برای آن مراحلی توسط هلم هولتز و والاس پیشنهاد شدهاست: 1-آمادگی 2-دوره نهفتگی 3-الهام 4-تحقق.
افراد خلاق خیالپرداز هستند و رویاهای خود را بهتر به خاطر میآورند و سادهتر از دیگران هیپنوتیزم میشوند. اسکیزوفرنی و خلاقیت به طرقی با هم ارتباط دارند. چون بسیار افراد خلاق در بین بستگان افراد اسکیزوفرن بسیار دیده شده ممکن است پیوند ژنتیکی مستقیمی بین این دو خصوصیت وجود داشته باشد.
مندلسون عنوان کرد تفاوت در تمرکز توجه علت تفاوت در خلاقیت است. اگر کسی بتواند تنها به دو چیز در یک زمان توجه کند فقط یک قیاس ممکن در آن زمان میتواند کشف شود، اگر به چهار چیز توجه کند شش مقایسهٔ ممکن وجود خواهد داشت. افراد خلاق توجه نامتمرکز دارند که با سطوح پایین فعالسازی قشری همراه است، از سوی دیگر افراد غیر خلاق توجه خود را زیادتر متمرکز میکنند و این آنها را از فکر کردن در ایدههای نوآورانه بازمیدارد. مارتیندل وایزنک مطرح میکنند خلاقیت یک سندرم بازداری زدایی است. افراد خلاق روشهای گوناگون اغلب نامأنوسی را به کار میبرند که معتقدند درخلاقیت بیشتر به آنها کمک میکند.
شاید رایجترین روش، گوشهگیری باشد که نزدیک به محرومیت حسی است یعنی شرایطی که انگیختگی قشری را کاهش میدهد که این موضوع به علت حساسیت بیش از حد آنهاست. این افراد از نظر فیزیولوژیایی بیشواکنشی دارند.
افراد خلاق شیفتهٔ تازگی هستند و به دنبال تحریک ذهنی و نه محرکهای قوی و مخاطرهآمیز جهان واقعی هستند. با استفاده از پت، یافتهٔ جدید این است که هرس کردن نورونی که در میان سطح عادی و سطح سایکوپاتولوژی واقع شود میتواند موجب خلاقیت شود. دلایل دیگری که برای ارتباط نیمکرهٔ راست با خلاقیت وجود دارد این است که افراد خلاق تنها طی این فرایند و نه به طور کلی تکیه بیشتر بر نیمکرهٔ راست دارند.افراد با خلاقیت بالا دچار ناکارایی در بازداری شناختی هستند که قطعهٔ پیشانی مسئول آن است، بنابراین باید سطوح پایینتری از فعالسازی قطعهٔ پیشانی را در افراد خلاقمشاهده کنیم که آزمایشها و ارائهٔ تکالیف این فرضیه را تأیید کردهاست.
افراد خلاق عموماً ویژگیهای دارند که آنها را از سایر مردم متمایز میکند. این ویژگیها که همان ظهور و بروز نیروهای تفکری و تخیلی انسان در منظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملکردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از:
افراد خلاق، همواره به اندازه کافی از هوش برخوردارند. یعنی لزوماً انسانهای دارای هوش بالا، انسانهای خلاقی نیستند. بلکه کسانی خلاق هستند که توانستهاند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی کنند.
از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است.
توانایی دست کشیدن از یک قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوبهای جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریع تر میتواند قالب شکنی کند و به الگوهای جدید دست یابد.
توانایی و تمایل به ایجاد جوابهای غیرمعمول و مرسوم را در واکنش به محرکهای محیطی دارند. تنوع طلبی و بیزاری از انجام کارها به صورت روتین از دیگر خاصیتهای این ویژگی است.
به خود متکی بودن و سنجش افکار و ایدهها بر مبنای منطق و استدلال به دور از وابستگیها و غوغا سالاریها و عدم تمایل به همرنگی با جماعت از دیگر ویژگیهای این افراد است.
