آیا می دانید باورهایمان ، احساساتمان را میسازند احساساتمان ، طرز اندیشه و نگرش ما به این دنیا را شکل میدهند ... و طرز فکرمان ، رفتار و عملکرد ما را میسازند .... پس در نتیجه رفتار ما نتیجه مستقیم باور ما از خودمان و زندگی میباشد .
رفتارهای ما هرطور که باشند نتیجه باورمان از خودمان به عبارتی تصویر ذهنی از خودمان میباشد
ما با باورهای خود ، دنیا را تماشا می کنیم نه با چشمهایمان
به راستی باور چیست؟ چرا کسانی که باورهای مخربی را در ذهن خود پرورش میدهند همیشه منتظر شکست هستند و در نهایت هم خود را شکست خورده مییابند.
اگر بدانید که باور چیست؟ و باورهای محدودکننده و مخرب چه بلایی میتوانند سر انسان بیاورند هرگز باورهای مخرب را در ذهنتان پرورش نخواهید داد.
باور را می توان به گونه ای دیگر نیز تعریف کرد.
مثلاً شما باور دارید که اگر صبح از خواب بیدار شوید و آسمان ابری نباشد، خورشید را در آسمان خواهید دید.دیدن خورشید در آسمان یک باور است. یا اینکه باور دارید که وقتی که روز به پایان رسید شب فرار میرسد.اگر فکر میکنید که برای موفق شدن باید کارهای سخت انجام دهید به این معنی است که شما باور دارید که انجام کارهای سخت منجر به موفقیت میشود.
اگر فکر میکنید که میتوانید کاری را با موفقیت انجام دهید پس شما به توانایی خودتان باور دارید و باقدرت برای انجام آن کار اقدام میکنید؛ و یا برعکس اگر فکر میکنید که نمیتوانید کاری را انجام دهید پس شما به توانایی خودتان باور ندارید.
مقاله مرتبط:اسرار قدرت ذهن ناخودآگاه
باور چیست؟
باور یعنی اینکه به بودن و یا نبودن چیزی یا به انجام شدن و یا نشدن کاری اعتقاددارید. پس اگر بخواهیم در یک جمله باور را تعریف کنیم میتوانیم بگوییم:
باورهای هر انسان به او میگویند که او چگونه انسانی است.
مثلاً اگر شما باور دارید که انسان شجاعی هستید پس در واقعیت هم کارهایتان را بهصورت شجاعانه انجام میدهید.
مقاله مرتبط:آرامش و آگاهی در زندگی
باورهای بنیادی ما در سنین پایین تر در حدود 2 الی 5 سالگی ساخته شده اند و باورهای دیگرمان در سنین بالاتر نیز تحت تاثیر این باورهای بنیادی شکل گرفته اند. اگر باورهایتان را تغییر دهید طرز نگرشتان به این دنیا و هستی عوض شده و اتوماتیک وار رفتار و شخصیت کاملا متفاوتی نسبت به حالت قبل را خواهید داشت.
من شخصا اعتقاد دارم که همه مسایل هستی باید ریشه ای حل شوند. درختی را در نظر بگیرید که ریشه اش را کرمهای آفت زا تخریب کرده اند در این صورت شاخه ها و حتی تنه آن نیز معیوب و منهدم خواهد شد. آیا راه ترمیم آن درخت ، اصلاح شاخه ها و سمپاشی سطحی روی پوسته آن میباشد؟ البته که خیر ، برای ترمیم و اصلاح آن باید راهی برای ترمیم ریشه آن جویاشد چراکه اصلاح سطحی و ترمیم پوسته آن موقتی بوده و چون ریشه معیوب است پس از گذشت چند روز دوباره همان نتیجه معیوب بر روی شاخه ها و پوسته آن نمایان خواهد شد.
اگر میخواهید زندگیتان تغییر کند و رفتار و شخصیت متفاوتی داشته باشید باید ریشه سالم و تمیزی داشته باشید و آن ریشه چیزی نیست جز باورهایتان...
