
آیا تا به حال به این فکر کردهاید افراد موفق چطور میتوانند در زمانهایی که دچار استرس میشوند، آرام بمانند؟ آیا این سوال برایتان پیش آمده که چرا برخی از افراد این مهارت را دارند تا در بحران و شرایط سخت، خونسرد باشند؟ پیش آمده که آرزو کرده باشید شما هم میتوانستید این مهارت مهم را وارد زندگیتان کنید؟
فاجعه سازی یعنی اینکه در مورد موقعیت پیش آمده، فورا بدترین حالت و نتیجهی ممکن را تصور کنیم. افراد موفق چنین طرز فکری ندارند، در عوض موقعیت پیش رو را منطقی بررسی میکنند و احتمالات را کشف میکنند.
این افراد هوشمندانه تصمیم میگیرند که چطور واکنش نشان دهند و گزینهها را میسنجند: «اگر چنین واکنشی نشان دهم چه خواهد شد»، این سوال کلیدی است که افراد موفق در شرایط بحرانی از خود میپرسند. بهتر است شما هم تغییری در شیوهی تفکر خود ایجاد کرده و روی همهی احتمالات تمرکز کنید، نه روی بدترین احتمال.
افراد موفق یاد گرفتهاند که موثرترین روش خونسرد ماندن، تنفس فعال است. یعنی از پروسهی جسمی دم و بازدم اطلاع دارند و هدفمند نفس میکشند. افراد موفق میدانند تنفس به تنظیم و کنترل واکنش جنگ و گریزشان کمک زیادی کرده و فواید روانی و فیزیولوژیکی زیادی دارد. چطور است شما هم این بار اگر تحت استرس شدید قرار گرفتید، لحظهای مکث کنید و 10 نفس عمیق بکشید و روی هر دم و بازدمتان تمرکز کنید. سعی کنید بیرون رفتن استرس از بدنتان را حین بازدم، احساس و تجسم کنید.
آنهایی که بسیار موفق هستند در لحظه زندگی میکنند، نه در اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شدهاند. این افراد نگران آینده نیز نیستند. بلکه با حضور ذهن در زمان حال باقی میمانند و با تدبیر به رویاهایی میاندیشند که امکان وقوعشان در آینده هست. حضور در لحظه و ذهن آگاهی به افراد موفق اجازه میدهد در رنجهای گذشته باقی نمانند و درگیر افکار نگران کننده در مورد آینده نباشند.
افراد موفق با داشتن چنین ویژگی، یاد گرفتهاند که خنده و شادی مهم است و زندگی در لحظه، اغلب چیزهایی زیادی برای لذت بردن در اختیارشان میگذارد. خوب است شما هم سعی کنید در زمان حال بمانید و برای رسیدن به اهدافتان در زندگی، استراتژیهای واقع گرایانه در پیش بگیرید و با پرداختن به راههایی که دور از ذهن و واقعیت به نظر میرسند خود را دچار تشویش و آشفتگی نکنید. اگر چیزی برایتان جالب و لذت بخش بود، در لحظه بمانید و روی همین احساستان تمرکز کنید.

حفظ خونسردی در شرایط استرس برانگیز، کار سادهای نیست. یکی دلایلی که افراد موفق میتوانند خونسردی و آرامش خود را حفظ کنند این است که به مثبتها توجه میکنند. یعنی جملاتی را به زبان نمیآورند که به خودشان ضربه بزنند، مثلا: «هیچ چیزی درست نخواهد شد» یا «من نابود خواهم شد!». افراد موفق دریافتهاند که تمرکز کردن به مثبتها، برایشان مفید است. مثلا اگر اشتباهی مرتکب شوند میگویند: «من در این قسمت اشتباه کردهام اما در آن زمینه درست و خوب عمل کردهام». این بار اگر به چالشی دشوار روبرو شدید، سعی کنید جوانب مثبت این چالش را هم پیدا کنید. چطور است رویکرد موثر ایجاد تغییرات مثبت را در پیش بگیرید.
یکی از سختترین چیزهایی که همهی ما با آن مواجه میشویم، تعیین حد و حدودی درست در حوزهی کار و سایر مسئولیتهاست. در دنیای الکترونیک زدهی امروز که هیچ درنگی هم ندارد، تقریبا همهی ما مشکلات خود را با رویکردهای نادرست تشدید میکنیم.
اما افراد موفق یاد گرفتهاند که برای مدیریت استرسهای زیاد و دست و پاگیر خود، نیاز دارند شرایط و حدودی تعیین کنند که تا حد ممکن، کمتر در معرض استرس قرار بگیرند. یعنی در این مورد که دیگران تا چه حد میتوانند به آنها دسترسی داشته باشند، حد و حدودی مشخص میکنند.
آنها کشف کردهاند که با محدود کردن زمانهای آنلاین بودنشان بهتر میتوانند خلق و خو و روحیهی خود را کنترل کرده و هر وقت بحرانی بروز کرد، با خونسردی واکنش نشان بدهند. چطور است شما هم در مورد روابط خود با دیگران حد و مرزهایی تعیین کنید؟ سعی کنید دربارهی زمانهای آنلاین بودن یا روشن بودن گوشیتان، تصمیمهای هوشمندانهتری بگیرید و برای اوقات آرامش و استراحت خود ارزش قائل باشید.

البته این توصیهای است که گفتنش سادهتر از عمل کردن است، اما شدنی است. افراد موفق این را هم آموختهاند که با ایجاد عادتهایی کوچک پیرامون تغذیهی خود، تمرکز روی غذاهای پُرپروتئین و انتخابهای سالم میتوانند زمانهای طولانیتری آرام و متمرکز باقی بمانند.
