بعضیها اعتقاد دارند که درون هر کسی مکان آرامی هست ( من این محل را "مرکز" مینامم). از مرکز میشود همه چیز را شفاف دید، تمرکز کرد و آرام بود. هسته این روش جدا دیدن مرکز از بقیه قسمتهای درون بدن است. وقتی در مرکز هستید آسیبپذیر نیستید. رفتار غلط خود را میبینید اما هیچ واکنش عاطفی نشان نمیدهید، همانطور که آشوب فکر، دردهای جسم و عواطف منفی را میبینید اما آرام میمانید.
با درک اینکه اتفاقات منفی دوران کودکی باعث میشود احساس کنیم کسی دوستمان ندارد و اعتماد به نفسمان پایین بیاید، سعی کردم حقیقت را درمورد خودم کشف کنم. این چیزی نبود که باور داشتم درست است!
باور اینکه دیگران دوستمان دارند از شناختن خودمان سرچشمه میگیرد، از قضاوت نکردن خودمان یا دیگران بخاطر اشتباهاتی که مرتکب میشویم و از تفکرات هر روز که باعث میشود عشقی بدونشرط برای چیزی بزرگتر از خودمان احساس کنیم.
به محض اینکه به این فکر کنید که چیزی سر جایش نیست، یا چیزی آنطور که باید باشد نیست، یا درمورد یک موقعیت خاص یا یک فرد منتقدانه رفتار میکنیم، میفهمیم که نتوانستهایم آنچه که هست را همانطور بپذیریم و خواستهایم روی چیزی که بیرون از ما است کنترل داشته باشیم.
مدیتیشن چیست؟ به زبان ساده نوعی از تخیل و یا تفکر است که آرامش درونی به وجود میآورد و نیز نوعی از حساسیتزدایی محسوب میشود. غیر از آرامش، موجب تقویت خودآگاهی هم میشود. مدیتیشن دنیای گیجکننده و پیچیده بیرون را محو میکند ولی هیچ فشاری به ذهن نمیآورد. اگر ذهن تحت فشار نیازها و مشکلات نباشد خودبهخود شفاف و خلاق میشود و درنتیجه راه برای رشد باز میشود. اگر ذهن بتواند هر جا که میخواهد متمرکز شود، به موضوعات مهم و عمیق دست پیدا میکند. در هنگام مدیتیشن فرد فقط روی یک مطلب تمرکز میکند و از احساسات و افکار سرکوبشده دور میشود. در چنین موقعیتی افکار و احساسات ناخودآگاه فرصت ظهور یافته و منجر به افزایش بصیرت میشود.
مدیتیشن مسئله را حل نمیکند، بلکه آن را میپذیرد.
مرحله اول: در خود مدیتیشن مطالعه کنید. تنها ارزش مدیتیشن آرامبخش بودن آن است. انتظار نداشته معجزه و شفا از آن نداشته باشید، اگر با انجام مدیتیشن بصیرتتان افزایش یافت، لطف خداست.
مرحله دوم: مکان و زمانیبرای مدیتیشن هر روزه پیدا کنید.روزی نیم ساعت را برای مدیتیشن در مکانی آرام خالیبگذارید.
مرحله سوم: راحت باشید. در راحتترین وضعیت ممکن قرار بگیرید، دراز نکشید. سر باید امکان حرکت داشته باشد. رایجترین وضعیت، چهار زانو نشستن است.
مرحله چهارم: برای آزاد کردن ذهن، روی یک چیز ثابت تمرکز کنید. هدف آزاد کردن فکر است. پس محیط و تمایلات فرد نباید در این کار دخالتی داشته باشد. راه کاهش فشار بر ذهن، تمرکز بر یک چیز است.
مرحله پنجم: فکرتان را رها کنید و ببینید چه میشود. به تمرکز ادامه دهید. به خودتان فشار نیاورید. هیچ چیز را کنترل نکنید. افکار، برنامهها، خاطرات و خیالهای متعددی وارد ذهن میشوند. هر بار دوباره تمرکز کنید ولیفشار نیاورید و دنبال پیشرفت فورینباشید. هر کس در مدیتیشن سختگیری کند، کندتر جلو میرود.
مرحله ششم: به دنیای واقعی برگردید
مرحله هفتم: شرح رخداد را بنویسید.
