-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C.jpg)
روابط عاطفی معمولا پرفرازونشیباند، اما همین فراز و نشیبهاست که سبب میشود صمیمیت در رابطه عاشقانه شما و شریک زندگیتان افزایش یابد. حتما از خودتان پرسیدهاید که چگونه میتوان به فضای صمیمی و رمانتیک اوایل رابطه بازگشت؟ به شما توصیه میکنیم برای دانستن پاسخ، این مقاله را دنبال کنید.
حتما بخوانید: 15 دلیل که مشخص می کند شما با یک مرد خوب هستید
آیا تاکنون به این فکر کردهاید که واقعا چه چیزهایی در رابطهی عاطفی شما را خوشحال میکند؟ مردم معمولا به هزار چیز که آنها را ناراحت میکند، فکر میکنند؛ اما هرگز دربارهی چیزهایی که خوشحالشان میکند، نمیاندیشند. از خودتان بپرسید: «واقعا دوست دارم چه چیزی بینمان اتفاق بیفتد؟» در رابطهی عاطفیتان هیجان را ترجیح میدهید یا به دنبالِ مهر و محبت هستید؟ دوست دارید اتفاقات رمانتیک را تجربه کنید؟ میخواهید از روزمرگی و یکنواختی در بیایید؟ بهتر است هدفتان بیشتر دربارهی احساسات کلی بین خودتان باشد، نه دربارهی سلسله رویدادهای خاصی که دوست دارید اتفاق بیفتند. هنگامی که فقط به یک ایدهی خاص میچسبید، ناامید میشوید و اجازه نمیدهید فضایی که برای صمیمیت در رابطه عاشقانه بین شما و شریک زندگیتان لازم است به شکل طبیعی بهوجود بیاید.
فکرکردن به اینکه چه توقعاتی از شریک زندگیتان دارید کار آسانی است، اما دربارهی خودتان چطور؟ خودتان چه کاری میتوانید انجام بدهید که به تحققیافتن این خواستهها کمک کند؟ از اینکه قدمهای بزرگ بردارید یا با صراحت صحبت کنید نترسید. مردم اغلب فکر میکنند بیش ازاندازه دربارهی خواستههایشان حرف میزنند و هنگامیکه شریک زندگیشان درک نمیکند یا به آن ترتیب اثر نمیدهد، آزرده میشوند. آنها سعی میکنند تاجایی که امکان دارد از بیان خواستههایشان پرهیز کنند، زیرا میترسند احمق به نظر برسند یا دچار ناامیدی شوند. بااینحال، باید گاهی سپرتان را بیندازید و مقاومت نکنید. باید برای دریافت عشق از جانب شریک زندگیتان گاهی هم آسیبپذیر باشید.
وقتی پای عشق به میان میآید، شجاعت به خرج دهید. خانم «تامسن فایراستون» (Tamsen Firestone) در کتاب خود به نام «جسارت عشق» (Daring to Love) میگوید: «هرگز فراموش نکنید که عشق فقط یک اسم (اسم از نظر دستور زبان) نیست؛ عشق فعل نیز هست؛ عشق عمل است. توانایی شما برای انتخاب کارهایی که دوست دارید انجام دهید، منبع بزرگترین قدرت و آزادی شما در زندگی است.» البته این بدان معنی نیست که یک اتاق را پر از گلهای رز کنید یا برنامهی خاصی بچینید و کارهای خاصی انجام بدهید. حتی یک قدردانی ساده یا رفتار محبتآمیز گاهی میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. با کارهای خیلی کوچک هم میتوانید شریک زندگیتان را غافلگیر کنید. میتوانید تمام توجه و محبتتان را نثارش کنید. هر کاری که به ذهنتان میآید، بروید و انجامش بدهید، نیاز نیست مدتها با خودتان دربارهی آن تحلیل و بررسی کنید.
حتما بخوانید: 19 اعمالی که زوج های خوشبخت و موفق پس از کار انجام می دهند
بسیاری از مشکلات زندگی زناشویی و زوجها هنگامی شروع میشود که هریک از زوجین، کارها و رفتارهای خود را با دیگری مقایسه میکند. افراد زیادی هستند که وسوسه میشوند کارهایی را که انجام میدهند بشمارند و بگویند: «میبینی؟ من این کارها را انجام میدم ولی تو چیکار میکنی؟ هیچی!». یا میگویند: «من سخت تر کار میکنم، من دارم بیشتر تلاش میکنم و تو بیخیالی!» سپس یکدیگر را به بادِ انتقاد میگیرند. در این میان، حتی ممکن است کارهایی که طرفِ مقابل انجام میدهد، اصلا به چشم نیاید، چراکه فرد جز کارهای خودش چیز دیگری را نمیبیند.
فراموش نکنید که شریک زندگیتان هم مانند خودتان، دنیای شخصی خودش را دارد. شاید حتی برخی از این موارد به شما ارتباط نداشته باشند و با تمایلات و علایق شما سازگار نباشند. بااینحال، بهجاست که در این شرایط کنارش باشید، حتی وقتی که در دنیای خودش غرق شده است. اشکالی ندارد که بگذارید هرازگاهی این وضعیت روی دهد. باید بپذیرید که هریک از شما دنیایی منحصربه فرد و مجزا نیز دارید.
البته این بدان معنا نیست که باید برای فردی که همیشه نامهربان و خودخواه است یا کاری برای خوشحالی شما نمیکند، حاضر به خدمت باشید و از او حمایت کنید. با این حال، مقایسه کردنهای بیمورد دربارهی فردی که شریک زندگی شماست «ندای منتقد درونی»تان را فعال خواهد کرد. این ندای درونی همان چیزی است که سبب میشود مسائل را در درون خودتان تفسیر کنید و اینکار نه تنها شما را تضعیف میکند، رابطهتان را هم خراب میکند. درنهایت این فقط شما هستید که ضرر میکنید و شاید دیگر نتوانید صمیمیت در رابطه عاشقانه نسبت به شریک زندگیتان پیدا کنید.
ندای منتقد درونی همیشه میتواند مواردی را پیدا کند که شریک زندگیتان باید بیشتر به انجام آنها بپردازد و بنابراین شما را وادار به انتقاد از او میکند. هنگامی که این ذهنیت به شما فشار میآورد، درک درست مسائل برایتان دشوار میشود. فراموش میکنید عشق رقابت نیست. یادتان میرود محبت چیزی نیست که با آن قدرتنمایی کنید. سخاوتمند و مهربان باشید، زیرا این همان راهکاری است که میتواند صمیمیت در رابطه عاشقانه بین شما و شریک زندگیتان بهوجود آورد. انتخاب با خودتان است.
حتما بخوانید: 10 نوع از زنانی که مردان نمی خواهند با آنها ازدواج کنند
یکی از بهترین روشهایی که میتواند رابطهی صمیمیتری بین زوجها بهوجود آورد، این است که هریک خواستههایشان را مستقیم به یکدیگر بگویند. بسیاری از مردم این کار را دشوار میدانند. آنها درواقع مستقیم مطرحکردن خواستهها را با کنایه زدن، نقزدن، شکایتکردن و خواهشکردن آنها اشتباه میگیرند. بهعلاوه، بسیاری از افراد انتظار دارند، شریک زندگیشان خودش ذهن آنها را بخواند!
درست است که شفافبودن و مطرح کردن خواستههایتان بهشکل مستقیم ممکن است کمی شما را آسیبپذیر کند. به همین خاطر ممکن است سعی کنید با نگفتن خواستههایتان یا مطرح کردن آنها بهشکلِ انتقادی کاری کنید تا احساس آزردگی یا تحقیر را از خودتان دور کنید. برای نمونه، برخی افراد با حالت تمسخر به شریک زندگیشان میگویند: «اگه حتی یه بار زود میاومدی خونه، گاهی هم میتونستیم واقعا همدیگر رو ببینیم» یا اینکه وقتی از دستش ناراضی هستند جوابش را نمیدهند، جواب سربالا میدهند یا اینکه حتی برای تنبیه او خواستههایش را برآورده نمیکنند. میدانید دلیل آن چیست؟ در بسیاری از مواقع، این کارِ همان ندای منتقد درونی است که به فرد میگوید: «چه فایدهای دارد خواستهات را مستقیم به او بگویی؟ او که اهمیتی نمیدهد و فقط ناامید و سرخورده میشوی». این ندا اجازه نمیدهد که به شریک عاطفیتان اعتماد کنید و شما را تشویق میکند که به شکلِ بدی خواستهتان را به او بگویید.