آنها این را هم خوب میدانند که قند و شیرینی تا چه اندازه روی خلق و خویشان اثر دارد و مراقب مصرف شیرینیجات و کافئینشان هستند. انجام فعالیتهای بدنی در کنار تغذیهی درست، بهترین نتایج را دربر دارد. چطور است شما هم از تغییرات کوچک شروع کنید و هر روز با خلق یک عادت کوچک سالم به سمت هدفتان قدم بردارید؟ میتوانید غذاهای پُرچرب را با غذاهای کم کربوهیدارت و پُرپروتئین جایگزین کنید. یک تغییر کوچک مثلا میتواند این باشد که یکی از فنجانهای قهوهی روزانهی خود را با یک لیوان آب جایگزین کنید.
دانشمندان مدتهاست که فهمیدهاند خواب با استرس، ارتباط مستقیم دارد. افراد بسیار موفق و کارآمد، درک بسیار درستی از خواب انرژی بخش دارند و میدانند که خواب با کیفیت، لازمهی بیقید و شرط ِ تندرستی است. افراد موفق یاد گرفتهاند برای دور ماندن از اضطراب، خواب منظم را بخشی حتمی از زندگی خود کنند. آنها آگاهند که ریتم شبانه روزی بدنشان چگونه است و به صدای بدنشان گوش میدهند و هر وقت اعلام نیاز به خواب شد، به خوبی جواب میدهند. خوب است شما هم دقت بیشتری به ساعت درونیتان داشته باشید و عادت کم خوابی را ترک کنید.
افراد موفق قادرند بیشتر به چیزهایی که دارند توجه کنند تا چیزهایی که ندارند. آنها درک کردهاند که تمرکز روی داشتهها و مثبتها، کمکشان میکند منفیها را به حداقل رسانده و آرامش بیشتری داشته باشند. قدردانی به آنها این امکان را میدهد تا در مواجهه با روزهای سخت، صبر و شکیبایی و قدرت بیشتری داشته باشند. چه خوب است شما هم هر روز، یک یا دو چیز بابت قدردان و شاکر بودن پیدا کنید. میتوانید چندتا از نعمتها و داشتههایتان را روی کاغذ بنویسید و هر هفته، چیزهایی به آن اضافه کنید.
شاید در این مورد زیاد شنیده باشید و توصیههای جورواجوری به شما شده باشد، اما واقعا چگونه میشود؟ خیلیها عقیده دارند نمیتوانند موقعیت خود را تغییر دهند چون این کار، فراتر از توان و قدرت آنهاست. اما افراد موفق این طر فکر را برای خود سمی میدانند. عبارت ِ «من نمیتوانم» ظاهرا در کلام آنها جایی ندارد. چطور است شما هم همین الان انتخابی بکنید که بتوانید تغییری در موقعیت خود ایجاد کنید و واقعا باور داشته باشید (واقعا!) که قادرید زندگی دلخواهتان را فراهم کنید.
آنهایی که در زندگی موفق میشوند و به جایگاه خوبی میرسند این را میدانند که موقعیت خود را به تنهایی و بدون حمایت و کمک دیگران به دست نیاوردهاند و در هر جایی از مسیر مطمئنا به دلگرمیهای آنها نیاز خواهند داشت.
به عبارتی دیگر، این اشخاص یاد گرفتهاند که تجربه کردن شرایط گوناگون لازمهی موفقیت است و این تجربیات ِ پُر فراز و نشیب، طبیعتا استرسهایی با خود دارند و هر وقت شرایط سخت و طاقت فرسایی پیش آمد به این دوستان حامی مراجعه میکنند تا از آنها انرژی و آرامش بگیرند و البته این یک رابطهی دوطرفه است و خود این افراد موفق هم هر زمان که دوستانشان نیاز داشتند، خود را به آنها میرسانند.
اگر فکر کنید مجبورید بار ِ تمام استرسهای زندگیتان را به تنهایی به دوش بکشید چه احساسی خواهید داشت؟ پس چه خوب است حلقهای از دوستان و حامیان داشته باشید و احساسات خود را با آنها به اشتراک بگذارید. خودتان هم برای تسکین استرسها و اضطرابهای آنها، مشتاق باشید.
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده
Stress
دانلودpdf مقاله :چگونه بر استرس خود غلبه کنیم؟
جذب کردن مردان مثل پازل میمونه چون هر مردی یه خصوصیت اخلاقی داره. ترفندهای بی شماری برای جلب توجه مردها وجود داره که معمولا برای خانوم ها از اهمیت ویژه ای برخورداره که چطور میتونن بهترین ظاهر و رفتار زنان رو برای همسرشون داشته باشن. مطلب زیر شما رو راهنمایی میکنه تا بتونین مرد مورد علاقه تون رو جذب کنین.
یک زن جذاب همیشه مراقب است که چگونه بهنظر میآید. این به آن معنا نیست که به خودتان فشار بیاورید تا همیشه لبخند بزنید. این به آن معناست که همیشه دلنشین و درخشان باشید. رفتار زنان نباید تنها پیش دیگران خوب باشید، بلکه باید وقتی که تنهایید نیز از خودتان لذت ببرید.
مقاله مرتبط: چگونه برای همسر خود زن جذاب باشیم؟
هر اتفاقی بیفتد یک زن نباید خودش را به نهایت خستگی و ناآرامی بکشاند. هرگز نباید برای موفقیت کاری یا خوشحالی دیگران خودتان را بُکشید، زیرا این راه عاقبت خوشی ندارد. همیشه طوری زندگی کنید که احساس آرامش و راحتی داشته باشید. اینگونه میتوانید در محیط کار و با اطرافیانتان بهتر رفتار کنید. همیشه باید باطری درونیتان را شارژ کنید تا درخشان بمانید و نور و شادی را به زندگی اطرافیانتان ببخشید.

