https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com

https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com

https://keramatzade.com/The-importance-of-money-in-life

اهمیت پول درزندگی


بیشتر افراد اعتقاد دارند که پول در زندگی نقش زیادی در سرنوشت انسان دارد ولی به طور دقیق، از نظر روان شناختی مورد توجه قرار نگرفته بود. نتایج تحقیقات جدید، نشان می دهد که پول حتی بر رابطه ی بین افراد، اثرات بدی دارد.

افرادی که ارزش زیادی برای پول و نقش پول در زندگی قائل هستند در مقایسه با افرادی که ارزش متوسطی برای پول و نقش پول قائل هستند، روابط ضعیف‌تری دارند. بهداشت روانی این افراد نیز آسیب‌پذیرتر است به‌خصوص اگر آنها به اشیای مادی علاقمند و وابسته باشند، فشار روانی زیادی را تحمل خواهند کرد اما با وجود همه این مسائل به نظر می‌رسد زندگی با وجود پول بهتر از بدون آن باشد.

از مهم ترین عواملی که مردم خوشبختی خود را با آن می سنجند، زندگی شاد ، با معنا و هدفمند است. با اینکه زندگی شاد و با معنا با هم در ارتباط متقابل هستند اما دانشمندان می گویند این دو کاملابا هم تفاوت دارند. سلامتی، دوست داشته شدن، موفقیت در کار، بزرگ کردن فرزندانی سالم و خدمت به کشور یا پایبندی به اعتقادات معمولااز رموز خوشبختی و رضایت از زندگی به شمار می روند اما هیچ کدام نمی توانند باعث شاد زیستن شوند.

در این رابطه روانشناسان دانشگاه فلوریدا، مینه سوتا و استنفورد تحقیقات بسیار گسترده ای انجام داده اند که دستاوردهای آن در نشریات مختلف منتشر شده است. دانشمندان شادی را سعادت ذهنی تعریف می کنند که بر فرد تاثیری عاطفی مثبت دارد و این تاثیر در تمام جوامع و فرهنگ ها یکسان است. شادی می تواند از چیزهای کوچک نشات بگیرد مثلا پیدا کردن گردنبند گمشده یا از رویدادهای وسیع تر مثل پایان گرفتن جنگ، تولد یک نوزاد و... که با خود شادی، عواطف ، احساسات مثبت و خوشایند می آورد و باعث می شود فرد ارزیابی مثبتی از زندگی خود داشته باشد.

 شادی در لحظه و در زمان حال معنی پیدا می کند و«دم را غنیمت است» به نوعی عصاره مفهوم شادی و زندگی در لحظه اکنون است. اما بررسی دانشمندان نشان می دهد شاد بودن ربطی به زندگی معنادار ندارد.

 

البته شادی و زندگی در لحظه اکنون می تواند عناصری از گذشته را با خود داشته باشد اما باز هم از منظر زمان حال به آن نگاه می شود. به همین دلیل است که اگر امروز زندگی دردناکی داشته باشیم، گذشته شاد به ما احساس خوشبختی نمی دهد. شادی چون در حال اتفاق می افتد گذراست و ثبات به همراه نمی آورد.

 

اما زندگی با معنا ریشه ای متفاوت دارد. معنا از ارزش های فردی و اجتماعی زاییده می شود بنابراین منشا فرهنگی دارد. معنا از زبان و فرهنگ و نمادها شکل می گیرد و گذشته و حال و آینده را با هم در پیوند و ارتباط معنادار قرار می دهد. با اینکه معنی زندگی از پیگیری اهداف و ارزش ها به وجود می آید اما الزاما شادی به همراه نمی آورد. . معنا در گستره زمان شکل می گیرد. ماهیت زندگی تغییر و تحول است و معنا دادن به آن راهی است برای ثبات بخشیدن به جریان پرتلاطم زندگی. مثلااحساس یک زوج به یکدیگر دایما تغییر می کند اما ازدواج به آن معنایی دایمی و ثابت می دهد.

در عمل هم ازدواج به تثبیت رابطه کمک می کند چون قطع رابطه را دشوار می کند اما روشن است که ازدواج الزاما زندگی را شادتر نمی کند. یکی از مهم ترین راه های معنا دادن به زندگی پاداش دادن به خود است، از راه برنامه ریزی و تعهد به اجرای آن که نیاز به انضباط فردی دارد. بنابراین وقتی فرد با فعالیت و درگیری های روزمره ای که به هم ربط دارند، هدف هایش را پیگیری و برآورده کند در عمل به زندگی خود معنا می دهد. تحصیل، کسب مهارت، شکل دادن به رابطه ای جدی و صمیمانه همگی به زندگی معنی می دهند چرا که گذشته و حال و آینده را در راستای هدفی مشخص یکپارچه می کنند. به نظر دانشمندان هر چه بیشتر برای تحقق این هدف ها«خودتان» باشید، زندگی خود را معنی دار تر می بینید. چه عواملی در شادی موثرند و چه معیارهایی به زندگی معنا می دهند؟

 

ایده‌ی ارتباطِ جدایی‌ناپذیر بین پول در زندگی و شادی، می‌تواند تا اندازه‌ای درست باشد. میزان شادیِ ثروتمندان نسبت به شادیِ فقرا بیشتر است، اما آیا پولِ بیشتر، لزوما شادی بیشتری را با خود به‌همراه دارد؟

توجه به رنگ‌وبوی ضرب‌المثل‌های قدیم و ظاهرِ زندگیِ ثروتمندان امروزی به‌ویژه در فضای مجازی، باید بگوییم بله! بیشتر ما تصور می‌کنیم پول در زندگی بیشتر یعنی شادی بیشتر، اما اگر اهل تفکر و منطق باشید، این‌ نوع شادی را زیر سؤال می‌برید.

براساس تحقیقات، انسان‌هایی که به مادیات علاقه دارند، نه‌‌تنها شادتر از دیگران نیستند، بلکه به افسردگی گرایش دارند. این افراد دچار کمبود اعتماد به نفس هستند، روابط‌شان با دیگران ضعیف است و تمایل چندانی به مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی ندارند. اینها عواقب واقعیِ تمایل به مادیات هستند.


 

 

تحقیقات جدید نشان می‌دهد که خرج کردن پول می‌تواند شادی‌آور باشد، فقط به این شرط که «عاقلانه» پول خرج کنیم. به‌عبارت دقیق‌تر، راه‌هایی برای خرج کردن پول وجود دارد که واقعا سبب خوشحالی ما می‌شود. برای نمونه، پول خرج کردن برای «کسب تجربه» می‌تواند موجب شادی ما شود. اگر به مادیات علاقه‌ی وسواس‌گونه‌ای دارید و پول زیادی را صرفِ جمع‌آوری کلکسیونی از وسایل آشپزخانه می‌کنید، لزوما شادتر نمی‌شوید، اما اگر همان مقدار پول را خرج یک سفر هیجان‌انگیز یا تماشای تئاتر کنید، شادی واقعی را تجربه می‌کنید.

 

خرج کردن پول در زندگی و برای دیگران، راه دیگرِ شاد کردن خودمان است. فرصت‌هایی بیابید که به‌واسطه‌ی آنها بتوانید اندکی از پول‌تان را برای دیگران خرج کنید، مثلا برای فرد نیازمندی غذا بخرید، به یک خیریه کمک کنید یا کرایه‌ی تاکسی یک مسافر را حساب کنید.

