فـکــرش را بکنید که نیرویی داشتید که می توانستید هر کسی را که میـخواستید متقاعد کنیم به انجام کارهای دلـخواهتان..غیرممکن به نظر می آید؟ باید بگویم آنقدرها هم که فکـر مـی کنـیـد سخت نیسـت. افـراد زیـــادی مثل رهبران یا فروشندگان با همین نیرو امـوراتـشان را مــی گذرانند. مـتـدهـایـشـان بــسیــار سرراست است.
وقتی قدرت این را ندارید که به دیگران حکم کنید و دستور بدهید، می توانید برای انجام این کار از راه های روانشناختی زیرکانه ای استفاده کنید. البته نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و کمی سیاست دارید. در این مقاله می خواهیم راه هایی را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آنها می توانید نظر دیگران را تغییر دهید.
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
نه اینکه خود شیفته باشید )افراط و تفریط جایز نیست . وقتی کودکی را بسیار دوس داریدچه گونه با او برخورد میکنید ؟؟؟با خود هم همانگونه برخورد کنید .باید خودتان را ببوسید .نوازش کنید .لباس زیبا تن خود کنید خودتان راهمینطور که هستید بپذیرید مردم از کسانی که از خودشان بدشان میایدو برای خودشان ارزشی قائل نیستند دوری میکنند .
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
قانون جذب میگویید مردم از ادمهای منفی نگر خوششان نمیاید قانون ارتعاش میگویدهر چیزی که از انرزی ساخته شده باشد مشابهه خود را در جهان جذب خود میکند.یادمان باشد همه چیز در دنیا دارای فرکانس ست هر چیزی که در طول فرکانس های متساعد شده از ذهن شما باشد به سمت شما جذب میشود
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
همه ما قطعا دوس داریم کارها و هنرها و علایق و ظاهرمان مورد تایید دیگران قرار بگیردو هر کسی که ما را تایید میکند به طور قطع و یقین در دل ما مینشیندو هرگز فراموشش نمیکنیم .پس نقاط مثبت دیگران را ببین و بگو. تا در دل آن شخص خانه کنی
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
هیچ کس از ادمهای مغرور خوشش نمیاید ادمهای مغرور همیشه تنها هستند.یکی از نشانه های دانایی تواضع است .(هر چه بار درخت بیشتر میشود سرشاخه هاا رو به پایین میاید)
هیچ کس دوست ندارد به او ثابت کنید که شما بیشتر از او میفهمید.
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
پایه و ستون اعتماد به نفس ” عزت نفس است خودتان را بارو کنیداستعداد های خودتان را باور کنید وبرای هر کار مثبتی که انجام میدهیدخودتان را تشویق کنید تا عزت نفس پیدا کنیدبخشنده باشید.
هر کسی ادمهای بخشنده را دوس دارد.از مال خود از علم خود ازقدرت بدنی خودبه اطرافیان خود ببخشید .افراد بخشنده خاطرخواه های فراوانی دارندبه این دلیل که به هر کسی محبت کنی او در جبران محبت شماست.
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
کسانی که جلوی راه پیشرفت دیگران سنگ میاندازند و از پیشرفت دیگران حرص میخورن.دیگر وقتی ندارن که به پیشرفت خودشان بپردازند . برای جذب دیگران همیشه سعی کن دیگران را هم با خودت بالا ببری . برای خانه همسایه نور ارزو کن اینطور جلوی خانه تو نیز روشن است .
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
مقاله مرتبط:15 راز افرادی که متقاعد کردن دیگران را خوب بلدند
اگر میخواهید خوشبخت باشید خودتان را به یک هدف گره بزنید نه به ادمهااا و اشیا ).خیلی زود متوجه میشوید دیگران به کمکتان میایند تا شما را به هدفتان برسانند .ببنید ادم ها دو دسته اند یا برای هدف خود تلاش میکنن یا برای هدف دیگران.مردم به ادمهای هدفمند احترام میگذارن و به انها کمک میکنند تا به هدفشان برسند
دیوار خودتان را بالاا ببرید نه دیوار مردم را
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
ده دقیقه به نظرات دیگران با دقت گوش دادن بهتر از این است که دو ساعت برای جلب اعتماد دیگران حرف بزنید حتی من میگویم کاغذی برداریدو نظرات دوستتان را یادداشت کنید بعد به شما خواهم گفت به چه دردی میخوردو بعد از اینکه یک قدم با او همراه شدید او از صمیم قلب صد قدم با شما همراه میشود.
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
معمولا افراد با کسانی هم صحبت میشوند که بهانها شبیه تر باشنداز نظر اعتقادی ” افکار ” باور هاا ” در راه نهم گفتم به حرف دیگران گوش کنید،اینجا میتوانید از مابین حرفهاو نظراتش یه نقطه مشترک بین خود و او پیدا کنید.و راجع به این گفتگو کنید .به طور قطع و یقین توی دلش خواهید نشست.
آدم ها تا چیزی به نفعشان نباشد برای شما وقت نمیگذارن و با شما همسو نمیشوندوجذب شما نمیشوند باید نظرات شما نفعی برایشان داشته باشدواین باشناخت شما از ان شخص است که به چه چیزی نیاز دارد.باید نظرات شما نیاز او را براورده سازد. برای اینکار باید به حرفهایش گوش دهید.
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
مردم به صورت ذاتی به کسی اعتماد میکنن که پیرو داشته باشند .وقتی ببیند دور شما کسانی هستند که شما را تایید میکنند به صورت ناخود اگاه مقاومتشان در برابر شما کم میشود و تسلیم نظرات شما میشوند
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
یک روانشناس معروف به نام رابرت کلادینی در کتاب پرفروش خود به نام روانشناسی متقاعدسازی (The Psychology of Persuasion)، شش اصل مهم برای نفوذ و تأثیر در دیگران را بر میشمرد. اولین اصلی که او در کتابش شناسایی میکند، در دسترس نبودن و یا کمیاب بودن است. کمیاب بودن به خودی خود برای افراد ایجاد جذابیت میکند. برای مثال اگر کسی بداند از محصولی که میخواهد بخرد، تنها یک عدد باقی مانده است، اشتیاق بیشتری برای خریدن آن دارد. هنرمندان هم از این روش استفاده میکنند تا ارزش و محبوبیت آثار خود را بالا ببرند. گاهی یک هنرمند میتواند نسخههای کارش را در تیراژ پایینتری ارائه کند که خریداران آن تصور کنند صاحبِ اثرِ ویژهتری شدهاند.
یکی از روشهای متقاعد سازی این است که نیاز جدیدی را در ذهن دیگران ایجاد کنید و یا نیازی را که از پیش در آنها وجود داشته دوباره برانگیزانید. این روش در مورد نیازهای اساسی بشر از جمله نیاز به پناه، عشق، عزتنفس و خودباوری بسیار نتیجه میدهد. این روش مورد استفادهی بسیاری از بازاریابهایی است که میخواهند محصولشان را به دیگران بفروشند. برای مثال همین الان چند تبلیغ به ذهنتان میآید که به شما القا میکنند خریدن این محصول در واقع برای شما شادی، امنیت یا تحسین به ارمغان میآورد؟
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
کسی افراد خودخواه و مغرور را دوست ندارد. حتی اگر بدانید و مطمئن باشید که نظر شما بهترین است، اگر خودبین و خودخواه باشید دیگر کسی به حرفهایتان گوش نخواهد داد. هیچ وقت هم فکر نکنید که خیلی زود موفق خواهیم شد به متقاعد کنیم ، واقع بین باشید و همیشه این احتمال را بدهید که شکست بخورید.
https://keramatzade.com/How-to-convince-others-
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
ما در طول زندگی به لحظاتی نیاز داریم که تنها و در خلوت خودمان باشیم و دوست نداریم هیچ کس حریم خصوصی مان را به هم بزند...