این زنان به دنیا توهین نمیکنند و در مقابل اتفاقات بد زندگی موضع نمیگیرند. هیچ چیز احمقانهتر از این نیست که فکر کنید سرنوشتتان سیاه است و همیشه اتفاقات بد برایتان پیش میآید. هرکسی در دنیا دلایلی برای زنده بودن دارد. این بستگی به خودمان دارد که از اتفاقات زندگیمان به بهترین شکل بهره ببریم یا سر هر موضوعی اعصابمان را خرد کنیم.
مقاله مرتبط: چگونه مرد مورد علاقتون را به سمت خودتون جذب کنید؟
زنها همیشه در مرکز توجهات قرار دارند. یک زن باید بداند چگونه نسبت به تعریف و ستایش دیگران واکنش نشان بدهد. زن نباید از تعریف دیگران خجالت بکشد یا بهخاطر آنها کور و مغرور شود. زن باید ارزش خودش را بشناسد. بهعنوان مثال وقتی که یک همکار از لباس شما تعریف میکند، نباید در جواب بگویید: «بیخیال، این مانتو که قدیمی شده است». بلکه باید تعریف را بپذیرید و بابت آن تشکر کنید.

مقاله مرتبط: 8 راه برای جلب توجه با قانون جذب
اگر تصور میکنید هر زنی برای زیبایی باید لاغراندام و کمرباریک باشد، در اشتباه هستید. این کلیشه را کنار بگذارید و فراموش کنید. نمونههای فراوانی ازرفتار زنان جذاب چاق و لاغر وجود دارد. برای اینکه یک زن جذابتر بهنظر بیاید نیازی نیست لباسهای بسیار تنگی که 2 سایز برایش کوچک است، بپوشد. لباس باید با اندام هماهنگ باشد. شاید تپل بودن با الگوهای رایج عالم مد مطابق نباشد، ولی آن هم میتواند نوعی از زیبایی باشد.
دانلودpdf مقاله :ویژگی های رفتاری زنان که برای مردان بیشترین جذابیت را دارد
یکی از خصوصیات انسان تنوع طلبی و نیاز به تغییر مداوم در شکل و نوع محرکات بیرونی است. سازگاری حسی سبب می شود ما از فعالیتهای تکراری به ستوه آییم. سازگاری حسی یعنی: کاهش حساسیت حواس زمانی که در معرض مداوم یک عامل محرک ثابت و تغییر ناپذیر قرار می گیرند.
مثلا پس از خرید یک تلفن همراه نو شوق و ذوق فراوانی داریم اما پس از گذشتیکی دو ماه همان تلفن همراه برایمان تکراری و ملال آور می شود.
همین عامل در روابط زن و مرد نیز مصداق دارد. اما باید آگاه بود که تنوع طلبی یک ویژگی ذاتی انسانها بوده و می بایست در برخی موارد آن را تحت کنترل درآورد و برایش محدودیت قائل شد. حتی اگر مردی همسر زیبایی هم داشته باشد ممکن است خدای ناکرده به زنان دیگر مخفیانه نگاه کند حتی اگر آن زنان نازیبا و زشت باشند. چرا که نزد آن مرد زیبایی همسرش دیگر تکراری و عادی گشته و به عبارتی به چهره وی عادت کرده است. اما همین مرد باید مطلع باشدکه این دور باطل هیچگاه به کمال خشنودی منتهی نمی گردد.
بنابراین باید برای برخی امور در تنوع طلبی محدودیت قائل شویم و گرنه مجبور خواهیم شد همیشه بی حوصله و دلزده باقی بمانیم و طعم رضایت رانچشیم.
مقاله مرتبط: انواع اضطراب که باید آن ها را شناسایی کنید
مانند فیلمی که وقتی ازابتدا تا انتهای آن را مشاهده می کنیم دیگر بندرت پیش می آید که بخواهیم مجددا نگاهش کنیم اما اگر همین فیلم به صورت سریال نمایش داده شود همهیجانش بیشتر می شود و هم کنجکاوی بیننده برای سر درآوردن از ادامه داستان. اما این بدین معنا هم نیست که به طرف مقابلمان دروغ بگوییم وشخصیت اصلی خود را کتمان کنیم بلکه باید به گونه ای پیش برویم که در هر یک از ملاقات هایمان یک سخن، مطلب، خبر یا برنامه تازه در چنته داشته باشیم. خلاصه باید پیش بینی ناپذیر باشیم.

رایجترین تعریف بیحوصلگی در فرهنگ غرب، نداشتنِ کاری برای انجام دادن است. بهطورکلی بیحوصلگی یک حالت احساسی ناخوشایند است که در آن فرد به کاری که انجام میدهد، علاقهای ندارد و نمیتواند روی آن تمرکز کند.
بیحوصلگی یک تجربهی همگانی است. تقریبا همهی ما در طول زندگی آن را تجربه میکنیم. برآوردهای بهدستآمده از نظرسنجیها نشان میدهد که 30 تا 90 درصدِ بزرگسالان آمریکایی، در مقاطعی از زندگیشان بیحوصلگی را تجربه میکنند. این رقم در بین جوانان آمریکایی بین 91 تا 98 درصد است. بهطورکلی مردان بیشتر از زنان بیحوصلگی را تجربه میکنند. همچنین رابطهی مستقیمی میان تحصیلات بسیار پایین و بیحوصلگی وجود دارد. در این مقاله هشت دلیل اصلی بیحوصلگی را معرفی میکنیم.
بیحوصلگی میتواند زمینهساز احساسات دیگری از قبیل تنهایی، خشم، غم و نگرانی باشد. همانطور که فیلسوف مسیحی دانمارکی، سورن کییرکگور، گفته است: «بیحوصلگی ریشهی تمام بدیهاست.» کسانی که دچار بیحوصلگی میشوند برای رهایی از آن دست به هر کاری میزنند. گرایش به مواد مخدر، مشروبات الکلی و قمار وسواسگونه در افرادی که از بیحوصلگیهای مزمن رنج میبرند، بسیار بالاست.