جالب این است که باورهای منفی و مخربی که انسان دارد در حقیقت متعلق به وجود او نیست آن باورها در کودکی او برنامه ریزی شده اند و به صورت یک پیش گویی خودکامبخش در او نمایان میشود و سبب میشود که او احساس بدی به خود داشته در نتیجه رفتار و شخصیت منفی و کیفیت زندگی ناخوشایندی را به سرببرد و به یک انسان عوضی تبدیل شود.
از همین اکنون تصمیم بگیرید تا زندگی خود را به نحو احسن در جهت مثبت و دلخواه خودتان هدایت کنید و رویاهایتان را به حقیقت بپیوندید.
جالب این است که شما قادرید که باورهایتان را تغییر دهید و این کار مشکلی نیست همانطورکه من با تغییر باورهایم ، زندگیم را برای همیشه (نه موقتی) تغییر دادم و همیشگی بودن آن به این علت است که ریشه را ترمیم کردم نه شاخه ها را.
اکثر مردم فکر میکنند که تغییر باورها کار سختی است و تنها از عهده افرادی که آموزشهای سطح بالا دیده اند برمی آید در حالی که شما انسانید و انسان دارای اختیار و اراده میباشد پس غیرممکن وجود ندارد...
با تکنیکهایی ساده و راهگشا نحوه تغییر زندگیتان و در نتیجه زنده کردن رویاهایتان را به شما خواهم آموخت. همان آموخته هایی که من نیز از مطالعه کتابهای خودبهسازی فراگرفته ام. و کار من تنها جمع بندی تکنیکها و آموخته ها و برداشت هایم پیرامون این کتابها و انتقال صادقانه آن به شما دوستان قدرتمندم میباشد.
پس با هم می رویم تا نرم افزاری مثبت برروی مغزتان طراحی و نصب کنیم.
مقاله مرتبط:رازهای قدرت درون
– رهاشدگی ـ من ارزش دوست داشته شدن دارم. میتوانم راههایی برای تقسیم خودم با دیگران پیدا کنم.
– غرور ـ من میتوانم از اطرافیانم چیزهای زیادی یاد بگیرم. همه آدمها خوبیهایی دارند.
– نقص ـ من همانطور که هستم کاملم. میتوانم انتخاب کنم که خودم را همانطور که هستم دوست داشته باشم.
– حقارت ـ من فردی خوب و باارزشم. میتوانم کمکهای زیادی به دنیا بکنم.
– طردشدگی ـ من فردی جذاب و جالبم. آدمها از شناختن من لذت خواهند برد.
– شرم ـ میتوانم با خودم آرام و مهربان باشم. میتوانم بهترینها را برای خودم بخواهم.
در ریشه همه این باورهای درونی، فقدان پذیرش و یک حس قوی عدم ارتباط است. این عدم ارتباط میتواند از خودمان، با دیگران، ذات معنویمان یا ترکیبی از اینها باشد. اینها دو هدف قوی برای تغییر این باورهای اصلی هستند: باید بتوانم خودم و دنیای اطرافم را عمیقتر بپذیرم. باید بتوانم ارتباطم را با خودم و دنیای اطرافم عمیق تر کنم.
خداوند حب مال و ثروت را فطری می داند (آل عمران: چهارده) و اصولاً همین میل غریزی است که انسان را به تلاش راغب می سازد.
خداوند زمینه های کسب ثروت را فراهم نموده (ملک: پانزده ) و کسب ثروت را ذاتاً مذموم ندانسته است. قرآن ثروتمندانی همچون حضرت سلیمان(علیه السلام) (سبا: 12-13)، داوود(علیه السلام) (سبأ: 10-11) و ذوالقرنین (کهف: 95 و 98) که مال را نعمت الهی دانسته و با دلبستگی به خدا (و نه مال) ثروت را در راه خدمت به دین خدا به کار بسته اند را در مقابل قارون (قصص: 79)، فرعون (یونس: هشتاد و هشت)، ولیدبن مغیره (قلم: 12-15 و مدثر: دوازده) و ابی لهب (مسد: 1-2) و به طور کلی مترفان، ملأ و مستکبران که عشق بیش ازحد به مال موجب سقوط آنان شده قرار می دهد.
