
حتما بخوانید: هدف گذاری چیست؟ و چگونه این کار را انجام دهیم؟
افتادگی مثانه، مشکلی است که بیشتر در زنان شایع است و احتمال بروز آن در مردان بسیار کم است. زنان به علت وجود کانال زایمان، مستعد ضعیف شدن عضلات کف لگن هستند. با اینکه افتادگی مثانه در زنانی که تجربهی زایمان داشتهاند، شایعتر است، اما ممکن است که بر اثر عوامل ژنتیکی وسبک زندگی در خانمهایی که مادر نشدهاند نیز اتفاق بیفتد. همچون سایر بیماریها، پیشگیری از افتادگی مثانه بسیار راحتتر از درمان افتادگی مثانهاست. در این مطلب قصد داریم شما را بهطور کامل با علائم افتادگی مثانه، علت، پیشگیری و درمان افتادگی مثانه آشنا کنیم.
مثانه عضوی توخالی در لگن است که ادرار را نگه میدارد. فشاری که درهنگام پر شدن مثانه توسط ادرار ایجاد میشود، باعث میشود که فرد احساس کند که به دفع ادرار نیاز دارد. در فرآیند دفع ادرار، ادرار از مثانه عبور میکند و از طریق پیشابراه از بدن خارج میشود.
در زنان، دیوارهی جلویی واژن از مثانه پشتیبانی میکند. این دیواره میتواند با بالا رفتن سن، ضعیف یا شل شود. فشارهای جسمانی قابلتوجه مانند زایمان نیز میتوانند به این قسمت از دیوارهی واژن آسیب برسانند. اگر مثانه بیشازحد صدمه ببیند، میتواند پایین بیاید و دچار افتادگی شود؛ این بدان معناست که مثانه دیگر حمایت نمیشود و به داخل واژن نزول میکند. این امر میتواند باعث مسائلی مانند مشکلات ادراری، ناراحتی و بیاختیاری ادرار استرسی (نشت ادرار در اثر عطسه، سرفه و فشار بر مثانه) شود.
افتادگی مثانه که به آن فتق مثانه یا سیستوسل نیز میگویند، براساس میزان پایین آمدن مثانه در واژن، به 4 درجه تقسیم میشود:
درجهی 1 (خفیف): فقط قسمت کوچکی از مثانه به داخل واژن میرود.
درجهی 2 (متوسط): مثانه بهقدری افتادگی پیدا میکند که وارد دهانهی واژن میشود.
درجهی 3 (شدید): مثانه از دهانهی واژن خارج شده و بیرون میزند.
درجهی 4 (کامل): کل مثانه بهطور کامل از واژن خارج میشود و معمولا این وضعیت با افتادگی سایر اعضای داخل لگن مانند افتادگی رحم، رکتوسل (بیرونزدگی قسمتی از رکتوم به درون واژن) و انتروسل (نوعی فتق حاوی روده) همراه است.
افتادگی مثانه معمولا با یائسگی مرتبط است. بدن زنان قبل از یائسگی، هورمون استروژن تولید میکند که به محکم نگه داشتن عضلات واژن و اطراف آن کمک مینماید. اما بدن خانمها پس از یائسگی، استروژن بسیار کمتری تولید میکند و درنتیجهی آن عضلات ضعیف و شل میشوند.
عوامل زیر معمولا با ایجاد افتادگی مثانه مرتبط هستند:
1. زایمان
این متداولترین علت افتادگی مثانه است. روند زایمان طبیعی، فشار زیادی را بر بافتها و عضلات واژن که از مثانه پشتیبانی میکنند، وارد میکند.
2. یائسگی
استروژن، هورمونی است که به حفظ قدرت و سلامت عضلات واژن کمک میکند. این هورمون پس از یائسگی به میزان بسیار کمتری ترشح میشود.
3. اعمال فشار بر مثانه
بلند کردن اجسام سنگین، زور زدن هنگام اجابت مزاج، داشتن یک بیماری طولانیمدت که با سرفه همراه است یا ابتلا به یبوست مزمن، ممکن است به عضلات کف لگن آسیب برسانند.

اولین علامتی که معمولا زنان مبتلا به افتادگی مثانه متوجه آن میشوند، وجود بافتی در واژن است که بسیاری از زنان میگویند چیزی شبیه به توپ است.
سایر نشانه های افتادگی مثانه عبارتند از:
احساس ناراحتی یا درد در ناحیهی لگن؛
بیرون زدن بافت از واژن (این بافت ممکن است دردناک باشد و خونریزی کند)؛
اِشکال در ادرار کردن؛
وجود این احساس که مثانه بلافاصله پس از دفع ادرار، کاملا خالی نمیشود (دفع ادرار ناقص)؛
بیاختیاری استرسی (نشت ادرار درهنگام عطسه، سرفه یا فشار بر مثانه)؛
عفونت مثانه بهصورت مکرر؛
مقاربت دردناک (دیسپارونیا)؛
کمردرد.
برخی از زنان ممکن است علائم افتادگی مثانهی خفیف (درجهی 1) را تجربه نکنند یا متوجه آن نشوند.
هر زنی که متوجه علائم افتادگی مثانه میشود، باید به پزشک مراجعه کند. افتادگی مثانه معمولا با افتادگی سایر ارگانهای داخل لگن همراه است. بنابراین برای ارزیابی و جلوگیری از علائم و عوارض مشکلساز ناشی از تضعیف بافت و عضلهی واژن، مراقبتهای پزشکی به موقع توصیه میشود. ارگانهایی که دچار افتادگی شدهاند، نمیتوانند بهخودیخود درمان شوند و اغلب بهمرور زمان بدتر میشوند. چندین درمان برای برطرف کردن افتادگی مثانه وجود دارد.
معاینهی لگن و ناحیهی تناسلی یک خانم برای تشخیص افتادگی مثانه ضروری است. درصورت مشاهدهی مثانه در واژن، افتادگی مثانه تأیید میشود.
در موارد نهچندان واضح، ممکن است که پزشک از سیستوگرافی با مادهی حاجب (عکس رنگی VCUG) برای کمک به تشخیص بهتر استفاده کند. VCUG، مجموعهای از تصاویر است که با استفاده از اشعهی X درطول دفع ادرار گرفته میشود. این تصاویر به پزشک کمک میکنند تا شکل مثانه و علت مشکل ادراری را مشخص کند. همچنین ممکن است که پزشک برای رد کردن سایر علل احتمالی ناراحتی یا مشکل ادراری، سایر قسمتهای شکم را معاینه یا از آنها عکس برداری کند.
پس از تشخیص، پزشک ممکن است عصبها، عضلات و شدت جریان ادرار را تست کند تا بتواند تصمیم بگیرد که چه نوع درمانی برای فرد مناسب است.
درصورت صلاح دید پزشک، ممکن است تستی به نام یورودینامیک یا یورودینامیک تصویری نیز انجام شود. گاهی اوقات، این تست نوار مثانه (EKGs) نیز نامیده میشود. یورودینامیک، نسبتهای فشار و حجم را در مثانه اندازهگیری میکند و میتواند در تصمیم گیری اورولوژیست بسیار مؤثر باشد.

