15%20%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA%E2%80%8C%E2%80%8C%E2%80%8C%20%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7%DB%8C%20%DA%A9%D9%87%20%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C%20%D9%85%D9%88%D9%81%D9%82%DB%8C%D8%AA%20%D8%B4%D8%BA%D9%84%DB%8C%20%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%20%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AF.jpg)
حتما بخوانید : 30 نکته که برای شروع کسب وکارتان باید بهش توجه کنید
واقعیت این است که بسیاری از افراد به اصطلاح بزرگسال، به هیچوجه فردی بزرگسال و بالغ بهشمار نمیآیند. بیشتر ما پا به دوران بزرگسالی میگذاریم، اما با تعریف روانشناسی اصلا بزرگ نشدهایم. بزرگسال واقعی کسی است که مسئولیتهای خود را نسبت به کودک درونش بشناسد، بپذیرد و برای انجام آنها متعهد شود؛ در واقع بزرگسال کسی است که مسئولیت کودک درون خود را بهعهده بگیرد و به آن عشق بورزد. در بیشتر بزرگسالان، چنین شرایطی هرگز دیده نمیشود. کودک درون بیشتر آنها، مطرود و مغفول و تنها میماند. علت این است که جامعه به ما حکم میکند که بزرگ شویم و رفتارهای کودکانه را کنار بگذاریم.
به ما یاد دادهاند که برای بزرگشدن، کودک درون خود را سرکوب کنیم. با این سرکوب، بیگناه بودن، شادی، احساسات، بازیگوشی و هیاهوی کودکی هم در ما کشته میشود. کودک درون در صورت سرپاماندن، تمام این ویژگیهای مثبت را تقدیم زندگیتان میکند. البته در کنار تمام ویژگیهای مثبتی که حضور کودک درون بههمراه دارد، نقاط کور و منفی نیز با وجود آن دیده میشود. برای نمونه ترسها، نگرانیها و ضربههایی که در کودکی خوردهایم، همگی همچنان بهطور بالقوه در نهاد ما وجود دارند. برخی از بزرگسالان معتقدند که همهی این نقاط منفی را رفع کرده و پشت سر گذاشتهاند، ولی چنین چیزی حقیقت ندارد.
حتما بخوانید : چطور فردی شوخ طبع و بامزه باشیم؟
همهی اینها به خاطر این است که کودکی کنترل شما را برعهده گرفته که بدون حمایت و مراقبت در دنیای بزرگسالان پرسه میزند. چنین مشکلی که در بیشتر مراجعان به روان درمانگران دیده میشود، با اختلال چند شخصیتی متفاوت است. این مشکل، مشکلی رایج و آزاردهنده است که با بهرهمندی ازعلم روانشناسی و بدلشدن به بزرگسالانی که علاوه بر گذر از مرزهای سنی، شناخت خوبی هم از خود دارند، میتوان آن را حل کرد.
حتما بخوانید : چگونه همسایه خوبی باشیم و فرهنگ آپارتمان نشینی داشته باشیم
آنچه در کودکی از والدین و سایرین دریافت نکردهایم، اکنون بهشکل نیازی زنده و پابرجا در زندگیمان وجود دارد. تمام غمها، ناامیدیها و افسردگیهای گذشته با ما همراه هستند. با بزرگشدن تمام تجربههای ناخوشایند زندگی شبیه قرصی تلخ از سوی ما بلعیده میشود. مهم نیست که چقدر باهوش، جذاب یا معنوی و خوب هستیم. درهرحال با بزرگشدن تمام آن تجارب ناخوشایند که نتیجهی قصور والدین و مراقبینمان در کودکی بودهاند، ما را همراهی خواهند کرد.
چیزی که باید درنظر داشته باشیم، این است که گذشتهها گذشته است. نباید در بزرگسالی بهدنبال تحمیل وظایف انجامنشده والدینمان به دیگران باشیم و طلبکار اطرافیان فعلیمان بشویم. باید بپذیریم که دردهایی وجود دارد که میراث گذشتههاست و حال برای رفع و رسیدگی به دردها و کودک درونمان نیاز به مسئولیت پذیری داریم. در رشته روانشناسی با یادگیری سعی در مرتفعساختن مشکلات میشود. در این مورد هم روانشناسی به بزرگسالان پیشنهاد میکند تا شیوهی مراقبت از کودک درون خود را یاد بگیرند. باید یاد بگیرند که درست مانند یک مراقب آگاه از کودک درون خود محافظت کنند. ساختارها، چهارچوبها، مرزها و محدودیتهایی برای آن تعیین کنند و در کنار این نظم تربیتی به عشق ورزیدن و پرستاری پایههای اساسی زندگی کودک درون را بنا کنند. برای اینکه ارتباط درستی میان کودک درون و بزرگسال موردنظر شکل بگیرد، نیاز به شکلگیری و خلق گفتوگویی درست و سازنده میان آنها وجود دارد.