نگرش گروه اول آن است که مال، رحمت (کهف: نود و هشت) و فضل الهی است و گروه دوم از جمله قارون ثروت را دستاورد (دانش) خود دانسته اند (قصص: هفتاد و نه) و اصل امانت و نیز مبدأ و معاد را فراموش نموده و به شادخواری و التذاذ حیوانی مست شده اند.
قرآن هر دو نگرش را در قالب مثال زیبایی از دو باغ پر ثمر که مالک اولی آن را نعمت خدا می دانست و دیگری منکر اراده ی الهی شده و باغ وی نابود شد بیان می کند.
ثروت معیار ارزش نیست (اسراء: 90-93؛ زخرف: 51-53؛ بقره: 247؛ سبأ: سی و هفت و کهف: بیست و هشت) همان طور که فقر ضد ارزش نیست.قرآن ثروت و غنای همراه با اتراف به معنی خودکامگی در مستهلک کردن مال و بطر به معنی طغیان گری به وسیله ی ثروت (اسراء: شانزده و انبیاء: 11-16) را نکوهش کرده و ثروت را زمینه ی طغیان دانسته است.«کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی». (علق:6 -7)
اصولاً ثروتمندان دنیاپرست حامیان و همدستان اصلی طاغوت هایی همچون فرعون و نمرود بوده اند.
انسان جانشین خدا در زمین است (بقره: سی) و از طرف او مأمور به حمل امانت الهی است. خداوند از انسان خواسته تا به آبادی و عمران امانتی که به او سپرده شده یعنی زمین و مظاهر آن بپردازد:«والی ثمود اخاهم صالحا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربی قریب مجیب». (هود: شصت ویک)
آبادی و عمران زمین موجب افزایش رفاه انسان ها و موجب رشد اقتصادی می شود. رشد اقتصای در اسلام فریضه و عبادت است. و البته هدف از رشد، خودِ انسان است. انسان موضوع و محور رشد اقتصادی است و از رهگذر ابتلا و عمل، درجات افراد تعیین شده و برای پاسخگویی در محضر الهی آماده می شوند.
رشد اقتصادی در اسلام همه جانبه است و عمارت بلاد و استصلاح اهل همزمان در خدمت معرفت و تقرب الی الله است. نیز این رشد متوازن است. هدف نه تنها افزایش تولید بکله عدالت در توزیع است. افراد قطع نظر از جنسیت و دین باید به حد کفایت سطحی از زندگی شرافتمندانه به حسب زمان و مکان را در ا ختیار داشته باشند.
خداوند روزی تمامی جنبندگان روی زمین را تضمین نموده است:
«وما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کل فی کتاب مبین». (هود: شش)
خداوند مبادی کسب روزی را نشان داده و خزاین روزی دست او است و او اندازه روزی همه را می داند:
«والارض مددناها و القینا فیها رواسی و انبتنا فیها من کل شیء موزون و جعلنا لکم فیها معایش و من لستم له برازقین و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم». (حجر: 19-21)
نیز رزق را به اراده ی خود فراوان و یا اندک می سازد:الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر». (رعد: بیست و شش) و البته به وفور لازمه های زندگی را در اختیار انسان قرار داده است:
«والله الذی خلق السماوات و الارض و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم...و آتاکم من کل ما سالتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها».(ابراهیم: 32-34)هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا». (بقره: بیست و نه)ن
طلب ما تقسیم آنها را در زندگی از جهان زندگی می کنند و برخی از آنها بیش از برخی از درجه بالا به هر Schr دیگر ی A »(آج: C و د).« را رواسی از بالا و نوار ک آنها و به عنوان رزق و روزی در چهار روز است که آیا پرسشگران »(جدا: د).
