https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com

https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com

https://keramatzade.com/Habits-that-strengthen-the-relationship-between-the-family-and-the-child

عاداتی که سبب تقویت رابطه خانواده و فرزند می شود

بسیاری از مطالعات انجام‌شده در مورد روابط والدین و فرزندان نشان می‌دهند که کنار هم بودن اعضای خانواده، هنگام صرف وعده‌های غذایی اصلی، تأثیر مستقیم و مثبتی روی رشد کودکان دارد. بهبود سلامتی و عادت‌های غذایی، بهبود مهارت‌های اجتماعی و احساسی و روانی، رفتار مطلوب کودکان و حتی پیشرفت تحصیلی، از مزایای غذاخوردن به‌صورت خانوادگی و دسته‌جمعی است.


 در مورد روزتان باهم صحبت کنید

ارتباط خانواده و فرزند

زمان صرف شام و قبل از خواب بهترین فرصت برای صحبت با فرزندان‌تان، در مورد روزی است که پشت سر گذاشته‌اند. از فرزندان خود سؤالاتی در مورد آن روز بپرسید تا بتوانند با جزئیات پاسخ شما را بدهند. مثلا: «بهترین بخش امروز چی بود؟» یا «امروز چه اتفاق جالب و خنده‌داری برات افتاد؟»

فراموش نکنید که شما هم باید در مورد روز خود به‌ آنها بگویید، اینکه با چه مسائلی مواجه شدید و چگونه برای حل آنها برنامه‌ریزی کردید یا در مورد اتفاق‌های خوب آن روز برای فرزندان‌تان توضیح دهید.

هنگامی که شما نیز با فرزندان‌تان در مورد روز خود صحبت می‌کنید در واقع به او نشان می‌دهید که برای او به‌عنوان یک انسان ارزش قائل هستید و او مورد اعتماد شماست. به این ترتیب رابطه‌ی شما با فرزندتان قوی‌تر خواهد شد و او می‌فهمد که برای شما مهم است.
 


با هم بازی کنید

 

روابط صحیح پدر و مادر با فرزند

بازی و انجام فعالیت‌های سرگرم‌کننده در کنار فرزندان‌تان، یکی از بهترین راه‌ها برای ایجاد صمیمیت و استحکام رابطه‌ی بین شما و آنهاست. می‌توانید با هم بیرون بروید و دوچرخه‌سواری یا فوتبال بازی کنید.

می‌توانید بازی‌های آموزشی انجام دهید و در کنار سرگرمی، به افزایش مهارت‌های یادگیری و اجتماعی فرزندان خود بپردازید. اینکه شما در کنار فرزندان خود مشغول بازی و سرگرمی باشید، مهمتر از نوع بازیِ انتخابی شماست. می‌توانید باهم کاردستی درست کنید، یا یک دسر یا غذای ساده تهیه کنید یا اینکه بعد از تماشای یک برنامه‌ی کودک، همراه فرزندان‌تان آن را تحلیل کنید. به هر حال کاری را انجام دهید که برای هردوی شما جذاب و لذت‌بخش باشد و موجب ارتباط شما شود، درست مثل زمانی که با همسر یا دوستان صمیمی خود به تفریح و سرگرمی می‌پردازید.
 


فرزند خود را در آغوش بگیرید

نوازش و در آغوش گرفتن فرزندان علاوه بر اینکه باعث ارتباط و استحکام روابط می‌شود، طبق مطالعات انجام شده احتمال ابتلا به بیماری را در شما و فرزندتان نیز کاهش می‌دهد. پس فرزندتان را در آغوش بگیرید و به او نشان بدهید که چقدر دوستش دارید.


برای هم احترام قائل شوید
 
تقویت رابطه خانواده و فرزند

بچه‌ها گاهی ممکن است عصبی شوند و اشتباهاتی انجام دهند. اما شما در جایگاه پدر یا مادر باید این نکته را بدانید که برخورد محترمانه با کودک‌تان در موارد این چنینی، یکی از اصول مهم در تربیت کودک به حساب می‌آید. اگر فرزند شما کاری کرده که از نظر شما نیاز به تنبیه و هشدار دارد، این هشدار باید همراه با مهربانی و آرامش باشد. تجربه نشان می‌دهد که تنبیه بدنی و فریاد زدن بر سر کودک، نه‌تنها تأثیری ندارد بلکه به رابطه‌ی میان شما و او نیز آسیب می‌رساند.

به کودکان‌تان یاد بدهید که از عباراتی مثل «لطفا» و «متشکرم» استفاده کنند، شما نیز، هنگام صحبت با‌ آنها از عبارات مؤدبانه استفاده کنید. رفتار و گفتار محترمانه فقط برای بیرون از خانه نیست. برخورد همراه با احترام و صمیمت در داخل خانه، نه‌تنها شما را به یکدیگر نزدیکتر می‌کند،‌ بلکه خانه را به محل آسایش و آرامش والدین و فرزندان تبدیل می‌کند.
 


به فرزندان‌تان اجازه دهید به شما کمک کنند
 
رابطه خانواده با فرزند

بچه‌ها از این که مفید واقع شوند، لذت می‌برند. بنابراین هنگامی که شما انجام کاری را به آنها واگذار می‌کنید یا مسئولیتی برعهده‌ی آنها می‌گذارید، می‌توانید حس اعتماد به نفس را در فرزند خود تقویت کنید و باعث می‌شوید که او خود را فردی مفید و مؤثر بداند. به‌ آنها یادآور شوید که چقدر بابت کمکی که به شما می‌کنند، از آنها ممنون هستید و از کارشان تعریف کنید.

