بازاریابی اینترنتی یا آنلاین یکی از شیوههای بازاریابی است که امروزه با گسترش استفاده از اینترنت توسط اقشار مختلف جامعه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اما گاهی خطاهایی در بازاریابی اینترنتی توسط صاحبان کسبوکار انجام میشود که جبرانناپذیر است و موجب شکست یک تجارت میشود. در ادامهی این مطلب با این 8 خطای جبرانناپذیر آشنا میشویم.
تعداد قابل توجهی از بازاریابان هنوز به اصولی در بازاریابی تکیه میکنند که اشتباه و گاهی خطرناک هستند و موفقیت بازاریابی اینترنتی را به خطر میاندازند. نتیجهی تکیه بر چنین اصولی این است که بازاریابان آمادگی کافی را برای اجرای استراتژیهای بازاریابی اینترنتی کسب نمیکنند و درک درستی از اولویتبندی به منظور بهبود بازگشت سرمایه ندارند. به همین دلیل است که بسیاری از کسبوکارها پیش از اینکه فرصتی برای رشد و ظهور پیدا کنند، محکوم به شکست هستند.
بسیاری از این تصورات و اصول غلط هنوز هم فراگیر هستند. در ادامه با تعدادی از این اصول نادرست آشنا میشویم. با کنار گذاشتن این خطاهای جبرانناپذیر، روی اصولی تمرکز میکنید که کسبوکار شما را به سوی رشد و پیشرفت سوق میدهد.1. مردم محصولات ما را میخرند چون ارزانتر از سایر رقباست- بازاریابی اینترنتی
قیمتهای ارزان لزوما به معنای فروش بیشتر و افزایش معرفی محصول از طریق بازاریابی دهان به دهان نیست. در حال حاضر مردم باید از وجود کسب و کار شما مطلع باشند. وقتی کسی هنوز برند شما را نمیشناسد عرضهی محصولات ارزانتر از رقیبِ سرسختتان، نمیتواند کاری از پیش ببرد. اگر انتظار دارید با عرضهی محصولاتتان با قیمتی کمتر از فروشگاههای رقیب، سفارشهای زیادی بگیرید سخت در اشتباهید. شما باید در مورد شیوههای بازاریابی اینترنتی اطلاعات کامل بهدست بیاورید و برای رقابت با سایرین، اعتماد مشتری را جلب کنید و با بهکار بستن روشهایی که آموختهاید از عرضهی محصول ارزانتر از رقیب فراتر بروید.
اگر هنوز به درستیِ این نکته ایمان دارید، به پاسخ این سؤال فکر کنید:
بعد از اینکه هزینهها و زمان صرفشده برای معرفی وبسایت خود را محاسبه کردید، آیا باز هم میتوانید این محصول را در آینده با چنین قیمت ارزانی عرضه کنید؟
زمانی که در ابتدای کسبوکار خود فقط بر قیمت محصولات تمرکز کنید، در آینده با مشکلات بیشتری روبهرو خواهید شد. این مسئله باعث میشود طیف خاصی از مشتریان را به سوی خود جذب کنید: مشتریانی که فقط قیمت محصول برای آنها مهم است.
الکس ترنبول (Alex Turnbull)، مؤسس شرکت نرمافزاری Groove این مورد را اینطور توضیح میدهد:
زمانی که شما برای افزایش ترافیک سایت خود هزینه میکنید و وقت میگذارید، باید به خوبی تفاوت ترافیک عادی و ترافیک صحیح را درک کنید.
کدامیک برای وبسایت شما بهتر است؟ 100 بازدیدکنندهای که به درستی هدفگیری شدهاند و در نهایت 16 نفر از آنها به مشتری تبدیل میشوند یا 1000 بازدیدکننده از اقشار مختلف که در نهایت فقط 5 نفر از آنها مشتری محصولات شما میشوند؟ چرا تلاشتان را معطوف تبلیغاتی مانند مقالههای بلند در رسانههای چاپی میکنید؟ یک اشاره به کسبوکار شما در وبسایتهای مرتبط میتواند بازدیدکنندگان واقعی و مخاطبان هدف را به سوی سایت شما بکشاند. با استفاده از این روش احتمال اینکه بتوانید مشتریان بیشتری بهدست آورید، بیشتر است. زمانی که فروش کمی دارید، بازدیدکنندگان بیشتر و افزایش کلیکهای سایت راهحل مشکل شما نیست.
ممکن است صدها هزار نفر به وبسایت شما سر بزنند اما حتی یک نفر هم خرید نکند. فرقی نمیکند چه کسبوکاری دارید و چه محصولی میفروشید، تا زمانی که بازدیدکنندگان درست و مخاطبان هدف را جذب نکنید، برای فروش بیشتر موفق نمیشوید.

حتما از این دست جملات را زیاد شنیدهاید: محصول یا ایدهی شرکت ما فوقالعاده است. کافی است در شبکههای اجتماعی آن را تبلیغ کنیم، مطمئنا خیلی زود سر زبانها میافتد و همه خواهان محصولات ما میشوند.
اینکه انتظار داشته باشید یک محصول بین مردم فراگیر شود و به عوامل بیرونی برای فروش تکیه کنید، در کسبوکار امروزی جایی ندارد. درست است که اینترنت یک رسانهی عالی و گاهی بسیار ارزان برای تبلیغ محصولات است اما این نکته را هم در نظر داشته باشید که شما با میلیونها شرکت و وبسایت دیگر در حال رقابت هستید که هر کدام به نحوی تلاش میکنند توجه مشتریان را جلب کنند و محصول خود را بفروشند.
زمانی که شرکت اپل آیفون را به بازار عرضه کرد، با وجود اینکه محصول متفاوت و منحصربهفردی بود، میلیونها دلار برای تبلیغات و بازاریابی آن خرج کرد.
البته این بدان معنا نیست که شما روی بازاریابی دهان به دهان و فراگیر شدن محصول توسط مشتریان نباید حساب کنید. مطمئنا یک محصول عالی توجه مشتریان را جلب میکند و آنها را به بازاریابان این محصول تبدیل میکند، ولی با این حال منتظر نباشید که همین یک فاکتور شما را در برابر رقیبان پیروز کند.
به علاوه، تبلیغات دهان به دهان که توسط مشتریان محصول انجام میشود فقط میتواند مخاطبان جدید را به وبسایت شما بکشاند. چقدر احتمال دارد که آنها در اولین بازدید خود از وبسایت حتما خرید کنند؟ میانگین نرخ تبدیل فروش در چنین شرایطی بین 1 تا 3 درصد است. در واقع اینکه انتظار داشته باشیم فردی در اولین بازدید از وبسایت محصولی را بخرد مثل این است که توقع داشته باشیم اولین قرار به ازدواج منجر بشود!
وقتی یک بازدیدکننده به سایت شما سر میزند کار بازاریابی اینترنتی به اتمام نمیرسد. این تازه شروع ماجراست. در چنین شرایطی باید بازاریابی را ادامه دهید، مخاطبان را بهکار بگیرید، مشخصات منحصربهفرد محصول خود را یادآوری کنید و در تمام مراحل قیف فروش (Sales Funnel)، از آگاهیبخشی تا خرید، مخاطبان را همراهی کنید.