مقاله مرتبط: جذب انرژی مثبت
بیحوصلگی شبیه خستگی ذهنی است که علت آن تکرار و عدمعلاقه به جزئیات کار یا زندگی است، برای مثال کسانی که کارشان به تمرکز دائمی نیاز دارد، زندانیان و کسانی که در فرودگاه انتظار میکشند، بیحوصلگی را تجربه میکنند. هر تجربهای که قابلپیشبینی و تکراری شود، ما را بیحوصله میکند. بهطورکلی، انجام یک کار مشابه و انگیزهی بسیار پایین، سبب بیمیلی و ایجاد احساس اسارت در فرد میشود.
مقاله مرتبط: دلایل احساس نارضایتی در زندگی چیست
کارهایی که انجامشان بسیار آسان باشد، کسلکننده میشوند. برعکس، کارهای بسیار سخت منجر به اضطراب میشوند. اما تچان یک حالت ذهنی است که در آن فرد با گیرایی کامل کاری را انجام میدهد که چالشبرانگیز است اما با تواناییهای او همخوانی دارد.
تچان زمانی اتفاق میافتد که مهارتهای فرد با سطح چالش ارائهشده از سوی محیط، همخوانی داشته باشد و کار فرد، دربرگیرندهی اهداف روشن و بازخورد آنی باشد. بنابراین با فقدان تچان، احتمال بیحوصلگی بیشتر میشود.

احتمال بیحوصله شدنِ برخی افراد، بیشتر از دیگران است. کسانی که تمایل زیادی به تنوع، هیجان و تازگی دارند، بیشتر در معرض بیحوصلگی قرار میگیرند. از نظرِ این جستوجوگران احساس (مثلا چتربازها)، سرعت حرکت دنیای پیرامون بسیار کُند است. نیاز به انگیزش بیرونی شاید دلیلِ گرایش برونگرایان به بیحوصلگی باشد. این افراد برای برطرف کردن بیحوصلگیشان به تنوعطلبی و ریسکپذیری گرایش پیدا میکنند.
بیحوصلگی میتواند با مشکل کمتوجهی در ارتباط باشد. چیزی که حوصلهی ما را سر ببرد، هرگز توجه کاملمان را جلب نخواهد کرد. از طرفی، زمانی که نتوانید تمرکز کنید، علاقهمند شدن به کاری که انجام میدهید، دشوار میشود. کسانی که بهصورت مزمن از مشکلِ عدمتمرکز رنج میبرند (یا بهعبارتی به اختلال کمتوجهی – بیشفعالی مبتلا هستند)، بیشتر بیحوصله میشوند.
افرادی که فاقد خودآگاهی هستند، بیشتر در معرضِ بیحوصلگی قرار میگیرند. فرد بیحوصله قادر نیست کاری را که به آن تمایل یا نیاز دارد، بیان کند. این افراد در توصیفِ احساساتشان مشکل دارند. ناتوانی فرد در شناخت چیزهایی که باعث شادیاش میشوند، میتواند به بیحوصلگی عمیقتری منجر شود. اینکه ندانیم در زندگی بهدنبال چه چیزی هستیم، به این معناست که قادر به انتخاب اهداف مناسب برای اشتغال و سرگرمی در دنیا نیستیم.
کسانی که برای برطرف کردن بیحوصلگی شان از منابع درونی مؤثری برخوردار نیستند، بهناچار از محرکهای بیرونی کمک میگیرند. در صورت نداشتن آرامش درونی، همیشه نمیتوان از دنیای بیرونی انتظار هیجان و تازگی داشت.
زمانی که افراد احساس اسارت کنند، بیشتر دچار بیحوصلگی میشوند. احساس اسارت بخش بزرگی از تجربهی بیحوصلگی است. به عبارت دقیقتر، فرد احساس میکند در تنگاست، در پیِ این احساس تصور میکند اراده و خواستهاش هرگز عملی نخواهد شد. والدین اختیار انجام بسیاری از کارها را به کودکانشان نمیدهند، درنتیجه مشکل بیحوصلگی در نوجوانی به اوج خود میرسد.
بیحوصلگی از بسیاری جهات، مشکل عصر کنونی است. در آغاز بشریت که اجداد ما بیشترِ وقت خود را برای تأمین غذا و سرپناه سپری میکردند، تا اواخر قرن هجدهم، چیزی به نام بیحوصلگی وجود نداشت و درواقع همزمان با ظهور عصر روشنگری که زمینهساز انقلاب صنعتی بود، بهوجود آمد.
احساس بیحوصلگی یک زنگ بیداری است. به نقل از نیچه، انسانهایی که بهندرت دچار بیحوصلگی میشوند، بهمحض بروز چنین احساسی، آن را بهعنوان انگیزهای برای تلاش بیشتر تلقی میکنند. بیحوصلگی میتواند واسطهای باشد که ما را به حرکت و تلاش بیشتر ترغیب کند. این احساس میتواند فرصتی برای اندیشیدن باشد. همچنین میتواند نشانهی این باشد صرف زمان برای کاری که موجب بیحوصلگیمان شده، بیهوده است.
دانلودpdf مقاله :دلایل بی حوصلگی چیست؟
چگونه صبور و آرام باشیم؟
این احساس ناخوشایند است و عصبانیت از کنترل خارج می شود. ولی با از دست دادن کنترل می توانیم یاد بگیریم که احساساتمان را کنترل کنیم. یادگیری اینکه صبورتر باشیم بعضاً بستگی به این دارد که چند مهارت را بکار گیریم در مواقعی که داریم کنترل خود را از دست میدهیم...