این تکنیک علاوه بر ایجاد روابط صمیمی بین شما و فرزندتان، باعث می‌شود که کودک مسئولیت پذیری داشته باشید و او از کمک به دیگران لذت ببرد.


عشق و علاقه‌تان را هر روز به فرزندتان ابراز کنید

 

روابط والدین با فرزند

هر روز با انجام بعضی کارهای کوچک عشق خود را به فرزندتان نشان بدهید. مثلا یک یادداشت برای او در ظرف غذایش قرار دهید، برای باهم بودن در تعطیلات آخر هفته برنامه ریزی کنید و هنگامی که با شما صحبت می‌کند تمام توجه خود را به فرزندتان معطوف کنید. با همین ترفندهای به‌ظاهر کوچک رابطه‌ی بین شما و فرزندتان بهتر و دوستانه‌تر خواهد شد.

هر روز به او یادآور شوید که چقدر برای شما عزیز و ارزشمند است تا رابطه‌ی او با شما عمیق و آسیب‌ناپذیر باشد.

منبع : https://keramatzade.com/Habits-that-strengthen-the-relationship-between-the-family-and-the-childa

 

https://keramatzade.com/What-is-the-role-of-the-father-in-the-development-and-upbringing-of-the-child-

قش پدر در توسعه و تربیت فرزند چه می باشد؟

 

تربیت فرزندان توسط پدر

شاید بسیاری از افراد حتی در دنیای مدرن امروزی تصور کنند که تربیت فرزندان فقط برعهده‌ی مادران است و پدران تنها مسئول تأمین مخارج خانواده هستند. اما تحقیقات نشان می‌دهد که نقش پدر در تربیت فرزند چیزی نیست که بتوان به‌راحتی نادیده گرفت. در این مطلب بیشتر به این موضوع مهم می‌پردازیم. لطفا با ما همراه باشید.

براساس تحقیقات روانشناسی، 3 روش تربیتی متفاوت در بین والدین وجود دارد:

    والدین مقتدری که کمتر محبت می‌کنند و کنترل بالایی روی فرزندان‌شان دارند؛
    والدینی که اقتدار آنها همراه با عشق و محدودیت است. در این مورد کنترل به‌ میزان معمول و محبت بین اعضای خانواده زیاد است، بحث و گفت‌وگو بین اعضای خانواده صورت می‌گیرد، ولی والدین هم‌چنان کنترل و نظارت خود را دارند؛
    والدینی که محبت خیلی زیاد و کنترل بسیار کمی روی فرزندان خود دارند. در این گروه کودکان کاملا مرکز توجه هستند و به نوعی فرزندسالاری در خانواده حاکم است.


پدران چه نقشی در تربیت فرزندان دارند؟

 

پدر در تربیت فرزندان

همان‌طور که می‌دانید، هر دو والد (پدر و مادر) نقش بسیاری مهمی در تربیت فرزندان دارند. مادران بیشتر نیازهای تغذیه‌ای فرزندان را تأمین می‌کنند. درحالی‌که پدران بیشتر تمایل دارند با کودکان بازی کنند. این بازی‌ها حتی گاهی ممکن است فیزیکی و خشن باشند. امروزه نقش پدر در تربیت فرزندبسیار بیشتر از گذشته شده است. برای مثال کارهایی مانند تعویض پوشک، خواباندن کودک، بردن کودک نزد پزشک و همکاری در کارهای منزل را انجام می‌دهند.

در اواخر سال 1980 روی گروهی از والدین تحقیقاتی صورت گرفت و از آنها خواسته شد تا مدتی با کودکان خود بازی کنند. براساس نتایجی که از این تحقیق به‌دست آمد، پدران بیشتر سعی داشتند که با بچه‌ها بازی‌های فعال و پرتحرک انجام دهند. به‌عنوان مثال بچه‌ها را به هوا بیندازند یا روی زمین بچرخانند، اما بازی‌های مادران بیشتر بر پایه‌ی فعالیت‌های آموزشی و یادگیری مهارت است؛ مثل بازی با انگشتان دست، خواندن آواز یا بی‌سروصدا نشستن.

براساس تحقیقات بخش روانشناسی دانشگاه کمبریج، کودکان برای بازی‌کردن بیشتر سمت پدرشان می‌روند و در موقع استرس و ناراحتی به مادرشان پناه می‌برند.


تأثیر وجود پدر در روند رشد کودکان

 

اهمیت پدر در تربیت فرزند

در دوران نوجوانی، بچه‌ها بیشتر به همسالان خود نگاه می‌کنند و می‌خواهند شبیه آنها باشند؛ اما اگر از آنها بپرسید می‌خواهند در آینده چگونه فردی باشند، والدین خود را درنظر می‌گیرند.

هنگامی‌ که بچه‌ها خودشان والد می‌شوند، برای بایدها و نبایدهای زندگی‌شان به والدین‌ خود نگاه می‌کنند. برای مثال، پدر تأثیر بسیار زیادی در افزایش عزت‌ نفس در یک دختر و رشد شخصیت او به‌عنوان یک خانم دارد. برای نمونه با بررسی زندگی افرادی مثل هیلاری کلینتون، مادلین آلبرایت (وزیر امور خارجه‌ی سابق ایالات متحده‌ی آمریکا) و بسیاری از زنان برجسته‌ی علمی می‌بینیم که پدران آنها نفوذ زیادی در دختران‌شان داشته‌اند.