سیستوسکوپی (نگاه کردن به داخل مثانه با اسکوپ) نیز یکی از روشهایی است که برای انتخاب روش درمانی مناسب استفاده میشود. این مورد، آزمایشی سرپایی است که در مطب پزشک انجام میشود. گاهی اوقات درهنگام انجام این تست، تصویر داخل مثانه روی صفحهی مانیتور نمایش داده میشود و بیمار میتواند هرچه را که پزشک میبیند، مشاهده کند. سیستوسکوپی، ریسک کمی دارد و برای اکثر افراد تحملپذیر است.
درمان افتادگی مثانه
معمولا افتادگی مثانهی درجهی 1 (خفیف) که درد یا ناراحتی ایجاد نمیکند، به هیچگونه درمان پزشکی یا جراحی نیاز ندارد. ممکن است که پزشک به خانم مبتلا به افتادگی مثانهی درجهی 1 توصیه کند که از بلند کردن اجسام سنگین یا زور زدن اجتناب کند؛ گرچه شواهد کمی برای حمایت از این توصیه وجود دارد.
پزشک در موارد جدیتر، عوامل مختلفی نظیر سن بیمار، سلامت عمومی، اولویت درمان و شدت افتادگی مثانه را درنظر میگیرد تا تعیین کند که کدام درمان مناسب است.
1. پساری
پساری دستگاهی است که داخل واژن قرار داده میشود تا مثانه را در جای خود نگه دارد. برای جلوگیری از بروز عفونت، لازم است تا پساریها در فواصل منظم بیرون آورده و تمیز شوند. برخی از پساریها طوری طراحی شدهاند که به خانمها امکان میدهند تا خودشان این کار را انجام دهند، اما سایر انواع پساریها باید توسط پزشک بیرون آورده و تمیز شوند. معمولا برای کمک به پیشگیری از عفونت و فرسایش دیوارهی واژن، به همراه پساری از کرم استروژن استفاده میشود. برخی از زنان هنگام استفاده از پساری، احساس ناراحتی میکنند یا معتقدند که آنها بهراحتی جدا میشوند و میافتند.
2. درمان جایگزین استروژن
این درمان ممکن است برای بسیاری از زنان مبتلا به افتادگی مثانه مفید باشد. استروژن به تقویت و حفظ عضلات واژن کمک میکند.
3. ورزش کگل و اصلاح فعالیت بدنی
ممکن است که پزشک برای موارد خفیف تا متوسط افتادگی مثانه، اصلاح فعالیت بدنی مانند اجتناب از بلند کردن اجسام سنگین و زور زدن را توصیه کند؛ همچنین ممکن است پزشکتان به شما پیشنهاد کند که تمرینات ورزش کگل را انجام دهید. اینها تمریناتی هستند که برای سفت کردن عضلات کف لگن به کار میروند. ممکن است که تمرینات کگل برای درمان افتادگیهای خفیف تا متوسط یا تکمیل سایر درمانهای افتادگیهای حادتر مثانه استفاده شوند.
4. داروهای درمان افتادگی مثانه
استروژن خوراکی - افتادگی مثانه

امکان دارد که برای افتادگی مثانه از درمان جایگزین استروژن استفاده شود تا در تقویت بافتهای داخل و اطراف واژن، به بدن کمک کند. درمان جایگزین استروژن نمیتواند برای همهی افراد کاربردی باشد (بهعنوان مثال افراد مبتلا به انواع خاصی از سرطان). بدن زنان پس از یائسگی، استروژن چندانی تولید نمیکند و درنتیجه ممکن است که عضلات واژن ضعیف شوند. ممکن است در موارد خفیف افتادگی مثانه، استروژن برای معکوس کردن علائمی مانند بیاختیاری ادرار و ضعیف شدن واژن تجویز شود. در موارد شدیدتر افتادگی مثانه، ممکن است درمان جایگزین استروژن به همراه سایر انواع درمانها به کار رود.
استروژن میتواند بهصورت خوراکی و در قالب قرص یا موضعی و به شکل چسب یا کرم تجویز شود. کرم استروژن، جذب سیستمیک بسیار کمی دارد و بهصورت موضعی تأثیر بسیار زیادی ایجاد میکند. نوع موضعی این دارو، نسبت به نوع خوراکی خطر کمتری دارد. استفاده از استروژنها در واژن قُدامی و ناحیهی پیشابراه، میتواند در تسکین علائم ادراری همچون نیاز فوری به دفع ادرار و تکرر ادرار بسیار مفید باشد؛ حتی علیرغم وجود افتادگی مثانه.
5. عمل جراحی افتادگی مثانه
معمولا افتادگیهای شدید مثانه که با پساری قابلکنترل نیستند، برای اصلاح به جراحی نیاز دارند. جراحی افتادگی مثانه معمولا از طریق واژن انجام میشود و هدف آن محکم کردن مثانه در محل صحیح است. مثانه با برشی در دیوارهی واژن اصلاح میشود. ناحیهی پایینافتاده، بسته و دیواره محکم میشود.
این جراحی با توجه به روش مورد نظر پزشک، با بیهوشی عمومی، بیحسی منطقهای یا بیحسی موضعی انجام میشود. در جراحیهای کوچکتر، بسیاری از بیماران در همان روز مرخص میشوند و به خانه میروند.
برای تقویت ضعف لگنِ مرتبط با افتادگی مثانه، از مواد مختلفی استفاده میشود.
با توجه به FDA، ممکن است خطرات قرار دادن مِش جراحی (surgical mesh) در بافت بین مثانه و واژن به منظور اصلاح افتادگی عضو لگن بسیار بیشتر از مزایای آن باشد. با این حال استفاده از مش میتواند در برخی شرایط مفید باشد. جراح باید قبل از انجام عمل جراحی بهطور کامل درمورد خطرات، مزایا و عوارض بالقوهی این مواد توضیح دهد و فرآیند جراحی را برای فرد تشریح کند.
اکثر زنان حدود 6 هفته پس از جراحی میتوانند فعالیتهای عادی خود را از سر بگیرند. با این حال، ممکن است که جراح توصیه کند که فرد تا 6 ماه از انجام فعالیتهایی که باعث فشار بر مثانه میشوند، اجتناب کند یا آنها را به حداقل برساند.
درمانهای فیزیکی مانند تحریک الکتریکی و بیوفیدبک نیز میتوانند در افتادگی مثانه به کار روند و به تقویت عضلات لگن کمک کنند.
6. تحریک الکتریکی
پزشک از یک پروب برای عضلات مورد نظر در داخل واژن یا کف لگن استفاده میکند. این پروب به دستگاهی وصل میشود که جریانهای الکتریکی کوچک را اندازهگیری و ارسال میکند. این جریانها، عضلات را منقبض میکنند و این انقباضات میتوانند به تقویت عضلات کمک کنند. نوعی تحریک الکتریکی با تهاجم کمتر نیز وجود دارد که از بیرون بدن، عصب زهاری (پاندندال) را بهطور مغناطیسی تحریک میکند. این روش باعث فعال شدن عضلات کف لگن میشود و ممکن است به درمان بیاختیاری ادرار کمک کند.
7. بیوفیدبک
بیوفیدبک - افتادگی مثانه
در این روش حسگری برای نظارت بر فعالیت عضلانی در واژن و کف لگن به کار میرود. ممکن است که پزشک تمریناتی را برای تقویت عضلات این ناحیه توصیه کند. این تمرینات به سفت شدن عضلات دیوارهی واژن کمک مینمایند و برخی علائم ناشی از افتادگی مثانه را برطرف میکنند یا آنها را تسکین میدهند. این حسگر میتواند بر انقباضات عضلانی درطول تمرینات نظارت کند؛ پزشک از این طریق متوجه میشود که آیا عضلات مورد نظر از این تمرینات سود خواهند برد یا نه.
پیگیریهای لازم برای افتادگی مثانه
خانمی که تحت درمان افتادگی مثانه قرار میگیرد، باید بهطور منظم برای ارزیابی میزان پیشرفت درمان به پزشک مراجعه کند. پساریها باید برای پیشگیری از عوارض، در فواصل زمانی مشخص بیرون آورده و تمیز شوند.
پیشگیری از افتادگی مثانه
داشتن رژیم غذایی پرفیبر و مصرف روزانهی مقدار زیاد مایعات میتواند احتمال ابتلای فرد به یبوست را کاهش دهد و از این طریق به پیشگیری ازافتادگی مثانه کمک کند. درصورت امکان باید از زور زدن درطول اجابت مزاج خودداری شود. زنان مبتلا به یبوست مزمن باید به منظور کاهش احتمال ابتلا به افتادگی مثانه، به پزشک مراجعه و هرچه سریعتر یبوستشان را درمان کنند.
بلند کردن اجسام سنگین با ابتلا به افتادگی مثانه رابطهای مستقیم دارد و درصورت امکان باید از آن اجتناب شود.
چاقی عاملی خطرآفرین برای دچار شدن به افتادگی مثانه است. کنترل وزن ممکن است به پیشگیری از ایجاد این وضعیت کمک کند.
سخن آخر
افتادگی مثانه بهندرت تبدیل به وضعیتی خطرناک میشود. اکثر موارد خفیف آن میتوانند بدون جراحی درمان شوند و اکثر افتادگیهای شدید مثانه میتوانند بهطور کامل با جراحی اصلاح شوند.
منبع: webmd
با برنامه ریزی روزانه، مدیریت و کنترل کارها آسانتر میشود، میتوانید میان اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تعادل برقرار و کارها را بر اساس اهمیتی که برایتان دارند اولویتبندی کنید. با ما همراه باشید تا ببینید چطور میتوانید یک برنامه ریزی روزانه کارآمد داشته باشید.