اگر فکر میکنید این روزها دیگر دوران تبلیغات ایمیلی به سر رسیده بهتر است این آمار را در نظر داشته باشید. به نقل از McKinsey & Company، ایمیل هنوز هم به شکل قابل توجهی روشی بسیار مؤثرتر از شبکههای اجتماعی برای جذب مشتری است. این تبلیغات ایمیلی نزدیک به 40 برابر بیشتر از مجموع تبلیغات فیسبوک و توییتر اثرگذار بودهاند، زیرا 91 درصد مشتریان در تمام ایالات متحدهی آمریکا هنوز بهطور روزانه از سرویس ایمیل استفاده میکنند. جالب است بدانید که نرخ تبدیل فروش از طریق ایمیل (یعنی کاربرانی که از طریق ایمیل جذب وبسایت میشوند) سه برابر بیشتر از شبکههای اجتماعی است و میانگین ارزش سفارش در این شرایط 17 درصد بیشتر است.
تحقیقاتی که توسط Experian در سال 2014 انجام شد نشان داد که به ازای هر یک دلار هزینه در تبلیغات ایمیلی، میانگین بازگشت سرمایه 44٫25 دلار است.
حتما در کسبوکار خود از بازاریابی ایمیلی خودکار (email automation) استفاده کنید. با استفاده از این شیوه میتوانید کمپینهای شخصیسازی شده، پویا و مقیاسپذیری ایجاد کنید که همواره بهترین نتیجه را برای کسبوکار شما به دنبال داشته باشند. در پسزمینهی این تبلیغات میتوانید پیشنهادهای هدفمند و شخصیسازیشده به مشتریان عرضه کنید، آنها را در مسیر خرید همراهی کنید و ارتباط نزدیکتری با مخاطبان برقرار کنید.
با وجود اینکه این روزها بازاریابی ایمیلی نسبت به شبکههای اجتماعی زیاد جذاب به نظر نمیرسد اما دامنهی بسیاری وسیعتری دارد، نرخ کلیک را افزایش میدهد و بیش از هر شیوهی بازاریابی اینترنتی دیگری نرخ بازگشت سرمایه دارد.

وقتی یک سایت خوب و شکیل برای کسبوکار خود طراحی میکنید و همکاران و کارمندان هم این نکته را تأیید میکنند، شاید فکر کنید که کار شما همین جا به پایان رسیده و باید منتظر ورود بیامان مشتریان باشید. فکر میکنید با یک سایت بینقص میتوانید هر محصولی را به مشتری بفروشید و آنها را برای خرید قانع کنید؛ اما واقعیت دقیقا برعکس آن چیزی است که فکر میکنید و در واقع کار اصلی شما تازه شروع شده است.
اگر هیچ تصمیمی برای ایجاد و ارتقای محتوای سایت ندارید و به دنبال راههایی برای جذب مخاطب از کانالهایی غیر از سایت نیستید تا ترافیک خود را افزایش دهید، تمام زحماتی که برای ساخت یک سایت خوب و جدید کشیدهاید بیفایده است.
افزایش ترافیک مؤثر و پایدار برای سایت کار سادهای نیست و نیاز به زمان و هزینه دارد. پس پیش از اینکه وبسایت خود را راه بیندازید، مطمئن شوید که برای تلاش مداوم در اجرای استراتژیهای بازاریابی، بودجه و زمان کافی اختصاص دادهاید.
و البته این تمام ماجرا نیست. همزمان باید بهطور مداوم اطلاعات کمی و کیفیِ عملکرد و بهینهسازی سایت را جمعآوری و دستهبندی کنید و از این اطلاعات در راستای دستیابی به اهداف تجاری خود استفاده کنید. نرخ بازگشت سرمایه در مقابل ترافیک بهدستآمده به این بستگی دارد که وبسایت شما بتواند مخاطبان خود را به مشتری تبدیل کند.
ابزارهای زیادی وجود دارند که به کمک آنها میتوانید اطلاعات لازم را جمعآوری و تحلیل کنید و به این ترتیب در بازاریابی محصولات مشارکت کنید.
آمار و اطلاعات لازم در زمینههای زیر را حتما مورد توجه قرار دهید. برای سنجش هر کدام از این موارد ابزارهایی وجود دارد که بعضی از آنها پلنهای رایگان دارند. این ابزارها در پرانتز معرفی شدهاند.
این اطلاعات را ردیابی، تجزیه و تحلیل و بهینهسازی کنید و این چرخه را تکرار کنید.
فقط به این دلیل که یک استراتژی برای یک شرکت بهخوبی عمل کرده و مفید بوده، به این معنا نیست که برای شرکت شما هم اثرگذار خواهد بود. کپی کردن سایت آمازون، برای شما یک وبسایت بزرگ مثل آمازون نمیسازد. بنابراین به این نکته توجه کنید که کپیبرداری یا الگو گرفتن از شیوهی عملکرد شرکتهای دیگر لزوما به موفقیت شما منجر نمیشود. متأسفانه شما نمیتوانید با این شیوه عملکرد خوبی داشته باشید که ایدههای دیگر سایتها را قرض بگیرید و منتظر باشید نتایج مشابه آن سایتها را بهدست بیاورید. اما چرا؟ چون شرکتها با هم متفاوتاند.
مخاطبان شما با هم تفاوت دارند. پیشنهاد ارزش شرکت شما متفاوت است. همهی عناصر تشکیلدهندهی شرکت شما با دیگر شرکتها تفاوت دارد. چشمانداز صنایعی که در آن مشغول به فعالیت هستید متفاوت است، بنابراین نباید توقع داشته باشید که نتایج یکسانی بگیرید. عملکردهای خوب لزوما برای همه جواب نمیدهد.
البته این بدان معنا نیست که شما باید همه چیز را خودتان از ابتدا امتحان کنید. برخی طراحیهای خاص در موارد متعدد امتحانشده هستند و برخی روشهای بازاریابی اینترنتی قابل تعمیم در صنایع مختلف هستند. میتوانید از این طرحها و راهکارها برای شروع کار خود استفاده کنید. اگر روشی برای یک شرکت جواب داد، برای استفاده از آن فکر کنید و لزوما منتظر نتایج مشابه نباشید.

برخی از کسبوکارها نیاز دارند تا در شبکههای اجتماعی مختلف حضور داشته باشند؛ شبکههای اجتماعی که روزبهروز به تعداد آنها اضافه میشود: توییتر، فیسبوک، اینستاگرام، لینکدین، پینترست، گوگل پلاس، تامبلر، اسنپچت و … .
به این نکته توجه کنید که این شبکههای اجتماعی ممکن است همان جایی نباشند که مخاطبان هدف شما بیشتر وقت خود را میگذارند. ضمنا با ساختن پروفایل در این شبکهها شما خودتان را ملزم میکنید که در آنها فعال باشید و به آنها نظارت کنید، در غیر این صورت یک پیج فیسبوک چه فایدهای خواهد داشت وقتی مخاطب یا مشتری بالقوه متوجه میشود که تاریخ آخرین بهروز رسانی پیج مربوط به سال 90 است؟
حضور پیدا کردن در تعداد زیادی از شبکههای اجتماعی فقط اتلاف وقت و انرژی است. شما ابتدا باید بفهمید که مخاطبان هدف شما از کدام شبکهی اجتماعی بیشتر استفاده میکنند، سپس تمام تمرکز و توجه خود را معطوف همان شبکه کنید و برای تأمین محتوا و بهبود آن تلاش کنید. وقتی شبکهی اجتماعی مناسب خود را پیدا کردید، شبکههای دیگر را فراموش کنید. اگر نتوانید به خوبی از پس همهی آنها بربیایید، بهتر است که اصلا وارد آنها نشوید.
یک استراتژی مدرن بازاریابی آنلاین، در بردارندهی سیاستهای انفرادی نیست که به شکل مستقل اجرا میشوند، بلکه شامل یک رویکرد جامع است که موارد زیر را در بر میگیرد:
به همین دلیل است که اتخاذ یک رویکرد جامع در کمپینهای بازاریابی اینترنتی بسیار مهم است. این رویکرد به شما اطمینان میدهد که هر جزء مثل سئو، ایمیل، شبکههای اجتماعی، بازاریابی محتوا و … بخشهای دیگر را پشتیبانی و در صورت لزوم به آنها کمک میکند.
مثلا یک وبلاگ باکیفیت، سئوی سایت را بهبود میبخشد یا محتوایی باکیفیت برای ارائه در شبکههای اجتماعی و تبلیغات ایمیلی تولید میکند. استفاده از وبلاگ برای معرفی شما بهعنوان یک برند در یک زمینهی خاص، نرخ تبدیل سایت شما را بهبود میبخشد که این بهبود نرخ تبدیل به افزایش بازگشت سرمایه از طریق تبلیغات کلیکی و سایر روشهای بازاریابی منجر میشود.
اجرای سیاستهای بازاریابی منفرد بدون یک استراتژی منسجم مثل این است که به اعضای یک تیم بسکتبال بگوییم اجازه ندارند به هم پاس بدهند و انتظار داشته باشیم که هر بازیکن به تنهایی و بدون کمک سایر همتیمیها بتواند امتیاز کسب کند. به این ترتیب شما در هیچ رقابتی پیروز نخواهید شد.
بازاریابی آنلاین یک مسئولیت دائمی و پایانناپذیر است. هر کسی که مسئولیت بازاریابی اینترنتی را بر عهده میگیرد، چه در یک شرکت کوچک باشد چه مدیر بازاریابی یک دپارتمان بزرگ، آرزو میکند که کاش یک شبانهروز بیشتر از 24 ساعت بود.
بنابراین بسیار ضرورت دارد که شما روی آنچه که بر بازگشت سرمایه تأثیر میگذارد، تمرکز کنید. بدانید که کدام روشها برای ادامهی مسیر ضروری هستند و کدام روشها فقط موجب اتلاف وقت، سرمایه و انرژی میشوند.
این چند مورد، انتظارات و توقعات غیرواقعی در بازاریابی آنلاین بودند. شما چه تجربهای در این زمینه دارید؟ آیا میتوانید مورد دیگری اضافه کنید؟
شرکت خدمات مسافربری ازطریق گوشیهای تلفن همراه هوشمند است که خدماتی مشابه تاکسیها ارائه میکند. شرکت اوبر از سال 2012 شروع به کار کرده و به جایگزینی برای استفاده از تاکسی و سایر امکانات مسافرت درونشهری تبدیل شده است. اما سازوکار اوبر چیست؟ با ما همراه باشید تا با اوبرو نحوهی کار آن بیشتر آشنا شوید.
رانندگان شرکت اوبر گواهینامه یا مدارک خاصی از این شرکت ندارند؛ آنها فقط از خودروِ خود و با حمایت شرکت اوبر برای ارائهی خدمات مسافربری با کرایهای ارزانتر استفاده میکنند. تمام سازوکار این شرکت براساس اینترنت و با تلفن همراه هوشمند، از طریق اپلیکیشن اوبر قابل اجراست. این یعنی لزومی ندارد کرایهی راننده را نقدا پرداخت کنید یا حتی انعام بدهید.