روابط پدرو چه تأثیری روی فرزندان دارد؟

پدر در تربیت فرزند دخترمادر

هرقدر روابط بین پدرومادر بهتر باشد، به همان اندازه کودکان بیشتر موارد عاطفی و کارهای مشترک را می‌بینند و درک می‌کنند. زمانی‌که والدین به‌صورت گروه با عملکرد خوب کار می‌کنند، کودکان یاد می‌گیرند که چطور کارها را انجام دهند. البته مشاجره‌ی بین زوجین طبیعی است، اما موضوع اصلی این است که والدین چطور با وجود اختلاف نظری که با یکدیگر دارند، مؤدب هستند و به یکدیگر احترام می‌گذارند. به‌این‌ترتیب، فرزندان یاد می‌گیرند که چطور با مدیریت درست مشکلات را برطرف کنند.

برخی تحقیقات نشان می‌دهند «رفتار والدین» نوعی ارتباط بین روابط پدرومادر و نتایج نوجوانان است.

والدینی که به‌دلیل روابط ضعیف‌شان دچار پریشانی، افسردگی و ناراحتی هستند، وظایف خود را به‌عنوان والدین به‌خوبی انجام نمی‌دهند. به همین دلیل نوجوانان آنها نیز رفتار مناسبی نخواهد داشت. برای مثال آریگا (Arriaga) و فوشه (Foshee)، هنگام بررسی سوابق خشونت نوجوانان دریافتند نوجوانانی که والدین آنها مرتکب خشونت‌های خانگی می‌شوند، بیشتر در معرض روابط پرخطر قرار می‌گیرند.

از سوی دیگر، روابط زناشویی مناسب و رفتارهای حمایتی والدین می‌تواند تأثیر مثبتی در رشد کودکان داشته باشد. براساس گزارش‌ها، فرزندان مادرانی که از روابط زناشویی و نوع رفتار پدر با فرزند خود رضایت دارند، از نظر روانی در شرایط بهتری هستند.
 


تفاوت رابطه‌ی پدر و پسر با رابطه‌ی پدر و دختر
 
پدر در تربیت فرزند پسر

روابط پدر با فرزندان تفاوت‌های بسیار زیادی دارد. عوامل زیادی مثل سن پدر یا تعداد اعضای خانواده می‌تواند در این رابطه نقش داشته باشد و این تفاوت روابط بیشتر از حدی است که بتوان پیش‌بینی کرد.

برای مثال ممکن است بعضی از پدران برای دختران‌شان که در سنین نوجوانی هستند بسیار سخت‌گیر باشند. همچنین ممکن است پدر، در اینکه چطور یک دختر روابط عاطفی آینده‌اش را مدیریت کند نقش سازنده داشته باشند.

در دوران نوجوانی بعضی از پسرها دوست دارند که مردانگی خودشان را نشان دهند، اما سرانجام پدرها و پسرها می‌توانند رابطه‌ی دوستانه برقرار کنند. رابطه‌ی پدر با فرزندان انواع مختلفی دارد و فقط به یک نوع ختم نمی‌شود.
فرزندان با چه روش‌هایی می‌توانند علاقه‌ی خود را به پدرشان بیان کنند؟

پدرها باید همان رفتار محبت‌آمیزی را که با همسران‌شان دارند، با فرزندان‌شان نیز داشته باشند و به صحبت‌های آنها گوش دهند.

هنگامی‌که کودکان چیزی را با خلاقیت خودشان می‌سازند و به پدرشان هدیه می‌دهند، یا حتی برای او یک یادداشت می‌نویسند و به او می‌گویند «پدر من همیشه شما را دوست دارم»، پدر باید عکس‌العمل مناسبی نشان دهد.

تأثیر و قدرت کلمات را دست‌کم نگیرید، استفاده از کلمات هم بسیار مهم است. بعضی از مردان از بیان محبت خود به‌خصوص به پسران‌شان، خودداری می‌کنند. درنتیجه پسران آنها هم نمی‌توانند به صورت مستقیم به پدرشان ابراز علاقه کنند. این ابراز علاقه می‌تواند شامل محبت کلامی یا فیزیکی باشد.

برای نوجوانان عصر جدید، استفاده از متن‌ها و ایمیل بسیار مفید است. می‌توانید برای پدرتان یک آهنگ مناسب بفرستید. لازم نیست که حتما آن آهنگ با صدای بلند بگوید «دوستت دارم»، اما همین که محتوای آن نشان دهد «به فکرت هستم» خوب است. شاید برای شما اهمیت زیادی نداشته باشد، اما پدرها این ارتباط را دوست دارند. به‌خصوص زمانی که روابط مشترک در خانه وجود ندارد، این کار می‌تواند زمینه‌ای برای ایجاد رابطه‌ی مناسب پدر و فرزندی باشد.

در آخر به‌یاد داشته باشید که افراد مختلفی ممکن است نقش پدرانه در زندگی‌تان داشته باشند. روز پدر فرصت مناسبی است که مردان مهم زندگی‌تان را به‌یاد بیاورید و به آنها بگویید: «دوستت دارم».
 

منبع : https://keramatzade.com/What-is-the-role-of-the-father-in-the-development-and-upbringing-of-the-child-
 

https://keramatzade.com/How-can-we-influence-the-expression-

چطور می توانیم با فن بیان،تاثیرگذاری داشته باشیم؟

فن بیان چیست

فن‌ بیان در گفتار و نوشتار، یک هنر متقاعدسازی باستانی و قدیمی است. در طول سال‌های متمادی، سیاست‌مداران و مبلغان باعث بدنام شدن این مهارت شده‌اند. برخی با آن به مثابه پیچاندن و دور زدن حقیقت و یا حتی شیوه‌ی ارتباطی غیراخلاقی و نوعی حقه‌بازی، برخورد می‌کنند. در حالی که فن‌ بیان چیزی نیست جز برقراری ارتباط و متقاعدسازی شفاف و موثر. فن‌ بیان راهی است برای عمیق شدن در یک موضوع و بیان شفاف نظرات و ایده‌ها و به اشتراک گذاشتن دانش خود با دیگران.