1. مشخص کنید روزتان را چگونه میگذرانید
پیش از تهیهی یک برنامه ریزی روزانه بهینه باید از کارهایی که طی روز انجام میدهید و نحوهی تنظیم آنها آگاه باشید. مثلا اگر باید به دانشگاه یا سر کار بروید، پس این موارد و زمان مربوط به آنها در اختیار شما نیست اما در وقتهای آزادتان خیلی راحت امکان تغییر و تصمیمگیری دارید.
چند روزی را به بررسی کارهایی که میکنید و اینکه زمان را چطور سپری میکنید، اختصاص بدهید. همهی کارهایی را که انجام میدهید دقیق یادداشت کنید. به ویژه به زمانهای آزادتان و کارهایی که در این اوقات انجام میدهید، توجه کنید. آیا این زمانها را به بازی کردن میگذرانید یا تمیز کردن خانه؟ فهرستی از همهی فعالیتهایتان و مدت زمان انجام هر یک تهیه کنید.
2. زمانی را که در رفت و آمد برای کار، دانشگاه و… هستید تخمین بزنید
ما بخش عمدهای از روز را صرف رفتن از جایی به جای دیگر میکنیم. این رفتوآمدها برای ما ضروری است. زمان لازم برای این آمدوشدها را محاسبه کنید و در برنامه خود زمان کافی به آنها اختصاص دهید. بهتر است برنامه تان را بر اساس این زمانها بهبود دهید.
3. مشخص کنید چه زمانی بیشترین بهرهوری را دارید
بهترین زمان بازدهی خود را در برنامه ریزی روزانه علامت بزنید.
در حین برنامه ریزی روزانه به ترتیب انجام کارها توجه کنید. بهتر است کارهای مهم را که نیاز به تمرکز بیشتری دارند در زمانهایی انجام دهید که بیشترین بهرهوری را دارید. بیشتر افراد صبحها بهتر کار میکنند و بعدازظهرها را به پاسخگویی به تماسهای تلفنی و ایمیلهای دریافتی اختصاص میدهند.
4. بدانید که عادتهای شما زندگی روزمرهتان را تحت تأثیر قرار میدهند
انجام کارها بر اساس برنامه ریزی روزانه به ما نشان میدهد زندگیمان چقدر تحت تأثیر عادتهایمان است. گاهی برخی عادتهای بد مانع رسیدن شما به اهدافتان میشوند، در مقابل برخی عادتها سودمند و یاریرسان هستند. هنگام برنامه ریزی روزانه تان، عادتهای سودمند و آسیبرسان را شناسایی کنید.
مثلا ممکن است عادت داشته باشید وقت زیادی را صرف انجام کار مورد علاقهتان کنید تا جای که برای کارهای دیگر از جمله اهداف بلندمدتتان نیرویی نداشته باشید، یا چنان غرق در کارتان و تأمین خواستههای دیگران میشوید که زمانی برای استراحت و رسیدگی به خودتان ندارید. هر دوی اینها به یک اندازه آسیبرسان هستند. پس مهم است که بدانید عادتهایتان چطور بر زندگی شما تأثیر میگذارند.
پس از شناسایی عادتهای آسیبرسان، سعی کنید با یافتن روشهای جایگزین از زمانتان بهتر استفاده کنید. این روشها ممکن است به سادگی محدود کردن زمانی باشد که صرف برخی کارها مثل بازیهای ویدیویی، ساز زدن و… میکنید. بهتر است این کارها را به بعد از انجام کارهای ضروری موکول کنید. شاید هم لازم باشد کمی تمرین کنید و نه گفتن به دیگران را یاد بگیرید!
5. از وقتهای تلفشده بکاهید

شاید برخی از کارهایی که میکنید اتلاف وقت به نظر برسند. برخی از آنها واقعا اجتنابناپذیر هستند مثل رفتوآمد به محل کار یا مراجعه به ادارهای خاص در شلوغترین ساعت روز تنها به این دلیل به یک برگهی امضا شده نیازِ مبرم دارید. برنامه ریزی روزانه خود را بررسی کنید و ببینید آیا امکان دارد با ایجاد تغییرات از اتلاف وقت بکاهید. اگر امکان تغییر کارها نیست شاید بد نباشد در صورت امکان برخی کارها را در وقتهای تلف شدهتان انجام بدهید، مثلا میتوانید صبحانهتان را در طول مسیر رفتن به سر کار و در اتوبوس میل کنید.
6. برنامه هر روز را شب پیش بریزید
بهتر است از پیش برای روزتان برنامه ریزی کنید. اگر تجربهای در برنامه ریزی روزانه ندارید، احتمالا مدتی طول میکشد تا از عهدهی یک برنامه ریزی خوب و بینقص بربیایید. بهتر است یک برنامه موقتی از ترتیب کارها و زمان لازم برای هر یک تهیه کنید و امکان جابهجایی و انعطافپذیری را هم برای آن در نظر بگیرید.
تعادل میان اهداف بلندمدت و وظایف روزمره در برنامه ریزی روزانه
1. کارهایی که به تحقق اهداف بلندمدتتان کمک میکند در برنامه ریزی روزانه تان قرار دهید
شناسایی کارهایی که باید در طول روز انجام دهید در عین سادگی، دشوار است! زیرا ما همیشه نمیدانیم چه هدفی داریم و به چه میخواهیم برسیم. به علاوه کاری که اکنون مایل به انجام آن هستید ممکن است در راستای اهداف بلندمدتان نباشد. بهتر است میان این دو تعادل ایجاد کنید.
اهداف بلندمدت خود را مشخص کنید و آنها را روی کاغذ بنویسید، خوب نیست که آنها فقط تصویری در ذهنتان باشند. شغلی که میخواهید به آن برسید، افرادی که مایلید با آنها ارتباط بیشتری داشته باشید و… همه را یادداشت کنید.
فهرستی از کارهایی که به شما در رسیدن به این اهداف کمک میکنند تهیه کنید و در برنامه ریزی روزانه زمانی را به آنها اختصاص دهید.
2. انتظاراتی را که از خودتان دارید و انتظارتی را که دیگران از شما دارند تفکیک کنید