صبر یکی از ویژگیهای اخلاقی پسندیدهای است که باعث میشود بیشتر احساس آرامش و خوشبختی کنیم. این روزها اکثر ما بدون اینکه متوجه باشیم، دائم عجله داریم و آنقدر به این وضعیت پرشتاب عادت کردهایم که تقریبا بدون عجله نمیتوانیم زندگی کنیم. اما بیصبری و کمحوصلگی ضعف بزرگی بهحساب میآید. بیصبری ممکن است شما را مضطرب و عصبی کند، باعث شود در دستیابی به اهداف طولانیمدتتان ناکام بمانید و حتی با عزیزان و اطرافیانتان هم، رفتاری پرخاشگرانه داشته باشید. اما خبر خوب این است که شما هم میتوانید به فردی صبور تبدیل شوید. البته این امر یکشبه اتفاق نمیافتد و مستلزم تمرین و پشتکار شماست، اما مطمئن باشید کاملا ممکن است. در مطلب زیر، راهکارهایی برای تمرین صبر و شکیبایی به شما معرفی خواهیم کرد.
صبور بودن هرگز کار راحتی نبوده است، اما احتمالا امروزه، سختتر از هر زمان دیگری در تاریخ است. در دنیایی که پیامها و اطلاعات را میتوان فورا به سراسر دنیا ارسال کرد و تنها با چند کلیک موس، به هرچیزی دسترسی داشت، اکثر ما آنقدر که لازم است، صبر و حوصله نداریم. خوشبختانه صبر، فضیلتی است که میتوان آن را بهمرورزمان بهدست آورد و پرورش داد. وقتی بفهمید آسودگی و آرامشخاطر چقدر میتواند بر کیفیت زندگی شما اثر بگذارد، واقعا تعجب خواهید کرد.
مقاله مرتبط: انواع اضطراب که باید آن ها را شناسایی کنید
بهعنوانمثال، منتظرماندن برای شروع جلسهای مهم: معمولا هنگامی که چند کار را همزمان انجام میدهیم یا هنگامی که برنامهی زمانی فشردهای داریم، صبر و شکیباییمان را از دست میدهیم. این آشوب و شلوغی، کل روزمان را تحتالشعاع قرار میدهد و دوست داریم آن روز زودتر سپری شود.
اگر کارهای زیادی را همزمان انجام میدهید و سرتان بیشازحد شلوغ است، باید قبل از اینکه سعی کنید واکنش طبیعیتان را به واکنشی اضطراری تغییر دهید، فهرست کارهایتان را مجددا بررسی کنید.
سعی کنید وظایفتان را طوری پخش کنید که در هر موقعیتی فقط یک کار برای انجامدادن داشته باشید. البته اینطور نباشد که در برخی موقعیتها هیچ کاری نداشته باشید و بیصبرانه منتظر چیزی برای مشغولکردن خودتان باشید.
اگر میتوانید، بعضی مسئولیتها را به دیگران واگذار کنید. این بهخودیخود میتواند صبر شما را محک بزند، اما گذشتهازاین، شما اساسا باید یاد بگیرید مسئولیتها را تقسیم کنید.

بهعنوانمثال، هنگامی که هیچ کاری نمیکنید، بیصبری بهتدریج بر شما اثر میگذارد. اگر احساس اضطراب، نگرانی یا ناراحتی میکنید، ممکن است اصلا متوجه نشوید بیصبریتان علت زمینهایِ این احساسات است. برای کاهش میزان بیصبری، ابتدا باید سعی کنید از آن آگاه باشید.
از نظر شما کدام حوادث، افراد، عبارات یا شرایط، همیشه باعث میشوند خونسردیتان را از دست بدهید؟ بنشینید و لیستی تهیه کنید از تمام چیزهایی که باعث اضطراب، تنش یا ناامیدی شما میشوند. در ذات اکثر محرکها واقعیتی وجود دارد که بهسختی میتوانید آن را بپذیرید. آن واقعیتها برای شما چه هستند؟
آگاهبودن از بیصبریتان به شما فرصت میدهد از آن درس بگیرید و حتی شاید رابطه یا موقعیتی را کشف کنید که سالم یا سازنده نیست و قدرت تغییر آن را دارید. این موارد را کشف کنید و سپس بهطور منطقی دربارهی آنها فکر کنید و تصمیم بگیرید: آیا بیصبری شما موجه و مفید است یا خیر. معمولا اینطور نیست، اما اگر باشد، آنگاه شما میتوانید بهجای استرسداشتن درمورد آن مسئله، راههایی برای حل مشکلات ریشهای پیدا کنید.
مقاله مرتبط: 15 ویژگی افرادی که مقتدر و عاطفی دارند
برای یک تا دو هفته هرزمانی که احساس کردید عجله دارید و بیصبرید، هرچیزی را که بهنظرتان با حس عجله و بیصبری شما در ارتباط است، یادداشت کنید، بهعنوانمثال: «اول آبان: کلاس ریاضی». حتما این کار را مرتب و پیوسته انجام دهید.
با این کار متوجه خواهید شد که از احساس بیصبریتان آگاهتر شدهاید و درنتیجه آمادگی بیشتری برای مقابله با آن دارید. همچنین قادر خواهید بود حس بیصبری را بهطور عینی مشاهده کنید و بفهمید کدام رویدادها باعث آن میشوند.
ممکن است به این نتیجه برسید که شرایط پیرامونِ این احساس باعث اضطراب شما نمیشوند، بلکه خود این احساس باعث نگرانیتان است. بهاینترتیب قادر خواهید بود در مواجه با بیصبری، آن را بهتر کنترل کنید.