فن بیان 5 قانون کلی دارد. اگر چه وضع‌کننده اصلی و دقیق این قوانین نا شناخته است، ولی عمدتاً به آریستوتتل، متفکرین و فلاسفه‌ی دیگری از عصر کلاسیک نسبت داده شده‌اند. این 5 قانون کلی عبارت‌اند از:

    ابداع و ابتکار
    تنظیم
    سبک
    به خاطر سپردن
    رساندن پیام

این 5 قانون، چارچوبی برای سازماندهی سخنان و نظرات شما ارائه می‌کند که بتوانید آنها را به شکل مؤثرتری به گوش مخاطبان خود برسانید.
چرا باید فن‌ بیان را بیاموزیم

به چندین دلیل آموختن و درک اصول پایه‌ای فن بیان اهمیت دارد.

یادگیری استراتژی‌های کلاسیک فن‌ بیان به شما کمک می‌کند تا بتوانید توانایی خود برای ارتباط برقرار کردن با دیگران را ارتقا دهید. فن‌ بیان به شما ابزاری می‌دهد تا با استفاده از آنها بتوانید ارتباط شفاف با دیگران برقرار کنید و نظرات خود را با اشتیاق و توانایی متقاعد کردن دیگران، بیان کنید و به شکل کارآمدی بر دیگران تاثیرگذاری داشته باشید. اگر فن بیان را بیاموزید، می‌توانید با تکنیک‌های متقاعد‌سازی که ممکن است دیگران علیه شما و برای تحمیل کردن نظرشان به شما استفاده کنند، آشنا شوید.
چطور برای برقراری ارتباط با دیگران، قوانین فن‌ بیان را به کار ببریم

در ادامه خواهیم دید که برای اینکه به شکل کارآمدتری با دیگران ارتباط برقرار کنیم، چطور باید از قوانین فن‌ بیان استفاده کنیم.


قانون شماره 1 : ابداع و ابتکار

 

فن بیان و سخنوری

در این قانون، هدف تحقیق پیرامون موضوع مورد نظر و یافتن بهترین جملات و رویکردها برای متقاعد کردن مخاطبان است که یکی از اساسی‌ترین مراحل در برنامه ریزی برای ارتباط برقرارکردن است.
ابتدا به خوبی در مورد موضوع موردنظرتان فکر کنید. بدین منظور برای سازماندهی تفکر خود می‌توانید از چهار نوع سوال استفاده کنید.

    سوالات مربوط به ماهیت: در این سوالات به ماهیت موضوع نگاه می‌شود. اهمیت موضوع چیست؟ ریشه‌ی مشکل کجاست؟ کدام یافته یا تحقیق نظر شما را تأیید یا رد می‌کند؟
    سوالات مربوط به تعاریف: موضوعی که می‌خواهید در مورد آن صحبت کنید را ابتدا تعریف کنید و عناصر مختلف آن را تحلیل کنید. ازخود بپرسید آیا ابهامی در تعاریف و اصطلاحات وجود دارد؟ آیا می‌توان تفسیر متفاوتی از آنها داشت؟
    سوالات مربوط به کیفیت: در این مورد اصول اخلاقی و کیفیت نظرات خود را بررسی می‌کنید. چه ارزش‌هایی نظرات شما را تحت تأثیر قرار داده‌اند؟ و نتیجه‌گیری شما تا چه اندازه معتبر است؟
    سوالات مربوط به قلمرو قدرت: این مورد در ارتباط با کانال ارتباط است. آیا بهترین حالت را برای انتقال پیام خود انتخاب کرده‌اید؟ (مانند ایمیل، تلفن و…) همچنین به خوبی در مورد اقداماتی که می‌خواهید مخاطبان‌تان پس از شنیدن صحبت‌های شما انجام دهند فکر کنید و بررسی کنید تا چه حد می‌توانید انجام این اقدامات را در نظر آنها ساده کنید.

هنگامی که می‌خواهید چارچوب اولیه‌ی صحبت‌های خود را انتخاب کنید، به اندازه‌ی کافی برای تعریف موضوع مورد‌نظرتان وقت بگذارید. در مورد آن به جمع آوری اطلاعات بپردازید، و مطمئن شوید که تحقیقات‌تان را بر پایه‌ی اطلاعات و منابع معتبر و موثق صورت داده‌اید. سپس مخاطبان خود را مورد بررسی قرار دهید. آنها چه کسانی هستند؟ چه پیش زمینه‌ی فرهنگی دارند؟ سطح درک آنها از موضوع تا چه حد است؟ چه نیاز یا خواسته‌ای از گوش دادن به صحبت‌های شما دارند؟

اگر مخاطبان شما را افراد متفاوت و مختلفی تشکیل می‌دهند آنها را بخش‌بندی کنید تا درک‌تان از نیازهای هر گروه افزایش یابد. به یاد داشته باشید ابتکار مهم‌ترین قانون از 5 قانون کلی فن‌ بیان است. بیشتر وقت خود را صرف پیاده‌سازی این قانون کنید.