خوب است که در تعیین اهدافتان با دیگران مشورت کنید اما فراموش نکنید مهم شناسایی چیزی است که خودتان به آن علاقه دارید. بیشک وظایف روزمرهی زندگی که ممکن است ربطی به اهداف بلندمدتان نداشته باشند، بخش مهمی از برنامه ریزی روزانه خود را تشکیل میدهند.
مثلا شاید آرزوی پدر و مادرتان این باشد که شما وکیل شوید! اگرچه چنین آرزوهایی که بر پایهی آرزوی موفقیت و شادی فرزندان هستند اما ممکن است این شغل خاص واقعا باعث خوشحالی شما نشود. بهتر است با پدر و مادرتان در این باره صحبت کنید بدترین کار این است که مطابق با خواستهی دیگران زندگی کنید بدون اینکه بفهمید چه چیز به راستی شما را خوشحال میکند.
پس از اینکه اهدافتان را مشخص کردید، سعی کنید راهی برای هماهنگ کردن آنها با انتظاراتی که دیگران از شما دارند بیابید. شما احتمالا نمیتوانید قید همهی انتظاراتی که دیگران از شما دارند و وظایفتان در قبال آنها را بزنید. اما میتوانید طوری برنامه ریزی روزانه کنید که زمان بیشتری به اهداف خودتان اختصاص یابد.
3. اولویتبندی کنید
برخی کارها باید هرچه سریعتر انجام شوند و برخی دیگر را میتوان به تعویق انداخت. در برنامه ریزی روزانه به اولویتها توجه کنید و سپس مدیریت زمان کنید.
در کنار برخی کارها و وظایف روزانه، گاهی کارهای از پیش ندانسته هم برایتان پیش میآید که لازم است وقتی برای آنها در برنامه تان در نظر بگیرید حتی اگر آنها در برنامه تان وجود نداشته باشند (نمیدانستید که قرار بوده وجود داشته باشند!). بهترین کار این است که برای انعطافپذیری بیشتر در برنامه تان با وقفههای مناسب وقتهای آزاد داشته باشید تا در صورت پیشامد یک کار ضروریِ غیرمنتظره، آن زمانها را به این کار اختصاص دهید. اگر هم کاری پیش نیامد میتوانید این زمانهای آزاد را به کارهای مورد علاقهتان و مواردی که به پیشبرد اهداف بلندمدتتان کمک میکنند اختصاص دهید.
برنامه ریزی روزانه خود را ثبت کنید.
1. بهترین ابزار را برای ثبت برنامه تان پیدا کنید
نوشتن برنامه بهترین راه اطمینان از این است که طبق برنامه پیش میروید. در دسترس بودن برنامه امکان مرور پیوستهی آن را فراهم میکند. بهترین روش و مناسبترین ابزار را پیدا کنید و هر زمان که نیاز داشتید از گام بعدیتان باخبر شوید نگاهی به برنامه تان بیندازید.
رایانه، لپتاپ، انواع اپلیکیشنها و… امکان ثبت و نگهداری برنامه تان را به شما میدهند. حتی امکان استفاده از یادآور برای کارهای مهم هم فراهم است.
2. روزتان را به بخشهای 30 دقیقهای تقسیم کنید
روزتان را به بخشهای نیم ساعته تبدیل کنید و تخمین بزنید برای انجام هر کار چند بخش لازم است. با این روش ضرورتی ندارد با ساعت و دقیقه کارتان را پیچیده کنید.
3. کارهای ضروری را سریعتر در برنامه ریزی روزانه تان بگنجانید
کارهای ضروری و غیرقابلِحذف را در آغاز برنامه ریزی در نظر بگیرید. مثلا اگر هر روز خودتان باید بچهها را ساعت 8 صبح به مدرسه برسانید و 3 بعدازظهر از مدرسه بردارید و پیش از هر کار دیگری این دو وظیفهی ضروری و فعالیتهای مشابه را در برنامه روزانه تان قرار دهید.
4. وقتهای آزادِ انعطافپذیر را فراموش نکنید
پس از گنجاندن همهی وظایف و کارهای ضروری در برنامه تان، زمانهای خالی را که مختص به هیچ فعالیتی نیستند مشخص کنید. این زمانها بخشهای انعطافپذیر برنامه روزانه تان هستند. اهداف بلندمدت خود را در نظر بگیرید و فعالیتهایی را که به شما در رسیدن به این اهداف کمک میکنند به این بخشها تخصیص دهید.
همچنین وجود بخشهای انعطافپذیر امکان پوشش وظایف و کارهای پیشبینی نشده و دقیقهی نودی را به شما میدهند.
5. مرتب برنامه ریزی روزانه خود را مرور کنید
باید به طور منظم برنامه تان را مرور کنید تا کارها و فعالیتهایی که برایشان برنامه ریزی کردید به شما یادآوری شود. این کار همچنین شما را در مسیر درست نگه میدارد و باعث میشود بیش از اندازه روی کار خاصی توقف نکنید و مطابق با زمان تخصیص یافته با آن پیش بروید.
6. در صورت نیاز برنامه تان را اصلاح کنید
با پیروی از برنامه روزانه تان امکان ارزیابی آن را هم خواهید داشت و مثلا میتوانید زمان تخمینی تخصیص داده شده به فعالیتها را اصلاح کنید و یا ترتیب کارها را تغییر دهید. حواستان به اهداف بلندمدتتان باشد و از آنها غافل نشوید.
زمانی برای خودتان

در برنامه ریزی روزانه زمانی برای خودتان در نظر بگیرید
1. به سلامتی خودتان توجه کنید
برنامه ریزی روزانه تنها برای رسیدن به خواستههای اجتماعیتان و بهرهوری بیشتر نیست بلکه به حفظ سلامتی و شاد بودن کمک میکند. پژوهشها نشان دادند دانشجویانی که در برنامه ریزی خود زمانی را به خودشان اختصاص میدهند بهتر بر اضطراب غلبه میکنند و موفقتر هستند.
افراد گوناگون کارهای مختلفی را در این زمانها انجام میدهند. برخی مراقبه (مدیتیشن) میکنند، برخی دوست دارند چرت بزنند، عدهای دیگر بازیهای ویدئویی را ترجیح میدهند، برخی هم به ملاقات با دوستان علاقهمند هستند و بسیاری فعالیتهای دیگر. فعالیت موردعلاقهتان را که از آن لذت میبرید و فشار و اضطرابتان را کاهش میدهد شناسایی کنید و آن را در برنامه ریزی روزانه قرار دهید.
2. برای اختصاص زمان مشخص و قطعی به خودتان برنامه ریزی روزانه کنید
زمانهای مشخص و ثابتی را به خودتان و کارهای موردِ علاقهتان اختصاص بدهید. با اینکه از اهمیت توجه به خودتان آگاه هستید ممکن است بدون تعیین زمانهای مشخص و قطعی، از آن غافل شوید.
ماساژ ماهانه، 30 دقیقه بازی در روز و… یا هر فعالیتی که برایتان لذتبخش است را در برنامه تان قرار بدهید. اختصاص زمانی به خودتان و کارهای موردِ علاقهتان باعث میشود انجام کارهای ضروری ناخوشایند آسانتر شود.
3. به خودتان پاداش بدهید
پاداش برنامه ریزی روزانه موفق

درحالی که مطابق با برنامه ریزی روزانه پیش میروید به خاطر تلاشی که میکنید به خودتان پاداش بدهید. مثلا پس از اتمام موفقیتآمیز فعالیتی در زمان معین، به عنوان جایزه خوراکیِ موردِ علاقهتان را به خودتان تقدیم و نوشِ جان کنید و از آن لذت ببرید. این حس خوب و لذت بخش به شما در ایجاد تغییرات رفتاری کمک میکند.
منبع : wikihow
اگر نمیدانید چگونه باید قابلیتها و ویژگیهای خوب خود را بیان کنید (البته بدون اینکه در نظر دیگران خودنما به نظر برسید)، باید بدانید افراد زیادی با این مشکل مواجهاند، بنابراین شما تنها نیستید. در اینجا اشتباه در مذاکره را بیان میکنیم و روش اجتناب از این اشتباهات را نیز شرح میدهیم.برخی از افراد به طور ذاتی قادر به صحبت کردن در مورد قابلیتها و موفقیتهای خود نیستند و با وجود اینکه دستاوردهای قابل توجهی داشتهاند، به دلیل ناتوانی در بیان آنها، به جایگاهی که شایستگی آن را دارند، نمیرسند.