زندگی آرام و آرامش درونی با رعایت این نکات
منبع:lifehack
اعتماد به نفس در مکاتب مادی و روانشناسی غرب به معنای خود اتکایی است؛ اما باید توجه داشت که نیروی جسمی و روانی هر انسانی محدود است و در نتیجه درجه امیدواری او نیز محدود است بر خلاف بینش الهی.
در این متن قرار است 7راه برای تقویت اعتماد به نفس به شما پیشنهاد بدهیم. لطفا ما را تا پایان همراهی کنید.
سخنرانان خوب، با اعتماد به نفس، با ثبات و با یک ریتم مناسب صحبت میکنند. آنها یاد گرفتهاند در صحبت کردن تأثیرگذارتر باشند، به جای اینکه حین سخنرانی تپق بزنند و گیر کنند، شمرده حرف میزنند و بین صحبتهایشان مکث میکنند.
مقاله مرتبط:اعتماد به نفس چیست؟
اینکه کسی بخواهد باهوش و زیرک به نظر برسد امری کاملا طبیعی است. بسیاری از ما تمایل داریم در قالب کسی ظاهر شویم که به اصطلاح این کاره است و حرفی برای گفتن دارد. ولی بسیاری از افراد به اشتباه تصور میکنند برای رسیدن به این منظور باید سِیلی از اصطلاحات نامفهوم و کلمات پیچیده را به ذهن مخاطبانشان روانه کنند که تا حالا اصلا به گوش کسی نخورده است. ولی احتمالا زمانی که دریابید در واقعیت انسانها دوست دارند با آنها واضح و شفاف صحبت شود، حتما متعجب خواهید شد.
استفاده از ادبیاتی که با آن راحت هستید به شما کمک میکند جریان سیال ذهن خود را راحتتر سازماندهی کنید. در این حالت دیگر نگران نخواهید بود که باید کدام مترادف تجملی و پیچیده را برای واژههای مختلف به کار برید. تلاش برای تظاهر به هوش از طریق به کارگیری واژههای پیچیده و نامفهوم نه تنها شما را به هدفتان نمیرساند بلکه سبب میشود در حین صحبت به لکنت دچار شوید، مضطرب و مردد شوید یا حتی به اشتباه بیفتید.
تقریبا هیچکس از اینکه مورد انتقاد قرار بگیرد لذت نمیبرد. انتقاد معمولا برای تمام ما ناخوشایند و آزاردهنده است و در اغلب موارد هم آنها را نابجا میدانیم. ولی اگر قصد دارید در طول مباحثه تاثیر ماندگاری از خود به جا بگذارید، هیچگاه در مواجه با کلمات نامناسبِ دیگران تسلیم نشوید.
اگر انتقادات دیگران را به مسئلهای شخصی تبدیل نکنید، همین انتقادات فرصت بزرگی را برای پیشبرد گفتوشنود در اختیار شما قرار میدهند. احتمالا بسیاری از شما به این گزاره منتقد هستید و تصور میکنید عدم مواجهه شخصی با انتقاد دیگران در عمل چندان هم آسان نیست. شاید حق با شما باشد، ولی خوشبختانه در این بخش از مقاله روش سادهای را معرفی میکنم که شما را به یک انتقادپذیر حرفهای تبدیل خواهد کرد.
پیش از هر چیز تنش را خنثی کنید. در بسیاری از موارد منتقد به جای انتقاد کردن تنها قصد دارد دشنامهای خود را در پوشش یک انتقاد به ظاهر سازنده پنهان کرده و به واسطه
آن خود را به طور کامل تخلیه کند. در چنین شرایطی بهتر است با منتقد خود همدلی و او را درک کنید. به عنوان مثال در جواب او از این عبارت استفاده کنید: «تو داری میگی که… (در ادامه جملهی خود، عین انتقاد او را تکرار کنید)»
در قدم دوم باید تهدید را به فرصت تبدیل کنید.
کلام خود را اینگونه ادامه دهید: «به نظرم متوجه شدم که چرا همچین برداشتی کردی، احتمالا من نتونستم منظور خودم رو واضح بگم.» استفاده از این روش فرصت دوبارهای در اختیار شما قرار میدهد تا ایدهی خود را بسط دهید.