 

«اگر پول‌تان را عاقلانه خرج کنید، قطعا می‌توانید شادی بخرید


 

روان‌شناسان اجتماعی مدت‌هاست که متقاعد شده‌اند نمی‌توان یک تئوری روان‌شناختی را به عموم افراد نسبت داد و صرفا به‌خاطر شباهت موجود در نحوه‌ی تفکر و تعامل با دنیای پیرامون، پیچیدگی و تنوع رفتار آنها را انکار کرد، به‌ویژه زمانی که از «شادی» صحبت می‌شود.

 

درست است که خرج کردن پول در زندگی برای کسب تجربه، نسبت به خرج کردن پول برای مادیات، انسان‌ها را شادتر می‌کند اما این گفته درمورد کسانی درست است که با میل و رغبت این هزینه را پرداخت می‌کنند. خرج کردن پول در زندگی و برای دیگران نیز زمانی شادی‌آور است که خوشحال کردن دیگران یا برطرف کردن نگرانی‌های مادی آنها، جزو ارزش‌های اخلاقی شما باشد. به بیان دیگر، زمانی با خرج کردنِ پول شادتر می‌شوید که آن را براساس شخصیت و ارزش‌های خودتان خرج کنید.

براساس تحقیقاتی که به‌تازگی روی الگوهای خرید و سازگاری یا عدم‌سازگاری آنها با شخصیت افراد انجام شده است، این ایده‌ی اصلی شکل گرفت که افراد پول‌شان را متناسب با شخصیت‌شان خرج می‌کنند و هرچه پولی که خرج می‌کنند با نوع شخصیت‌شان تناسب بیشتری داشته باشد، شادی بیشتری را تجربه خواهند کرد.

محققان در مطالعات نخست‌ خود سعی کردند با همکاری یک بانک، میزان و نوع خرید تعداد زیادی از افراد را شناسایی کنند. آنها با شمار زیادی از مشتریان یک بانکِ خاص تماس گرفتند و از آنها اجازه گرفتند که اولا خریدهای اخیر آن‌ها را بادقت بررسی کنند و ثانیا از آن‌ها خواستند پرسشنامه‌ای کوتاه را که مربوط به شخصیت‌شناسی بود، پُر کنند و میزانِ رضایت از زندگی خود را نیز مشخص کنند.

 

سیستم بانکی به‌طور خودکار انواع خریدهای مشتریان را طبقه‌بندی کرد و محققان برای هر دسته‌ی خاص از این طبقه‌بندی، یک نوع شخصیت را اختصاص دادند. شاید عجیب به نظر برسد اما روان‌شناسان حوزه‌ی رفتار مصرف کننده، سالیان سال است که از «شخصیت محصولات» صحبت می‌کنند. برای مثال، در این تحقیق به تراکنش‌هایی که بیش‌ازحد صرف رفتن به رستوران و خوشگذرانی شده بودند شخصیت «برون‌گرا» را نسبت دادند، به تراکنش‌هایی که صرف خرید کامپیوتر و ابزارهای حوزه‌ی فناوری بودند شخصیت «وظیفه‌شناس» یا «باوجدان» و به تراکنش‌هایی که در راه کمک به خیریه‌ها انجام شده بودند، شخصیت «سازگار» را نسبت دادند.

محققان از بین 625 نفر و 76863 تراکنش، عادت‌های خرید افراد (با شخصیت‌های متنوع) را بررسی کردند و دریافتند شخصیتی که به الگوی خرید افراد نسبت داده شده بود، با نتایج پرسشنامه‌ی شخصیت‌شناسی بسیار سازگار بود. البته این سازگاری به‌هیچ‌وجه 100 درصد نیست. با وجود این، وقتی اعداد و ارقام را دقیق‌تر بررسی کنیم، درمی‌یابیم که هرچه میزان سازگاریِ شخصیت یک فرد با مخارجِ او بیشتر باشد، شادی بیشتری را تجربه خواهد کرد.


 

به‌طورکلی، وقتی از رفاه و نقش پول در زندگی صحبت می‌شود، تعاریف علمی و گوناگونی از شادی مطرح می‌شود. پول در زندگی داشتن بهتر از پول نداشتن است، اما داشتنِ پولِ بیشتر لزوما بهتر نیست. از طرف دیگر، خرج کردن پول برای دیگران بهتر از این است که منحصرا برای خودتان پول خرج کنید، اما این‌ کار زمانی لذت‌بخش است که کمک به دیگران برای شما اهمیت داشته باشد و حتی خرج کردن پول در زندگی برای خودتان هم زمانی شادی‌آور است که آن را درست و عاقلانه خرج کنید.

 

اگر به مطالعه‌ای که محققان با داده‌های بانکی انجام دادند دقت کرده باشید، حتما با سؤالاتی مواجه شده‌اید. مسئله‌ی اصلی این است که داده‌ها کاملا به‌هم وابسته هستند.به عبارت دیگر، داده‌ها تنها حاکی از آن هستند که الگوهای مخارجِ وابسته به شخصیت، با میزان رفاه ارتباط دارند، اما اینکه کدام‌یک موجب دیگری شده است، مشخص نیست.

این فرضیه نیز وجود دارد که چون افراد شادتر، بهتر خودشان را می‌شناسند بنابراین پول در زندگی خود را به روش هوشمندانه‌تری خرج می‌کنند، اما اگر این فرضیه نیز صحیح باشد باز نمی‌توان دلیل شادی این افراد را توضیح داد.

محققان برای پرداختن به این مسئله تحقیق دیگری انجام دادند و طی آن به افراد آموزش دادند به روش‌های متنوعی پول در زندگی خرج کنند تا تأثیر الگوهای متفاوت خرید بر میزان رفاه آنها سنجیده شود. در این تحقیق از درون‌گرایان و برون‌گرایان خواسته شد تا هرکدام پول خود را صرف خرید یک کتاب یا نوشیدنی کنند. برای درون‌گرایان، خرید کتاب، شادی‌آورتر از خرید نوشیدنی بود. این آزمایش نمونه‌ی روشنی از تئوری سازگاریِ الگوی خرید با شخصیت افراد بود اما برای برون‌گرایان، هم خرید کتاب و هم خرید نوشیدنی به یک اندازه شادی‌آور بود و این با تئوری مذکور سازگار نیست. توضیح محققان این بود که برون‌گرایان در کل انسان‌های شادتری هستند و این شادی به کاری که انجام می‌دهند، بستگی ندارد، اما این توضیح همچنان با تئوری موردنظر سازگار نیست. بهتر است برای اطمینان از این تئوری، منتظر شواهد بیشتری باشیم.

 

مسئله‌ی دیگر این است که همه‌ی این موارد می‌توانند به میزان پول در زندگی افراد بستگی داشته باشند. به عبارت دیگر، نتایج فقط می‌تواند یک معنا داشته باشد: افرادی که برای خرید اجناس مورد علاقه‌شان پول دارند، شادتر هستند و برعکس، کسانی که برای خرید اجناس مورد علاقه‌شان پول کافی ندارند، به‌‌اندازه‌ی گروه اول شاد نیستند. این نکته شایان ذکر است که محققان درآمد کلی افراد را در تحقیقات‌شان کنترل کردند (درآمد سالیانه‌ی همه‌ی افراد مورد بررسی، در یک بازه‌ی ثابت قرار داشت)، اما باز هم آنها میزان درآمد افراد را به‌عنوان توضیح‌دهنده‌ی جایگزین برای یافته‌هایشان مطرح می‌کنند.