تفاوت خیلی عالیِ این خدمات با سایر سرویسهای حملونقل عادی مانند تاکسیهای معمول در این است که در میان راه، مسافری سوار نخواهد شد و سرویس بهطور اختصاصی در خدمت شما خواهد بود. اوبر براساس فناوری موجود در اپلیکیشنهای تلفنهای هوشمند، به شما خدمات ارائه میکند.
شرکت اوبر در 377 شهر در سرتاسر دنیا مشغول به فعالیت است: توکیو، سیاتل، دبی، لندن، پاریس، مونترال، شیکاگو و… . خدمات اوبر در بیشتر شهرها و مراکز اصلیِ قطار شهری هم موجود است. [میتوانید از مراکز خدمات اوبر در ایستگاههای بزرگ مترو استفاده کنید و از آنجا به نقطهی دلخواهتان بروید.] اوبر مختص بزرگسالان است و کاربران آن باید 18 سال به بالا باشند.
استفاده از اوبر نسبتبه تاکسیهای عادی بسیار بیشتر است، چون:
آنچه شرکت اوبر در نظر دارد، ارائهی خدمات به مشتری و تأمین آسایش اوست. البته توجه به واکنش مشتریان و پیگیری موارد مرتبط با آن هم در دستور کار شرکت است.

3 عامل مهم محبوبیت اوبر در این موارد خلاصه میشود: قیمت مناسب، کیفیت استاندارد و آسایشی که به مسافران میبخشد. البته این محبوبیت، دستهی دیگری از افراد را چندان خوشحال نمیکند؛ بله، همانطورکه میتوان حدس زد، رانندگان تاکسی باوجود اوبر 50درصد کاهش درآمد داشتهاند و طبیعی است که چندان خوشحال نباشند.
در مقابل، مردم دلیل این استقبال را رانندگان مؤدب و نیز خودروهای تمیزتر و جدیدتر میدانند. امکان پرداخت کرایه بهشکل غیرمستقیم به راننده و سروکلهنزدن با رانندگان برای این قضیه نیز از سایر جذابیتهای اوبر برای مسافران است.
هزینهی اوبر از تاکسیهای معمولی کمتر است، زیرا هزینههای سربار در شرکتهای تاکسیرانی در اوبر وجود ندارد و این خود را در کاهش کرایه نشان میدهد. و البته وجود شرکت اوبر، شرکتهای تاکسیرانی را بهشدت تهدید میکند.
ساعت سرویس و شهر محل تردد، باعث ایجاد اختلاف اندکی در قیمت اوبر میشود. باوجوداین، همچنان استفاده از سرویسهای اوبر مقرونبهصرفهتر از سایر خدمات تاکسیرانی است. اما لازم است بدانید در زمانهای خاصی نظیر شب کریسمس یا مسابقات ورزشی، هزینهی سفر 2تا5 برابر بیشتر میشود که البته موقت است. گذشتهازاینها، رانندگان عادی انتظار دارند معادل 15درصد کرایه، انعام بگیرند، ولی این مسئله در میان رانندگان اوبر جایی ندارد.
بهعلت جذابیت اوبر برای رانندگان مختلف و همکاری آنها با این سامانه، همیشه رانندگان زیادی در دسترس مسافران مشغول به خدمتاند. درنتیجه خیلی زود به درخواست مشتریان پاسخ داده میشود. بهگواه رانندگان اوبر، در حدود 3تا10 دقیقه طول میکشد تا آنها خود را به مسافران برسانند. اما این زمان برای تاکسیهای عادی معمولا 30 تا 45 دقیقه است.
رانندگان اوبر در پایان هر سفر از مشتریان امتیاز میگیرند و همین باعث میشود بیشتر مواظب رفتار و رانندگی خود باشند. مسافران اوبر بیش از هر چیز از نحوهی پرداخت کرایه و زمان اندک ارائهی خدمت رضایت دارند.

اوبر سرویسهای متنوعی برای مسافران فراهم کرده است: از سفرهای انفرادی و گروهی تا پیشنهاد سرویس با خودروهایی لوکس و مجلل مانند لیموزین. اوبر 5 سرویس ارائه میدهد:
یکی از فواید سرویسهای اوبر نظارت بر کار رانندگان است. در پایان هر سفر، مسافران به رانندهها امتیازی از 1تا5 میدهند و به همین دلیل رانندهها به ایمنی و نظافت خودرو و ایجاد تجربهای دلپذیر برای مسافران اهمیت زیادی میدهند. اوبر در هر شهر معیارها و استانداردهای خاص خود را برای امتیازدهی به رانندگان در نظر میگیرد. هر راننده بهمحض کسب امتیازاتی زیر حد معیار، کنار گذاشته میشود.
همانطورکه مشخص است، این امتیازدهی انگیزهی خوبی برای عملکرد بهتر رانندگان ایجاد کرده است.
رانندههای اوبر نیز مانند مسافران، حق امتیازدهی دارند. بعد از خروج مسافران از خودرو، راننده نیز به مسافران امتیاز میدهد. این امتیازدهی موجب مدیریت بهتر کاربران و مسافرانی میشود که ادب را رعایت نمیکنند یا هنگام استفاده از این خدمات، حال مساعدی ندارند، مانند افراد مست یا افراد خشن و پرخاشگر.
امتیاز مسافران نیز اگر از حدی کمتر شود، اوبر امکان استفاده از این سرویس را از دسترس آنان خارج خواهد کرد.
مسافران میتوانند امتیازات بهدستآمدهشان را مشاهده کنند. این گزینه در اپلیکیشن، برای تشویق مسافران به رفتارهایی بهتر مانند محکمنبستن در خودرو و… در اختیار آنها قرار گرفته است.