بسیاری از افراد بر این باورند احترام به این حریم خصوصی مختص دوران تجرد و قبل از ازدواج است و زندگی مشترک یعنی باید همه چیز را با همسرمان به شراکت بگذاریم ولی بسیاری از مشکلات زناشویی ناشی از احترام نگذاشتن به این حریم خصوصی و خدشه دار کردن آن است.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
همه ما برای کامل تر شدن ازدواج می کنیم نه برای عوض شدن یا تبدیل شدن به موجودی که همسرمان می خواهد. هر انسانی مستقل از دیگران است، یعنی هر یک از ما به تنهایی برای خود قلمرویی داریم که مخصوص خود ماست؛ مثل افکاری که در ذهنمان می پرورانیم، اهداف شخصی مان و حتی مجموعه رفتارهایی که از ما سر می زند و تمام چیزهایی که ما را به خودمان می شناساند.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
شاید این سوال برایتان مطرح شود که داشتن حریم خصوصی در زندگی مشترک به چه معناست؟
در پاسخ به این سوال باید گفت وقتی 2 نفر با هم ازدواج می کنند، نسبت به همسرشان احساس مالکیت دارند و گاهی به خودشان حق می دهند که در مورد هر چیز مربوط به او تصمیم بگیرند. وقتی انسانی که ذاتا آزاد و مستقل است حق تصمیم گیری برای خود و به اصطلاح حریم خصوصی نداشته باشد برای از دست دادن حریم خصوصی خود احساس بدی پیدا می کند که به پرخاشگری و عصبی بودن می انجامد، یا به شخصیتی وابسته تبدیل می شود که بدون همسرش نمی تواند هیچ کاری انجام دهد و از خود هیچ اراده ای نخواهد داشت.
به همین دلیل همه مشاوران خانواده معتقدند همسران باید به حریم خصوصی هم احترام بگذارند. البته این به آن معنا نیست که زن و شوهر از فکر و احساس هم بی خبر باشند و برایشان مهم نباشد که درون همسرشان چه می گذرد، بلکه به آن معناست که به احساسات و افکار هم احترام بگذارند و همدیگر را از حقوق طبیعی شان محروم نکنند. همسرتان لحظه هایی می خواهد تنها باشد و در خلوت خودش باشد، به فعالیت های مورد علاقه اش که ممکن است شما اصلا به آنها علاقه نداشته باشید بپردازد یا هر چند وقت یک بار با دوستان نزدیکش به اصطلاح مجردی و... بیرون برود. اینها همه جزوحریم خصوصی هر فرد و قابل احترام است.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
فضای شخصی «او»، فضای شخصی و خصوصی اوست. باید به سلیقه «او» احترام گذاشت و برای فردیتش حق و حقوق قائل شد. او موسیقی پاپ دوست دارد و من موسیقی سنتی. باید «ما»ی موجود در تفکر هر کدام از ما آنقدر غلیظ باشد که این «من» ها دردسر نشوند.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
این «ما» هم البته طول می کشد تا ساخته شود؛ یعنی اینطور نیست که ما با یکی ازدواج کنیم و این «ما» محقق بشود. «ما»ی سال اول ازدواج خیلی مای شکننده، ظریف و کلیشه ای است. بد هم نیست. آدم ها از همین کلیشه راه خودشان را پیدا می کنند. همیشه یک نسبت پویایی بین این سه فضا وجود دارد؛ بعد هم یک هوشمندی باید در این فضا وجود داشته باشد. هیچ کس نباید فضای شخصی همسرش را از او بگیرد. به این خاطر که نمی تواند جای خالی آن فضای گرفته شده را پر کند؛ مثلا، مرد دوستانی دارد که در ارتباط با آنها جوک می گوید، تفریحات مردانه می کند و حالش خوب می شود.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
وقتی زنی بخواهد این فضای «منِ» مرد را حذف کند، خودش نمیتواندن جایگزینی برای آن باشد. در مورد زنان هم همین بحث صادق است. زنان هم فضاهایی دارند که مختص به خودشان وفضای «من» خودشان است.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
مثلا حرف هایی ظریف و ریز و جزئی که در فضاهای مطلقا زنانه زده می شود، مثل اینکه: «امشب دامن آبی مو بپوشم بهتره یا قرمزه رو؟» مردها به این حرف ها می گویند، حرف های خاله زنکی اما واقعیتش این است که اینها از آن دسته حرف هایی است که در فضای مردانه نمی گنجد. مرد نباید این فضا را از همسرش بگیرد، چون خودش نمی تواند جایگزینی برای آن باشد؛ زن ها در همین مدل حرف هایشان هم کلی انرژی عاطفی رد و بدل می کنند که مردها هیچ وقت نمی توانند چنین کاری بکنند.
مردها هر کجا نهاد اجتماعی ساخته اند که آنجا بین خودشان به تبادل احساسی بپردازند، عملا به نتیجه نرسیده اند اما زن ها اغلب موفق بوده اند. آنها خیلی بی دردسر هر کجا که به هم می رسند و جمع می شوند، چه مهمانی باشد، چه آرایشگاه یا باشگاه، از پس این کار خوب برمی آیند. اصل نکته اینکه عقل سلیم می گوید اصلا سمت آن فضایی که متعلق به جنس تو نیست، نرو. مگر اینکه نسبت به آن فضا احساس خطر کنی و بخواهی کار ویژه ای انجام بدهی.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
تجربه نشان داده که هیچ کسی نه تنها نباید فضای شخصی طرف مقابلش را بگیرد، بلکه حتی نباید به خودش اجازه بدهد که به هر دلیل و استدلالی درون آن هم سرک بکشد. همزمان، هیچ کدامشان هم نباید از دیگری بخواهد که اجازه بدهد وارد فضای شخصی او بشود؛ مساله ای که به اعتماد به نفس و شناخت هر کسی از خودش برمی گردد. مثلا تصور کنید مردی بیاید در جمع زنانه و همراه همسرش باشد، چه احساسی به این مرد باید دست بدهد؟ منظور این است که هر دو طرف عمدا و آگاهانه وارد فضای «من» همدیگر نشوند وگرنه در زندگی وقت ایی هست که ناخودآگاه یا به ناچار با این فضای «من» دچار اصطکاک می شوند.
در این زمینه، یک نکته ظریف در فرهنگ ما وجود دارد. قدیم ها وقتی مردی زیاد در خانه می ماند، خود زن او را بیرون از خانه می فرستاد تا فضاهایشان زیادی با هم قاطی نشود. یک جور تلاش هوشمندانه برای چیزی که می شود به دوری ودوستی تعبیرش کرد.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
نباید به سمت فتح تمام فضاهای شخصی یک شریک پیشروی کرد. آدم باید بسنده کند به مقداری که می تواند تحمل کند. حواستان باشد، به میزانی که فتح می کنید، اجازه فتح شدن هم بدهید. اگر زنی قرار باشد شوهرش را نود درصد بفهمد، آن مرد دیگر شوهرش نیست، کسی است مثل پدرش یا برادرش. برعکس هم همینطور، اگر مردی قرار باشد همه دنیای زنش را بفهمد، رابطه آنها دیگر زن و شوهری نخواهد بود، کسی است مثل مادر و خواهر او.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
در زندگی مشترک باید مقداری رازآلودی هم وجود داشته باشد که باعث شود آدم همچنان برای تجربه این زندگی عطش داشته باشد. اصرار به فهمیدن تمام عرصه های یک نفر، باعث می شود آن رابطه از یک رابطه سالم زناشویی به یک رابطه مغشوش برسد. ضمن اینکه مجاورت و موأنست زیادی نوعی ندیدن همدیگر هم به دنبال می آورد. این اتفاقی است که ناگزیر پیش می آید. مقداری دوری برای راحت تر و بهتر دیدن همدیگر لازم است، چیزی که بسیار نزدیک باشد، راحت قابل رویت نیست. اگر هم دیده شود، همه جوانبش دیده نمی شود.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
واقعیت این است که آدم وقتی پذیرفته که به شریک زندگی اش اعتماد کند و زندگی اش را با او به اشتراک بگذارد، باید پای این حرف و تعهد دوطرفه اش بماند و تا وقتی نشانه مشهودی از خلف وعده یا احتمالا خیانت ندیده، سعی نکند دست به کارآگاهی بزند.