به توانایی خود اعتماد و باور دارند و تصویری واقعی از امکانات و حدود توانمندیهای خود دارند.
از انتقاد و شکست ترسی ندارند و اشتباهات را فرصتهایی برای یادگیری تلقی میکنند.
به طور فعال و پرتلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، به ایده میپردازند.
افراد خلاق، سالهای زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف میکنند و علاوه بر آن همواره در حال توسعه دائمی دانش و آگاهی خود هستند.
افراد خلاق، عموماً در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بودهاند و بعضاً فقدانهای بزرگی نظیر والدین یا امکانات مالی داشتهاند. این فقدانها عموماً موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشتهاند تا در جهت رفع نیاز خود به راه حلهای خلاقانه بیندیشد.
افراد خلاق نیاز دارند در کسب هدفهای خود، به موفقیتهایی دست پیدا کنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرم کننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راه حلهای تازه، ریسک پذیری بیشتر و تمرکز قوی تر بر روی موضوع است.
به خاطر پرورش خلاقیت باید کارهایی انجام دهیم که از طرفی دانش و تجربه ما را که به عنوان ماده خام خلاقیت هستند بالا ببرد و از طرف دیگر شیوه تفکر ما را اصلاح و هدایت کند و از سویی قدرت تخیل ما را بهبود بخشیده و امکان تصورسازی به ما بدهد. میدانیم که خلاقیت نوعی تکاپوی فکری و ذهنی برای دست یابی به اندیشههای بدیع است. پس کارهایی که بتواند ذهن را در این راستا به تکاپو وادارد و به ما فرصت اندیشیدن و تبلور آن را در جهان خارج بدهد، موجب افزایش خلاقیت میشود.
غنیترین منبع سوخت و عاملی است که موجب میشود انسان بتواند ایدههای خلاقانه ارائه بدهد. تجربه را میتوان از انجام کارهای متنوع و مخاطره انگیز، مسافرت مخصوصاً با شرایط سخت و مصیبت بار و به مکانهای دور افتاده، تماسهای شخصی با دیگران بویژه کودکان، خواندن شرح حال افراد، تماشا کردن تلویزیون، گوش کردن رادیو و ... به دست آورد.
حل معما، جدول، شطرنج، کلمات متقاطع، بیست سوالیها، بازی در هوای آزاد، حل مسائل ریاضی بخصوص مسائل هندسه و احتمال که نوعی ورزش ذهنی هستند در تقویت قدرت تفکر موثرند.
آنچه موجب خلاقیت میشود، لزوماً هوش و نبوغ فوقالعاده نیست بلکه کوشش مضاعفی است که افراد خلاق انجام میدهند تا مغز را به تصور وادارند. سخت کوشی و عادت کردن به کار و تلاش ما را در هنگام تولید ایدههای خلاقانه یاری میکند.
بروز ایدههای نو نیاز به دانش فراوان دارد. در حقیقت دانش ماده اولیه تصورسازی است توسعه دائمی دانش و اطلاعات وسیع در بروز ایدههای خلاقانه نقش بی بدیلی دارند.
تقویت روحیه پرسش گری و اینکه انسان از طرح سؤالهای به ظاهر کودکانه واهمه نداشته باشد و سؤالهای چالشبرانگیز مطرح کند، باعث پرورش کنجکاوی در انسان میشود و ساختارشکنی قالبهای ذهنی را تسریع میکند.
تمام کارهایی که در زندگی انجام می شود یا حتی انسانهای پیرامون، می توانند به صورت انتزاعی و سمبولیک باشند. بطور نمونه: کدام یک مثبت و کدام یک منفی است؟ احتمالاً برنامه هایی وجود دارد که هم مثبت هستند و هم منفی. این باعث می شود تا ذهن مدام بپرسد: چگونه می توانم مثبت را در زندگی ام افزایش دهم؟ اینگونه شخص زندگی خود را انتزاعی کرده و در نتیجه خلاقیت مغز را به کار انداخته است.
