یکی از انواع مؤثر بازاریابی که الزاما هزینهی زیادی هم ندارد، بازاریابی دهان به دهان است. توصیهی هر کسبوکاری توسط دوست یا آشنا، اعتماد مشتریان بالقوه را افزایش میدهد. در این مطلب به بررسی کامل بازاریابی دهان به دهان و انواع روشهای آن میپردازیم تا بتوانید از آنها برای شناساندن و تقویت اعتبار کسبوکارتان کمک بگیرید. پس با ما همراه باشید.
بازاریابی دهان به دهان ابزاری مهم برای کسبوکارهاست. مشتری دوست دارد مطمئن شود که انتخابش درست است و شنیدن تعریفهای مردم از محصول یا خدمات شما، اعتماد و اطمینانش را به اینکه خریدش اشتباه نیست، تقویت میکند.معمولا کسبوکارهای کوچک، بازاریابی دهان به دهان را معادل تبلیغات مجانی میدانند. اما این نوع بازاریابی، چنان قدرتی دارد که کسبوکارهای بزرگ هزینههای هنگفتی را صرف کمپینهای تبلیغاتیشان میکنند تا به مردم القا کنند که مشتریان از خرید محصولاتشان راضی بودهاند.
نقل دهان به دهان یکی از مهمترین و قدرتمندترین ابزارهای بازاریابی و روشی برای انتشار پیامهای بازاریابی از فردی به فرد دیگر، بدون صرف هزینهای قابلتوجه است. ممکن است این انتشار مستقیما با گفتوگو (صحبتکردن و شنیدن) یا توسط ابزارهای دیگری مانند اینترنت یا پیامهای متنی صورت بگیرد. بازاریابی دهان به دهان ابزاری قدرتمند است که هر کسبوکاری باید آن را در استراتژی بازاریابیاش در نظر بگیرد.
نقل دهان به دهان میتواند یک پیام خنثی، منفی و یا مثبت باشد:
پیام خنثی ضعیفترین نقل شفاهی است و چندان تأثیری ندارد. مثل: «میدونستی یه رستوران جدید سر خیابون باز شده؟»
پیام مثبت معمولا ناشی از تجربهی خوبی است که بعد از استفاده از محصول به جا میماند و توسط «مشتریان راضی» منتشر میشود، مثل: «میدونستی یه رستوران جدید سر خیابون باز شده؟ غذا و سرویسدهیاش عالیه!»
پیامهای منفی توسط «بدگوها» و «ناراضیها» منتشر میشود. «یه وقت رستوران جدیدِ سر خیابون نریا! غذاش مریضم کرد، دو روز سر کار نرفتم.»
کنترل و ارزیابی نقل دهان به دهان دشوار است؛ اما بهسرعت منتشر میشود و بهشدت بر تصمیم خریدار اثرگذار است. آخرین فیلمی را که دیدهاید یا ماشینی را که دوست دارید بخرید در نظر بگیرید. به احتمال زیاد این انتخابها نتیجهی توصیهی دوست یا آشنای قابلاعتمادی بودهاند!
ارتباط فردی: مبتنی بر گفتوگو است؛ ابزار بسیار تأثیرگذاری است و بهسختی میتوان آن را نادیده گرفت.
مکالمهی رودررو: هنوز هم قدرتمندترین راه انتقال پیام از فردی به فرد دیگر است. مکالمات بین انسانها تنها شامل کلمه و جمله نیست. نشانههایی مانند لحن، آهنگ صدا و زبان بدن، عواطف و احساساتی مانند اشتیاق، اندوه و اعتماد را منتقل میکنند.
ارتباط مبتنی بر صدا: این ابزار همچون مکالمهی رودررو بسیار اثرگذار است، توجه شنونده را جلب میکند و امکان انتقال نشانههای مهمی را که در آهنگ صدا پنهان است، فراهم میکند.
ارتباط دیجیتال: شامل گفتوگو از راه یکی از ابزارهای الکترونیکی است و اگرچه نسبت به ارتباط رودررو تأثیر کمتری دارد، اما امکان انتقال سریع پیام به فواصل دور را فراهم میکند.
مکالمات و پیامهای چندرسانهای: در جایگاه سوم اثرگذاری قرار میگیرند. افزودن صوت و تصویر به پیامهای متنی دیجیتال، میزان اثرگذاری آنها را افزایش میدهد.
مکالمات و پیامهای متنی: کمترین اثرگذاری را دارند؛ اما سادهترین راه انتقال پیام با ابزارهای دیجیتال هستند. روشهای بیشماری (مانند پیامک و توئیتر و غیره) برای ارسال پیامهای متنی از فردی به فرد دیگر وجود دارد.
انتقال دهان به دهان پیام، فرایندی پیچیده است. اگر هر فرد پیام را فقط به دو نفر دیگر انتقال بدهد، شما شبکهی گستردهای خواهید داشت. اما قضیه به این سادگی هم نیست. متأسفانه همهی افرادی که تجربهی خوبی از یک محصول یا خدمات دارند، آن را با دیگران در میان نمیگذارند. در مقابل، برخی افراد تمایل دارند که دربارهی ایمیلهای تبلیغاتی یا تجربهشان از محصولی که خریدهاند یا خدماتی که دریافت کردهاند، صحبت کنند. بنابراین این افراد نقش مؤثرتری در بازاریابی برای شما ایفا میکنند.
بر مبنای تحقیقات مالکوم گِلَدول (Malcolm Gladwell) دو نوع شخصیت به انتشار پیام و بازاریابی دهان به دهان کمک میکنند. با نفوذ در این افراد پیامتان بهسرعت در میان انبوه مردم منتشر میشود.
ارتباطدهندگان: این افراد در ملاقاتها حسابی سروصدا میکنند و دوست دارند که با مردم باشند، از اجتماعیبودن لذت میبرند و علاقهمندند دربارهی موضوعات جذاب صحبت کنند. به اندازهی گروه دوم (توصیهکنندگان) قدرت مجابکردن دیگران را ندارند؛ اما افراد بسیاری در دایرهی ارتباطی آنها وجود دارند.
قدرت و سرعت انتشار نقل شفاهی که ممکن است مثبت، خنثی یا منفی باشد به عوامل زیر بستگی دارد:
قدرت پیام: پیام باید آنقدر قدرتمند و ارزشمند باشد که موضوع صحبت افراد شود. نقل شفاهی قدرتمند، معمولا از تجربهی خوب مشتری یا پیامی قانعکننده ریشه میگیرد.
روش برقراری ارتباط: بر سرعت و وسعت انتشار تأثیر میگذارد و به افرایش قدرت پیام کمک میکند. یک ویدئو در آپارات در زمان کوتاهی توسط افراد زیادی دیده میشود؛ اما رسیدن به آن میزان از سرعت و گستردگی در انتقال پیام از فردی به فرد دیگر، زمان زیادی میبرد. البته انتقال پیام به این روش در تصمیم به خرید مؤثرتر است، ولی برای افزایش آگاهی روش مناسبی نیست.
ویژگیهای شخصیتی: توانایی مجابکنندگی، اجتماعیبودن و میزان مهارت در کار با اینترنت بر سرعت انتشار پیام مؤثر است.
کیفیت انتشار: اگر هدفتان خلق پیامهایی برای بازاریابی دهان به دهان است بهتر است معیارهایی مانند سرگرمکنندگی یا هیجانانگیز بودن، تواضع در بیان ارزشها، غافلگیرکنندگی و عرف را در نظر بگیرید.
به دو روش میتوان از بازاریابی دهان به دهان استفاده کرد:
در این روش باید بر پیام و انتشار آن اثر بگذارید. اگر بازاریابی دهان به دهان بخش مهمی از استراتژی شماست، باید بدانید که خودبهخود اتفاق نمیافتد. از ابزارهایی که در اختیار دارید برای خلق پیامهای مثبت استفاده کنید. هدفتان را مشخص کنید و از درستی و تناسب پیام، ابزار ارتباط و افرادی که هدف گرفتهاید مطمئن شوید.
صاحبان خبره و باهوش کسبوکارهای کوچک آموختهاند که چگونه با بودجهای اندک، بازاریابی دهان به دهان را برای افزایش اعتبارشان بهکار بگیرند؛ چطور مشتریان را به تعریفکردن از محصول و همچنین توصیهی آن به دیگران ترغیب میکنند. در ادامه 20 روش رایگان یا کمهزینه برای بهکارگیری بازاریابی دهان به دهان به شما معرفی میکنیم:
مشتری تنها در صورتی هوادار شما میشود که بهترینها را به او ارائه کنید. آنچه میفروشید و اینکه چگونه آن را میفروشید باید با انتظارات مشتری که بر مبنای تبلیغات، حراجها یا جشنوارههای فروش و استانداردهای صنعتی شکل میگیرد، برابری کند یا حتی فراتر از آن باشد. فراموش نکنید که حرف مردم تیغ دولبه است؛ اگر مشتری از شما ناراضی باشد، با قدرت تجربهی ناخوشایندش را جار میزند.