 

در هر صورت، ظاهرا اصلِ موضوع تحقیق این است که سبکِ زندگی ما باید با شخصیت‌مان سازگار باشد تا بتوانیم انسان‌های شادتری باشیم. وقتی صحبت از مخارج می‌شود، بهتر است پول در زندگی خود را به شیوه‌ا‌ی که از نظر خودمان منطقی و با ارزش‌ها، خصوصیات و گرایش‌های ما سازگار است، خرج کنیم.

احمدرضا کرامت

 

دانلودpdf مقاله :اهمیت پول درزندگی

مطالب مرتبط

https://keramatzade.com/Positive-energy-absorption


جذب انرژی مثبت


اهمیت انرژی مثبت چیست؟

در اطراف کل موجودات هاله ای از انرژی وجود دارد که موجب جذب اشیا و افراد میشود.اشیا قادر به کنترل این هاله و انرژی نیستند در حالیکه انسان هم می تواندآنرا کنترل کند و هم می تواند با آن بر دیگران اثر گذارد.به همین دلیل است که روانشناسان تأکید دارند همواره مثبت فکر کنید و نسبت به دیگران نیز خوش بین باشید و حتی به شوخی افکار منفی را به یکدیگر منتقل نکنید.


تفکر مثبت

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که این خود ما هستیم که از طریق بسیاری از اعمالی که انجام می دهیم یا اندیشه هایی که می کنیم و حرف هایی که بر زبان می آوریم ، مجازاتها و تنبیهات خود را تعیین و مشخص می کنیم.

یعنی اگر تفکرات و اندیشه های ما مثبت باشند ما انرژی مثبت موجود در پیرامونمان را به خود جذب می کنیم و اگر تفکرات و اندیشه ای ما منفی باشند ، به تناسب انرژی منفی موجود در ژیرامونمان را جذب می کنیم.راستی انرژی مثبت چیست؟

انرژی مثبت اساساً همان چیزی است که در ذهن خود تصوری درست از آن داریم؛ یعنی همان نور- خوبی - محبت- عشق- انفاق- صبر-احسان به همنوع - امیدواری و...

 

و به همان اندازه انرژی منفی همان چیزی است که در ذهن خود تصویری درست از آن نداریم؛ تاریکی و ظلمت ونفرت(که مهمترین سلاح برای شیطان به شمار می رود) بد جنسی ،شرارت، رذالت ،بی صبری، خود خواهی ،تعصب، نا امیدی و یاس و اندوه  این دو انرژی مثبت و منفی در مخالفت از همدیگر فعالیت می کنند و ضد یکدیگر و زمانی ما بتوانیم این انرژی ها را در درونمان،آرام سازیم و بر آنها تسلط یابیم بی درنگ خدمتگذار ما می شوند. هر چیز مثبت ، مثبت خود را جذب می کند و هر چیز منفی ، منفی خود را .

نور در جستجوی نور است و ظلمت شیفته ظلمت پس چنانچه ما کاملاً مثبت یا کاملاً منفی بشویم کم کم به سراغ اشخاصی می رویم و جذب می شویم که مانند خود ما هستند. اما نباید فراموش کرد که ما خود مثبت و یا منفی را انتخاب می کنیم . صرفاً با تفکر اندیشه های مثبت و بیان مطالب خوب و مثبت قادر می شویم انرژی مثبت را به خود جذب کنیم . زیرا انسان با بیان مطالبی ، قادر است میدان انرژی اطراف بدنش را تحت تأثیر قرار دهد .

زیرا قدرتی عظیم در افکار و اندیشه های ما نهفته است و این خود ما هستیم که محیط اطرافمان را با افکاری که در ذهن داریم ، می آفرینیم .

 

روح قدرتی عظیم برای کنترل ذهن دارد و ذهن نیز بر جسم تسلط دارد و زمانیکه ذهن و فکر ما منفی باشد ، انرژی منفی اطراف را جذب کرده و باعث ضعف تدریجی سیستم دفاعی بدن شده و کالبد فیزیکی یارای مقاومت و مصونیت از بیماریها و امراض را ندارد و این زمانی پیش از پیش صادق است که افکار ما (منفی) بر حول محور وجود خودمان بچرخد و به نیازها و مشکلات دیگران اهمیتی ندهد .

 

حال آنکه اگر به فکر خدمت به دیگران باشد می تواند امراض خود را شفا دهد . با پرورش نیروی ایمان که مانند کشت گیاهان است و داشتن این تصور که اگر خوبی کنیم ، خوبی دریافت می کنیم و اگر بدی کنیم ، بدی دریافت می کنیم و اینکه با داشتن تفکر مثبت و بیان جملات و واژه هایی هر چند ساده که قادرند یکی از دو نوع انرژی مثبت و یا منفی را جذب کنند ، باورمان نمی شود که این خود ما هستیم که می توانیم راهرویی پیچ در پیچ از ناامیدی و اندوه خود بیافزاییم .

 

به همان اندازه ما می توانیم جاده ای عریض و پهن و دلپذیر از تحقق یافتن تمام آرزوها و امیدهایمان و سعادت و نیکبختی مان ، پدید بیاوریم.

 

حقیقت این است که اندیشه های ما ، از قدرتی خارق العاده برخوردارند. مثـبت انـدیشی بـه هـمراه خـود صـلح، آرامــش، موفقیت، بـهبود در روابـط، و سلامت جسمی را به دنبال دارد. با اتکا به تفکرات و انرژی مثبت کارهای روزمره را راحت تر میتوان به پایان رسـاند، زنـدگی روشـنی در انتـظارتان خواهد بود، و نهایتاً شادی و رضایت بیشتری پیش رویتان قرار خواهد گرفت.

مثبت اندیشی فـرآینـدی همه گیر است. افرادی که در کنار شما هستـند از تـفـکرات و حـالات درونـی شـما تـاثیر میپـذیرنـد. سعی کنید تا جایی که می توانید به خوشحالی،مـوفـقـیت، و سلامت فکر کنید. با چنین طرز تفکری دیگران تمایل پیدا می کنند تا شما را در کارهایتان یاری کنند. آنها از امواج مثبتی که شما از خود ساطع می کنید به شدت لذت می برند.

 

به منظور بهره گیری تمام و کمال از انرژی مثبت درونی، شما ملزم هستید تا تغییراتی را در درون خود ایجاد کنید. باید با دیدی مثبت به زندگی نگاه کنید، نتیجه موفقیت آمیز تمام تلاش های خود را از ابتدا در ذهنتان مجسم کنید؛ همچنین از هر گونه اقدام لازمی برای تثبیت موفقیتتان مضایقه نکنید.


 

مثبت گرایی موثر

چنین طرز فکری خیلی بیشتر از تکرار چند جمله مثبت و یا اینکه دائماً به خودتان تلقین کنید همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت، می باشد. باید طرز فکر و نگرش خود را به طور کلی تغییر دهید و در عمیق ترین لایه های مغزی خود، انرژی مثبت را جای دهید.

 

مثبت اندیشی و انرژی مثبت موقتی آن هم تنها برای چند لحظه کوتاه، چیزی عایدتان نخواهد کرد. باید ترس های خود را کنار بگذارید و سست ارادگی و بی عقیدگی را از خود دور کنید. همانطور که پیش تر نیز بدان اشاره شد، کمی تلاش و اقدام موثر درونی در این زمینه از ملزومات قضییه به شمار می رود.