بر همین اساس، گاهی اوقات دیده شده زن یا مرد دوست دارند در فضاهایی که اجازه ورود به آنها را ندارد سرک بکشند، فضاهایی که اگر از خودشان بپرسی، اجازه ورود به آنها را به کسی نمی دهند اما در مورد همسرشان این کار را حق مسلم خودشان می دانند؛ مثلا می خواهند پیامک های او را ببینند یا بخواهند پسورد ایمیل و حساب شبکه اجتماعی همسرشان را داشته باشند.
به تعبیری می خواهند در همه جای زندگی شریک زندگی شان حضور داشته باشند. این کار نه به لحاظ اخلاقی و نه به لحاظ روانشناختی کار درستی نیست. یادمان باشد که داریم می گوییم شریک زندگی، یعنی او و ما، بخشی از زندگیج شخصی مان را با هم به اشتراک گذاشته ایم و طبیعی است که در آن بخش باید همه چیز شفاف باشد و گفته شود. اما باید به استقلال بخش های دیگر احترام گذاشت، توصیه ای که دلایل دیگری هم دارد.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
یک نکته ظریف دیگری هم هست که بحث را خیلی جدی تر می کند. اگر پای حرف آن کسانی بنشینیم که دارند در مورد این موضوع صحبت می کنند و گلایه دارند که حریم شخصی شان از طرف نزدیکترین آدم زندگی شان مورد احترام قرار نگرفته، خواهیم دید که سررشته به جای دیگری وصل است و موضوع چیز دیگری است و فقط یک کنجکاوی ساده نیست. یعنی ممکن است لازم باشد مساله را با یک مشاور مطرح کنیم.
مثلا اگر مردی شک بی جا به همسرش داشته باشد و مدام بخواهد پیامک های او را چک کند، این احتمال با درصد بالا وجود دارد که لابد خودش در زندگی شخصی و بدون اطلاع از همسرش آدم مشکل سازی است یا در جای دیگری گافی داده و ناخودآگاه این تصور را دارد که همسرش هم اینگونه باشد یا حتی بخواهد به تلافی حرکتی بکند.
این است که گفته می شود وقتی کار به اینطور پا گذاشتن به حریم خصوصی طرف مقابل رسید، حتما کار از جای دیگری خراب است و مساله فقط کنجکاوی کردن در ایمیل و پیامک نیست. در حالت عادی کسی حق ندارد ایمیل کسی را چک کند، اگر اینطور شد، بی تعارف باید به ریشه کار دقت کرد.
https://keramatzade.com/The-privacy-of-th-coupl-in-common-life
• از خدا بخواهد تا خیر و برکت را در عملی قرار دهد که تصمیم بر انجام آن گرفته است.
• از خدا بخواهد تا او را در انتخابش موفق بدارد یعنی توفیق شناخت حق را به او مرحمت فرماید و یا مسیر حق را در زبان و بیان طرف مشاوره اش قرار داده تا به او القا گردد.
از مجموع روایات این گونه برداشت می شود: هر گاه کسی تصمیم بر کاری گرفته باشد لازم است نخست تأمل نموده و جوانب قضایا را به درستی رسیدگی نماید و اگر با قدرت فکر و اندیشه به جایی رسید همان را عملی نماید، اما اگر سر دو راهی قرار گرفت و فکرش به جایی نرسید با فرد یا افرادی که از صلاحیت لازم برخوردارند به مشورت بنشیند و با استفاده از تجربیات و علم دیگران حق را جستجو نماید.
https://keramatzade.com/What-is-the-plot-
https://keramatzade.com/What-is-the-plot-
انسان وقتی که می خواهد کاری انجام دهد قبل ازهر چیز باید با عقل و منطق آن را بسنجد و بدون سنجش عقلی و منطقی و نظریه پیامدها و عواقب آن به عمل دست نزند.
اگر آدمی با عقل و منطق و فکر کردن خود نتوانست راه به جایی برده و باز مردد ماند و نتوانست تصمیم نهایی را أخذ کند مکلف است که این کار را به شور و مشورت گذارد و به عقول دیگر که به مثابه چراغهای روشنگر هستند مراجعه کند تا با این مشورت که قهراً با اهل مشورت (که صلاحیت مشورت را دارند) صورت می گیرد به تصمیم نهایی برسد.
اگر آدمی نتوانست به این طریق هم تصمیم نهاِِِِیی خود را أخذ کند و باز حیران ماند و بر سر دوراهی قرار گرفت این جاست که به لطف و هدایت حضرت خداوند دل بسته و با جدیت و از سر اخلاص از او راهنمایی بطلبد و طلب خیر کند و قهراً خدای متعال راهگشای او خواهد بود و او راه درست را از راه نادرست برای او تبیین خواهد کرد بالأخره او نمی داند کدام راه را بپیماید و بی چاره مانده است و باید یک راه را برود حال این راه را با استخارهانتخاب می کند.در این موضوع هیچ امر خلاف عقلی نیست بلکه به لحاظ روانی مایه تقویت روحی او می شود.
عمل به مؤدای استخاره به لحاظ شرعی الزام آور نیست و در هر صورت می توان بر خلاف آن هم عمل کرد.
شیوه عملی استخاره مختلف است گاهی با نماز گاهی با قرآن و گاهی با تسبیح و غیره ممکن می شود.
استخاره در امور غیر شرعی و به تعبیر شما نادرست جایگاهی ندارد ونمی توان در امر غیر مشروع و نادرست استخاره کرد.
https://keramatzade.com/What-is-the-plot-
امام علی (ع) به فرزندش می فرماید: ازخدا بسیار طلب خیرکن.
- امام صادق(ع) فرمود: کسی که با طیب خاطر (و از ته دل) یک بار از خدا طلب خیر کند خداوند حتماً به او خیر عنایت خواهد کرد.
امام صادق(ع) فرمود: هیچ بنده مؤمنی نیست که برای کاری که می خواهد انجام دهد یک بار از خدا طلب خیر کند مگر آن که خدواند او را به بهترین آن دو امر(که در انتخاب آنها تردید دارد) راهنمایی می کند.
https://keramatzade.com/What-is-the-plot-
https://keramatzade.com/What-is-the-plot-
یکی از روشهای استخاره، استخاره با قرآن است. در روایات به این نوع روش نیز در کنار روشهای دیگر اشاره شده است. در روایتی آمده است: «الْیَسَعِ الْقُمِّیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ «علیه السلام»أُرِیدُ الشَّیْءَ وَ أَسْتَخِیرُ اللَّهَ فِیهِ فَلَا یُوَفَّقُ فِیهِ الرَّأْیُ إِلَی أَنْ قَالَ فَقَالَ: افْتَتِحِ الْمُصْحَفَ فَانْظُرْ إِلَی أَوَّلِ مَا تَرَی فَخُذْ بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»؛ وسائلالشیعة، ج 6، ص 233.؛ «الیسع قمی میگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: کاری میخواهم انجام دهم و در آن کار از خدا نیز استخاره میکنم؛ اما به نظر ثابتی موفق نمیشوم. آن حضرت فرمود: قرآن را بگشا و به نخستین آیه که میبینی نگاه کن و آن را بگیر که اگر خدا بخواهد [خیر تو در آن است]».
