وقتی میگوییم تبلیغات یک صنعت است، طبیعتاً انتظار داریم تمام آنچه در مورد صنایع مطرح میشود و مورد توجه قرار میگیرد، در مورد تبلیغات هم مصداق داشته باشد.
به عبارتی باید بتوانیم از دیوارهای ورود به صنعت تبلیغات حرف بزنیم.از میزان تمرکز در صنعت تبلیغات صحبت کنیم.ساختار صنعت تبلیغات را بررسی کنیم و به طور خلاصه، مانند هر صنعت دیگری، آن را مشاهده، درک و تحلیل کنیم.
الف. فردی را توصیف کنید که بیشترین احتمال را دارد به محصول شما نیاز داشته باشد یا آن را بخواهد.
ب. چرا باید خواهان خرید محصول شما باشد؟
پ. وقتی انگیزه را بدانید میتوانید محصولتان برای پایه مشتری درست هدفگذاری کنید.
ت. نمیتوانید محصولی را قبل از تعریف و استقرار بفروشید.
توجه: یک شرکت دارویی یک داروی سرماخوردگی را کنار گذاشت، چرا که نمیتوانست خوابآلودگی ناشی از آن را کنترل کند. یک نفر دیگر آن را NyQuil نامید و به عنوان داروی سرماخوردگی هنگام خواب معرفی کرد. این دارو به پرفروشترین داروی سرماخوردگی بازار تبدیل شد. صرف این که محصولتان خوب است فروش آن را تضمین نمیکند. باید آن را به درستی تعریف کنید. و این کاری است که بازاریابی انجام میدهد.

تحت بایگانی با کمیسیون تنظیم مققرات پستی، نامههای مقصدهای بینالمللی از 1.15 دلار به 1.20 دلار میرسد. در حالی که کارتهای پستال از 34 سنت به 35 سنت میرسند.
ب. کارتهای پست حس فوریت را به مشتری القا میکند. شاید نامه تان را نخوانند اما پشت کارت پستال را میخوانند. ( شما 3 ثانیه وقت دارید پیامتان را برسانید. این متوسط زمانی است که افراد به یک تبلیغ نگاه میکنند.)
پ. با استفاده از یک کارت پستال همیشه جلوی چشم است. و علاوه بر فرد گیرندهی کارت پستال، سایر مشتریان بالقوه نیز آن را خواهند دید.
مرحله 1: به مشتریانی که تخصصتان را نمایش میدهند، یک فکت شیت رایگان ارائه دهید.
مرحله 2: این مشتریان را به فهرست پست خود اضافه کنید و غالبا به آنها نامه دهید.
الف. هزینههای تبلیغات را با یک شرکت دیگر شریک شوید.
ب. شراکت در هزینهها باعث میشود بتوانید تبلیغات بزرگتر و باکیفیتتری چاپ کنید.
پ. آیا میتوانید محصولتان را با محصول دیگری ترکیب کنید؟ (مثلا یک روغن موتور را همراه قیف ابداعی جدید خود بستهبندی کنید.)
الف. تحقیقات نشان میدهد یک پیام برای به خاطر سپرده شدن باید تکرار شود.
ب. به هر فرد چندین با نامه بفرستید.
پ. اگر تبلیغات میکنید، جایی آن را انجام دهید که بتوانید چندین بار دیگر هم آنجا تبلیغات انجام دهید.

الف. قبل از آن که تبلیغات پر هزینه انجام دهید، یک ایده جدید را با تلفن امتحان کنید.
ب. پاسخ حاصل از 100 تماس تلفنی به مثابه ارسال 1000 نامه است.
پ. شما نتایج سریعتری کسب خواهید کرد، هزینهی کمتری برایتان خواهد داشت و ورودی و بازخورد بهتری تولید خواهید کرد.
الف. رقبایتان قیمت را بالا بردهاند؟ شاید بهتر است شما هم همین کار را بکنید.
ب. قیمتهای بالاتر شما را از جمعیت جدا میکند و به نوعی کیفیت بهتر محصول شما را القا میکند، و آن را شایستهی یک قیمت بیشتر نشان میدهد. BMW با Yugos رقابت نمیکند.
پ. در این حوزه مراقب باشید. مشتری باید ارزش قیمت بالاتر را ببیند.
الف. آیا میتوانید محصول یا خدماتتان را با محیط زیست، المپیک، یا رقابتهای جهانی پیوند دهید؟
ب. به وسیلهی همکاری با گروههای شناخته شد، اعتبار ارزشمندی کسب کنید.
الف. از عکسهای خود و کارمندان تان برای تبلیغات استفاده کنید.
ب. نقل قولی از فردی که در تصویر حضور دارد صمیمت را منتقل کرده و باعث ایجاد اعتماد دیگران به شرکتتان میشود.
پ. وقتی در سمینارها و برنامهها از تصاویر استفاده شود، پاسخ به آنها به حد چشمگیری افزایش مییابد.
الف. حتما برای تبلیغات خودتان محدودیت زمانی بگذارید.
ب. مراقب تاریخهای انقضا باشید. (پیشنهاد ویژهتان چه روزی به پایان میرسد؟)
الف. برای محصولاتی که امنیت، ایمنی یا سلامت شخصی را افزایش میدهند، ترس میتواند یک ابزار تقویت کنندهی موثر در کسب وکار باشد.
ب. اگر الان محصول شما را نخرند، ضرر خواهند کرد. مثلا یک تخفیف یا یک هدیهی ویژه را از دست خواهند داد. ترس از دست دادن از انتظار بهدست آوردن قویتر است.
الف. به انتشارات محلی، نامههایی حاوی موضوعات مرتبط با کسب وکارتان بفرستید.
ب. محصول یا کسب وکارتان را به رویدادهای جدیدی که در صدر اخبار هستند پیوند بزنید.
پ. اگر نام شما و نام کسب وکارتان چاپ شده باشد احتمالا مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
ت. به عنوان متخصصی در حوزهی خود شناخته خواهید شد.
ث. شما این اطلاعات را به خاطر یک وبسایت اینترنتی یا یک تبلیغ محلی یا ملی در اختیار دارید.