راز مهم این است: «با مشتری (و مشتری احتمالی) همانطور رفتار کنید که انتظار دارید بهعنوان یک مشتری با شما رفتار شود». چند نکتهی پایهای در این زمینه وجود دارد، از جمله اینکه در هنگام صحبت با مشتری لبخند بزنید، محترمانه رفتار کنید، به سؤالات مشتری پاسخ دهید، او را بیهوده منتظر نگذارید، در صورت امکان برای پاسخدهی به مشتری از پاسخگوی خودکار استفاده نکنید، در صورت استفاده از پاسخگوی خودکار در متن پاسخ جملهای قرار دهید که به مشتری اطمینان بدهد در کوتاهترین زمان با او تماس خواهید گرفت، در همان تاریخی که از طریق پاسخگوی خودکار اعلام کردهاید با مشتری تماس بگیرید، در صورت ارائهی خدمات، پروژهی مربوطه را بهموقع و با بودجهی اعلامشده تمام کنید، هر گونه تغییری را به مشتریان اطلاع دهید.
اگر مشتریانی دارید که پیوسته و بهطور منظم به شما (فروشگاه، رستوران و غیره) مراجعه میکنند، با آنها خوشوبش کوتاهی داشته باشید. اگر نام مشتریان را میدانید در هنگام صحبت با آنها، نامشان را بهکار ببرید. احوالپرسی دوستانه همراه با لبخندی چندثانیهای باعث میشود افراد احساس کنند با یک دوست سروکار دارند. در مورد مشتریان تلفنی هم در صورت امکان اینگونه رفتار کنید.
اگر محصولی پیچیده و یا جدید میفروشید، با لحنی که به مشتری احساس حقارت بدهد، صحبت نکنید و از پرسشها و مشکل آنها در درک حرفهایتان آزرده نشوید. جملهها و کلمات را طوری بیان کنید که مشتری حرفتان را بفهمد. در صورت امکان، اطلاعات بیشتری در اختیار مشتری بگذارید.
همه دوست دارند که دیگران از آنها قدردانی و تشکر کنند. روی رسیدها و در ایمیلهایی که برای مشتریان میفرستید، عبارتهایی که نشاندهندهی سپاسگزاری شماست، بنویسید. از کارکنان بخواهید از مشتریان به خاطر خریدشان تشکر کنند. همچنین ارسال پیام کتبی تشکر به مشتریان تازه یا قدیمی، به آنها نشان میدهد که شما به آنها اهمیت میدهید.
اگر تغییری در برنامهی تحویل محصول یا ارائهی خدمات ایجاد شد، دلیل آن را برای مشتری توضیح دهید و بگویید چه گزینههایی برایشان وجود دارد.
حتی اگر مشتری با عصبانیت و بیادبانه رفتار کند، هرگز صدایتان را بالا نبرید، هیچوقت لحن تمسخرآمیز بهکار نبرید و مشتری را تحقیر نکنید.
از مشتری عذرخواهی کنید (حتی اگر فکر میکنید مشتری اشتباه میکند)، مشکل را رفع کنید یا پیشنهاد بازپرداخت را به او بدهید. با برطرفکردن سریع مشکلات، مشتری عصبانی به طرفدار و هواخواه کسبوکارتان تبدیل میشود.
ارتباط با مشتریان بالقوه و مشتریان کنونی که پیشتر تمایلشان را برای دریافت ایمیل از شما اعلام کردهاند، کمک میکند که شما در ذهن آنها بمانید و با احتمال بیشتری دوباره به شما مراجعه خواهند کرد. اگر بهطور منظم اخبار جذاب، کوپنهای تخفیف یا موارد خوشایند دیگر را ارائه کنید، مخاطبانتان با کسانی که به چنین پیشنهادهایی علاقه دارند، دربارهی استفادهای که خودشان بردهاند با بزرگنمایی و تأکید بسیار صحبت میکنند.
به شبکهها و گروههای صنعتی که مشتریانتان با آنها سروکار دارند بپیوندید و در رویدادهایی که آنها پای ثابتش هستند حضور داشته باشید. با مردم صحبت کنید و از موضوعات و نکاتی که برایشان مهم است و چالشهایشان آگاه شوید. تا جایی که ممکن است آنها را راهنمایی کنید و اطلاعاتی را که لازم دارند در اختیارشان بگذارید، حتی اگر ربطی به کسبوکار شما ندارد. هدف شما این است که بهعنوان یک دوست و حلال مشکلات (و نه فقط یک فروشنده) شناخته شوید.
برای کسبوکارتان در فیسبوک، اینستاگرام، گوگلپلاس، لینکدین و سایر شبکههای اجتماعی، صفحهای ایجاد کنید. بد نیست که پینترست و اسلایدشیر را هم در نظر داشته باشید. بهتر است رسانهای را انتخاب کنید که محصولتان بیشتر در آن جستوجو میشود. مشتریان را به دنبالکردن، لایککردن و بازنشر مطالبتان تشویق کنید. برای افزایش بهاشتراکگذاری مطالبتان، مسابقه و جایزه در نظر بگیرید. اشتراکگذاری مطالب در فضای مجازی یعنی بازاریابی دهان به دهان!
هرچه اشتراکگذاری اطلاعات و بازنشر آنها برای افراد سادهتر باشد، احتمال اینکه اقدام به این کار کنند، بیشتر میشود. پس در کنار مطالبی که در سایتتان ارائه میدهید، امکاناتی برای بهاشتراکگذاری مطالب از طریق ایمیل، تلگرام، فیسبوک و غیره اضافه کنید.
سخنرانیتان باید سرشار از مطالب سودمند باشد. با ارائهی اطلاعات مفید و راهگشا و ارائهی راهحل برای مشکلات رایج، بهعنوان فردی خبره که حلال مشکلات است شناخته خواهید شد.
تعریف دیگران و سخن مثبت آنها مدرکی است که خوبیهایی شما را به دیگران اثبات میکند. هر وقت کسی از شما و کسبوکارتان تعریف کرد (با اجازهی خودش) گفتهی او را به گوش سایر مشتریانتان برسانید.
اگر نام شما و کسبوکارتان در روزنامهای ذکر شد، کاری کنید مشتریان از آن آگاه شوند. به چنین مواردی در سایت، ایمیل و در فروشگاهتان اشاره کنید. اینکه مشتریان بدانند که شما موضوع صحبت دیگران هستید، باعث افزایش اهمیت شما و انگیزهی مشتریان برای توصیهی شما به دیگران میشود.
چه حمایت از یک تیم فوتبال محلی باشد، چه کمک به خیریهها یا برگزاری جشنها و همایشها، شرکت در فعالیتهای اجتماعی باعث میشود نام شما و کسبوکارتان در یادها بماند.
با حروف درشت و خوانا نام و نشانیتان را روی ماشینهای شرکت بنویسید. همیشه به مشتری چندین کارت بدهید تا اگر دوست یا آشنایی در مورد شما پرسید، بهراحتی کارت کسبوکارتان را به او بدهند. شمارهی تلفنتان را در همهی صفحات سایتتان در دسترس قرار دهید.
به اجتماعات صنعتی و کاری محلی که مشتریانتان را جذب میکنند، بپیوندید و در این گروهها فعالیت داشته باشید. با کمک به دیگر اعضا برای رسیدن به موفقیت احترام و تضمین مراجعهی آنها را جلب کنید.
وقتی کسبوکار دیگری (که رقیبتان نیست!) را به مشتریان توصیه میکنید، احتمال اینکه آن کسبوکار هم شما را به مشتریانش توصیه کند افزایش مییابد.
چگونگی قدردانی از این افراد بستگی به ماهیت کسبوکارتان دارد. یک یادداشت تشکر، کوپن تخفیف، پاداش نقدی یا هر روش مؤثر و قابلِ قبول دیگری که مناسب زمینهی فعالیت شما باشد، میتواند بهعنوان قدردانی بهکار رود. با این کار نشان میدهید که متوجه تلاش و توجه آنها به کسبوکارتان هستید که باعث میشود برای توصیهکردن شما به دیگران انگیزهی بیشتری داشته باشند.
حتما تاکنون اصطلاح بازاریابی ویروسی یا شبکهای را شنیدهاید. این شیوه از بازاریابی هم مانند سایر روشها، اصول و قواعد خاصی دارد که اگر آنها را بلد باشید میتوانید به بهترین شکل از آن استفاده کنید. در ادامهی این مقاله، ابتدا با مفهوم بازاریابی ویروسی آشنا میشویم و سپس شش اصل مهم دربازاریابی ویروسی را معرفی میکنیم.