در خلال بحثهای روانشناسی دربارهی زنان و مردانی که دوست ندارند پا به دنیای بزرگسالان بگذارند، بحث کودک درون پیش میآید. اما واقعا چنین چیزی وجود دارد؟ چرا باید به آن اهمیت بدهیم؟ در پاسخ باید گفت که بله، کودک درون وجود دارد. البته نه به این معنا که در کنار اعضا و جوارح درونیمان برای نمونه در گوشهای از شکم یا جایی حوالی لوزالمعده باید شاهد کودک درون باشیم. خیر! کودک درون، مفهومی انتزاعی و استعاری است. دراصل، واقعیتی روانشناسانه است و از قدرت بسیار بالایی برخوردار است.
با گفتن این 7 جمله به کودک درون خود، عشق، شادی و آرامش بیشتری را احساس خواهیم کرد. در این صورت است که اعتمادبهنفس بیشتری خواهیم داشت و دلسوزتر و مهربانتر هم میشویم. دکتر «استیو مارابولی» (Steve Maraboli) میگوید: ما خراب نشدهایم که نیاز به تعمیر و دستکاری داشته باشیم. ما به طور بینقصی، پر از نقص هستیم و البته به طرز شگفتانگیزی قدرتمند برای درنور دیدن مرزها و کارهای مختلف.
یکی از افراد بسیار موفق در زمینهی تجارت و اقتصاد از تجربهی خود در زمینهی اهمیت کودک درون اینگونه میگوید:
مادرم در 6 سالگی مرا ترک کرد. من تنها شدم و احساس کردم که دیگر هیچچیز وحشتناکتری برای آزارم در زندگی رخ نخواهد داد. پس همهی امیدم را معطوف به پدرم کردم و تلاشم این بود که در مدرسه خوب درس بخوانم و برای خودم فردی موفق بشوم. واقعا هم خوب عمل کردم. در مدرسه، دانشآموزی معروف و موفق بودم و بعدها در دانشگاه و رشتهی تجارت بسیار عالی عمل کردم. شغلی که انتخاب کردم هم شغلی پردرآمد بود و راضیکننده. اما رضایتی که در ظاهر ایجاد شده بود، فقط ظاهری بود. یعنی چیزی در عمق وجودم مرا به تغییر تشویق میکرد. انگار تمام ثروت و موفقیتی که داشتم، رضایتی که پدرم از من داشت و …، هیچوقت آن طور که باید مرا شادکام نکرده بود.
پس در 29 سالگی با وجود تمام مخالفتهای پدرم، دل را به دریا زدم و در رشتهی هنر کار و تحصیلم را پیش گرفتم. من شور و اشتیاق خود در زندگی را با هنر یافته بودم. من متوجه شدم که با یافتن شجاعت و قدرت برای طیکردن مسیرهای کمتر طیشده باید کودک درون زخمی و ترسوی خود را درمان کنم. اگر شما هم احساس گمگشتگی، تنهایی، حقارت و ترس از دست دادن تأیید دیگران را دارید، باید بیشتر به کودک درونتان توجه کنید؛ کودکی که احساس ناامنی را تجربه میکند و معتقد است، آنقدرها که باید خوب نیست. تجربهی من را مرور کنید و مطمئن باشید که شروع خوبی برای حرکت در مسیری زیبا و آفتابی است. به کودک درون خود 7 جمله زیر را بگویید و دوستش داشته باشید:
1. دوستت دارم
همهی ما در کودکی فکر میکردیم که باید به اهدافی رفیع دست پیدا کنیم. همگی میخواستیم نمرات خوب بگیریم، تیم درست کنیم و رهبر باشیم، جا پای خواهر و برادرهای بزرگترمان بگذاریم و … . فکر میکردیم با این کارها دوستداشتنی میشویم. احتمالا خیلی از ما والدینی نداشتهایم که اهمیت دوستداشتهشدن ورای انجام کاری خاص را بدانند و به ما بگویند، همینطور که هستیم هم دوستداشتنی و عزیزیم. برخی از ما هم والدینی داشتهایم که ابراز عشق و محبت را نشانهی ضعف و دورشدن از ابهت میدانستند.
با وجود همهی این تجارب، ما اکنون میتوانیم به خودمان گوشزد کنیم که عزیز و دوستداشتنی هستیم. هر وقت که از جلوی آینه عبور میکنیم یا هر زمان دیگری باید به خود یادآوری کنیم که دوستداشتنی هستیم. عشق کلید درمان همهی دردهاست. به خود بگویید: دوستت دارم. همین و تمام!