الف. تبلیغاتی بخرید که ماهها طول بکشد، نه فقط چند دقیقه. (نشریات زرد محلی یا آنلاین)
ب. علائم مغناطیسی برای خودروها یا ونها بسازید. پشت اتومبیلتان را فراموش نکنید. علائمی را روی شیشه عقب و پشت کامیونها بچسبانید. بیشتر مشتریها با رانندگی کنار وسیلهی شما آدرس یا شماره تلفن را برنمیدارند. احتمال این کار پشت چراغ قرمز بیشتر است.
پ. از برچسبهای سپر یا تیشرتهایی با طرح زیرکانه استفاده کنید.
ت. اگر یک تبلیغ رنگ گرانقیمت را چاپ میکنید از مسئول آن بخواهید قیمت چاپخانه را نیز درج کند.
ث. بیرون بروشور را طوری طراحی کنید که ثابت بماند و در آینده فقط داخل آن را تغییر دهید. به این ترتیب میتوانید بروشورهای خالی را چاپ کنید و دم دست نگه دارید. سپس با تغییر پیامهای تبلیغاتیتان فقط داخل آنها را چاپ کنید.
ج. با چاپ تعداد زیادی در همان ابتدای کار، در هزینههای خود صرفهجویی خواهید کرد. بعدها نیز تنها با چاپ آن چه متناسب با تغییرات شرکتتان نیاز دارید، صرفهجویی بیشتری خواهید کرد. از بروشورهای قدیمی و از مد افتاده پرهیز کنید.
الف. حتما از مواد بستهبندی درجهی یک برای کارتهای تبلیغاتی، سربرگها، بروشورها و غیره استفاده کنید.
ب. رقبایتان از چه موادی برای تبلیغات استفاده میکنند؟
پ. اگر نمیتوانید از پس هزینهی بروشورهای 4 رنگ برآیید، از دو یا سه رنگ استفاده کنید. استفاده از رنگ پاسخ به آن را تا 26٪ افزایش میدهد.
ت. اگر نمیتوانید تبلیغات 2 رنگ چاپ کنید… از اسکرین استفاده کنید.
توجه: اسکرین نام دیگری است برای سایه (تاریکتر) یا تهرنگ (روشنتر). برای مثال: یک گل فروش برای حاشیههای بروشور گلهای قرمز و برای متن ان رنگ مشکی را انتخاب میکند. یعنی دو رنگ. رنگ صورتی 50٪ تهرنگ قرمز دارد، پس یک رنگ دیگر محسوب نمیشود. میتوانید تعدادی گل صورتی را هم به آن اضافه کنید و هزینهی اضافی اندکی برای آن بپردازید یا اصلا هزینهای برایتان نداشته باشد. به این ترتیب در ظاهر سه رنگ قرمز، صورتی و مشکی را دارید. با استفاده از رنگ خاکستری (ته رنگی از مشکی)، میتوانید
با هزینهی یک بروشور 2 رنگ، بروشوری 4 رنگ داشته باشید. گران به نظر میرسد در حالی که این طور نیست.
الف. از کارت ویزیتتان یک بروشور کوچک بسازید. اگر به نقشه یا اطلاعات دیگر نیاز دارید از پشت کارت استفاده کنید. وقتی خودتان نیستید کارتتان نمایندهی شماست.
ب. هزار کارت ویزیت 2 رنگ حدود 30 الی 60 دلار هزینه برمیدارد اما ارزشش را دارد.
پ. کارتهای رقبایتان چه شکلی است؟ چه پیامی به شما منتقل میکنند؟
ت. به شرکای کاری که ممکن است بتوانند کسب و کارتان را تبلیغ کنند، چندین کارت ویزیت بدهید. به هر کسی که ملاقات میکنید کارت بدهید، و در هر نامه (و حتی صورتحسابها) نیز کارت بگذارید.
توجه: جو گیرارد، فروشندهی اتومبیل معروف، عادت داشت در مسابقات فوتبال از صندلیهای قسمت بالایی یک مشت کارت ویزیت را مانند کاغذ رنگی به هوا بیندازد تا روی سر کسانی بیفتد که روی صندلیهای گرانقیمت پایین نشسته بودند. پشت هر کارت برای خرید هر ماشین در دوشنبهی بعدی، تخفیفی در نظر گرفته شده بود.
الف. با یک پیشنهاد ویژه از مشتریان خود تشکر کنید.
ب. از هر کسی که کسب وکارش را به شما ارجاع میدهد با یک کارت شخصیسازی شده، یک تماس تلفنی، یک تخفیف، گل، شام یا حتی یک حق کمیسیون تشکر کنید.
پ. از تامینکنندگان قابل اطمینانتان با یک نامه و افزایش سفارشات تشکر کنید.
ت. مردم مهربانی شما را به خاطر میآورند.

