
کسانی که به دنبال کسب موفقیت در بازاریابی هستند باید مهارت های فن بیان خویش را تقویت کنند. به کمک مطالعه و تجربه می توانید به طور حرفه ای مهارت های فن بیان در بازاریابی را کسب کنید و یا آن ها را بهبود ببخشید..
توانایی فن بیان و صحبت کردن با مخاطبان برای موفقیت بسیار ضروری است و البته خوب صحبت کردن میتواند احترام و توجه دیگران را به دنبال خود داشته باشد. با توجه به این توصیفات به این نتیجه میرسیم که ارزشمندترین دارایی انسان ذهنش میباشد. یکی از گرانبهاترین مهارتها، توانایی در خوب فکر کردن و بیان واضح پیام است؛ این مهارت بیش از هر مهارت دیگری به پیشرفت هر فرد کمک زیادی میکند.
البته باید به این مورد توجه کنید که برای خوب صحبت کردن و فن بیان باید اعتماد بنفس خود را افزایش دهید. قطعا خوب صحبت کردن و فن بیان در جمع در تمام مراحل زندگی به شما کمک خواهد کرد اما تنها اعتماد بنفس کافی نیست و دلایل مهمتری برای یادگیری فن بیان وخوب صحبت کردن با مخاطبان وجود دارد. هر چه بهتر و ترغیب کنندهتر صحبت کنید خودتان را بیشتر از هر وقتی دوست خواهید داشت زمانی که یاد میگیرید به نحوی تاثیر گذارتر از قبل صحبت کنید، تصور ذهنیتان از خودتان بالا میرود پس هر چه تصور ذهنیتان مثبتتر باشد عملکردتان خیلی بهتر خواهد شد.
عامل مشترک در تمام کسب و کارها در رضایت مندی مشتری، ارتباط مناسب با مشتریان است.
اگر به هر طریقی با مشتریان خود ارتباط دارید، بدون شک مهارتهای ارتباطی و فن بیان در ارتباط با مشتری میتواند تغییری شگرف در کسب و کار شما ایجاد کند.
بسیاری از فروشنده ها در موقع صحبت با مشتری بگونه ای حرف می زنند که مشتری متوجه صحبت آنها نمی شود.مشکلات عمده ای که دیده می شود شامل سرعت زیاد صحبت، لهجه داشتن، جویده حویده شدن برخی از حروف و کلمات است.
البته این تمرین ها نیازمند تکرار و ممارست برای فن بیان قوی است.
برخی افراد خیلی آرام صحبت می کنند و برخی خیلی تند.
در فروشندگی نحوه و سرعت صحبت ما بستگی به سرعت صحبت مشتری دارد یعنی اگر مشتری سریع حرف می زند ما هم سریع صحبت می کنیم و اگر کند حرفه می زند ماهم با آرامش و اهسته صحبت می کنیم.
اِاِ…، سلام به همگی…، اسم من، اِاِ…، امینه.
متأسفانه باید بگویم کسی به ادامه ی این سخنرانی گوش نمی کند. این مثال نشان می دهد که چگونه نداشتن اعتماد به نفس به فن بیان همهچیز لطمه میزند، مخصوصا به صدایتان.احساس کنید حرفی که میزنید، متعلق به خودتان است. با تمام اعتماد به نفسی که در دنیا وجود دارد، صحبت کنید. فرض کنید می خواهید با کاراتهبازی، تعدادی بلوک محکم را بشکنید. اندکی تردید باعث میشود به جای بلوک ها دستهای شما بشکنند.
مقالات مرتبط : مبهوت کردن افراد | فن بیان | فن بیان قوی | با اعتماد به نفس بالا صحبت کردن | صحبت کردن صحیح | میقاعد کردن افراد
کند ارتباطات بهتری برقرار کنید. می توانید بهترین اوج صدایتان را با گفتن «آ-ها» پیدا کنید (همان عبارتی که به جای «بله» در جواب یک دوست می گویید). شوارتز اعتقاد دارد که اوج صدای تان در هنگام صحبت کردن باید با «آ» همخوانی داشته باشد.
