
در عمق تمام احساسات همه، باورهایی وجود دارد که موجب بروز احساسات منفی میشود. مثلاً وقتی باور دارید چیزی را ازدستدادهاید، غمگین میشوید یا وقتی هدفی برایتان مهم است و به آن نمیرسید، عصبانی میشوید و وقتی چیزی را خوب میدانید و به آن دست مییابید، شاد میشوید. با تغییر دادن افکارتان ممکن است نتوانید شرایط ناراحتکننده را تغییر دهید، اما میتوانید از اثرگذاری باورها روی احساساتتان بکاهید و خیلی زود به هر دلیلی احساسی ناراحتکننده بروز ندهید.
تنفس عمیق می تواند به شما کمک کند، ناراحتی و عصبانیتی که به خاطر حرف طرف مقابلتان در شما ایجاد شده بود را از بین ببرید.
اگر حرفی که طرفتان زد، واقعاً شما را اذیت کرده است، سعی کنید تمرکزتان را از روی آن روی تنفستان منتقل کنید و داخل و خارج شدن آن را کنترل کنید.
این نوعی تمرین مدیتیشن است و مطمئن باشید که کمک زیادی به کنترل احساساتتان می کند. بعلاوه تنفس عمیق راه های دیگری هم برای تغییر تمرکزتان وجود دارد.
مثلاً می توانید روی چیزهای خوب، زمانهایی که احساس خیلی خوبی داشته اید فکر کنید
از اوضاعی که موجب تحریک احساسات ناخواسته در شما میشود، پرهیز کنید. مثلاً ممکن است وقتی عجله دارید، زود عصبانی شوید و با اطرافیانتان بدرفتاری کنید، پس بهتر است کارهایتان را به دقیقه آخر موکول نکنید.
همیشه به کارها بموقع رسیدگی کنید و حتی زمان بیشتری به آن اختصاص دهید یا اگر دیدن کسی مثلاً همسایهای شما را عصبانی میکند، سعی کنید راهی بیابید که با آن فرد برخوردی نداشته باشید.
هر وقت واکنش عاطفی نامطلوبی داشتید این پنج یافته را بنویسید:
آ) مقدمات و موقعیت
ب) احساسات، مثل ترس و عصابانیت
پ) فکر
ت) رفتار
ث) نتایج یعنی واکنش دیگران و آنچه نصیب خودتان می شود.
این اطلاعات فواید متعددی دارد: «آ» و «ب» در مرحله بعد به درد میخورند. «پ» برای شناختن افکار زمینهساز، احساسات ضروری است. «ت» و «ث» تقویتکنندهها را کشف میکنند. این یادداشتهارا یک هفته نگه دارید و بعد به این سوالها جواب بدهید: میتوانم در چنین موقعیتی قرار نگیرم؟ آیا پایه این احساسات سوءتفاهم است؟ آیا منافعی هم دارد؟
یادتان باشد، بین آنچه در خیال انجام دادهاید و آنچه در واقعیت میتوانید انجام بدهید فاصلهای هست. اما قطعا بعد از حساسیتزدایی، کمتر میترسید. یادتان باشد که ترس در بسیاری از موقعیتها طبیعی است و نمیشود آن را به کلیاز بین برد. هدف قابل تحمل کردن ترس و رهایی از چنگال ترسهای بیدلیل است.
ممکن است همیشه خود را از دیگران کماهمیتتر بدانید. مثلاً وقتی در سالن ورزشی هستید، احساس کنید که افراد دیگر از تناسب اندام خوبی برخوردارند و از اضافه وزن خود خجالت بکشید و دچار حسادت شوید و تصور کنید هرگز نمیتوانید مانند آنها باشید. به جای توجه دائم به دیگران، به تواناییهای خود و راهحلهای مناسب برای برطرف کردن معضلات زندگیتان بیندیشید. با این رفتار، بهتر میتوانید به خودتان کمک کرده و دچار حسادتهای بیفایده نشوید. حتی بهتر از همه میتوانید روی تلاشها و عملکردهای خود متمرکز شده و پیگیر کارهایتان باشید تا سرانجام به برخی از آرزوهایتان جامه عمل بپوشانید.
نکات
· یادبگیرید که از انحرافات شناختی که باعث می شود همه چیز بدتر از آن چیزی که هست به نظر برسد دوری کنید. اکثر ما این را شنیده ایم که می گویند نیمه پر لیوان را ببینید. اما وقتی قدرت درکتان منحرف می شود، فقط نیمه خالی لیوان را می بینی.
خیلی مهم است که بتوانید کنترل احساسات خود را به دست گیرید اما سرکوب کردن آنها یا نادیده گرفتنشان کاملاً متفاوت از این قضیه است. سرکوب کردن احساساتتان ممکن است باعث بروز اختلالات جسمی و احساسی در شما شود.
· مشکلات احساسی آنقدر پیچیده هستند که نیاز به کمک تخصصی یک روانشناس، مشاور، یا مددکار دارد
منبع:کتاب روش های کنترل احساسات،انتشارات:نسل نو اندیش