یکی از دلایل کرایههای ارزانتر اوبر، تماموقتنبودن کار رانندگان و درنتیجه پرداختنکردن حقوق و مزایای دائمی به آنهاست. در سال 2015، یکی از قضات کالیفرنیا به این مسئله اعتراض کرد. او معتقد بود رانندگان اوبر نیز مانند کارمندان سایر شرکتها هستند و باید مزایا و بیمه و… دریافت کنند.
این تصمیم ازجمله مقرراتی است که در برخی شهرها پذیرفته نشده است. البته کمی چالشبرانگیر و دشوار است، زیرا امتیاز سهولت فرایند در اوبر، بهعلت همکاری با رانندگان مختلف و متعدد بهشکل نیمهوقت است. پرداخت حقوق و مزایا مانند شرکتهای عادی، هزینهی زیادی بر اوبر تحمیل خواهد کرد.
در شهرهای بزرگ، رانندگان تاکسی ماهانه 500تا1200 دلار به شرکت مادر و سرپرست خود میپردازند. این هزینه شامل خدمات اجرایی و اعزام سرویس و همچنین مالیاتی است که شرکت تاکسیرانی از رانندگان خود دریافت میکند.
اما اوبر هیچیک از این هزینههای ماهانه را از رانندگان دریافت نمیکند. این، علت تمایل تعداد زیادی از رانندگان به عضویت در این سرویس است. برای همکاری با اوبر کافی است: 21 سالتان تمام شده باشد، هیچ سوءپیشینهای نداشته باشید، خودرویی با عمر حداکثر 10 سال داشته باشید و 50 دلار پول نقد در اختیارتان باشد.
بعد از درخواست همکاری، اوبر مواردی را بررسی میکند، مثلا اینکه: اجازهی قانونیِ رانندگی در شهر داشته باشید، دستکم از بیمهای با حمایتهای حداقلی برخوردار باشید، گواهینامه داشته باشید و خودروتان سالم و دارای 4 در باشد.
50 دلاری که برای شروع کار نیاز است، هزینهی معاینهی فنی خودرو از دید کارشناسان است. سابقهی شما نیز در 7 سال گذشته بررسی میشود تا مبادا رانندگی در حالت مستی، سرعت زیاد و… در پروندهتان وجود داشته باشد.
پس هرکس سابقهی کیفری نداشته باشد و البته صاحب خودرویی سالم هم باشد مطمئن باشد که میتواند با اوبر همکاری کند.
شرکتهای معروف دیگری نیز مانند اوبر خدمات ارائه میکنند، مثل: لیفت (Lyft)، کرب (Curb)، هِیلو (Hailo) و سایدکار (Sidecar).

اوبر مدل کسبوکاری فوقالعاده است: گامی خلاقانه در شکستن انحصار موجود در فعالیت شرکتهای تاکسیرانی. اوبر امکان ایجاد تجربهای دلپذیر بدون دغدغهی پرداخت کرایه و انعام را برای مشتریان فراهم کرده است.
چالشی که اوبر با آن روبهروست، جلب اعتماد مراجع قانونی و شهرداری است. علیرغم علاقهی مشتریان به اوبر، راضی نگهداشتن مراجعِ نامبرده کمی دشوار است. باید با احتیاط بهخرجدادن در استراتژیهای بازاریابی و پاسخگویی مناسب به ذینفعان، اوضاع را بهدرستی مدیریت کرد.
یکی از روشهای کمتر هزینهبرِ بازاریابی برای کسبوکارهای کوچک، بازاریابی ایمیلی است. امروزه کسبوکارهای کوچک از ابزارهای گوناگون بازاریابی ایمیلی مانند هاباسپات (Hubspot)، میلچیمپ (MailChimp) و پلتفرمهای دیگر استفاده میکنند اما اغلب نتیجهی دلخواه را نمیگیرند. ارزیابیبازاریابی ایمیلی و مشخص کردن اینکه آیا روش مورد استفاده کارآمد و نتیجهبخش است، باید بخشی از برنامهی بازاریابی شما باشد. به عقیدهی «دین هنسون» (Dain Hanson) متخصص بازاریابی آنلاین و استراتژیست بازایابی ایمیلی، در بررسی و آزمون اثرگذاری باید «نرخ کلیک کردن برای ورود به صفحهی مورد نظر» را در میان همهی ایمیلهای ارسال شده در نظر بگیرید.
فایدهای ندارد که سیل ایمیلها را روانهی صندوق نامهی مشتریان کنیم، وقتی نمیدانیم اصلا کسی به آنها نگاه میکند یا نه! اگر به عنوان یک کسبوکار کوچک به دنبال راهی هستید تا بازدهی بیشتری از بازاریابی ایمیلی داشته باشید، این مطلب را از دست ندهید.

شما باید بدانید هدفتان از ارسال ایمیل چیست. کسانی که بر نرخ باز کردن نامهها تاکید زیادی دارند معتقدند که موضوع نامه باید مرکز توجه باشد، زیرا یک موضوع جذاب (طعمه) مشتری را ترغیب به باز کردن نامه میکند و احتمال کلیک کردن برای ورود به صفحهی مورد نظر را افزایش میدهد. ولی در اغلب موارد رابطهی مناسبی بین موضوع و محتوا وجود ندارد در نتیجه افراد پس باز کردن ایمیل و دریافتن اینکه خبری از محتوای مورد انتظارشان نیست، صفحه را میبندند یا حتی ایمیل را پاک میکنند. در سوی دیگر گاهی موضوع مبهم و گمراهکننده، حتی با وجود محتوای مناسب و جذاب، باعث میشود مخاطب از نامهی مورد نظر بگذرد بدون اینکه نگاهی به محتوا بکند.
پس باید مخاطبان گروه هدف خود را بشناسید و به آنها بیندیشید. محتوایی خلق کنید که بیشترین ارزش را به آنها عرضه کند. همدلی با مخاطبانتان دربارهی نیازها و نگرانیهایشان سریعترین راهِ خلق محتوایی باارزش هم برای مشتریانتان و هم برای شماست.
بهتر است موضوعی که انتخاب میکنید خیلی سرراست به مشتری بگوید محتوای ایمیل چیست، توصیف مزایا و منفعتها با خلق احساسات آنی (کنجکاوی، ضرورت، ترس و…) مشتری را به دنبال کردن ماجرا و فشردن دکمهی جادویی برای ورود به صفحهی مورد نظر ترغیب میکند. این کار ممکن است تعداد دفعاتی را که ایمیلها باز میشوند، کاهش دهد؛ ولی در مقابل تعداد کلیکهای منجر به ورود را در میان ایمیلهای باز شده افزایش میدهد. به نظرتان کدام مهمتر است: باز کردن ایمیلهای بیشتر درحالیکه بدون خوانده شدن رها میشوند؟ یا کلیکهای بیشتر که مشتری را به اصل ماجرا هدایت میکنند؟ بازاریابهای حرفهای به اصل ماجرا اهمیت بیشتری میدهند.

متن ایمیل باید قاطع باشد، مستقیما با مشتری هدف شما صحبت کند و بدون حاشیه رفتن مزایای کلیک کردن را بیان کند. مثلا «در خرید بعدی 25 درصد تخفیف بگیرید» یک امتیاز روشن و شفاف است، یا «همهی جورابها شامل 25 درصد تخفیف هستند، فقط همین امروز!» که حساسیت زمان را هم به همراه دارد و حس ضرورت را به مشتری القا میکند. حس اضطرار و سود بردن به اضافهی حس کنجاوی، بیتردید مشتری را وادار به کلیک کردن میکند. اشاره به انتخابهای ارزشمند دیگر حس کنجکاوی را تحریک و مشتری را به همان سمتی که شما میخواهید، یعنی سایت کسبوکارتان، هدایت میکند.
برای این کار باید بخشهای مختلف بازار را هدف بگیرید و تغییرات آنها را بررسی کنید و زیر نظر بگیرید. افزودن این موارد به ابزار بازاریابی ایمیلی و نرمافزار تجارت الکترونیک کسبوکارتان، تفاوت چشمگیری ایجاد میکند. ارسال ایمیل به انبوه مشتریان با این باور که بالاخره یکی از پیشنهادهای شما نظر آنها را جلب میکند، کار بیهودهای است. مثلا پیشنهادهای مربوط به یک محصول خاص را تنها برای کسانی بفرستید که پیش از این آن محصول را خریدهاند، آن را بررسی یا به آن اظهار علاقهمندی کردهاند.