احدی حق ندارد از ترس فقر، فرزندان خود را بکشد. امید به رزاقیت الهی و توکل به او لازم و ملزوم تلاش مستمر انسان است (اسراء: سی و شش و انعام: صد و پنجاه و یک)
خداوند بخش زیادی از ثروت های طبیعی چون دریاها، رودخانه ها، کوه ها، جنگل ها، دشت ها و بیابان ها، معادن، حیوانات بیابانی، ماهی های دریاها و رودخانه ها، درختان جنگلی، علف های بیابان و... را از دایره ی مالکیت خصوصی خارج کرده و همه ی افراد را با رعایت مصالح اجتماعی که دولت اسلامی تشخیص می دهد و در استفاده و بهره برداری از آن ها یکسان دانسته است.
لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مأمور می شوند غنایم و ثروت های عمومی را بین همه توزیع کنند تا ثروت در دست اغنیا متمرکز نشود:«ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین وابن السبیل کی لا یکون دوله بین الاغیناء منکم». (حشر: هفت)
رزق مقدر الهی به میزان مشیت او است و چنانچه رزق بیش از مقدار لازم باشد زمینه ی بغی فراهم می شود:«ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض ولکن ینزل بقدر ما یشاء انه بعباده خبیر بصیر». (شوری: بیست و هفت)
خداوند رزق گروهی را بر گروه دیگری برتری داده است (نحل: هفتاد و یک)
خداوند با گرسنگی و کاهش ثروت انسان ها را آزمایش می کند:
«ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین».(بقره: صد و پنجاه و پنج)
البته وسعت مال لزوماً مرادف عنایت و اقبال خداوند نیست بلکه بعضاً در جهت امهال کفار است:
«فلا تعجبک اموالهم ولا اولادهم انما یرید الله لیعذبهم بها فی الحیاه الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون». (طه: صد و سی و یک و توبه: پنجاه و پنج)
در باور برخی از انسانها ثروت دارای ویژگیهای زیر است که قرآن کریم ضمن طرح آنها به عنوان باورهای نادرست و البته رایج، به هر یک از آنها پاسخ مناسبی میدهد. پاسخهای اختصاصی قرآن در هر بخش به ضمیمه معارفی که گویای حقیقت مادی و معنوی مال و ثروت است؛ پاسخ کاملی را به این طیف از باورها ارائه میدهند.
باورهای رایج بین مردم را میتوان در موارد زیر دسته بندی کرد:
عده ای ثروت و دارایی با معیار برتری فردی و اجتماعی نسبت به دیگر افراد تلقی کرده و جالبتر اینکه طرفهای مقابل هم بر اساس همین اندیشه غلط رفتاری بر اساس این باور از خود نشان میدهند. برای نمونه قرآنی آن میتوان به آیه 247 سوره بقره اشاره کرد که در آن، ثروتمندان جامعه به دلیل داشتن ثروت بیشتر خود را برای رهبری شایستهتر میدانستند. نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ(247- بقره)؛
پاسخ خداوند در ادامه آیه این چنین است: قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ یعنی برای هر کاری ملاکهای خاص خودش لازم است و در موضوع رهبری و مدیریت جامعه ثروت و دارایی فرد ملاک نیست.