دانلودpdf مقاله :خلاقیت چیست؟افراد خلاق چگونه هستند؟
قدرت تخیل توانایی اجاد یک فکر ، یک تصویر ذهنی یا یک احساس است . باید با انرژی مثبت بر روی فکر ، احساس یا تصویری روشن و واضح آن قدر تمرکز کنید تا به واقعیت تبدیل شود و به هدف مورد نظرتان یعنی همان چیزی که تصور می کردید برسید .
سعی کنید درحالت مدیتیشن یعنی در وضعیتی ساکت و آرام و متفکرانه و هوشیار قرار بگیرید پس از رسیدن به این آرامش تصور کنید در محیط دلخواه تان قرار گرفتید از این وضعیت لذت می برید و رضایت کامل دارید و هماهنگ و تاثیر گذار بر سایرین کار می کنید این وضعیت را با تمام جزئیات مثلا ساعت های کار مورد نظرتان حقوق دلخواه تان و مسئولیت هایی که دوست دارید بر عهده داشته باشید در ذهن تان مجسم کنید و این احساس را طوری در خود تقویت کنید که این وضعیت را با تمام جزئیات آن قبلا تجربه کرده اید.
این تمرین ساده و کوتاه را روزی دوبار انجام دهید و در مورد آن فکر کنید و شانس خود را برای رسیدن به موفقیت و کسب هدف ایده آل تان را افزایش دهید . با این روش نمی توان رفتار دیگران را کنترل کرد که بر خلاف میل باطنی شان کار می کنند کاربرد این روش برای از میان برداشتن موانع درونی در جهت رسیدن به یک هماهنگی طبیعی است .
ابتدا موضوعی را که تا اندازه ای تصور تحقق آن برای تان ساده باشد انتخاب کنید مثلا بهبود زندگیتان را در یک مکان ساکت که کسی مزاحم شما نشود در وضعیتی راحت بنشیند بدن تان را کاملا اش کنی این راز بزرگ انگشتان پا شروع کنید و تا پوست سرتان ادامه دهید با این کار احساس لذت بخشی به شما دست خواهد داد در حالی که تجسم یا تصویر موضوع مورد نظرتان را در ذن خود نگه داشته اید با صدای بلندبه خودتان عباراتی شبیه این جملات بگویید :
من اکنون تعطیلات آخر هفته خیلی خوبی را در کوه ها می گذرانم . چه تعطیلات زیبایی ، یا من منظره زیبایی که از آپارتمانم دیده می شود خیلی دوست دارم استفاده از این عبارات + که قسمت مهمی از تجسم خلاق می باشد . این جملات به ما می گویند وضعیتی متفاوت و حتی بهتر از آن چیزی که فکر می کردید در اظنتار شما خواهد بود .
اگر احساس شک و تردید دارید یا دچار فکر های متفاوت شده اید در برابر این افکار مقاومت نکنید و در غیر این صورت قدرت آن ها افزایش می یابد حتی اجازه دهید در ذهن تان جریان یابد آنگاه با به کار بردن جملات + به تجسم خود ادامه دهید . این تمرین را روز 5 دقیقه یا نیم ساعت انجام دهید.
سطح تبا موقعی است که در حالت بیداری و خودآگاهی معمولی قرار دارید.
بهترین زمان برای انجام تجسم خلاق شب دقیقا قبل از خواب یا صبح ، بلافاصله پس از بیداری
همین که بتوانید بر روی موضوعی که در ذهنتان فکر کنید یا آن را ببینید و یا احساس کنید برای ادامه کار کافی است .
ممکن است شخصی تاحساس کند قادر به تجسم کردن نیست معمولا این حالت ناشی از یک نوع ترس است . به طور مثال یکی از دانشجویان هنگام مدیتیشین خوابش می برد که علت آن ترس ناشی از احساسات عاطفی زیادی بود .