مقاله مرتبط:راه های افزایش اعتماد به نفس
وقتی دچار تردید میشوید یک لحظه بایستید و گوش کنید. به آن صدای کوچک منفی در درونتان توجه کنید و ببینید این صدا واقعا صدای کیست؟ صدای والدینتان؟ صدای بچههای زورگوی مدرسه؟ مجموعهای از صداهای متنوع زیاد، مربوط به زمانها و اشخاص مختلف؟ یک چیز مسلم است: این صدای خودانتقادگر درونی در اصل صدای شما نیست. ممکن است خودش را طوری جا زده باشد که فکر کنید هست، ولی این صدا واقعا مربوط به شما نیست.
به خودتان بگویید: این صدای من نیست! بعد آن را به چالش بکشید و به تدریج سعی کنید کاملا آن را نادیده بگیرید.
صرفِ متقاعد کردنِ خودتان به اینکه میتوانید کاری را انجام بدهید برای رسیدن به خودباوری کافی نیست.
این عادت را برای خودتان به وجود بیاورید که هر روز چند دقیقه بنشینید و چشمهایتان را ببندید و خودتان را ببینید که با قاطعیت، آرامش و قدرت رفتار میکنید. این تمرین تصویرسازی قوی به این معنی است که شما میتوانید از خودتان یاد بگیرید که چطور اعتماد بهنفس و خودباوری داشته باشید، و طوری عمل کنید که شانس موفقیتتان به حداکثر برسد. تصور کنید دارید خودتان را در تلویزیون میبینید. بعد آن «شما»یی که در تلویزیون است یادتان میدهد که چطور با خودباوری عمل کنید. خواهید دید که هر چه بیشتر این تمرین را تکرار کنید، بیشتر شبیه آن آدمی میشوید که در صفحهی تلویزیون میبینید.
سعی کنید عوامل مولد نگرانی تان را پیدا کرده و درصدد رفع آن عوامل برآیید. اجازه ندهید افکار منفی به ذهنتان هجوم بیاورد. خود را دلداری بدهید و تصمیم بگیرید تلاش های خود را از سر بگیرید.
اینکه دیگران با توجه به ژست و نحوهی ایستادن شما، میزان اعتماد به نفس شما را درک کنند، نه یک راز و ترفند محرمانه، بلکه یک حقیقت آشکار است. ولی با وجود تاثیر قابل توجه حالت قرارگیری بدن بر احساس شخص از خود، اغلب افراد به این نکتهی کلیدی توجه نمیکنند.
می کودی (Amy Cuddy) از جمله پژوهشگرانی است که این پدیده را مورد بررسی قرار داده و نحوهی تاثیرگذاری آن را در قالب یکی از سخنرانیهای مشهور خود در همایش TED ارائه داده است. او طی آزمایشات خود از گروهی از داوطلبین درخواست کرد قبل از انجام یک مصاحبهی پراضطراب یک ژست قدرتمند به خود بگیرند. برای درک میزان سختی این مصاحبه، در نظر بگیرید که مصاحبهکننده مردی با ظاهری ترسناک بود که میتوانست در هر شرایطی حالت خنثی و بیاحساس صورت خود را حفظ کند.
از گروه دوم درخواست شد که پیش از مصاحبه ژستی ضعیف به خود بگیرند (شانههای افتاده، بازوهای جمع شده، سر پایین و غیره).کودی پس از مصاحبه از بزاق داوطلبین خود نمونهبرداری کرد تا میزان هورمونهای بدن هریک را مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل نمونهها حاکی از آن بود که میزان هورمون تستسترون در داوطلبین گروهی که ژست قدرتمند داشتند، به میزان قابلتوجهی افزایش یافته بود. تستسترون هورمونی است که به شما کمک میکند در مواجهه با موقعیتهای تنشزا حس غلبه و قدرت داشته باشید. در مقابل در گروهی که از ژست ضعیف استفاده میکردند، میزان هورمون کورتیزول به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرده بود. کورتیزول هورمونی است که سبب میشود در برابر تنشهای محیطی حساستر باشید.
نکته:
به قابلیت های خود ایمان و اعتماد به نفس داشته باشید و به خاطر بسپارید حتی یک «به دانه» با آن که کوچک است، خواص درمانی قابل توجهی دارد.