5- در مورد یادگیری درباره فن بیان و سخنرانی دونکته مهم وجود دارد:
با تصحیح اشتباهاتی که ایجاد می کنید، شروع کنید. برای من، اصلاح فقط دو مورد از این اشتباهات، باعث بهبود 80٪ مهارت های مکالمه و فن بیان من شد. اما زمانی که چند بار تمرینات را انجام می دهید و تمرکز خود را روی رفع این اشتباه ها می گذارید، بهبود را خواهید دید.
تمرین کنید وقتی با مشتریان حرف می زنید ارتباط چشمی تان را حفظ کنید. نگاه به این طرف و آن طرف نشان دهنده این است که یا اعتماد به نفس بالایی در فن بیان ندارید یا اینکه دارید دروغ می گویید!
تماس چشمی و زبان بدن می تواند پیام های مهم را به مخاطبین به طور موثرتری منتقل کند. گوش دادن به حرف های مشتری به اندازه مهارت فن بیان اهمیت دارد
حواستان به وضع نشستن یا ایستادن تان باشد
دِوُر اعتقاد دارد طرز نشستن یا ایستادن هم می تواند سخنرانی شما را تحتتأثیر قرار بدهد. صاف ایستادن یا نشستن به شما اجازه می دهد به خوبی نفس بکشید و صدایتان قدرت نفوذ بیشتری داشته باشد. کمی تکان دادن سر هم می تواند مفید باشد. اگر چانه تان را بالا ببرید و سرتان را کمی کج کنید، می توانید طنینِ صدای تان را کم کنید و در نتیجه صدای تان شفاف تر به گوش برسد. او می گوید: «اگر شانه های تان به هم نزدیک باشد و به سمت سرتان قوز داشته باشد، بخش بزرگی از قدرت بالقوه ی صدای خود را از دست می دهید.»
برای تقویت قدرت و فن بیان باید تمرین کنید. بااینکه دیگران بارها و بارها اهمیت تمرین کردن را برای نتیجه دادن کارها توضیح دادهاند، ما هم در مورد آن صحبت میکنیم. بهترین هنرمندان دوبله میتوانند هزاران کلمه را بدون ارتکاب اشتباه بیان کنند، اما برای بهدست آوردن این مهارت، سالها زمان لازم است. تمرین باعث از بین بردن نواقص میشود و صداپیشهها از این راه به موفقیت میرسند.
خیلی زود روی غلتک میافتید و خواندن و گفتارتان بههمپیوسته و بدون اشتباه میشود. بهاینترتیب در وقتتان صرفهجویی، در کارتان پیشرفت و از مهارتتان سود کسب میکنید و قدرت فن بیان ونفوذ کلامتان را بالا میبرید.
مشاهده لینک pdf مقاله:مهارتهای ارتباطی وفن بیان در بازاریابی
بر هر چه که تمرکز کنید همان اتفاق میافتد. مهم این است که بتوانیم ذهنمان را بر مطلوب های خود متمرکز کنیم.
این قانون همان قانون جاذبه عمومی است اما در حیطه افکار. قانون جاذبه نیوتن میگوید: کره زمین همه اجسام را به سمت خود می کشد، اما قانون جذب می گوید: تمام چیزهایی را که ما تصور می کنیم به سوی ما جذب می شوند.
2-در قانون جذب افراد موفق تنها به چیزهایی که میخواهند فکر میکنند.
به این مطلب فکر کنید : وقتی کاری مهم پیش روی خوددارید یا با مشکلی خاص مواجه میشوید، دوست دارید تمام مراحل انجام کار را بی عیب و نقص به اتمام برسانید. اما همین تمایل ممکن است باعث شود در ذهن خود بیشتر راجع به مواردی که ممکن است اشتباه شود فکر کنید؛ و بدون اینکه متوجه شوید، این طرز برخورد مانع از دستیابی به برنامهای مفید و کارآمد خواهد شد، همانطور که شاید حدس زده باشید… این عمل شانس اشتباه انجام دادن کارها را دوچندان خواهد کرد.