اغلب وقتی ما به نتیجه می رسیم و یا به چیزهایی که ذهن مان مجسم می کردیم دست پیدا می کنیم دیگر فراموش می کنیم که موفق شده ایم بنابراین پس از رسیدن به هدفتان از خود تشکر و قدردانی کنید و خداوند را به خاطر این موفقیت شاکر باشید.
قدرت تجسم خلاق برای کارهای مفید کاربرد ندارد ، تجسم خلاق وسیله ای است برای برطرف کردن موانعی که خودمان در مسیر جریان عادی و موزون عالم هستی ایجاد کرده ایم . اگر کسی سعی کند از این روش نیرومند برای مقاصد معنی یا خودخواهانه استفاده کند ناآگاهی او را از قانون کاری می رساند . هر کاری که انجام دهید نتیجه اش به خودتان برمی گردد.
به طور مثال : مجسم نکنید که مشخص بالاتر از شما از کار بی کار شده بلکه تجسم کنید که او به شغل بالاتری ارتقا پیدا کرده
اگر شما روزانه ده دقیقه به صورت آگاهانه جملات تاکیدی را تکرار کنید پس از مدتی عادات کهنه و منفی را کنار گذاشت به طور مثال می توانید به خودتان بگویید : من توانایی انجام این کار را دارم من از زندگی ام راضی و خوشحال هستم
آن چه را بپرسید به شما داده خواهد شد . آن چه را که جستجو کنید خواهید یافت – ضربه بزنید به روی شما باز خواهد شد . هر کس بپرسد خواهد یافت و هر کس جستجو کند پیدا خواهد کرد وهر کس ضربه بزند به روی او باز خواهد شد .
بهترین کار برای یادگیری تجسم خلاق این است که حداقل زمان کوتاهی از وقت خود را به تمرین و تکرار این کار اختصاص دهید هر روز صبح ، شب قبل از خواب و حتی اگر فرصت داشتید وسط روز پانزده دقیقه وقت خودتان را صرف مدیتیشن و تجسم خلاق کنید. همیشه تمرین ها مدیتیشین را با تمدد اعصاب شروع کنید آن وقت تجسم خلاق را با عبارات تاکیدی که آرزویش را دارید ادامه دهید تجسم خلاق با اندکی تمرین و تکرار راههای جدید فکر کردن را به شما می آموزد و هم چنین شما می آموزید چگونه مشکلات و مسائل خود را حل کنید .
هستی ، انجام دادن و داشتن
زندگی از سه وجه تشکیل شده : هستی ، انجام دادن و داشتن
هستی یا بودن تجربه اصلی وزنده در لحظه حاضر است ، انجام دادن جنبش و فعالیتی است که از نیروی عادی و خلاق ناشی می شود وتوسط هر موجود زنده جاری می شود و منبع زنده بودن ما است ، داشتن مربوط به رابطه ، با اجتماعی است که در آن زندگی می کنیم در این حالت ما اجازه می دهیم دیگران وارد زندگی می شوند و به راحتی آنها را می پذیریم .
این سه مورد به طور همزمان وجود دارند اغلب مردم در زندگیشان معکوس عمل می کنند آن ها برای بدست آوردن چیزهای مورد علاقه شان سعی می کنند کارهایی انجام دهند تا پول بیشتری بدست آورند به این ترتیب آن ها خوشحال تر خواهند بود در صورتی که شما ابتدا باید همان چیزی باشید که هستید آن وقت آن چه را که لازم است انجام دهید ، به این ترتیب آن چه را که بخواهید شما دارید .
هدف : باید به کاری که تجسم می کنید قلبا تمایل داشته باشید
اعتقاد : اگر نسبت به هدفی که انتخاب کرده اید اعتقاد راسخ داشته باشید با اطمینان بیشتری عمل خواهید کرد .
پذیرش : باید باتمام وجود هدف مورد علاقه تان را بپذیرد و در جستجوی آن رغبت زیادی داشته باشید .
یکی از مهمترین قدم ها در ساختن تجسم خلاق موثر اتصال به منبع روحانی درون تان است . منبع روحی شما همان عشق بی پایان فرزانه و خردمند و قدرت کائنات است .