در دیدگاه اسلامى، جامعه و معاشرت روابط انسانى آن، رنگ الهى و عبادى به خود مى گیرد و همه جنبه هاى گوناگون رفتار آدمى در جهت نیل به هدف نهایى که انسان کامل شدن است، معنا و مفهوم مى یابد. آداب معاشرت از نظر اسلام را مى توان در دو مرحلهى «اندیشه» و «عمل» خلاصه کرد. مرحله اندیشه به این معناست که مسلمانان باید صفحه اندیشه و نیت خود را نه تنها نسبت به برادران دینى خود، بلکه نسبت به تمام انسانها و بلکه سایر موجودات نیکو و زیبا گردانند و اندیشه خیرخواهى، دوستى و سعادت آنها را در سر بپرورانند و از نقشه کشى و توطئه چینى بر ضرر آنان بپرهیزند. امام على(ع) در این مورد مى فرماید: خداى سبحان دوست دارد که نیت انسان درباره همنوعانش نیکو و زیبا باشد. (شرح غرر الحکم، ج 2، ص 667)
شاید برخی این طور تصوّر کنند که اخلاق و آداب یکی است و حال آن که چنین نیست، زیرا اخلاق از اوصاف روح به شمار می رود، ولی آداب از اوصاف اعمال و کارهای انسان است و نحوه صدور کارها بستگی به صفات روحی دارد.
اصول اخلاقی مانند قدرت اراده، شجاعت، سخاوت و غیرت و... با آداب و سنن ملّی، محلی و... فرق دارد چرا که آداب اجتماعی از امور نسبی است که با اختلافات محیطی فرق می کند. ولی زشتی و زیبایی اصول اخلاقی با اختلاف نژادها و ملّیت ها دگرگون نمی شود لذا در هیچ جای دنیا دیده نشده است که سخاوت و شجاعت را کسی بد بشمارد و دزدی را خوب.
چنانکه از مضامین احادیث بر می آید، آداب معاشرت را غیر از اخلاق ذاتی دانسته و به آن اهمیت زیادی داده شده. چرا که گاهی ممکن است شخص از نظر اخلاقی فردی ناصالح باشد، ولی در اثر تربیت و تأدیب درست و خوب، خُلق خوی او تغییر یابد. مانند آموزش امت اسلامی توسط پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهارعلیهم السلام که یکی از شؤونات امام معصوم این است که امت را با آداب نیک تأدیب کند و انسانهای منحرف را به راه راست هدایت نماید حتی ممکن است گاهی با تندی و حد زدن باشد. و اینک نمونه هایی از احادیث:
پیامبر گرامی اسلام فرمود:
«اَکْرِمُوا اولادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا آدابَهُم»(6). «فرزندان خود را محترم بدارید و آنان را با آداب خوب و پسندیده با آنان رفتار نمایید».
«رَحِمَ اللَّهُ عبداً أعانَ ولَدَهُ علی برِّه بالإحسان إلیه، و التألّف له و تعلیمه و تأدیبه،»(7). «رحمت خدا بر کسی باد که در احسان و محبت به فرزند خود کوشا باشد و به او آداب خوب و نیک بیاموزد».
علی علیه السلام فرمود:
«أَدِّبِ الیَتِیمَ مِمَّا تُؤدِّبُ مِنهُ وَلَدَکَ»(8) «یتیم را با آنچه فرزندان خود را ادب می کنید، ادب نمائید». یعنی حتی ادب کردن منجر به زدن گردد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «ثلاثهٌٔ لیسَ معهُنَّ غُربهٌٔ: حُسن الأدب و کفّ الأذی و مجانبهُٔ الریب». «سه چیز است که شخص با داران بودن آنها احساس غربت نمی کند: ادب پسندیده و بی آزاری نسبت به مردم و دوری از شک و تردید».
پس معلوم می شود گرچه آداب، ناشی از اخلاق؛ و به عبارت دیگر اخلاق، پایه و مقدمه آداب است. ولی باهم فرق دارند و به وسیله ادب خوب؛ می تواناخلاق بد را تغییر داد
اگـر هـم از کـسی خوشتان نمی آید نیازی نیست که شان و منزلت خودتان را تا سطح اجـتمـاعی آن فرد تنزل دهید. مودب و با نزاکت بـاشید تـا بـرتـری خـود را نـسـبـت بـه آن شخص ثابت کنید.