فروتنی ویژگی بدی نیست ولی وقتی مسئلهی حمایت کردن از خودتان در میان باشد، هیچ کس به جز خودتان، برای شما قدمی برنخواهد داشت. وقتی در صحبت از ویژگیهای مثبت خود، دلایل محکمی بیان میکنید، در مذاکره نیز موفقیت بیشتری به دست میآورید. یعنی باید شواهدی داشته باشید و بدانید که چگونه باید این شواهد را برای دیگران نیز بیان کنید. ولی انجام این کار برای همه آسان نیست. در ادامه اشتباه در مذاکره را با استفاده از 3 مثالی که در واقعیت رخ داده است، شرح میدهیم:
بهتر است که بگویید: «متوجه شدیم که در برههی خاصی از روند کاری خود، دچار ضرر و زیان شدهایم. بنابراین با تیمهای فراوانی کار کردیم تا روشهایی را برای ساده کردنِ فرآیند فروش پیدا کنیم. اخیرا با نیروهای واحد فنیمان کار کردهایم تا تغییراتی جزئی در وبسایت ایجاد کنیم که منجر به صرفهجویی 15 درصدی در زمان هر یک از اعضای تیم شده است.»
در نسخهی دوم، گوینده توجه طرف مقابل را به نقشی که داشته است، جلب میکند. او از چارچوب سادهی زیر استفاده میکند تا مثال خاصی را بیان کند و نقش خود را در نتیجهی بهدست آمده، برجسته کند:
وضعیت (مواجهه با ضرر و زیان در کسب و کار)؛
وظیفه (کار کردن با تیمهای مختلف)؛
اقدام (ایجاد تغییرات جزئی در وبسایت)؛
نتیجه (صرفهجویی 15 درصدی در وقت اعضای تیم).

در مورد جزئیات کارهایی که انجام داده اید توضیح بدهید - اشتباه در مذاکره
میتوانید بگویید: «همانطور که میدانید، تیم ما عملکرد بسیار خوبی دارد.»
بهتر است که بگویید: «سال بسیار خوبی داشتیم. با وجود تغییرات و جایگزینی بعضی از کارکنان، فروش ما در این سهماهه انتظارات را برآورده کرد. من ترتیبی دادم تا 2 کارمندی که به تازگی استخدام شدهاند با فرهنگ سازمانی و روندهای کاریمان آشنا شوند. متأسفانه تصمیم گرفتیم که به یکی از کارکنان اجازه بدهیم تا به دنبال چند اقدام ناموفق برود تا عملکرد او را به حد استاندارد برسانیم، ولی پس از آن تلاشهای بیشتری کردهایم تا زمانی را به ساخت تیم اختصاص بدهیم.»
هرگز تصور نکنید که مدیر شما تمام جزئیات کارهایی را که در پشت صحنه انجام دادهاید، میداند. معمولا زنان برای دستاوردهایی که در کار گروهی داشتهاند، کمتر مورد توجه قرار میگیرند. پس کاری کنید که دستاوردهایتان مورد توجه قرار بگیرند و نقش و کمکهای خود در کار گروهی را بیان کنید.

میتوانید بگویید: «من در گذشته، اینترانت بومی کارکنان را به سیستمی حرفهای انتقال دادهام.»
بهتر است که بگویید: «میدانم که در مورد انتقال به سیستم جدید، با چه چالشهایی روبرو هستید. در واقع من در موقعیت شغلی قبلیام، رهبری تیمی را بر عهده داشتم که اینترانت کارکنان را دوباره طراحی کرد و آن را به سیستمی حرفهای انتقال داد. ابتدا این کار را با درخواستِ ارائهی پیشنهادهایی از برترین شرکتهای طراحی شروع کردم، سپس بازخورد مدیران و کارکنان شرکت را جمع آوری کردم و برای ساخت وبسایت جدید، با تیم فنی همکاری داشتم. نظرسنجیها نیز نشان داد که کارکنان، اینترانت جدید را دوست داشتند، زیرا سریع بود و سازماندهی بهتری داشت.»
صحبت از تجربیات گذشته به این معنی نیست که فقط بگویید در کجا بودهاید یا چه کاری را انجام دادهاید. شما باید شواهدی ارائه دهید که نشان دهد در گذشته کاری را انجام دادهاید و میتوانید دوباره آن را انجام دهید. درست است که موفقیتهای گذشته، برای خود شما روشن و بدیهی به نظر میرسند، ولی مصاحبهکننده به دنبال مثالهایی است که به او نشان دهد که شما در شرکت جدید، چه عملکردی خواهید داشت. وقتی مثالهای دقیقی را بیان کنید که مصاحبهکننده را متقاعد کند که شما بهترین گزینه برای آن شغل هستید، او نیز راحتتر میتواند به شما پاسخ مثبت بدهد.
دروغ میگویید؟ بیشتر اوقات دروغ میگویید؟ دروغ گفتن را بهعنوان مکانیزمی دفاعی در برابر موقعیتهای دشوار انتخاب میکنید؟ جدا از ابعاد سیاه و تاریک دروغگویی که بر شخصیت و درون شما تأثیرات بدی میگذارد، روابط کاری و شخصیتان نیز در بلندمدت بهشدت تحت تأثیر دروغ قرار خواهد گرفت. البته صداقت و راستگویی هم آیین خود را دارد. اگر سیاستهای رفتاری و گفتاری درستی بهخرج ندهید، گاهی اوقات راستگویی شما نیز ازسوی دیگران پذیرفته نمیشود.
ما در این متن به شما میگوییم که از چه عباراتی استفاده نکنید تا دیگران بیشتر به شما اعتماد کنند. سوءتفاهم و فهم اشتباهِ منظور شما بهواسطهی انتخاب اشتباه لغات و عبارات در صحبت کردن میتواند کاملا به ضررتان تمام شود. پس، از گفتن این عبارات در کلام خود بپرهیزید:

نکتهی جالبی در تشخیص راست و دروغ حرفهای افراد وجود دارد. دروغگوها بیشتر تلاش میکنند تا حرف خود را صادقانه و راست نشان بدهند. برای همین بیهوده از واژهی صداقت در حرفهایشان بهره میبرند. مثلا مدام میگویند: «صادقانه عرض میکنم…» درواقع، آنها تلاش میکنند با بهکار بردن واژهی صداقت و راستگویی، مخاطب را به پذیرش دروغشان تشویق کنند. اما از قدیم گفتهاند: «طلا که پاکه… چه منتش به خاکه»، پس اگر راست میگویید نیاز به تأکید نخواهید داشت. در ضمن حواستان را به افرادی که خیلی روی واژهی راستگویی و صداقت مانور میدهند هم باشد.
افراد دروغگو اصرار دارند که حرفشان صادقانه است و مدام به مخاطب میگویند: «باور کن… دارم راست میگم». چنین تأکیدی، نشانههای خوبی ندارد. اگر کسی در گفتوگو با شما مدام اصرار کرد که حرفش را باور کنید، زیاد باور نکنید چون دروغ میگوید.