اما درباره چگونگی فهم خیر از آیات قرآن، دعاهای مختلفی وارد شده که یکی از آنها به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله منسوب است. آن حضرت میفرماید: هنگامی که خواستی به کتاب خدا تفأل بزنی و از تحیّر بیرون بیایی، سه بار سوره اخلاص (توحید) را بخوان و سه صلوات بر پیامبر اکرم و آل او بفرست و سپس این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ إِنِّی تَفَألْتُ بِکِتَابِکَ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیْکَ فَأَرِنِی مِنْ کِتَابِکَ مَا هُوَ الْمَکْتُومُ مِنْ سِرِّکَ الْمَکْنُونِ فِیغَیْبِکَ». سپس قرآن را باز کن و بدون اینکه خطوط و صفحات را بشماری، از خط اول عاقبت کار را بخوان.مستدرکالوسائل، ج 4، ص 304.در جایی دیگر نقل شده که وقتی خبر تولد زید را به پدر بزرگوارش امام سجاد(ع) دادند، امام به اصحاب خود رو کرد و فرمود: نام این کودک را چه بگذارم؟ هر کس، نامی گفت، حضرت قرآن طلبید قرآنی را به آن حضرت دادند، به قران تفأل زد، این آیه آمد: «وفضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً».بار دیگر قرآن را گشود، این بار در آغاز صفحهی اول قرآن، این آیه آمد: «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله... وذلک هو الفوز العظیم». امام سجاد (ع)به این دو آیه نظر انداخت و دید هر دو در مورد جهاد در راه خدا است و از آنچه که رسول خدا (ص) در مورد «زید» فرموده بودند که در صلب امام سجاد (ع)پدید میآید، دریافت که این کودک همان زید است، آنگاه مکرّر به حاضران فرمود: "سوگند به خدا این همان «زید» است9". و نام او را زید گذاشت.امام سجاد (ع)به این دو آیه نظر انداخت و دید هر دو در مورد جهاد در راه خدا است و از آنچه که رسول خدا (ص) در مورد «زید» فرموده بودند که در صلب امام سجاد (ع)پدید میآید، دریافت که این کودک همان زید است، آنگاه مکرّر به حاضران فرمود: "سوگند به خدا این همان «زید» است9". و نام او را زید گذاشت.امام سجاد (ع)به این دو آیه نظر انداخت و دید هر دو در مورد جهاد در راه خدا است و از آنچه که رسول خدا (ص) در مورد «زید» فرموده بودند که در صلب امام سجاد (ع)پدید میآید، دریافت که این کودک همان زید است، آنگاه مکرّر به حاضران فرمود: "سوگند به خدا این همان «زید» است9". و نام او را زید گذاشت.
https://keramatzade.com/What-is-the-plot-
استخاره در هر وقت و ساعتی جایز است، ولی بهترین وقت هنگام نماز است؛ زیرا شیطان در آن هنگام از هر وقت دیگر از انسان دورتر است.
استخاره در هر مکان جایز و درست است ولی بهترین مکان؛ مساجد، مشاهد شریفه و حرم اولیاء دین (علیهم السلام) است.
هر چند سیره مؤمنین برای استخاره، رجوع به عالمان دین و مؤمنان وارسته و صاحبان فضیلت و اشخاص با نفس می باشد ولی اولیاء دین (علیهم السلام) معمولاً طریقه استخاره را به مردم یاد میداده اند که خود شخصاً انجام دهند.
فال و طالع بینی
فال حافظ چیست؟
فال و فالگیری به معنای کوشش در پیشگویی آینده (معمولاً آینده یک فرد) از راه روشهای نهانی یا فراطبیعی است. فالگیری یکی از شاخههای نهانشناسی است. باید توجه داشت که فال را نباید با طالع بینی اشتباه گرفت. طالع بینی نوعی پیشگویی است که از اختیار فرد خارج است؛ یعنی فرد قدرت انتخاب و اختیاری در آن ندارد، همچنین پیشگویی در طالع بینی بر اساس وضعیت ستارگان در زمان تولد فرد میباشد (مانند طالع بینی چینی یا طالع بینی هندی). اما در فال پیشگویی با توجه انتخاب فرد بدست میآید و برخلاف طالع بینی به تاریخ تولد بستگی ندارد (مانند فال تاروت یا فال حافظ). بنابراین نباید واژه فال را با طالع بینی اشتباه گرفت پس واژههایی مانند فال چینی، فال مصری، فال شخصی اشتباه میباشد.
https://keramatzade.com/Fortune-tellin;-Horoscope
دانلودpdf مقاله :روانشناسی رنگ ها
https://plus.google.com/113750911604842815859
طالع بینی چیست ؟
طالع بینی روشی برای پیش بینی آینده و سرنوشت هر فرد می باشد و تفاوت اصلی آن با فال حافظ این است که فرد متقاضی پس از شنیدن سرنوشتش نمی تواند آن را تغییر دهد . طالع بینی بیشتر بر مبنای وضعیت ستارگان و تاریخ تولد هر فرد صورت می گیرد و در طول تاریخ و در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته شده است .
به روش هایی گفته میشود که برخی باور دارند به یاری آنها میتوان از آینده و سرنوشت هرکس آگاه شد. علم اخترگویی یا طالعبینی یعنی تعبیر و تفسیر آینده با توجه به وضعیت ستارگان، و علم اخترشناسی یعنی پژوهش علمی ستارگان و علم کائنات، نخست از سده هفدهم میلادی از یکدیگر جدا شدند. امروز طالع بینی یا ستاره خوانی مورد تایید مجامع علمی نیست، و بسیاری از مردم آن را خرافات و موهوم پرستی می دانند.
طالع بینی را می توان زیرمجموعه ستارهبینی دانست که معمولاً با توجه به تطبیق وضعیت سماوی با تولد فرد مربوط میشود؛ ولی طالعبینی اعداد، اسامی، رنگ (علاقه به رنگ خاص) و امور دیگر نیز گفته میشود.
https://keramatzade.com/Fortune-tellin;-Horoscope
https://plus.google.com/113750911604842815859
طالع بینی چگونه بوجود آمد؟
هزاران سال پیش آسمان شب برای مردم نسبت به امروز اهمیت بسیار بیشتری داشت.آنها نقوش درهم و برهم ستارگان را به عنوان تصویری از جهان زمینی می پنداشتند و نام اشیا،قهرمانان افسانه ای و بیش از هر چیز جانوران مورد علاقه و احترام خود را به این نقوش آسمانی می دادند.آنها در گروه معینی از ستارگان درخشان نقش ثور (گاو)،حمل (بره)،حوت (ماهی) و جدی (بز) و بسیاری از صورتهای دیگر را می دیدند.
https://keramatzade.com/Fortune-tellin;-Horoscope
علاوه بر آنها به فرآیندهایی که در آسمان نقش می گرفتند،قبل از هر چیز توجه می کردند:آنها مشاهده می کردند که چگونه ماه به طور منظم و به تناوب تغییر شکل می دهد.آنها این نکته را دریافتند که تعدادی از ستاره های درخشان متفاوت از اغلب ستارگان دیگر حرکت می کنند و آنها را ستاره های مهاجر یا سیاره ها نامیدند.و آنها با اشتیاق می خواستند بدانند که این بازیهای آسمانی منحصر به فرد چه معنا و مفهومی برای آنها می تواند داشته
https://plus.google.com/113750911604842815859
باشد.آیا خورشید،ماه و سیاره ها شاید خدایانی بودند،که در ارتفاعی غیر قابل دسترس و بالاتر از همه چیز این سو و آن سو می رفتند؟ یا این که خدایان به این طریق خواسته ها و اخطارهای خود را به آدمیان منتقل می کردند؟به عنوان مثال،مصریان از خیلی خیلی قدیم رابطه قابل اعتمادی میان پدیده های آسمانی و فرایندهای زمینی یافته بودند:هنگامی که در تابستان ستاره نورانی سیروس (شعرای یمانی) برای نخستین بار در آسمان غروب ظاهر می شد،خیلی زود پس از آن رود نیل از بستر خود طغیان می کرد.