مقالات مرتبط : قانون جذب ثروت | قانون جذب | قانون جذب عشق | چگونه با قانون جذب ثروتمند شویم؟
وقتی کائنات این یقین و اطمینان را در وجود شخص پیدا کند خودش راهی برای رساندن آرزو به صاحب آرزو پیدا خواهد کرد .
البته روشن نگهداشتن شعله وصال در دل صاحب آرزو هم شرط اساسی است و فردی که خواستار رسیدن به خواسته و مطلوب خود است حتی لحظهای برای یافتن معبر و گذرگاهی به سمت مقصد نباید تعلل کند .
ضمانت و اطمینانی که قانون جذب میدهد این است که اگر صاحب آرزو حتی یکلحظه دررسیدن به خواسته و آرزویش تردید نکند و خود را همینالان رسیده به آرزو تصور کند بقیه کارها به عهده کائنات است و حتماً شخص به خواسته و آرزویش میرسد این ضمانت چیز کمی نیست و این همان چیزی است که فرد عاشق و دلباخته در اعماق وجود خودش حس میکند و به ان اطمینان دارد .
نکته طلایی و کلیدی دیگری که در قانون جذب و عشق ، هر دو وجود دارد و در کتاب قدرت خانوم بایرن هم به ان اشاره شده است این است که این دو قانون در هر دو سمت کار میکنند .
یعنی اگر کسی عاشق چیزهای بد و ناپسند باشد باز هم قانون عشق برایش کار میکند و او نهایتا با معشوق زشت و نازیبای خود محشور میشود و اگر کسی به چیزهای ناشایاست دل ببند باید بداند که قانون دلبستگی دیر یا زود او را با سرعتی شگفت اور به ناشایست ها میرساند . قانون جذب هم همین ادعا را دارد .
طرفداران قانون جذب میگویند اگر کسی از این قانون در مسیر غلط استفاده کند باز هم جواب میگیرد و در حقیقت علت این که خیلی ها با وجود به کار بردن قانون جذب به جواب و ارزوی دلخواه خود نمیرسند بلکه بر عکس به چیز دیگری میرسند که دلخواه آنها نیست .
طرفداران قانون جذب و همینطور خانوم بایرن میگوید که آنها دقیقا همان چیزی را که الان به ان رسیده اند به قانون جذب دیکته کرده اند .
همین که فرد گوشه چشمی به چیزی غیر آرزو داشته باشد و در خلوت با ان غیر آرزو دلخوش باشد همین گوشه چشم داشتن برای کائنات که قرار است ما را به اهداف و ارزوهایمان برساند یک علامت قوی است که میگوید مقصد و مقصود واقعی ما چیزی جز ان چیزی است که بر زبان می اوریم و در حقیقت همان چیزی است که به ان گوشه چشم داریم و در خلوت از ان یاد میکنیم .
شما میتوانید زندگیتان را تغییر دهید، زیرا توانایی نامحدودی دارید تا دربارهی آنچه دوست دارید فکر کنید و سخن بگویید، و بنابراین توانایی نامحدودی دارید تا تمام چیزهای خوب را به زندگیتان بیاورید! درهرحال قدرت شما بسیار بیشتر از افکار و گفتار مثبت دربارهی آن چیزهایی است که دوست دارید، زیرا قانون جذب به افکار و احساسات شما واکنش نشان میدهد. باید عشق را احساس کنید تا بتوانید قدرتش را در اختیار بگیرید!
افکار و گفتار بدون احساسات هیچ قدرت و تأثیری در زندگیتان ندارند. در روز افکار بسیاری از ذهنتان میگذرد که بار چندانی ندارند و بهحساب نمیآیند زیرا بسیاری از افکار احساسی قوی را در درونتان برنمیانگیزند. آنچه احساس میکنید است که اهمیت دارد.