2. من تو را درک میکنم و صدایت را میشنوم
دقت کردهاید، گاهیاوقات سرخورده و غمگین میشویم، اما سعی میکنیم به روی خودمان نیاوریم و قوی جلوه کنیم. این رفتار ریشه در کودکی ما دارد. یعنی زمانی که کسی با بیرحمی در برابر گریهکردنمان فریاد زده که: «بس میکنی گریهت رو یا کاری کنم که دیگه هیچوقت گریهت بند نیاد.»
ما با شنیدن چنین جملهای دیگر گریه نمیکردیم، اما احساسات و سرخوردگی شکلگرفته در آن لحظات برای همیشه در قلبمان جا خوش کردهاند و اگر تلاشی آگاهانه برای بهبود آن زخمهای درونی بهکار نگیریم، همیشه زندگی و تصمیمگیریهایمان تحتالشعاع آن قرار خواهند گرفت. بنابراین لازم است با کودک درون خود مهربان باشیم و به او بگوییم که صدایش را میشنویم، او را درک میکنیم و باهم میتوانیم از خلال سردیها و سیاهیها عبور کنیم.
3. این حق تو نبود
حتما بخوانید :چگونه از مهارت داستان گویی برای جذب مخاطب در صحبت هایمان استفاده کنیم
در کودکی بارها پیش میآید که احساس میکنیم، بچهی بدی هستیم و لایق طردشدنیم. اما این موضوع به هیچ وجه درست نیست. واقعیت این است، افرادی که ما را آزار دادهاند، رفتار و روش دیگری بلد نبودهاند. برای مثال کتک مفصلی که از مادر نوشجان کردهایم، به این خاطر نبوده که ما مستحق چنین تنبیه بیرحمانهای بودهایم. علت این است که مادرمان در کودکی تجربهی مشابهی داشته و یاد نگرفته که شیوهی برخورد با ما در آن موقعیت خاص چه بوده است.
همهی کودکان پاک و بیگناه هستند و بههیچوجه مستحق تنبیه، طردشدن، مورد سوءِاستفاده قرارگرفتن و … نیستند. کودکان گناهی بر گردن ندارند. ما این موضوع را زمانی متوجه میشویم که از آن دوران سالها فاصله گرفتهایم.
4. ببخشید
یکی دیگر از جملاتی که باید به کودک درون خود بگوییم «ببخشید» است. گاهی اوقات فکر میکنیم که باید مدام برنده باشیم و بر دستاوردهایمان اضافه و اضافهتر کنیم. این رویکرد بعضا به دورشدن ما از فرزندان و اطرافیانمان میانجامد و باعث میشود تا به کار و …، بیشازحد لازم بها بدهیم. همهی این رفتارها ریشه در کودکیمان دارد. در کودکی ارزشهایی به ما القا میشود که تمام دوران بزرگسالی را تحتالشعاع خود قرار میدهد. برای مثال در کودکی به ما دیکته شده که باید همیشه اول باشی، مدام در رقابت و تلاش باشی و … . به همین خاطر از خیلی لذتها در زندگی جا میمانیم. اگر کمی فکر کنیم، متوجه میشویم که یک معذرتخواهی بزرگ به کودک درون خسته خود بدهکار هستیم.
5. من تو را میبخشم
یکی از سریعترین روشهایی که میتوانیم خود را به قهقهرا بکشانیم، حسرتخوردن و شرمندگی از خود است. گاهیاوقات بیهوده تمام گناهان عالم و آدم را به پای خود مینویسیم. درحالیکه ما ذرهای کوچک در این جهان پهناور هستیم و آنچه بهعنوان واکنش از خود نشان میدهیم، بسیار بیمنظورتر از آن است که عواقب وحشتناکی بهوجود بیاوریم. اگر یادتان باشد، در بند نخست این متن دربارهی تجربهی فردی نوشتیم که مادرش در 6 سالگی او را ترک کرده بود. او در جای دیگری از خاطراتش میگوید: در 14 سالگی، یک شب مادرم به خانه بازگشت و شب را در اتاق من خوابید. من و مادرم کنار هم خوابیده بودیم و من خیلی وول میخوردم. مادرم بیطاقت و عصبانی به من که کودکی مضطرب و مشوش بودم گفت که این کار را متوقف کنم. من که دلشکسته و ناراحت بودم، شب بعدی روی در اتاقم نوشتم که کسی بیاجازه حق ورود ندارد. بعد از چند سال دوری از مادرم، در آن شب، پدرم به من اطلاع داد که از مادر جدا شده است. من رفتار خود را مسبب طلاقشان میدانستم و بهعنوان یک کودک هرگز فکر نکرده بودم که واکنش کودکانه من دلیل این جدایی نبوده است. طلاق والدین من نتیجهی اختلافی 8 ساله بود. اما من خود را گناهکار میدانستم. حال که فکر میکنم، متوجه میشوم که من یک کودک بیگناه بودم و در این داستان تقصیری نداشتم. همهی ما چنین هستیم و گاهی خود را مسبب چیزهایی میدانیم که تقصیر ما نبوده است. برای تمام لحظاتی که کودک درون خود را ترسانده و او را مقصر اعلام کردهایم، باید بگوییم: من تو را میبخشم، تقصیر تو نبوده است.»