حرف ندای درونیتان را نشنیده بگیرید و مستقیم با او صحبت کنید. بچهبازی درنیاورید و لحن صحبتتان هم طوری نباشد که انگار عصبانی یا آزردهخاطر هستید. به عنوانِ مثال اگر احساس میکنید بهاندازهی کافی به شما توجه نمیکند، با او صحبت کنید. به او بگویید: «دلم برات تنگ میشه. دوست دارم بیشتر به من توجه کنی. من عاشق اینم که بیشتر کنار هم باشیم». این کار سبب میشود او واقعا درکتان کند و حالت دفاعی به خودش نگیرد. به احتمال زیاد هم خواستهتان را برآورده میکند.
قرار نیست دو نفر که باهم زندگی مشترک دارند، در همهی لحظات به هم سنجاق بشوند! گاهی بد نیست کمی از هم فاصله بگیرید. البته این فاصله گرفتن به هیچ عنوان به معنای جدا شدن یا دورشدن از یکدیگر نیست. بهعنوانِمثال، بسیاری از افراد میگویند دو نفر که با هم زیر یک سقف زندگی میکنند، نباید جداگانه به مسافرت بروند یا به تنهایی تفریح کنند. هنگامی که دو نفر مدتی طولانی با هم زندگی میکنند، پس از مدتی از اینکه همه جا کنار هم باشند و همه چیز بینشان مشترک باشد، احساس فشار میکنند. مواقعی هم پیش میآید که روابطشان کمی پیچیده، مبهم یا معمولی میشود. در این مواقع کمی فاصله گرفتن حتی برای چند ساعت، یک شب، چند روز یا یکی دو هفته میتواند کمککننده باشد و علاقه و محبت کمرنگشده را برگرداند. این فاصله گرفتنها بهتر است طبیعی اتفاق بیفتد و به شکلِ قهر، تنبیه یا تهدید طرف مقابل نباشد.
مجبور نیستید همیشه درکنار هم باشید و به هم بچسبید. گاهی برای علایق شخصی خودتان زمان صرف کنید. این کار به شما فرصتی میدهد که دیدگاه روشنتری بهدست آورید و دلتان برای یکدیگر تنگ شود. باید از اینکه همدیگر را دارید سپاسگزار باشید.
حتما بخوانید: عشق ابدی چیست و چگونه می دانید آن واقعا واقعی است؟
هنگامیکه یک زوج به روزهای سخت زندگیشان میرسند، دلشان برای روزهایی که تازه عاشق یکدیگر شده بودند، تنگ میشود و دوست دارند، دوباره آن روزهای خوب برگردد. از هر کدامشان سؤال کنید، میگویند طرف مقابلشان عوض شده است و دیگر آن آدم سابق نیست. غافل از اینکه این خودشان هستند که تغییر کردهاند و ویژگیهای اساسی خودشان را از دست دادهاند. معمولا وقتی دو نفر بهیکدیگر دل میسپارند، نوعی توهم همجوشی (illusion of fusion) جای احساس واقعی عشق را میگیرد. در این حالت هر دو تمایل دارند، شبیه طرف مقابلشان باشند. با گذشت زمان، این افراد نمیفهمند که آن همه انرژی، استقلال و صمیمیت در رابطه عاشقانه که قبلا داشتند کجا رفته است.
به این فکر کنید که وقتی عاشق شریک زندگی شدید، چه احساسی دربارهی خودتان داشتید. چه حسی نسبت به او داشتید؟ آن احساسات چگونه رفتار شما را تحت تأثیر قرار میدادند؟ بسیاری از مردم میگویند در مراحل اولیهی عشق، حس کنجکاوی، احترام به همسر، مهربانی و هیجان نسبت به شریک زندگیشان داشتهاند. اما دربارهی خودشان میگویند که از اعتماد به نفس، توجه و سر زندگی برخوردار بودهاند. به جنبههایی از شخصیتتان که برایتان مهم هستند، فکر کنید و سعی کنید آنها را حفظ کنید. هرچه بیشتر به خودتان شبیه باشید بیشتر احساس عاشق بودن خواهید کرد.
تردیدی نیست که هر انسانی تکامل مییابد و رشد میکند. بنابراین قرار نیست شما همان فردی باشید که شریک زندگیتان عاشق او شده بود. قرار هم نیست رشد فردی خود را انکار کنید یا تظاهر کنید که همان شخص سابق هستید. درواقع این موضوع اصلا به شریک زندگیتان ارتباطی پیدا نمیکند. این نوعی تمرین است که به احساسی که نسبت به خودتان، او و کل زندگیتان داشتید برگردید.
شاید قبلا این عبارت به گوشتان خورده باشد: «عاشق شدن یک شانس است. اما عاشق ماندن یک انتخاب است». ممکن است کمی ساده یا غیر رمانتیک بهنظر برسد، اما درواقع درست است. این عبارت میگوید: برای اینکه عاشق شریک زندگیتان باقی بمانید، اول باید به خودتان عشق بورزید. اگر میخواهید صمیمیت در رابطه عاشقانه بیشتری داشته باشید و عاشق خود بمانید، باید رفتارتان با او از سرِ عشق باشد. بیشتر کارهایی که به نام عشق انجام میدهیم کارهایی است که ما را آسیبپذیر و بیدفاع میسازد. این پنج مرحله استثنا ندارند. شاید با انجام این مراحل احساس کنید در موقعیتهای ناراحت کننده یا آزار دهنده قرار خواهید گرفت. اما مطمئن باشید این مراحل گامهای مهمی بهسویِ عاشق ماندن هستند.
حتما بخوانید: احساسات چیست؟چگونه احساسات منفی را ازخوددور کنیم؟
زوجهای خوشبخت و موفق، از حال هم با خبرند. منظور موضوعات عمقی و ریشهای نیست، هر چند زوجهای موفق دربارهی چنین مسائلی نیز با هم دقیقا گفتوگو میکنند، اما در این
قسمت، منظور این است، زوجهای خوشبخت و موفق درک خوبی از هم دارند، نسبت به حالوهوای هم بیتفاوت نیستند. مثلا بعد از اینکه از سر کار برمیگردند با هم گپوگفتی خودمانی
و صمیمی دارند و از اوضاع دنیای خود، بچههایشان و… حرف میزنند.
خندیدن به موضوعی مشترک در کنار همسر باعث نزدیکی و وحدت زیادی میان زوجها میشود. پس سعی کنید برای بهبود رابطه و داشتن اوقاتی خوش، بعد از اینکه از سر کار
بازمیگردید با چیزی خود و همسرتان را شاد کنید. مثلا برای هم لطیفه بگویید، ماجراهای خندهدار تعریف کنید یا به هر طریق دیگری که میتوانید، شادی و شوخی را به زندگی مشترکتان
وارد کنید. البته فراموش نکنید که این شوخیها نباید دربارهی طرف مقابلتان باشد و حتما مرز میان شوخی و بیاحترامی را بدانید و حفظ کنید.
وقتی از سر کار به خانه بازمیگردید، معمولا تن خستهای دارید و نیاز به استراحت و آرامش زیادی احساس میکنید. برای رفع خستگی بهتر است از ماساژ استفاده کنید. از همسرتان
بخواهید، گردن و شانههایتان را ماساژ بدهد و شما نیز همین کار را برای او بکنید. ماساژ پاها نیز به رفع خستگی خیلی کمک میکند. این کار به نزدیکی و حفظ رابطهی شما کمک میکند،
زیرا ضمن اینکه خستگی جسمی از تن تان خارج میشود، تلویحا به همسرتان این پیام را منتقل میکنید که دوستش دارید و برای خستگیهایش هم ارزش قائل هستید.