بنابراین کم و بیش به این ترتیب بود که طالع بینی (اخترگویی یا تنجیم) به وجود آمد،علمی که در آن انسان بر اساس وضعیت ستارگان به ظاهر می تواند آینده را پیشگویی کند.تمام تمدنهای بزرگ قدیمی در آسیا،آفریقا،آمریکا منجمهایی،اغلب از فرقه راهبان و عالمان،در دربار و بارگاه خود داشتند که به طور مرتب فرآیندهای آسمانی را مشاهده و نظاره می کردند،مشاهدات خود را در دفاتری ثبت می کردند و تلاش می کردند این فرآیندها را تعبیر و تفسیر کنند.
https://keramatzade.com/Fortune-tellin;-Horoscope
آنچه ما امروز به عنوان طالع بینی (اختر گویی) یا علم ستاره خوانی می شناسیم و بر حسب آن عمل می کنیم ریشه تاریخی اش به راهبان بابلی در دوران باستان بر می گردد.یونانیان و سپس رومیان دانش و آگاهی خود را در این باره از بابلی ها بدست آوردند و آن را توسعه دادند.ما امروزه هم سیاره های دستگاه خورشیدی را به نام خدایان روم باستان روم می نامیم (نام لاتین).اغلب خصوصیات سیاره ها برای نام گذاری آنها تعیین کننده بود.رنگ قرمز،رنگ خون است.بنابراین سیاره سرخ فام مریخ (Mars) به نام خدای جنگ نامیده شد.سیاره چالاک و سریع مهاجر آسمان،به نام سفیر خدایان،تیر (Mercury)،سیاره درخشان و زیبای زهره (Venus) به نام الهه عشق و باروری،سیاره درخشان آرام و موقر مشتری (Jupiter) به نام خدای خدایان روم،ژوپیتر نام گرفت.
https://plus.google.com/113750911604842815859
دانلودpdf مقاله :روانشناسی شخصیت
به هر حال در دوران باستان طالع بینان یا منجمان تنها به پیشگویی سرنوشت شاهان یا قلمرو پادشاهی آنان می پرداختند.در همه جا،حکمرانان تصمیم های خود را با توجه به رای و نظر منجمان دربار خود اتخاذ می کردند.برای نمونه آنهای مسایلی را از قبیل این که چه موقع باید ازدواج کنند،یا به لشگرکشی و جنگ بپردازند و یا به ساخت یک کشتی اقدام کنند،همیشه از منجمان خود می پرسیدند.
https://keramatzade.com/Fortune-tellin;-Horoscope
از حدود دو هزار سال پیش ستاره خوانها یا طالع گویان به تعبیر و تفسیر آینده مردم عادی نیز پرداختند.آنها برای این کار آنچه را که اصطلاح ((طالع نما)) ((Horoscope)) نامیده می شود،و در آن وضعیت سیاره ها در لحظه تولد شخص کشیده شده است،تهیه می کنند.یکی از طالع بینان معروف قدیمی ((کلادیوس بطلمیوس))((Claudius Ptolemaeus)) (تولد 87،وفات 168 میلادی) که در شهر اسکندریه (در مصر) زندگی می کرد،در سال 150 میلادی آگاهیهای طالع شناسی آن زمان خود را در کتابش به نام ((تترابیبلوس))((Tetrabiblos)) گردآوری کرد و انتشار داد که طالع بینی یا اختر گویی یا ستاره خوانی امروز هنوز هم بر اساس و مبنای این کتاب قرار دارد.
https://plus.google.com/113750911604842815859
فال از دیدگاه ائمه
رسول خدا(ص) فال نیک را دوست و فال بد را دشمن می داشت و می فرمود: "الطّیرة شرک؛ اعتقاد به تأثیر فال بد شرک به خداوند است. لذا انسان نباید معتقد به تأثیر فال بد باشد و نباید فال بد زند. یکی از ترسهای زیان بخش و غیر واقعی، ترس از فال بد است که موجب عوارض نامطلوب روحی می شود. دین مقدّس اسلام با این عقیده غلط و خرافی به شدّت مبارزه کرده، تا جایی که اعتقاد به تأثیر فال بد را شرک دانسته است.
https://plus.google.com/113750911604842815859
علی(ع) فرمود: "فال بد یک امر حقیقی و واقعی نیست".
امام صادق(ع) می فرماید: تأثیر و بی تأثیری فال بد در روان آدمی تابع وضعی استکه آن را در نهاد خود قرار می دهید. اگر سست و ناچیزش بدانی سست و ناچیز خواهد بود. اگر آن را یک امر واقعی و مهم پنداری، اثرش در تو هم شدید خواهد بود، چون انسان وقتی مثلاً طنابی را خیال کند مار است، به همان اندازه می ترسد که از مار واقعی می ترسد. و اگر اصلاً به فال بد ترتیب اثر ندهی و آن را غیر واقعی بدانی، هیچ و بی اثر خواهد بود. خلاصه فال بد واقعیت ندارد و اثرش بسته به چگونگی برخورد انسان با فال بد دارد.
اگر آن را بی خود و بی اثر و زاییده تخیّلات باطل دانست، همان طوری که اسلام فرموده است، به کلی باطل و بی اثر خواهد بود. فال بد در قوانین نظام افرینش اصلاً منشأ اثر نیست و نمی تواند حادثه نامطلوبی بیافریند. کسانی که بدان معتقد نیستند آسوده خاطرند و کمترین تأثر فکری از فال بد را ندارند. ولی کسی که جاهلانه به آن معتقد باشد فکر و روح خود را مختل و نگران کرده است.
https://plus.google.com/113750911604842815859
دانلودpdf مقاله : چشم زخم در قران و روش های مقابله با آن
فال حافظ
فال حافظ
https://keramatzade.com/Fortune-tellin;-Horoscope
آنچه در روایات در برخی از مواقع سفارش شده، استخاره است که انسان طبق آداب سادهای با خداوند بزرگ –به وسیلهی قرآن مجید، یا تسبیح و مانند آن- مشورت کند و از ذات پاکش هدایت و راهنمایی به آنچه خیر و صلاح اوست، بطلبد؛ به یقین خداوند نیز او را راهنمایی خواهد کرد. با این حال، تفأل به دیوان حافظ نیز میان مردم رواج پیدا کرده است؛ چرا که معتقدند دیوان حافظ دارای جهات مثبتی است، لذا از آن به عنوان فالنامه نیز استفاده میکنند؛ جهات مثبتی مانند اینکه:
https://plus.google.com/113750911604842815859
1. بیشتر غزلیات و اشعار حافظ مثبتنگر است و مثبتنگری در زندگی خوب و پسندیده میباشد، همانطور که در روایات نیز به داشتن «حُسن ظن نسبت به خدا و دیگران» ترغیب شده است.