گاهیاوقات استفاده از عبارت بالا به خاطر این است که گوینده میخواهد خیلی دقیق به نظر برسد، اما استفاده از چنین عبارتی باعث میشود که شنونده احساس کند، گوینده میخواهد جایی برای اشتباه کردنِ خودش باقی بگذارد. پس برای اینکه اینهمه پیچیدگی ایجاد نکنید، بهتر است واضح صحبت کنید؛ پس همیشه با صراحت و وضوح بگویید که چه میخواهید، چه فکر میکنید و چه چیزی میدانید.
وقتی این عبارت را به کار میبرید، دیگران فکر میکنند دروغ میگویید. حافظه انسان چیز عجیب و غریبی است، اما با همهی این اوصاف باز هم هنگام صحبت بهتر است از چیزهایی بگویید که دقیقا بهخاطر میآورید. عبارت «تا اونجا که خاطرم هست» را دور بیندازید و از چیزهایی که در ذهنتان شفاف هستند، حرف بزنید. اگر هم از چیزی اطمینان ندارید، نترسید و این موضوع را اعلام کنید.
بیشتر افراد دوست ندارند مستقیما و به قول خودمانی، تابلو دروغ بگویند. بههمینخاطر همیشه گفتوگو را بهسمت موضوعی دیگر منحرف میکنند و برای این انحراف از عبارت بالا بهره میبرند. وقتی میخواهید موضوع بحث را منحرف کنید، خیلی دروغگو و فراری از بحث بهنظر میرسید. منظور از فراری کسی است که دروغ گفته و حالا میترسد که لو برود؛ پس سعی میکند از توضیح بیشتر فرار کند. اگر واقعا موضوع دیگری در گفتوگویتان وجود دارد که باید به آن بپردازید، مبحث اول را تمام کنید، سپس به سراغ مطلب بعدی بروید.
6. «واقعیت اینه که…»
بسیاری از افراد وقتی میخواهند دربارهی مطلبی صحبت کنند که شنیدنش کمی سخت است، از جمله «واقعیت اینه که…» استفاده میکنند. اما شما این اشتباه را تکرار نکنید. این عبارت را نگویید و یادتان باشد که این عبارت نیز مانند «صادقانه میگم…»، ممکن است اثرات منفی در مخاطب بگذارد و شما را در نظر او حیلهگر نشان بدهد.
7. «اگه بخوام راستش رو بگم…»

وقتی میگویید: «اگر بخوام راستش رو بگم…»، شنونده احساس میکند که قبل از این عبارت، دروغ هم میان کلامتان بوده است. اگر همیشه صریح و راستگو باشید، لزومی ندارد که وانگهی وسط جملات خود به راستگوییتان اشاره کنید. خب، مگر قبل از این جمله دروغ میگفتید که حالا میگویید: «اگه بخوام راست بگم». پس همیشه راست بگو دوست عزیز.
8. «من هرگز این کار رو نمیکردم»
به این مکالمه دقت کنید: «اگر تو جای آقای ایکس بودی، پول رو برمیداشتی؟» «هرگز… من هرگز این کار رو نمیکردم.» چنین عباراتی که همراه با قطعیتی زیاد هستند، درمورد آینده حرف میزنند. یعنی رفتاری که در آینده خواهید داشت و زمان آنها وابسته به گذشته نیست. از آینده هم که کسی خبر ندارد. پس نمیتوان دربارهی آینده قطعی حرف زد. اگر کسی با قطعیتی مصنوعی صحبت کند، مشکوک به دروغگویی خواهد شد. پس هیچوقت از جملات اینچنینی استفاده نکنید و به کسی که بیهوده در آیندهای موهوم قاطعانه رفتار میکند، اعتماد نکنید.
9. تکرار پرسش دیگران
وقتی از شما چیزی پرسیده میشود و سؤال را تکرار میکنید، انگار برای خود زمان میخرید تا دروغی سرهم کنید. البته ممکن است واقعا متوجه منظور فرد مقابل نشده یا حرف او را نشنیده باشید. در این صورت بهتر است واقعیت را بگویید. طوری رفتار نکنید که انگار فرد را به بازی گرفتهاید و میخواهید از خودتان برای پاسخ دادن دروغ بسازید.
10. «چی…؟»
اگر طرفدار پروپا قرص مجموعهی «بیگبنگ تئوری» باشید، حتما با شخصیت لئونارد آشنا هستید. لئونارد وقتی دروغ میگفت، با یک «چی…؟» معروف، به طرف مقابل میگفت که سوالش را نفهمیده و از او توضیح بیشتری میخواست. اگر در مقابل سوال کسی با تعجب بگویید: «چی؟» یا از طرف مقابل بخواهید پرسشش را تکرار کند، ممکن است مشکوک به نظر برسد و فکر کنند میخواهید بیشتر فکر کنید و راحتتر پاسخی از آستینتان بیرون بیاورید.
11. «واضحتر میگی…»
این عبارت هم مانند نمونههای قبلی، نوعی بازی دادن مخاطب برای فکر کردن به دروغی است که میخواهید بسازید. مثلا فرض کن به دوستتان گفتهاید: «من با نمرهی 18 درس سخت استاد را قبول شدم.» حالا فرض کنید که او میپرسد: «استاد پروژههای بینترمی رو چه جوی نمره میده ؟» خب، اگر شما واقعا نمره 18 گرفته باشید و دربارهی شیوهی کار استاد آشنا باشید، سریعا به این پرسش پاسخ میدهید. اما اگر دروغ گفته باشید، با طرح عباراتی اینچنینی از پاسخ دادن صریح، طفره میروید: «واضحتر میگی منظورت از پروژهی بینترمی چیه…؟» دوست عزیز، بهتر است خودت را جای مخاطب قرار بدهید و ببینید که چنین عبارتی واقعا مخاطبپسند است؟ اگر خودتان بودید باور میکردید که طرف دروغ نگفته و نمیخواهد برای دروغ ساختن زمان بخرد؟
12. پاسخهای کوتاه
یکی دیگر از نشانههای دروغگویی، پاسخهای کوتاه است. افرادی که دروغ میگویند، معمولا به پرسشهای مختلف، جوابهایی کوتاه میدهند. البته این نوع پاسخگویی مختصر و غیرمفید تا حدودی هوشمندانه است، زیرا دوست دروغگوی نامحترم درنظر دارد با استفاده از پاسخهای کوتاه در دردسر نیفتد.
13. پرهیز از کاربرد واژه «من»
دروغگوها از ضمیر شخصی استفاده نمیکنند. برای اینکه میترسند گیر بیفتند و دستشان رو بشود. مثلا فرض کنید، خواهرزادهی بازیگوش شما، گلدانی را شکسته است. اگر بخواهد دروغ بگوید، به سمت شما میآید و میگوید: «گلدونه شکست». او هیچ توضیحی دربارهی فاعل و علت ماجرا نمیدهد. این مثال را به افراد دیگر و موقعیتهای مختلف هم میتوان تعمیم داد. شخص دروغگو از ضمیر سوم شخص بیشتر استفاده میکند، زیرا از توضیح دادن دربارهی خود میهراسد. توضیح دربارهی خود میتواند منجر به رو شدن دست او بشود.
14. «باور میکنی؟»