شنوا : در طی مدیتیشن وقتی به حالت آرامش در می آیید یک کامال ارتباطی بین شما و خویشتن خردمندتان باز می شود و به راهنمایی شما می پردازد به طوری که می توانید سوالات خود را بپرسید و منتظر پاسخ ها بمانید که به صورت واژه ها یا تجسم خلاق و یا از طریق یک احساس می آیند .
فعال : وقتی سرنوشت تان در دست گرفتید احساس می کنید که قدرت انتخاب دارید و می توانید از طریق قدرت فرزانه نامتناهی الهی که خداوند در وجودتان نهاده است توسط تجسم خلاق به اهداف و خوسته های تان برسید .
تنها راه کاربرد موثر تجسم خلاق استفاده از روش تائو است منظور این است که شما مجبور نیستید سعی وتلاش زیادی بکنید شما به آسانی می توانید به جایی که می خواهید بروید و در ذهن تان واضح و روشن تجسم کنید سپس صبورانه و هماهنگ در جهت جریان رودخانه به زندگی تان ادامه دهید .
برای رسیدن به خواسته های تان در زندگی از طریق تجسم خلاق باید بپذیرید که شما مستحق بهترین زندگی هستید
عجیب این که خیلی ها در پذیرفتن خودشان مشکل دارند و فکر می کنند قادر نیستند به خواسته های شان برسند این باورهای غلط ریشه در دوران کودکی ما دارد .
اگر شما احساس می کنید نمیتوانید در عالی ترین وضعیت خودتان را تجسم کنید یا با خودتان فکر می کنید احتمالا من هرگز نمی توانم به خواسته هایم برسم در این صورت باید به دقت تصویری از خودتان را در ذهن خود مجسم کنید این تصویر بیانگر احساس شما راجع به خودتان است . هر موقع نسبت به خودتان احساس خوبی نداشتید با بیان جملات مثبت از خودتان قدردانی و تشکر کنید .
دانلودpdf مقاله :تجسم خیال چیست؟
قدرت تخیل توانایی اجاد یک فکر ، یک تصویر ذهنی یا یک احساس است . باید با انرژی مثبت بر روی فکر ، احساس یا تصویری روشن و واضح آن قدر تمرکز کنید تا به واقعیت تبدیل شود و به هدف مورد نظرتان یعنی همان چیزی که تصور می کردید برسید .
سعی کنید درحالت مدیتیشن یعنی در وضعیتی ساکت و آرام و متفکرانه و هوشیار قرار بگیرید پس از رسیدن به این آرامش تصور کنید در محیط دلخواه تان قرار گرفتید از این وضعیت لذت می برید و رضایت کامل دارید و هماهنگ و تاثیر گذار بر سایرین کار می کنید این وضعیت را با تمام جزئیات مثلا ساعت های کار مورد نظرتان حقوق دلخواه تان و مسئولیت هایی که دوست دارید بر عهده داشته باشید در ذهن تان مجسم کنید و این احساس را طوری در خود تقویت کنید که این وضعیت را با تمام جزئیات آن قبلا تجربه کرده اید.
این تمرین ساده و کوتاه را روزی دوبار انجام دهید و در مورد آن فکر کنید و شانس خود را برای رسیدن به موفقیت و کسب هدف ایده آل تان را افزایش دهید . با این روش نمی توان رفتار دیگران را کنترل کرد که بر خلاف میل باطنی شان کار می کنند کاربرد این روش برای از میان برداشتن موانع درونی در جهت رسیدن به یک هماهنگی طبیعی است .