2. اشعار او مضامین آیات قرآنی و برگرفته از آنها میباشد و آنچه در سینهی خود از آیات قرآنی حفظ نموده در غزلیات خود بیان کرده است.
3. غزلیات حافظ چند پهلو و چند معنا است و میتوان از اشعار او تفسیرهای متعدّد نمود و هرکس به فراخور حال و عقل و اندیشهی خود از آن معنایی برداشت میکند.
https://keramatzade.com/Fortune-tellin;-Horoscope
با توجه به این قبیل از موارد، دیوان حافظ ارزشمند است و مردم از آن به عنوان فال و بیان حال خود بهره میگیرند؛ تفأل به دیوان حافظ برای انجام برخی از کارها اشکالی ندارد؛ و به بیان صاحب جواهر؛ «تفأّل به غیر قرآن [از قبیل دیوان شعرا همچون دیوان حافظ] اگر منجرّ به صدور حکم قطعى و جزمى نگردد، جایز است»؛ هر چند به پای استخارهی شرعی با قرآن کریم نمیرسد،
اما در اینباره به نکاتی باید توجه شود:
https://plus.google.com/113750911604842815859
• عادت نمودن به استفاده از فال حافظ یا حتی استخاره، چندان صحیح به نظر نمیرسد. جایی که انسان باید از نیروی عقل و خرد استفاده نماید و یا از تجارب و آگاهی دیگران با مشورت از ایشان بهره گیرد، باید بر طبق آن عمل نماید.
https://plus.google.com/113750911604842815859
• توقع پیشگویی از حافظ و غیبگویی از او، توقعی سادهلوحانه و بیهوده است، توقع ما از حافظ آن است که به شیرینی ابیات و سخنانش، اندیشهای نو و معرفتی تازه در قالب ادبیات فارسی به ما بیاموزد. معرفتی که ما در دنیای کنونی بیش از هر زمان دیگری به آن نیازمندیم.
• رویکرد ما به دیوان حافظ، باید رویکردی از سر اخلاص و محبت به کسی باشد که چون معلمی عزیز میتواند گره از مشکلات فکری گشوده و از آلام روحی تا حدودی بکاهد و در این راه هیچگاه نباید حد اعتدال و میانهروی را در استفاده از آن فراموش کرد.
رازهای موفقیت ترانه علیدوستی چیست؟
سینما در مقام یک هنر ـ صنعت ـ رسانه در جهان انسان معاصر به واسطه جذابیت های ذاتی و البته وسوسه های شغلی که نام و نان را توامان به ارمغان می آورد، بیش از دیگر هنرها مورد توجه جوانان قرار گرفته است. اگر شما هم دوست دارید بدانید بازیگران معروف چگونه بازیگر شدند با ما همراه باشید.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti'ssong
اکران فیلم «آسمان زرد کمعمق» با بازی ترانه علیدوستی در نقش«غزل» فرصتی فراهم آورد تا با او درباره فیلمهایی که تاکنون بازی کرده صحبت کنیم. با اینکه بازیگری، در سن پایین به ترانه علیدوستی لبخند زد؛ ولی او از آن پس سعی کرد با طمانینه و از روی آگاهی نقشهایش را انتخاب کند؛ گویی سالها تجربه دارد. آنچه در این گفتوگو توجهم را جلب کرد، پذیرش اشتباهاتش بود. اگر میپرسیدم که چرا در فلان فیلم بازی کردید، بهراحتی پاسخ میداد اشتباه کردم. صراحتش در بیان واقعیات و گرایشش به ادبیات و نوشتار ترکیبی از او ساخت که در پس واژگان این گفتوگو قابل تشخیص است. او بازیگری است که برای ادامه حضورش در سینما انگیزه کافی دارد و اگر اینگونه پیش برود قطعا آینده کاریاش درخشانتر از امروز خواهد بود.
https://plus.google.com/113750911604842815859
خانم علیدوستی زمانی که فیلم «من ترانه 15سال دارم» را بازی کردید، کلاسهای بازیگری امین تارخ را گذرانده بودید و معلوم بود که از روز اول با انگیزه وارد این دنیا شدید. فکر میکردید بعد از 11سال به جایگاه کنونیتان برسید؟ چقدر در این مسیر آگاهانه قدم برداشتید؟
از روز اول همیشه کارهایم خودآگاه بوده. چه آن زمان که حسی تصمیمی گرفتم چه زمانی که مشورتی کار کردم، پشت کارهایم آگاهی بوده. کاملا متوجه بودم که تصمیمات به ظاهر جزیی آن روزها میتوانست روی مسیر کارم تاثیرات بزرگ بگذارد. این بود که خیلی سختگیری میکردم.
امروز میگویم کاش بعضی جاها کمتر اجازه میدادم ترس از آینده علت تصمیماتم باشد و کاش آرامش بیشتری در تصمیمگیری داشتم. اما خب ضرر نکردم. البته به شانس هم اعتقاد دارم. اینکه اگر من در 16سالگی و در همان ابتدای ورود به کلاس بازیگری برای نقشی انتخاب شدم که نام آن شخصیت با من یکی بود، واقعا شانس است. اما شانس الزاما نافی تواناییهای انسان نیست. آگاهی اگر باشد آدم از شانس هم استفاده خوبی میکند کمااینکه بهراحتی هم میشود چنین فرصتی را سوزاند. به نظرم از این آزمون زودهنگام سربلند بیرون آمدم.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti's-song
https://plus.google.com/113750911604842815859
ترانه علیدوستی
خانم علیدوستی با این حال برای بازی در فیلم بعدی، «شهر زیبا» سه سال صبوری کردید. دلیل این فاصله زمانی چه بود؟
فیلم«ترانه...» خیلی سروصدا کرد. در آن سه سال با انبوه پیشنهادهای جورواجور روبهرو شدم. من چهره جدیدی بودم و در آغاز راه و سینما هم همیشه دنبال چهرههای جدید هست. آنقدر پیشنهادهایم زیاد بود که ترسی من را در برگرفت. از اینکه فکر میکردم همه منتظرند ببینند آیا من لایق آن هایوهوی بر سر فیلم اولم بودم یا نه. این بود که انتخاب بعدی برایم سخت شده بود.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti's-song
خانم علیدوستی در آن سه سال چه کردید؟
https://plus.google.com/113750911604842815859
بیش از هر کار دیگری مینوشتم. کلاس فیلمنامهنویسی میرفتم و در کنارش دایم داستان کوتاه مینوشتم. روزی که آقای فرهادی از من دعوت کرد تا با ایشان کار کنم، تا آن زمان از نزدیک ایشان را ندیده بودم. همان اول بیرودربایستی به من گفت که نگران تصویر جاافتاده در کار اولم است و نمیداند همکاریمان در فیلم «شهر زیبا» چطور از کار دربیاید. در واقع پیشنهاد مستقیمی به من نداد. خواست که کار را با هم تست کنیم. من هم نمیخواستم بعد از سه سال دوباره در شمایل تکراری کار اولم دیده شوم و از پیشنهادش استقبال کردم. خوشبختانه خیلی زود ترغیب شدیم به همکاری با هم و واقعا از ساخت«شهرزیبا» لذت بردیم.