آیا به راستی قصد دارید که در درون خود یک تغییر بنیادین ایجاد کنید؟ آیا قصد دارید که روش اندیشیدن خود را تغییر دهید؟ آیا دوست دارید صاحب قدرتی ذهنی شوید و با استفاده از آن تاثیر مثبتی بر روی خود، اطرافیان و محیط پیرامونتان بگذارید؟

در این قسمت نکاتی ارائه شده که با استفاده از آن به راحتی می توانید قدرت مثبت اندیشی و انرژی مثبت را در خود افزایش دهید:

 

در مکالمه های درونی فقط از عبارات مثبت استفاده کنید. از لغاتی نظیر: "من میتوانم"،  "من قادر هستم"، "چنین چیزی ممکن است"، و "از عهده انجام آن بر می آیم" استفاده کنید.

 

  • همواره شادی، قدرت و موفقیت را در وجود خود زنده نگه دارید.

 

  • از افکار منفی به شدت دوری کنید. با حفظ آرامش، ذهن خود را از منفی گرایی منحرف سازید و آنها را با افکار سازنده و شادی بخش جایگزین سازید.

 

  • در هنگام صحبت کردن با دیگران از لغاتی استفاده کنید که حس احترام، شادی و موفقیت را در آنها زنده کند.

 

  • پیش از اینکه هر یک از پروژه های خود را عملی کنید، نتیجه موفقیت بخش آن را در ذهن خود مجسم کنید، اگر این کار را با تمرکز و ایمان کامل انجام دهید، مطمئناً از نتیجه بدست آمده شگفت زده خواهید شد.

 

  • سعی کنید حداقل روزی یکبار یک صفحه از اشعار امید بخش ادبی را مطالعه کنید.

 

  • فیلم و سریال هایی را تماشا کنید که باعث ایجاد خوشحالی در شما می شوند.

 

  • اخبار نگاه کنید و روزنامه بخوانید، اما این کار را کاملاً بیطرفانه و بدون جانبداری از فرد یا گروه خاصی انجام دهید.

 

  • با افرادی معاشرت کنید که خودشان منشا نیروها و انرژی مثبت هستند.

 

  • هنگام نشستن و یا راه رفتن کمر خود را راست نگه دارید، این امر توانایی های ذاتی و اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد.

 

  • پیاده روی کنید، شنا کنید و یا ورزش های دیگری انجام دهید. این امر حس مثبت گرایی را در وجود شما زنده نگه می دارد.

 

  • فقط مثبت فکر کنید و در افکار خود تنها نتایج مثبت را مورد محاسبه قرار دهید. اگر در حال حاضر زندگی بر وفق مراد شما نیست، مطمئن باشید که با انرزی مثبت و مثبت اندیشی میتوانید همه چیز را تغییر دهید.

 

تکنیک انرژی مثبت شفابخش الهی

حال در ذهن خود هر 4 شاخه گل را دوباره روبه روی خود در دست بگیرید. سپس از انرژی شفابخش الهی بخواهید تا بر این گل ها بتابد. انرژی مثبتالهی قادر است تا از پوشش محافظ عبور کرده وارد آن شده و بر گل ها بتابد. حال توجه کنید که چه اتفاقی برای گل های شما می افتد.

 

تست بعدی را پس از اینکه این مدیتیشن را انجام دادید، بخوانید و نتیجهٔ کار را در رابطه با مطالب بعدی بررسی کنید.

در زمانی که خشم و کینه، حسادت و یا غم و غصه خود را به روی گل می ریزیم، اغلب گل یا پژمرده می شود و یا تیره و حتی سیاه می گردد. از این طریق خواستم به شما نشان دهم که این انرژی های منفی با روح و چشم ما چه می کنند و یا زمانی که از افکار، احساس ها و یا کلام ما ساطع می گردند، چه بلائی بر سر محیط اطراف و خانواده مان می آورند. در ضمن، زمانی که نور الهی و انرژی شفابخش الهی را به آن می تابانیم به یکباره سالم شده، به رنگ سفی بازگشته و یا حتی بسیار زیاد می شوند و به این شکل نیز دوباره شما می توانید شاهد باشید که انرژی شفابخش الهی وقتی وارد بدن ما شود، چه اتفاقی می افتد.

شما می توانید هر یک از این تکنیک ها را به طور جداگانه نیز اسفاده کنید ولی برای تخلیهٔ انرژی منفی به طور حتم به دور خود پوشش محافظ بکشید تا محیط خانهٔ خود را مسموم نسازید.

تخلیهٔ انرژی منفی و گرفتن انرژی مثبت الهی می تواند در ایجاد آرامش و سلامت و درمان و جذب برکت و نعمت (طبق قانون جذب و تابش) به زندگیمان، به ما کمک کند.

حضور انرژی الهی که همه شفا، برکت، عشق، رحمت، آرامش و سرور است، نیز خود ما و محیط اطرافمان را به طور کامل تغییر خواهد داد.

ضمن آنکه با این تکنیک ها می توانیم به مرور، تمامی خشم ها، حسادت ها، عصبانیت ها، کینه ها، غصه ها و بیماری ها را از روح و جسم خود پاک نمائیم.

در ضمن می توانیم از تکنیک پوشش محافظ و انرژی الهی برای افراد خانواده مان، دیگران و حتی کشورمان نیز استفاده کنیم.

ولی هرگز روی تخلیه انرژی منفی افراد دیگر کار نکنید. به خودتان یاد بدهید انرژی مثبت ، خودشان برای خود کار کنند.

 

https://keramatzade.com/Principles-of-Success-in-Marital-Relationships

اصول موفقیت در روابط زناشویی


اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه در روابط زناشویی

یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است.

در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم. این نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم.

این نتیجه گیری های شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطف می شوند.

خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیت های دیگری است؛ واقعیت هایی همچون:

 

1آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیت ها همخوانی ندارد.


 

2رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و گفتارش باشیم.


 

3آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.


 

4آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.


 

5آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.


 

6افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.


 

7 -هرآنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست.


 

● اصل دوم: درک صحیح تفاوت ها و احترام به آنها در روابط زناشویی

همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. در حالی که تفاوت ها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبت هایی باشند که خواهان آن هستیم.

در روابط میان زن و مرد، تفاوت های موجود میان این دو جنس درواقع مکمل آنان بوده و به هرکدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم.

بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت شعق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛ چراکه وقتی تفاوت ها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوت های ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوت ها و شباهت هایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم.


 

● اصل سوم: داوری نکردن در روابط زناشویی

ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوت های میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.

در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم.

آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.


 

 اصل چهارم: قبول مسوولیت برابر برای حفظر روابط زناشویی

اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسوولید، ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود.

این رویه قربانی هاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم. قربانی ها احساس می کنند که توان تغییردادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند.

آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانی ها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند.

نتیجه احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است.

اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود، مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند.

به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوری های خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.


 

 اصل پنجم: تمرین بخشش در روابط زناشویی

ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهرورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم.

اما پنهان کردن رنجش و سرکوب کردن خشم در اصل کار بی حاصلی است چراکه بسیاری از ما وقتی رنجشی به دل داریم هرگز نمی توانیم آن را از کسی که به حرف هایمان گوش می کند پنهان کنیم، حتی اگر تلاش بسیاری برای این کار انجام دهیم.

بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.

اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجش ها و پاگذاشتن بر روی دلخوری ها، خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک روابط زناشویی موفق داشته باشیم.