الف. فروشندگان؟ رانندگان؟ بله. آنها هم آنقدر اهمیت دارند که این سرمایهگذاری کوچک را انجام دهید.
ب. آنها از ارائهی کارت ویزیت به هر مشتری به خود میبالند.
پ. آنها از کارت ویزیت در خانواده و جمع دوستانشان استفاده میکنند و نام شما به مکانهای خیلی بیشتری خواهد رسید.
الف. آیا شرکتی وجود دارد که تحسیناش کنید؟ استراتژیهای بازاریابی ان را تحلیل کنید.
ب. استراتژیهایی را که به دردتان میخورد به کار بگیرید و بهبودشان دهید.
پ. از چیزهایی استفاده کنید که جواب میدهند. تبلیغات که شما را جذب کرده و توجهتان را جلب میکند جمعآوری کرده و آنها را با کسب و کار خودتان تطبیق دهید.
الف. مشتریان و دوستان را به کسب وکار یا فروشگاه خانگیتان دعوت کنید، از آنها پذیرایی کنید و نمایشگاه جالبی از محصول یا خدمات تان رابرنامهریزی کنید.
ب. خرید یا سفارش محصول را برای مشتریانتان آسان کنید. کارت اعتباری و چک را قبول کنید و فرمهای اعتباری طولانی و پیچیده را حذف کنید.
پ. صمیمی و خوش مشرب باشید. اگر شخصیتتان این طور نیست از یک دوست بخواهید پذیرای مهمانان باشد.
الف. کالای ویژه و مفیدی پیشنهاد کنید که ارزش نگهداری را داشته باشد و به عنوان یادآور کسب و کارتان عمل کند. یک نامه بازکن، لیوان ماگ قهوهخوری، گیره کاغذ و غیره. در نشریات زرد دنبال چیزهای تازه باشید.
الف. باید متعهد باشید. پول را به کار بگیرید و آن را به حال خود بگذارید. بذری بکارید که بعدها رشد کند.
ب. باید ثابت قدم باشید. چرا مکدونالد هر روز در هر شبکهای تبلیغات میکند؟ کسی در امریکا هست که اسم مک دونالد را نشنیده باشد. پیام بازاریابی باید مدام مورد تاکید قرار بگیرد. اگر مشتریهایتان اسم شما را نشنوند، شما را از یاد خواهند برد.
پ. باید اعتماد به نفس داشته باشید. بیشتر برنامههای بازاریابی برای تولید حتی حداقل نتایج، حداقل 60-90 روز طول میکشند. صبور باشید، تلاشهایتان در طولانیمدت جواب خواهد داد.
الف. صادقانه به مشتریانتان محصولات و خدمات مفیدی ارائه دهید که شما و مشتریانتان را خرسند کند.
ب. کاری را انجام دهید که عاشقش هستید و پول به دنبالش خواهد آمد.
الف. هر فصل تعدادی از این مشاوران (دوستان، خانواده، شرکای کاری که نطرات و قضاوتشان برای شما ارزشمند است) را در اتاقی گرد هم آورده و اجازه دهید تمام جنبههای کسب و کارتان را مورد انتقاد قرار دهند. تنها به بهای یک ناهار خوب این “هیات مشاوران” میتوانند نگرش متفاوتی به شما بدهند.
ب. نازک نارنجی نباشید، شاید به شما یا محصولتان سخت بگیرند اما هدف از این کار همین است. آنها میتوانند مشکلاتی را ببینند که شما نمیبینید. از طریق این تجارب است که رشد میکنید.
قانون موفقیت در زندگی و نیز قانون موفقیت در کسب و کار را میتوان اهدافی دانست که همه بهدنبال دستیابی به آنها هستند. اما راه یکتایی برای رسیدن به آنها وجود ندارد. قانون موفقیت واقعی با روشهای مختلفی بهدست میآید همانطور که مسیرهای مختلفی برای رسیدن به قله وجود دارد.
البته برای رسیدن به قانون موفقیت شرایط و روشهایی وجود دارد که در طول تاریخ، کاربردیبودن خود را ثابت کردهاند. اگر این روشها را دنبال کنید، رسیدن به قانون موفقیت تضمین بیشتری دارد. در ادامه تلاش خواهیم کرد تا به روشها و نکات مهم زندگی برای رسیدن به موفقیت اشاره کنیم.
این یک قانون موفقیت اساسی برای جذب است. در زندگی و کسب و کار هر نوع انرژیای که صرف کنید، دنیا هم همان را به شما برمیگرداند. دنیا به شما پاداش میدهد یا اینکه شما را مجازات خواهد کرد. شما نقطهی شروع قانون موفقیت یا شکستتان هستید، بنابراین باید بیشتر دقت کنید.
به آرزوها و کلامتان بیشتر توجه کنید. به اصول اخلاقی خود توجه کنید. به نحوهی رفتارتان با دیگران و نوع رفتارتان در انجام پروژهها دقت کنید. اگر از صمیم قلب و با صداقت رفتار کنید، عملکرد بهتری نیز خواهید داشت.
با داشتن انگیزه مناسب میتوانید به هر هدفی که مد نظرتان است برسید. شاید تمام تواناییها و مهارتهای ممکن را هم داشته باشید، اما اگر نسبتبه کاری که انجام میدهید اشتیاق نداشته باشید، بنابراین نمیتوانید کاری کنید که نتایج آن ماندگار باشد.
ممکن است بخواهید که شرایط خاصی حاکم شود تا تغییر مد نظرتان ایجاد شود اما این یک دام ذهنی است. اگر نتوانید به شرایطی فراتر از اوضاع کنونی خود نگاه کنید، هرگز به رشد نخواهید رسید. باید بدانید چه زمانی بپذیرید و همهچیز را رها کنید. یک مسیر جدید را انتخاب کنید و روی چیزهایی که توان تغییرش را دارید تمرکز کنید. یک مسیر جدید، فرصتهای جدیدی را خلق میکند.
با این طرز فکر احتمال موفقیت خود را پایینتر میآورید. اگر شکستها و ناامیدیهای خود را به گردن دیگران بیندازید و بگویید همه چیز از کنترل من خارج بود یا بدشانسی آوردم، خود را در مسیر شکست قرار دادهاید. مسیر موفقیت در توانایی شما و در مسئولیت پذیری قرار دارد.