عبارت بازاریابی ویروسی شاید کلمهی زیبایی به نظر نرسد. شاید فکر کنید که اگر خودتان را بازاریاب ویروسی بنامید، مردم چند قدمی از شما فاصله میگیرند! اما در کنار این نام نه چندان خوشایند، ویروسها زندگی جالبی دارند. ویروسها به میزبان خود میچسبند و از منابع آن تغذیه میکنند. این کار را ادامه میدهند تا تعداد خود را افزایش بدهند. اگر در محیط مناسبی قرار بگیرند، سرعت رشد و تکثیر آنها به میزان قابل توجهی افزایش پیدا میکند. ویروس حتی نیازی به جفتگیری ندارد، فقط تقسیم و تکثیر میشود. با هر بار تقسیم، تعداد آنها به شکل تصاعدی افزایش پیدا میکند.
حتما با خود فکر میکنید که ویروس چه ربطی به بازاریابی دارد؟!
بازاریابی ویروسی به استراتژیها و راهکارهایی در بازاریابی گفته میشود که باعث میشود تکتک افراد، پیام تبلیغاتی شرکت را به دیگران منتقل کنند. این شیوه از بازاریابی، شرایط را برای افزایش آگاهی از برند و تأثیرگذاری بیشتر تبلیغات فراهم میکند. این استراتژی درست مثل ویروس، از شیوهی تکثیر سریع برای انتشار پیام به هزاران و میلیونها مخاطب استفاده میکند.
خارج از فضای مجازی و محیط اینترنت، بازاریابی ویروسی با عناوینی چون بازاریابی دهان به دهان، بازاریابی همهمهای (BUZZ Marketing) یا بازاریابی شبکهای شناخته میشود. در دنیای اینترنت، این شیوه از بازاریابی را بازاریابی ویروسی مینامند.
یکی از نمونههای قدیمی بازاریابی ویروسی، سرویس ایمیل هاتمیل است. یکی از اولین ارائهدهندگان خدمات ایمیل که از این شیوهی معرفی شبکهای استفاده کرده است. استراتژی اجرا شده در معرفی این سرویس، بسیار ساده است:
درست مثل زمانی که یک سنگریزه در آب میافتد و امواج ایجادشده تا چندین متر آن طرفتر با سرعت گسترش پیدا میکنند، این استراتژی هم به سرعت، یک سرویس یا محصول جدید را به طیف وسیعی از افراد معرفی میکند.
باید این حقیقت را بپذیریم که برخی از استراتژیهای بازاریابی ویروسی، بهتر از دیگر استراتژیها عمل میکنند. در واقع همهی آنها مثل نمونهی سرویس Hotmail.com موفقیتآمیز نیستند. در ادامه با 6 عنصر اصلی و مهم در بازاریابی ویروسی آشنا میشویم. البته لازم نیست که همهی استراتژیها، همهی این عناصر را داشته باشند، اما هر چه تعداد بیشتری از این عناصر مد نظر قرار بگیرد، نتایج بهتری به دنبال خواهد داشت. یک استراتژی موفق و مؤثر در بازاریابی ویروسی باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:
یکی از مؤثرترین و قدرتمندترین کلمات در دامنهی لغات یک بازاریاب، کلمهی «رایگان» است. بیشتر برنامههای بازاریابی ویروسی، برای جلب توجه مخاطبان، محصولات و خدمات ارزشمندی را رایگان ارائه میکنند. سرویسهای ایمیل رایگان، اطلاعات رایگان، نرمافزارهای رایگان که قابلیتهای زیاد و مفیدی دارند اما نه به اندازهی نسخهی پولی. محصولات و خدمات ارزان ممکن است توجه مشتری را جلب کنند، اما محصولات و خدمات رایگان، این کار را بسیار سریعتر انجام میدهند. بازاریابان ویروسی معمولا مزد تلاشهای خود را با تأخیر دریافت میکنند و نتیجهی کار خود را امروز نمیبینند اما به مرور زمان میتوانند توجه عدهی زیادی از مخاطبان را جلب کنند و شاهد تأثیرگذاری و نتیجهی تبلیغات خود باشند. نکتهی کلیدی در این روش، صبر است. مطمئنا محصول و خدمات رایگان که اتفاقا کیفیت مطلوبی هم دارد، توجه همه را جلب خواهد کرد. به این ترتیب، تلاش شما به مرور زمان نتیجه میدهد و سود میکنید.
جلب توجه مشتریان فرصتهای زیادی برای تبلیغات و معرفی بهتر و بیشتر محصولات را فراهم میکند. افزایش بازدهی تبلیغات، حراجهای اینترنتی و آدرسهای ایمیل، فرصتهای بینظیری هستند که ارائهی محصولات رایگان، برای شما به دنبال میآورد. برای اینکه محصولات خود را بفروشید، باید مزایایی برای مشتریان در نظر بگیرید. مثلا، ارائهی نسخهی رایگان از یک نرمافزار، نمونهی خوبی برای نشان دادن ضرورت این عنصر از بازاریابی ویروسیاست.
همیشه با آغاز فصل سرما، پزشکان و متخصصان به افراد توصیه میکنند تا نکات بهداشتی را برای پیشگیری از ابتلا به انواع سرماخوردگی و آنفلوآنزا رعایت کنند. آنها از مردم میخواهند که با فرد بیمار تماس نداشته باشند، دستهای خود را دائم بشویند و بینی، چشمها و دهان خود را لمس نکنند. ویروسها، فقط زمانی پخش میشوند که امکان انتقال آنها به سادگی فراهم باشد. راه ارتباطی و رسانهای که برای انتقال پیام تبلیغاتی خود در نظر گرفتهاید، باید ساده و سهلالوصول باشد تا امکان تکثیر و انتقال را به راحتی فراهم کند. این راههای ارتباطی هر چیزی ممکن است باشد؛ یک نسخهی رایگان از نرمافزار، ایمیل، وبسایت و…
بازاریابی ویروسی در فضای اینترنت به خوبی عمل میکند چون در این فضا امکان برقراری ارتباط با بیشترین سرعت ممکن، فراهم است. این روزها، برقرار کردن ارتباط از طریق اینترنت، هم راحت و هم کمهزینه است. عناصر تبلیغاتی دیجیتالی، به سادگی قابل کپیشدن هستند. از دید بازاریابی، باید پیام تبلیغاتی خود را به نحوی در نظر بگیرید که ساده باشد و به راحتی منتقل شود، بدون اینکه تنزل کند یا تغییری در آن ایجاد شود. پیام هر چه کوتاهتر باشد بهتر است. مثلا پیام تبلیغاتی هاتمیل را در نظر بگیرید، در عین حال که کوتاه است، ویژگیهای این سرویس را به خوبی معرفی میکند: «فضای اختصاصی و رایگان ایمیل خود را از Hotmail دریافت کنید.»
این پیام، کوتاه و قانعکننده است و در پایان هر پیام رایگان، برای مخاطب ایمیل ارسال میشود.
برای اینکه تبلیغات ویروسی درست مثل آتش گسترش پیدا کنند، شیوههای انتقال آنها باید به سرعت مقیاسپذیر و قابل اندازهگیری و بررسی باشد. نقطه ضعفی که در مورد نمونهی Hotmail میتوان عنوان کرد این است که یک سرویس رایگان ایمیل باید سرور ایمیل اختصاصی خود را داشته باشد تا پیامها را منتقل کند. اگر استراتژی بازاریابی ویروسی، به درستی عمل کند و موفقیتآمیز باشد، سرور ایمیل باید به سرعت به سیستم اضافه شود، در غیر این صورت، سیستم توانایی پاسخگویی به این حجم از رشد را نخواهد داشت و به زودی با شکست مواجه میشود. پیش از شروع هر مدل ویروسی باید از قبل به جزئیات آن فکر کنید و برای تطابق سریع سیستم با درخواستها، آمادگی داشته باشید.
مثلا همهی ما دوست داریم از دیگران جلوتر باشیم، بهتر دیده شویم، یا بهتر ما را درک کنند. حرص و طمع برای رسیدن به علایق و دست یافتن به جایگاه مورد نظر، بر بسیاری از رفتارها و تصمیمات ما تأثیر میگذارد. این تمایلات ما را وادار میکند تا به میلیونها وبسایت سر بزنیم یا میلیاردها ایمیل را بخوانیم و از محصولات معرفیشده استفاده کنیم. پس یک استراتژی تبلیغاتی بر اساس انگیزهها و تمایلات بشری برنامهریزی کنید و منتظر موفقیت خود باشید.