6. از تو متشکرم
باید به کودک درون خود بگوییم: «از تو متشکرم». این تشکر بهخاطر تمام لحظاتی است که تسلیم نشده و با شجاعت و پشتکار ما را همراهی کرده است. حتی اگر لحظات دردناکی را از سر گذراندهایم، باز هم باید از کودک درون بیدفاع خود برای همراهی و بقا تشکر کنیم. کودک درون ما نیازمند احترام، محبت و درک است. نباید او را قضاوت کنیم و آزارش بدهیم.
7. تو تمام تلاشت را کردهای
همهی ما در لحظاتی از زندگی، خود را برای اشتباهات و نقصهایمان سرزنش میکنیم. خود را در گوشهی رینگ میگذاریم و با سرسختی مورد بازخواست قرار میدهیم که چرا چنین نکردهای و چنان نشده است. این رفتار کودک درونمان را آزار میدهد. باید پذیرفت که تمام تصمیمات و واکنشهای ما نتیجهی افکار، شرایط و عناصر و عوامل محیطی و درونی گستردهای بوده که در آن زمان تحت تأثیرشان بودهایم. پس نباید حسرت خورد و ناراحت بود. ما همیشه همانی بودهایم که باید و میتوانستیم. پس باید به کودک درون بگوییم: «تو تمام تلاشت را کردهای.»
منبع : tinybuddha.com
حتما بخوانید: 12 از مهمترین مواد غذایی سرشار از اسید فولیک که باید مصرف کنید
کافئین، شوک لازم برای بیدارماندن را فراهم میکند، هر چند اثر آن کوتاهمدت است. البته مصرف بیشازحد کافئین تأثیراتی روی بدن شما میگذارد و باعث عصبیشدن خواهد شد.
حتما بخوانید: روش های پولدار شدن در ایران
البته مصرف بیشازحد شکر مضر است و اثر معکوس دارد. درضمن، مصرف شکر اضافی باعث بروز بیماریهای قلبی و سایر عوارض خواهد شد.
اگر برای نخوردن صبحانه وسوسه شدهاید باید بدانید که تحقیقات نشان دادهاند صبحانه سبب تقویت حافظه کوتاه مدت و افزایش توجه خواهد شد. دانشآموزانی که صبحانه مصرف میکنند، عملکرد بهتری دارند.
بهترین مواد غذایی برای صبحانه، شامل غلات کامل، مواد لبنی و میوه است. البته زیادهروی نکنید چراکه محققان کشف کردهاند که صبحانهی پرکالری سبب اختلال در تمرکز خواهد شد.
حتما بخوانید: چگونه خاطرات بد گذشته را فراموش کنیم؟
حتما بخوانید: خشم وعصبانیت های بی دلیل ما به خاطر چیست؟
روزی 400 گرم آجیل و شکلات تلخ مصرف کنید تا بدون افزایش کالری، چربی و شکر، از مزایای آنها بهرهمند شوید.
برای افزایش تمرکز ،آووکادو و غلات کامل مصرف کنید
اندامهای حیاتی بدن انسان مانند قلب و مغز نیازمند جریان خون هستند. رژیم غذایی سرشار از غلات کامل و آووکادو باعث کاهش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و کاهش کلسترول بد خون میشود. این رژیم سبب کاهش ریسک تجمع پلاکهای خون و بهبود جریان خون خواهد شد که خود سبب افزایش توان سلولهای مغزی میشود.
غلات کامل مانند ذرت و گندم کامل، فیبر و ویتامین E لازم را تأمین میکنند. با اینکه آووکادو چربی دارد اما چربیهای غیراشباع مونو سبب بهبود جریان خون خواهند شد.
مزایای یک رژیم سالم
شاید این حرف تکراری باشد اما رژیمهایی که مواد مغذی ضروری را ندارند، به توانایی شما برای تمرکز ضرر میزنند. زیادخوردن و کمخوردن هم سبب اختلال در قدرت تمرکز خواهد شد.