اگر کاری که انجام میدهید بازگوکنندهی روحیات و رفتار شماست و باعث بهترشدن حال دیگران میشود، بیشتر ترغیب خواهید شد تا تلاش بکنید. این قدرت الهامبخشی همزمان با رشد شما میتواند قدرت بیشتری پیدا کند.
این قانون مربوطبه کاری که انجام میدهید یا داشتههایتان نیست. این قانون باید بخشی از روش زندگی کردنتان باشد. اگر این قانون را دنبال کنید و در ادامه تعهد شما نسبتبه آن کمتر شود، نرخ رشد موفقیتتان هم کمتر میشود. اما اگر با آن زندگی کنید و تبدیل به بخشی از زندگی و وجود شما شود، موفقیتی را تجربه خواهید کرد که پایدار خواهد شد. شما میتوانید هم در زندگی شخصی و هم در زندگی کاری موفق باشید.
ما همیشه برای همکاران و همتایان خود داستان تعریف میکنیم و پشت این داستانها و ماجراها هدفی نهفته است. این هدف میتواند متقاعد کردن شنونده برای حمایت از پروژهی ما، توضیح دادن به یک همکار دربارهی چگونگی پیشرفتمان، یا الهام بخشیدن به تیمی باشد که با چالشی روبهرو است.
داستانگویی یک مهارت ضروری به حساب میآید، اما در زمینهی کسب و کار چه چیز یک داستان را جذاب میکند و شما چطور میتوانید توانایی خود را در گفتن داستان گویی متقاعد کننده بهبود ببخشید؟
این یعنی رهبرانی که میتوانند قصههای خوب خلق کنند و به اشتراک بگذارند نسبت به دیگران مزیت بسیاری قویتری دارند و خوشبختانه، همه توانایی تبدیل شدن به یک داستان گویی خوب را دارند.
به گفتهی جونا ساکس (Jonah Sachs)، مدیرعامل Free Range Studios و نویسندهی کتاب «پیروزی در جنگ داستانها» (Winning the Story Wars)، «مطمئنا داستانگویی را میتوان یاد داد و یاد گرفت.» در این مقاله راهکارهای بهرهگیری از داستان گویی برای کسب مزیت هر چه بیشتر را توضیح میدهیم.
در آغاز هر تمرین قصهگویی باید پرسید: مخاطبین من چه کسانی هستند و چه پیامی میخواهم با آنها به اشتراک بگذارم؟ هر تصمیمی که برای قصهتان میگیرید باید از این پرسشها سرچشمه بگیرد. ساکس میگوید رهبران باید از خود بپرسند «بذر اخلاقی که سعی دارم در ذهن تیم خود بکارم چیست؟» و «من چگونه میتوانم داستان را به یک تکجملهی متقاعد کننده تقلیل دهم؟»
برای مثال، اگر تیم شما به گونهای رفتار میکند که انگار با هیچ شکستی روبهرو نمیشود، شما میتوانید این پیام را به آنها منتقل کنید که شکست در حقیقت پدربزرگ موفقیت است. یا اگر سعی دارید رهبران ارشد را متقاعد کنید که ریسک حمایت از پروژهی شما را بپذیرند، باید این پیام را به آنها برسانید که بیشتر شرکتها با انتخاب گزینههای هوشمندانه رشد پیدا میکنند. ابتدا دربارهی پیام نهایی خود به نتیجه برسید سپس به این فکر کنید که چگونه آن را به بهترین شکل شرح دهید.
هر کدام میتواند یک نقطهی شروع احساسی و جذاب برای داستان شما باشد.» بعضیها شاید به بازگو کردن تجربیات شخصی در محیط کار راغب نباشند، اما حکایاتی که تشریحکنندهی راههای غلبه بر کشمکشها، شکستها و موانع باشند، دقیقا همان چیزی هستند که باعث بالا رفتن اعتبار و حس نزدیکی به مدیران میشود.
مورگان میگوید: «نکتهی مهم نشان دادن آسیبپذیریها است.»
به گفتهی مورگان تا جای امکان «باید تلاش کنید تا مخاطبین یا کارمندان را قهرمان نشان دهید.» این کار باعث میشود آنها درگیر قصه شوند و میل بیشتری برای پذیرفتن پیام شما داشته باشند. ساکس میگوید «یکی از دلایل اصلی گوش دادن ما به قصهها این است که باور عمیقتری به خود پیدا کنیم، اما وقتی داستانگو به بزرگنمایی خود بپردازد، مخاطب از داستان دست میکشد.» هر چه قدر بیشتر به تصمیمهای خود ارج بگذارید، مخاطب کمتر با شما و پیامتان ارتباط برقرار میکند.
رهبران با ذکاوت به کارمندانشان میگویند که راه پیش رو سخت خواهد بود، اما اگر با هم متحد باشیم و مقاومت کنیم، به نتیجهای باورنکردنی دست پیدا خواهیم کرد.» هر داستان خوشساختی که چنین شعارهایی در بطن خود داشته باشد، القاکنندهی مفاهیمی خواهد بود که به گفتهی ساکس باعث میشوند «شما دیگر نیاز نداشته باشید از دیگران تقاضای تغییر یا تلاش بکنید. کارمندان همگی شریک شما در تغییر میشوند چون میخواهند در این سفر پرماجرا نقشی داشته باشند.»

لزوما همهی داستانهای شما نباید یک حماسهی شگفتآور و مهیج باشند. بعضی از موفقترین و بهیادماندنیترین داستانها نسبتا ساده و سرراست هستند. به داستانتان جزئیات اضافی وارد نکنید، این کار پیام اصلی را در این جزئیات محو میکند. روی این اصل متمرکز باشید که تاثیر سادگی بسیار بالا است.
به گفتهی مورگان، یکی از بزرگترین اشتباهات در قصهگویی «تعریف کردن مشتی جزئیات غیرضروری است.» برای مثال، لازم نیست به مخاطب خود بگویید که این داستان چه روزی اتفاق افتاد یا چه کفشی پوشیده بودید. تنها زمانی به این جزئیات بپردازید که به پیشروی داستان به گونهای هنرمندانه کمک کنند.
اما همراه کردن مخاطب با جزئیاتِ به موقعی مثل احساستان، حالت صورتتان یا وضعیتتان در شروع به کار در یک سازمان بزرگ، با وجود اینکه شاید آنقدرها هم جذاب نباشد، اما میتواند شنوندگان شما را غرق در ماجرا کند و پیام اصلی را به آنها برساند.
به گفتهی مورگان، داستان گویی هنری است که نیازمند تلاش و تکرار مداوم است. با دوستان یا همکاران مورد اعتماد خود تمرین کنید و سعی کنید پیام خود را در قالب تاثیرگذارترین و کارآمدترین داستانِ ممکن ارائه دهید. به خاطر داشته باشید که فوائد این کار بسیار زیاد است. ساکس میگوید: «داستانها یک ابزار مُسری قوی هستند. به محض اینکه شما یک داستان جذاب تعریف میکنید، اولین چیزی که به ذهن مخاطب میرسد این است که این داستان را برای چه کسی تعریف کند.
بنابراین در سه دقیقهای که شما مفاهیم رهبری را به شکل یک قصه کد گذاری میکنید و غیرمستقیم به انتقال پیام میپردازید، با بازدهی روبهرو خواهید شد که دستیابی به آن ماهها یا شاید سالها به طول بیانجامد.»
بایدها:
مخاطب خود را در نظر داشته باشید. چارچوب و جزئیاتی را برای تعریف داستان انتخاب کنید که به خوبی در گوش شنونده طنینانداز شود.
پیام یا نکتهی اخلاقیای که میخواهید برسانید را مشخص کنید.
در تجربیات زندگی خود، به جستجوی چیزهای الهامبخش بپردازید.
نبایدها:
فکر نکنید که فقط شما میتوانید داستان بگویید. همهی ما برای خود ماجراهای بیادماندنی برای تعریف کردن داریم.
به خودتان نقش ستارهی اصلی قصه را ندهید.
جاش لینکنر (Josh Linkner)، مدیر عامل شرکت ePrize، شرکت تبلیغات تعاملی مستقر در دیترویت آمریکا، احساس میکرد که کارکنانش دارند به افرادی خودراضی و تنآسا تبدیل میشوند، چرا که شرکت او یک شبه به غول صنعت تبلیغات آنلاین تبدیل شده بود
به گفتهی او «در اواسط دههی 2000، ما هر ساله رشد 2 الی 3 برابری را تجربه کرده بودیم و من نگران این بودم که ما به جای کسب موفقیتهای جدید فقط به افتخارات گذشتهمان دل ببندیم و به نوعی خلاقیتمان از بین برود.»
لینکنر میگوید: «بزرگی معمولا در برابر سختی و مشقت به دست میآید، اما ما هیچ رقیبی پیش چشم خود نمیبینیم.»
بنابراین او یک غول قلابی برای خود درست کرد. در نشست عمومی شرکت، او بلند شد و اعلام کرد که آنها با یک رقیب جدید و به شدت نیرومند به اسم اسلیتر (Slither) مواجه شدهاند. او میگوید: «من به همه گفتم که آنها از ما بزرگتر، سریعتر و سودآورترند، جیب سرمایهگذارانشان پر از پول است و عملکرد فوقالعادهای دارند و با سرعتی باورنکردنی نوآوری میکنند.»
داستان با صدای پوزخند حضار در گوشه و کنار سالن آغاز شد (مشخص بود که این موضوع به کلی یک حقّه است)، اما فکر وجود چنین شرکتی به سرعت در فرهنگ شرکت ePrize رسوخ کرد. مدیران با پخش اخبار قلابی از درآمد باورنکردنی Slither در چهار ماه اول سال یا تزریق سرمایهی هنگفت، به داستان وجود چنین شرکتی دامن میزدند. این کار باعث شد تا کلیهی کارکنان شرکت به فکر پیشی گرفتن از این رقیب خیالی بیفتند.
لینکنر میگوید: «این کار الهامبخش خلاقیت در جلسات طوفان ذهنی شد، ما از Slither به عنوان یک عامل شکست استفاده کردیم. به جای اینکه بگوییم، خب بچهها، ما باید زمان تولید را کاهش بدهیم. چطور این کار را بکنیم؟، میگفتیم شرکت Slither چرخهی تولید خود را 2 روز کاهش داده است. به نظر شما چطور این کار را کرده است؟ در نتیجه تخته پر از ایده و نظر میشد.»