غلبه بر بیصبری و صبور نبودن
در درازمدت، ایجاد صبور بودن و صبر و شکیبایی مستلزم تغییر در نگرش شما به زندگی است، اما میتوانید با یادگیری ریلکسکردن، در زمان بیقراری، بلافاصله حس بهتری داشته باشید. چند نفس عمیق بکشید و فقط سعی کنید ذهنتان را پاک کنید. روی تنفستان تمرکز کنید تا صبر و تحملتان را دوباره بهدست آورید.

اگر نمیتوانید برای برطرفکردن مسبب صبور نبودن و بیصبریتان کاری بکنید، فقط آن را رها کنید. درست است که حرفزدن درمورد این کار، راحتتر از انجامدادنش است، اما غیرممکن نیست و تنها کار درستی است که از دستتان برمیآید.
اگر آن مسئله برایتان مهم باشد، مثل منتظرماندن برای جواب مصاحبهی شغلی، احتمالا درابتدا متوجه خواهید شد که رهاکردن آن دشوار است. اما بیقراری ناشی از مسائل کماهمیتتر، مثل انتظار در صف فروشگاه مواد غذایی را باید بتوانید بهراحتی نادیده بگیرید.
اگر تمام تلاشتان را برای صبورتربودن در وضعیتهای کوتاهمدت و تقریبا کماهمیت بهکار ببرید، بهتدریج قدرت صبورماندن حتی در موقعیتهای بسیار سخت و پایدار را نیز در خودتان ایجاد خواهید کرد.
مقاله مرتبط: چگونه تمرکز خود را بالا ببریم؟
افراد بیصبر معمولا کسانی هستند که اصرار دارند کارها در همان لحظه انجام شود و دوست ندارند وقتشان را هدر دهند. بااینحال برخی کارها با عجله به نتیجه نمیرسند.
درمورد شادترین خاطراتتان فکر کنید. احتمالا آنها مواردی بودهاند که صبر شما نتیجهی مطلوبی داشته است، مانند زمانی که بهطور مداوم برای رسیدن به هدفی تلاش کردید و فعالیتتان فورا نتیجهبخش نبود یا برای ماندن در کنار یکی از عزیزانتان، کمی بیشتر وقت گذاشتید. اگر صبر و حوصله بهخرج نمیدادید، آیا میتوانستید چنین خاطراتی داشته باشید؟
تقریبا هرچیز واقعا خوب در زندگی، مستلزم صرف وقت و فداکاری است. اگر بیصبر باشید، بیشتر احتمال دارد از روابط، اهداف و سایر چیزهایی که برایتان مهماند، دست بکشید. شاید چیزهای خوب همیشه برای کسانی که صبور هستند و صبر میکنند، پیش نیایند، اما اکثر چیزهای خوبی که پیش میآیند، فورا اتفاق نمیافتند.
توجهنکردن به چیزهایی که در زندگی از همه مهمترند، به بیصبری شما دامن میزند. بهوسیلهی مهربانبودن با دیگران، بخشندهبودن دربرابر خطای آنها، سپاسگزاربودن برای داشتهها و بهرهبردن از چیزهای مهم، جهان را بهسوی صلح ببرید. هنگامی که سایر چیزهای کماهمیتتر باعث بیقراری شما می شوند، برای بهیادآوردن هریک از این موارد، وقت بگذارید. این کار تمایل شما به خواستن چیز دیگری درحالحاضر را کاهش میدهد.
درککردن و پذیرفتن این مسئله، مستلزم صبور بودن و صبر و بلوغ فکری شماست. اگر برای هدفی بهسختی تلاش کنید، بهاحتمالزیاد به آن دست پیدا خواهید کرد، اما در اغلب موارد، برای رسیدن به آن باید صبور باشید.
شاید در حرف ساده باشد، اما درحقیقت تنها چیزی که در رسیدن به خواستههایتان واقعا اهمیت دارد، شیوهی برنامهریزی و بهرهبردن از زمان است. برای رسیدن به آنچه واقعا طالب آن هستید، توجه به مدیریت زمانهای مرده نیز بسیار مؤثر و مفید است.
فقط بهیاد داشته باشید صبر و شکیبایی، مهارتی ذهنی است که هرگز فراموش نخواهید کرد. بنابراین آن را قدمی مهم برای بهبود زندگیتان در نظر بگیرید. کمصبری، چیزی است که نباید به آن افتخار کنید، بلکه باید سعی کنید قبل از اینکه زندگی شما را برهم بزند، از شر آن خلاص شوید.
داشتن محیط ذهنی مثبت، در افزایش توانایی شما برای تمرین صبر و شکیبایی، نقش مهمی ایفا میکند. بهیاد داشته باشید زندگی، مسابقه نیست، بلکه سفری است که باید از هر قدمش لذت ببرید.
1. انتظار اتفاقات غیرمنتظره را داشته باشید تا صبور شوید
مطمئنا در زندگیتان برنامههایی دارید، اما کارها همیشه طبق برنامه پیش نمیروند. پیچوخمهای زندگی را با متانت بپذیرید و انتظاراتتان را واقعبینانه نگهدارید. این موضوع نهتنها دربارهی شرایط، بلکه درمورد رفتار اطرافیانتان نیز صدق میکند.
اگر متوجه شدید بهخاطر ریختن سهوی نوشیدنی دارید سر همسر یا فرزندتان فریاد میکشید، یعنی این حقیقت را نادیده گرفتهاید که مردم کامل نیستند. حتی اگر این مورد حادثه نباشد و فقط بهخاطر بیدقتی و اهمال مکرر آنها اتفاق بیفتد، ازدستدادن صبر و کنترلتان وضعیت را بهتر نخواهد کرد. این چیزی است که باید با خودکنترلی و در صورت امکان با گفتوگو، حلوفصلش کنید.