دشنام و ناسزاگویی مطلقا ممنوع می باشد. چون نشان دهنده آن است که شما قادر نیستید برای بـیـان عقاید خودتان از واژه ها ولغات مناسبتری بهره بگیریـد. از آن گذشته لاابالیگری همیشه دور از نزاکت و ادب می باشد.
هنگامی که با صدای بلند صحبت میکنید، بـاعث بالا بردن سطح استرس میان اطرافیان خود میگردید. بـلند صحبت کردن بیانگر آن است که شما قادر به بحث منطقی با دیگران نـیـستید و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان می دهد و آنکه می خـواهـیـد حرف خودتان را با توسل به زور وخشونت به کرسی بنشانید . هـمـچـنـیـن بلند صحبت کردن سبب جلب توجه اطرافیان میگردد البته توجه منفی.
مقالات مرتبط: چگونه با اعتماد به نفس بالا صحبت کنیم|راز متقاعد کردن افراد|چگونه فن بیان قوی داشته باشیم|فن بیان |مبهوت کردن افراد
ظاهر عالی داشتن، نیمی از باکلاس بودن است. لباسهایی بپوشید و از زیورآلاتی استفاده کنید که خوشایند و مناسب بدنتان باشند و هرگز چیزی نپوشید که با آن احساس راحتی ندارید. شما مجبور نیستید گرانقیمتترین لباس فروشگاه را به تن داشته باشید یا حتی همین لباسهای گرانقیمت را در یک حراجی خوب
خریداری کنید، بلکه بهتر است به دنبال ظاهری منحصربهفرد و سنجیده باشید. تمیزی و بهداشت بسیار مهم است. هر روز دوش بگیرید و همیشه در جاهایی که برای اولین بار حضور مییابید با احساس و ظاهری تازه و شاداب حاضر شوید.
اگر میخواهید برای مکانی رسمی یا نسبتا رسمی لباس بپوشید، بهتر است شرایط را به خوبی درک کنید. اگر کمی رسمیتر لباس بپوشید، بهتر از این است که لباس غیر رسمی به تن داشته باشید. ضمنا نباید برای حضور در یک محفل رسمی از لباس جین استفاده کنید. در مورد عُرف و رسوم پوشش جایی که قرار است بروید، اطلاعات کسب کنید و در صورت سردرگمی از میزبان یا دوستانی که آنها هم قرار است بیایند پرسوجو کنید.
شانهزدن، بستن دکمهها، بستن بند کفش و… را در مکان عمومی انجام ندهید. یعنی کارهای لازم برای آماده شدن و کاملا آراسته بودن را پیش از خروج از خانه تمام کنید. قبل از اینکه از خانه بیرون بروید، لباستان را مرتب کنید و هیچ کدام از اینها را برای بیرون از خانه باقی نگذارید.
پوششتان را هوشمندانه انتخاب کنید و با آن راحت باشید.
بخشی از باکلاس بودن، داشتن ژستِ خوب است. کمرتان را صاف نگه دارید، به جای اینکه به پایین نگاه کنید نگاهتان به جلو باشد و تا جایی که میتوانید شانههایتان را پایین نیندازید. دستهایتان را روی سینه ضربدری نکنید، آنها را طرفینتان نگه دارید تا سینهتان فراخ باشد. اگر سرتان را بالا بگیرید، هم احساس باکلاس بودن میکنید و هم باکلاس به نظر میرسید. وقتی هم که مینشینید، قوز نکنید.
شما باید با ادب و مبادی آداب باشید، اما برای خوشایند دیگران سر تعظیم فرود نیاورید. اگر این نکته را رعایت کنید، بعدها خواهید دید که چه امتیازاتی نصیبتان میشود. وقت و زمان در دسترس بودنتان را محدود کنید و در برخورد با دیگران برای خودتان حد و حدودی
مشخص کنید تا آنها نیز از حریم شخصیتان آگاه شوند. به جای اینکه همیشه درگیر مشغلهها و برنامههای گوناگون باشید، زمانی را به خودتان اختصاص دهید تا خود واقعیتان را بهتر بشناسید؛ این شیوه خیلی باکلاس است! دیگران شما را بهعنوان فردی خاص خواهند دید و احترام بیشتری برای شما قائل خواهند شد.