یک وعده غذای سنگین سبب ایجاد احساس خستگی و یک وعدهی کم کالری سبب حواس پرتی ناشی از گرسنگی میشود. برای بهبود عملکرد مغز به دنبال یک رژیم غذایی سالم، متعادل و سرشار از مواد مغذی مختلف باشید.
آیا برای افزایش تمرکز ویتامین، مکمل و مواد معدنی مصرف کنیم؟
قفسهی داروخانهها پر از مکملهایی است که وعدهی بهبود عملکرد مغز را میدهند. البته بعضی از آنها مثل ویتامین B، ویتامین C ویتامین E، بتاکاروتن (یک ترکیبِ پیشساز ویتامین A) و منیزیم مفید هستند اما مکملها فقط برای افرادی که رژیم غذایی آنها ماده مغذی خاص ندارد، مفید خواهد بود.
البته بعضی محققان به نتایج استفاده از گیاهانی مانند جینکو و جینسنگ امیدوارند اما برای اثبات اثر آنها، نیاز به انجام تحقیقات بیشتری است. قبل از مصرف با پزشک خود مشورت کنید.
برای یک روز عالی آماده شوید
آیا قصد دارید توانایی و افزایش تمرکز بدهید؟ روز خود را با یک رژیم سرشار از آبمیوه، غلات کامل، ماهی سالمون و قهوه آغاز کنید. محققان توصیههای دیگری هم دارند:
خواب شبانه خوبی داشته باشید؛
به میزان لازم آب بنوشید و بدنتان را هیدراته نگه دارید؛
برای کمک به هوشیاری، ورزش کنید؛
از مدیتیشن برای کسب آرامش ذهن استفاده کنید.
منبع : webmd
حتما بخوانید: 12 از مهمترین مواد غذایی سرشار از اسید فولیک که باید مصرف کنید
کافئین، شوک لازم برای بیدارماندن را فراهم میکند، هر چند اثر آن کوتاهمدت است. البته مصرف بیشازحد کافئین تأثیراتی روی بدن شما میگذارد و باعث عصبیشدن خواهد شد.
حتما بخوانید: روش های پولدار شدن در ایران
البته مصرف بیشازحد شکر مضر است و اثر معکوس دارد. درضمن، مصرف شکر اضافی باعث بروز بیماریهای قلبی و سایر عوارض خواهد شد.
اگر برای نخوردن صبحانه وسوسه شدهاید باید بدانید که تحقیقات نشان دادهاند صبحانه سبب تقویت حافظه کوتاه مدت و افزایش توجه خواهد شد. دانشآموزانی که صبحانه مصرف میکنند، عملکرد بهتری دارند.
بهترین مواد غذایی برای صبحانه، شامل غلات کامل، مواد لبنی و میوه است. البته زیادهروی نکنید چراکه محققان کشف کردهاند که صبحانهی پرکالری سبب اختلال در تمرکز خواهد شد.
حتما بخوانید: چگونه خاطرات بد گذشته را فراموش کنیم؟
حتما بخوانید: خشم وعصبانیت های بی دلیل ما به خاطر چیست؟
روزی 400 گرم آجیل و شکلات تلخ مصرف کنید تا بدون افزایش کالری، چربی و شکر، از مزایای آنها بهرهمند شوید.
برای افزایش تمرکز ،آووکادو و غلات کامل مصرف کنید
اندامهای حیاتی بدن انسان مانند قلب و مغز نیازمند جریان خون هستند. رژیم غذایی سرشار از غلات کامل و آووکادو باعث کاهش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و کاهش کلسترول بد خون میشود. این رژیم سبب کاهش ریسک تجمع پلاکهای خون و بهبود جریان خون خواهد شد که خود سبب افزایش توان سلولهای مغزی میشود.
غلات کامل مانند ذرت و گندم کامل، فیبر و ویتامین E لازم را تأمین میکنند. با اینکه آووکادو چربی دارد اما چربیهای غیراشباع مونو سبب بهبود جریان خون خواهند شد.
مزایای یک رژیم سالم
شاید این حرف تکراری باشد اما رژیمهایی که مواد مغذی ضروری را ندارند، به توانایی شما برای تمرکز ضرر میزنند. زیادخوردن و کمخوردن هم سبب اختلال در قدرت تمرکز خواهد شد.
یک وعده غذای سنگین سبب ایجاد احساس خستگی و یک وعدهی کم کالری سبب حواس پرتی ناشی از گرسنگی میشود. برای بهبود عملکرد مغز به دنبال یک رژیم غذایی سالم، متعادل و سرشار از مواد مغذی مختلف باشید.