قرآن کریم از نفس به عنوان بزرگترین سرمایه آدمی یاد می کند و نفس را آنقدر ارزشمند می داند که اگر معامله ای صورت گیرد, جز با پروردگار عالم این معامله نیست. به عبارت دیگر, نفس آنقدر پربهاست که نمی تواند مورد معامله قرار گیرد مگر در برابر خلاق جهان یعنی دادن نفس و گرفتن چنانکه امام صادق (ع) می فرماید: "انا من بالنفس النفسیهٔ البها" (بهای نفس گرانبها را پروردگارش قرار می دهم)
1- عزت نفس در قران
در چند جای قرآن تصریح شده که تمام عزت نزد خداوند است: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً» (نساء، 139؛ یونس، 65؛ فاطر، 10) لذا اگر کسی به دنبال کسب عزت باشد راهی ندارد مگر این که خداوند آن را به او عطافرماید؛ و در راستای ایمان و اطاعت از خداوند است که انسان دارای عزت می شود.
در حدیثى پیامبر (ص) فرمودند: "ان ربکم یقول کل یوم: أنا العزیز، فمن أراد عز الدارین فلیطع العزیز": پروردگار شما همه روز مىگوید: منم عزیز؛ و هر کس عزت دو جهان خواهد باید اطاعت عزیزکند. (تفسیر نور الثقلین، ج4، ص 352)
اگر مىبینیم در بعضى از آیات قرآن "عزت" را علاوه بر خداوند، براى پیامبر(ص) و مؤمنان قرار مىدهد "وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ" (منافقون، 8) به خاطر آن است که آنها نیز از پرتو عزت پروردگار کسب عزت کرده اند، و در مسیر طاعت او گام بر می دارند.
ضمنا مؤمن اجازه ندارد عزت نفس خود را جریحه دار نموده و خود را ذلیل و خوار کند. در روایت آمده: خداوند همه کارهاى مؤمن را به او واگذار کرده جز این که به او اجازه نداده است که خود را ذلیل و خوار کند، مگر نمىبینى خداوند در این باره فرموده: عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است. سزاوار است مؤمن همیشه عزیز باشد، و ذلیل نباشد. (نورالثقلین جلد 5 صفحه 336)
در روایتی از امام حسن(ع) آمده: "و اذا اردت عزا بلا عشیرة، و هیبة بلا سلطان، فاخرج من ذل معصیة اللَّه الى عز طاعة اللَّه"؛ هر گاه بخواهى بدون داشتن قبیله، عزیز باشى، و بدون قدرت حکومت، هیبت داشته باشى، از سایه ذلت معصیت خدا بدر آى و در پناه عزت اطاعت او قرار گیر! ("بحار الانوار" جلد 44، صفحه 139)
مفضّل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود ،فقر وتنگ دستی ، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی اورا آزار می داد،درمحضر امام صادق (ع)لب به شکایت گشود وبیچارگی های خود را موبه موتشریح کرد "فلان مبلغ قرض دارم،فلان مشکل دارم ،متحیّرم چه کنم و...."خلاصه در آخر کلامش از امام صادق(ع) در خواست دعا کرد . امام (ع)به کنیزش دستور دادند یک کیسه اشرافی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند ،بعد این کیسه را در اختیارمفضّل قرار می دهد،مفضّل رو به امام(ع) خطاب کرده می گوید: "آقا مقصودم آنچه در حضور شما گفتم دعا بود."
حضرت می فرمایند :"بسیار خوب دعا هم می کنم ،امّا این را بدان؛ هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن اولین اثرش این است که وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای وازروزگار شکست یافته ای،در نظر ها کوچک می شوی وشخصیّت واحترامت از میان می رود.(شهید مطهری،داستان راستان ص17 .و رحمتی ،محمد،گنجینه معارف ج1ص112)
در ضمن خطابه ای که امام علی علیه السلام به اصحابشان می فرمایند، آمده است: فَالْمَوْتُ فی حَیاتِکُمْ مَقْهورینَ وَالْحَیاةُ فی مَوْتِکُمْ قاهِرینَ؛[4] مردن این است که بمانید ولی مغلوب و مقهور باشید وزندگی این است که بمیرید ولی پیروز باشید.