از طرز تفکر کنشپذیر – پرخاشگر دست بردارید؛ با این شیوهی تفکر در نهایت سردرگم و دستپاچه خواهید شد. جسارت و بیباکی نشاندهندهی پختگی، با فکر
بودن و اعتمادبهنفس است. باکلاس بودن نیاز به تعادل فکری دارد و جسارت از اولویتهای آن به شمار میرود.
وقتی در گروه یا پیش کسی هستید و صحبت در مورد موضوعی پیش میآید که اطلاعی دربارهاش ندارید، مصلحت این است که بگویید در حال حاضر اطلاعی در این مورد ندارید، یا اگر میخواهید خودتان ادامهی بحث را در دست بگیرید، دربارهی آن موضوع سؤال کنید و ببینید چه کسی در این مورد اطلاع خاصی دارد. این طر رفتار نه تنها بلوغ و پختگی شما را میرساند، بلکه نشان میدهد تا چه حد روشنفکر هستید. وقتی چیزی را نمیدانید و این عدم آگاهی را تأیید میکنید، دیگران احترام بیشتری به شما خواهند گذاشت.
یک فرد باکلاس وقتی در میان غریبههاست، سرش به کار خودش گرم است و کاری نمیکند که دیگران معذب باشند. افرادی که واقعا باکلاس هستند، نسبت به همه مهربان و رئوف
هستند؛ چه مدیرعامل شرکتشان باشد و چه پستچی یا سرایدار. اشخاص باکلاس، اسم دیگران را میدانند و وقتی مرتبا دیدارشان میکنند آنها را به اسمشان خطاب میکنند، چه دربان باشد و چه همسر رئیس. این افراد با همه یکسان رفتار میکنند، با احترام و نزاکت.
تا جایی که میتوانید از عبارات مؤدبانه استفاده کنید، مثلا بگویید: «بله مامان»، «خیر آقا» و «متشکرم». با بزرگترها مؤدبانه رفتار کنید. اگر عطسهتان گرفت، دستمال جلوی دهانتان بگیرید. در میان جمع، خوردههای غذا را از لای دندانهایتان درنیاورید. انگشتتان را در دهان یا بینیتان نکنید. سر میز غذا، دست کم آداب اصلی را رعایت کنید. قبل از شروع به خوردن، روی پاهایتان دستمال بگذارید. در میان جمع خودتان را نخارانید، موهایتان را برس نزنید، آرایش نکنید یا با لباستان ور نروید. همهی این کارها را میتوانید در خلوتتان انجام دهید، پس صبر کنید تا جای مناسبی پیدا کنید. با خندههای ناگهانی و پر سروصدا، سکوت را نشکنید.
یک ویژگی ذهنی است که در آن فرد بر کار خاصی متمرکز شده و تمام ذهن خود را معطوف آن کار و انجام بهینه آن می کند. چنانچه ورزشکاری تمرکز مناسبی نداشته باشد نمی تواند توانایی های خود را به صورت موثر در جهت رسیدن به هدف که همان پیروزی بر حریف می باشد به کار گیرد و نتیجه مناسبی را کسب نمی کند.
به نظر شما، یک برنامه تمرینی یا یک مربی خوب و تمرینات سخت باعث موفقیت در ورزش می شود؟ یا عوامل دیگری نیز نقش دارند؟ برای موفقیت در ورزش کارشناسان و ورزشکاران موفق برای حداکثر استفاده و نتیجه از تمرینات روزانه نکات مهم و ترفندهایی را آشکار کرده اند. این نکات به ظاهر ساده، از مهمترین مسائلی است که همه ما باید به آن ها توجه کنیم.
در نهایت، به یاد داشته باشید که حتی اگر این نکات را دنبال کنید، فراز و نشیب ها، شکست و پیروزی، حضورشان اجتناب ناپذیر خواهد بود. فقط صبور باشید و تسلیم نشوید. هر هدفی که دارید، به آن چنگ بزنید، در نتیجه شما به آن خواهید رسید.