وینس مولینارو (Vince Molinaro)، مدیرعامل بخش شیوههای رهبری در شرکت Knightsbrige Human Capital Solutions، بزرگترین شرکت مشاورهی منابع انسانی در کانادا، به مشتریان خود میگوید که او دقیقا میداند از چه زمانی توانست مسیر شغلی خود را تعیین کند. به عنوان اولین شغلِ بیرون از دانشگاه، او با سازمانی همکاری میکرد که به افراد نیازمند کمک میکرد تا بتوانند دوباره روی پای خود بایستند.
وینس ماموریت سازمان را دوست داشت، اما به نظر او فضای سازمان الهامبخش نبود. او میگوید: «همه کارشان را از سر اجبار و بدون اشتیاق انجام میدادند و من با خودم فکر میکردم که آیا این درست است و کار کردن واقعا در دنیای واقعی این شکلی است؟»
یکی از مدیران ارشد سازمان به اسم زینتا (Zinta) احساس میکرد که وینس میخواهد تاثیری مثبت بر سازمان بگذارد پس از او خواست تا همکاران همفکر خودش را در قالب یک کمیته گرد هم بیاورد تا محیط کاری را به فضایی مثبتتر تبدیل کنند. آنها شروع به اِعمال تغییرات نامحسوسی در سازمان کردند و در نتیجهی این تغییرات نگرش کارکنان بهبود پیدا کرد. او میگوید: «من آنجا بود که متوجه شدم چگونه یک مدیر میتواند فرهنگ محیط را تغییر دهد.»
بعد از این ماجرا، زینتا به سرطان شدید ریه مبتلا شد. در نبود او، فرهنگ اداره به شرایط سابقش بازگشت. وینس در ملاقات زینتا در بیمارستان با او دربارهی این اتفاقات ناامیدکننده صحبت کرد.
زینتا وینس را با اعترافش شگفتزده کرد: از آنجا که او اصلا سیگاری نبوده است و هیچ سابقهی سرطانی در خانوادهی او وجود نداشته است، به نظر او، علت این بیماری مستقیما تحت تاثیر کنار آمدن با یک محیط کاری مسموم برای مدت طولانی بوده است.
مدت کوتاهی پس از این دیدار، زینتا نامهای برای وینس نوشت و به او گفت که وینس با یکی از مهمترین تصمیمها در طول زندگی خود مواجه خواهد شد. وینس یا باید اجازه میداد تا این نگرش منفی دیگران بر رفتارش تاثیر بگذارد یا اهدافی حرفهای که الهامبخش موفقیت خواهند بود را دنبال کند. به گفتهی وینس «زینتا هنگام نیاز سراغ من میآمد. او برای من یک مربی بود حتی با این وجود که نیازی نبود چنین نقشی را برای من ایفا کند.»
دو هفته بعد، زینتا درگذشت. اما آن نامه زندگی وینس را تغییر داد و او را تشویق کرد شغلش را ترک کند و کسب و کار مشاورهی خود را راه بیندازد تا به دیگران کمک کند رهبران بهتری باشند. او میگوید «من شاهد فرهنگ و فضایی بودهام که یک رهبر بزرگ میتواند خلق کند و برای 25 سال گذشته همیشه در تلاش بودهام تا از آن تقلید کنم.» وینس هنوز نامهی زینتا را نگه داشته است.
وقتی وینس برای نخستین بار داستان گویی و داستان را برای مشتریان خود تعریف کرد، آنها متعجب شده بودند. او میگوید: «ارتباطی که آنها با من برقرار کردند شگفتانگیز بود، به طوری که چیزی ورای ارتباطات مستقیم و مرسوم بود. این ماجرا آنها را به فکر داستانهای خودشان و رهبرانی که بر آنها تاثیرگذار بودند فرو برد. در مورد من، زینتا یک رهبر فوقالعاده بود. گاهی اوقات شما از رهبران بد درسهای خیلی زیادی میگیرید.»
به گفتهی او در هر موردی، قدرت شما از به اشتراک گذاشتن داستان با افراد تحت رهبریتان حاصل میشود و در نتیجه آنها به خوبی میتوانند بفهمند که موجب انگیزه و اشتیاق در شما میشود.»
بعضی وقت ها نمی شود به گوگل اعتماد کرد !! حتما برای شما هم پیش آمده که دنبا کتاب خاص می گردید و تمام سایت های معرفی شده توسط گوگل بی استفاده است . در این پست قصد معرفی سایت های دانلودکتاب ورمان را داریم .