پیش از ارسال گسترده، آزمایش کنید. برای یک یا دو زمینهای که به نظرتان نتیجهی خوبی به همراه خواهند داشت، ایمیل تهیه کنید و برای یک گروه 50 نفره بفرستید. سپس شاخصها و معیارها را ارزیابی کنید تا مشخص شود کدام یک به نتیجهی بهتری رسیدهاند. با این کار امکان بررسی و بهبود موضوع، محتوا و پیامهای ترغیبکنندهتان را خواهید داشت.
نسبت کلیکهای هدایتشونده به صفحهی اصلی را به ایمیلهای ارسالی (نسبت باز کردن صفحه به ارسال) بررسی کنید. اگر بر پایهی بخشهای بازار فهرست مناسبت و کارآمدی داشته باشید، به احتمال زیاد نسبت «باز کردن صفحه به ارسال» شما بالا خواهد بود. روش موفقیتآمیز به نوع صنعت و پویش تبلیغاتی شما بستگی دارد. بهتر است به جای الگوبرداری از دیگران، وضعیت کنونیتان را مشخص کنید و رشد 5 درصدی را با استفاده از بهترین ابزارها و روشها هدف بگیرید.
ابزارهای بازاریابی ایمیلی معمولا امکان گزارشگیری دارند؛ اما همهی آنها امکان محاسبهی شاخصِ تعداد کلیکهای منجر به اقدام (به سفارش یا خرید) را نسبت به ورود به صفحه ندارند. اگر پلتفرم مورد استفادهی شما این امکان را ندارد بهتر است خودتان «نسبت باز کردنِ صفحه به ارسال به اقدام» را محاسبه کنید.

اگر «نسبت باز کردنِ صفحه به ارسال به اقدام» از «نسبت باز کردنِ صفحه به ارسال» بزرگتر باشد میتوانید بگویید موفق بودهاید. این یعنی بیشتر کسانی که ایمیلهای شما را باز کردهاند اقدام به سفارش یا خرید نمودهاند. میتوانید برای تحلیل کارکرد سایتتان از ابزار تحلیلگر گوگل، گوگل آنالیتیکز کمک بگیرید، این ابزار اگر به درستی استفاده شود کمک مؤثری به شما میکند. اما کار با آن برای تازهکارها کمی پیچیده و وقتگیر است. میلچیمپ که یک پلتفرم بازاریابی ایمیل است، میان اقلام گوناگون خریدهای الکترونیکی ارتباط برقرار و گزارشهای آنها را ذخیره میکند و ابزار سودمندی برای کارآفرینها است.
فراموش نکنید که هیچ یک از برنامههای بازاریابی از جمله بازاریابی ایمیلی نباید بدون ارزیابی میزان موفقیت اجرا شوند.
یکی از انواع مؤثر بازاریابی که الزاما هزینهی زیادی هم ندارد، بازاریابی دهان به دهان است. توصیهی هر کسبوکاری توسط دوست یا آشنا، اعتماد مشتریان بالقوه را افزایش میدهد. در این مطلب به بررسی کامل بازاریابی دهان به دهان و انواع روشهای آن میپردازیم تا بتوانید از آنها برای شناساندن و تقویت اعتبار کسبوکارتان کمک بگیرید. پس با ما همراه باشید.
بازاریابی دهان به دهان ابزاری مهم برای کسبوکارهاست. مشتری دوست دارد مطمئن شود که انتخابش درست است و شنیدن تعریفهای مردم از محصول یا خدمات شما، اعتماد و اطمینانش را به اینکه خریدش اشتباه نیست، تقویت میکند.معمولا کسبوکارهای کوچک، بازاریابی دهان به دهان را معادل تبلیغات مجانی میدانند. اما این نوع بازاریابی، چنان قدرتی دارد که کسبوکارهای بزرگ هزینههای هنگفتی را صرف کمپینهای تبلیغاتیشان میکنند تا به مردم القا کنند که مشتریان از خرید محصولاتشان راضی بودهاند.

نقل دهان به دهان یکی از مهمترین و قدرتمندترین ابزارهای بازاریابی و روشی برای انتشار پیامهای بازاریابی از فردی به فرد دیگر، بدون صرف هزینهای قابلتوجه است. ممکن است این انتشار مستقیما با گفتوگو (صحبتکردن و شنیدن) یا توسط ابزارهای دیگری مانند اینترنت یا پیامهای متنی صورت بگیرد. بازاریابی دهان به دهان ابزاری قدرتمند است که هر کسبوکاری باید آن را در استراتژی بازاریابیاش در نظر بگیرد.
نقل دهان به دهان میتواند یک پیام خنثی، منفی و یا مثبت باشد:
پیام خنثی ضعیفترین نقل شفاهی است و چندان تأثیری ندارد. مثل: «میدونستی یه رستوران جدید سر خیابون باز شده؟»
پیام مثبت معمولا ناشی از تجربهی خوبی است که بعد از استفاده از محصول به جا میماند و توسط «مشتریان راضی» منتشر میشود، مثل: «میدونستی یه رستوران جدید سر خیابون باز شده؟ غذا و سرویسدهیاش عالیه!»
پیامهای منفی توسط «بدگوها» و «ناراضیها» منتشر میشود. «یه وقت رستوران جدیدِ سر خیابون نریا! غذاش مریضم کرد، دو روز سر کار نرفتم.»
کنترل و ارزیابی نقل دهان به دهان دشوار است؛ اما بهسرعت منتشر میشود و بهشدت بر تصمیم خریدار اثرگذار است. آخرین فیلمی را که دیدهاید یا ماشینی را که دوست دارید بخرید در نظر بگیرید. به احتمال زیاد این انتخابها نتیجهی توصیهی دوست یا آشنای قابلاعتمادی بودهاند!

ارتباط فردی: مبتنی بر گفتوگو است؛ ابزار بسیار تأثیرگذاری است و بهسختی میتوان آن را نادیده گرفت.
مکالمهی رودررو: هنوز هم قدرتمندترین راه انتقال پیام از فردی به فرد دیگر است. مکالمات بین انسانها تنها شامل کلمه و جمله نیست. نشانههایی مانند لحن، آهنگ صدا و زبان بدن، عواطف و احساساتی مانند اشتیاق، اندوه و اعتماد را منتقل میکنند.
ارتباط مبتنی بر صدا: این ابزار همچون مکالمهی رودررو بسیار اثرگذار است، توجه شنونده را جلب میکند و امکان انتقال نشانههای مهمی را که در آهنگ صدا پنهان است، فراهم میکند.
ارتباط دیجیتال: شامل گفتوگو از راه یکی از ابزارهای الکترونیکی است و اگرچه نسبت به ارتباط رودررو تأثیر کمتری دارد، اما امکان انتقال سریع پیام به فواصل دور را فراهم میکند.
مکالمات و پیامهای چندرسانهای: در جایگاه سوم اثرگذاری قرار میگیرند. افزودن صوت و تصویر به پیامهای متنی دیجیتال، میزان اثرگذاری آنها را افزایش میدهد.
مکالمات و پیامهای متنی: کمترین اثرگذاری را دارند؛ اما سادهترین راه انتقال پیام با ابزارهای دیجیتال هستند. روشهای بیشماری (مانند پیامک و توئیتر و غیره) برای ارسال پیامهای متنی از فردی به فرد دیگر وجود دارد.

انتقال دهان به دهان پیام، فرایندی پیچیده است. اگر هر فرد پیام را فقط به دو نفر دیگر انتقال بدهد، شما شبکهی گستردهای خواهید داشت. اما قضیه به این سادگی هم نیست. متأسفانه همهی افرادی که تجربهی خوبی از یک محصول یا خدمات دارند، آن را با دیگران در میان نمیگذارند. در مقابل، برخی افراد تمایل دارند که دربارهی ایمیلهای تبلیغاتی یا تجربهشان از محصولی که خریدهاند یا خدماتی که دریافت کردهاند، صحبت کنند. بنابراین این افراد نقش مؤثرتری در بازاریابی برای شما ایفا میکنند.
بر مبنای تحقیقات مالکوم گِلَدول (Malcolm Gladwell) دو نوع شخصیت به انتشار پیام و بازاریابی دهان به دهان کمک میکنند. با نفوذ در این افراد پیامتان بهسرعت در میان انبوه مردم منتشر میشود.
ارتباطدهندگان: این افراد در ملاقاتها حسابی سروصدا میکنند و دوست دارند که با مردم باشند، از اجتماعیبودن لذت میبرند و علاقهمندند دربارهی موضوعات جذاب صحبت کنند. به اندازهی گروه دوم (توصیهکنندگان) قدرت مجابکردن دیگران را ندارند؛ اما افراد بسیاری در دایرهی ارتباطی آنها وجود دارند.