بعد از اینکه از محل کار به خانه رسیدید، زمانی را به تنهایی خود اختصاص بدهید. شما باید ضمن تلاش برای گذراندن اوقاتی خوب و بهرهور با همسرتان، به فردیت خود نیز توجه داشته
باشید. حفظ استقلال درونی برای هر فرد بسیار ضروری است. در این صورت است که میتوانید رابطه دونفرهتان را هم بهبود ببخشید.
منظور از اینکه با هم در مسابقات ورزشی شرکت کنید، آمادگی پیدا کردن برای حضور در مسابقات المپیک نیست. منظور این است که با همسرتان، برنامههایی ورزشی تدارک ببینید و
درواقع، به فکر سلامت جسمی و شادابی همدیگر باشید. مثلا غذاهای سالم درست کنید و بخورید، دونفره ورزش کنید و سعی کنید ابعاد مختلف رابطهتان را در انجام کارهای مفید و متنوع
بهبود ببخشید. حتی نظافت در کنار هم نیز میتواند شما را به یکدیگر نزدیکتر کند. مهم این است که در عمل به هم ثابت کنید که اهداف و مسیر مشترکی در زندگی دارید و برای رسیدن به
مقصد هم را یاری میکنید.
6. زوج های خوشبخت و موفق نوازش یکدیگر و محبت به هم را فراموش نمیکنند
خستگیهای کاری شما باید پس از بازگشت به خانه از تن و روح شما زدوده شوند. پس تلاش کنید با ابراز محبت، نوازش و…، بار خستگیها را از دوش همسرتان بردارید و همدیگر را حمایت کنید.
7. زوج های خوشبخت و موفق بازیهای فکری و رقابتی انجام میدهند
زمانی را به انجام بازیهای فکری و بامزه اختصاص بدهید. سعی کنید در برنده شدن با هم رقابت کنید و هم را به چالش بکشید. انجام بازیهایی که به هر یک از شما اجازهی استفاده از
قدرت فکر میدهد، اوقات خوشی را برایتان فراهم میکند و به شما و همسرتان کمک میکند تا تنوع بیشتری در رابطهتان ایجاد کنید. کمی رقابت مختصر نیز هیجانانگیز خواهد بود.
8. زوج های خوشبخت و موفق به پیک نیک میروند
باور کنید رفتن به پیکنیک معجزه میکند. اگر هوا خوب است، ساندویچی ساده درست کنید و به اتفاق همسرتان به پارکی زیبا بروید و غذای خود را نوش جان کنید. اگر هوا سرد است،
کف منزلتان زیراندازی بیندازید و پیکنیک خانگی برگزار کنید. پیکنیک باعث میشود حس و حال خوبی داشته باشید و آرامش و استراحتی خوب برای خودتان ایجاد کنید. لازم نیست مثل
تصاویر کارتپستالها، پیکنیکی تجملاتی و لوکس داشته باشید. سادگی و راحتی بهترین است.
9. زوج های خوشبخت و موفق به باشگاه میروند
حتما بخوانید: هر چیزی که باید درمورد مهاجرت به خارج از کشور بدانید
سعی کنید وقتی از محل کار باز میگردید، زمانی را به انجام تمرینات ورزشی اختصاص بدهید. معمولا وجود فردی دیگر که همراه باشما هدفی را برای تحقق تعیین میکند، انگیزه زیادی
برای رسیدن به هدف در اختیارتان میگذارد. با هم ورزش کردن، اهمیت دادن به نشاط و سلامت جسم با هم نیز میتواند بسیار مؤثر واقع بشود.
10. زوج های خوشبخت و موفق سرگرمی مشترک دارند
انجام تفریح و سرگرمی مشترک نیز برای تداوم و حفظ رابطه بسیار مفید است. وجود سرگرمیای مشترک نیز در نزدیک شدن زوجها به یکدیگر نقش مهمی دارد. فرض کنید هر دو پس از
انجام کار بیرون به منزل میآیید و شروع به تعمیر بخشی از خانهی خود میکنید. مثلا با هم برنامه ریزی کردهاید که انباری بیاستفاده منزلتان را رنگ و آن را زیباتر کنید. وقتی هر دو با
هم دست به کار میشوید و نه به عنوان کاری جدی و یک بنایی سنگین، بلکه به چشم نوعی سرگرمی هدفمند برای گذراندن اوقات خوب با هم هستید، پایههای روابطتان، قوی و قویتر
میشود.
11. زوج های خوشبخت و موفق قدم زدن شبانه را فراموش نمیکنند
شبها برای قدم زدن با همسرتان به بیرون از خانه بروید. تاریکی و آرامش شب باعث میشود که صمیمیت رابطهی شما هم بیشتر و دروازه قلبتان برای هم گشودهتر شود. آرامشی که
قدم زدن در کنار همسر، زیر نور ماه و به همراهی نسیمی خنک به شما میبخشد، تکرارنشدنی است.
12. زوج های خوشبخت و موفق با هم تلویزیون تماشا میکنند
بعد از بازگشت به منزل و غذا خوردن و…، میتوانید در کنار همسرتان بنشینید و برنامهی موردعلاقهتان را کنار هم نگاه کنید. موقع تماشای تلویزیون دست هم را بگیرید و به هم توجه
کنید. از هر فرصتی برای عشق ورزیدن و توجه به هم استفاده کنید تا روز به روز به محبتتان افزوده بشود.
13. زوج های خوشبخت و موفق با هم چای مینوشند
کمتر کسی پیدا میشود که تمایلی به نوشیدن چای نداشته باشد و چای را عاملی برای رفع خستگی نداند. با همسرتان چای و قهوه درست کنید و در کنار هم آن را بنوشید و گفتوگو کنید.
فرصتی برای درد دل کردن در کنار یکدیگر دستوپا کنید و از روزی که گذراندهاید، حرف بزنید. اگر اهل چای هم نیستید، چیزهای دیگری را امتحان کنید: قهوه، شیر و… .
14. زوج های خوشبخت و موفق نیایش میکنند
برای داشته ها تان شکرگزار باشید. این شکرگزاری را از طریق دعا کردن با هم ابراز کنید. توجه به معنویت در کنار هم نیز بخش مهمی از تقویت رابطهشما با همسرتان است.
15. زوج های خوشبخت و موفق با هم غذا میخورند
تحت هیچ شرایطی، خوردن شام در کنار هم را ترک نکنید. سعی کنید، برنامههایتان را طوری تنظیم کنید که با هم شام بخورید و در کنار باشید.
16. زوج های خوشبخت و موفق برنامهریزی میکنند و از آرزوها میگویند
زمانی را برای برنامهریزی برای آینده اختصاص بدهید و از آرزوهای دور و دراز خود بگویید. حتی اگر آرزوهایی که در سر میپرورانید، عملی نباشند باز هم از آنها برای همسرتان
بگویید و سعی کنید، چشماندازی شیرین از آینده برای خود و همسرتان متصور بشوید. این کار باعث میشود به آیندهای که در کنار هم هستید، خوشبینتر بشوید و شادتر زندگی کنید.
17. زوج های خوشبخت و موفق کارهای خانه را تقسیم میکنند
کارهای منزل را تقسیم کنید. بههیچ وجه نگذارید که تنها به یک نفر فشار بیاید و در حق همدیگر اجحاف نکنید. البته این مورد بیشتر قابل توجه آقایان محترم است. باید بپذیرید که همسرتان
نیز اندازهی شما خسته است و انجام همهی کارهای خانه او را خستهتر هم خواهد کرد. پس با همکاری هم به غذا درست کردن، نظافت آشپزخانه و… مشغول شوید. در حین انجام کار نیز
میتوانید با هم گپ بزنید.
18. زوج های خوشبخت و موفق به نظافت و زیبایی اهمیت میدهند
به خودتان برسید. شبها حمام کنید و به بهانهی اینکه سرتان شلوغ است و خسته هستید، نگذارید ظاهرتان کثیف و بههمریخته باشد.
19. زوج های خوشبخت و موفق گفت و گوهایی جدی دارند
مثل روزهای اول آشناییتان شروع به صحبت دربارهی علایق و خواستههایتان کنید. در کنار هم بنشینید و دربارهی موضوعاتی جدی حرف بزنید. شناخت همدیگر را هیچ وقت متوقف نکنید.