بیشتر افراد، اجتماعی هستند. متخصصان علوم اجتماعی میگویند که هر فرد، شبکهای از 8 تا 12 نفر در اطراف خود دارد که شامل دوستان، اعضای خانواده و همکارانش است. البته شبکهی ارتباطی افراد مختلف متفاوت است و بستگی به جایگاه اجتماعی آنها دارد. مثلا یک پیشخدمت، در طول یک هفتهی کاری با تعداد زیادی از مشتریان در ارتباط است. بازاریابان شبکهای به خوبی از قدرت شبکههای ارتباطی انسانی آگاهی دارند؛ هم گروههای قوی و به همپیوسته و هم گروههایی که ارتباط ضعیفتری دارند. علاوه بر این، افراد در فضای اینترنت هم به گسترش دامنهی ارتباطات انسانی خود میپردازند. آنها آدرسهای ایمیل مختلف را جمعآوری میکنند و آدرس وبسایتهای مختلف را به فهرست علاقهمندیهای خود اضافه میکنند. بنابراین، بهترین کار این است که از این شبکههای ارتباطی موجود و فهرست ایمیلهای مختلف استفاده کنیم. یاد بگیرید که پیام خود را در یک گروه ارتباطی موجود بین افراد منتشر کنید و منتظر انتشار گستردهی آن باشید.
خلاقانهترین بازاریابهای ویروسی، آنهایی هستند که از منابع دیگران برای معرفی خود استفاده میکنند. مثلا، شرکتهایی که پیام تبلیغاتی یا لینک محصول خود را در وبسایت دیگری منتشر میکنند یا نویسندههایی که مقالههای رایگان در وبسایتهای دیگر منتشر میکنند. از این طریق شما با استفاده از منابع دیگران به معرفی محصولات و خدمات خود پرداختهاید و از منابع و امکانات وبسایت دیگر برای ارائه و معرفی محصول خود استفاده کردهاید.
نویسندهی این مقاله در یک مثال ساده، شیوهی استفاده از این راهکار را توضیح میدهد. نحوهی استفاده از این روش را از زبان نویسندهی مقاله بخوانید:
من به شما اجازه میدهم که این مقاله یعنی «6 اصل سادهی بازاریابی ویروسی» را در وبسایت خود منتشر کنید. البته بدون هیچ تغییری و با ذکر منبع و نام نویسنده. اگر یک وبسایت بازاریابی یا کسبوکار کوچک دارید، این محتوا برای سایت شما مفید است و به بازدیدکنندگان شما در مورد استراتژیهای مهم بازاریابی، نکات خوبی میآموزد. البته من فقط اجازه میدهم که از مقالهی من در وبسایت خود میزبانی کنید. چاپ و استفادهی دیگر از این مقاله، کاری غیرقانونی و غیراخلاقی است و قانون کپیرایت را نقض میکند.
زمانی که من در فوریهی سال 2000 این پیشنهاد را به خوانندگان مقالهام ارائه کردم، بسیاری از افراد از آن استقبال کردند. شش ماه بعد، یک نفر با من تلفنی تماس گرفت و گفت که میخواهم با سلطان بازاریابی ویروسی صحبت کنم!
من جواب دادم که سلطان بازاریابی ویروسی نیستم و فقط چند ماه پیش، یک مقاله در این مورد نوشتهام. فقط همین!
فردی که پشت تلفن بود در جواب گفت:
«من سراسر اینترنت را در مورد بازاریابی ویروسی زیر و رو کردهام و همهجا نام شما دیده میشود. پس شما باید در مورد بازاریابی ویروسی جایگاه خاصی داشته باشید.»
شیوهای که به کار گرفته بودم، جواب داده بود. حتی بعد از 5 سال، مقالهی من در صدر فهرست نتایج جستوجو در مورد بازاریابی ویروسی قرار داشت.
همهی استراتژیهای بازاریابی ویروسی، از بیشتر این عناصر و اصول بازاریابی که پیشتر مطرح کردیم استفاده میکنند. برای اینکه بتوانید بازاریابی ویروسی موفقی داشته باشید باید این شش اصل را به درستی یاد بگیرید و در مرحلهی بعد بتوانید به درستی از آنها استفاده کنید.
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده
«ایده تو احمقانه است.» آیا تابهحال کسی به شما گفته است که ایده کسبوکارتان موفق نخواهد بود؟ ایده شما بیش از حد عجیب، خاص یا متفاوت است؟ در اینجا باید دست به معامله و ریسک بزنید و این را هم بدانید که موفقیت شما در کارآفرینی شدیدا به میزان پافشاری شما بر پیروی از علایق و متعهد ماندن به ایدهتان بستگی دارد. جز این، تنها چیزی که اهمیت دارد، این است که مشتریانی پیدا کنید که تمایل داشته باشند برای محصول شما پول کافی خرج کنند تا کسب و کار شما رشد سالمی داشته باشد. در ادامه، فهرستی از ایدههای به ظاهر احمقانه ارائه میکنیم که همهشان در واقعیت، موفق بودهاند. اگر این فهرست، متقاعدتان نکرد که علاقهی شخصیتان را دنبال و آن را به کسبوکار تبدیل کنید، احتمالا هیچچیز دیگری نمیتواند شما را متقاعد کند.
زمانی که نامزد جاش آپرمن، پس از سه ماه نامزدی او را ترک کرد، جاش بهشدت غمگین شده بود. تمام چیزی که نامزدش برای او باقی گذاشته بود، حلقهی نامزدی بسیار گرانقیمتی بود که ماهها برای خرید آن پول جمع کرده بود، اما زمانی که حلقه را به مغازهی جواهرفروشی برد که بفروشد، شدیدا تعجب کرد؛ آنها برای حلقهای که او بیش از 10هزار دلار خریده بود، حاضر بودند فقط 3500 دلار پرداخت کنند.در نتیجه او تصمیم گرفت وبسایت I Do, Now I Don’t را راهاندازی کند. این وبسایت به افراد این امکان را میدهد که حلقهی ازدواج یا سایر جواهراتشان را به دیگر کاربران سایت بفروشند، بدون اینکه نیازی به مراجعه به مغازهی جواهرفروشی داشته باشند.
آیا تاکنون عمدا بشقابی را شکستهاید؟ دربارهی زمانی صحبت میکنم که استرس یا عصبانیت، شما را فرا گرفته و شروع میکنید به شکستن وسایل درون اتاق. هنگامی که این وسایل خرد میشوند، احساس رضایت واقعی به شما دست میدهد. احساس بسیار خوبی دارد؛ درست است؟ حتی ممکن است احساس کنید استرس یا عصبانیتتان بلافاصله فروکش کرده است.
ایدهی اصلی «مکانی برای خرد کردن» همین است. این کسبوکار در توکیو راهاندازی شده است و به مشتریها اجازه میدهد وارد این مکان شوند، بشقاب یا فنجانی را که میخواهند خریداری کنند و آن را روی یک دیوار بتنی خرد کنند. آنها میتوانند فحش بدهند، پاهایشان را به زمین بکوبند یا هر کار دیگری که فکر میکنند در کاهش استرس شان مؤثر است، انجام دهند. فکر میکنم چنین کسبوکاری در شهری مانند تهران بسیار موفق خواهد بود.
هندوانههای بزرگ و گرد، بهخوبی در قفسهی فروشگاهها و یخچال خانهها قرار نمیگیرند. درنتیجه بهجای اینکه هندوانه را از زندگیمان حذف کنیم، میتوانیم بهسراغ ایدهی کارآفرینهای ژاپنی برویم. آنها راهحلی پیدا کردند که میتوانستند با استفاده از آن، هندوانهی مربعی تولید کنند. این محصول با استقبال بسیار خوبی روبهرو شده و در سراسر جهان بهسرعت فروش میرود. چرا این ایده را در منطقهی خودتان اجرا نمیکنید؟ حتی آموزش آنلاین برای این کار هم در دسترس است. اگر تجار ژاپنی توانستهاند از این راه پول دربیاورند، چرا شما نتوانید؟
پیکسل کوچکترین واحد در صفحهنمایشهاست. در سال 2005، ایدهی کسبوکار منحصربهفردی به ذهن دانشجویی کارآفرین رسید. او تصمیم گرفت تبلیغات وبسایت را بهصورت بستههای 10پیکسلی بفروشد، مانند تابلوهای تبلیغاتی که براساس متر مربع فروخته میشود. هر صفحهی السیدیِ معمولی میتواند 1024 پیکسل نمایش دهد. معنای این حرف این است که خرید فضایی بهاندازهی یک عکس پروفایل، هزینهی بسیار زیادی بههمراه خواهد داشت. اما این ایده با استقبال خوبی مواجه شد و در کمتر از یک سال، وبسایت میلیون دلاری تبدیل به ترکیبی از تبلیغات مختلف شد که بهنظر میرسید فردی نابینا آنها را کنار هم چیده است. جالب است بدانید درآمد ناخالص این وبسایت به 1.037.100 دلار رسیده است.