قبلا" در خصوص بهترین زمان برای ورزش کردن مطلبی نوشته بودیم که توصیه می کنیم آن را مطالعه کنید. اما جیسون تئودوساکیس، فیزیولوژیست ورزش در دانشگاه پزشکی آریزونا پیشنهاد می کند: سعی کنید در زمانی که بیشترین انرژی را دارید، تمرین کنید. اگر سحر خیز هستید، فعالیت های تناسب اندام خود را در اوایل روز زمانبندی کنید، یا اگر با گذر روز، شاد و پر انرژی می شوید، فعالیت های خود را در بعد از ظهر یا عصر برنامه ریزی کنید. او معتقد است که:
تمرین کردن در زمانی که بیشترین انرژی را دارید منجر به بهترین نتایج خواهد
مقاله مرتبط: موفقیت |موفقیت شخصی|5 قدم تا داشتن خانواده شاد و موفق|6 مورد برای موفقیت بیشتر|ده راز موفقیت افراد ثروتمند
شورای ورزش آمریکا پیشنهاد 1000 مربی شخصی که دارای گواهینامه از این شورا هستند را در خصوص بهترین روش ها برای رسیدن به آمادگی بدنی را بررسی کرده است. 3 پیشنهاد مهم آن ها:
تمرینات قدرتی: حتی 20 دقیقه در روز و دو بار در هفته به قدرت کل بدن کمک می کند. تمرینات تناوبی یا اینتروال: سدریک برایانت، مدیر ارشد علمی شورای ورزش آمریکا می گوید: در ابتدایی ترین شکل آن، تمرینات تناوبی باید شامل راه رفتن به مدت دو دقیقه، دویدن به مدت دو دقیقه و تناوب این الگو در طول مدت تمرین باشد. این روش در برنامه تمرینی بسیار کارآمد و سازنده است. افزایش تمرینات هوازی: فعالیت ورزشی به مدت 60 دقیقه یا فعالیت بدنی از شدت کم به شدت متوسط مثل پیاده روی، دویدن، یا رقص نیز دیگر پیشنهاد این بررسی بوده است.
4-موفقیت ورزشی :خط پایین چیست؟
تمام ورزشکاران می توانند موفقیت را به دست آورند، زیرا این امر به تلاش برای تحقق پتانسیل شخصی خود می انجامد.
برای بعضی از مردم، موفقیت در این است که، پول زیادی را به دست آوریم. در واقع جامعه به نظر می رسد کل مفهوم موفقیت را در درجه اول بر اساس میزان پولی که یک فرد کسب می کند، بنا نهاده است. بسیاری از افرادی که به اصطلاح موفق هستند در زندگی شخصی خود بسیار ناراضی هستند. بنابراین، ما باید ازخود بپرسیم...
انسان دارای ابعاد متفاوتی است که برای رسیدن به موفقیت باید تمام فاکتورهای خود را پیشرفت دهد یک فرد صرفا با پرورش یک بعد وجودی خود موفق محسوب نمی شود بلکه باید تمام زوایای وجودیش را پرورش دهد تا به هدف نهایی خود در زندگی برسد.
انسان باید دارای باورهای مثبت باشد و همیشه خود را فردی ببیند که آرزو دارد باشد.افکار منفی فرد را از رسیدن به خواسته ها و اهدافش دور می کند.این افکار از کودکی درون ذهنمان لانه کرده و ما را به سمتی پیش می برد که نمی خواهیم. باورهای ما از کودکی ساخته شده و اگر می خواهیم زندگیمان تغییر کند ابتدا باید باورهایمان را تغییر دهیم.
داشتن یک تعریف شخصی از موفقیت به معنی موفقیت شماست، و سپس تنظیم اهداف به ترتیب، تنها راه ایجاد موفقیت است.
تلاش برای موفقیت در راستای پیروی از استاندارد یا تعریف دیگران ممکن است باعث شود شما تحسین دیگران را برانگیزید و درنظر دیگران یک فرد موفق تجلی کیند، اما آیا دراحساس شخصی خود تان هم خود را موفق می دانید واحساس رضایت دارید؟
اگر میخواهید به سطحی از موفقیت برسید که باعث احساس آرامش شما شود، من شما را تشویق می کنم که در حال حاضر به یک تعریف شخصی ازموفقیت خود بنویسید.