هروقت حرف از نامزدی و ازدواج میشود، خیلیها درمورد نشانههای رابطه سالم میپرسند و بهدرستی نمیدانند که مرد خوب چه کسی است. در این مطلب قصد داریم به
معرفی ویژگیهای مرد خوب بپردازیم تا هم خانمها بدانند که همسر خوب چگونه رفتاری دارد و هم آقایان بدانند که چطور همسر شایستهتری باشند.
مشکل بسیاری از خانمها این است که دیگر هیچ مهر و محبتی در زندگی مشترکشان حس نمیکنند، چراکه از جانب همسرشان رفتار خاصی مبنی بردوست داشته شدن و خواستنی بودن
نمیبینند و احساس میکنند که قدرشان دانسته نمیشود. این درحالی است که مرد خوب همیشه به همسرش یادآوری میکند که چقدر برایش ارزشمند است. اگر کسی واقعا از ته دل
عاشقتان باشد، عشقش دانسته و حس خواهد شد. اما اگر عشقش حس نشود، همیشه با خودتان درگیر خواهید بود که آیا همسرم دوستم دارد یا نه.
مرد خوب همیشه هوای همسرش را دارد و از او در هر تصمیمی که میگیرد (ادامهی تحصیل، سر کار رفتن و خیلی تصمیمات سرنوشتساز دیگر)، حمایت میکند. بهعبارتی، مرد خوب
هرگز باعث نمیشود که به همسرش احساس دلسردی یا ناتوانی دست بدهد، بلکه در قدمبهقدم مسیر همراهیاش میکند. به علاوه، مرد خوب همیشه از موفقیتهای همسرش شاد میشود و
در شکستها به او دلگرمی میدهد.
الهام بخش بودن یک قدم فراتر از حمایت و پشتگرمی است و بیشتر خاصیتی فعلانه دارد. کسی میتواند الهام بخش زندگی دیگران شود که هم رویرشد و توسعه فردی خودش حسابی
انرژی بگذارد و هم مشوق زندگی دیگران باشد. جای خوشحالی است که شور و پشتکار مرد خوب در دنبالکردن علایقش میتواند به همسرش نیز سرایت کند.
مرد خوب همیشه تلاش میکند که همسرش در زندگی مشترکشان احساس راحتی و قوت قلب بکند. این احساس درصورتی به وجود خواهد آمد که طرفین بتوانند به هم اعتماد کنند، چراکه
اعتماد زیربنای عشق و احترام است. مرد خوب کسی است که متوجه این قضیه باشد و بداند که اعتماد به سادگی حاصل نمیشود، بلکه باید برای بهدست آوردنش تلاش کند و در حفظ و
صیانت از آن کوشا باشد.
برای اینکه زنی احساس زیبایی کند، فقط شنیدن جملات ستایشآمیز کافی نیست. مرد خوب کسی است که بتواند حس زیبا بودن را بهمعنای واقعی با هر نگاه و نوازش و کلا رفتارش
به همسرش منتقل کند. یعنی وقتی به ظاهرتان میرسید، هیچ جزئیاتی از نظرش دور نمیماند و نمیگذارد احساس کنید که دیگر برایش جذاب نیستید. مرد خوب برایش فرقی نمیکند که
لباس راحتی منزل به تن دارید یا لباس مهمانی، چراکه اگر واقعا عاشقانه دوستتان داشته باشد، همهجوره به چشمش زیبا و جذاب خواهید آمد.
6. مرد خوب در انجام کارهای جزئی کوتاهی نمیکند
آیا سرتان شلوغ است و نمیرسید که سفارشاتتان را از پست تحویل بگیرید؟ آیا همسرتان بدون اینکه بدانید، برای تماشای تئاتر جدیدی که مشتاق دیدنش هستید، برنامه ریخته و بلیط
خریده است؟ کمکهای کوچکی مثل دریافت سفارشات پستی یا برنامهریزی و خرید بلیط تئاتر شاید کارهای خیلی کوچکی بهنظر برسند، اما هرقدر هم که ناچیز و جزئی باشند، درواقع
نشان میدهند که همسرتان انسان فهیم و با شعوری است که درک میکند همین جزئیات و ریزهکاریهاست که اتفاقا خیلی خیلی اهمیت دارد و به دل مینشیند.
7. مرد خوب به همسرش احساس امنیت میدهد
چه چیزی بهتر از اینکه زنی بتواند در کنار همسرش به احساس امنیت و آرامش برسد! اگر زنی نتواند در کنار همسرش به احساس امنیت و آرامشبرسد و سر آسوده بر بالین
بگذارد، حتی جذابیت، دارندگی یا بقیهی ویژگیهای مثبت مرد هم دیگر برایش جلوهای نخواهند داشت.
8. مرد خوب هرگز از خط قرمزها عبور نمیکند
کاملا طبیعی است که زن و شوهرها گاهی به اختلاف بربخورند و حتی دعوا کنند، اما دلیل نمیشود که این ناسازگاریها را به قضیهای شخصی تبدیل کنند و لحن و کلامشان توهینآمیز و
تحقیرگونه شود. مرد خوب همیشه سعی میکند که از کوره در نرود و درعوض روی حل اختلاف پیشآمده متمرکز میشود.
9. مرد خوب نسبت به رشد و توسعهی فردی کوشاست
مرد خوب همیشه در تلاش است تا در زمینهی رشد و توسعهی فردی پیشرفت کند. این پیشرفت میتواند از طریق یاد گیری چیزهای تازه، مهارتهای جدید، مطالعه یا حتی تماشای
برنامههای مستند حاصل شود. چنین مردی همیشه میتواند همسرش را از لحاظ فکری به چالش بکشد و توجهش را به خود جلب کند. درست است که این کارها را در درجهی اول
به منظور ارتقای فردی خودش انجام میدهد، اما رشد و توسعهی فردی دارای ارزش افزودهای است که روی رابطه زن و شوهر نیز تأثیر میگذارد.
10. مرد خوب همیشه با همسرش صادق است
مرد خوب میداند که صداقت بهترین سیاست برای ساختن رابطهای شاد و سالم است.
11. مرد خوب اهل عمل است
کسی که وعدههای پوچ و تو خالی میدهد و هرگز به هیچکدامشان درستوحسابی عمل نمیکند، احترامش نزد دیگران از بین خواهد رفت. اما مرد خوب با عمل به وعدههایی که میدهد،
به همسرش ثابت میکند که شایستهی احترام اوست.
12. مرد خوب احساساتش را نزد همسرش بیان میکند
بسیاری از مردم به سختی میتوانند درمورد احساسات، ترسها و آرزوهایشان با کسی صحبت کنند. اما اگر شریک زندگیشان آدم شایستهای باشد، قطعا بیان این مسائل راحتتر خواهد
شد. مرد خوب با اذعان به اینکه بعضی چیزها گفتنی نیست، گفتنیها را از همسرش پنهان نمیکند و اجازه نمیدهد که احساساتش روی هم تلنبار شوند و بعدها تنش و سرخوردگی ایجاد
کنند.
13. مرد خوب باعث میشود که همسرش از بیان واقعیت واهمه نداشته باشد
برای اینکه بتوانید با مرد زندگیتان روراست باشید، باید در رابطهتان احساس راحتی بکنید و بدانید که مورد قضاوت قرار نخواهید گرفت. مرد خوبهمسرش را ترغیب میکند که بدون
هیچ ترسی حرف دلش را بزند و احساساتش را بیان کند. یعنی رفتارش طوری است که در کنارش میتوانید خودِ خود واقعیتان باشید، بدون هیچ سانسوری!
14. مرد خوب هرگز به همسرش آسیب نمیزند
مرد خوب هرگز چه از لحاظ جسمی و چه از لحاظ روحی هیچ آسیبی به همسرش وارد نمیکند و حتی به ذهنش هم خطور نخواهد کرد که هیچ گونه خشونت و توهینی نسبت به همسرش
روا داشته باشد.
15. مرد خوب یاور سختیهاست
مردی که پیمان ازدواج میبندد و به عشقش متعهد میشود، میداند که زندگی بالا و پایین دارد، پس همهی تلاشش را میکند تا در فراز و نشیبهای زندگی یار و یاور همسرش باشد و
به محض مشاهدهی سختیها خودش را کنار نمیکشد. اینکه کسی در موقع خوشی همراهتان باشد، کار سختی نیست. اما مرد خوب کسی است که در روزهای بارانی زندگی بالای سرتان
چتر بگیرد و تنهایتان نگذارد.