در این سخن امام مسئله عزت نفس و قاهریت و سیادت آنقدر ارزش والایی دارد که اصلاً زندگی بدون آن معنی ندارد؛ اگر باشد مهم نیست که تن انسان روی زمین حرکت کند یا نکند و اگر نباشد حرکتکردن روی زمین حیات نیست.
همچنین جمله دوم از حِکَم چنین است: اَزْری بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، یعنی آن کسی که طمع را شعار خود قرار داده، حقارت به نفس خود وارد کرده است.
شهید مطهری در مورد این حکمت می گویند: اینجا طمع به این جهت محکوم شده است که انسان را خوار می کند. مبنای این خُلق پلید، حقارت نفس ذکر شده. وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ. شرعامکروه است که انسان اگر گرفتاری و ابتلایی دارد پیش هر کس که رسید بگوید، چون این امر آدمی را حقیر می کند.
و در حکمت 396 آمده است: اَلْمَنِیَّةُ وَلاَ الدَّنِیَّةُ وَالتَّقَلُّلُ وَلاَ التَّوَسُّلُ؛[5] مرگ و نه پستی و قناعت به کم نه دست درازی پیش دیگران.
این داستان، حدیث است که حضرت امیر از جلو دکان قصابی می گذشتند. قصاب گفت: گوشتهای خوبی آورده ام. حضرت فرمودند: الآن پول ندارم که بخرم. گفت: من صبر می کنم. حضرت فرمودند:من به شکمم می گویم که صبر کند.
اصطلاحی در روانشناسی شخصیت برای توصیف خصوصیات منحصر به فرد انسان ها توصیف شخصیت شامل قضاوت درباره ی ماهیت حقیقی شخص و تفاوت های او با دیگران است. منحصر به فرد بودن شخص معلول گرایشات زیست شناختی و آموزه ها وتجربه های اجتماعی و فرهنگی وی می باشد.
هر کس شخصیتی دارد، و شخصیت شما به تعیین محدودیت های موفقیت، خوشی و خرسندی در زندگی شما کمک می کند. ما درباره ی روانشناسی شخصیت صحبت می کنیم، و اگر بگوییم که شخصیت شما یکی از مهم ترین موهبت های شماست گزافه گویی نکرده ایم. روانشناسی شخصیت شما تا حال هم به شکل گیری بسیاری از جنبه های زندگی شما کمک کرده است و در آینده نیز به همین کار ادامه می دهد. همه ی چیز هایی را که تاکنون به دست آورده ایم، تمام چیز هایی را که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید، خواه همسر یا والد خوبی باشید و حتی حالت سالمتی عمومی شما می تواند تحت تاثیر شخصیت شما و شخصیت های افرادی که با آن ها تأمل دارید قرار گیرد.
روانشناسی شخصیت -که هستیم؟(( از پرسش )) کجا هستیم، از کجا می آییم، به کجا می رویم؟ (( جداییناپذیر است. شناخت انسان جدا کردن او از هستی نیست، بلکه جستجوی جایگاه او در هستی است. پیش از این پاسکال به درستی ما را میان دو بی نهایت قرار داد، دو بی نهایتی که در سده ی بیست، با پیشرفت میکروفیزیک و اختر فیزیک، به سادگی ثابت شده است. پاسکال با نوشتن این جمله که ))خوب است بینشمان را فراتر از سپهر قابل تصورمان رشد دهیم، ما تنها اتم هایی را به هزینه ی واقعیت اشیا می آفرینیم((، می توانست کوچکی وحشتناک ما را حدس بزن.