 


رفتارهای اشتباه در روابط زناشویی

 

1روابط زناشویی،زن هایی که مثل پلیس های ترافیک عمل می کنند

 

یعنی زنهایی که حین عمل جنسی از مردشان می خواهند کاری را انجام دهد. مثلاً می گویند، لباسم را آرام دربیار، حالا گردنبندمو دربیار، نه نه نه اینقدر تند، با دستت موهامو نوازش کن، و و و.... بله خیلی از خانم ها هستند که موقع رابطه جنسی چنین رفتاری دارند. در تحقیقاتی که ما انجام دادیم مردها واقعاً از این رفتار متنفر بودند. البته ابراز احساستان درمورد رابطه جنسی بااینکه مثل یک پلیس ترافیک دستور بدهید، خیلی فرق می کند.روابط زناشویی


 

 2. زن هایی که در بستر، بی تحرک هستند

کاملاً واضح است که این کدام دسته از خانم ها می باشند. خیلی از زنها هستند که فقط در تختخواب دراز می کشند و بقیه کارها مسئولیتش با مرد است. قدیم عرف به این شکل بوده است اما امروز اصلاً برای هیچ مردی قابل قبول نیست. مردها دوست دارند خانمشان به آنها واکنش دهد. این مهمترین شکایتی بود که در این تحقیقات مردها از خانم هایشان داشتند.


 

3. روابط زناشویی،زن هایی که به خودشان نمی رسند

این مسئله بیشتر مربوط به خانم های متاهل است. خیلی از ما اینطور هستیم. بعد از ازدواج چندان به خودمان رسیدگی نمی کنیم. چند نفر از شما تا به حال این جمله به ذهنتان خطور کرده که "الان دیگر زنش هستم لازم نیست تحت تاثیرش بگذارم."؟ مطمئن باشید نظر مردها چیز دیگری است. در این تحقیقات، مردها از زنهایی که خودشان را ول کرده و دیگر رسیدگی های لازم را به خودشان نمی کنند، بدگویی می کردند. مثلاً اصلاح نکردن بدن، درست نکردن موها، پوشیدن لباسهای زیر پاره، بوی بد دهان، رسیدگی نکردن به ناخن ها و از این قبیل. پس کمی برای خودتان وقت بگذارید و همیشه خودتان را مرتب و سرحال نگه دارید.


 

4. زن هایی که مداوم از خودشان و بدنشان بدگویی می کنند

باید یاد بگیرید که جسمتان را دوست داشته باشید. این شوهرتان را خیلی تحریک می کند. آنها از اینکه بخواهید مدام در مورد نواقص و اشکالاتتان غر بزنید خسته می شوند.


 

5. روابط زناشویی،زن هایی که فقط به وضعیت مادی مرد توجه دارند.

میدانم که خیلی از شما ممکن است بگویید که این آخرین چیزی است که به ذهنتان خطور می کند. اما خیلی از زنها هم هستند که فقط به خاطر پول مرد با او همخوابه می شوند. مردها واقعاً از این رفتار متنفر هستند و مطمئناً حق هم دارند. این خیلی سنگدلانه است.


 

6.روابط زناشویی، زن هایی که درمورد دوست پسرهای قبلیشان حرف می زنند

این مسئله برای مردها بسیار ناراحت کننده است و آیا می توانید حق را به آنها ندهید؟ خواهشاً تاریخچه روابط خودتان را با مردهای دیگر برای خودتان نگه دارید. اگر شما هم جای او بودید، مطمئناً دوست نداشتید بایستید و او از دوست دخترهایش برایتان تعریف کند.


 

7. روابط زناشویی،زن هایی که لباس زیر های زیبا نمی پوشند

مردها اصلاً شبیه هم نیستند و سلیقه آنها در لباس زیر هم شبیه به هم نیست. همه چیز به سلیقه مرد شما بستگی دارد. پس با خود او در این باره صحبت کنید و ببینید او چه دوست دارد. طبق تحقیقات، لباس زیر نقش بسیار مهمی در تحریک مردها دارد.


 

8. روابط زناشویی،زن هایی که خیلی در بستر حرف می زنند

این مسئله کمی برای من عجیب بود چون اصلاً نمی توانم به ذهنم راه بدهم که ممکن است فکر کنید، صحبت کردن درمورد پرداخت قبض ها می تواند باعث تحریک همسرتان در تخت شود. اما خیلی افراد هستند که این رفتار را دارند و خیلی از مردها این را بعنوان یکی از مهمترین رفتارهایی که تحریک جنسی آنها را متوقف می کند، گزارش کرده اند.


 

9. روابط زناشویی،زن هایی که تظاهر می کنند

مطمئنم همه ما یکی دو بار هم که شده اینکار را انجام داده ایم. دربرخی از مراحل زندگی برای اینکه مردمان فکر نکند اشکالی دارد، نقش بازی کرده ایم. اما برای او بهتر است که به او حقیقت را بگویید و بگویید که فعلاً حال و حوصله رابطه جنسی ندارید تا اینکه بخواهید برایش تظاهر کنید. خیلی اوقات زنها آنقدر فکر و خیال در سرشان است که نمی توانند روی آن موضوع تمرکز کنند و حوصله رابطه جنسی ندارند و بنابر تحقیقات اکثر مردها می توانند این مشکل شما را بپذیرند. پس دفعه بعدی که حوصله رابطه جنسی نداشتید، به جای نقش بازی کردن حقیقت را به همسرتان بگویید.


 

10. روابط زناشویی،زن هایی که هیچوقت شروع کننده رابطه جنسی نیستند

 

این رفتار هم از جمله رفتارهایی است که قدیم کاملاً طبیعی بوده است. قدیم این مردها بودند که همیشه باید رابطه جنسی را شروع می کردند و اولین حرکات را انجام می دادند اما در این دنیای جدید، همه چیز فرق کرده است. مردهای ما دوست دارند  که هر از گاهی هم خانمشان شروع کننده باشد. اینکار برای خیلی از خانم ها سخت است چون از آن اول تصورشان این بوده که نباید خودشان را پایین بکشند و پیشقدم شوند. اما من این اطمینان را به شما می دهم که بااینکار نه تنها خودتان را کوچک نمی کنید، بلکه همسرتان را هم به ادامه رابطه بیشتر تحریک می کنید.

همانطور که قبلاً گفتیم مردها خیلی با هم تفاوت دارند. این شما هستید که باید روحیات آنها را شناخته و ببینید کدامیک از این خصوصیات شعله تحریک جنسی آنها را خاموش می کند. در این زمینه با خود او حرف بزنید و از جوابی که ممکن است به شما بدهد اصلاً ناراحت نشوید. فقط سعی کنید که خودتان را اصلاح کرده و برای بهبود روابط زناشویی بکوشید.

 

 

دانلودpdf مقاله :اصول موفقیت در روابط زناشویی

مطالب مرتبط

https://keramatzade.com/Psychology-of-love

روانشناسی عشق


احتمالا شما هم زیاد شنیده اید که دو نفر با عشق ازدواج کرده اند اما بعد از مدت کوتاهی کارشان به طلاق کشیده است و هرچه محبت داشته اند زیر پا له کرده اند؛ اما اشتباه نکنید.روانشناسی عشق نمی تواند به این سرعت و تنها در یک مدت کوتاه از بین برود. بدون شک آنچه در این ازدواج ها عشق نامیده اند تنها هوسی زودگذر بوده که در ابتدا با ظاهر عشق خود را نمایان کرده است.

اما واقعا چطور می توان مرز میان عشق و هوس را مشخص کرد. مسلما کار راحتی نیست اما ناممکن هم نیست. در اینجا سعی کرده ایم تفاوت های عشق و هوس را در سه رکن اصلی رابطه از زبان شری و باب استرتف (زوج روانشناس مشهور) برای تشخیص روانشناسی عشق واقعی برای تان بیان کنیم تا شاید بتوانید این دو را کمی از هم تشخیص دهید.