اگر مرد زندگیتان این ویژگیها را دارد، پس حتما قدردانیتان را نشانش بدهید و بگذارید بداند که بابت همهی خوبیهایش از او متشکرید.
منبع : huffingtonpost
دانلود PDF مقاله : 15 دلیل که مشخص می کند شما با یک مرد خوب هستید
حتما بخوانید: چگونه خودمان را نسبت به حرف مردم بی توجه کنیم؟
ارزش خالص داراییها (Net Worth) بهصورت حاصل تفاضل مجموع داراییهای نقدی و غیر نقدی از مجموع بدهیها تعریف میشود. این عدد تصویرِ کلیِ جایگاه و وضعیت مالی
شما را نشان میدهد. حواستان به این عدد باشد، چرا که شما را از روند پیشبرد اهداف مالی مطلع نگه میدارد و زمانی که از مسیر اهدافتان خارج شوید، به شما هشدار میدهد.
اگر دائما نگران فراموش کردن موارد مالی و ضربالاجلهایشان هستید، یک تقویم مالی برای خود ایجاد کنید. این درست مثل تقویمی است که زمان ویزیت یک دکتر یا سرویس ماشینتان
را یادآوری میکند. اپلیکشینهایی برای مدیریت مالی شخصی وجود دارند که با نصب و استفادهی پیوسته از آنها میتوانید به امور مالیتان بیشتر مسلط شوید و این موارد مهم را از قلم
نیندازید. درصورتیکه استفاده از اپلیکیشنها و نرمافزارها برایتان دشوار به نظر میرسد، یک تقویم کوچک جیبی هم برای این بخش کفایت میکند.
شاید برایتان پیش آمده باشد که ندانید کدام قرض یا وام را باید قبل از بقیه پرداخت کنید یا در بانک و مؤسسات مالی چه نوع حسابی افتتاح کنید. جواب بهصورتکلی و صرفنظر از تأثیر
عوامل دیگر، انتخاب گزینهای با نرخ بهرهی بیشتر است. میزان نرخ بهره به شما کمک میکند بدانید روی بازپرداخت کدام وام یا افتتاح چه حسابی برایپس انداز، بیشتر تمرکز کنید.
1. برای هر دورهی زمانی بودجهای در نظر بگیرید
هدف از بودجه بندی این است که بتوانید دخل و خرجتان را کنترل کنید و روی موارد مالی مهمتر متمرکز شوید. فراموش نکنید که بودجه بندی زمانی معنا پیدا میکند که مدت زمان مشخصی
برای صرف هر بودجه در نظر بگیرید.
برای شروع بودجه بندی بهتر است یک دید اولیه و کلی از وضعیت کنونیتان بهدست بیاورید. روند تراکنشهای مالی خود را در طول یک ماه بهدرستی ثبت کنید تا الگوهای مالی مختص
خود را بهدست بیاورید. این کار به شما نشان میدهد که هزینههای کم در طولانی مدت به چه مبالغ هنگفتی تبدیل میشوند و همچنین مواردی را به شما یادآوری میکند که در حالت عادی
نسبت به آنها بیتوجه بودهاید.
2. رژیم پول نقد بگیرید
اگر بیش از اندازه خرج میکنید، راهِحل پیشنهادی ما میتواند شما را از این مخمصه نجات بدهد. کارت بانکی خود را در خانه بگذارید و مبلغ مورد نیاز و ضروری خود را بهصورت نقد
حمل کنید. حتی میتوانید یک کارت بانکی جداگانه داشته باشید تا بهجای حمل پول نقد، همان مقدار را در کارت ذخیره کنید و به همراه داشته باشید. این کار شما را از ولخرجیهای
بیرویه نجات میدهد.
3. هر روز یک دقیقه تأمل کنید
سعی کنید روزی یک دقیقه با آرامش بنشینید و تراکنشهای مالی خود را در آن روز مرور کنید. این 60 ثانیه به شما کمک میکند تا مشکلات را سریع شناسایی کنید، جریان اهداف خود را
دنبال کنید و برای بقیهی روز، روند مناسبی برای هزینههایتان در نظر بگیرید. باز هم برای راحتی کار میتوانید دریافتها و پرداختهای خود را در اپلیکیشنهای مدیریت مالی شخصی
ثبت کنید تا درنهایت تصویر جامعی بهدست بیاورید.
4. از قانون «20-30-50» استفاده کنید
طبق این قانون شما باید درآمد خود را قبل از خرج کردن به سه بخش تقسیم کنید:
هزینههای ضروری: بخش اول نیازهای شما را تشکیل میدهند مانند مواد غذایی، اجاره خانه یا پرداخت وام مسکن، قبوض همیشگی، بیمه و … . باید بتوانید هزینههای نسبتا ثابت خود را
به گونهای تنظیم کنید که بیش از 50 درصد دریافتیتان را شامل نشود.
انتخابهای مربوط به سبک زندگی: بخش دوم خواستهها و ترجیحات شما را تشکیل میدهند، مانند رستوران، سفر، پوشاک غیر ضروری، سینما و … که نباید بیش از 30 درصد
دریافتیتان را صرف آنها کنید. مرزی بین این دو دسته است که تشخیص آن برعهدهی شماست. بهعنوان مثال در بحث تأمین غلات، نان یک کالای ضروری محسوب میشود اما یک بسته
بیسکویت گران قیمت با اینکه جزو غلات است اما در دستهی خواستهها و ترجیحات شما جای میگیرد.
اولویتهای مالی: بخش سوم که 20٪ دریافتی را تشکیل میدهد بر روی برنامههای مالی بلند مدت متمرکز است. پسانداز، سرمایهگذاری، بازپرداخت بدهیها و بهطورکلی رفع نگرانیها و
تعهدات مالی آینده، در این دسته جای میگیرند.
حتما بخوانید: چگونه همیشه شاد باشیم؟
1. یک تابلوی چشمانداز مالی ایجاد کنید
شما برای ایجاد عادتهای جدید، نیاز به انگیزه دارید. به همین دلیل تابلوی چشمانداز مالی (Vision Board) به شما یادآوری میکند که در مسیر مطلوب حرکت کنید و اهداف مالی خود
را بهدرستی دنبال کنید.
2. اهداف مالی مشخصی تنظیم کنید
در تعیین اهداف مالیتان نه تنها از کلمات و جملات بلکه از اعداد و روزها نیز استفاده کنید، بهطوریکه با بیان آنها بتوانید کاری را که میخواهید به انجام برسانید، به خوبی توصیف کنید.
به عنوان مثال چه مقدار بدهی دارید که باید پرداخت شود و مهلت پرداخت آنها چه زمانی است؟ قصد دارید چه مقدار از درآمدتان را پسانداز کنید و چه روزی در ماه این کار را انجام خواهید داد؟
3. تعیین اهداف مالی کوچک را فراموش نکنید
تحقیقی نشان میدهد که هرچه اهداف دورتر به نظر برسند و از زمان تحقق آنها اطمینان کمتری داشته باشیم، احتمال بیشتری دارد که در میانهی راه تسلیم شویم. پس علاوه بر تمرکز
روی هدف های مالی بلند مدت مانند خرید خانه یا یک سرمایه گذاری بزرگ، اهداف مالی کوچکی برای خود تعیین کنید، به عنوان مثال میتوانید مقدار مشخصی پول در هر هفته پسانداز کنید
تا در 6 ماه آینده به یک سفر جانانه بروید. تعیین اهداف مالی کوچکتر با دورهی زمانی کوتاه مدت بسیار انگیزه بخش است، چرا که نتایج آن را سریع تر مشاهده میکنید و درنهایت باعث
میشود به تعهدات بلند مدت تان هم بیشتر پایبند باشید.