آیا برای افزایش تمرکز ویتامین، مکمل و مواد معدنی مصرف کنیم؟
قفسهی داروخانهها پر از مکملهایی است که وعدهی بهبود عملکرد مغز را میدهند. البته بعضی از آنها مثل ویتامین B، ویتامین C ویتامین E، بتاکاروتن (یک ترکیبِ پیشساز ویتامین A) و منیزیم مفید هستند اما مکملها فقط برای افرادی که رژیم غذایی آنها ماده مغذی خاص ندارد، مفید خواهد بود.
البته بعضی محققان به نتایج استفاده از گیاهانی مانند جینکو و جینسنگ امیدوارند اما برای اثبات اثر آنها، نیاز به انجام تحقیقات بیشتری است. قبل از مصرف با پزشک خود مشورت کنید.
برای یک روز عالی آماده شوید
آیا قصد دارید توانایی و افزایش تمرکز بدهید؟ روز خود را با یک رژیم سرشار از آبمیوه، غلات کامل، ماهی سالمون و قهوه آغاز کنید. محققان توصیههای دیگری هم دارند:
خواب شبانه خوبی داشته باشید؛
به میزان لازم آب بنوشید و بدنتان را هیدراته نگه دارید؛
برای کمک به هوشیاری، ورزش کنید؛
از مدیتیشن برای کسب آرامش ذهن استفاده کنید.
منبع : webmd
موفقیت شغلی و 10 نکته برای تدبیر کار شما
وقتی از دانشگاه فارغالتحصیل میشوید و شغل پیدا میکنید، نگرانی بعدی شما موفقیت در کار و حرفهای است که انتخاب میکنید. با توجه به رقابتی شدن دنیای امروز، دانستن این موضوع بر همهی ما واجب است که داشتن عملکرد حرفهای خوب و پیشرفت شغلی از هر زمان دیگری اهمیت بیشتری پیدا کرده است. در این مقاله 10 توصیه مهم برای رسیدن به موفقیت در کار را معرفی میکنیم.
حتما بخوانید: چگونه خودمان را نسبت به حرف مردم بی توجه کنیم؟
حتما بخوانید: 10 عادت روزانه که سلامتی شما را تهدید میکند
برای موفقیت در کار باید مشتاق یادگیری باشید. فرقی نمیکند در کدام دانشگاه تحصیل کردهاید یا چه نمرههایی گرفتهاید؛ چون زندگی حرفهای با دانشگاه تفاوت بسیار زیادی دارد. هر روز آمادگی پرسیدن یک میلیون سؤال را درمورد کارهایی که انجام میدهید، داشته باشید. شاید روزها طول بکشد تا بر انجام وظایف خود در شغل جدیدتان تسلط پیدا کنید، پس به مدیران نشان بدهید که قابلیت بهبود و اصلاح خود را دارید، به همهچیز توجه میکنید و همیشه مشتاق یادگیری چیزهای جدید هستید.
حتما بخوانید: چگونه صحبت را با غریبه ها شروع کنیم؟
حتما بخوانید: چگونه همیشه شاد باشیم؟
6. برای موفقیت در کار ،اهدافی را برای خود مشخص کنید
فراموش نکنید که شما برای «سخت کار کردن» یا «مشغول بودن» حقوق نمیگیرید. در پایان روز آنچه برای کارفرمای شما اهمیت دارد، این است که شما چه کمکی به تحقق اهداف و
رسالت کوتاه مدت و بلندمدت شرکت کردهاید. بنابراین همیشه بهیاد داشته باشید که شما برای کمک در رسیدن به هدف مشخصی حقوق میگیرید که بهطور چشمگیری بر عملکرد، رسالت
و چشمانداز کلی شرکت تأثیر میگذارند. در هر کجای نردبان شرکت که قرار داشته باشید، نگرش و ذهنیت هدفگرا به شما کمک میکند تا به موفقیت شغلی برسید.
7. برای موفقیت در کار ،حرف نزنید، عمل کنید
حتما بخوانید: نشانه های برخورد با افراد سخت گیر و روش برخورد با آنها
این اصل را همواره در تعاملات و رفتارهای خود در محل کار به خاطر داشته باشید که ارزش عمل کردن بیشتر از صرفا حرف زدن است. بهجای لاف زدن درمورد کارهایی که میتوانید انجام بدهید (و سپس انجام ندادن آنها) در عمل به مدیران نشان دهید که چه تواناییهایی دارید.