قانون کلی شماره 2 : تنظیم

 

فن بیان در کار

تنظیم عبارت است از فرایند سازماندهی اطلاعات جهت یافتن بهترین راه برای متقاعد کردن مخاطبان. برای انجام این کار می‌توانید از روش‌های مختلفی استفاده کنید. فرمت معمول این کار که در اینجا آمده است را به شما پیشنهاد می‌دهیم:

    مقدمه
    بیان حقایق ( اطلاعات پیش زمینه‌ای)
    دسته‌بندی ( خلاصه‌ای از کلیه صحبت‌هایی که می‌خواهید انجام دهید.)
    اثبات ( صحبت‌های منطقی و مستدل / متن اصلی سخنرانی یا نوشتار)
    رد کردن ( بر طرف کردن ایرادات و یا مخالفت‌هایی که با صحبت‌های شما شده)

 

   نتیجه گیری

 

اینکه چگونه صحبت‌های خود را تنظیم کنید به کانال و شیوه‌ی ارتباطی که انتخاب می‌کنید، بستگی دارد. نوع بستر ارتباطی، نظیر نوشتن ایمیل تأثیرگذار، آماده‌سازی یک ارائه‌ی عالی، وبلاگ نویسی و برگزاری ملاقات موثر، معیار مناسبی در انتخاب استراتژی مناسب برای ساختاردهی و سازماندهی پیام‌تان خواهد بود. وقتی پیام خود را آماده و مشخص کردید.


قانون کلی شماره 3: سبک

 

فن بیان با مشتری

این قانون مشخص می‌کند که چگونه ایده‌ها و نظرات خود را بیان کنید. انتخاب سبک مسئله‌ی مهمی است، چراکه بدون آن مخاطبان نمی‌توانند به آنچه که می‌گویید اعتماد کامل داشته باشند. به عنوان مثال تصور کنید که دو نفر از اعضای تیم شما، محمد و فرزانه، در حال ارائه‌ی مطالب به هیئت مدیره شرکت شما هستند. محمد با لکنت صحبت می‌کند و از استعارات پیچیده و کلمات بسیار تخصصی استفاده می‌کند و باعث گیج شدن مخاطبان خود می‌شود. فرزانه با اشتیاق و ظرافت با مخاطبان ارتباط برقرار می‌کند. او از جملات ساده ولی تأثیرگذار استفاده می‌کند و به نظر می‌رسد که از ارائه‌ی نظرات و ایده‌های خود به آنها لذت می‌برد.

اگر شما مخاطب این دو نفر بودید به سخنان کدام‌شان اعتماد بیشتری داشتید؟ به احتمال بسیار جذب سخنان فرزانه می‌شدید، چرا که حرفه‌ای بودن، هوش و اعتبار را در او می‌بینید و متوجه می‌شوید به آنچه که می‌گوید اعتقاد کامل دارد. سبک شما، به مخاطبان‌تان و شیوه و بستر ارتباطی‌ای که برای انتقال پیام به آنها استفاده می‌کنید، بستگی دارد. سبک‌ها شامل شیوه‌های مختلف صحبت کردن، استفاده از استعارات، نحوه‌ی قصه‌پردازی و حتی جلوه‌های بصری می‌شوند. برای اینکه سبک تاثیرگذارتری داشته باشید، از جملات کوتاه، ساده و با احساس استفاده کنید. تا جایی که می‌توانید سخنان و یا نوشتار خود را زیبا کنید و از کلماتی استفاده کنید که تصورات و احساسات مخاطبان را تحت‌تأثیر قرار دهند.


قانون کلی شماره 4: به خاطر سپردن

 

جذب افراد با فن بیان

علاوه بر نوشتن سخنان، سخنران باید صحبت‌های خود را به خاطر نیز بسپارد. به سخنرانان توصیه می‌شود که سخنان بزرگان، داستان‌های مرتبط با موضوع و ایده‌های دیگر را جستجو کرده و به خاطر بسپارند تا بتواند در سخنرانی‌های فی‌البداهه‌ای که ممکن است پیش آید از آنها استفاده کنند. این قانون به این معنی است که باید سخنرانی خود را به‌طور کامل تمرین کنید (یا به اندازه‌ی کافی با موضوع آشنا باشید).

پیام‌ها و صحبت‌های شما نیز باید طوری باشد که به‌سادگی در ذهن مخاطبان‌تان نقش ببندد. ایده‌ها، داستان‌ها و جلوه‌های بصری را که می‌خواهید استفاده کنید بررسی کنید. چه تضمینی وجود دارد که مخاطبان شما بلافاصله پس از تمام شدن سخنان و یا متن شما، آن را فراموش نکنند؟ چگونه می‌توانید اثر عمیقی بر آنان گذاشته و احساسات آنها را بر انگیخته کنید.


قانون کلی شماره 5: رساندن پیام

 

فن بیان در بازاریابی

قانون شماره 5 مشخصا بر نحوه ارتباط برقرارکردن شما با دیگران تمرکز دارد و شامل زبان بدن، لحن و صدا، طرز بیان، فصاحت، حرکات و ژست شما در حین صحبت کردن است. برای رساندن پیام خود به دیگران باید بین خود و مخاطبان‌تان ایجاد اعتماد کنید. آنها باید بپذیرند که شما معتبر، موثق و قابل‌اعتماد، مطمئن و هوشمند بوده و از دانش کافی پیرامون موضوع مورد‌بحث برخوردار هستید. چه برای مکالمات فی‌البداهه و چه برای یک سخنرانی از پیش تعیین‌ شده، به این نکته توجه داشته باشید.

یکی دیگر از مواردی که باید به آن اهمیت دهید، زمان‌بندی است. فارغ از اینکه می‌خواهید سخنرانی کنید، یک تماس تلفنی دارید یا می‌خواهید ایمیل یا نامه‌ای بنویسید، زمان‌بندی نیز یکی از قسمت‌ها مهم رساندن پیام است. به این فکر کنید که چه زمانی موثرترین زمان برای برقراری ارتباط با مخاطب است. به عنوان مثال، ممکن است اعضای تیم شما علاقه‌مند نباشند درست قبل از تعطیلات یا آخر هفته، خبر بد و یا غیرضروری به آنها بدهید. بنابراین اگر ایمیل خود را در یک زمان مناسب ارسال کنید، ممکن است اثرگذاری بیشتری داشته باشد.