4. درخصوص مسائل مالی مثبت اندیش باشید
سعی کنید عبارات و آواهایی را نجوا کنید که بار معنایی مثبتی دارند. به عنوان مثال اگر قبل از شروع فرایند مدیریت مالی شخصی خود، در ذهنتان تکرار کنید «من هرگز نمیخواهم
زیر بار بدهی بروم»، مستقیما به سمت شکست راهی شدهاید. همچنین یک عبارت مثبت انتخاب کنید که مانند یک قاعدهی سرانگشتی کوچک برای نحوهی خرج کردن شما عمل کند. برای مثال از
خودتان بپرسید: «آیا این لباس گرانقیمت از سفری که میخواهم سال آینده به بالی بروم، بهتر است؟» این مقایسهها سبب میشوند که تصمیم گیری درست و منطقی انجام بدهید و از
اهداف مالیتان منحرف نشوید.
درنهایت بهجای اینکه صرفا تلاش کنید با بهدست آوردن چیزهای بیشتری خوشحال شوید، قدردانِ داراییهایتان باشید.
5. دست به کار شوید
حتما به افرادی برخورد کردهاید که مدت زمانی است تصمیم گرفتهاند یک برنامهی تمرینی مشخصی را در راستای سلامتی و ورزش دنبال کنند. هر روزی که بگذرد این افراد بیشتر به
برنامهی خود متعهد میشوند. مدیریت مالی شخصی نیز مانند ورزش دوی ماراتن است باید پیوسته راهی طولانی را بدوید اما لازمهی آن تمرین زیاد است تا عضلات تفکر مالیتان تقویت
شوند و همچنین استمرار آن، پایبندی شما را به تعهدات مالی افزایش میدهد.
مدیریت مالی شخصی ،بدهیها و اقساط
1. با پرداخت بدهیهای کوچک شروع کنید
تحقیقات نشان دادهاند اگر بدهیهای زیادی داشته باشید، پرداخت بدهیهای کوچک به شما اعتماد به نفس میدهد و باعث میشود راحتتر از عهدهی بدهیهای بزرگتر برآیید. البته این
نکته را فراموش نکنید که پرداخت برخی از بدهیها صرفنظر از مقدارشان، با اعتبار یا موقعیت شما گره خوردهاند یا ممکن است نرخ بهرهی بیشتری داشته باشند، در این صورت
اولویت پرداخت با آنهاست.
2. قبل از وام گرفتن، میزان بازپرداخت اقساط را بررسی کنید
اگر قصد دارید برای خرید خانه، ماشین و … وام بگیرید، اطمینان حاصل کنید میزان اقساط پرداختی درصد زیادی از درآمدتان را شامل نشود و به اصطلاح سر به سر برنامه ریزی نکنید.
همواره مقداری را برای هزینههای ضروری و غیر قابل پیش بینی در نظر بگیرید تا درنهایت با هر پیشامد کوچکی در باز پرداخت اقساط وام دچار مشکل نشوید.
3. قبل از ضامن شدن، تأمل کنید
ممکن است تجربه کرده باشید که یکی از اطرافیانتان برای دریافت وام نیاز به ضامن داشته باشد و از شما کمک بخواهد. ضامن شدن در ایران، دردسرهای مالی برخی کشورهای دیگر
(بهخصوص آنهایی که از کارت اعتباری استفاده میکنند) را ندارد اما در هر حال درصورتی که فرد وام گیرنده نتواند اقساط خود را پرداخت کند، اینجاست که مطابق قانون شما باید آنها
را پرداخت کنید. پس قبل از تقبل این مسئولیت، وضعیت مالی فرد وامگیرنده و خوش قول بودن او را بهخوبی بررسی کنید.
مدیریت مالی شخصی ،خریدهای هوشمندانه
حتما بخوانید: نشانه های برخورد با افراد سخت گیر و روش برخورد با آنها
1. هزینه را به ازای هربار مصرف محاسبه کنید
تصور کنید تیشرتی مطابق مد روز با قیمت 15 هزارتومان و تیشرت ساده و کلاسیک دیگری با قیمت 30 هزارتومان دو گزینهی نهایی شما برای خرید هستند. در نگاه اول ممکن است
بدون هیچ تعللی تیشرت ارزانتر و بهروزتر را انتخاب کنید و بهکلی از تفاوت کیفیت و کارکرد آنها چشم پوشی کنید. در زمینههای مربوط به تکنولوژی، ابزار و اسباب آشپزخانه،
پوشاک و مواردی مشابه، سبک سنگین کنید و ببینید چندبار قرار است جنس خریداریشده را بپوشید یا از آن استفاده کنید، درنهایت هزینهی کل را بر تعداد دفعات یا ساعات استفاده از آن تقسیم
کنید تا هزینهی پرداختی به ازای هربار استفاده را بهدست بیاورید. در این مثال تصور کنید تیشرت ارزانتر با توجه به کیفیت پایینتری که دارد و اینکه مدل آن مطابق مُدی زودگذر
است، نهایتا 5 بار مورد استفاده قرار میگیرد، پس به ازای هر بار استفاده، 3000 تومان هزینه خواهید کرد؛ اما تیشرت کلاسیک از مد نمیافتد و کیفیت بسیار بهتری دارد که با توجه به
تجربهتان تخمین میزنید بهطور متوسط 30 بار میتوانید آن را بپوشید پس بهازای هربار استفاده، 1000 تومان پرداخت میکنید. با این اوصاف، خرید تیشرت گرانتر برای شما گزینهی
بهتری است.
2. برای کسب تجربه پول خرج کنید، نه برای کالاها
تحقیقات نشان دادهاند پول خرج کردن برای مواردی مانند کنسرت، پیکنیک، یک شام فوقالعاده به نسبت خرید کالاهای گران قیمت، لذت بسیار بیشتری برای شما به همراه دارد. پس
باورهای قدیمی را کنار بگذارید و برای آن چیزی خرج کنید که حقیقتا شما را خوشحال میکند و تأثیر عمیقتری دارد.
3. به تنهایی خرید کنید
شاید شما هم دوستی دارید که در هنگام امتحان کردن هر لباسی این عبارت را بیان میکند: «خیلی بهت میاد؛ به نظرم حتما باید بخریش!» دوستان و روابط اجتماعی را برای قدم زدن
در یک پارک نگه دارید و خودتان به تنهایی خرید کنید.
4. عادت های مالی خود را تغییر بدهید
طبق تحقیقات انجام گرفته، دوستانی با ویژگیهای مشابه، عادتهایی مشابه هم پیدا میکنند. این موضوع میتواند به موارد مالی نیز بسط پیدا کند. مراقب باشید عادات بد دوستانتان به
شما منتقل نشود. اینکه یکی از دوستان شما تمایل دارد در یک رستوران گرانقیمت غذا بخورد یا با عرضهی هر نسخهی جدید، گوشی تلفن همراه خود را تعویض میکند، به این معنا نیست که
شما هم باید همان کارها را انجام بدهید. در عادتهای مالی روزانهی خود دقیق شوید و اگر برای انجامشان توجیهی منطقی پیدا نمیکنید، از انجام آنها صرفنظر کنید.
مدیریت مالی شخصی ،پساندازی برای روز مبادا
1. بودجهی پسانداز را تعیین کنید
شاید این جمله عجیب به نظر برسد چون معمولا ما برای استفاده از خدمات یا خرید کالاها بودجه در نظر میگیریم، اما مسئلهی پسانداز بهقدری اهمیت دارد که باید هنگام بودجهبندی
درآمد ماهیانهتان، قسمتی را بهعنوان پسانداز کنار بگذارید. اگر به این امید بنشینید که تا آخر ماه خرج میکنید و هرچه را که باقی بماند پسانداز میکنید، هیچگاه به نتیجهی مطلوبی دست پیدا نمیکنید.
2. حساب پس انداز خود را از دیگر حسابها جدا کنید
صرف نظر از اینکه در چه کشوری به دنیا آمدهاید و چه فرهنگی برای مدیریت مالی شخصی خود دارید، این یک حقیقت جهانی است: «اگر ببینید در حساب خود به مقدار کافی پول دارید،
برنامههایی را که برای آن در نظر گرفتهاید نادیده خواهید گرفت یا فراموششان میکنید و پولتان را خرج میکنید» درنتیجه با باز کردن حساب پسانداز جداگانه کمتر احتمال میرود
پولی را که برای سفر در تعطیلات در نظر گرفتهاید اشتباها در یک فروشگاه اینترنتی بر باد بدهید.