 

روانشناسی عشقheart

 

عمیق است و غیر قابل توصیف و تمایلی تمام ناشدنی به سمت معشوق است تا جایی که می توان آن را از دوست داشتن متمایز کرد. برای عاشق حالت ها و لذت های خودش مهم نیست بلکه تنها به دنبال تامین خواست معشوق است. عشق، عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود و عاشق هیچ گاه خود را حقیر نمی بیند.

 

روانشناسی عشق و هوس

 

احساسی است که خیلی از اوقات در نگاه اول با عشق اشتباه گرفته می شود در حالی که تنها یک احساس ناگهانی و زودگذر نسبت به کسی است که شاید فرد او را به خوبی نشناسد. این احساس با عشق اشتباه گرفته می شود چرا که به شدت فرد را جذب می کند در حالی که محور آن چیزی جز لذت نیست.

 

روانشناسی عشق (وقتی عشق است)

او می تواند به راحتی با شما در مورد مسائل زندگی مثل مسائل مالی، بچه ها و چیزهایی که او را می ترساند با شما صحبت کند چراکه برای او مهم ترین هدف پیش بردن زندگی و بهبود آن به همراه شماست.

او می تواند با شما بحث کند و در نهایت هم نقاط مشترکی پیدا کند که بتوانید به تفاهم برسید؛ هیچ وقت فراموش نکنید که بحث کردن نشانه این است که شما دو نفر توانایی این را دارید که با هم حرف بزنید.

او با شما کاملا صادق و راحت است و می تواند به آسودگی در مورد احساساتش صحبت کند.


روانشناسی عشق(وقتی هوس است)

و چیز زیادی در مورد شما نمی داند تنها از رنگ مورد علاقه تان اطلاع دارد و می داند در چه رشته ای تحصیل کرده اید. بیشتر اوقات هم از پرسیدن سؤالات عمیق در مورد شما طفره می رود از ترس اینکه مبادا جواب خوبی به او ندهید یا چیزهایی بفهمد که به صلاحش نیست.

او کمتر با شما در مورد احساساتش صحبت می کند و از شما هم چندان توقع ندارد که احساسات زیادی نشان دهید. همچنین سعی می کند تا حد ممکن هیچ بحثی بین شما پیش نیاید تا مبادا دلخوری و رنجشی پیش بیاید. اگر خطایی از یکی از شما سر بزند هیچ کدام چندان تمایل ندارید که دیگری را ببخشید.

و چیز زیادی در مورد شما نمی داند تنها از رنگ مورد علاقه تان اطلاع دارد و می داند در چه رشته ای تحصیل کرده اید. بیشتر اوقات هم از پرسیدن سؤالات عمیق در مورد شما طفره می رود از ترس اینکه مبادا جواب خوبی به او ندهید یا چیزهایی بفهمد که به صلاحش نیست.

او کمتر با شما در مورد احساساتش صحبت می کند و از شما هم چندان توقع ندارد که احساسات زیادی نشان دهید. همچنین سعی می کند تا حد ممکن هیچ بحثی بین شما پیش نیاید تا مبادا دلخوری و رنجشی پیش بیاید. اگر خطایی از یکی از شما سر بزند هیچ کدام چندان تمایل ندارید که دیگری را ببخشید.

عشق

 

شما را برای خودتان می​خواهد یا برای خودش؟

 

روانشناسی عشق(وقتی عشق است)

او تمام ایرادها و عیب های شما را به خوبی می بیند ولی می تواند به راحتی آنها را قبول کند و مشکلی با آنها نداشته باشد.

او پشتیبان خوبی برای شماست و می تواند مشوق فعالیت های شما در زمینه های موردعلاقه تان باشد. او شما را تشویق می کند که برای خودتان هویتی مستقل داشته باشید.

او برای گوش کردن به حرف های شما وقت می گذارد و سعی می کند آنها را درک کند و از نقطه نظر شما هم به مسائل نگاه کند.


روانشناسی عشق(وقتی هوس است)

او و شما در مقابل دیگران به راحتی از یکدیگر انتقاد می کنید و ایرادهای همدیگر را به رخ می کشید.او آن چنان که باید به شما فضا نمی دهد که بتوانید به فعالیت های موردعلاقه تان بپردازید.خودش چندان به زندگی دور از شما علاقه ای ندارد و ترجیح می دهد تمام دقایق روز را در کنار شما باشد.

 سعی می کند کاری کند که شما به سبک و با استانداردهای او زندگی کنید؛ حتی دوست دارد به شما شکل دهد تا همان کسی شوید که او می خواهد و هویتی داشته باشید که او دوست دارد.


 

تست روانشناسی عشق

این تست یک تست ساده و جذاب است . با صداقت و درستی به آن جواب دهید .در نظر داشته باشید که ممکن است شما به سوالی برسید و از گزینه های داده شده پاسخی را انتخاب کنید که فکر می کنید جواب بهتری دارد ویا مناسب تراز گزینه ی دیگر است . این کار کاملا اشتباه است . پس سعی کنید خودتان را در جایگاه فردی قرار دهید که اتفاقات برای او می افتد در این حالت اطمینان داشته باشید که سوالات و پاسخها به واقعیت نزدیکتر خواهد شد تا از پاسخ های آن لذت کافی را ببرید

 

عشق

پس شروع می کنیم

 

1)روانشناسی عشق ،شما به طرف خانه ی کسی که دوستش دارید می روید . راه برای رسیدن دارید یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می رساند ولی خیلی ساده و خسته کننده اما راه دوم به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر است ولی پراز مناظر زیبا و جالب . حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه ی محبوبتان انتخاب میکنید ؟ راه کوتاه یا بلند؟

2در راه 2 مزرعه گل رز می بینید! یکی پر از رزهای سفید ودیگری پر از رزهای قرمز . سپس شما تصمیم می گیرید 20 شاخه از رز ها را برای او بچینید . چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می کنید ؟شما باید یا همه را یگرنگ و یا ترکیبی از دو رنگ را انتخاب کنید

 

3بالاخره شما به خانه ی او می رسید یکی از افراد خانه درب را به روی شما باز می کند شما می توانید از آنها بخواهید که دوست شما را صدا بزنند . یا اینکه خودتان او را خبر می کنید؟حال چکار می کنید؟

 

4شما وارد منزل شده به اطاق او می روید . ولی کسی آنجا نیست . پس تصمیم می گیرید که رزها را همان جا بگذارید حال ترجیح می دهید آنها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟

 

5شب می شود . شما و او هر کدام در اطاق های جدا گانه ای می خوابید . . صبح زمانی که بیدار می شوید به اطاق او می روید . به نظر شما وقتی که به آنجا می روید او خواب است یا بیدار ؟

 

سوال آخر ) وقت برگشتن به خانه است ، آیا راه کوتاه و ساده را انتخاب کنید؟ یا تر جیح می دهید از راه طولانی و جالب تر بروید؟


پاسخها

 

پاسخ سوال اول) جاده نشان دهنده ی عشق است!! اگر را کوتاه را انتخاب کرده اید زود عاشق می شود واگر راه طولانی را انتخاب کرده اید به سادگی عاشق نمی شوید و زمان بیشتری برای آن صرف می کنید

 