 

منبع : https://keramatzade.com/How-can-we-influence-the-expression-

 

دانلود PDF مقاله : چطور می توانیم با فن بیان،تاثیرگذاری داشته باشیم؟

https://keramatzade.com/What-is-spiritual-tranquility-

لازمه‌ی تسلط بر اوضاع و تصمیم گیری منطقی است.

آرامش روحی چیست؟

همه‌ی ما گاهی از دست استرس‌های روزمره کلافه می‌شویم و احساس می‌کنیم که دیگر هیچ نیرویی در بدن نداریم. اما برای اینکه بتوانیم در هنگام عبور از سختی‌ها و مشکلات زندگی به کاهش استرس و اضطراب‌‌مان کمک کنیم. در این مقاله راهکارهای مفیدی برای غلبه بر اضطراب و رسیدن به آرامش اعصاب را به شما معرفی خواهیم کرد.
 


1. آهسته نفس بکشید

آرامش روحی با قرآن

به تغییراتی که در زمان‌های مختلف در نفس‌کشیدن‌تان ایجاد می‌شود دقت کنید. وقتی عصبانی و مضطرب نیستید، چگونه نفس می‌کشید؟ وقتی مضطرب هستید چطور؟ استرس موجب تنفس سریع می‌شود، باید سعی کنید آهسته و یکنواخت نفس بکشید. با انجام روزانه‌ی تمرینات مراقبه می‌توانید طرز نفس‌کشیدن‌تان را اصلاح کنید. نفس‌کشیدنِ درست، ازجمله اقدامات پیشگیرانه‌ی مناسب برای سرکوب اضطراب‌ و ناآرامی است.


2. به ذهن‌تان استراحت بدهید

همه‌ی افکار و نگرانی‌های مزاحم را از ذهن‌تان پاک کنید. هروقت مضطرب و پریشان‌خاطر می‌شوید، بد نیست ذهن‌تان را چند لحظه‌ای از هرآنچه آزارتان می‌دهد خالی کنید. اصلا خوب نیست که در تمامی لحظات روز روی مشکلات‌تان متمرکز باشید. برای اینکه توجه‌تان را راحت‌تر از روی افکار آزاردهنده بردارید، می‌توانید «تصویرسازی‌ هدایت‌شده» را امتحان کنید. تصویرسازی هدایت‌شده تمرینی است که کمک‌تان می‌کند تا خودتان را در فضایی خیالی که باعث آرامش‌تان می‌شود مجسم کنید (مثلا کنار دریا یا در باغی خلوت) و برای رویارویی با مشکلات، قدرتی دوباره بگیرید.


3. حد و مرز مشخص کنید

آرامش روحی روانی

گاهی لازم است که یک یا چند قدم به‌عقب بردارید و بین خودتان و کسی که آرامش‌تان را بهم زده است، فاصله ایجاد کنید. وقتی خودتان را تحت فشار احساس می‌کنید، بد نیست اندکی فاصله بگیرید و تمام انرژی‌تان را در کشاکش ماجرا تخلیه نکنید. همین‌که حدومرزی محافظتی برای خودتان داشته باشید، کمک‌تان می‌کند تا شاید به دیدگاه و راه‌حل جدیدی برای درک بهتر و مقابله‌ی مؤثرتر با موقعیت‌های دشوار برسید.


4. خودتان را سرحال بیاورید

چگونه آرامش روحی پیدا کنیم - به خودتان حال دهید

کمی از مشکلات‌تان کناره بگیرید و برای آرامش خودتان وقت بگذارید. مثلا در وان حمام دراز بکشید و از لذت غوطه‌وری در آب سرشار شوید. قدم‌زدن در پارک یکی دیگر از روش‌هایی است که می‌توانید خودتان را به کمکش سرحال بیاورید. یا اگر هم اهل کتاب‌خوانی هستید، روی کاناپه وِلو شوید و رمانی سرگرم‌کننده بخوانید.


5. واکنش‌های آنی نشان ندهید

آرامش روحی و جسمی

خیلی از ما گاهی در برابر مشکلات، به‌اشتباه واکنش‌های زیاد و سریع نشان می‌دهیم و بدون اینکه همه‌ی حقایق را درنظر بگیریم، کاری می‌کنیم که مشکلات‌مان بیشتر درهم‌وبرهم شوند. به‌جای اینکه زود واکنش نشان بدهید، کمی صبر کنید. درست است که بالاخره بی‌تفاوت هم نمی‌توان بود و بالاخره باید حرکتی از خودتان نشان بدهید، اما هر واکنشی که بروز می‌دهید، لطفا با درنگ کافی و از روی فکر باشد. اتفاقا اگر با آرامش جلو بروید و پیش از هر واکنشی موقعیت را خوب بسنجید، زودتر به نتیجه خواهید رسید. پس قبل از اینکه درمورد نحوه‌ی واکنش‌تان تصمیم بگیرید، همه‌ی جوانب را یک‌به‌یک بررسی کنید.


6. کودک درون‌تان را دریابید

مراقب خوبی برای کودک درون‌تان باشید. ما بزرگ‌ترها وقتی گرفتار سختی‌های زندگی می‌شویم و خودمان را ناتوان حس می‌کنیم، اغلب اوقات به‌یاد ترس‌ها و تنهایی‌هایی کودکی‌مان می‌افتیم. بچه‌ها وقتی احساس کوچکی و درماندگی می‌کنند، همه‌ی نگاه‌شان به مراقبت و حمایت پدرومادرشان است. پس شما هم کودک درون‌تان دلگرم کنید و به او بگویید که می‌دانید هر دو نفرتان این دوران سخت را پشت سر خواهید گذاشت. خودتان را در آغوش بگیرید و اصلا هم از این کار خجالت نکشید.