حتی میتوانید حساب پساندازتان را در بانک دیگری باز کنید تا بیدردسر و بدون کارمزد نتوانید دائما بین حسابهایتان تراکنش انجام بدهید همچنین میتوانید بعد از مدتی آن را بهصورت
سپردههای مدتدار در بیاورید تا قید خرج کردنش را بزنید.
3. به فکر دوران بازنشستگیتان باشید
در ایران اکثر افراد از بیمهی بازنشستگی استفاده میکنند به این صورت که در طول سالهایی که کار میکنند قسمتی از درآمدشان صرف پرداخت حق بیمه میشود. اما آیا دریافتیهای
ناچیز دوران بازنشستگی برای شما کافی است؟ در صورتی که خدایی ناکرده نیاز به تأمین هزینههای درمانی داشته باشید، آیا بهراحتی میتوانید آنها را پرداخت کنید؟ یا اصلا اگر ب
خواهید در دوران بازنشستگی به سفرهایی بروید که در سالهای قبل هیچگاه فرصتش را نداشتهاید، از پس هزینههای آن برمیآیید؟ با توجه به چشماندازی که از زندگی خود در این
دوران در نظر دارید، مدیریت مالی شخصی خود را بهگونهای تنظیم کنید که در آن زمان دغدغه و نگرانیهایی از این دست نداشته باشید.
4. برای مواجهه با موقعیتهای اضطراری، از قبل چارهاندیشی کنید
تنها در موارد زیر میتوانید سراغ پس انداز اضطراری خود بروید و حواستان باشد عروسی و هزینههای مربوط به آن جزئی این موارد محسوب نمیشود:
از دست دادن شغل؛
تأمین هزینههای درمانی اضطراری؛
خراب شدن ماشین بهطوریکه قابل استفاده نباشد؛
تعمیر و نگهداری خانه در صورت بروز مواردی چون چکه کردن سقف، خرابی لولهها، رفع مشکلات تهویهای، سمپاشی و …؛
هزینههای پیشبینی نشده و ضروری مانند هزینههای مربوط به فوت یکی از عزیزان؛
میتوانید براساس اطلاعاتی که از سال قبل بهیاد دارید، هزینهی هرکدام از این پیشامدها را تخمین بزنید و مجموع آنها را تقسیم بر 12 کنید تا متوجه شوید هر ماه باید چه مبلغی برای این موارد کنار بگذارید. با توجه به قانون 20-30-50، این هزینهها را در دستهی انتخابهای سبک زندگی (30٪) قرار بدهید.
اگر برای بیش از 6 تا 9 ماه پسانداز کافی در حساب خود دارید، پس میتوانید اهداف مالی کوچکتان را تأمین کنید، حالا زمان آن رسیده است که به سرمایهگذاری فکر کنید. اگر با وجود این پسانداز، اقساط و بدهیهایی دارید که باید پرداخت شوند، آنها را در اولویت قرار بدهید. سرمایهگذاری مقولهای بسیار گسترده است که نیازمند یادگیری، تحقیق و بررسی و درنهایت تجربه است. بعد از طی این مراحل بهطورکلی هر سال مجموعه انتخابهای خود را برای سرمایهگذاری مرور کنید تا اطمینان یابید همچنان پورتفولیوی شما در بهترین حالت ممکن قرار دارد، ریسک آن افزایش نیافته و سود موردنظر شما را پوشش میدهد.
سخن آخر مدیریت مالی شخصی
نیازی نیست درجهی بالایی در زمینههای مالی کسب کنید یا پیش زمینهی خاصی داشته باشید تا بتوانید مدیریت مالی شخصی خود را به دست گیرید. با توجه به موارد بالا و کمی تمرین
میتوانید بر روندهای مالیتان نظارت داشته باشید و بهجای اینکه اجازه بدهید مخارج و هزینهها شما را مدیریت کنند، خودتان آنها را مدیریت کنید.
منبع : themuse & thebalance
اگر میخواهید مطمئن شوید که زندگی موفق و لذتبخشی دارید، داشتن تفکر مثبت بسیار مهم است. رسیدن به این طرز تفکر، تشخیص و بازتاب احساسات مثبت را برای شما آسانتر خواهد کرد. همچنین هر زمان که احساسات منفی ظاهر شوند، میتوانید آنها را در قالب جدیدی قرار دهید و دیدتان را نسبت به آن عوض کنید. گذراندن زمانهایی برای خودتان و ساخت رابطههای جدید از اجزای مهم برای شکل دادن تفکر مثبت به شمار میآیند.
حالا ببینیم برای داشتن تفکر مثبت چه کارهایی میتوان انجام داد؟
1. بدانید که داشتن تفکر مثبت، اثر احساسات منفی را کم خواهد کرد
این رویکرد در تجربهی بیشمار حسهای مثبت و همچنین بازیابی سریعتر پس از تجربه احساسات منفی به شما کمک خواهد کرد.
2. ارتباط میان احساسات مثبت و سلامت جسمی را درک کنید
تحقیقات نشان میدهد که استرس و دیگر احساسات منفی میتواند روی سلامت انسان و بروز مشکلات قلبی و عروقی اثرگذار باشد. جایگزین کردن احساسات مثبت بهجای احساسات منفی میتواند سلامت کلی شما را بهبود بخشد.
3. مثبت بودن، توجه و خلاقیت را به هم مرتبط کنید
علاوه بر داشتن فواید فیزیکی، تفکر مثبت میتواند یک «مجموعه ادراکی وسیع و منعطف در کنار توانایی یکپارچه کردن اطلاعات مختلف» را ایجاد کند. تأثیر این کار با بالابردن سطح دوپامین مغز (که نقش مهمی در ایجاد حس لذت و پاداش دارد) در ارتباط است که در نتیجه آن، تمرکز، خلاقیت و توانایی یادگیری در انسان بهبود پیدا میکند.
4. تفکر مثبت در مواجهه با شرایط منفی باعث بهبود سریعتر میشود
ایجاد و حفظ تفکر مثبت میتواند به انعطافپذیری بیشتر در مواجهه با موقعیتهای منفی زندگی مثل آسیبهای روحی یا از دست دادن اشخاص در زندگی به کمک شما بیاید.
2. جنبههای قویتر خود را شناسایی و تقویت کنید
روی نقاط قوت خود متمرکز شوید تا تجربههای احساسی مثبتی را بسازید. این کار میتواند به شما در مواجهه با سختیها کمک شایانی کند. از کارهایی که دوست دارید انجام دهید یا در انجام آن مهارت دارید، فهرستی تهیه کنید. سعی کنید این کارها را مرتب و مداوم انجام دهید. این کار به شما برای ساخت تجربهای مثبت کمک خواهد کرد.
3. یک دفتر یادداشت روزانه تهیه کنید
تحقیقات نشان میدهد که خوداندیشی میتواند تأثیر مثبتی بر یادگیری در مدرسه و محیط کار و رسیدن به تفکر مثبت داشته باشد. نوشتن درباره احساسات و افکارتان میتواند به شما در تشخیص رفتارها و واکنشهایتان کمک کند.
ممکن است در ابتدا، نوشتن درباره افکار و احساسات شخصیتان عجیب یا سخت بهنظر برسد، اما با گذشت زمان و تمرین بیشتر، در حین نوشتن این افکار، متوجه برخی از الگوهای رفتاری و احساسی خود خواهید شد. این رویه کمک میکند تا موانعی را که شما را از رسیدن به اهدافتان بازمیدارند تشخیص دهید.
4. اتفاقات مثبتی را که در روز برایتان رخ میدهد یادداشت کنید
در آخر شب، روز خود را مرور و نکات مثبت آن را یادداشت کنید. این موارد میتواند شامل اتفاقاتی باشد که شما را خوشحال، سرافراز، هیجانزده، مسرور و آرام کرده باشد.