دروغگوها مدام میپرسند: «باورت میشه؟» اگر شخصی راست بگوید، دنبال اثبات حقانیت کلام خود نیست، زیرا پیشفرض ذهنی او این است که حرفش باور میشود. پس تنها درصورتی از این عبارت استفاده کنید که لازم است و شبههی دروغگویی بهوجود نمیآید.
15. «چطور میتونی به من شک کنی؟»
اگر به دروغگوها شک کنید، عصبی میشوند و با پرخاش با شما برخورد میکنند. کسی که راست میگوید نیازی به اثبات نمیبیند و اگر هم کسی دلیل و مدرکی بخواهد، به آنها برنمیخورد.
البته قبول است که واژهها و عباراتی که پیشتر مطرح شد، همیشه دال بر دروغگویی و دوری از صداقت نیست. اما شناخت عباراتی که با قطعیت همراه نیستند به شما کمک میکنند، به برخی از حرفها شک کنید و احتمال بدهید که دروغی در کار است. ضمن اینکه هشداری خوبی برای خودتان هم هست که در حرفزدنتان از این عبارات استفاده نکنید و همیشه قاطع و صادق باشید.
دانلود PDF مقاله : چگونه صحبت کنیم که دیگران به ما اعتماد کنند؟
زمانی که به ابرغذاها فکر میکنید، نام برخی از خوراکیها بارها و بارها به ذهن شما خطور میکنند. از میان این خوراکیها میتوان به کلم کالی، بلوبری و سیر اشاره کرد. چیزی که ممکن است خیلی دربارهاش نشنیده باشید، همین پسته ریزه میزه است. اما اشتباه نکنید! پسته از لحاظ کارهایی که میتواند برای بدن انجام دهد بسیار تاثیرگذار بوده و با بقیه ابرغذاها که خیلی برایشان تبلیغ میشود، رقابت میکند. در این مقاله ما از خواص پسته تازه برای تان می گوییم و 20 مهمترین فواید پسته خام برای سلامتی را معرفی میکنیم. با ما همراه باشید.
پسته دقیقا چیست؟ پسته یک مغز نیست بلکه یک میوه است. این اولین مسئله عجیب این مطلب است! پوسته بیرونی سفت پسته، آن را شبیه به مغزها میکند و آن چیزی که میخورید دانه زرد رنگ داخلی آن است!
این دانه، همان جایی است که تمام خواص و فواید را دارد. بیایید به خواص پسته تازه برای سلامتی نگاهی بیندازیم.
در درجه اول، پسته تازه در بهبود سطح کلسترول بدن موثر است. به این معنا که نه تنها میتواند کلسترول خوب (HDL) را بالا ببرد بلکه میتواند کلسترول بد (LDL) را نیز کاهش دهد.

این خاصیت بسیار مهم است زیرا اجازه میدهد خون به راحتی در بدن گردش کند و چربی، راه آن را مسدود نکند. پسته تازه میتواند عصبهای موجود در قلب را تقویت کرده و در نتیجه به عملکرد صحیح قلب کمک کند.
از این مهمتر، پسته تازه حاوی مقادیر زیادی آنتی اکسیدان است که میتواند در برابر آسیب به ویژه آسیبهای ناشی از رادیکالهای آزاد، از قلب محافظت کند.
پسته تازه خاصیت ضد التهابی دارد که این خاصیت به دلیل مقادیر بالای ویتامین A، ویتامین E و آنتی اکسیدان موجود در آن است. این خاصیت بسیار اهمیت دارد زیرا میتواند سلامت عمومی شما را بهبود بخشد.
التهاب، دلیل درد ناشی از آرتریت و دیگر مشکلات است و میتواند بسیاری مشکلات دیگر – حتی در افراد سالم – را نیز ایجاد کند.
برای مثال، آیا میدانستید سیتوکینهای عامل التهاب میتوانند مغز را تحت تاثیر قرار داده و به بروز مه مغزی، کسالت و حتی افسردگی منجر شوند؟
آن چیزی که قبلا گفتیم را به یاد میآورید؟ در حالی که پسته به طور کلی مغز محسوب میشود، اما مشترکات زیادی با میوه دارد و آن چیزی که ما پوسته آن میدانیم، در واقع خود میوه است. بنابراین جای هیچ تعجبی نیست اگر بفهمیم که ارزش تغذیهای زیادی در پوسته نیز – درست مانند مغز – وجود دارد.
مقادیر زیادی آنتی اکسیدان و مواد مغذی در پوسته پسته تازه وجود دارد که میتواند متابولیسم سلولی را افزایش دهد.
پسته تازه سرشار از آنتی اکسیدان است و به همین دلیل میتواند به جلوگیری از برخی علائم پیری کمک کند. آنتی اکسیدانها موادی هستند که با فعالیت مولکولهای رادیکالهای آزاد که در بدن حرکت کرده و در صورت تماس با دیواره سلولی باعث آسیب آن میشوند، مبارزه میکنند.

حتما بخوانید: بی احساسی چیست؟چه علتی دارد که افراد بی احساس میشوند
اگرچه این آسیب آنقدر کوچک است که تاثیر آن قابل مشاهده نیست اما در نقطه مورد نظر جمع شده و قابل مشاهده میشود.
به همین دلیل، مصرف پسته تازه و دیگر منابع آنتی اکسیدانی میتواند راه خوبی برای کاهش علائم پیری باشد.
با اینکه بر خواص آنتی اکسیدانی پسته تازه تمرکز کردهایم اما بیایید به تاثیری که میتواند بر سرطان بگذارد نیز نگاهی بیندازیم. میدانید که سرطان به دلیل تاثیر جهش سلولی بر هسته سلول – به ویژه DNA – به وجود میآید.
جهشهای سلولی توسط حمله رادیکالهای آزاد که میتوانند به دیواره سلولها آسیب رسانده و عمیقا به هسته سلول نفوذ مییابند تا به DNA آسیب برسانند، به وجود میآیند. هر زمان که این جهش در زمان تقسیم سلولی میتوز تکرار شود، این آسیب نیز تکثیر مییابد.
بنابراین، گنجاندن پسته تازه در رژیم غذایی میتواند راه خوبی برای جلوگیری از پیشرفت سرطان باشد.
پسته تازه به داشتن خاصیت مرطوب کنندگی شناخته شده است و چربیهای اشباع طبیعی موجود در آن، در طول زمان میتوانند به نرم شدن پوست کمک کنند. به علاوه، استفاده موضعی از چربیهای اشباع موجود در پسته تازه به مرطوب شدن پوست کمک میکند.
به همین دلیل است که معمولا از پسته به عنوان روغن پایه برای نرم کنندههای ماساژ و رایحه درمانی استفاده میشود.
تقویت کننده قوای جنسی، هر خوراکی یا مادهای است که میل جنسی را افزایش میدهد. این همان چیزی است که مطالعه انجام شده توسط الدمیر و همکاران – در مورد پسته تازه –اثبات کرده است: پسته میتواند توانایی جنسی مردان را بالا افزایش دهد.
در این مطالعه، افراد شرکت کننده، به مدت سه هفته، هر روز 100 گرم پسته تازه مصرف کردند که بهبود 50 درصدی نعوظ در این افراد مشاهده شد. این کار با استفاده از اسکنهای فراصوتی تایید شد.
چرا پسته تازه چنین تاثیری میگذارد؟ گفتنش سخت است. به هر حال، ممکن است به چربی و منیزیم موجود در پسته مربوط باشد که هر دوی آنها در افزایش تستوسترون نقش دارند.
پسته تازه منبعی سرشار از فیبر رژیمی است و یک وعده آن – حدوود 30 گرم پسته –3 گرم فیبر دارد. این مقدار فیبر برای بهبود عملکرد دستگاه گوارش و همچنین بهبود فشار خون کافی است.
بسیاری از ما فیبر کافی را از رژیم غذایی خود دریافت نمیکنیم بنابراین گنجاندن پسته در رژیم غذایی، ایده خوبی است.
پسته تازه مقدار زیادی مس دارد که جذب آهن از مواد غذایی را افزایش میدهد. این مسئله برای زنان که با کاهش ماهانه آهن روبه رو هستند، اهمیت ویژهای دارد. این خاصت برای هر کسی که به کمخونی مبتلاست، مفید است.
آهن، خواص بسیاری دارد از جمله اینکه باعث گردش خون طبیعی و سالم شده و اکسیژن و مواد مغذی بیشتری را به مغز میرساند.
زمانی که میخواهید مواد مغذی بیشتری دریافت کنید فقط به این مسئله فکر نکنید که چه مقدار از این ماده را میتوانید به طور مستقیم مصرف کنید بلکه به این فکر کنید که بدن شما قادر به استفاده چه مقدار از این ماده است : این ماده چگونه جذب میشود.
پسته تازه حاوی لوتئین است که مادهای مهم در افزایش سلامت چشمها – به ویژه در سنین پیری – محسوب میشود.
لوتئین مادهای مغذی است که میتواند از بروز تباهی لکه زرد جلوگیری کرده و فرآیند آن را کند کند و به نظر میرسد این کار را با فراهم کردن رنگدانه بیشتر برای چشم و از طریق برگرداندن نور آفتاب و جلوگیری از آسیب شبکیه انجام میدهد.