7. به صدای سرزنش‌گر درون‌تان گوش نکنید

ما آدم‌ها گاهی بدترین دشمن خودمان می‌شویم و به‌همین‌خاطر بعضی اوقات لازم است که صدای سرزنش‌گر درون‌مان را خاموش کنیم. خودتان را برای اینکه به اهداف‌تان نرسیده‌اید و نواقصی دارید سرزنش نکنید. وقتی می‌دانید که تمام تلاش‌تان را کرده‌اید، فقط آرام باشید و دیگر به صدای سرزنش‌گر درون‌تان توجه نکنید. درعوض آن عیب‌جویی‌های ناخوشایند را به تحسین نقاط قوتی که داشته‌اید تغییر بدهید.


8. از دیگران کمک بخواهید

آرامش روحی در زندگی

هیچ اشکالی ندارد که کمک بخواهید. اگر قرار باشد که همیشه تمام سختی‌ها را دست‌تنها به‌دوش بکشیم، شکی نیست که پریشان و بی‌نهایت خسته خواهیم شد. اگر جزو آن‌دسته افرادی هستید که هرگز از کسی کمک نمی‌خواهید و همیشه میل دارید خودتان تنهایی کنترل اوضاع را به‌دست بگیرید، خوب است که مدام با خودتان تکرار کنید: «اشکالی نداره کمک بخوام.» پس به‌دنبال کسی بگردید که بتوانید سرتان را روی شانه‌های گرمش بگذارید و کمی استراحت کنید.


9. تنهایی سفر بروید

گفتیم که می‌توانید با ترفندهایی همچون انجام تمرینات کوتاه مراقبه یا درازکشیدن نیم‌ساعته در وان کمی از استرس‌های روزمره‌تان کم کنید. اما گاهی حجم اضطراب و پریشانی‌هایمان آن‌قدر زیاد و تحمل‌ناپذیر است که با این چیزها کم نمی‌شود. در چنین مواقعی شاید بد نباشد چند روزی با خودتان خلوت کنید. فقط کافی است از محل کارتان مرخصی بگیرید و عازم سفر شوید. سفرهای عادی می‌توانند استرس‌های خودشان را داشته باشند، اما این‌ قبیل خلوت‌کردن‌ها مایه‌ی تسلی و آرامش روح خواهند بود. خواهید دید که با انرژی تازه به خانه برمی‌گردید و برای رویارویی با استرس‌های روزمره آماده‌تر می‌شوید.

 

منبع : https://keramatzade.com/What-is-spiritual-tranquility-
 

https://keramatzade.com/What-is-the-consultation-

نیستند، ممکن است بدون هیچ تعمدی راهنمایی اشتباه بکنند.

نتیجه مشورت کردن چیست؟

مشورت کردن با دیگران، چه درباره‌ی زندگی و چه درباره‌ی کسب‌وکار می‌تواند به تصمیم گیری درست و کاهش احتمال خطا کمک کند، اما به‌شرط اینکه از شخص شایسته‌ای مشورت بگیرید. گاهی افراد با اینکه نیتی جز یاری و همراهی ندارند، صرفا چون از همه‌ی جوانب قضیه مطلع نیستند، ممکن است بدون هیچ تعمدی راهنمایی اشتباه بکنند. در این مقاله 6 نشانه در اختیار شما قرار می‌دهیم که دریابید شخص مناسبی را برای مشورت کردن انتخاب نکرده‌اید.


1. مشورت‌ دهنده فاقد صلاحیت است

مشورت

بروس کامِرون (Bruce Cameron)، مربی و مشاور، معتقد است که هرکسی دیدگاه‌های خودش را دارد، اما نه به این معنی که همیشه می‌توان به افکار و عقاید دیگران اعتماد کرد. اگر در دستاوردها یا سابقه‌ی مشورت‌دهنده هیچ نشانی حاکی از صلاحیت او برای اظهارنظر درباره‌ی قضیه‌ی خودتان نمی‌بینید، بهتر است مشورتش را نادیده بگیرید.

کامِرون می‌گوید: «اگر مشورت‌دهنده شخصی تصادفی است و حتی زمینه‌ی کاری‌اش با شما یکسان نیست، باید اعتبار مشورت دریافتی و مشورت‌دهنده را دوباره ارزیابی کنید.» به‌توصیه‌ی اِپریل مَسینی (April Masini)، کارشناس روابط بین‌فردی، «به‌ویژه درباره‌ی مشورت کسانی که به مصلحت و منافع طرف مقابل نمی‌اندیشند، باید بسیار محتاط بود. کسانی که حواس‌شان به شما هست و به شما و موفقیت‌تان اهمیت می‌دهند، بهترین افراد برای مشورت هستند.» همچنین خودتان را به مشورت کسانی که وانمود به خیرخواهی می‌کنند اما درواقعیت دل‌شان به موفقیت‌تان راضی نیست، نسپارید.


2. مشورت دریافتی با موقعیت شما جور نیست

مشورت با خدا

مشورتی که ربط چندانی به مورد و کار شما ندارد، معمولا راهنماییِ خوبی نیست. جِرِمی گرینبِرگ (Jeremy Greenberg)، استراتژیست کسب‌وکار، می‌گوید: «افراد معمولا براساس تجربیات خودشان مشورت می‌دهند که آن هم شاید با موقعیتی که مشورت‌گیرنده درگیر آن است مطابقت نداشته باشد.» پس هرگاه مشورتی دریافت کردید که بیشتر به تجربه‌ی خود مشورت‌دهنده مربوط است، از خودتان بپرسید که آیا تجربه‌ی فلانی با موقعیتی که من هم‌اکنون درگیرش هستم هم‌خوانی دارد یا نه.