5. احساسات منفی را که تجربه کردهاید یادداشت کنید
این احساسات میتواند شامل احساس گناه، خجالت، شرمندگی، خشم، نارضایتی، ترس یا انزجار باشد. آیا یکی از این احساسات بیش از حد شما را درگیر خود کرده است؟ مثلا ممکن است ریختهشدن قهوه روی لباس رئیستان باعث سرافکندگی شما باشد. اما آیا فکر میکنید بهخاطر این مسئله از کار اخراج میشوید و هرگز قادر نخواهید بود شغل دیگری پیدا کنید؟ واکنشهای شدید به اتفاقات روزانه میتواند جلوی تفکر مثبت و سازنده را بگیرد.
6. نگاه مثبت را جایگزین مسائل منفی کنید
به فهرستی که دربارهی تجربهی احساسات منفی نوشتهاید، نگاهی بیندازید. زمانی را صرف جایگزین کردن این احساسات، با احساسات مثبت (یا حداقل خنثی) کنید.
مثلا، اگر در حین رانندگی بهخاطر راننده دیگری خشمگین شدهاید، سعی کنید کار او را بهعنوان یک اشتباه صادقانه جلوه دهید. یا اگر پس از انجام دادن کاری احساس شرمندگی کردید، آن موقعیت را احمقانه یا خندهدار در نظر بگیرید. در مثال بالا، حتی اگر رئیستان از ریختهشدن قهوه روی لباسش ناراحت باشد، باید این را بداند که اینگونه اشتباهات همیشه رخ میدهد. شاید خوششانس باشید و رئیس شما هم کمی طنز در این اتفاق ببیند و واکنش بدی نشان ندهد.
7. به «منابع شادی» خود توجه کنید
مهارت کنار آمدن با موقعیتهای دشوار میتواند منجر به افزایش احساسات مثبت شود. مزایایی که از تجربهی احساسات مثبت به دست میآورید، بسیار بادوام هستند. شما میتوانید در دیگر موقعیتهای احساسی روی «منابع شادی»تان متمرکز شوید. حتی میتوانید با استفاده از خاطرات خوبی که داشتهاید، این منابع شادی را برای خود بسازید.
8. فراموش نکنید که همه انسانها با موقعیتهای سخت روبهرو میشوند
تنها شما با موقعیتهای بحرانی در زندگی مواجه نمیشوید و همه افراد درگیریهای کوچک و بزرگی را تجربه میکنند. جایگزینی واکنشهای شدید با احساسات مثبت به زمان و تمرین احتیاج دارد تا بتوانید خود را با آنها مطابقت دهید و مسائل را بپذیرید. با این کار، در موقعیتهای سختتر قادر خواهید بود که از فرصت پیشآمده برای یادگیری از اشتباهات استقبال کنید.
9. منتقد درونیتان را خاموش کنید
«منتقد درونی» میتواند به روند ساخت تفکر مثبت آسیب برساند. برای مثال ممکن است در اتفاقی که با لیوان قهوه برای رئیستان پیش آمد، این منتقد درونی شما را یک «احمق» خطاب کند. این منتقد میتواند شما را بهشدت افسرده کند و رفتار ناخوشایندی با شما داشته باشد. به زمانهایی که خودتان را سرزنش میکنید بیندیشید. آیا دوست دارید باز هم این حس منفی را تجربه کنید؟
1. کارهای مورد علاقهتان را انجام بدهید
برای انجام کارهای موردعلاقهتان زمان صرف کنید. ممکن است در نظر گرفتن زمانی برای خودتان سخت باشد، بهخصوص اگر همیشه دیگران را در اولویت قرار میدهید یا مشغول نگهداری از فرزند یا فرد بیماری هستید. اما همیشه این جملهی معروف را که در هواپیما میشنوید، بهیاد داشته باشید: «اول ماسک خود را بگذارید و بعد به دیگران کمک کنید». وقتی شما مراقب خودتان باشید، میتوانید از دیگران هم بهخوبی مراقبت کنید.
ممکن است شنیدن موسیقی، خواندن کتاب، تماشای فیلم یا رفتن به موزه برای شما خوشایند باشد. تداوم در انجام کارهای موردعلاقهتان به شما برای داشتن تفکر مثبت کمک میکند.
2. زمانی را برای فکر کردن به لحظههای رضایتبخش درنظر بگیرید
وقتی در حال ارزیابی خود و کارهای روزانهتان هستید، هیچکس شما را تماشا نمیکند. پس بهتر است بدون نگرانی از قضاوت دیگران بهعنوان فردی مغرور، به کارهای خوب و تواناییهای مثبتتان فکر کنید. مثلا اگر در آشپزی مهارت دارید، به خودتان بگویید که یک آشپز بااستعداد هستید. بررسی موقعیتهایی که موجب رضایت شما میشوند، راه خوبی است تا مطمئن باشید آنها را بارها و بارها در آینده تکرار خواهید کرد و از نتایج مثبت آن بهرهمند میشوید.
3. کمتر نگران دیگران باشید
شما شبیه سایر آدمها نیستید پس دلیلی وجود ندارد که خود را طبق استانداردهای دیگران قضاوت کنید. ممکن است شما از چیزی لذت ببرید که برای دیگران بیمعنی باشد. قطعا تنها شما «اجازه» دارید، معنی موفقیت را در زندگی خود تعریف کنید.
4. خود را با دیگران مقایسه نکنید
دید شما نسبت به خودتان بسیار متفاوتتر از چیزی است که دیگران از شما میبینند. بدانید که تصویری که شما نیز از یک نفر میبینید ممکن است تصویری ساختگی از آن فرد باشد که میکوشد به دیگران نمایش دهد. دست از اندازهگیری خود با معیارهای ذهنی دیگران بردارید. این کار به شما نیز کمک میکند تا کمتر نسبت به رفتار دیگران نتیجهگیریهای خیالی و دور از واقعیت داشته باشید.
1. روابط سالم را حفظ کنید
ارتباط میان افراد، از مهمترین تجربههای انسانی است. روابط دوستانه منبعی از حمایت، اعتبار و قدرت هستند که در هر سنی میتوان آنها را کسب کرد. روابط سالم خود را با اعضای خانواده و دوستانتان حفظ کنید. تحقیقات نشان داده که دریافت پیغام حمایتی از فردی که به وجود او اهمیت میدهید میتواند در عوض کردن حالتهای منفی شما مؤثر باشد.
2. با یک دوست دربارهی احساساتتان صحبت کنید
اگر بهتنهایی سعی در ایجاد تفکر مثبت در خودتان دارید و به مشکل برخوردید، از یک دوست کمک بگیرید. شما نباید این احساس را داشته باشید که مجبور به دفن کردن احساسات منفیتان هستید. در عوض، درمیان گذاشتن چنین موقعیتی با دوستتان میتواند به تصمیمگیری درست و ایجاد احساسات شادتر به شما کمک کند.
1. موقعیت استرسزا را به حالتی مثبت تغییر دهید
بازنگری مثبت نسبت به یک موقعیت استرسزا بهمعنی عوض کردن نوع نگاهتان به آن موقعیت است. مثلا، اگر با یک فهرست کارهای انجامدادنی اضطرابآور روبهرو شدهاید، سعی کنید بهجای گفتن «هیچ راهی برای انجام دادن همهی این کارها ندارم» بگویید: «میتوانم بیشترِ این کارها را انجام دهم.»
2. سعی کنید روی حل مشکل متمرکز شوید
در این روش، شما روی عامل استرسزا متمرکز میشوید و سعی میکنید راهحلی برای آن بیابید. مشکل خود را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید تا انجام این کار راحتتر شود. موانع بازدارنده در تصمیمگیری و حل مشکل را شناسایی کنید و تصمیم بگیرید که با یافتن آنها چه برخوردی خواهید داشت.
3. در هر موقعیتی بهدنبال کشف نکات مثبت باشید
راه دیگری که مردم تفکر مثبت خود را در مواجهه با ناملایمتهای زندگی حفظ میکنند این است که در اتفاقات معمولی و همچنین در موقعیتهای دشوار بهدنبال کشف نکات مثبت هستند.
بهیاد داشته باشید که وقتی تفکر مثبت را در موقعیت منفی بهکار میبرید، رفتار راحتتر و طبیعیتری خواهید داشت. در نتیجه، با داشتن رویکرد و تفکر مثبت در موقعیتهای منفی، زندگی شادتر و لذتبخشتری را تجربه خواهید کرد.