ابتدا موضوعی را که تا اندازه ای تصور تحقق آن برای تان ساده باشد انتخاب کنید مثلا بهبود زندگیتان را در یک مکان ساکت که کسی مزاحم شما نشود در وضعیتی راحت بنشیند بدن تان را کاملا اش کنی این راز بزرگ انگشتان پا شروع کنید و تا پوست سرتان ادامه دهید با این کار احساس لذت بخشی به شما دست خواهد داد در حالی که تجسم یا تصویر موضوع مورد نظرتان را در ذن خود نگه داشته اید با صدای بلندبه خودتان عباراتی شبیه این جملات بگویید :
من اکنون تعطیلات آخر هفته خیلی خوبی را در کوه ها می گذرانم . چه تعطیلات زیبایی ، یا من منظره زیبایی که از آپارتمانم دیده می شود خیلی دوست دارم استفاده از این عبارات + که قسمت مهمی از تجسم خلاق می باشد . این جملات به ما می گویند وضعیتی متفاوت و حتی بهتر از آن چیزی که فکر می کردید در اظنتار شما خواهد بود .
اگر احساس شک و تردید دارید یا دچار فکر های متفاوت شده اید در برابر این افکار مقاومت نکنید و در غیر این صورت قدرت آن ها افزایش می یابد حتی اجازه دهید در ذهن تان جریان یابد آنگاه با به کار بردن جملات + به تجسم خود ادامه دهید . این تمرین را روز 5 دقیقه یا نیم ساعت انجام دهید.
سطح تبا موقعی است که در حالت بیداری و خودآگاهی معمولی قرار دارید.
بهترین زمان برای انجام تجسم خلاق شب دقیقا قبل از خواب یا صبح ، بلافاصله پس از بیداری
همین که بتوانید بر روی موضوعی که در ذهنتان فکر کنید یا آن را ببینید و یا احساس کنید برای ادامه کار کافی است .
ممکن است شخصی تاحساس کند قادر به تجسم کردن نیست معمولا این حالت ناشی از یک نوع ترس است . به طور مثال یکی از دانشجویان هنگام مدیتیشین خوابش می برد که علت آن ترس ناشی از احساسات عاطفی زیادی بود .
اغلب وقتی ما به نتیجه می رسیم و یا به چیزهایی که ذهن مان مجسم می کردیم دست پیدا می کنیم دیگر فراموش می کنیم که موفق شده ایم بنابراین پس از رسیدن به هدفتان از خود تشکر و قدردانی کنید و خداوند را به خاطر این موفقیت شاکر باشید.
قدرت تجسم خلاق برای کارهای مفید کاربرد ندارد ، تجسم خلاق وسیله ای است برای برطرف کردن موانعی که خودمان در مسیر جریان عادی و موزون عالم هستی ایجاد کرده ایم . اگر کسی سعی کند از این روش نیرومند برای مقاصد معنی یا خودخواهانه استفاده کند ناآگاهی او را از قانون کاری می رساند . هر کاری که انجام دهید نتیجه اش به خودتان برمی گردد.
به طور مثال : مجسم نکنید که مشخص بالاتر از شما از کار بی کار شده بلکه تجسم کنید که او به شغل بالاتری ارتقا پیدا کرده
اگر شما روزانه ده دقیقه به صورت آگاهانه جملات تاکیدی را تکرار کنید پس از مدتی عادات کهنه و منفی را کنار گذاشت به طور مثال می توانید به خودتان بگویید : من توانایی انجام این کار را دارم من از زندگی ام راضی و خوشحال هستم
آن چه را بپرسید به شما داده خواهد شد . آن چه را که جستجو کنید خواهید یافت – ضربه بزنید به روی شما باز خواهد شد . هر کس بپرسد خواهد یافت و هر کس جستجو کند پیدا خواهد کرد وهر کس ضربه بزند به روی او باز خواهد شد .
بهترین کار برای یادگیری تجسم خلاق این است که حداقل زمان کوتاهی از وقت خود را به تمرین و تکرار این کار اختصاص دهید هر روز صبح ، شب قبل از خواب و حتی اگر فرصت داشتید وسط روز پانزده دقیقه وقت خودتان را صرف مدیتیشن و تجسم خلاق کنید. همیشه تمرین ها مدیتیشین را با تمدد اعصاب شروع کنید آن وقت تجسم خلاق را با عبارات تاکیدی که آرزویش را دارید ادامه دهید تجسم خلاق با اندکی تمرین و تکرار راههای جدید فکر کردن را به شما می آموزد و هم چنین شما می آموزید چگونه مشکلات و مسائل خود را حل کنید .