بسیاری از زوجها تلاش میکنند به مبنایی مشترک برسند، مثل یک عادت یا طنز تلویزیونی که موردعلاقهی هر دو نفر باشد. یکی از ایدههای خوب برای یک وبسایت دوستیابی، این است که افرادی را به هم معرفی کند که مطمئن باشد بهشکلی مثبت باهم تطبیق دارند، اما چگونه تطبیقی؟ برای یک وبسایت خلاق، این تطبیق، عبارت بود از ابتلا به ویروس ایدز. پاول گراوس و برندن کوچلین وبسایت PasitivesDating.com را در سال 2005 راهاندازی کردند. این وبسایت بهصورت بینام، صرفا افراد مبتلا به ویروس ایدز را به هم معرفی میکرد. در طی چند سال، این وبسایت موفق شده بود بیش از 50 هزار عضو جذب کند.
آیا انسانها اینقدر در جستوجوی خوششانسیاند که احساس کنند به جناغ مصنوعی احتیاج دارند؟ ظاهرا چنین است (سنت شکستن جناغ به تمدن ایتروسک که بیش از 700 سال پیش در ایتالیا زندگی میکردند مربوط میشود. آنها بر این باور بودند که پرندگان قدرت پیشبینی آینده را دارند و شکستن جناغ آنها و نگه داشتن آن نزد خود میتواند خوشاقبالی را برای آنها به ارمغان بیاورد). ایدهی تأسیس کارخانهی تولید جناغ مصنوعی به ذهن کن آرونی رسید و او تصمیم گرفت نیاز جهانی به این محصول را تأمین کند. این کارخانه اکنون روزی 30هزار جناغ پلاستیکی تولید میکند که هرکدام را بهقیمت 3 دلار میفروشد.
توسعهی صنعت مراقبت از حیوانات خانگی رشد بسیار زیادی داشته است و در همهی اقلام توسعه پیدا کرده است: از تختخواب تا لباس. اما عینک آفتابی برای سگ چیز بسیار عجیبی است.
اینطور که پیداست، برای هر چیزی بازاری وجود داد. برای سگهایی که زیاد به نور آفتاب عادت ندارند، عینک آفتابی راهحل مناسبی است. شرکت تولیدکنندهی عینک آفتابی برای سگها موردتوجه شبکههای خبری قرار گرفت و حتی شبکهی نشنالجئوگرافی نیز به آن پرداخت. در دورهی فیسبوک، تصاویر جذاب سگهایی که عینک آفتابی زده بودند، باعث افزایش فروش این محصول شد.
بیشتر افراد به تعطیلات میروند تا از نگرانیهای محیط کارشان فاصله بگیرند، اما وبسایت «تعطیلی تعطیلات» ایدهی متفاوتی را دنبال میکند.
این شرکت به شما پیشنهاد میکند که از زمانهای بیارزشتان برای امتحانکردن شغلی جدید و ترجیحا شغل موردعلاقهتان استفاده کنید. آیا همیشه در آرزوی این بودهاید که در مزرعهای واقعی محصول برداشت کنید؟ متصدی کفنودفن چطور؟ این وبسایت که در سال 2004 تأسیس شده است، اکنون بیش از 125 شغل منحصربهفرد را پیشنهاد میکند که میتوانید آنها را امتحان کنید. همچنین بیش از 300 راهنما در آن وجود دارد که به شما کمک میکنند این شغلها را تجربه کنید.
بسیاری از افراد بر این باورند که کریسمس جنبهی تجاری پیدا کرده است، بهویژه زمانی که بابانوئل بطریهای بزرگ نوشیدنی در دست میگیرد و اسباببازیهای مختلفی به مردم میفروشد. اما ارسال نامهی بابانوئل، تجاریترین جنبهی این جشن است: یک آدرس پستی فرضی در قطب شمال ثبت میکنید و بعد، 10 دلار پول میپردازید تا برای کودکان معصوم و ساده، نامهای از طرف بابانوئل فرستاده شود. اما چه کسی حاضر است برای چنین چیزی پول پرداخت کند؟
جالب است بدانید از زمان راهاندازی نامهی بابانوئل چیزی حدود 200هزار نفر این نامهها را سفارش دادهاند و بیش از 2میلیون دلار برای خوشحالکردن کودکان در روز کریسمس پول خرج شده است.
«بومسپهر بسته» نوعی حیوان خانگی عالی برای قرن بیستویکم است. این حیوان خانگی از این جهت عالی است که نیازی به خوابیدن، آبدادن، راهرفتن یا حمامکردن ندارد، به این دلیل که بومسپهر چیزی جز آکواریوم بدون ماهی نیست. هر گوی شیشهای، شامل اکوسیستمی خودبسنده است که در آن، میگوی کوچکی از خزهای که با نور خورشید رشد میکند، تغذیه میکند. هیچ کثیفی و زحمتی در کار نیست و البته هیچ هیجانی هم ندارد.
نتیجهی اخلاقی این داستانها چیست؟ بازار، درست مانند انسانها مدام در حال دگرگونی است. چیزی که ما امروز آن را بیمصرف میدانیم، ممکن است فصل بعد به پرفروشترین کالای بازار تبدیل شود. این موضوع ممکن است به نوآورانه بودن محصول، سرگرمکننده بودن تولید آن یا صرفا احمقانه بودن ایدهی آن مربوط باشد. فقط، بهیاد داشته باشید که در بازار، همیشه جایی برای ایده های ناب کسب و کار وجود دارد، چیزی که میتواند برای شما موفقیت بههمراه بیاورد و همچنین میتواند پای شما را به این فهرست باز کند.
خیلی وقتها، ایدههایی به ذهنمان خطور میکنند: راهکارهایی برای مشکلات غیر قابل حل بشری، روشهایی برای یک شبه پولدار شدن، اختراع ریموت کنترل برای یخچال و خلاصه ایدههایی که احساس خود ادیسون پنداری را در ما حسابی تقویت میکنند. اما ایدهی ناب و درست و حسابی، حاصل یک لحظه الهام است؛ یعنی برای رسیدن به آن باید ذهنمان را از روزمرگیهایی که بیهوده، فکر را اشغال میکنند، پاک کنیم.
البته دورهی ایده پردازی به سبک سنتی و خستهکننده، مدتهاست تمام شده و حالا زمانهای است که باید از تکنیکهای ابتکاری و لذتبخش استفاده کنیم. هرچه فرآیند تفکر خلاقانهتر باشد، ایدهی حاصل از آن جالبتر و بهتر خواهد بود. در این مقاله میخواهیم در ابتدا با مراحل ایده پردازیِ مؤثر، آشنا شویم و سپس 15 تکنیکی را که قبلا امتحانشان را برای ایده پردازی پس دادهاند، بگوییم.
پس اول سری به سه مرحلهای که در هر ایده پردازی موفقی باید طی شوند، میزنیم:
ایده پردازی برای حل مشکل یا تأمین یکی از ملزومات کاری، میتواند برای بسیاری از کسبوکارها نقطهی شروع مناسبی باشد. معمولا شرکتها درد را به خوبی شناسایی میکنند. اما مهمتر از تشخیصِ مشکل، فراهم آوردن بسترِ ایده پردازی برای درمانِ درد است. ایدهها فقط چارهی مشکلات نیستند و به غیر از درمانگری، در دو حوزهی دیگر هم کاربرد دارند: شایستگی محوری و نیازسنجیِ مشتریان.
در حوزهی شایستگی محوری، میتوان از ایده پردازی به منظور افزایش توانمندیهای شرکت استفاده کرد. در این نوع ایده پردازی، سازمان به دنبال خلقخدمات و محصولات تازه یا بازارهای جدید برای خدمات و محصولات موجود است.
در بحث نیازسنجیِ مشتریان نیز ایده پردازی کمک میکند تا از فواید تحقیقات متداول در بازاریابی (مانند گروههای کانونی و نظرسنجیها) بیشتر بهرهمند شویم و از اشتراکگذاری ایدهها به عنوان فرصتی برای انجام چنین بررسیهای سودمندی استفاده کنیم.
انتخاب بهترین ایدهها خیلی زودتر از شروع فرآیند ایده پردازی آغاز میشود. در اینجا تعیین معیارهایی که ایدهها بر اساس آنها سنجیده میشوند، کسانی که مسئول ارزیابی آنها هستند و اینکه ایدههای اصلی برای ارزیابی بیشتر و به اجرا در آمدن چطور به تیمهای داخلی ارائه میشوند، اهمیت پیدا میکند. فرآیند انتخابِ خوب را معمولا با استفاده از برچسب و تگ برای تبدیل ایدهها به دستهبندیهای معنادار شروع میکنیم. برای این منظور، میتوانیم محصولات را دستهبندی کنیم: موبایل، لپتاپ، تبلت (برچسب)؛ در گام بعدی جزئیات بیشتری را در نظر میگیریم و ویژگیها یا خصوصیات محصول را به آن «تگ» میکنیم: مثلا سبُک، باطری با طول عمر بالا، قابل حمل… یا به سراغ خصوصیتهایی مانند سیستم عامل، صفحه نمایش و… میرویم. در مرحلهی بعدی، با استفاده از این برچسبها و تگها، ایدهها را اولویتبندی میکنیم. دستهبندیها و تگزنیها باید طوری باشد که مانند فیلتر عمل کند و تنها بهترین ایدهها را تا مرحلهی اجرا بدرقه کند.