قدرت و سرعت انتشار نقل شفاهی که ممکن است مثبت، خنثی یا منفی باشد به عوامل زیر بستگی دارد:
قدرت پیام: پیام باید آنقدر قدرتمند و ارزشمند باشد که موضوع صحبت افراد شود. نقل شفاهی قدرتمند، معمولا از تجربهی خوب مشتری یا پیامی قانعکننده ریشه میگیرد.
روش برقراری ارتباط: بر سرعت و وسعت انتشار تأثیر میگذارد و به افرایش قدرت پیام کمک میکند. یک ویدئو در آپارات در زمان کوتاهی توسط افراد زیادی دیده میشود؛ اما رسیدن به آن میزان از سرعت و گستردگی در انتقال پیام از فردی به فرد دیگر، زمان زیادی میبرد. البته انتقال پیام به این روش در تصمیم به خرید مؤثرتر است، ولی برای افزایش آگاهی روش مناسبی نیست.
ویژگیهای شخصیتی: توانایی مجابکنندگی، اجتماعیبودن و میزان مهارت در کار با اینترنت بر سرعت انتشار پیام مؤثر است.
کیفیت انتشار: اگر هدفتان خلق پیامهایی برای بازاریابی دهان به دهان است بهتر است معیارهایی مانند سرگرمکنندگی یا هیجانانگیز بودن، تواضع در بیان ارزشها، غافلگیرکنندگی و عرف را در نظر بگیرید.
به دو روش میتوان از بازاریابی دهان به دهان استفاده کرد:

در این روش باید بر پیام و انتشار آن اثر بگذارید. اگر بازاریابی دهان به دهان بخش مهمی از استراتژی شماست، باید بدانید که خودبهخود اتفاق نمیافتد. از ابزارهایی که در اختیار دارید برای خلق پیامهای مثبت استفاده کنید. هدفتان را مشخص کنید و از درستی و تناسب پیام، ابزار ارتباط و افرادی که هدف گرفتهاید مطمئن شوید.
صاحبان خبره و باهوش کسبوکارهای کوچک آموختهاند که چگونه با بودجهای اندک، بازاریابی دهان به دهان را برای افزایش اعتبارشان بهکار بگیرند؛ چطور مشتریان را به تعریفکردن از محصول و همچنین توصیهی آن به دیگران ترغیب میکنند. در ادامه 20 روش رایگان یا کمهزینه برای بهکارگیری بازاریابی دهان به دهان به شما معرفی میکنیم:
مشتری تنها در صورتی هوادار شما میشود که بهترینها را به او ارائه کنید. آنچه میفروشید و اینکه چگونه آن را میفروشید باید با انتظارات مشتری که بر مبنای تبلیغات، حراجها یا جشنوارههای فروش و استانداردهای صنعتی شکل میگیرد، برابری کند یا حتی فراتر از آن باشد. فراموش نکنید که حرف مردم تیغ دولبه است؛ اگر مشتری از شما ناراضی باشد، با قدرت تجربهی ناخوشایندش را جار میزند.

راز مهم این است: «با مشتری (و مشتری احتمالی) همانطور رفتار کنید که انتظار دارید بهعنوان یک مشتری با شما رفتار شود». چند نکتهی پایهای در این زمینه وجود دارد، از جمله اینکه در هنگام صحبت با مشتری لبخند بزنید، محترمانه رفتار کنید، به سؤالات مشتری پاسخ دهید، او را بیهوده منتظر نگذارید، در صورت امکان برای پاسخدهی به مشتری از پاسخگوی خودکار استفاده نکنید، در صورت استفاده از پاسخگوی خودکار در متن پاسخ جملهای قرار دهید که به مشتری اطمینان بدهد در کوتاهترین زمان با او تماس خواهید گرفت، در همان تاریخی که از طریق پاسخگوی خودکار اعلام کردهاید با مشتری تماس بگیرید، در صورت ارائهی خدمات، پروژهی مربوطه را بهموقع و با بودجهی اعلامشده تمام کنید، هر گونه تغییری را به مشتریان اطلاع دهید.
اگر مشتریانی دارید که پیوسته و بهطور منظم به شما (فروشگاه، رستوران و غیره) مراجعه میکنند، با آنها خوشوبش کوتاهی داشته باشید. اگر نام مشتریان را میدانید در هنگام صحبت با آنها، نامشان را بهکار ببرید. احوالپرسی دوستانه همراه با لبخندی چندثانیهای باعث میشود افراد احساس کنند با یک دوست سروکار دارند. در مورد مشتریان تلفنی هم در صورت امکان اینگونه رفتار کنید.

اگر محصولی پیچیده و یا جدید میفروشید، با لحنی که به مشتری احساس حقارت بدهد، صحبت نکنید و از پرسشها و مشکل آنها در درک حرفهایتان آزرده نشوید. جملهها و کلمات را طوری بیان کنید که مشتری حرفتان را بفهمد. در صورت امکان، اطلاعات بیشتری در اختیار مشتری بگذارید.
همه دوست دارند که دیگران از آنها قدردانی و تشکر کنند. روی رسیدها و در ایمیلهایی که برای مشتریان میفرستید، عبارتهایی که نشاندهندهی سپاسگزاری شماست، بنویسید. از کارکنان بخواهید از مشتریان به خاطر خریدشان تشکر کنند. همچنین ارسال پیام کتبی تشکر به مشتریان تازه یا قدیمی، به آنها نشان میدهد که شما به آنها اهمیت میدهید.
اگر تغییری در برنامهی تحویل محصول یا ارائهی خدمات ایجاد شد، دلیل آن را برای مشتری توضیح دهید و بگویید چه گزینههایی برایشان وجود دارد.
حتی اگر مشتری با عصبانیت و بیادبانه رفتار کند، هرگز صدایتان را بالا نبرید، هیچوقت لحن تمسخرآمیز بهکار نبرید و مشتری را تحقیر نکنید.
از مشتری عذرخواهی کنید (حتی اگر فکر میکنید مشتری اشتباه میکند)، مشکل را رفع کنید یا پیشنهاد بازپرداخت را به او بدهید. با برطرفکردن سریع مشکلات، مشتری عصبانی به طرفدار و هواخواه کسبوکارتان تبدیل میشود.
ارتباط با مشتریان بالقوه و مشتریان کنونی که پیشتر تمایلشان را برای دریافت ایمیل از شما اعلام کردهاند، کمک میکند که شما در ذهن آنها بمانید و با احتمال بیشتری دوباره به شما مراجعه خواهند کرد. اگر بهطور منظم اخبار جذاب، کوپنهای تخفیف یا موارد خوشایند دیگر را ارائه کنید، مخاطبانتان با کسانی که به چنین پیشنهادهایی علاقه دارند، دربارهی استفادهای که خودشان بردهاند با بزرگنمایی و تأکید بسیار صحبت میکنند.
به شبکهها و گروههای صنعتی که مشتریانتان با آنها سروکار دارند بپیوندید و در رویدادهایی که آنها پای ثابتش هستند حضور داشته باشید. با مردم صحبت کنید و از موضوعات و نکاتی که برایشان مهم است و چالشهایشان آگاه شوید. تا جایی که ممکن است آنها را راهنمایی کنید و اطلاعاتی را که لازم دارند در اختیارشان بگذارید، حتی اگر ربطی به کسبوکار شما ندارد. هدف شما این است که بهعنوان یک دوست و حلال مشکلات (و نه فقط یک فروشنده) شناخته شوید.
برای کسبوکارتان در فیسبوک، اینستاگرام، گوگلپلاس، لینکدین و سایر شبکههای اجتماعی، صفحهای ایجاد کنید. بد نیست که پینترست و اسلایدشیر را هم در نظر داشته باشید. بهتر است رسانهای را انتخاب کنید که محصولتان بیشتر در آن جستوجو میشود. مشتریان را به دنبالکردن، لایککردن و بازنشر مطالبتان تشویق کنید. برای افزایش بهاشتراکگذاری مطالبتان، مسابقه و جایزه در نظر بگیرید. اشتراکگذاری مطالب در فضای مجازی یعنی بازاریابی دهان به دهان!