پاسخ سوال دوم ) تعداد رزهای قرمز نشان دهنده ی آن است که در رابطه چقدر از خودتان مایه می گذارید و تعداد رز های سفید نشان می دهد که شما چقدر در آن رابطه از طرف مقابل انتظار محبت دارید

بطور مثال اگر 18 رز قرمز و 2 رز سفید انتخاب کرده اید بدین معناست که شما 90% محبت می کنید و 10% انتظار محبت از طرف مقابل دارید

 

پاسخ سوال سوم ) این سوال نشاندهنده ی طرز برخورد شما با مشکلات در یک رابطه است . اگر شما از اعضای خانواده درخواست کرده اید که محبوبتان را صدا بزنید بدین معناست که شما از مواجه شدن با مشکلات می ترسید و امیدوار هستید که مشکلات به خودی خود حل شود . ولی اگر خودتان به اطاقش رفته اید که او را از حضور خود مطلع کنید این نشان می دهد که شما خود با مشکلات روبرو می شوید و دوست دارید آنها را خودتان هر چه زودتر حل کنید

 

پاسخ سوال چهارم ) محل قرار دادن رزها نشان دهنده ی اشتیاق شما به دیدن محبوبتان است . اگر آنها را روی تخت می گذارید نشان می دهد که دوست دارید او را زیاد ببینید و اگر آنها را لب پنجره قرار می دهید یعنی اگر او را زیاد هم نبینید مشکلی بوجود نمی آید

 

پاسخ سوال پنجم ) این سوال نگرش و طرز فکر شما در مورد کاراکتر و شخصیت فرد محبوبتان را مشخص می سازد. اگر شما او را در حالیکه خوابیده است در اتاق می بینید یعنی او را همانطور که هست دوست دارید و اگر او را بیدار دیده اید یعنی انتظار دارید که مطابق میل شما بشود

 

پاسخ سوال آخر )روانشناسی عشق، راه بازگشت به خانه نشان دهنده ی دوام عشق شماست . اگرراه کوتاه را انتخاب کرده اید مدت عاشق شدن بودن و دوست داشتن شما کوتاه است و اگر راه بلند را انتخاب کرده اید مدت زیادی در عشق خود پایدار می مانید

 

                                                                                    دانلودpdf مقاله :روانشناسی عشق

مطالب مرتبط

https://keramatzade.com/40-Tips-on-Socializing-with-Women

40 نکته در مورد آداب معاشرت با خانم ها


خیلی سخت است که بتوان بر طبق خصوصیات اخلاقی که جنس مخالف آنها را میپسندد رفتار کرد. معمولاً هنگامیکه زمان قرارهای ملاقات فرا می رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان می رسند، اما در مقابل آقایون همان چهره خسته و عرق کرده باشگاه را ترجیح می دهند. نکته مهمی که آقایون نباید هیچ گاه از نظر خود دور کنند این است که خانم ها همیشه آنطور که وانمود می کنند، نیستند و هیچ گاه حقیقت چیزهایی را که دوست دارند در همسر خود ببینند را به زبان نمی آورند.

شاید برخی از خانم ها نسبت به بعضی از خصوصیات اخلاقی همسرشان دل خوشی نداشته باشند و همیشه از او ایراد بگیرند و به او غر بزنند؛ اما بد نیست که در این قسمت از برخی خصوصیاتی که می تواند یک خانم را همواره علاقمند به شوهرش نگه دارد نیز چیزهایی بدانیم. شاید خانم ظاهراً از تعدادی از رفتارهای بخصوص آقا رضایت نداشته باشد، اما واقعیت این است که او در باطن خود، از زور خوشحالی در حال انفجار میباشد. تعجب آور است؟!

شخصیت و طرز فکر خانمها و آقایان با هم متفاوت است، شدت این تفاوت تا آنجاست که برخی آنها را ساکنین دو سرزمین متفاوت می دانند. از بیان یک جمله ساده، آقایان و خانمها، منظور متفاوت و گاهی معکوس یکدیگر دارند.

 

دانستن موارد زیر در معاشرت با خانمها، آقایان را در برقراری رابطه صمیمی و موفق در خانواده کمک می کند:

 

  1. نظر دوستان او (همسر شما) برایش مهم است، با دوستان همسرتان دشمنی نکنید.
  2. تفاوتهای لباس یا ظاهر او را بیان کنید، بی توجهی شما، بزرگ ترین آسیب را به او وارد می کند.
  3. مطمئناً همسر شما از نظر شما زیبا بوده که او را انتخاب کرده اید، همواره زیباییهایش را بیان کنید.
  4. خانمها می خواهند شما ظاهر آنها را دوست داشته باشید، به همین دلیل از شما در انتخاب لباس کمک می گیرند. در این مسئله بی تفاوت نباشید.
  5. همسر شما دوست دارد که با مادر شما رابطه خوبی داشته باشد، باید او را کمک کنید.
  6. از سایر خانم ها تعریف نکنید. مدام از طعم شگفت انگیز قورمه سبزی مادرتان نگویید، شاید منظوری هم نداشته باشید، اما او فکر می کند که شما از زندگی با او پشیمانید و دلتان می خواهد به خانه مادرتان برگشته و قورمه سبزی بخورید!!!.
  7. هرگز او را با مادر و خواهر خود مقایسه نکنید، حتی در خلوت خودتان، از برتریهای او نسبت به خواهر یا مادرتان بگویید.
  8. خانمها خیلی نگرانند که شما، دیگران را به ایشان ترجیح دهید. با گفتار و کردارتان نشان دهید که اینطور نیست.
  9. او را به رستورانی ببرید که در گذشته و در زمان نامزدی با هم می رفتید، بگویید: «این رستوران را خیلی دوست دارم، چون من را به یاد دوران شیرین نامزدیمان می اندازد». اگر این جمله را صادقانه بگویید، همسر شما از خوشحالی پرواز خواهد کرد.
  10. خانمها حس بویایی قوی تری دارند و بوهای خوب و بد را شدیدتر از مردان احساس می کنند.
  11. وقتی شما از خانه بیرون می روید، حتی برای کار، او جای خالی شما را حس می کند. به همین دلیل دوست ندارد دیر به خانه بیایید.
  1. خانم ها بسیار باهوش هستند، وقتی به آنها دروغ می گویید، متوجه می شوند. گاهی در مقابل دروغ های شما سکوت می کنند، فقط به این امید که مخفیانه در حال تدارک جشن سالگرد ازدواج یا تولد او هستید
  2. خانم ها (برعکس آقایان) غافلگیر شدن (سورپرایز) را دوست دارند.
  3. کارها و تلفنهای مخفیانه شما، تأثیر بدی در اعتماد او دارند.
  4. او دوست ندارد شما نقش پدر، یا برادر بزرگ تر را برای او بازی کنید.
  5. حرفهای شما را هرگز فراموش نمی کند. حتی در عصبانیت، مواظب حرفهایتان باشید.
  6. برخلاف آقایان، خانم ها می توانند همزمان آشپزی کنند، تلویزیون نگاه کنند و با تلفن صحبت کنند.
  7. وقتی برای شما درد دل می کند، لزوماً از شما توقع عکس العملی ندارد، فقط می خواهد شما به حرفهایش گوش دهید. وقتی حرفهای او را تا انتها گوش دهید، از نظر او مشکل حل شده است. اگر از همکار یا رئیس خود گله می کند، انتظار ندارد که بگویید: «از فردا نرو سر کار»، یا فردای آن روز به محل کارش بیایید و دعوا کنید.
  8. گل، طلا و جواهر از نظر آقایان کاربردی ندارد و بی ارزشند، اما خانمها علاقه بسیار شدیدی به آنها دارند.
  9. به وسایل شخصی خانمها دست نزنید.
  10. ماهی یک بار از او بپرسید آیا از زندگی با شما راضی است، چه کاری را دوست دارد برایش انجام دهید. گاهی تمام آنچه را که می خواهد، با پرسیدن این سؤال دریافت می کند.
  11. در معاشرت با خانمها، هنر استفاده از زبان را بیاموزید. در بیشتر مواقع، بازدهی زبان، از رفتار هم بیشتر است.
  12. . علاقه خانمها به لباس و مخصوصاً کفش، شبیه به علاقه آقایان به صدای موتور و اگزوز ماشین است، اگر درکشان کنید، آنها هم رفتار متقابل نشان می دهند.
  13. خانم ها به زمان زیادی نیاز دارند تا برای مهمانی یا بیرون رفتن از خانه آماده شوند.
  14. اگر دوست یا مهمانی را به خانه می آورید، حتماً از قبل به آنها اطلاع دهید.
  15. وقتی خانمها عصبانی هستند، بهترین کار این است که اجازه دهید هر قدر دوست دارند حرف بزنند.
  16. هرگز در مشکلات آنها را تنها نگذارید، همیشه از آنها حمایت کنید.
  17. خانمها دوست دارند تا شما آنها را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید. در غیر اینصورت فکر می کنند که باعث خجالت شما هستند.
  18. خانمها دوست دارند برنامه های زندگی را شما مدیریت کنید، وقتی در این کار ضعیف باشید، خودشان با بی میلی این کار را انجام می دهند.
  19. باارزش ترین هدیه برای خانم ها، هدیه ای است که برای آن وقت (نه فقط پول)  گذاشته اید و مدتها برنامه ریزی کرده اید.
  20. خانم ها ظاهر مردانه را بیشتر دوست دارند، ریش، سبیل و رفتار مردانه را می پسندند. از رفتارهای دخترانه مردان متنفرند.