به‌گفته‌ی گرینبِرگ، معمولا تطابق درخور توجهی وجود ندارد و در بسیاری موارد ازجمله قضایای شغلی یا جابه‌جایی تا حد زیادی ترجیحات فردی در کار است.


3. مشورت‌دهنده بدون اینکه گوش کند فقط حرف می‌زند

مشورت با قرآن

اگر مشورت‌دهنده زیاد از «باید» استفاده می‌کند مراقب باشید. مشورت‌دادن خوب نیازمند اطلاع از شرایط طرف مقابل است و زمانی مشورت‌دهنده می‌تواند به‌درستی از شرایط‌تان مطلع شود که وقت بگذارد و سؤالاتی از شما بپرسد.

کامِرون می‌گوید: «اغلب مشورت‌دهندگان خوب، پیش از بیان سخنان حکیمانه‌شان، سؤالات روشن‌کننده می‌پرسند.»


4. مشورت صرفا حول محور نتیجه‌ی نهایی می‌چرخد و نه فرایند تصمیم گیری

مشورت در اسلام

به‌توصیه‌ی گرینبِرگ، درباره‌ی مشورت‌هایی که فقط بر خود تصمیم متمرکزند و درخصوص مراحل تصمیم گیری کمکی نمی‌کنند محتاط‌تر رفتار کنید، چراکه فرایند ارزیابی به‌اندازه‌ی جواب نهایی حائز اهمیت است.

گرینبِرگ می‌گوید: «ارزیابی نقاط قوت و ضعف گزینه‌های موجود، نه‌تنها کمک‌تان می‌کند که بهترین تصمیم را بگیرید، بلکه درجه‌ی پشیمانی را به حداقل می‌رساند و باعث می‌شود که از تصمیم‌تان راضی‌تر باشید.»
 


5. مشورت‌دهنده جهت‌گیری احساسی دارد

مشورت کردن

وقتی از کسی مشورت می‌گیریم، درواقع قصد داریم نظر بی‌طرفانه‌ی شخص دومی را بشنویم. اما به‌عقیده‌ی گرینبِرگ اگر مشورت‌دهنده به‌لحاظ احساسی درگیر شده باشد، گاهی بهتر است که مشورتش را نادیده بگیرید.

گرینبِرگ می‌گوید: «غلیان احساسی زیاد می‌تواند نشانه‌ی جهت‌گیری مشورت‌دهنده باشد. شاید او برنامه‌ای در سر دارد که با برنامه‌‌ی شما نمی‌خواند.»


6. مشورت دریافتی با حس درونی‌تان مغایر است

مشورت با همسر

اگر ندای درون‌تان با مشورت دریافتی مخالف است، شاید بد نباشد که به حس درونی‌تان اعتماد کنید. مَسینی در این‌باره می‌گوید: «احتمال زیادی وجود دارد که حس‌تان درست باشد.» البته که مشورت کردن خوب است، اما خیلی اوقات هم که به‌دنبال مشورت با دیگران هستیم، خودمان می‌دانیم که بهتر است چه تصمیمی بگیریم.

به‌گفته‌ی مَسینی، گاهی مشورت‌ها فقط باعث می‌شوند که در تصمیمات‌مان تجدیدنظر کنیم و از انجام آنچه بهترین است منصرف شویم. اما شاید گاهی بهتر باشد که به خودمان گوش کنیم، چراکه بالاخره بهتر از هرکس دیگری خودمان را می‌شناسیم.


چگونه به مشاوره‌ی غلط پاسخ بدهیم؟

مشورت با روانشناس

اگر متوجه شدید که درحال دریافت مشورت درستی نیستید، باز هم می‌توانید ادامه‌ی صحبت‌های طرف مقابل را بشنوید. به‌اعتقاد گرینبِرگ، «اشکالی ندارد به مشورتی که لزوما کمک‌کننده نیست گوش کنید.» شاید مشورت کردن با طرف مقابل به‌کارتان نیاید، اما حداقل می‌توانید از خلال صحبت‌هایش به چیزی درباره‌ی خود آن شخص پی ببرید که بعدها به‌دردتان بخورد یا حتی می‌توانید در فکرتان، برای طرف مقابل استدلال مخالف بیاورید.

گرینبِرگ می‌گوید: «مهم این است که وقتی می‌فهمید مشورتی مشکوک است، تحت‌تأثیر قرار نگیرید.»

پیشنهاد گرینبِرگ این است که اگر مشورت‌دهنده پافشاری کرد و در معذورات قرار گرفتید، از او تشکر کنید و بگویید که برای فکر‌کردن و هضم صحبت‌هایش به زمان بیشتری احتیاج دارید. شاید طرف مقابل اصرار داشته باشد که به مشورتش گوش کنید، اما اگر می‌دانید که مشورت کردن با او بی‌فایده است، مؤدبانه و مختصر توضیح بدهید که سخنانش بسیار مفید بود، اما اکنون باید خودتان کمی بیشتر به قضیه فکر کنید.

مَسینی هشدار می‌دهد که در چنین شرایطی خودتان را درگیر سروکله‌زدن نکنید، چراکه نتیجه‌ی خاصی برای‌تان نخواهد داشت. درعوض مؤدبانه خودتان را برهانید!
 

 

منبع : https://keramatzade.com/What-is-the-consultation-