هرچه اشتراکگذاری اطلاعات و بازنشر آنها برای افراد سادهتر باشد، احتمال اینکه اقدام به این کار کنند، بیشتر میشود. پس در کنار مطالبی که در سایتتان ارائه میدهید، امکاناتی برای بهاشتراکگذاری مطالب از طریق ایمیل، تلگرام، فیسبوک و غیره اضافه کنید.
سخنرانیتان باید سرشار از مطالب سودمند باشد. با ارائهی اطلاعات مفید و راهگشا و ارائهی راهحل برای مشکلات رایج، بهعنوان فردی خبره که حلال مشکلات است شناخته خواهید شد.
تعریف دیگران و سخن مثبت آنها مدرکی است که خوبیهایی شما را به دیگران اثبات میکند. هر وقت کسی از شما و کسبوکارتان تعریف کرد (با اجازهی خودش) گفتهی او را به گوش سایر مشتریانتان برسانید.
اگر نام شما و کسبوکارتان در روزنامهای ذکر شد، کاری کنید مشتریان از آن آگاه شوند. به چنین مواردی در سایت، ایمیل و در فروشگاهتان اشاره کنید. اینکه مشتریان بدانند که شما موضوع صحبت دیگران هستید، باعث افزایش اهمیت شما و انگیزهی مشتریان برای توصیهی شما به دیگران میشود.

چه حمایت از یک تیم فوتبال محلی باشد، چه کمک به خیریهها یا برگزاری جشنها و همایشها، شرکت در فعالیتهای اجتماعی باعث میشود نام شما و کسبوکارتان در یادها بماند.
با حروف درشت و خوانا نام و نشانیتان را روی ماشینهای شرکت بنویسید. همیشه به مشتری چندین کارت بدهید تا اگر دوست یا آشنایی در مورد شما پرسید، بهراحتی کارت کسبوکارتان را به او بدهند. شمارهی تلفنتان را در همهی صفحات سایتتان در دسترس قرار دهید.
به اجتماعات صنعتی و کاری محلی که مشتریانتان را جذب میکنند، بپیوندید و در این گروهها فعالیت داشته باشید. با کمک به دیگر اعضا برای رسیدن به موفقیت احترام و تضمین مراجعهی آنها را جلب کنید.

وقتی کسبوکار دیگری (که رقیبتان نیست!) را به مشتریان توصیه میکنید، احتمال اینکه آن کسبوکار هم شما را به مشتریانش توصیه کند افزایش مییابد.
چگونگی قدردانی از این افراد بستگی به ماهیت کسبوکارتان دارد. یک یادداشت تشکر، کوپن تخفیف، پاداش نقدی یا هر روش مؤثر و قابلِ قبول دیگری که مناسب زمینهی فعالیت شما باشد، میتواند بهعنوان قدردانی بهکار رود. با این کار نشان میدهید که متوجه تلاش و توجه آنها به کسبوکارتان هستید که باعث میشود برای توصیهکردن شما به دیگران انگیزهی بیشتری داشته باشند.
حتما تاکنون اصطلاح بازاریابی ویروسی یا شبکهای را شنیدهاید. این شیوه از بازاریابی هم مانند سایر روشها، اصول و قواعد خاصی دارد که اگر آنها را بلد باشید میتوانید به بهترین شکل از آن استفاده کنید. در ادامهی این مقاله، ابتدا با مفهوم بازاریابی ویروسی آشنا میشویم و سپس شش اصل مهم دربازاریابی ویروسی را معرفی میکنیم.
عبارت بازاریابی ویروسی شاید کلمهی زیبایی به نظر نرسد. شاید فکر کنید که اگر خودتان را بازاریاب ویروسی بنامید، مردم چند قدمی از شما فاصله میگیرند! اما در کنار این نام نه چندان خوشایند، ویروسها زندگی جالبی دارند. ویروسها به میزبان خود میچسبند و از منابع آن تغذیه میکنند. این کار را ادامه میدهند تا تعداد خود را افزایش بدهند. اگر در محیط مناسبی قرار بگیرند، سرعت رشد و تکثیر آنها به میزان قابل توجهی افزایش پیدا میکند. ویروس حتی نیازی به جفتگیری ندارد، فقط تقسیم و تکثیر میشود. با هر بار تقسیم، تعداد آنها به شکل تصاعدی افزایش پیدا میکند.

حتما با خود فکر میکنید که ویروس چه ربطی به بازاریابی دارد؟!
بازاریابی ویروسی به استراتژیها و راهکارهایی در بازاریابی گفته میشود که باعث میشود تکتک افراد، پیام تبلیغاتی شرکت را به دیگران منتقل کنند. این شیوه از بازاریابی، شرایط را برای افزایش آگاهی از برند و تأثیرگذاری بیشتر تبلیغات فراهم میکند. این استراتژی درست مثل ویروس، از شیوهی تکثیر سریع برای انتشار پیام به هزاران و میلیونها مخاطب استفاده میکند.
خارج از فضای مجازی و محیط اینترنت، بازاریابی ویروسی با عناوینی چون بازاریابی دهان به دهان، بازاریابی همهمهای (BUZZ Marketing) یا بازاریابی شبکهای شناخته میشود. در دنیای اینترنت، این شیوه از بازاریابی را بازاریابی ویروسی مینامند.
یکی از نمونههای قدیمی بازاریابی ویروسی، سرویس ایمیل هاتمیل است. یکی از اولین ارائهدهندگان خدمات ایمیل که از این شیوهی معرفی شبکهای استفاده کرده است. استراتژی اجرا شده در معرفی این سرویس، بسیار ساده است:
درست مثل زمانی که یک سنگریزه در آب میافتد و امواج ایجادشده تا چندین متر آن طرفتر با سرعت گسترش پیدا میکنند، این استراتژی هم به سرعت، یک سرویس یا محصول جدید را به طیف وسیعی از افراد معرفی میکند.