8. برای موفقیت در کار ،اعتماد دیگران را بهدست بیاورید
جلب اعتماد دیگران یکی از مهمترین نکات برای موفقیت هنگام پذیرفتن شغل جدید است. این طور به قضیه نگاه کنید که هر چقدر سریعتر اعتماد رئیستان را به خود جلب کنید، او نیز نگرانیهای کمتری خواهد داشت و میتواند برای تمرکز بر سایر موضوعات و مسائل مهم، زمان بیشتری داشته باشد. اگر رئیس، شما را فرد مطمئنی بداند، وظایف بیشتری را به شما محول میکند. همیشه به مهلتهای مشخص شده برای انجام کارها پایبند باشید و کارها را به موقع تمام کنید و به قولهایتان عمل کنید. عمل به تمام تعهداتتان (هرچقدر هم که دشوار بهنظر برسد)، بهویژه در اوایل ارتباط با رئیستان، بسیار مهم است.
9. راه حل ارائه دهید
هر کارمندی میتواند مشکلات خود را مشکلات مدیر خود بداند، ولی شما باید ارائه دهندهی راهحل باشید نه ایجاد کنندهی مشکل. کارمندان عالی کسانی هستند که مشکلات را حل میکنند. اگر درمورد مشکلی که مربوط به کار یا ادارهی شماست، اختیارات لازم برای دادن حکم و رأی نهایی را ندارید، میتوانید راهحلهایی به رئیس خود پیشنهاد دهید و تا جایی که میتوانید و از صمیم قلب برای حل آن مشکل تلاش کنید.
10. برای موفقیت در کار ،مهربان و دلسوز باشید
برای اینکه به عنوان کارمند خوب و نمونهای شناخته شوید، باید دلسوز باشید و این مسئله را درک کنید که مدیران و همکارانتان تمام تلاش خود را میکنند. بد اخلاقی و شکایت همیشگی از اینکه چقدر کار میکنید، هیچ فایدهای نخواهد داشت. در پایان روز، هر کسی وظایف خود را که بابتش حقوق میگیرد، انجام خواهد داد.
حرف آخر
بسیاری از این ویژگیها و رفتارهایی که در موفقیت شغلی شما مؤثر هستند، در رهبران بزرگ نیز وجود دارند. با درنظر داشتن این 10 نکتهی مهم برایموفقیت در کار میتوانید در مسیر رسیدن به بزرگی و عظمت واقعی قرار بگیرید و به اهداف شغلی نهایی خود برسید.
منبع : topresume
متقاعد کردن دیگران، از مهارتهایی است که همهی افراد باید آن را یاد بگیرند. برای رسیدن به اهدافمان در محلِ کار، خانه و در زندگیِ اجتماعی باید یاد بگیریم چگونه، دیگران
را با خود همراه کنیم. پس اگر به دنبال زندگی شادتری هستید، این 15 تکنیک طلایی را امتحان کنید.
حتما بخوانید: 30 نکته که برای شروع کسب وکارتان باید بهش توجه کنید
به زبان سادهتر «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو». پس اکثر مردم ترجیح میدهند راهی را انتخاب کنند که بقیه هم با آن موافق هستند.
حتما بخوانید: 12 نکته مثبت بازی کردن با بچه ها
حتما بخوانید: 16 نکته برای عشق ورزیدن
حتما بخوانید: چگونه از مهارت داستان گویی برای جذب مخاطب در صحبت هایمان استفاده کنیم
قانون تکرار سه باره بر این اصل استوار است که اگر سخنی را سه بار تکرار کنید، تأثیرگذاری آن بیشتر میشود. استفاده از روشهای متفاوت در هر بار تکرار پیام، نشانهی قدرت
گوینده است و این امکان را میدهد تا سخنران، نظرات خود را کاملتر بیان کند و بر روی نکات مهم، تمرکز بیشتری داشته باشد. این روش، قدرتِ به خاطرسپاری پیام را در مخاطبان نیز افزایش میدهد.
6. برای متقاعد کردن دیگران ،صمیمانه رفتار کنید
با استفاده از تصاویر مناسب و تلفیق آن با صدایی خوشایند، گرم و صمیمی، حسِ اطمینان را در مخاطب بهوجود آورید. نتیجهی این کار چیست؟ مخاطبان، احساس
صمیمیت بیشتری میکنند، حسی که همه دوست دارند آن را تجربه کنند و این نفوذِ کلام شما را افزایش میدهد.
7. برای متقاعد کردن دیگران ،کاریزماتیک باشید
افرادی که سعی در متقاعد کردن دیگران دارند، باید ظاهری جذاب، محکم و مطمئن داشته باشند. این مسئله در پیامهای سیاسی نِمود بیشتری دارد. مردم، اغلب از رهبران کاریزماتیک پیروی میکنند، حتی زمانی که با مواضع آنها مخالف هستند. شاید شما بهخاطر نمیآورید، اما مردم کانادا در چند دههی پیش عاشق مردی به نام پیر ترودو شدند که با بیان شیوا و جذابِ خود توانسته بود، فضای سیاسی کانادا را به تسخیر خود درآورد.