تولید عنصر اساسی در طلب روزی است. هدف از تولید، رشد و ثروت جامعه برای رفاه بیشتر و جهت دهی جامعه به قرب الهی است. عوامل تولید و منابع معیشت انسان فراوان است و همگی مسخر انسان است. تولید، ابتغای فضل الهی و جلب رزق و عطای او است. نیز تولید موجب آبادانی می گردد (هود: شصت وهفت). انسان ها موظف به اعداد قوای تولید و سرمایه گذاری تا سرحد استطاعت شده اند تا با ایجاد و قدرت بازدارندگی زمینه ی استقلال و عزت امت اسلامی فراهم گردد.(انفاق: شصت)
قرآن در آیات بسیاری منابع و عوامل مسخر انسان برای پردازش و برخورداری را تصریح نموده است: زمین حاصل خیز، معادن و فلزات، آب، جنگل ها و مراتع، میوه ها و گیاهان، باد؛ چهارپایان و... همگی اشاراتی است به این که مردم با استفاده از این مواهب الهی اقدام به فرآوری و ایجاد ارزش افزوده و تنعم از نعم الهی نموده و از فضل و عطای او برای ابتغای دارالآخره استفاده نمایند. قرآن، هم تولید کشاورزی از قبیل زراعت و دامپروری و صید و همتولید صنعتی از قبیل تولید زره کشتی سدسازی... را متعرض گشته است.
نیز به نیروی انسانی و اهمیت آن، کار و روابط کارگر و کارفرما و انواع قرادادهای مشروع پرداخته است.
قرآن بر تدبیر ذوالقرنین در ساخت سد بین دو کوه و منع افساد یأجوج و مأجوج (کهف: 94-97) و نیز درایت حضرت یوسف در مقابله با خشک سالی و اهمیت پس انداز، قناعت و صرفه جویی تأکید می کند. (یوسف: 47-49)
قرآن ضمن آیه ی «ولا توتوا السفهاء الموالکم التی جعل الله لکم قیاما و ارزقوهم فیهاو اکسوهم و قولوا لهم قولا معروفا».(نساء: پنج)
اشاره می کند امور زندگی سفها باید از منافع مال تأمین گردد و نه از اصل سرمایه. این امر بر اهمیت سرمایه گذاری و ایجاد ارزش افزوده تأکید دارد.
چرا بعضی از مردم به راحتی میتوانند، درآمد بسیار زیادی داشته باشند اما بعضی از مردم هرچه تلاش میکنند کمتر نتیجه میگیرند؟
چرا بعضیها حتی اگر تمام داراییشان را نیز بگیریم باز هم در مدت کمی به سطح درآمد بسیار بالایی میرسند؟
چرا برخی به هر کاری دست میزنند از آن میتوانند کسب درآمد و تولید ثروت کنند، اما بقیه مردم اینطور نیستند و خیلی وقتها شکست میخورند. طوری که بعضی تا آخر عمر نمیتوانند خوب زندگی کنند؟
چرا بیشتر کسانی که ناگهان به ثروتی دست پیدا میکنند (مانند برندگان جایزهها یا بعضی وارثان) حداکثر بعد از چند سال زندگی عادی قبل خود را دارند و یک سوم آنها ورشکست میشوند؟
در حالی که یک ثروتمند میتواند چنین ادعایی کنند:
بعد از چندین ماه تحقیق و بررسی و چندین سال مطالعهی قبلی و مشاوره دادن، میخواهم چیزی بگویم و ادعایی بکنم:
اما پاسخ این سوالات چیست؟
این یک اصل ثابت شده است:
«زندگی انسان را باورها و نوع اندیشههای او شکل میدهند.»
هر چقدر ذهن شما و باورهایی که ضمیرناخودآگاهتان را شکل میدهند باورهای ثروت آفرینتری باشند، قدرت شما در تولید ثروت بیشتر خواهد بود.
نوع تفکر و ساختار ضمیر ناخودآگاه افراد عادی به گونهای است که اساسا منجر به تولید ثروت نمیشود، حتی اگر شب و روز هم تلاش کنند. در حالی که بعضی از ثروتمندان روزانه حتی به اندازهی یک روز کاری هم فعالیت نمیکنند ولی چون باورهایی دارند که ضمیرناخودآگاهشان را ثروتمند طراحی کرده است، به راحتی تولید ثروت میکنند.
ذهن ثروتمندان بر پایهای استوار شده است که اساسا تولید کنندهی فرصتهایی پولساز است.