موفقیت در فرآیند پیادهسازی، بستگی به توانایی سازمان برای انتخاب برترین ایدهها و عمل کردن براساس آنها دارد. به علاوه، سازمان باید جریان کاری منظمی داشته باشد، به طوری که کارکنان سازمان، به خوبی از نقش خود در مراحلِ مختلف فرآیند ایده پردازی آگاهی داشته باشند. اگر سازمانی بخواهد ایده پردازی را شروع کند، طراحی فرآیند مناسبی برای ایده پردازی (یعنی مشخص کردن دقیقِ نقشها و مسئولیتها) اهمیت زیادی خواهد داشت. افرادی که برای نقشهای مختلف، انتخاب میشوند باید آمادگی پذیرش ایدههای جدید را داشته باشند؛ ایدههایی که لزوما در داخل سازمان خلق نشدهاند. حتی ممکن است بتوان به این افراد براساس عملکردشان در پیادهسازی رویکردهای جدید، پاداش هم داد.
SCAMPER روشی برای ایده پردازی است که توسط باب اِبری (Bob Eberie) طراحی شده و قدرت اراده را در ایده پردازی به عنوان محرک اصلی در نظر میگیرد. در واقع این روش، چکلیست شناخته شدهای را شامل میشود که به فرد کمک میکند ایدههایش را برای بهبود محصولات موجود یا تولید یک محصول کاملا جدید ثبت کند. چکلیست تکنیک اسکمپر موارد زیر را در بر میگیرد:
حرف S که از کلمهی substitution به معنی جانشینسازی گرفته شده است.
حرف C که از کلمه combine به معنی ترکیب کردن آمده است.
حرف A که از کلمهی adapt به معنیِ سازگاری و تعدیل کردن میآید.
حرف M که به کلمهی magnify به معنی بزرگ سازی اشاره دارد.
حرف P که از کلمهی put to other uses به معنی استفاده در سایر موارد وام گرفته شده است.
حرف E که از کلمهی elimination به معنی حذف کردن گرفته شده است.
حرف R که از کلمهی reverse به معنی معکوسسازی میآید.
در این فرآیند راه حلهای بسیاری برای مشکلِ مشخصی، پیشنهاد میشود. اینجا تأکید روی تعداد ایدههاست نه درستی یا غلطی آنها. یعنی همهی افراد، بدون ترس از انتقاد، آزادانه نظرشان را بیان میکنند و ایدههایشان با آغوش باز پذیرفته میشوند. در واقع، در یک جلسهی طوفان فکری، ایده هرچه نامتعارفتر، بهتر! چرا که کم کردن شاخ و برگ ایدههای بزرگ یا عجیب و غریب، سادهتر از تبدیل ایدهای کوچک به راهحلی مؤثر است.
خیلی وقتها چند ایدهی کوچک با هم ترکیب میشوند تا ایدهی خوبی به دست بیاید. به این کار هم میگویند : 3=1+1 !
اگرچه طوفان فکری را میتوان یک نفره هم ترتیب داد (آدمهایی که با خودشان حرف میزنند را ندیدهاید؟!) اما معمولا بر پا کردن چنین طوفانی، کاری گروهی است که با حضور جمعی متشکل از 6 تا 10 نفر انجام میشود.
تهیه لیست یک روش کاملا تحلیلی است که در آن با شناسایی نقاط قوت، خصوصیتهای مختلف محصول یا خدمت ارائه شده را فهرست میکنیم. مثلا برای اینکه بفهمیم چطور میتوانیم یک محصول را بهتر کنیم، قطعات آن را از هم جدا میکنیم، ویژگیهای فیزیکی هر قطعه را یادداشت میکنیم و تمام کارکردهای هر قطعه را بررسی میکنیم تا ببینیم تغییر در هر یک از اینها چه تأثیر مثبت یا منفی در عملکرد محصول دارد.
نقشهی ذهنی تکنیکی گرافیکی است که برای ترسیمِ ارتباط موجود میان قسمتهای مختلف اطلاعات گردآوری شده یا ایدهها به کار میرود. در این تکنیک، هر داده یا ایده روی کاغذ نوشته شده و بعد با خط یا منحنی به ایده یا دادهی قبل یا بعد از خودش وصل میشود. به این ترتیب، شبکهای از روابط به وجود میآید. این تکنیک اولین بار توسط محققی بریتانیایی به نام تونی بوزان (Tony Buzan) در کتابی با عنوان «از کلهات استفاده کن» که در سال 1972 منتشر شده است، در عالم ایده پردازی پیدایش شد. از نقشههای ذهنی در طوفانهای فکری و در برنامهریزی برای پروژهها استفاده میشود. همچنین این تکینک در حل مسئله و یادداشتبرداری نیز کاربرد دارد. مثل همهی تکنیکهای دیگری که از نقشهکشی استفاده میکنند، تکنیک نقشهی ذهنی هم به دنبال طبقه بندی اطلاعات است تا بتواند مفاهیم و ایدهها را با دیگران به اشتراک بگذارد.
برای تهیهی نقشهی ذهنی، اول باید عبارت یا کلمهای را در وسط صفحه بنویسیم. بعد، باید هرچیزی که در رابطه با آن کلمه یا عبارت به ذهنمان میرسد در گوشه و کنار همان صفحه، بدون هیچ ترتیب مشخصی یادداشت کنیم. دست آخر هم باید سعی کنیم ارتباط میانِ تمام آن عبارتها یا کلمات را با هم پیدا کنیم. مثل کاری که در شکل زیر انجام شده است:
تصویرسازی یعنی برای فهمیدن یک مسئله،آن را به صورت بصری یا تصویری بررسی کنیم. در این روش، شما دیگر مجبور نیستید به خود مشکل فکر کنید، بلکه روی بخشِ کاملا متفاوتی (یعنی تصویر یا تصاویر) متمرکز میشوید. اما نکته اینجاست که همینطور که به تصویر نگاه میکنید، ضمیرناخودآگاه شما کماکان به مسئلهی اصلی فکر میکند. بدین ترتیب، از طریق کشف و شهود، ناگهان راهحلهای زیاد و متنوعی به ذهنتان میرسد که باید به سرعت آنها را یادداشت کنید.
یکی از بهترین تکنیکها برای اینکه ذهن بتواند بین ایدهها و نکتهها رابطه برقرار کند، استفاده ازمحرکهای تصویری است. این محرکها باعث میشوند احساسات، عواطف و غرایز فرد که در طوفان فکری و در مواجهه با چالشهای ابتکاری خیلی به کار میآیند، بیدار شوند.
نحوهی کار به این صورت است که تسهیلکننده (همان فردی که مسئول اجرای تکنیک است) تعدادی عکس از پیش تهیه شده را بین شرکتکنندگان پخش میکند. بعد از آنها میخواهد به عکسی که در اختیار دارند، نگاه کنند و هر چه دل تنگشان میخواهد را بنویسند. برایان ماتیمور (Bryan Mattimore) معتقد است که تصویر باید از لحاظ بصری جذاب باشد، به چندین موضوع در آن اشاره شده باشد و انوع مختلفی از ارتباطات را به نمایش گذارد. در مرحلهی بعدی، شرکتکنندگان، تیمهای دونفره تشکیل میدهند و دربارهی ایدههایی که به ذهنشان رسیده، حرف میزنند تا مسئلهی مورد بحث در طوفان فکریِ مختصر و مفیدی، بررسی شود. در نهایت هم، این گروههای دو نفره، ایدههای منتخب را با دیگران به اشتراک میگذارند.
ماتیمور میگوید که محرکهای بصری بهتر است به ویژگیهای مسئلهی مورد بحث اشاره کنند. مثلا اگر مشکل مورد نظر به صنایع تولیدی مربوط است، بهتر است از تصاویر صنعتی استفاده شود. اما حتما باید در میان این عکسها، تصاویر تصادفی هم بگنجانید، چون ممکن است این نوع تصاویر، جرقهی مبتکرانهترین راهحلها باشند.