خانم علیدوستی در این مدت چیزی به اسم «غم نان» نداشتید. بعضی بازیگران میگویند ما هم فیلم تجاری و هم فیلم هنری بازی میکنیم تا هم مردم و مخاطب را در گستره وسیع حفظ کنیم و هم جوابگوی حس زیباییشناسانه روحمان باشیم و هم برای معشیتمان نمیخواهیم در عسر و حرج بیفتیم. شما هم اینطوری فکر میکنید؟
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti's-song
من اهل دستهبندی فیلمها به هنری و تجاری نیستم. ضمن اینکه عقیده دارم سینمای تجاری سینمای سخیفی نیست و خجالت ندارد. اما بحث من بر سر کیفیت است. مشکل این است که سینمای تجاری ما خیلی عقب و الکن است. سینمای تجاریمان از دستیافتن به اولین هدفش که بازگرداندن سرمایه و پولسازی است هم عقب میماند چرا که الفبای ابتدایی ایجاد کشش و سرگرمی در دنیای امروز را نمیداند و قواعدش همان قواعد نخنمایی است که پیش از انقلاب شاید داشت کار میکرد. وگرنه من هم شاید بدم نمیآمد فیلمهای تجاری خوبی در کارنامهام داشته باشم. ضمن اینکه غم نان یک چیز است و ثروتمندشدن یک چیز دیگر.
خوشبختانه نیازهای اولیه زندگیام تامین بودهاند. شاید من هم اگر امروز در مضیقه قرار گیرم، خودم را وادار کنم به بعضی کارها تن دهم. اما در کل انسان طماعی نیستم. پیشنهادهای زیادی در این سالها داشتهام که میتوانست مرا پولدار کند. اما توانایی انجامدادن کاری که نمیپسندم را ندارم. به قول مانی حقیقی خوشبختی زمانی است که انسان محدودیتهای خودش را میفهمد. محدودیت من هم این است که پول هیچوقت نمیتواند تنها دلیل من برای انجام کاری باشد. این است که میدانم آدم ثروتمندی نخواهم شد. در نتیجه از همان کاری که بلدم لذت میبرم. حضور در فیلمهایی که جای کار دارند در قبال دستمزدی منطقی که بشود با آن زندگی کرد.
پس از آن دسته افراد که صبح سر تلهفیلم، ظهر سر سریال و عصر سر یک فیلم برای بازی میروند، نیستید؟میخندد) کارکردن سر صحنه از من انرژی میگیرد، چه روزی دو ساعت باشد چه روزی 20 ساعت. این است که تا به حال در خودم توان این را ندیدهام که دو، سه کار را با هم جلو ببرم.
خانم علیدوستی آن زمان «شهر زیبا» اکران موفقی نداشت. از این نظر دچار تلاطم روحی نشدید؟
درست است فیلم «شهر زیبا» اکران موفقی نداشت، ولی جو خوبی پیرامون فیلم شکل گرفت. اهلش که فیلم را دیدند پسندیدند و خیلی تشویقمان کردند. ضمن اینکه همانطور که گفتم ساختش تجربه خیلی دلپذیری برای من بود و خودم خیلی به آن افتخار میکردم.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti's-song
https://plus.google.com/113750911604842815859
ترانه علیدوستی
خانم علیدوستی اما موفقیت فرهادی بعد از «درباره الی...» فرصتی فراهم کرد تا فیلمهای قبلیاش از جمله «شهر زیبا» دیده و بازخوانی شود. آن وقت به نتیجه نرسیدید که باز هم شانس با شما همراه بوده؟
صددرصد. «شهرزیبا»هم فیلم دوم من بود هم فیلم دوم فرهادی. آن موقع آن فیلم قدمهای ابتدایی آدمهایی مثل ما در مسیر پیشرفتشان محسوب میشد. بعدها با موفقیتی که فرهادی به دست آورد به فیلم رجوع کردند و از نو کشف کردند که چه کار خوبی بوده. همیشه میگویم هیچکسی نمیتواند اعتباری که کسب کرده را فقط به نام خودش بزند. حتما آدمی که الان هستم و جنس نگاهی که دارم حاصل تاثیراتی است که اطرافیانم روی من گذاشتند. همکاری با هر کسی در طول این سالها میتوانسته چیزی به آدم اضافه کند. آدم فقط باید بر این موضوع آگاه باشد.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti's-song
https://plus.google.com/113750911604842815859
خانم علیدوستی ولی در ادامه کارتان باز هم در فیلمی از اصغر فرهادی بازی کردید. «چهارشنبهسوری» چگونه پیش آمد؟
همان زمان بعد از «شهرزیبا» قرار بود باز با هم همکاری کنیم. حتی در این مسیر یکی، دو کار خواستیم انجام دهیم که به سرانجام نرسید. آقای فرهادی همیشه چند ایده داشت که مشخص نبود کدام به مرحله ساخت برسد. «چهارشنبهسوری» هم یکی از آنها بود که صحبتش را از قبل کرده بودیم. اما «شهرزیبا» که فیلم خیلی خوشیمنی برای همه ما بود، باعث آشنایی من و فرهادی با مانی حقیقی شد. در نتیجه این دو، «چهارشنبهسوری«و بعد«کنعان» را با هم نوشتند و این تیمی که شکل گرفت فیلمهای خوبی را باعث شد.
خانم علیدوستی در «چهارشنبهسوری» شخصیت کلیدی و حلقه اتصال روابط آدمها را بر عهده داشتید و دیگر به بازیگری تبدیل شدید که حرفی برای گفتن دارد.
https://plus.google.com/113750911604842815859
ممنون. شخصیت روحی (روحانگیز) در این فیلم علاوه بر اینکه حلقه اتصال آدمها باشد، به دلیل ویژگیهایی مثل نگاه شوخ و معصوم و فضولش به زناشویی باعث میشد فیلمی با داستان «چهارشنبهسوری» لحن تلخ و سیاهی پیدا نکند و به رغم غمناکبودنش فیلم عبوسی نباشد.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti's-song
در این سه فیلمی که بازی کردید، بازیگران مقابلتان در کنار شما حضور کمککنندهای داشتند. ولی در فیلم «کنعان» اینطور نبود. خانم علیدوستی از همان ابتدا دراینباره چه نظری داشتید؟
این البته نظر شماست. آقای فروتن حضور کمک کنندهای مقابل من داشتند. فقط قبل از شروع فیلمبرداری تصور من و بقیه از شخصیت «مرتضی» چیز دیگری بود. مرتضی در فیلمنامه مردی بود مسنتر و نه تا این حد خوشقیافه. وقتی فیلمی ساخته میشود طبیعی است که انتخاب بازیگر لحن داستان را تحت تاثیر قرار میدهد. برای من عادتکردن به این شمایل همسرم در ابتدا یک مقدار عجیب بود. اما اطمینان کردم. چون دیدم آقای حقیقی از شکل جدیدی که مرتضی پیدا کرده خشنود است
از اینکه برای نخستینبار در فیلمی با انتقادات مواجه شدید،خانم علیدوستی چه حسی داشتید؟
https://plus.google.com/113750911604842815859
خب، این فیلم برایم تجربه مهمی بود و خیلی چیزها یاد گرفتم؛ اول اینکه با سیل شدیدی از انتقادات مواجه شدم. حتی کسانی که معمولا کارم را میپسندیدند این انتقاد را داشتند که چرا برای این نقش انتخاب شدم. ولی خودم خیلی مایل بودم این نقش را بازی کنم. هم فیلمنامه را دوست داشتم و هم حس میکردم به یک نقش پروپیمان و اینچنین متفاوت در کارنامهام نیاز دارم. در ابتدا قرار بود این نقش را لیلا حاتمی بازی کند. اما خب همزمان پسرش به دنیا آمد و نتوانستند بیایند. این بود که پیشنهاد دادم که من بازی کنم. ولی قبول نکردند و گفتند تو برای این نقش جوان هستی. فکر کنم نهایتا از سر ناچاری انتخابم کردند (میخندد) هر چه که بود مانی حقیقی از وقتی به نتیجه رسید که من مینا را بازی کنم خیلی پایم ایستاد و کمکم کرد. شاید اشتباه ما این بود که انرژی زیادی صرف کردیم که اختلاف سن من با این کاراکتر دیده شود. یعنی خواستیم ثابت کنیم علیدوستی در این فیلم 35ساله است. در حالی که اگر به این نکته اشاره نمیکردیم داستان داشت شکل میگرفت و پذیرفته شده بود. امروزه کنعان طرفداران پروپاقرصی دارد. فیلمها همیشه بعد از فاصلهگرفتن از حواشی دوران ساختشان تکلیف ماندگاریشان روشن میشود.