بسیاری از ما دربارهی ثروت باورهایی محدود کننده داریم. باورهایی که اصلا اجازه نمیدهند ما به ثروتمند بودن بیاندیشیم. باورهایی که باعث میشوند حتی هنگامی که میخواهیم به سوی ثروت حرکت کنیم اجازهی حرکت به ما را نمیدهند. ما این باورها را داریم و همان طور فکر میکنیم.
تعداد بسیار زیادی از این محدودیتها درست نیستند و ما میتوانیم با اراده خودمان این محدودیتهای فکری را برداریم. تا زمانی که با این محدودیتها فکر میکنیم، تولید ثروتمان هم محدود است. چون آن افکار همان نتایج را در پی دارند. باید به گونهای جدید فکر کنیم تا نتایج جدیدی هم بگیریم.
باورها و افکار قدرت زیادی دارند. افکار ما احساساتمان را می سازند. احساسات، رفتار ما را رقم میزنند و رفتار ما نتایج را به وجود میآورد. این مکانیسمِ خلق هر چیزی در زندگی ماست. هر فرآیند خلاقهای از افکار و باورها آغاز میشود. نتایجی که در زندگی بهدست آوردهایم در واقع نمایانگر افکار و باورهای غالب در ذهن ماست. پس برای تغییر نتایج باید باورهایی را که علت آن نتایج بودهاند تغییر دهیم.برخی باورها به پول و ثروت سرشار منتهی میشوند و برخی دیگر به بیپولی و فقر.
تی. هارو اکر در کتاب «اسرار ذهن ثروتمند» هفده باوری را که بین فقرا و ثروتمندان تمایز ایجاد میکند مطرح کرده است. این نوشته یک مقایسه میان آدمهای فقیر و ثروتمند نیست بلکه فقط به مقایسۀ باورهایی که منجر به فقر یا ثروت میشود، میپردازد. زمانی درجایی دو جمله قابل تامل در مورد فقر و فقرا خوانده بودم:
فقرا را دوست بدار اما از فقر بیزار باش.
بهترین کاری که برای فقرا میتوانید بکنید این است که سعی کنید یکی از آنها نباشید.
این باورها ممکن است ساده به نظر برسند اما وقتی در ذهن ناخودآگاه ما تثبیت شوند قدرت معجزهآسایی پیدا میکنند. باهم این باورها را مرور میکنیم:
اگر طالب بهدست آوردن ثروت هستید، اعتقاد داشتن به این مسئله که عنان زندگی و بهویژه فرمان وضعیت مالی زندگی در دستان خود شما قرار دارد، خیلی مهم است. آیا به این مسئله دقت کردهاید که معمولاً این آدمهای فقیر و بیپول هستند که بخت خود را در قرعهکشیها میآزمایند؟ آنها در واقع به این اعتقاددارند که پول از طریق شانس و افتادن قرعه به نامشان به آنها میرسد.
اولین هدف بیشتر آدمها از بازی با پول بهجای به وجود آوردن ثروت و برکت، زنده ماندن و امنیت خاطر است. هدف آدمهایی که به معنای واقعیثروتمند هستند، داشتن دارایی و خیروبرکت زیاد است، نه به مقدار کم، بلکه مقدار زیادی از پول، ثروت و برکت.
بیشتر مردم در بازی زندگی، بازی کوچک را انتخاب میکنند. چرا؟ اول به خاطر ترس. آنها شکست را با مرگ برابر میبینند و حتی از موفقیت بیشتر، گریزانند. دوم اینکه آنها به خاطر احساس کوچکی که میکنند، بازی کوچک را انتخاب میکنند. آنها احساس بیلیاقتی میکنند و این احساس را در خود ندارند که بهاندازه کافی خوب و مهم هستند، تا تفاوتی واقعی را در زندگی خود و دیگران ایجاد کنند.