فکر می کنید که چه چیزی از لحاظ مالی و احساسی موفقیت آمیز است؟. چه نوع روابطی روابط مناسبی برا ی شما است؟ هنگامی که برخی از موفقیتها را در این زمینه ها به دست آورید، زمان، پول و انرژی خود را چگونه صرف خواهید کرد؟
مقالات مرتبط: موفقیت شخصی | هفت قانون معنوی موفقیت | ده راز موفقیت افراد ثروتمند | موفقیت ورزشی | کارافرینان موفق | موارد موفقیت بیشتر| خانواده شاد و موفق
اگر مفهوم موفقیت شخصی برای شما روشن است، امروز اولین قدم را بردارید. تعریف شخصی خود از موفقیت را درک کنید و آن را بنویسید. من قول می دهم که شما فورا موفق خواهید شد .موفقیت یک مفهوم چند منظوره و شخصی است. با تعریف آنچه که این مفهوم را به شما نشان می دهد شخصا و با اتخاذ زمان برای نوشتن آن، شما به طور خودکار حرکت خود را در جهت موفقیت شروع کرده اید...
1- خود را برای شکست های بزرگ بارها و بارها آماده کنید.
2- با افراد موفق نشست و برخواست کنید
3- از تجربه افرادی که قبل از شما این مسیر را طی کرده اند استفاده کنید
4- در مورد کار خود و مسیری که طی می کنید بسیار بیاموزید
5- با کارهای کوچک شروع کنید تا ریسک شکستهای اقتصادی کم شود
6- به تنهایی وارد مسیر موفقیت نشوید و از کمک دوستانتان استفاده کنید
7- ریسک موفقیت و هزینه آنرا محاسبه کنید و برای پرداخت آن کاملا آماده باشید
8- گاهی دست از تلاش بردارید و ابزار خود را تیز کنید
9- از کمک مشاوران موفقیت استفاده کنید
10- اهداف خود را یادداشت کنید
11- برنامه زمانی دقیق برای رسیدن به هدف داشته باشید
12- لوازم مورد نیاز مسیر را کسب کنبد
13- بر روی روشهای اشتباه نمانید و در صورت لزوم مسیر و یا روشها را عوض کنید
این 13 اصل جهانی موفقیت برای کسب موفقیت در همه زمینه ها کاربرد دارد. اما اجرای این 13 اصل مستلزم ایجاد یک شخصیت موفق در خود است. دیسیپلین در موفقیت، از هر چیز دیگری اهمیت بیشتری دارد. با وجود همه موانع باید به برنامه خود پایبند باشید. در بسیاری از موارد ممکن است فرد بدلیل سهل انگاری و تنبلی از اجرای برنامه سر باز بزند و اجرای آن را به تاخیر بیندازد. 13 اصول جهانی موفقیت برای زندگی میگوید،
13 اصول جهانی موفقیت برای زندگی میگوید، ترس از شکست و سستی و تنبلی و عدم اراده کافی برای حرکت در مسیر موفقیت، کار موفقیت را یکسره می کند. در پیمودن مسیر موفقیت بیش از همه چیز درد و رنج را تجربه خواهید کرد. در صورتی که در شرایط خوب و مساعد موفق به کسب موفقیتمورد نظر شوید، البته ارزشمند است ولی چیز بیشتری بدست نیاورده اید. در واقع موفقیت وقتی معنای واقعی را می یابد که شما در شرایط نامساعد موفق به برداشتن موانع بصورت ذره ذره بشوید.
هنر موفقیت در دستان قدرتمند انسانی والاست که قادر است میلیمتر به میلیمتر در مسیر موفقیت حرکت کند. برای شروع حرکت در مسیر موفقیت باید با قدمهای زیر شروع کنید.
1- جمع آوری اطلاعات زیاد در مورد خواسته و موفقیت مورد نظر برای کاهش دادن ریسک شکست
2- ارزیابی ارزش اطلاعات برای کمک به شما در مسیر موفقیت
3- ارزیابی و محاسبه دقیق هزینه مادی و معنوی موفقیت
4- تهیه برنامه زمانی برای انجام مراحل مختلف کار
5- آماده شدن برای بدترین سناریوی ممکن برای شکست
6- شروع اول و برداشتن اولین قدم برای شروع کار
7- ارزیابی روزانه، هفتگی و ماهانه و سالانه پیشرفت
8- اصلاح مجدد برنامه بطور دقیقتر
9- شروع مجدد و ...