فیلم بعدیتان «تردید» بهنوعی برداشتی آزاد از نمایشنامه «هملت» بود. این فیلم هم در نهایت موفق نشد. مطمئنا طبق «هملت» شکسپیر، اوفلیا خیلی شوخوشنگ نیست. اما اوفلیای «تردید» که شما هستید خیلی سرخوش بود.خانم علیدوستی چرا؟
فیلم «تردید» اقتباسی از هملت هست، اما بازسازی هملت نیست. نام شخصیتش سیاوش است. دوست او که معادل هوراشیو در نمایشنامه هست هم نقش اصلیتری دارد در قصه. آنچنان «ایرانیزه» شده هم نیست چرا که خانواده فیلم تردید در اجتماع امروز ما نمود بیرونی ندارند. ما خانوادهای نداریم که خانهاش کاخ شمس باشد! در نتیجه همهچیز غیر از هسته اصلی داستان نمایشی و حاصل خیال فیلمساز است. یعنی مهتاب در این فیلم شخصیت اوفلیا را ندارد و تنها معادل اوفلیاست در این قصه.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti's-song
https://plus.google.com/113750911604842815859
ترانه علیدوستی
خانم علیدوستی خب اگر اوفلیا نیست، پس چیست؟
اوفلیا نقشی تقریبا حاشیهای در«هملت» است که بیشتر تاثیر میگیرد تا اینکه عمل کند. کریم مسیحی اما به من توضیح داد که در مثلثی که برای این داستان چیده
سیاوش، گارو و مهتاب
این مهتاب است که نماینده شور زندگی است. در حالی که آن دو شخصیت دیگر ناامید و محافظهکار هستند، مهتاب آن نیروی محرکهای است که اینها را به خود بیاورد و وادارشان کند که علیه سرنوشت شومشان بجنگند. اینها که میگویم عینا راهنمایی کارگردان است به من. در نتیجه مهتاب را پرانرژی و گاهی پرخاشگر میدید.
https://plus.google.com/113750911604842815859
چرا در «تردید» خانم علیدوستی بازی کردید؟
«تردید» پتانسیل این را داشت که فیلمی به خوبی «پردهآخر» شود. و عقیده دارم اگر 18سال وقفه در فیلم ساختن واروژ کریممسیحی نمیافتاد او خیلی زود تبدیل به قطبی در فیلمسازی میشد. من و خیلی از دوستان دیگر دلمان میخواست نقش موثری در بازگشت چنین آدمی به عرصه فیلمسازی داشته باشیم. فیلم نهایتا به نظر من آنطور که باید درنیامد. شاید کارگردان زمان بیشتری نیاز داشت تا خودش را با شرایط جدید فیلمسازی و حتی ما وفق بدهد. نیاز داشت اطمینانش را جلب کنیم؛ اطمینانی که خودش ابتدابهساکن پیدا نکرد به ما.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti's-song
درباره الی...» و سومین همکاریتان با آقای فرهادی ،خانم علیدوستی چطور اتفاق افتاد؟
باز هم قبل از «کنعان» طرح این فیلم را داشت و یک خطش را برایمان تعریف کرده بود. فیلمنامه را که مینوشت یک شب با آقای حقیقی به من تلفن کردند. حقیقی گفت فرهادی اینجا نشسته و میگوید ترانه نمیآید نقشی را که اول داستان غرق میشود بازی کند. راست میگوید؟ گفتم بهش بگو نخوانده من آن نقش را بازی میکنم و خداحافظی کردم (میخندد). این حرفها را با هم نداشتیم. ضمن اینکه واضح بود و هست که فرهادی نقش بد برای آدم نمینویسد. این بود که من شدم الی. مشخص بود که شاهکاری در حال ساختهشدن است.
خب خانم علیدوستی برسیم به «زندگی با چشمان بسته». بهنظرم آنقدر که از فیلم بد گفتند، فیلم بدی نبود. منتها بهخاطر دِینتان به آقای صدرعاملی در این فیلم بازی کردید؟
اصلا. با آقای صدرعاملی رودربایستی نداشتم و قبل آن پیش آمده بود پیشنهادی بدهد که رد کنم. این فیلمنامه یکبار به من پیشنهاد شد و خوشم نیامد و گفتم نمیآیم. چند ماه بعد صدرعاملی از من خواست دوباره قصه را بخوانم. فیلمنامهای شده بود جذاب و شسته و رفته و نظر من عوض شد. درواقع دوست دیگری داستان را بازنویسی کرده بود که متاسفانه صلاح ندیدند نامش را در فیلم بیاورند. الان هم شاید صاحبان کار دلخور شوند از اینکه من این حرف را زدم. اما حیف شد که از این دوست پراستعداد استفاده بیشتری نشد و نهایتا موقع ساخت به فیلمنامه خوبش وفادار نماندند. من هم اعتقاد دارم که در کل فیلم بدی نشد. یکسری از جوانترها با این فیلم ارتباطی برقرار کردند که شاید برای ما خیلی قابل درک نباشد. ولی فیلم میتوانست بهتر از این هم باشد.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti's-song
https://plus.google.com/113750911604842815859
میان کارهایتان فیلم «راز دشت تاران» چطور پیدا شد خانم علیدوستی؟
به سینمای کودک خیلی علاقه دارم و از اینکه سینمای کودکمان اینقدر ناتوان شده ناراحتم. به من گفتند یک انیمیشن 50دقیقهای ساخته و کلی هزینه کردهایم، حالا تهیهکننده میگوید نمیتواند برای 50دقیقه فیلم اکران بگیرد، این است که داستانی واقعی به سر و ته فیلم اضافه کردهایم. میآیی چهاردقیقه نقش پرستار قصهگو را بازی کنی؟ این بود که درواقع رفتم تا کمکی کرده باشم. پشیمان هم نیستم و خوشحالم سعیام را کردم بلکه یک فیلم کودک که دغدغه تکنیک داشت (هرقدر هم ناتوان) ساخته شود.
فیلم «هرچی خدا بخواد» قرار بود پرویز شهبازی کار کند که درنهایت فیلم را به دستیارش سپرد. از نتیجه کار راضی هستید؟
خیر. این فیلم نقطه خجالت من است. وقتی من به گروه پیوستم قرار نبود دیگر خود شهبازی فیلم را بسازد. اما تصورم این بود که فیلمی ابزورد با طنز خاص در حال ساختهشدن است. تصورم مثل اینکه زیادی اشتباه از آب درآمد. نه کسی من را گول زد و نه میتوانم کسی را برای حضورم در این فیلم سرزنش کنم. فقط بینهایت از حضور در این فیلم متاسفم و قبلا هم از طرفدارانم عذرخواهی کردهام.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti'ssong
https://plus.google.com/113750911604842815859
در این فیلم خانم علیدوستی دچار سانحه غرقشدگی هم شدید؟
بله. من و هشتنفر از آقایان قایقمان غرق شد و افتادیم توی دریا. دم غروب. یکساعتونیم طول کشید تا یک قایق ماهیگیری پیدایمان کند. مطلقا شانس آوردیم که زنده ماندیم.
https://keramatzade.com/The-secrets-of-the-success-of-Aladosti'ssong