زندگی کوتاهتر از آن است که کوچک باشیم. دیزرائیلی
اجازه بدهید واضح بگویم: نود و هشت درصد از مردان و زنان ثروتمند، انسانهای شریفی هستند و به همین دلیل است که ثروتمند هستند. به همین دلیل است که آنها به پول اعتماد دارند و به همین دلیل است که آنها شرکتهای بزرگی را تشکیل داده و زمینه اشتغال هزاران نفر را فراهم کردهاند.پول قدرت میآورد و شما باید آن را بهدست آورید! باید. چون اگر آدم خوبی باشید، با داشتن آن، کارهای خوب بیشتری میتوانید انجام دهید.
افراد موفق به افراد موفق دیگر نگاه میکنند، تا در خودشان ایجاد انگیزه کنند. آدمهای ثروتمند از اینکه دیگران در موفقیت پیشقدم شدهاند خوشحالاند، چون میتوانند اکنون
و بر اساس تجارب آنها، طرحی را برای خود بریزند که دستیابی آنها را به موفقیت آسانتر مینماید.
تنفر از تبلیغ کردن یکی از بزرگترین موانع بر سر راه موفقیت است. افرادی که در رابطه با تبلیغ کردن از خودشان مشکلدارند، معمولاً ورشکسته هستند. اگر مردم از کالا، خدمات یا تواناییهای شما بیخبر باشند طبیعی است که سراغ شما نخواهند آمد.
اگر در زندگی مشکل بزرگی دارید، معنی آن این است که شما شخص کوچکی هستید. دنیای بیرون شما دقیقاً انعکاسی از دنیای درون شماست. اگر میخواهید که تغییری همیشگی در خود بدهید دست از تمرکز کردن روی اندازۀ مشکل برداشته و بهجای آن تمرکز کردن روی اندازه خودتان را شروع کنید! بزرگی شما به اندازۀ بزرگی رویاهای شماست.
https://keramatzade.com/How-to-become-rich-by-changing-our-beliefs-
قانون جاذبه را در این صورت می توان درک کرد که "مثل جذب" می شود. آنچه این بدان معنی است این است که آیا ما آن را می فهمیم یا نه، ما مسئول تأثیرات مثبت و منفی در زندگی مان هستیم. بخش مهمی از قانون جاذبه درک این موضوع است که که تمرکز شما می تواند تأثیر شدیدی بر آنچه که به شما می رسد، تاثیر بگذارد.
اگر روزهایتان را در مورد گذشته و یا ترس از آینده می گذرانید، انرژی و اتفاقات منفی بیشتری خواهید داشت، اما اگر در هر تجربه ای به دنبال پوشش بهتر آن باشید، به زودی شروع به مشاهده اتفاقات مثبت در اطرافتان خواهید بود. . بنابراین، قانون جاذبه، شما را تشویق می کند که از آزادی برای کنترل آینده خود مطلع شوید و آن را به نحوی که انتخاب می کنید، کنترل کنید.
هنگامی که یاد می گیرید چگونه از ابزارهای قدرتمند و کاربردی مرتبط با قانون جاذبه استفاده کنید، می توانید زندگی و تفکر را با یک روش خوش بینانه تر شروع کنید که به طور خاص برای جذب حوادث و تجربیات مثبت تر طراحی شده است. هر آنچه که شما آرزو می کنید، هر چه در رویاهای خود و اهداف خود می بینید، قانون جاذبه می تواند درس های ارزشمندی را به شما یادآوری کند که شما را به جاه طلبی های خود برساند.
هنگامی که ما فرصت های شگفت انگیز زندگی که به ما ارائه می دهد را درک کنیم، می توانیم بفهمیم که ما هنرمندان هستیم. ما تصاویری از زندگی در نظر گرفته شده خود را ایجاد می کنیم و سپس انتخاب ها را انجام می دهیم و اقداماتی را انجام می دهیم که به آنچه که پیش بینی می کنیم را درک می کنیم.
پس اگر تصویر را دوست نداشتی؟تغییر دهید!