مقاله مرتبط:معنویت درمانی
افراد خود شکوفا ورای کوشیدن یا خواستن چیزی هستند که نیاز به برآورده کردن یک کمبود را یرآورده می کنند. همه ی کمبود های آن ها از طریق ارضای نیاز های سطح پایین تر برآورده شده است. روانشناسی شخصیت-افراد خودشکوفا دیگر بر اساس ارضای نیاز های پایین تر در حال شدن نیستند. اکنون آنان در حالتی از شدن هستند که خودانگیخته و طبیعی است و با خوشنودی انسانیت کامل خود را نمایان می کنند.
وراثت به منزله مواد خام شخصیت است. این مواد به اشکال مختلف شکل میپذیرند. روانشناسی شخصیت-بعضی از همانندیهای موجود در شخصیت و فرهنگ انسان ناشی از وراثت است، مثلا هر گروه انسانی ، مجموعه نیازها و قابلیتهای زیستی مشترک و یکسانی به ارث میبرد. این نیازها ، شامل اکسیژن ، غذا ، آب ، استراحت ، فعالیت ، خواب ، پرهیز از شرایط هولناک و اجتناب از درد و نظایر آن است.
محیط طبیعی نیز بر شخصیت تأثیر میگذارد، زیرا افراد تا حد وسیعی سطح کارآیی خود را که برای حفظ حیاتش ضروری است، از محیط میگیرد واقعیت امر این است که در هر محیط طبیعی ، انواع مختلف شخصیت و فرهنگ ، و در محیطهای طبیعی کاملاً متفاوت ، فرهنگهای مشابهی ملاحظه میشوند. روانشناسی شخصیت
بعضی از تجربههای فرهنگی بین همه افراد انسانی مشترک است. از تجربههای اجتماعی مشترک بین اعضای یک جامعه معین ، یک صورت بندی ویژه شخصیتی پدید میآید که شاخص و معرف شخصیت بیشتر اعضای آن جامعه است و اصطلاحاً شخصیت نمایی (Modal Personality) یا شخصیتاساسی (Basic Personality) یا رفتار اجتماعی (خوی اجتماعی) (Social Character) خوانده میشود.روانشناسی شخصیت- این مفاهیم به ویژگیهای فرهنگی مشترکی که همه اعضای یک جامعه در آنها سهیماند، اشاره میکنند.
کودک نوزاد به صورت یک ارگانیسم به دنیا میآید. با اخذ و کسب مجموعهای از نگرشها و ارزشها ، تمایلات و بیزاریها ، هدفها و مقاصد ، و یک مفهوم عمیق و ناپایدار از اینکه چه نوع شخصی است، به تدریج یک موجود انسانی مبدل میشود. همه این ویژگیها را از طریق فراگرد اجتماعی شدن بدست میآورد. روانشناسی شخصیت-این فراگرد ، یادگیری او را از حالت حیوانی به شخصیت انسانی تغییر میدهد. به عبارت دقیقتر ، هر فرد از طریق فراگرد اجتماعی شدن ، هنجارهای گروههای خود را میآموزد تا اینکه یک خود مشخص که او را بیهمتا میسازد، پدید میآید. شاید بتوان گفت که تشکل تصور خود ، مهمترین فراگرد در رشد شخصیت به شمار میرود.
مقاله مرتبط:قانون جذب ثروت
هیچ حسی در کاری که از آن متنفرید، وجود ندارد! اگر در حال حاضر کاری را که انجام می دهید دوست ندارید راهی برای لذت بردن از آن بیابید. دنبال کردن آنچه نسبت به آن شور و اشتیاق دارید،بزرگ ترین راز جذب ثروت است. دانی داچ، دونالد ترامپ، بیل گیتس و بسیاری از افراد موفق دنیا هم بر این باورند که «شور و اشتیاق» در کنار مواردی که گفته شود، جواز استقلال مالی شماست.