سایتی شامل انواع رمان های و دانلود کتاب های صوتی رمان در موضوعات مختلف
رتبه جهانی سایت 1129213 رتبه در ایران 18863
زمان بارگزاری سایت: 5.369ثانیه
به تعویق انداختن اجراء جاوا اسکریپت جاوا اسکریپت بالا 100
اجتناب از بکارگیری دستور CSS@Import CSS متوسط 100
فعال سازی قابلیت Keep-Alive سرور بالا 100
اجتناب از بکارگیری دستور CSS@Import CSS متوسط 100
حداقل نمودن تغییر مسیرها محتوا بالا 100
عدم بکارگیری character set ها در متاتگ

یکی از کامل ترین سایت ها درحوزه رمان و داستان و شعر می باشد که شامل انواع رمان ها از جمله رمان عاشقانه -رمان پلیسی- رمان طنز -رمان تخیلی- داستان کوتاه -رمان های صوتی- داستان های صوتی و..می باشد
رتبه جهانی سایت 238,580 رتبه در ایران 5,146 تغییرات د ر3 ماه گذشته -102057
زمان بارگزاری سایت: 3.913ثانیه
به تعویق انداختن اجراء جاوا اسکریپت جاوا اسکریپت بالا 57
بهینه سازی تصاویر تصاویر بالا 82
بهبود Caching (کش) مرورگر سرور بالا 92
بهینه سازی ترتیب قرارگیری CSS و جاوا اسکریپت ها CSS/جاوا بالا 92
کوچک سازی جاوا اسکریپت جاوا اسکریپت بالا 94
تعریف یک Cache Validator سرور بالا 98
پاکسازی query string ها از منابع ثابت

یک رمان یک سایت معتبر ایرانی در زمینه تحریر و ارائه داستان ها و رمان های مختلف فعالیت می کند که به لطف ایزد منان و همیاری دوستان فعال در این زمینه توانسته جای خود را در میان کاربران علاقه مند به عرصه رمان خوانی و رمان نویسی باز کند و روز به روز با توان بیشتر و ارائه رمان های جذاب تر بر محبوبیت خویش بیفزاید امید است در کنار شما بتوانیم بر این محبوبیت سرعت بخشیم.
رتبه جهانی سایت 203,037 رتبه در ایران 4,212 تغییرات در 3 ماه گذشته -59944
زمان بارگزاری سایت: 5.451ثانیه
کاهش تعداد درخواست ها به سرور محتوا بالا 100
موازی نمودن بارگذاری ها از میزبان های مختلف محتوا بالا 100
حداقل نمودن تغییر مسیرها محتوا بالا 100
کوچک سازی HTML محتوا بالا 100
کوچک سازی جاوا اسکریپت جاوا اسکریپت بالا 100
قراردادن CSS در ابتدای کد CSS بالا 100
تعریف یک سرآیند Vary Accept Encoding سرور بالا 100
تعریف یک سرآیند Vary Accept Encoding

سایتی کامل باانواع رمان ها درموضوعات مختلف می باشد که شا میتوانید همه به صورت رایگان از بخش هایی از ان استفاده کنید وهم کتاب های مورد نظر خود راخریداری کنید دربخش انجمن سایت نیز میتوانید پیشنهاد دیگر دوستان و کاربران سایت را بشنوید و درمورد کتاب ها ورمان هایی که مطالعه کردید به دیگرکاربران اطلاع رسانی کنید.
رتبه جهانی سایت 821,813رتبه در ایران 26,367 تغییرات در 3 ماه گذشته -374989
2.29امتیاز سئو کسب شده
زمان بارگزاری سایت: 4.28ثانیه