به همین دلیل است که مصرف مکمل لوتئین را به افراد مسن که مشکل تحلیل بینایی دارند، توصیه میکنند. میتوانید لوتئین مورد نیاز خود را از پسته تازه دریافت کرده و از همان ابتدا جلوی بروز این مشکلات را بگیرید.
مسئله جالبتر این است که لوتئین به افزایش عملکرد مغز نیز کمک میکند. مطالعات انجام شده دریافتند که کودکانی که در دوران رشد خود لوتئین بیشتری دریافت کردند، سریعتر به دورههای مهم فرآیند رشد میرسند. به عبارت دیگر، اشیاء را سریعتر با نگاه دنبال میکنند، در هنگام صحبت کردن تماس چشمی برقرار میکنند و در امتحانهای مدرسه عملکرد بهتری دارند.
بزرگسالان نیز با دریافت لوتئین بیشتر، عملکرد ذهنی بهتری خواهند داشت.
لوتئین، تمرکز، توجه، حافظه و دیگر معیارهای هوش را بهبود میبخشد.
این مسئله کاملا اثبات نشده است اما با در نظر گرفتن چشمها به عنوان تنها بخش خارجی مغز، معقول به نظر میرسد!
لوتئین در بهبود انعطافپذیری مغز – توانایی مغز در پذیرش و تغییر شکل در برابر یادگیری – نقش دارد.
انعطافپذیری مغز با افزایش مصرف منیزیم بهبود مییابد. حدس بزنید چه چیز دیگری در پسته تازه وجود دارد؟ بله حدستان درست است، منیزیم!
یکی دیگر از خواص پسته تازه، توانایی آن در افزایش سطح انرژی است. این نتیجه یکی از یافتههای مطالعات انجام شده بر موشها بود که به آنها لوتئین داده شد و آنها را با یک چرخ در قفس گذاشتند. موشهایی که لوتئین بیشتر دریافت کردند، مسیرهای طولانیتری را – بدون محرک برای انجام این کار –روی چرخ دویدند.
این موشها با سرعت بیشتری چربی سوزاندند و در نتیجه کاهش وزن داشتند. این باعث شد که برخی از نویسندگان، لوتئین را «ماده مغذی مربی شخصی» بنامند.
چیزی که در اینجا به چشم میآید این است که پسته میتواند عملکرد میتوکندری را افزایش دهد. میتوکندری، عناصر کوچکی هستند که درون سلولها شناورند و بدن از آنها برای تولید انرژی از گلوکز استفاده میکند. میتوکندری نقش مهمی را در بدن ایفا کرده و کمک میکند وزن بیشتری از دست بدهید و صبحها انرژی بیشتری داشته باشید.
به نظر میرسد که پسته تازه برای کنترل علائم دیابت مفید است. افراد مبتلا به دیابت معمولا قند را از پیوندهای پروتئینی نامناسب دریافت میکنند که آن را غیر قابل استفاده میکند.
این فرآیند را گلیکاسیون مینامند. بسیاری از مواد مغذی موجود در پسته تازه به مهار این فرآیند و در نتیجه کنترل علائم دیابت کمک میکنند.
ترکیب این خاصیت با دیگر مکانیزمهای افزایش انرژی ، پسته را به بهترین گزینه برای افرادی که به دنبال کاهش وزن و انرژی زیاد هستند تبدیل میکند.
پسته یکی از مفیدترین خوراکیها برای افرادی که قصد کاهش وزن دارند محسوب میشود. زیرا اندازه آن کوچک است و میانوعده خوبی – بدون افزایش وزن – برای طول روز به شمار میآید.
اگر زیادهروی کرده و پسته زیادی بخورید، بازهم میبینید که کالری پایین و مواد مغذی بالا دارد.
از 100 گرم پسته تازه، 562 کالری دریافت میکنید که اکثر ما این مقدار را در یک وعده نمیخوریم!
مثال دیگری در مورد توانایی پسته تازه در افزایش انرژی میخواهید؟ خوب به سیستم عصبی نگاه کنید. پسته تازه به دلیل داشتن ویتامین B6 برای سیستم عصبی بسیار مفید است. آمینها موادی هستند که سیستم عصبی به عنوان ملوکولهای پیامرسان خود استفاده میکند و این آمینها برای ساخته شدن، به ویتامین B6 احتیاج دارند.
این ویتامین برای ساخت غلاف میلین در اطراف فیبرهای عصبی به کار میرود و این مسئله به افزایش ارتباط میان این عصبها کمک میکند.
پسته از این طریق نیز میتواند به افزایش توان ورزشکار و همچنین تقویت قلب کمک کند.
پسته، منبعی عالی از پروتئین است. اگر 100 گرم پسته مصرف کنید، 20 گرم پروتئین دریافت میکنید که مقدار زیادی است.
پروتئین به دلایل زیادی، ماده مهمی برای رژیم غذایی ما محسوب میشود. پروتئین چیزی است که بدن، اسیدهای آمینه مورد نیاز خود را از آن دریافت میکند که این اسیدهای آمینه به بافت عضله، بافت همبند و غیره تبدیل میشوند.

از این مهمتر، پروتئین منبع خوبی از انرژی است که کالری پایینی دارد (4 کالری در هر گرم، در برابر 9 کالری در هر گرم چربی) و به مقداری انرژی برای گوارش و ایجاد اثر گرمازایی نیاز دارد.
به همین دلیل، پسته یک میانوعده خوب برای افرادی که قصد کاهش وزن دارند محسوب میشود. پسته به دلیل داشتن پروتئین، فرد را سیر نگه میدارد.
دیدیم که پسته به فرآیند یادگیری در مغز کمک میکند و به دلیل داشتن منیزیم و لوتئین، انعطافپذیری مغز را افزایش میدهد.
اما پسته از طریق دیگری نیز یادگیری را بهبود میبخشد و آن داشتن ویتامین B6 است. دیدیم که ویتامین B6 برای تولید غلاف میلین به کار رفته و از سیستم عصبی پشتیبانی میکند.
این ویتامین برای مغز نیز مفید است که در آنجا میلین برای تقویت پیوندهای قدیمی به کار رفته و در به یاد آوردن سریع خاطرات به ما کمک میکند.
یکی دیگر از خواص منیزیم این است که به بهبود خواب کمک میکند.
زیرا منیزیم میتواند باعث آرامش عضلات شده و با عمل به عنوان بازدارنده پیام رسان عصبی، نقش مسکن را در مغز ایفا میکند.
به همین دلیل است که بسیاری از ما از نوشیدن یک لیوان شیر گرم قبل از خواب لذت میبریم.
منیزیم موجود در پسته تازه، آن را برای جذب کلسیم مفید میکند. پسته تازه دارای کلسیم است ( 10٪ ارزش روزانه از 100 گرم) و منبع خوبی از پروتئین نیز به شمار میآید.
همه اینها باعث میشوند پسته تازه به تقویت استخوانها، جلوگیری از شکستگی و دیگر جراحات کمک کند.
پسته تازه به دلایل زیادی، یک خوراکی عالی برای بعد از تمرینات ورزشی محسوب میشود. مثلا ویتامین B6 و آهن موجود در آن به جریان خون سالم – برای سوخت رسانی به عضلات و ترمیم آنها – کمک میکند و بدن نیز میتواند از پروتئین برای بازیابی رشتههای عضلانی استفاده کند.