زندگی یک بوم خالی است که به شما امکان خلق تصویر مورد علاقه خود را می دهد.
در اینجا فقط چند منطقه در زندگی شما وجود دارد که می توانید با استفاده از قانون جاذبه بهبود یابید.
بسیاری از مردم آرزوی ملاقات با عشق زندگی خود را دارند. اما آیا قانون جاذبه میتواند به زندگی شما کمک کند؟
پاسخ کوتاه؟ بله
بسیاری از قوانین جذاب و تکنیک های تمرینی وجود دارد که می تواند اعتماد شما را افزایش دهد به این ترتیب، با استفاده از قانون جاذبه، همسر واقعی خود را جذب می کند.
"همیشه به یاد داشته باشید، پول بنده است؛ شما استاد هستید. "
یکی دیگر از اهداف مشترک در سراسر جهان، ثروتمندی است.
متأسفانه بسیاری از ما روابطی با ایده ثروت داشته ایم . این قطعا حاشیه ای از حرص و وحشت است. برای جذب پول، ما باید این الگوهای تفکر منفی را حذف کنیم. جنبه کلیدی قانون جذب این ایده است که افکار مثبت را افزایش دهیم. بنابراین، می توانید یاد بگیرید چگونه با استفاده از ابزار و تکنیک های تجسم به راحتی بتوانید عادات پولی را به راحتی بکار ببرید.
"سلامتی از بدن فیزیکی ما چیزی فراتر است. سلامتی این نیست که ما تنها چیزی نیست که ما در بدنمان قرار داده یا از آن خارج شویم، بلکه در مورد احساسات و احساسات ما به لحاظ معنوی است. "
کاترین هورست
با تمرینهای مشغول کار، تعهدات به دوستان و خانواده و زندگی روزمره عمومی، ما گاهی اوقات از سلامت شخصی خود مراقبت می کنیم. در حالی که استفاده از قانون جاذبه نمی تواند صرفا یک رژیم غذایی سالم، ورزش و بازبینی های منظم پزشکی را جایگزین کند، می تواند طیف وسیعی از مزایای سلامت روان، روحانی و جسمی شما را ارتقا دهد.
تمرین مغز خود را برای دیدن افکارمثبت خود تقویت کنید. و این در همه چیز اجازه می دهد تا برای رشد ذهنی و شادی، که به نوبه خود می تواند سلامت جسمی شما را بهبود بخشد. به
طور مشابه، مصرف وقت برای مراقبت از خود می تواند به مبارزه با طیف وسیعی از بیماری های روانی کمک کند.
سلامت روان می تواند بر سلامت جسمانی و سلامتی شما تاثیر بگذارد. بنابراین، هر زمان که بخواهید، باید هر سطح استرس را کاهش دهید. علاوه بر این، قانون جاذبه بر این ایده اعتماد به نفس و ایمان به جهان تمرکز دارد. برای استفاده از قانون جاذبه به طور موثر باید خودتان را از همه احساسات تردید دور کنید.
مورد مذکور این قابلیت را به شما می دهد که حقیقت زندگی خود را با افکارتان ساخته و مسائلی که دوست داشته تجربه کنید، روزی به آنان دست خواهید یافت. شما با نگرانی های خود باعث می شوید اتفاقات بدی برایتان رخ دهد.
به بیان دیگر: به ندای قلب خود گوش فرا دهید. به جای فکر بیش از حد به انتخابهایتان اجازه دهید احساساتتان، شما را به سمت درست هدایت کند. با این کار زندگی رضایتمندانه تری را تجربه خواهید کرد.
برادران هیکس در این کتاب می نویسند: "خواستن و تمایل" شامل تمرکز به یک موضوع آن هم به صورت کاملأ مثبت می باشد. وقتی که به موضوعی با دقت نظر کامل به گونه ای مثبت می نگرید، آن مسئله بسرعت برایتان به وقوع خواهد پیوست . . . شک نکنید."