2. به خودتان استراحت بدهید تا صبور شوید
این مورد، دو معنی دارد:
اول، چند دقیقه را به هیچکارینکردن اختصاص بدهید. فقط آرام بنشینید و فکر کنید. تلویزیون نبینید و حتی مطالعه نکنید. هیچکاری نکنید. ممکن است در ابتدا سخت باشد و حتی شاید پس از یک یا دو دقیقه احساس بیقراری کنید، اما میتوانید با چند دقیقه استراحت، دنیایتان را آرام کنید و این به ایجاد نگرش لازم برای افزایش صبور بودن و صبر و شکیبایی کمک میکند.
دوم، خودتان و دنیای اطرافتان را از شر استانداردهای غیرقابلدستیابی خلاص کنید. مطمئنا اگر بچهها گریه نمیکردند، ظرفها نمیشکستند، کامپیوترها خراب نمیشدند و مردم اشتباه نمیکردند، همهی شما صبورتر بودید، اما هرگز اینگونه نخواهد شد. انتظارات غیرواقعبینانهای مانند داشتن دنیایی بیعیبونقص فقط وقت و انرژی شما را هدر میدهد. به خودتان و بچههایتان استراحت بدهید، از خانه بیرون بزنید و بازی کنید، این کار به شما کمک میکند نگران صبوربودن نباشید.
دانلودpdf مقاله :چگونه صبور و آرام باشیم؟
شاید دیدگاه زنان و مردان نسبت به ثروتاندوزی و جوانب دیگرش چون خرج کردن و پسانداز کردن متفاوت باشد، اما این تفاوت صرفا در چگونگی رساندن پیغام آنها به مردم است؛ آن هم احتمالا به این خاطر که زنان در مقایسه با مردان نسبت به تجربههای شخصی خود احساساتیتر عمل میکنند و بنابراین دیدگاهی احساسی دارند؛ اما در نهایت هم زنان و هم مردان روی یک نکته توافق نظر دارند و آن هم این است که:
یکی از مسائل مهم دنیا پول است. بله پول که ما آن را چرک کف دست مینامیم؛ اما بدون همین پول در واقع نمیتوانیم قدم از قدم برداریم. مخصوصا در این زمانه که انسان تقریبا تمام قدمهایش را برای رسیدن به پول و در نهایت قدرت برمیدارد. البته تمام انسانها از این مسیری که آغاز کردهاند، موفق بیرون نمیآیند؛ افرادی که شاید برای طی راه موفقیت نیاز به کمک دیگران یا شاید مشاوره و نصحیت نمونههای موفق دنیا داشته باشند.
به هر حال الگوبرداری از موفقترین افراد دنیا شاد بتواند تاثیری روی کسانی که بلندپروازند و میل به موفقیت دارند، داشته باشد. اگر این الگوها از میانزنان موفق دنیا انتخاب شوند، شاید این تاثیر چندبرابر شود؛ چرا که کسب موفقیت برای زنها در مقایسه با مردها کار چندان آسانی نیست.

وقتی قرار است که تجربیات یک زن، حاصل کارکردناش در محیطی کاملا جدی و مردانه مثل افبیآی، و بدون وجود حتی یک همکار زن باشد بهطور حتم توجه ویژه به تصمیمات و نگرش خود برای تجربهی موفقیت اجتنابناپذیر است.
من به عنوان یک افسر زن افبیآی یادگرفتم که کامیابی و موفقیت با تصمیمات و رویکرد کاریام ارتباط مستقیمی دارد، و اینکه رشد و پیشرفت من، با اقدامات سنجیده و انتخابهای درستم ارتباط دارد نه با تکیه بر همیاری از سوی دیگران. این طبیعی است که هر زنی با توجه به موقعیت زمانی و مکانی خویش، تعریف منحصربهفرد و امضادار خود را از موفقیت داشته باشد ولی باور قلبی من این است که زنان موفق، بیگمان رشد و موفقیت خود را با رعایت 9 مورد مهم زیر بهدست آوردهاند:
مقاله مرتبط: رازهای موفقیت ترانه علیدوستی چیست؟
1. زنان موفق هرگز ترسشان را نادیده نمیگیرند
اگر میخواهیم پیشرفت کنیم باید از همان اول با ترس و هراس خود روبهرو شویم. هرگز انرژی خود را برای اجتناب از آن ترسها هدر ندهیم؛ در عوض، با اتکا به قدرت ذهنی خود، افکار، احساسات و رفتار خود را به شیوهای مدیریت کنیم که ما را برای موفقیت در کار و زندگی آماده کند.
سرکوب کردن یک حس منفی فقط باعث تشدید آن میشود که حاصل آن فقط ترس بیشتر است و رسیدن به نقطهی سکون. پس، مهار ترس و اضطراب یعنی شدت بخشیدن به احتمال رویارویی با آن.
من هم به عنوان یک افسر زن افبیآی در رویارویی با مشاجرات، انتقادها و بیعدالتیهای بیشماری که در کار به تلخی تجربه کردم مستثنی نبودم. تفاوت من با دیگران در این بود که هرگز برای فرار از آن احساسات منفی در جا نزدم و رهایی از آن را در همراهی با دیگران ندیدم.
به خیال افرادی که از رویارویی با مشکلات پرهیز میکنند، تعارضات همواره سلطهجویانه، خشن و توهینآمیزند. این درست نیست چراکه تعارضات به اشکال مختلفی نمود پیدا میکند. واکنش ما باید در مقابل رفتار دیگران هوشیارانه باشد تا احساسات و اندیشهی ما را مورد سوءاستفاده قرار ندهند. وقتی درک درستی از تعارضات داشته باشیم و از واقعیت وجودی آن گریزان نباشیم، واکنش ما نسبت به آن مبتنی بر انتخاب و تصمیم خواهد بود، نه از روی ترس و ناآگاهی.