32.اگر از مردی تعریف می کنند، به معنی ارجحیت آن مرد نسبت به شما نیست. گاهی با این حرکت می خواهند چیزی را به شما بگویند.


  1. وقتی قهر می کنند، باید شما برای آشتی پیش قدم شوید.
  1. . وقتی از چیزی ناراحت هستید، دقیق و شفاف آن را توضیح دهید. هر قدر بلندتر صحبت کنید، آنها کمتر می شنوند.
  2. در مورد غذا یا پرخوری خانمها نظر ندهید، خجالت می کشند.
  3. . به خانمها نگویید که شما هم از سوسک می ترسید.
  4. وقتی همسرتان نظر شما را در مورد سایر خانمها می پرسد، دوست دارد از برتریهای خودش بشنود.
  5. آداب معاشرت ،مردانگی داشته باشید

هر چند خانم ها ادعا می کنند که از مردهای مرتب و تمیز و شیک پوش خوششان می آید، اما گاهی اوقات اگر با لباس های ورزشی کج و کوله جلوی آنها ظاهر شوید، غذا را بدون رعایت آداب ویژه بخورید، و در کوچه فوتبال بازی کنید، شاید به نظر خانم ها خیلی جذاب تر هم جلوه کنید. او بدش نمی آید که هر چند وقت یکبار برای نجاتش تلاش کنید، و یا اگر از عهده تعمیر برخی وسایل بر می آیید این کار را انجام دهید، و یا حتی با دوستان خود گپ بزنید.

یک خانم با یک آقا قرار نمی گذارد تا بر سر این موضوع که کدامشان کفش ها و یا موهای شیک تری دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلکه این تفاوت های موجود میان شما دو نفر است که منجر به اتصال هر چه بیشتر شما به هم می شود. البته نباید فراموش کنید که زمانیکه برای مشاهده تئاتر و یا صرف شام به بیرون می روید، او از شما انتظار دارد که لباسهای مناسب و آراسته ای به تن کنید، اما در عین حال باید در نظر داشته باشید که در بقیه ساعات بیشتر از حس مردانگی شما لذت می برد – هر چند این امکان وجود دارد که هرگز به این موضوع اعتراف نکند- همیشه لازم نیست شیک ترین لباس ها را به تن کنید و درهای مختلف را پیش از او برایش باز کنید، فقط کافی است که آروغ های بعد از نوشیدنی را در زمان مناسب و هنگامیکه با دوستانتان هستید بزنید.


  1. آداب معاشرت،جذبه داشتن

شما باید تصمیماتی که به ذهنتان را می رسد را انجام دهید و بر طبق آنچه عقلتان به شما دستور می دهد، عمل کنید؛ حتی اگر این کار سبب عصبانی شدن خانم شود. آقایون تصور می کنند که دخترخانم ها به دنبال نامزدهایی می گردند که او را بتوانند روی یک انگشت خود بچرخانند و هر چه که می گویند انجام دهد. اگر بخواهید همیشه مطابق آنچه به شما دیکته می شود، عمل کنید، دیری نخواهد گذشت که رابطه تان کسل کننده و ملال آور می شود.

 خانم ها به دنبال مردی هستند که چیزی برای ارائه کردن در دست داشته باشد و بتواند عقاید و ملاحظات شخصی خود را در بحث ها وارد کند. آنها به دنبال مردی هستند که شخصیت منحصر بفردی داشته باشد. اگر تمام زندگی یک مرد را تنها "همسرش" تشکیل دهد، آنگاه دیگر چیزهای زیادی برای گفتن ندارد و برایش سورپرایزهای زیادی باقی نمی ماند که بتواند در مواقع ضروری آنها را رو کند. حتی اگر همسر شما از آن دست خانم هایی باشد که دوست دارند قدرت و کنترل خانواده را بدست بگیرند، باز هم بدش نمی آید که گه گاه با شما قدرت آزمایی و جدلی برابر داشته باشد. بنابراین اگر تا به حال تصور می کردید که باید کنترل تمام امور را به دست او بسپارید، بهتر است از این به بعد دست از این کار بردارید؛ به منظور حفظ رابطه و نگه داشتن او حتماً نباید خودتان را به یک خدمتکار خانگی دست آموز تبدیل کنید.


  1. آداب معاشرت،مستقل بودن

شاید همیشه خانم ها به این دلیل که همسرشان ادعا می کنند سرشان بیش از اندازه شلوغ است، به آنها توجه کافی مبذول نمی دارند، وقت زیادی را در محل کار خود سپری می کنند و یا با دوست های خود خوش گذرانی می کنند، ناراحت می شوند.

باید توجه داشت باشید که اگر می خواهید همسرتان در کنارتان باقی بماند، باید مانند یک پرنسس با او رفتار کنید؛ اما از طرف دیگر، همواره در نظر داشته باشید که اگر سرگرمی، تفریح و کارهای دیگری برای انجام دادن نداشته باشید، ممکن است خانم احساس کند که در حال خفه شدن در رابطه است. همان اندازه که شما در رابطه نیاز به فضا دارید، خانم ها نیز از آزادی خود لذت می برند و شدیداً به آن محتاج هستند.

 یک مرد مستقل و متکی به نفس در نظر خانم ها از جذابیت بیشتری برخوردار می باشد. یک مرد محتاج و بدون آرزو های بزرگ، برای بیشتر خانم ها هیچ گونه جذابیتی ندارد. بنابراین شما مجاز هستید که با دوستان مختلف خود قرار ملاقات بگذارید و شغل و سرگرمی مخصوص به خودتان را داشته باشید.