8. برای متقاعد کردن دیگران ،با کمک مشاهدات، پیشبینی کنید
گاهی اوقات، افراد برای متقاعد کردن دیگران از چند واقعیت کوچک، نتایج بزرگی میگیرند. لازم است در ابتدا پیچیدگیِ واقعی یک موضوع را نادیده بگیریم. وقتی عاملی قابل پیشبینی
است، احتمال وقوع آن نیز وجود دارد. پس مردم آن را باور میکنند. اطمینان از امکانِ وقوع یک موضوع، موجب ترغیب دیگران به باور موضوع مورد نظر میشود.
9. برای متقاعد کردن دیگران ،از مخاطب خود تمجید کنید
تملق گویی، تعریف و تمجید از مخاطب یکی از راههایی است که افراد، معمولا برای ترغیب و متقاعدکردن دیگران و مخاطبان خود انتخاب میکنند. مثلا با گفتن جملاتی چون «شما سخت کار میکنید، پس لایق بهترینها هستید» تلاش میکنند توجه مخاطب را به خود جلب کنند. مردم عاشق ستوده شدن هستند.
(مطمئنا هر کسی به باهوشی شما متوجه قدرت این روش می شود!)
10. برای متقاعد کردن دیگران ،مفاهیم عام همیشه جواب میدهند
لغاتی مانند دموکراسی، آزادی، برابری یا پیشرفت، اغلب برای ترغیب دیگران به کار گرفته میشود. این لغات، مفاهیم مثبتی دارند که اکثر افراد آن را قبول دارند. به کار بردن این مفاهیم
در کلام به مخاطب کمک میکند تا دیدگاه شما را بپذیرد.
11. برای متقاعد کردن دیگران ،حرف تازهای بزنید
حتما بخوانید: 12 از مهمترین مواد غذایی سرشار از اسید فولیک که باید مصرف کنید
مردم جذب ایدههایی میشوند که درخشان و کاملا جدید باشند. حتی اگر ایدهی شما نو نباشد، باز میارزد که دستی به سر و روی آن بکشید و ظاهری تازه به آن ببخشید. میتوان ایده ای
قدیمی را به مخاطبانی جدید یا به شیوهای نو ارائه داد.
12. برای متقاعد کردن دیگران ،از قدرت نوستالژی غافل نشوید
افراد از این روش استفاده میکنند تا تداعی کنندهی خاطرات خوش مخاطبان در زمان گذشته باشند. ایجاد حس دل تنگی و تداعی خاطرات و تجربههای خوش گذشته برای افراد مختلف
بهویژه سالمندان، میتواند در متقاعد کردن دیگران و ترغیب مخاطبان، بسیار مثمرِثمر باشد.
13. برای متقاعد کردن دیگران ،از پرسشهای تأکیدی بهره بگیرید
پرسش تاکیدی یا همان استفهام انکاری یعنی در قالب یک پرسش، موضوعی را مطرح کنید، بدون آنکه بهدنبال پاسخ مشخصی برای پرسش باشید. در حقیقت پرسشهای تأکیدی نیاز به
پاسخ ندارند، چون پاسخ کاملا مشخص است و مخاطبان نیز با آن موافقند! مثال: کیست که به آب نیاز نداشته باشد؟
14. برای متقاعد کردن دیگران ،مقایسه کنید
در این روش معمولا دو چیز با هم مقایسه میشود. سخنرانان از این روش برای مقایسه بین موضوعِ جدید و موضوعی که برای مخاطب، آشنا و شفاف است، استفاده میکنند. مزیت
استفاده از این روش آن است که ایدههای مختلف را میتوان در عبارتی کوتاه یا با بیان چند کلمه، توضیح داد.
15. برای متقاعد کردن دیگران ،قربانی کنید
در این روش کسی یا چیزی را پیدا میکنیم تا مشکلات فعلی را به گردن او بیندازیم. این روشی که معمولا در دنیای سیاست کاربرد دارد. برای مثال، حزبی که قدرت را در دست ندارد،
معمولا همه مشکلات را به گردن حزبی میاندازد که قدرت در دستش است و همواره آن را به خاطر مشکلات فعلی مقصر جلوه میدهد.
منبع : slideshare
دانلود PDF مقاله: چگونه با راه متقاعد کردن دیگران فرد با نفوذی بشویم؟