ممکن است قبلا در مورد کاربرد این تکنیک در سینما مطالبی شنیده باشید. نقش استوریبورد در ایده پردازی هم تفاوت چندانی با کاربرد آن در سینما ندارد؛ یعنی قرار است به کمک آن، داستانِ تصویری برای رسیدن به ایدهی مطلوب را خلق کنیم. استوریبوردها به افراد خلاق امکان میدهند تا اطلاعاتی را که در طول تحقیق به دست آوردهاند به دیگران ارائه دهند. برای استفاده از این تکنیک، باید مراحل و اطلاعات مختلفِ مربوط به هر ایده را روی برگهها یا کارتهای جداگانهای نمایش دهید و آنها را روی تخته، پنل یا هر سطح دیگری که میپسندید در کنار هم قرار دهید. همینطور ممکن است به جای استفاده از کارت، صِرفا به کشیدن قاب و کادری اکتفا کنید. مهم این است که تصاویر قابل درک، روابط بین ایدههای مختلف کاملا مشخص و برای بیننده قابل فهم باشند. چیزی شبیه به این:
بله، درست خواندید، نقشبازی! در این روش ایده را «بازی» میکنیم. در این روش، هر یک از افراد، نقشِ یکی از اعضا یا اجزای دخیل در ایده را برعهده میگیرد و درست مثل یک تئاتر آن نقش را بازی میکند؛ هم فال است و هم تماشا. هم لذت میبرید و هم افراد از لاک دفاعی بیرون میآیند و ذهنشان بازتر میشود. این کار باعث میشود، تا هر لحظه انتظار ایدهی محشری را داشته باشید.
این تکنیک از شناخت ساختاری جنبههای مختلف مسئله و مطالعهی روابط بین آنها استفاده میکند. مثلا فرض کنید مسئله، تهیهی تیشرت باشد. در اینجا سه جنبهی مهم داریم: جنس، رنگ، سایز. هرکدام از این ابعاد، در حالت معمولی، ممکن است چند حالت یا خصیصه داشته باشند. مثلا ممکن است تیشرتها در 3 رنگ آبی، سبز و قرمز موجود باشند. حالا با فرض اینکه 4 جنس مختلف و 3 سایز داشته باشیم، 3×4×3 ترکیب مختلف برای چنین مسئلهای امکانپذیر خواهد بود. برای پیشرفت کار، ممکن است به این نتیجه برسیم که باید یکی از این ویژگیها را تغییر داد یا ترکیبهای جدیدی به وجود آورد.
این یک تکنیک بسیار ساده است: ایدههای کاملا متفاوت را به هم ربط میدهیم تا یک ایدهی جدید به دست بیاوریم. شاید نتیجهی کار خیلی منحصربفرد و خاص نباشد، اما معمولا جالب و هیجانانگیز است. خیلی از محصولاتی که امروز از آنها استفاده میکنیم، نتیجهی پیوندهای اجباری هستند. مثلا، ساعتی که ماشینحساب هم هست؛ کفشی که چراغ میزند؛ ناخنگیری که دربازکن هم دارد و غیره. کمتر پیش میآید که نتیجهی این روش به کشفهای جدید یا محصولات انقلابی منجر شود اما معمولا محصولات به دست آمده، بازار خوبی دارند.
با اینکه خیلیها قبول ندارند، اما رؤیاپردازی یکی از بهترین روشها برای رسیدن به ایدههای عالی است. خود کلمهی «رؤیاپردازی» اجازه میدهد، خیلی راحت و بازیگوشانه فکر کنیم. با این روش، رابطهای عاطفی بین فرد و مسئله برقرار میشود که دستیابی به ایدهای فوقالعاده را آسان میکند. وقتی در زمینهی ایده پردازی از رؤیاپردازی حرف میزنیم، منظور خیالبافیِ مفید در راستای یک هدف مشخص است. خیلی از مخترعان از همین رؤیاپردازی به ایدههای ناب رسیدهاند. بهترین مثالش؟ اختراع هواپیما! اگر برادران رایت به رؤیایشان اجازهی پرواز نداده بودند، انسانها هنوز گاریسوار بودند!
این روش هم خیلی ساده است. از شرکتکنندگان بخواهید به جای اعلامِ ایدههایشان، آنها را بنویسند. چند دقیقهای برای این کار وقت در نظر بگیرید و بعد هرکس باید نوشتههایش را به فرد دیگری بدهد. این فرد، نوشته را میخواند و خودش هم به آنها چندتایی اضافه میکند. دوباره بعد از چند دقیقه برگهها رد و بدل میشوند. بعد از مثلا 15 دقیقه، یک نفر برگهها را جمع میکند و در همان جلسه، دربارهی آنها بحث میکنید.
از خود کلمهی «تفکر معکوس» معلوم است که این روش با روشهای منطقی و عادی فرق دارد. یعنی، به جای فکر کردن دربارهی مسئله باید به ایدههای مخالف فکر کنیم! مثلا به جای «چطور دنبالکنندههایم را بیشتر کنم؟»، مسئلهی «چطور کاری کنم که اصلا هیچ دنبالکنندهای نداشته باشم؟» را حل کنید! خواهید دید که برای بیشتر افراد ایده پردازی منفی سادهتر است چون بیشتر حال میدهد! اما زیاد هم وقتتان را سر تفکر معکوس نگذارید. 10-15 ایدهی معکوس، کافی است. بعد از پایان جلسه، هم میتوانید همچنان در همان فضایِ معکوس به ایده پردازی ادامه دهید و هم، میتوانید برای محکمکاری، دوباره مسئله را معکوس کنید. مثلا «من دیگر هیچکدام از اکانتهای شبکههای اجتماعیم را به روز نمیکنم» به «از حالا به بعد همیشه اکانتهایم را در تمام شبکههای اجتماعی به روز نگه میدارم» تغییر میکند.
در بیشتر کسبوکارها اصولی نانوشته اما تأثیرگذار وجود دارد که همه برای انجام کارها به این اصول مراجعه میکنند. متأسفانه، کسی هم متوجه نیست که زیرسئوال بردن این مفروضات در هر قدم، یعنی باز کردن در به روی ایدهها و امکانات جدید!
ماتیمور دربارهی زیرسئوال بردن مفروضات میگوید: «شرکتکنندگان باید برای چالشِ خلاقانه چارچوبی درنظر بگیرند. بعد باید 20 الی 30 مفروض (چه صحیح و چه غلط) تهیه کنند. در قدم بعدی باید از میان آنها چند مفروض را انتخاب کرده و به عنوان محرکی برای خلق ایدهی جدید یا آغاز تفکر استفاده کنند.»
اگر قرار باشد کارکنان فقط با همکاران و دوستانشان معاشرت داشته باشند، بعد از مدتی یک بُعدی میشوند و تنها از یک زاویه به مسائل نگاه میکنند. پس به آنها امکان بدهید با افرادی در محیطهای کاری دیگر معاشرت کنند، مثلا آنها را تشویق کنید تا در لینکدین عضو شده و درگفتگوهای سودمندِ آن شرکت کنند. این کار دیدگاهشان را به روز میکند و شاید به جرقههای ذهنیِ تازه منجر شود. معاشرت اجتماعی در حوزهی ایده پردازی، ممکن است حتی به گفتگوهایی منجر شود که هیچ ارتباطی با مشکل موجود نداشته باشند.
همانطور که از عنوان پیداست، در تکنیک تشریک مساعی دو یا چند نفر دست در دست هم میدهند تا به هدف خاصی برسند. طراحان معمولا به این شکل عمل میکنند و به ایدههای خلاقانهی خود، در تشریک مساعی با سایرین و گروه همکاران، پر و بال میدهند.
اینکه باید از کدام تکنیک استفاده کنید را میتوانید با در نظر گرفتن نوع مسئلهی مورد نظر، نگرش مدیران و کارکنان به موضوع و امکانات در دسترس، مشخص کنید. در هر صورت فراموش نکنید، هرچه فرآیند ایده پردازی آزادانهتر و «طبیعیتر» دنبال شود، ایدهی بهتری به دست خواهد آمد.
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده
Great Ideas for Ideas
منبع : cleverism.com
دانلودpdf مقاله :تکنیک های عالی برای ایده پردازی
آیا قصد خرید یک کسبوکار آنلاین را دارید؟ همانطور که میدانید گزینههای زیادی پیشروی شماست. انتخابِ گزینهی مناسبی که بتواند منعکسکنندهی اولویتهای مورد نظر هر فرد باشد، از جمله چالشهای جدیای است که معمولاً در شروعِ یک کسبوکار آنلاین وجود دارد. برای شروع و دست به کار شدن، ابتدا لازم است شیوهای را انتخاب کنید که برای شما ملموستر باشد. در این مقاله راجع به 4 دلیل برای اینکه تجارت آنلاینسرمایهگذاری مطمئنی است، بیشتر میخوانید.
در شروع هر کسبوکار آنلاینی باید بدانیم قرار است پولمان را در کجا و برای چه مقصودی سرمایهگذاری کنیم و با این کار چه مقدار سود یا تجربه کسب میکنیم و قرار است به کجا برسیم.