کافه داستان در شهریور 1393 با هدف تلاش برای گسترش ادبیات داستانی (به ویژه آثار ایرانی) در بین مخاطبان بالفعل و بالقوه، و به همت گروهی از نویسندگان جوان ادبیات داستانی راه اندازی گردید. مقصود و منظور ما کافهداستانی ها حضور پررنگتر داستان و رمان و خالقان آثار داستانی در «خاطر» و «خواست» کتابخوان هاست و برای رسیدن به مقصودمان، بر بهره گیری از ابزار و شیوههای بهروز و پرنفوذ مجازی تمرکز کرده ایم. از ابتدای فعالیت مان دوازده شماره نشریه مجازی منتشر کرده و از نیمه شهریور 1395 و در آستانه دومین سالگرد انتشار «کافهداستان»، سایت «کافهداستان» را راه اندازی و معرفی کرده ایم.
اسم «کافهداستان» را برگزیدیم تا یادمان بماند که ماموریتی که برای خود تعریف کردهایم، حول محور گفتگو میگردد. گفتگو با نویسندگان و مترجمین ادبیات داستانی ایران. گفتگویی به قصد کاویدن بیشتر و عمیقتر حاصل عرقریزان روحشان و گاه معرفی بیشترشان به مخاطبانی که شاید هنوز بالقوه ماندهاند. گفتگو برای فهم بیشتر یکدیگر و برای پیداکردن راهکارهای موثر جهت گسترش ادبیات داستانیمان.
بررسی سئو سایت کافه داستان:
رتبه جهانی 3180845 تغییرات در سه ماه گذشته 700859
تعداد لینک های داخلی 6335
موازی نمودن بارگذاری ها از میزبان های مختلف محتوا بالا 100
قراردادن CSS در ابتدای کد CSS بالا 100
کاهش تعداد درخواست ها به سرور محتوا بالا 100
کوچک سازی HTML محتوا بالا 100
حداقل نمودن تغییر مسیرها محتوا بالا 100
بکارگیری منابع از یک URL پایدار محتوا بالا 100
ابعاد دهی به تصاویر
تعداد کاراکتر های موجود در عنوان سایت بیش از حد مجاز می باشد،تعداد استاندارد 70 کاراکتر می باشد.
خطای صفحه 404 وضعیت بررسی صورت نگرفته است
تعاریف زیادی از کسب و کار اینترنتی شده است. منابع مختلفی به ارائه تعریف از کسب و کار اینترنتی پرداخته اند. تنوع سایتهایی که چنین تعاریفی را ارائه داده اند چنان زیاد است که نمیتوان دلیل ارائه برخی از این تعاریف را یافت، مثلاً سایت رسمی دولت استرالیا این تعریف را از کسب و کار اینترنتیارائه داده است:
کسب و کار اینترنتی عبارت است از هرگونه کسب درآمدی از اینترنت، کسب و کار اینترنتی میتواند شامل خرید و فروش کالا در اینترنت و یا ارائه یکسرویس آنلاین بصورت غیر رایگان باشد.
گذشته از این تعاریف پراکنده در اینترنت تعریف کسب و کار اینترنتی را از متخصصین این امر جویا شده ایم.
اگرچه که واژه های کسب وکار اینترنتی و فروشگاه الکترونیکی در بسیاری از مقالات بجای یکدیگر بکار میروند. ولی بین این دو اختلاف هایی وجود دارد. فروشگاه الکترونیکی عبارت است از مکان آنلاینی، بر روی بستر وب و یا شبکه های کامپیوتری، برای خرید و فروش کالا و خدمات. هر فروشگاهی می تواند با افزودن یک ویترین مجازی آنلاین تبدیل به یک فروشگاه الکترونیکی شود.
در بسیاری از مواقع تجارت الکترونیکی به معنای تجارت اینترنتی بکار برده میشود. اما تجارت الکترونیکی میتواند شامل هر تجارتی که از تکنولوژی اینترنت برای بهبود منافع و کارایی خود استفاده کند؛ شود.
کسب و کار اینترنتی میتوانند به اشکال مختلفی ظاهر شوند.
1 – کسب و کارهای اینترنتی فروش محصولات و کالا های فیزیکی : مانند وب سایت دیجی کالا ، وب سایت بامیلو و . . .
2 – کسب و کار های اینترنتی فروش خدمات : سایت های فروش خدمات بلیط هواپیما و قطار و. . . مانند : وب سایت علی بابا ،
3 – کسب و کار های اینترنتی فروش محتوای آموزشی و محصولات دیجیتال : مانند وب سایت مدیران وب دات کام.
اگر شما کارشناس تغذیه هستید می توانید یک کسب و کار اینترنتی در زمنیه آموزش تغذیه و تناسب اندام و چاقی و لاغری راه اندازی کنید و با تهیه یک محصول آموزشی بنام چطوری در عرض 21 روز لاغر شوید و لاغر بمانید و با معرفی و فروش آن درآمد بسیار بالایی بدست آورید و تکنیک بازاریابی و فروش اینترنتی این محصول آموزشی شما منتشر مقاله های رایگان در مورد تغذیه و تناسب اندام در وب سایت تان است که به کسب و کارشما کمک خیلی زیادی می کند.

سرمایه اولیه برای راه اندازی و شروع کسب و کار اینترنتی نسبت به کسب و کار هایی که به صورت فیزیکی راه اندازی می شوند بسیار پایین است و شما می توانید با کمترین هزینه کسب و کار اینترنتی تان را راه اندازی و شروع کنید و کسب و کارهای اینترنتی هستند که به سرمایه گذاری هایی به مراتب بیشتر نیاز دارند.
در بسیاری موارد، شروع یک کسب و کار اینترنتی شبیه به شروع یک فروشگاه سنتی است. شما برای کسب و کار خود برنامهریزی خواهید کرد، منابع مالی خود را سازماندهی میکنید، محصول خود را تولید میکنید و کار میکنید. اما جنبههای منحصر به فردی جهت اجرای کسب و کارهای آنلاینوجود دارد که کارآفرینان باید در نظر بگیرند. در این مقاله می خواهیم شما را با مراحل مختلف راه اندازی کسب و کار اینترنتی آشنا کنیم.
یک سایت تجارت الکترونیک یا فروشگاه اینترنتی، ساده ترین شکل کسب و کار آنلاینی است که شما میتوانید کسب درامد آنلاین خود را از آن شروع کنید. با یک سایت تجارت
الکترونیک که خود میزبان آن باشید، میتوانید محصولات و خدمات خود را به طور مستقیم و بدون هیچ واسطهای به مشتریتان بفروش برسانید.
بهترین بخش در مورد یک سایت تجارت الکترونیک، این است که میتوانید به طور مستقیم بر روی فروشگاه خود کنترل داشته باشید. شما قادر خواهید بود تقریبا تمام گزینهها را در هنگام تنظیمات سایت تجارت الکترونیک خود مانند ظاهر و نمای فروشگاه را سفارشی کنید. اما این انعطافپذیری باعث میشود این فرایند نیز بسیار پیچیدهتر شود.
بزرگترین ملاحظات شما برای سایت تجارت الکترونیک، تنظیم وبسایت خود برای ارائه بهترین تجربه کاربری میباشد. انتخاب طراحی وب صحیح مهم است، زیرا اطمینان حاصل میکند که نرمافزار سبد خرید شما برای کسب و کار شما مناسب است. بنابراین در موفقیت فروشگاه اینترنتی المانهای زیادی باید در کنار هم چیده شوند تا سایت تجارت الکترورنیک موفقی داشته باشیم. شرکت وب 24 در تمامی این مراحل شما را یاری میکند، برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید صفحه طراحی سایت فروشگاهی را ملاحظه نمایید.
شمات می توانیئد فروشگاه اینترنتی خود را با استفاده از فروشگاه سازها راه اندازی کنید. به عنوان مثال Etsy یک فروشگاه و بازار برای ارائه، خرید و فروش، آموزش و ساخت محصولات دستساز خانگی است، راهاندازی این فروشگاه در etsy.com بسیار آسان است،
در این نوع فروشگاه، شما توانایی کمی برای سفارشی سازی طرحبندی خود دارید. با این حال مشتریان از طریق رابط کاربری Etsy خرید میکنند و آن بخش از کار که مستلزم بیرون رفتن از اداره و حتی سفر کردن است، برای تنظیمات و اجرای فروشگاه حداقل است. این ممکن است بسته به چگونگی میزان کنترل کردن شما که میخواهید برای برقراری سایت خود انجام دهید، مثبت یا منفی باشد.
Etsy سایتی برای انواع خلاقیتهاست که بر روی آیتمهای دستساز تمرکز میکند. به عبارت دیگر مانند بازارچه است که شما در آن میتوانید محصولات دستساز مختلف و متنوعی برای فروش قرار دهید و کسب درآمد کنید. البته مدلهای ایرانی چنین سایتهایی هم راهاندازی شده است و نمونه های بسیار موفقی در این زمینه داریم، به عنوان مثال وب24 سایت هایی مانند آی تی بازار ، آی تی قیمت و خانه پزشکان را در این زمینه طراحی کرده است.