هستی ، انجام دادن و داشتن
زندگی از سه وجه تشکیل شده : هستی ، انجام دادن و داشتن
هستی یا بودن تجربه اصلی وزنده در لحظه حاضر است ، انجام دادن جنبش و فعالیتی است که از نیروی عادی و خلاق ناشی می شود وتوسط هر موجود زنده جاری می شود و منبع زنده بودن ما است ، داشتن مربوط به رابطه ، با اجتماعی است که در آن زندگی می کنیم در این حالت ما اجازه می دهیم دیگران وارد زندگی می شوند و به راحتی آنها را می پذیریم .
این سه مورد به طور همزمان وجود دارند اغلب مردم در زندگیشان معکوس عمل می کنند آن ها برای بدست آوردن چیزهای مورد علاقه شان سعی می کنند کارهایی انجام دهند تا پول بیشتری بدست آورند به این ترتیب آن ها خوشحال تر خواهند بود در صورتی که شما ابتدا باید همان چیزی باشید که هستید آن وقت آن چه را که لازم است انجام دهید ، به این ترتیب آن چه را که بخواهید شما دارید .
هدف : باید به کاری که تجسم می کنید قلبا تمایل داشته باشید
اعتقاد : اگر نسبت به هدفی که انتخاب کرده اید اعتقاد راسخ داشته باشید با اطمینان بیشتری عمل خواهید کرد .
پذیرش : باید باتمام وجود هدف مورد علاقه تان را بپذیرد و در جستجوی آن رغبت زیادی داشته باشید .
یکی از مهمترین قدم ها در ساختن تجسم خلاق موثر اتصال به منبع روحانی درون تان است . منبع روحی شما همان عشق بی پایان فرزانه و خردمند و قدرت کائنات است .
شنوا : در طی مدیتیشن وقتی به حالت آرامش در می آیید یک کامال ارتباطی بین شما و خویشتن خردمندتان باز می شود و به راهنمایی شما می پردازد به طوری که می توانید سوالات خود را بپرسید و منتظر پاسخ ها بمانید که به صورت واژه ها یا تجسم خلاق و یا از طریق یک احساس می آیند .
فعال : وقتی سرنوشت تان در دست گرفتید احساس می کنید که قدرت انتخاب دارید و می توانید از طریق قدرت فرزانه نامتناهی الهی که خداوند در وجودتان نهاده است توسط تجسم خلاق به اهداف و خوسته های تان برسید .
تنها راه کاربرد موثر تجسم خلاق استفاده از روش تائو است منظور این است که شما مجبور نیستید سعی وتلاش زیادی بکنید شما به آسانی می توانید به جایی که می خواهید بروید و در ذهن تان واضح و روشن تجسم کنید سپس صبورانه و هماهنگ در جهت جریان رودخانه به زندگی تان ادامه دهید .
برای رسیدن به خواسته های تان در زندگی از طریق تجسم خلاق باید بپذیرید که شما مستحق بهترین زندگی هستید
عجیب این که خیلی ها در پذیرفتن خودشان مشکل دارند و فکر می کنند قادر نیستند به خواسته های شان برسند این باورهای غلط ریشه در دوران کودکی ما دارد .
اگر شما احساس می کنید نمیتوانید در عالی ترین وضعیت خودتان را تجسم کنید یا با خودتان فکر می کنید احتمالا من هرگز نمی توانم به خواسته هایم برسم در این صورت باید به دقت تصویری از خودتان را در ذهن خود مجسم کنید این تصویر بیانگر احساس شما راجع به خودتان است . هر موقع نسبت به خودتان احساس خوبی نداشتید با بیان جملات مثبت از خودتان قدردانی و تشکر کنید .
دانلودpdf مقاله :تجسم خیال چیست؟