در ادامه به دلایلی اشاره میکنیم که شما را ترغیب میکند به سراغ کسب و کارآنلاین بروید.
اگر تجارت آنلاین به درستی راهاندازی شود، در طول کار نیز هزینهی کمتری متحمل میشوید. این مسئله بهخصوص در مواردی که هزینهای در رابطه با محصولات فیزیکی، توزیع، اجاره و موارد دیگر وجود ندارد، کاملا صدق میکند.
بدون شک، ایجاد و توسعهی محتوا از جمله موضوعاتی است که در بحث تجارت آنلاین اولویت بیشتری دارد. اگرچه تولیدِ محتوا، بهینهسازی برای موتورهای جستوجو (SEO)، رسانههای اجتماعی و دیگر کانالهای بازاریابی، نیازمند صرف هزینه و زمان هستند، اما در مقایسه با شرکتهای غیر مجازی به منابع بسیار کمتری نیاز دارند.
بدون شک، کاهش هزینهها اغلب منجر به سوددهی بیشتر هم میشود. هزاران روش منحصربهفرد در تجارت آنلاین وجود دارد که از طریق کاهش دادن هزینهها موجب جذابیت بیشتر این نوع کسبوکار میشود.
بازاریابی یکی از مهمترین مؤلفهها در هر کسبوکاری است. یکی از دلایل جذابیت بازاریابی آنلاین این است که امکان ردیابی و ارزیابی میزان برگشتِ سرمایه در این شیوه وجود دارد، درحالی که معمولا در تجارت آفلاین امکان دسترسی به این موارد به سرعت و سهولت امکانپذیر نیست. در واقع با بهرهگیری از ابزارها و دادههای در دسترس، میتوانید خیلی سریع خود را با شرایط وفق دهید و هر زمان که لازم باشد، استراتژی خود را تغییر دهید.
اگر شما دو ایدهی جذاب و خوب دارید، اما نمیدانید کدام یکی بهترین گزینه است، پیشنهاد میکنیم هر یک از بخشهای تبلیغات، سیستم ارسال انبوه ایمیل، صفحات و فرمهای فروش و دیگر موارد را تقسیم کنید و با یکی از روشها و استراتژیهای انتخابیِ خود امتحان کنید.
با استفاده از سرویس گوگل آنالیتیکس در گوگل که آمار بازدیدکنندگان یک وبسایت را نشان میدهد، میتوانید میزان تغییرات واقعی و علاقهی مشتریان را ارزیابی کنید و هرگاه احساس کردید یکی از استراتژیها کارایی ندارد به سراغ روش بعدی بروید. اگر تعداد بازدیدکنندگان پایین است، با استفاده از چند ترفند آن را افزایش دهید.
خوشبختانه امروزه، به لطف افزایش تبلیغات در رسانههای اجتماعی، هدف قرار دادن یک جمعیت خاص به کار سادهای تبدیل شده است. بنابراین، بهتر است جمعیتِ هدف را شناسایی کنید و سپس خدمات و محصولات خود را به مخاطبانِ علاقهمند، ارائه دهید.
کانالهای بازاریابی زیادی وجود دارد که میتوانید از مزایای آنها استفاده کنید. وبلاگها، پادکستها، فیلمها و رسانههای اجتماعی، ارسال انبوه ایمیل و استفاده از کاغذ سفید (سندی که برای راهنمایی خوانندگان در درک یک مسئله، حل یک مشکل و یا اتخاذ یک تصمیم تدوین میگردد)، کتابهای الکترونیکی و خیلی چیزهای دیگر از جمله مواردی است که در معرفی و توسعهی تجارت آنلاین خود، میتوانید از آنها استفاده کنید.
بهطور خلاصه، همهی این عوامل کمک میکنند تا در کسبوکار آنلاین خود سازگاری بیشتری با نیازهای بازار داشته باشید. در تجارت آنلاین، خیلی سریع میتوانید مشخص کنید کدام روش درست عمل میکند و کدام کارآیی ندارد و بر همین اساس استراتژی خود را مطابق با هدف بهسرعت تغییر دهید.
در کسبوکارهای آفلاین، باید فضایی حقیقی برای فروش محصول داشته باشید. هرچند داشتن فضای حقیقی مزیتهایی دارد، اما بالا بودن میزان انعطافپذیری در کسبوکارهای آنلاین برای بسیاری از سرمایهگذاران و کارآفرینان جذابیت بیشتری دارد.
در کسب و کار آنلاین، حتی میتوانید از خانه هم کار خود را انجام دهید. در واقع در تجارت آنلاین هرکجای دنیا که باشید میتوانید به کارتان برسید، فقط کافیست به اینترنت دسترسی داشته باشید. شاید کسب درآمدهای بیدردسر برای بسیاری از افراد تنها یک رؤیا باشد، اما برخی در واقعیت، به آن دست یافتهاند.
اگر تجارت آنلاین بهدرستی طراحی و برنامهریزی شده باشد، ممکن است شما نیازی به استخدام کارمند هم برای حفظ و نگهداری، پشتیبانی و حتی توسعهی زیرساختهای آن نداشته باشید و حتی زمان زیادی را نیز به کسبوکار آنلاین خود اختصاص ندهید.
بدین ترتیب، کسبوکارهای آنلاین محبوب آن دسته از فعالان اقتصادی خواهد بود که تمایل به سرمایهگذاری در حوزههای مختلف دارند و یا اینکه در جستوجوی مشاغلی هستند که با انعطافپذیری بیشتر به آنها امکان دهد تا وقت بیشتری را در کنار خانواده بگذرانند.
یک سرمایهگذار زیرک، کاری نمیکند که آیندهی تجارت آنلاین خود با خطر مواجه شود. شما در هر زمان لزوما برنده نیستید، اما با سعی و تلاش میتوانید اقدامات پرخطر و ریسک سرمایهگذاریهای غیرمعقول را کاهش دهید.
در بسیاری از بخشها، کسبوکار آنلاین در مقایسه با تجارت آفلاین ریسک کمتری دارد. از آنجایی که میزان سازگاری و انعطافپذیری در تجارت آنلاینبسیار بالاست، معمولا راهاندازی آن نیز هزینهی زیادی ندارد. گاهی میتوان کسبوکاری شکستخورده را در مدت زمان کوتاهی به سوددهی رساند.
اصلا قصد نداریم بگوییم، امکان شکست در تجارت آنلاین وجود ندارد، بلکه منظور ما این است که در این شیوه هر زمان احساس خطر کنید، میتوانید استراتژی کار را بهسرعت تغییر دهید و از اول شروع کنید. راههای زیادی برای کسب درآمد آنلاین وجود دارد و یافتن مناسبترین راه فقط از طریقِ تجربه امکانپذیر است.
خرید و فروش کسبوکارهای آنلاین بسیار سادهتر از آن چیزی است که در تصور شما وجود دارد. جزئیات زیادی برای فروش کسبوکاری وجود دارد که نیازمند فضای جغرافیایی و عملیاتیِ پیچیدهتری است. از آنجایی که این مدل تجارت وابسته به یک نقطهی جغرافیایی نیست، انرژی کمتری نیز برای حفظ و نگهداری آن صرف میشود و درنتیجه، سرمایهگذاران زیادی جذب کسبوکارهای آنلاینی میشوند که بسیار سودآور هم باشد.
در تجارت آنلاین انرژی کمتری صرف انجام ریزهکاریهای حقوقی برای سرمایهگذاری میشود و به همان نسبت نیز ریسکپذیری آن پایینتر است.
اکنون شما این شانس را داشتهاید که اصول ابتدایی و مزیت سرمایهگذاری را در تجارت آنلاین یاد بگیرید. اگرچه، احتمالا هنوز در مورد شروعِ کار تردید دارید و نمیدانید بهترین گزینه، خرید تجارت آنلاین است که از قبل وجود داشته یا راهاندازی یک نمونهی جدید؟
راهاندازی یک تجارت جدید نیازمند زمان و سرمایهی قابلتوجهی است و همانطور که میدانید موفقیت در هر کاری به دانش و تجربهی شما در آن رشته بستگی دارد. نداشتن تجربه و شناخت از شیوهی کار، گاهی باعث میشود افراد بر روی یک شیوهی خاص تعصبِ بیجا داشته باشند که گاهی همین جانبداری یکسویه، موجب از بین رفتن فرصتهای بالقوه میشود.
دلایلی که در ادامه به آنها اشاره شده است، نشان میدهد چرا خرید تجارت آنلاینی که از از قبل موجود است، تصمیم بهتری است:
در این مقاله سعی کردیم دلایلی را با شما در میان بگذاریم که نشان میدهد کسبوکار آنلاین، سرمایهگذاری مطمئنی است.
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده
Secure Online Investment Trading
برگرفته از: entrepreneur.com