مندرزندگی کاری خودم، وقتی برای شرکت هایی کار می کردم که کارم را دوست نداشتم، راه هایی برای آنچه دوست دارم، پیدا می کردم؛ برای مثال اولین کتابم را در ساعت ناهار در چنین شرکت هایی نوشتم. آخر هفته ها هم کتابم را می فروختم.
با گذشت زمان، انجام دادن کار مورد علاقه ام تمام زندگی ام شد و امروز هر لحظه از زندگی ام شگفت انگیز است. دوست دارید چه کاری انجام دهید؛ حتی اگر برای آن هزینه ای دریافت نکنید؟ این سرنخی برای آنچه باید انجام دهید است و البته یافتن راه هایی که باید صرف آن کنید.
شما می توانید با دوست داشتن، پول بیشتری جذب کنید.
در نهایت منتظر موفقیت باشید! انتظار این را داشته باشید که همین الان پول جذب کنید و بگویید: «تعجب می کنم این همه پول امروز چگونه به سمتم می آید؟!»
این امر مغز شما را نسبت به یافتن فرصت ها هوشیار نگه می دارد و شما پس از آن به اقدامی جسورانه دست می زنید.
مقاله مرتبط:چگونه از طریق قانون جذب ثروتمندشویم؟
.ممکن است شما فکر کنید که شرط موفقیت در سرمایه گذاری داشتن مقدار زیادی پول است اما سرمایه گذاری موفق اصولا هیچ ربطی به میزان پولشما ندارد.
برای اینکه بتوانید خوب سرمایه گذاریکنید باید خوب فکر کنید و از پول و دارائی های خود به بهترین نحو استفاده کنید. هنگامی که شما تصمیم بهسرمایه گذاری می گیرید قبل از هر چیزی باید امنیت سرمایه خود را تامین کنید.
آیا تا بحال فکر کرده اید که به چه دلیلی پول خرج می کنید؟ شما به چهار طریق از پول خود استفاده می کنید.
1- آن را خرج می کنید. 2- پس انداز می کنید. 3- سرمایه گذاری می کنید. 4- یا اینکه پول خود را می بخشید.
سوالی که ممکن است شما از خودتان بپرسید این است که چطور می توانید خلاقانه پول خرج کنید, یعنی هم خوب خرج کنید و هم خو پس انداز کنید؟
برای رسیدن به جواب این سوال
قبل از هرچیز باید مشخص کنید که شما چه نوع پول خرج کنی هستید؟ برای بعضی ها پول خرج کردن یه نوع تفریح است, بعضی ها هم برای پز دادن پول خرج می کنن. حتی ممکنه آدم هایی هم پیدا بشن که به پول خرج کردن معتاد شده باشند. به هر حال و به هر دلیلی که پول خرج می کنید فراموش نکنید که برای ثروتمند شدن باید ارباب پول خود باشید و به اواجازه ندید که هر کاری دوست داره بکنه.
به خاطر پول و ثروت فعلی خود شکرگزار باشید؛ حتی اگر ثروت چندانی ندارید! خواهید دید که پول بیشتری جذب خواهید کرد. حس قدردانی سیگنالی می فرستد که برای شما چیزهای بیشتری برای شکرگزاری به ارمغان می آورد.
با آنچه در این لحظه می تواند برای آن سپاسگزار باشید، شروع کنید. من خانه ای نداشتم و در حالی که فقر را تجربه می کردم این تمرین را با سپاسگزاری برای داشتن یک مداد شروع کردم! وقتی منحس سپاسگزاری واقعی را تجربه کردم، حس و انرژی آن به زندگی ام منتقل شد و سپاسگزاری ام را بیشتر و بیشتر گسترش دادم. امروز موارد بسیار زیادی برای سپاسگزاری دارم؛ از خانه و ماشینگرفته تا کلکسیون گیتارم؛ اما همه این ها با یک مداد شروع شد. به اطراف نگاه کنید و از خود بپرسید: «همین الان برای چه چیزی سپاسگزارم؟»: و سپس حس سپاسگزاری را تجربه کنید.