مقاله مرتبط: 6 داستان از موفق ترین افراد که با شکست جنگیدند
در ابتدا لازم بود که ریشهی انتقادهای درونیام را از بیخوبن دربیاورم و نسبت به صداهای تردید و اضطراب موجود در ذهنم بیتوجه باشم. و مجبور بودم که هرچند محدود ولی این کار را با تمرکز بر بازخورد مثبت و انتقاد سازنده انجام دهم.
قدرت ذهن یعنی توانایی مهار اندیشهها بهجای تسلط و اشراف ذهن بر ما؛ تنها راه تقویت قدرت ذهنی این است که یاد بگیریم برای مدیریت و مهار افکار، عواطف و هیجاناتمان با بهکار بردن واژگان مثبت و تأثیرگذار همواره گفتوگوی درونی داشته باشیم.
دستیابی به شغل عالی و انتظار شرایط مطلوب، هرگز بدون تلاش و حرکت امکانپذیر نیست. میبایست آموخت که بین مشقت از برای رشد و رنج از زیان و زحمت، تفاوتهایی وجود دارد.
گفتن اینکه شرایط خوب نیست، اوضاع به وفق مراد نیست یا به شما بیعدالتی شده، خیلی راحت است. اینها همه بهانهای است که مسیر حرکت ما را دستآخر به بنبست میکشاند.
باید با بهرهگیری از موقعیت و شرایط موجود، از آنچه در چنته داریم برای پیشرفت در زندگی استفاده کنیم. قدرت ذهن یعنی به جای اینکه به استقبال شکست و سکون برویم، در مواجهه با شرایط مختلف، نگاه و رویکرد مناسبی داشته باشیم.
در اوایل کار، اشتباهات زیادی را تجربه کردم. گاهی از این اشتباهات خجالت زده میشدم، اما یک روز با خودم عهد بستم که به جای خجل بودن از هرکدام آنها درس بگیرم.
برخی اشتباهات گذشته میتواند بد یا ناخوشایند باشد اما باید بهجای اینکه زانوی غم بغل بگیریم باید به آنها به چشم فرصتهایی برای یادگیری چیزهای نو نگاه کنیم؛ فراگرفتن چیزهایی که پیشتر هیچ چیزی از آنها نمیدانستیم. یقینا بودن در کنار دوستان و همکارانی که مثل ما مرتکب اشتباه میشوند، فرصت فراوانی را برای آموختن چیزهای نو بهوجود میآورد.
بارها تجربه کردم که راه موفقیت انجام کارهایی است که دیگران تمایلی به انجام دادن آن امور ندارند.باید کارهایی را که دیگران در انجام دادن آن تعلل میکنند بهدرستی شناسایی کرد؛ هر چند که شاید ساده و کوچک به نظر برسند، ولی باید در انجام آنها تردید نداشت. بیشک، مسیر متمایز راهی نیست جز انجام آن کارها به شایستهترین شکل ممکن.
سپس به راهتان ادامه دهید چرا که با طی کردن تا به انتهای مسیر است که میتوانیم به فرصتها نزدیک شویم و ظرفیتهای نهفتهی آنها را با موفقیت به نتیجه تبدیل کنیم.
مقاله مرتبط: راز موفقیت ادیسون
از همان اول هم میدانستم که در مدیریت زندگی خود توانمندم.
عبارتی هست که من خیلی به آن اعتقاد دارم : دعا کنید و توکلتان به خدا باشد؛ اما دست از تلاش هم بر ندارید.
توجیه بسیاری از افراد این است که بخت و اقبال تعیین کنندهی موفقیت یا شکست آنها در زندگی است. رهبران متفکر خودشان بخت و اقبال خویش را رقممیزنند و به باور آنها موفقیت و شکست فقط تحت سیطرهی آنهاست. هر چند که شاید بخت و اقبال نقش اندکی در شرایط جاری آنها بازی کند ولی آنها هیچگاه توان ذهنی خود را معطوف به نگرانی برای پیشآمدهای احتمالی نمیکنند.
بهدست آوردن فرصت با تسلط بر بخت و اقبال میتواند سبب بهبود در زندگی و شرایط ما شود؛ حاصل آن، بهتر است یک ناکامی خوش یمن باشد تا حسرت و ملامت بهره نبردن از فرصتهای تجربه نکرده.
من هروقت میخواستم از یک متهم بازجویی کنم حتما از قبل خودم را با آگاهی از اطلاعات مورد نیاز آماده میکردم.پیشآگاهی از محور گفتوگو قبل از مذاکره با هر سرمایهگذار و مشتری احتمالی یک ضرورت است؛ عدم احاطه روی موضوع مورد مذاکره به هنگام گفتوگو یعنی راه رفتن روی زمین پر از مین بدون بههمراه داشتن مینیاب.
باید خود را برای انجام هر کاری از قبل آماده کنید؛ بیعیب و نقص، متعادل و مسلط و کاملا آماده باشید.
فارغ از اینکه تا چه اندازه تحقیق و تفحص سخت یا مسئولیت سنگینی را به عهده داشتم، هرگز در طول 24 سال خدمتام در افبیآی دست از تلاش برنداشتم.
درست زمانی که دست از تلاش برمیداریم و به کلمهی «نمیتونم» روی خوش نشان میدهیم، تسلط ما روی رفتار و نگرشمان از دست میرود. این یعنی کشیدن حصار محدودیت به دور توانمندیها. وقتی جا میزنیم٬ در واقع داریم به ترس خویش از شکست اعتراف میکنیم و نشان میدهیم که جسارت لازم را برای محک و شناخت محدودیتهای خود نداریم.
دانلودpdf مقاله :زنان موفق چه کارهایی را انجام نمی دهند؟