این فروشگاه دارای مزایای قابل توجهی است؛ در این نوع از بازارها مانند Etsy، مجبور نیستید یک وبسایت را راهاندازی کنید، فروشگاه اینترنتی خود را سفارشی سازی کنید، یا یک نرمافزار سبد خرید را انتخاب کنید، هنگامی که شما از eBay برای فروش محصولات خود استفاده میکنید همه اینها را شامل میشود.
با این حال بدین معناست که مانند Etsy، مشتریان شما باید از طریق eBay برای خرید از شما اقدام کنند، و همچنین شما کنترل کمی بر روی طرح بصری فروشگاه خود خواهید داشت، همانطور که در مورد Etsy گفته شد این مدل فروشگاه هم ممکن است دارای جنبههای مثبت و منفی بسته به نوع کسب و کار شما داشته باشد. بنابراین فروشگاه eBay سایتی است که به اشخاص اجازه میدهد محصولات خود را خرید و فروش کنند. از این رو سایت eBay فضایی را برای فروشندگان فراهم میکند که میتوانند طی مدت زمانی مشخصی محصولات نو و دست دوم خود را به حراج بگذارند. البته مدلهای ایرانی سایت شبیه eBay هم راهاندازی شده است.
نمونه های ایرانی زیادی نیز در این زمینه برای فروش کالاهای دست دوم ایجاد شده اند، مانند سایت ایسام، دیوار، شیپور و... که از طریق این سایت ها می توانید اجناس دست دوم و نو خود را بفروش برسانید و در آنها آگهی ثبت کنید.
آقای تپسکات 6 گام را برای تغییر یک مدل کسب و کار مبتنی بر وب پیشنهاد کرده است که عبارتند از:
شایان ذکر می باشد که مدل های کسب و کار به عوامل مختلفی وابسته می باشد بنابراین شرکتی در بازار رقابت برنده می باشد که به این عوامل آگاهی کامل را داشته باشد و قابلیت انعطاف پذیری بالایی در موقعیت های پیش بینی نشده را داشته و سریعاً راهکار و استراتژی مناسب را اتخاذ کنند.

برای رسیدن به موفقیت در هر فعالیتی باید آن را نسبت به یک معیار یا شاخص مشخصی اندازه گیری کنیم و بسنجیم.
در واقع هرکسب وکار اینترنتی برای اینکه بتواند به موفقیت برسد باید تلاش کند تا به مرور زمان این شاخصها را افزایش داده تا به هدف نهایی برسد. مسلماً دنیای کسب و کار اینترنتی هم از این قانون مستثنی نیست.
برای اندازهگیری موفقیت کسب و کار اینترنتی و بهینه سازی سایت یا هر نوع فعالیت بازاریابی یا فروش اینترنتی، شاخصهایی وجود دارد که هر کدام معنایی خاص دارند.
در ادبیات الکترونیک به این نوع شاخصها (KPI (key performance indicator یا شاخص عملکردی میگویند.
تعداد KPIها بسیار زیاد بوده و بسته به نوع فعالیت هر کسب و کار اینترنتی، از تعدادی از آنها استفاده میکند. خوبی این KPIها این است که میتوان بعضی از آنها را با هم ترکیب کرد و عدد تازه ای به دست آورد که معنایی متفاوت از اجزای سازنده خود دارد.
این شاخص نشان دهنده میزان اثربخشی سایت شما در جذب مشتری های بالقوه است.
این شاخص بیانگر این است که سایت شما در هر بازه زمانی (روز ، هفته، ماه) چه میزان بازدید داشته است. درواقع هر چه این عدد بیشتر باشد وضعیت سایت ما نیز بهتر است اما در بعضی موارد ممکن است ترافیک اشتباه وارد سایت ما شوند. یعنی افرادی وارد سایت ما شوند که در بازار هدفما قرار ندارند و طبیعتا خریدی هم از ما نخواهند داشت.
در شاخص قبلی اگر یک کاربر در دو روز متفاوت، پیاپی به سایت شما سر بزند، هر بار جزو بازدید ها به حساب می آید. اما در این شاخص هر شخص فقط یک بار به حساب می آید. یعنی اگر شخصی برای بار اول وارد سایت شما شود، جزو خالص بازدید به حساب می آید اما در دفعات بعدی اگر به سایت سر بزند، دیگر خالص بازدید تغییری نخواهد کرد.
این مقدار درصد افرادی را نشان میدهد که نسبت به کل افرادی که سایت را مشاهده کردند ، بیش از یک بار وارد سایت شما شدند. بنابراین هر چه این مقدار بیشتر باشد یعنی رضایت کاربرانی که از سایت شما بازدید میکنند زیادتره و این نشانه ی خوبی ست! چراکه بازدیدکننده بیشتر یعنی افزایش ترافیک و فروش بیشتر.
این شاخص به شما نشان میدهد به طور متوسط هر کاربر چه مدتی در سایت شما به گردش میپردازد؛ این شاخص یکی از نرخ های مهمی است که بیانگر میزان موفقیت در نگهداری کاربران در سایتتان میباشد. هر چه این عدد بیشتر باشد، گویای این مطلب است که مطالب و محتوای سایت شما برای مشتریان مفید و جذاب بوده است.
یکی از مهمترین نکاتی که صاحب هر کسب و کار اینترنتی در فضای اینترنت و الکترونیک باید بداند این است که ترافیک وارد شده به سایتش از چه بخش هایی وارد میشود. به عبارت دیگر کدام سایت ها یا منابع اینترنتی، کابران را به سایت او هدایت میکند.