باید این حقیقت را بپذیریم که برخی از استراتژیهای بازاریابی ویروسی، بهتر از دیگر استراتژیها عمل میکنند. در واقع همهی آنها مثل نمونهی سرویس Hotmail.com موفقیتآمیز نیستند. در ادامه با 6 عنصر اصلی و مهم در بازاریابی ویروسی آشنا میشویم. البته لازم نیست که همهی استراتژیها، همهی این عناصر را داشته باشند، اما هر چه تعداد بیشتری از این عناصر مد نظر قرار بگیرد، نتایج بهتری به دنبال خواهد داشت. یک استراتژی موفق و مؤثر در بازاریابی ویروسی باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:
یکی از مؤثرترین و قدرتمندترین کلمات در دامنهی لغات یک بازاریاب، کلمهی «رایگان» است. بیشتر برنامههای بازاریابی ویروسی، برای جلب توجه مخاطبان، محصولات و خدمات ارزشمندی را رایگان ارائه میکنند. سرویسهای ایمیل رایگان، اطلاعات رایگان، نرمافزارهای رایگان که قابلیتهای زیاد و مفیدی دارند اما نه به اندازهی نسخهی پولی. محصولات و خدمات ارزان ممکن است توجه مشتری را جلب کنند، اما محصولات و خدمات رایگان، این کار را بسیار سریعتر انجام میدهند. بازاریابان ویروسی معمولا مزد تلاشهای خود را با تأخیر دریافت میکنند و نتیجهی کار خود را امروز نمیبینند اما به مرور زمان میتوانند توجه عدهی زیادی از مخاطبان را جلب کنند و شاهد تأثیرگذاری و نتیجهی تبلیغات خود باشند. نکتهی کلیدی در این روش، صبر است. مطمئنا محصول و خدمات رایگان که اتفاقا کیفیت مطلوبی هم دارد، توجه همه را جلب خواهد کرد. به این ترتیب، تلاش شما به مرور زمان نتیجه میدهد و سود میکنید.
جلب توجه مشتریان فرصتهای زیادی برای تبلیغات و معرفی بهتر و بیشتر محصولات را فراهم میکند. افزایش بازدهی تبلیغات، حراجهای اینترنتی و آدرسهای ایمیل، فرصتهای بینظیری هستند که ارائهی محصولات رایگان، برای شما به دنبال میآورد. برای اینکه محصولات خود را بفروشید، باید مزایایی برای مشتریان در نظر بگیرید. مثلا، ارائهی نسخهی رایگان از یک نرمافزار، نمونهی خوبی برای نشان دادن ضرورت این عنصر از بازاریابی ویروسیاست.
همیشه با آغاز فصل سرما، پزشکان و متخصصان به افراد توصیه میکنند تا نکات بهداشتی را برای پیشگیری از ابتلا به انواع سرماخوردگی و آنفلوآنزا رعایت کنند. آنها از مردم میخواهند که با فرد بیمار تماس نداشته باشند، دستهای خود را دائم بشویند و بینی، چشمها و دهان خود را لمس نکنند. ویروسها، فقط زمانی پخش میشوند که امکان انتقال آنها به سادگی فراهم باشد. راه ارتباطی و رسانهای که برای انتقال پیام تبلیغاتی خود در نظر گرفتهاید، باید ساده و سهلالوصول باشد تا امکان تکثیر و انتقال را به راحتی فراهم کند. این راههای ارتباطی هر چیزی ممکن است باشد؛ یک نسخهی رایگان از نرمافزار، ایمیل، وبسایت و…
بازاریابی ویروسی در فضای اینترنت به خوبی عمل میکند چون در این فضا امکان برقراری ارتباط با بیشترین سرعت ممکن، فراهم است. این روزها، برقرار کردن ارتباط از طریق اینترنت، هم راحت و هم کمهزینه است. عناصر تبلیغاتی دیجیتالی، به سادگی قابل کپیشدن هستند. از دید بازاریابی، باید پیام تبلیغاتی خود را به نحوی در نظر بگیرید که ساده باشد و به راحتی منتقل شود، بدون اینکه تنزل کند یا تغییری در آن ایجاد شود. پیام هر چه کوتاهتر باشد بهتر است. مثلا پیام تبلیغاتی هاتمیل را در نظر بگیرید، در عین حال که کوتاه است، ویژگیهای این سرویس را به خوبی معرفی میکند: «فضای اختصاصی و رایگان ایمیل خود را از Hotmail دریافت کنید.»
این پیام، کوتاه و قانعکننده است و در پایان هر پیام رایگان، برای مخاطب ایمیل ارسال میشود.
برای اینکه تبلیغات ویروسی درست مثل آتش گسترش پیدا کنند، شیوههای انتقال آنها باید به سرعت مقیاسپذیر و قابل اندازهگیری و بررسی باشد. نقطه ضعفی که در مورد نمونهی Hotmail میتوان عنوان کرد این است که یک سرویس رایگان ایمیل باید سرور ایمیل اختصاصی خود را داشته باشد تا پیامها را منتقل کند. اگر استراتژی بازاریابی ویروسی، به درستی عمل کند و موفقیتآمیز باشد، سرور ایمیل باید به سرعت به سیستم اضافه شود، در غیر این صورت، سیستم توانایی پاسخگویی به این حجم از رشد را نخواهد داشت و به زودی با شکست مواجه میشود. پیش از شروع هر مدل ویروسی باید از قبل به جزئیات آن فکر کنید و برای تطابق سریع سیستم با درخواستها، آمادگی داشته باشید.
مثلا همهی ما دوست داریم از دیگران جلوتر باشیم، بهتر دیده شویم، یا بهتر ما را درک کنند. حرص و طمع برای رسیدن به علایق و دست یافتن به جایگاه مورد نظر، بر بسیاری از رفتارها و تصمیمات ما تأثیر میگذارد. این تمایلات ما را وادار میکند تا به میلیونها وبسایت سر بزنیم یا میلیاردها ایمیل را بخوانیم و از محصولات معرفیشده استفاده کنیم. پس یک استراتژی تبلیغاتی بر اساس انگیزهها و تمایلات بشری برنامهریزی کنید و منتظر موفقیت خود باشید.
بیشتر افراد، اجتماعی هستند. متخصصان علوم اجتماعی میگویند که هر فرد، شبکهای از 8 تا 12 نفر در اطراف خود دارد که شامل دوستان، اعضای خانواده و همکارانش است. البته شبکهی ارتباطی افراد مختلف متفاوت است و بستگی به جایگاه اجتماعی آنها دارد. مثلا یک پیشخدمت، در طول یک هفتهی کاری با تعداد زیادی از مشتریان در ارتباط است. بازاریابان شبکهای به خوبی از قدرت شبکههای ارتباطی انسانی آگاهی دارند؛ هم گروههای قوی و به همپیوسته و هم گروههایی که ارتباط ضعیفتری دارند. علاوه بر این، افراد در فضای اینترنت هم به گسترش دامنهی ارتباطات انسانی خود میپردازند. آنها آدرسهای ایمیل مختلف را جمعآوری میکنند و آدرس وبسایتهای مختلف را به فهرست علاقهمندیهای خود اضافه میکنند. بنابراین، بهترین کار این است که از این شبکههای ارتباطی موجود و فهرست ایمیلهای مختلف استفاده کنیم. یاد بگیرید که پیام خود را در یک گروه ارتباطی موجود بین افراد منتشر کنید و منتظر انتشار گستردهی آن باشید.
خلاقانهترین بازاریابهای ویروسی، آنهایی هستند که از منابع دیگران برای معرفی خود استفاده میکنند. مثلا، شرکتهایی که پیام تبلیغاتی یا لینک محصول خود را در وبسایت دیگری منتشر میکنند یا نویسندههایی که مقالههای رایگان در وبسایتهای دیگر منتشر میکنند. از این طریق شما با استفاده از منابع دیگران به معرفی محصولات و خدمات خود پرداختهاید و از منابع و امکانات وبسایت دیگر برای ارائه و معرفی محصول خود استفاده کردهاید.
نویسندهی این مقاله در یک مثال ساده، شیوهی استفاده از این راهکار را توضیح میدهد. نحوهی استفاده از این روش را از زبان نویسندهی مقاله بخوانید:
من به شما اجازه میدهم که این مقاله یعنی «6 اصل سادهی بازاریابی ویروسی» را در وبسایت خود منتشر کنید. البته بدون هیچ تغییری و با ذکر منبع و نام نویسنده. اگر یک وبسایت بازاریابی یا کسبوکار کوچک دارید، این محتوا برای سایت شما مفید است و به بازدیدکنندگان شما در مورد استراتژیهای مهم بازاریابی، نکات خوبی میآموزد. البته من فقط اجازه میدهم که از مقالهی من در وبسایت خود میزبانی کنید. چاپ و استفادهی دیگر از این مقاله، کاری غیرقانونی و غیراخلاقی است و قانون کپیرایت را نقض میکند.
زمانی که من در فوریهی سال 2000 این پیشنهاد را به خوانندگان مقالهام ارائه کردم، بسیاری از افراد از آن استقبال کردند. شش ماه بعد، یک نفر با من تلفنی تماس گرفت و گفت که میخواهم با سلطان بازاریابی ویروسی صحبت کنم!
من جواب دادم که سلطان بازاریابی ویروسی نیستم و فقط چند ماه پیش، یک مقاله در این مورد نوشتهام. فقط همین!
فردی که پشت تلفن بود در جواب گفت:
«من سراسر اینترنت را در مورد بازاریابی ویروسی زیر و رو کردهام و همهجا نام شما دیده میشود. پس شما باید در مورد بازاریابی ویروسی جایگاه خاصی داشته باشید.»
شیوهای که به کار گرفته بودم، جواب داده بود. حتی بعد از 5 سال، مقالهی من در صدر فهرست نتایج جستوجو در مورد بازاریابی ویروسی قرار داشت.
همهی استراتژیهای بازاریابی ویروسی، از بیشتر این عناصر و اصول بازاریابی که پیشتر مطرح کردیم استفاده میکنند. برای اینکه بتوانید بازاریابی ویروسی موفقی داشته باشید باید این شش اصل را به درستی یاد بگیرید و در مرحلهی بعد بتوانید به درستی از آنها استفاده کنید.
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده