https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com

https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com

https://keramatzade.com/Earn-money-from-online-space

یافته‌اند و به همین جهت ترس برتان می‌دارد که نکند همین پول اندک را هم به اشتباه خرج کنید. چطور می‌خواهید در محیط وب پول در بیاورید؟

 پول درآوردن از فضای آنلاین

بیایید فرض کنیم شما را تازه از توی کارتن درآورده‌اند و صاف گذاشته‌اند وسط اینترنت. از طرفی پول لازم دارید و باید به روش آنلاین پول در بیاورید. این وسط استارتاپی هم راه انداخته‌اید که برای شروع کار پول چندانی در دست و بالش نیست. از آن طرف صاحبان کسب‌و‌کارهای جدید اینترنتی را هم می‌بینید که به ثروت کورکننده‌ای از اطلاعات ناب دست یافته‌اند و به همین جهت ترس برتان می‌دارد که نکند همین پول اندک را هم به اشتباه خرج کنید. چطور می‌خواهید در محیط وب پول در بیاورید؟


در اینجا شما را با 5 اصل آشنا می‌کنیم که در شروع کار حسابی به کمکتان می‌آیند:

 

1. قبل از اینکه محصولات‌تان را روی سایت ببرید، بازخورد فروش‌شان را بگیرید

به‌به و چه‌چه دوستان و همسایگان و فک و فامیل را بگذارید کنار. به اینکه کسی از نزدیکان بگوید کارتان حتما می‏‌گیرد و جنس‌های‌تان تا دانه‌ی آخر به فروش می‏‌رسد، اعتنایی نکنید. خیلی‌ از این اظهار نظرها بیشتر از اینکه بیانگر حقیقت باشد، آرزوی موفقیت آن اشخاص برای شماست، پس گول حرفی را نخورید که از سر خیرخواهی زده می‌‏شود.

 

به جای این کار بروید داخل بازار و از مشتریان احتمالی‌تان (که دوست و رفیق‌تان نیستند) بازخورد واقعی جمع کنید. بعضی از کارآفرین‌ها قبل از اینکه هرگونه سرمایه‌ای داخل کار بریزند، از تست «آیا مردم کیف پولشان را درمی‌آورند؟» استفاده می‌کنند.

برای مثال فردی به نام آدام کالینان (مؤسس شرکت BottleKeeper) به ذهنش رسید «دستگاه بطری خنک‌کن» درست کند. این آدم رفت روی سایت Fundable و محصولش را پیش فروش کرد. کمپینی که او به راه انداخت، توانست 14000 دلار جمع کند – یعنی 280 درصد بیشتر از 5000 دلاری که هدف اولیه‌اش بود.

علاوه بر Fundable، وبسایت‌‏های معروف دیگری نظیر Kickstarter ،Indiegogo و Rockethub هم هستند که افراد می‏‌توانند واردشان بشوند و ایده‏‌هایشان را در آنجا مطرح کنند تا اگر مردم خوششان آمد، سرمایه‌گذاری‌مردمی را دریافت کنند و به زخم کارشان بزنند.

    * از وبسایت‌های ایرانیِ جذب حمایت مالی برای استارتاپ می‌توان به وبسایت دونیت اشاره کرد.

    سوجان پاتِل، نایب‌رئیس بازاریابی در When I Work پیشنهاد می‌کند که برای بدست آوردن بازخورد از مشتریان می‏‌توان از «ابزار نظرسنجی بینش مشتری» هم استفاده کرد. (نظیر Qualaroo و Client Heartbeat)

    اگر هنوز در اول راه هستید، فایده‌ی نظرسنجی‌ها این است که بستری را بوجود می‌آورند تا از توقعات مشتریان راجع به محصول یا خدمات‌تان آگاه شوید و بدانید که مشتریان دوست دارند کدام مشکلاتشان حل شود. اما اگر کسب‌و‌کارتان راه افتاده است، می‌توانید از مشتری‌ها بپرسید نظرشان راجع به فلان محصول یا خدمات چیست و اینکه آیا حاضرند باز هم از آن محصول یا خدمات استفاده کنند یا نه؟ چرا؟

    اما کار دیگری که می‌توانید بکنید این است که بروید از آدم‌های فعال در آن حوزه مشورت و بازخورد بگیرد.


    2. وبسایت بزنید

    جوئل ویدمر، مؤسس Fluxe Digital Marketing می‌گوید: «باید وبسایت داشته باشید – نه فقط برای ارجاع مشتریان به آنجا – بلکه به این خاطر که رد پای دیجیتالی برند شما را بسازد. وبسایتی بسازید که در عین سادگی، اوریجینال باشد.»

    سه قدم آسان برای داشتن وبسایتی کم‌هزینه و باحال (برای فروش محصولات یا ارائه‌ی خدمات):

    1. از یکی از سیستم‌‏های مدیریت محتوا (CMS) نظیر WordPress استفاده کنید که هم محبوب است، هم کاربرپسند و هم مجانی. CMSهای دیگری هم در اینترنت هست.

    2. اسم دامنه (مثلا abcd.com) را ثبت کنید و هاست بخرید.

    3. CMS خود را با اضافه کردن پلاگین‏‌ها (افزونه‌ها) و تِم‌ها شخصی‌سازی کنید. از WooCommerceمی‌توانید تِم‌های مجانی برای WordPress بگیرید (مثل تِم Storefront) و از WP eCommerce وMarketPress هم می‌‏توانید برای دریافت پلاگین‌های مُفتی استفاده کنید.


    3. رقبا و مشتریان را بشناسید

    هم درباره برندهای رقیب و هم راجع به برندهای مکمل خودتان تحقیق کنید (مثلا اگر در کار فروش آژیر خطرِ حریق هستید، دنبال وبسایت‌های «امنیت خانه» بگردید). ویدمر اعتقاد دارد مشتریان در وبسایت‌ها می‌چرخند و دنبال برندهای رقیب و مکمل‌تان هم می‌گردند. بد نیست از ابزاری نظیر SimilarWeb و سایر ابزار جستجوی گوگل (که در پایین صحفه‌ی جستجوی گوگل قرار دارد) استفاده کنید تا بفهمید مشتریان‌ بالقوه‌تان از چه سایت‌هایی بازدید می‌کنند.

    LinkedIn هم سایت خوبی است و می‌توانید داخلش مشاهده کنید برندهای رقیبتان با چه کسانی در ارتباط هستند و چه جور آپدیت‌هایی پُست می‌کنند. Google Trends برای مشاهده‌ی کلیدواژه‌هایی که بیشتر استفاده می‌شوند، ابزار بسیار مناسبی است. برای زمانی که می‌خواهید تنظیمات بهینه‌سازی موتور جستجو (یا همان SEO) را انجام بدهید، اطلاع از کلیدواژه‌های پرکاربرد خیلی حیاتی است.


    4. برای فروش و بازاریابی برنامه‌ی عملیاتی درست کنید

    یعنی تصمیم بگیرید که تا فلان تاریخ چند تا کالا باید به فروش برسد (یا چند مورد خدمات در ازای پول ارائه شود). قلّه‌ای را پرچم بزنید و سعی کنید به آن برسید. حتی اگر هم بهش نرسید، حداقل نقشه‌اش را دارید.

    یکی از راه‌های رسیدن به این هدف این است که اهرم‌های بازاریابی خود را تعیین کنید. مثلا با علم به ثروت عظیم شبکه‌های اجتماعی، بازاریابی کالا یا خدمات‌تان را در یکی دوتایی که می‌دانید رفتار مخاطبانش چیست، به راه بیندازید. اینجور شبکه‌ها برای بازاریابی محصولات جدید خیلی خوب عمل می‌کنند.

    همچنین دو استراتژی بازاریابی مؤثر و مجانی دیگر نظیر وبلاگ‌نویسی در بلاگ شخصی و وبلاگ‌نویسی در سایت‌‏های مکمل (به عنوان نویسنده‌ی مهمان) را هم به کار ببندید. این استراتژی کمک‌تان می‌کند محتوای بهتری از محصولتان بسازید. سعی کنید با استفاده از پل ارتباطی در وبلاگ، خواننده‌ها را ترغیب کنید که به سایت اصلی‌تان سر بزنند و اکانت درست کنند و در خبرنامه عضو شوند. باید وبلاگی درست کنید که کلیک‌خورش بالا باشد.

    راستی، فیسبوک هم خدمات تبلیغ پولی دارد.


    5. تا جایی که می‌توانید از خودتان مایه بگذارید

    طرز فکر خودکفایی، برای کسانی که بودجه‌ی محدودی دارند، خوب پول پس‌انداز می‏‌کند. آدام کالینان (Adam Callinan) کارآفرین موفقی که پس از مشورت کردن با آدم‌های موفق در این زمینه، سایت تجارت الکترونیکش را از صفر درست کرد، اعتقاد دارد: «برخورداری از چنین دیدگاهی باعث می‌شود کنترل پروسه و برندسازی از دستتان خارج نشود. به خصوص در آن اول کار، برای هر کاری نیروی جداگانه نگیرید. خودتان آستین بالا بزنید و هر کاری را که از دست‌تان برمی‌‏آید انجام بدهید.»

    احمدرضا کرامت

    گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده

    Earn money from online space

    برگرفته از:‌ entrepreneur.com

     

    دانلودpdf مقاله : پول درآوردن از فضای آنلاین

    مطالب مرتبط

    https://keramatzade.com/Internet-marketing

    می‌شویم.

    8 خطای جبران ناپذیر در بازاریابی اینترنتی


    بازاریابی اینترنتی یا آنلاین یکی از شیوه‌های بازاریابی است که امروزه با گسترش استفاده از اینترنت توسط اقشار مختلف جامعه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اما گاهی خطاهایی در بازاریابی اینترنتی توسط صاحبان کسب‌و‌کار انجام می‌شود که جبران‌ناپذیر است و موجب شکست یک تجارت می‌شود. در ادامه‌‌ی این مطلب با این 8 خطای جبران‌ناپذیر آشنا می‌شویم.

     


    تعداد قابل توجهی از بازاریابان هنوز به اصولی در بازاریابی تکیه می‌کنند که اشتباه و گاهی خطرناک هستند و موفقیت بازاریابی اینترنتی را به خطر می‌اندازند. نتیجه‌ی تکیه بر چنین اصولی این است که بازاریابان آمادگی کافی را برای اجرای استراتژی‌های بازاریابی اینترنتی کسب نمی‌کنند و درک درستی از اولویت‌بندی به منظور بهبود بازگشت سرمایه ندارند. به همین دلیل است که بسیاری از کسب‌و‌کارها پیش از اینکه فرصتی برای رشد و ظهور پیدا کنند، محکوم به شکست هستند.

    بسیاری از این تصورات و اصول غلط هنوز هم فراگیر هستند. در ادامه با تعدادی از این اصول نادرست آشنا می‌شویم. با کنار گذاشتن این خطاهای جبران‌ناپذیر، روی اصولی تمرکز می‌کنید که کسب‌و‌کار شما را به سوی رشد و پیشرفت سوق می‌دهد.1. مردم محصولات ما را می‌خرند چون ارزان‌تر از سایر رقباست- بازاریابی اینترنتی


    ارائه محصول ارزان در بازاریابی اینترنتی

    قیمت‌های ارزان لزوما به معنای فروش بیشتر و افزایش معرفی محصول از طریق بازاریابی دهان به دهان نیست. در حال حاضر مردم باید از وجود کسب‌ و‌ کار شما مطلع باشند. وقتی کسی هنوز برند شما را نمی‌شناسد عرضه‌ی محصولات ارزان‌تر از رقیبِ سرسخت‌تان، نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. اگر انتظار دارید با عرضهی محصولات‌تان با قیمتی کمتر از فروشگاه‌های رقیب، سفارش‌های زیادی بگیرید سخت در اشتباهید. شما باید در مورد شیوه‌های بازاریابی اینترنتی اطلاعات کامل به‌دست بیاورید و برای رقابت با سایرین، اعتماد مشتری را جلب کنید و با به‌کار بستن روش‌هایی که آموخته‌اید از عرضه‌ی محصول ارزان‌تر از رقیب فراتر بروید.


    اگر هنوز به درستیِ این نکته ایمان دارید، به پاسخ این سؤال فکر کنید:

    بعد از اینکه هزینه‌ها و زمان صرف‌‌شده برای معرفی وب‌سایت خود را محاسبه کردید، آیا باز هم می‌توانید این محصول را در آینده با چنین قیمت ارزانی عرضه کنید؟

    زمانی که در ابتدای کسب‌و‌کار خود فقط بر قیمت محصولات تمرکز کنید، در آینده با مشکلات بیشتری روبه‌رو خواهید شد. این مسئله باعث می‌شود طیف خاصی از مشتریان را به سوی خود جذب کنید: مشتریانی که فقط قیمت محصول برای آنها مهم است.

    الکس ترنبول (Alex Turnbull)، مؤسس شرکت نرم‌افزاری Groove این مورد را این‌طور توضیح می‌دهد:

    «نگه داشتن مشتریانی که فقط به قیمت فکر می‌کنند سخت‌تر است. این مشتریان وفاداری کمتری دارند و اگر محصول ارزان‌تری پیدا کنند، به سادگی آنها را از دست می‌دهید. علاوه بر این، اگر شما به‌عنوان یک کسب‌وکار نوپا تلاش کنید با کاهش قیمت مشتریان را به سمت خود بکشید، یک رقیب‌ بزرگ‌تر می‌تواند با کاهش قیمت‌ها شما را به کلی از دور رقابت خارج کند. ما یاد گرفته‌ایم که زمینه‌های مختلفی برای رقابت وجود دارد. آن چیزی که باعث می‌شود مشتریان به سمت ما بیایند این است که محصولات ما بهترین انتخاب هستند نه لزوما ارزان‌ترین انتخاب. ما به مشتریانی احتیاج داریم که چیزی فراتر از قیمت، آنها را به خرید محصول ترغیب کند.»

     


    2. باید تا جایی که می‌توانیم افراد بیشتری را به سوی وب‌سایت خود بکشانیم

    زمانی که شما برای افزایش ترافیک سایت خود هزینه می‌کنید و وقت می‌گذارید، باید به خوبی تفاوت ترافیک عادی و ترافیک صحیح را درک کنید.

    کدام‌یک برای وب‌سایت شما بهتر است؟ 100 بازدیدکننده‌ای که به درستی هدف‌گیری شده‌اند و در نهایت 16 نفر از آنها به مشتری تبدیل می‌شوند یا 1000 بازدیدکننده از اقشار مختلف که در نهایت فقط 5 نفر از آنها مشتری محصولات شما می‌شوند؟ چرا تلاش‌تان را معطوف تبلیغاتی مانند مقاله‌های بلند در رسانه‌های چاپی می‌کنید؟ یک اشاره به کسب‌وکار شما در وب‌سایت‌های مرتبط می‌تواند بازدیدکنندگان واقعی و مخاطبان هدف را به سوی سایت شما بکشاند. با استفاده از این روش احتمال اینکه بتوانید مشتریان بیشتری به‌دست آورید، بیشتر است. زمانی که فروش کمی دارید، بازدیدکنندگان بیشتر و افزایش کلیک‌های سایت راه‌حل مشکل شما نیست.

    ممکن است صدها هزار نفر به وب‌سایت شما سر بزنند اما حتی یک نفر هم خرید نکند. فرقی نمی‌کند چه کسب‌و‌کاری دارید و چه محصولی می‌فروشید، تا زمانی که بازدیدکنندگان درست و مخاطبان هدف را جذب نکنید، برای فروش بیشتر موفق نمی‌شوید.

     


    3. محصولات ما بسیار باکیفیت هستند و ما نیازی به بازاریابی اینترنتی و تبلیغات نداریم

     

    8 خطای جبران ناپذیر در بازاریابی آنلاین ـ نرخ تبدیل

     

    حتما از این دست جملات را زیاد شنیده‌اید: محصول یا ایده‌ی شرکت ما فوق‌العاده است. کافی است در شبکه‌های اجتماعی آن را تبلیغ کنیم، مطمئنا خیلی زود سر زبان‌ها می‌افتد و همه خواهان محصولات ما می‌شوند.

    اینکه انتظار داشته باشید یک محصول بین مردم فراگیر شود و به عوامل بیرونی برای فروش تکیه کنید، در کسب‌و‌کار امروزی جایی ندارد. درست است که اینترنت یک رسانه‌ی عالی و گاهی بسیار ارزان برای تبلیغ محصولات است اما این نکته را هم در نظر داشته باشید که شما با میلیون‌ها شرکت و وب‌سایت دیگر در حال رقابت هستید که هر کدام به نحوی تلاش می‌کنند توجه مشتریان را جلب کنند و محصول خود را بفروشند.

    زمانی که شرکت اپل آیفون را به بازار عرضه کرد، با وجود اینکه محصول متفاوت و منحصربه‌فردی بود، میلیون‌ها دلار برای تبلیغات و بازاریابی آن خرج کرد.

    البته این بدان معنا نیست که شما روی بازاریابی دهان به دهان و فراگیر شدن محصول توسط مشتریان نباید حساب کنید. مطمئنا یک محصول عالی توجه مشتریان را جلب می‌کند و آنها را به بازاریابان این محصول تبدیل می‌کند، ولی با این حال منتظر نباشید که همین یک فاکتور شما را در برابر رقیبان پیروز کند.

    به علاوه، تبلیغات دهان به دهان که توسط مشتریان محصول انجام می‌شود فقط می‌تواند مخاطبان جدید را به وب‌سایت شما بکشاند. چقدر احتمال دارد که آنها در اولین بازدید خود از وب‌سایت حتما خرید کنند؟ میانگین نرخ تبدیل فروش در چنین شرایطی بین 1 تا 3 درصد است. در واقع اینکه انتظار داشته باشیم فردی در اولین بازدید از وب‌سایت محصولی را بخرد مثل این است که توقع داشته باشیم اولین قرار به ازدواج منجر بشود!

    وقتی یک بازدیدکننده به سایت شما سر می‌زند کار بازاریابی اینترنتی به اتمام نمی‌رسد. این تازه شروع ماجراست. در چنین شرایطی باید بازاریابی را ادامه دهید، مخاطبان را به‌کار بگیرید، مشخصات منحصربه‌فرد محصول خود را یادآوری کنید و در تمام مراحل قیف فروش (Sales Funnel)، از آگاهی‌بخشی تا خرید، مخاطبان را همراهی کنید.


    4. این روزها کسی ایمیل‌های تبلیغاتی را نمی‌خواند و از ایمیل استفاده نمی‌کند

     

    8 خطای جبران ناپذیر در بازاریابی آنلاین ـ بازاریابی ایمیلی

     

    اگر فکر می‌کنید این روزها دیگر دوران تبلیغات ایمیلی به سر رسیده بهتر است این آمار را در نظر داشته باشید. به نقل از McKinsey & Company، ایمیل هنوز هم به شکل قابل توجهی روشی بسیار مؤثرتر از شبکه‌های اجتماعی برای جذب مشتری است. این تبلیغات ایمیلی نزدیک به 40 برابر بیشتر از مجموع تبلیغات فیس‌بوک و توییتر اثرگذار بوده‌اند، زیرا 91 درصد مشتریان در تمام ایالات متحده‌ی آمریکا هنوز به‌طور روزانه از سرویس ایمیل استفاده می‌کنند. جالب است بدانید که نرخ تبدیل فروش از طریق ایمیل (یعنی کاربرانی که از طریق ایمیل جذب وب‌سایت می‌شوند) سه برابر بیشتر از شبکه‌های اجتماعی است و میانگین ارزش سفارش در این شرایط 17 درصد بیشتر است.

    تحقیقاتی که توسط Experian در سال 2014 انجام شد نشان داد که به ازای هر یک دلار هزینه در تبلیغات ایمیلی، میانگین بازگشت سرمایه 44٫25 دلار است.

    حتما در کسب‌و‌کار خود از بازاریابی ایمیلی خودکار (email automation) استفاده کنید. با استفاده از این شیوه می‌توانید کمپین‌های شخصی‌سازی شده، پویا و مقیاس‌پذیری ایجاد کنید که همواره بهترین نتیجه را برای کسب‌و‌کار شما به دنبال داشته باشند. در پس‌زمینه‌ی این تبلیغات می‌توانید پیشنهادهای هدفمند و شخصی‌سازی‌شده به مشتریان عرضه کنید، آنها را در مسیر خرید همراهی کنید و ارتباط نزدیک‌تری با مخاطبان برقرار کنید.

    با وجود اینکه این روزها بازاریابی ایمیلی نسبت به شبکه‌های اجتماعی زیاد جذاب به نظر نمی‌رسد اما دامنه‌ی بسیاری وسیع‌تری دارد، نرخ کلیک را افزایش می‌دهد و بیش از هر شیوه‌ی بازاریابی اینترنتی دیگری نرخ بازگشت سرمایه دارد.

     


    5. همین که سایت خوبی داریم کارمان به اتمام رسیده است

     

    8 خطای جبران ناپذیر در بازاریابی آنلاین ـ تحلیل آمار سایت

     

    وقتی یک سایت خوب و شکیل برای کسب‌و‌کار خود طراحی می‌کنید و همکاران و کارمندان هم این نکته را تأیید می‌کنند، شاید فکر کنید که کار شما همین جا به پایان رسیده و باید منتظر ورود بی‌امان مشتریان باشید. فکر می‌کنید با یک سایت بی‌نقص می‌توانید هر محصولی را به مشتری بفروشید و آنها را برای خرید قانع کنید؛ اما واقعیت دقیقا برعکس آن چیزی است که فکر می‌کنید و در واقع کار اصلی شما تازه شروع شده است.

    اگر هیچ تصمیمی برای ایجاد و ارتقای محتوای سایت ندارید و به دنبال راه‌هایی برای جذب مخاطب از کانال‌هایی غیر از سایت نیستید تا ترافیک خود را افزایش دهید، تمام زحماتی که برای ساخت یک سایت خوب و جدید کشیده‌اید بی‌فایده است.

    افزایش ترافیک مؤثر و پایدار برای سایت کار ساده‌ای نیست و نیاز به زمان و هزینه دارد. پس پیش از اینکه وب‌سایت خود را راه بیندازید، مطمئن شوید که برای تلاش مداوم در اجرای استراتژی‌های بازاریابی، بودجه و زمان کافی اختصاص داده‌اید.

    و البته این تمام ماجرا نیست. هم‌زمان باید به‌طور مداوم اطلاعات کمی و کیفیِ عملکرد و بهینه‌سازی سایت را جمع‌آوری و دسته‌بندی کنید و از این اطلاعات در راستای دستیابی به اهداف تجاری خود استفاده کنید. نرخ بازگشت سرمایه در مقابل ترافیک به‌دست‌آمده به این بستگی دارد که وب‌سایت شما بتواند مخاطبان خود را به مشتری تبدیل کند.

    ابزارهای زیادی وجود دارند که به کمک آنها می‌توانید اطلاعات لازم را جمع‌آوری و تحلیل کنید و به این ترتیب در بازاریابی محصولات مشارکت کنید.

    آمار و اطلاعات لازم در زمینه‌های زیر را حتما مورد توجه قرار دهید. برای سنجش هر کدام از این موارد ابزارهایی وجود دارد که بعضی از آنها پلن‌های رایگان دارند. این ابزارها در پرانتز معرفی شده‌اند.

    • تجزیه و تحلیل ترافیک (Google Analytics)؛
    • ایمیل (MailChimp، AWeber)؛
    • بازاریابی محتوا و شبکه‌های اجتماعی (Buffer، Buzzsumo)؛
    • بهینه‌سازی موتورهای جست‌و‌جو (SEMrush، Moz Open Site Explorer، Yoast)؛
    • نظرسنجی، پرسش‌نامه‌ها و بازخوردها (Hotjar، Qualaroo، Inspectlet، ClickTale).

    این اطلاعات را ردیابی، تجزیه و تحلیل و بهینه‌سازی کنید و این چرخه را تکرار کنید.


    6. استراتژی X برای شرکت‌های دیگر اثربخش بوده پس برای شرکت ما هم مفید است

    فقط به این دلیل که یک استراتژی برای یک شرکت به‌خوبی عمل کرده و مفید بوده، به این معنا نیست که برای شرکت شما هم اثرگذار خواهد بود. کپی کردن سایت آمازون، برای شما یک وب‌سایت بزرگ مثل آمازون نمی‌سازد. بنابراین به این نکته توجه کنید که کپی‌برداری یا الگو گرفتن از شیوه‌ی عملکرد شرکت‌های دیگر لزوما به موفقیت شما منجر نمی‌شود. متأسفانه شما نمی‌توانید با این شیوه عملکرد خوبی داشته باشید که ایده‌های دیگر سایت‌ها را قرض بگیرید و منتظر باشید نتایج مشابه آن سایت‌ها را به‌دست بیاورید. اما چرا؟ چون شرکت‌ها با هم متفاوت‌اند.

    مخاطبان شما با هم تفاوت دارند. پیشنهاد ارزش شرکت شما متفاوت است. همه‌ی عناصر تشکیل‌دهنده‌ی شرکت شما با دیگر شرکت‌ها تفاوت دارد. چشم‌انداز صنایعی که در آن مشغول به فعالیت هستید متفاوت است، بنابراین نباید توقع داشته باشید که نتایج یکسانی بگیرید. عملکردهای خوب لزوما برای همه جواب نمی‌دهد.

    البته این بدان معنا نیست که شما باید همه چیز را خودتان از ابتدا امتحان کنید. برخی طراحی‌های خاص در موارد متعدد امتحان‌شده هستند و برخی روش‌های بازاریابی اینترنتی قابل تعمیم در صنایع مختلف هستند. می‌توانید از این طرح‌ها و راهکارها برای شروع کار خود استفاده کنید. اگر روشی برای یک شرکت جواب داد، برای استفاده از آن فکر کنید و لزوما منتظر نتایج مشابه نباشید.

     


    7. همه از بازاریابی اینترنتی شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند بنابراین ما هم به آن نیاز داریم

     

    8 خطای جبران ناپذیر در بازاریابی آنلاین ـ بازاریابی شبکه های اجتماعی

     

    برخی از کسب‌و‌کارها نیاز دارند تا در شبکه‌های اجتماعی مختلف حضور داشته باشند؛ شبکه‌های اجتماعی که روزبه‌روز به تعداد آنها اضافه می‌شود: توییتر، فیس‌بوک، اینستاگرام، لینکدین، پینترست، گوگل پلاس، تامبلر، اسنپ‌چت و … .

    به این نکته توجه کنید که این شبکه‌های اجتماعی ممکن است همان جایی نباشند که مخاطبان هدف شما بیشتر وقت خود را می‌گذارند. ضمنا با ساختن پروفایل در این شبکه‌ها شما خودتان را ملزم می‌کنید که در آنها فعال باشید و به آنها نظارت کنید، در غیر این صورت یک پیج فیس‌بوک چه فایده‌ای خواهد داشت وقتی مخاطب یا مشتری بالقوه متوجه می‌شود که تاریخ آخرین به‌روز رسانی پیج مربوط به سال 90 است؟

    حضور پیدا کردن در تعداد زیادی از شبکه‌های اجتماعی فقط اتلاف وقت و انرژی است. شما ابتدا باید بفهمید که مخاطبان هدف شما از کدام شبکه‌ی اجتماعی بیشتر استفاده می‌کنند، سپس تمام تمرکز و توجه خود را معطوف همان شبکه کنید و برای تأمین محتوا و بهبود آن تلاش کنید. وقتی شبکه‌ی اجتماعی مناسب خود را پیدا کردید، شبکه‌های دیگر را فراموش کنید. اگر نتوانید به خوبی از پس همه‌ی آنها بربیایید، بهتر است که اصلا وارد آنها نشوید.

     


    8. بدون یک استراتژی جامع می‌توانیم افرادی را برای بازاریابی اینترنتی فردی استخدام کنیم

     

    یک استراتژی مدرن بازاریابی آنلاین، در بردارنده‌ی سیاست‌های انفرادی نیست که به شکل مستقل اجرا می‌شوند، بلکه شامل یک رویکرد جامع است که موارد زیر را در بر می‌گیرد:

    • پیدا کردن و درگیر کردن مخاطبان هدف از هر جایی که ممکن است حضور داشته باشند؛
    • جلب توجه مخاطب با ایجاد راه‌های تماس مختلف به منظور افزایش اعتبار برند؛
    • همراهی و هدایت مخاطبان در مراحل قیف فروش یا قیف تبدیل.

    به همین دلیل است که اتخاذ یک رویکرد جامع در کمپین‌های بازاریابی اینترنتی بسیار مهم است. این رویکرد به شما اطمینان می‌دهد که هر جزء مثل سئو، ایمیل، شبکه‌های اجتماعی، بازاریابی محتوا و … بخش‌های دیگر را پشتیبانی و در صورت لزوم به آنها کمک می‌کند.

    مثلا یک وبلاگ باکیفیت، سئوی سایت را بهبود می‌بخشد یا محتوایی باکیفیت برای ارائه در شبکه‌های اجتماعی و تبلیغات ایمیلی تولید می‌کند. استفاده از وبلاگ برای معرفی شما به‌عنوان یک برند در یک زمینه‌ی خاص، نرخ تبدیل سایت شما را بهبود می‌بخشد که این بهبود نرخ تبدیل به افزایش بازگشت سرمایه از طریق تبلیغات کلیکی و سایر روش‌های بازاریابی منجر می‌شود.

    اجرای سیاست‌های بازاریابی منفرد بدون یک استراتژی منسجم مثل این است که به اعضای یک تیم بسکتبال بگوییم اجازه ندارند به هم پاس بدهند و انتظار داشته باشیم که هر بازیکن به تنهایی و بدون کمک سایر هم‌تیمی‌ها بتواند امتیاز کسب کند. به این ترتیب شما در هیچ رقابتی پیروز نخواهید شد.


    نکته‌ی آخر

    بازاریابی آنلاین یک مسئولیت دائمی و پایان‌ناپذیر است. هر کسی که مسئولیت بازاریابی اینترنتی را بر عهده می‌گیرد، چه در یک شرکت کوچک باشد چه مدیر بازاریابی یک دپارتمان بزرگ، آرزو می‌کند که کاش یک شبانه‌روز بیشتر از 24 ساعت بود.

    بنابراین بسیار ضرورت دارد که شما روی آنچه که بر بازگشت سرمایه تأثیر می‌گذارد، تمرکز کنید. بدانید که کدام روش‌ها برای ادامه‌ی مسیر ضروری هستند و کدام روش‌ها فقط موجب اتلاف وقت، سرمایه و انرژی می‌شوند.

    این چند مورد، انتظارات و توقعات غیرواقعی در بازاریابی آنلاین بودند. شما چه تجربه‌ای در این زمینه دارید؟ آیا می‌توانید مورد دیگری اضافه کنید؟

     

    احمدرضا کرامت

    گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده

    Internet marketing

    منبع : blog.kissmetrics

     

    دانلود PDF مقاله : 8 خطای جبران ناپذیر در بازاریابی اینترنتی

    مطالب مرتبط

    https://keramatzade.com/Secure-Online-Investment-Trading

    ملموس‌تر باشد.

    تجارت آنلاین سرمایه‌گذاری مطمئن


    آیا قصد خرید یک کسب‌وکار آنلاین را دارید؟ همانطور که می‌دانید گزینه‌های زیادی پیش‌روی شماست. انتخابِ گزینه‌ی مناسبی که بتواند منعکس‌کننده‌ی اولویت‌های مورد نظر هر فرد باشد، از جمله چالش‌های جدی‌ای است که معمولاً در شروعِ یک کسب‌وکار آنلاین وجود دارد. برای شروع و دست به کار شدن، ابتدا لازم است شیوه‌ای را انتخاب کنید که برای شما ملموس‌تر باشد. در این مقاله راجع به 4 دلیل برای اینکه تجارت آنلاینسرمایه‌گذاری مطمئنی است، بیشتر می‌خوانید.

     

    در شروع هر کسب‌وکار آنلاینی باید بدانیم قرار است پول‌مان را در کجا و برای چه مقصودی سرمایه‌گذاری کنیم و با این کار چه مقدار سود یا تجربه کسب می‌کنیم و قرار است به کجا برسیم.

    تجارت آنلاین


    در ادامه به دلایلی اشاره می‌کنیم که شما را ترغیب می‌کند به سراغ کسب‌ و کارآنلاین بروید.

    1. تجارت آنلاین ،پایین بودن هزینه‌های عمومی کسب‌وکار

    اگر تجارت آنلاین به درستی راه‌اندازی شود، در طول کار نیز هزینه‌ی کمتری متحمل می‌شوید. این مسئله به‌خصوص در مواردی که هزینه‌ای در رابطه با محصولات فیزیکی، توزیع، اجاره و موارد دیگر وجود ندارد، کاملا صدق می‌کند.

    بدون شک، ایجاد و توسعه‌ی محتوا از جمله موضوعاتی است که در بحث تجارت آنلاین اولویت بیشتری دارد. اگرچه تولیدِ محتوا، بهینه‌سازی برای موتورهای جست‌وجو (SEO)، رسانه‌های اجتماعی و دیگر کانال‌های بازاریابی، نیازمند صرف هزینه و زمان هستند، اما در مقایسه با شرکت‌های غیر مجازی به منابع بسیار کمتری نیاز دارند.

    بدون شک، کاهش هزینه‌ها اغلب منجر به سوددهی بیشتر هم می‌شود. هزاران روش منحصربه‌فرد در تجارت آنلاین وجود دارد که از طریق کاهش دادن هزینه‌ها موجب جذابیت بیشتر این نوع کسب‌وکار می‌شود.


    2. تجارت آنلاین ،بالا بودن انطباق‌پذیری با نیازهای بازار

    بازاریابی یکی از مهمترین مؤلفه‌ها در هر کسب‌وکاری است. یکی از دلایل جذابیت بازاریابی آنلاین این است که امکان ردیابی و ارزیابی میزان برگشتِ سرمایه در این شیوه وجود دارد، درحالی که معمولا در تجارت آفلاین امکان دسترسی به این موارد به سرعت و سهولت امکان‌پذیر نیست. در واقع با بهره‌گیری از ابزارها و داده‌های در دسترس، می‌توانید خیلی سریع خود را با شرایط وفق دهید و هر زمان که لازم باشد، استراتژی خود را تغییر دهید.

    اگر شما دو ایده‌ی جذاب و خوب دارید، اما نمی‌دانید کدام یکی بهترین گزینه است، پیشنهاد می‌کنیم هر یک از بخش‌های تبلیغات، سیستم ارسال انبوه ایمیل، صفحات و فرم‌های فروش و دیگر موارد را تقسیم کنید و با یکی از روش‌ها و استراتژی‌های انتخابیِ خود امتحان کنید.

    با استفاده از سرویس گوگل آنالیتیکس در گوگل که آمار بازدیدکنندگان یک وب‌سایت را نشان می‌دهد، می‌توانید میزان تغییرات واقعی و علاقه‌ی مشتریان را ارزیابی کنید و هرگاه احساس کردید یکی از استراتژی‌ها کارایی ندارد به سراغ روش بعدی بروید. اگر تعداد بازدیدکنندگان پایین است، با استفاده از چند ترفند آن را افزایش دهید.

    خوشبختانه امروزه، به لطف افزایش تبلیغات در رسانه‌های اجتماعی، هدف قرار دادن یک جمعیت خاص به کار ساده‌ای تبدیل شده است. بنابراین، بهتر است جمعیتِ هدف را شناسایی کنید و سپس خدمات و محصولات خود را به مخاطبانِ علاقه‌مند، ارائه دهید.

    کانال‌های بازاریابی زیادی وجود دارد که می‌توانید از مزایای آنها استفاده کنید. وبلاگ‌ها، پادکست‌ها، فیلم‌ها و رسانه‌های اجتماعی، ارسال انبوه ایمیل و استفاده از کاغذ سفید (سندی که برای راهنمایی خوانندگان در درک یک مسئله، حل یک مشکل و یا اتخاذ یک تصمیم تدوین می‌گردد)، کتاب‌های الکترونیکی و خیلی چیزهای دیگر از جمله مواردی است که در معرفی و توسعه‌ی تجارت آنلاین خود، می‌توانید از آنها استفاده کنید.

    به‌طور خلاصه، همه‌ی این عوامل کمک می‌کنند تا در کسب‌وکار آنلاین خود سازگاری بیشتری با نیازهای بازار داشته باشید. در تجارت آنلاین، خیلی سریع می‌توانید مشخص کنید کدام روش درست عمل می‌کند و کدام کارآیی ندارد و بر همین اساس استراتژی خود را مطابق با هدف به‌سرعت تغییر دهید.


    3. تجارت آنلاین ،انعطاف‌پذیری بیشتر

     

    انعطاف پذیری

    در کسب‌وکارهای آفلاین، باید فضایی حقیقی برای فروش محصول داشته باشید. هرچند داشتن فضای حقیقی مزیت‌هایی دارد، اما بالا بودن میزان انعطاف‌پذیری در کسب‌وکارهای آنلاین برای بسیاری از سرمایه‌گذاران و کارآفرینان جذابیت بیشتری دارد.

    در کسب‌ و کار آنلاین، حتی می‌توانید از خانه هم کار خود را انجام دهید. در واقع در تجارت آنلاین هرکجای دنیا که باشید می‌توانید به کارتان برسید، فقط کافی‌ست به اینترنت دسترسی داشته باشید. شاید کسب درآمدهای بی‌دردسر برای بسیاری از افراد تنها یک رؤیا باشد، اما برخی در واقعیت، به آن دست یافته‌اند.

    اگر تجارت آنلاین به‌درستی طراحی و برنامه‌ریزی شده باشد، ممکن است شما نیازی به استخدام کارمند هم برای حفظ و نگهداری، پشتیبانی و حتی توسعه‌ی زیرساخت‌های آن نداشته باشید و حتی زمان زیادی را نیز به کسب‌وکار آنلاین خود اختصاص ندهید.

    بدین ترتیب، کسب‌وکارهای آنلاین محبوب آن دسته از فعالان اقتصادی خواهد بود که تمایل به سرمایه‌گذاری در حوزه‌های مختلف دارند و یا اینکه در جست‌وجوی مشاغلی هستند که با انعطاف‌پذیری بیشتر به آنها امکان دهد تا وقت بیشتری را در کنار خانواده بگذرانند.


    4. تجارت آنلاین ،پایین بودن ریسک سرمایه‌گذاری

    یک سرمایه‌گذار زیرک، کاری نمی‌کند که آینده‌ی تجارت آنلاین خود با خطر مواجه شود. شما در هر زمان لزوما برنده نیستید، اما با سعی و تلاش می‌توانید اقدامات پرخطر و ریسک سرمایه‌گذاری‌های غیرمعقول را کاهش دهید.

    در بسیاری از بخش‌ها، کسب‌وکار آنلاین در مقایسه با تجارت آفلاین ریسک کمتری دارد. از آنجایی که میزان سازگاری و انعطاف‌پذیری در تجارت آنلاینبسیار بالاست، معمولا راه‌اندازی آن نیز هزینه‌ی زیادی ندارد. گاهی می‌توان کسب‌وکاری شکست‌خورده را در مدت زمان کوتاهی به سوددهی رساند.

    اصلا قصد نداریم بگوییم، امکان شکست در تجارت آنلاین وجود ندارد، بلکه منظور ما این است که در این شیوه هر زمان احساس خطر کنید، می‌توانید استراتژی کار را به‌سرعت تغییر دهید و از اول شروع کنید. راه‌های زیادی برای کسب درآمد آنلاین وجود دارد و یافتن مناسب‌ترین راه فقط از طریقِ تجربه امکان‌پذیر است.

    خرید و فروش کسب‌وکارهای آنلاین بسیار ساده‌تر از آن‌ چیزی است که در تصور شما وجود دارد. جزئیات زیادی برای فروش کسب‌وکاری وجود دارد که نیازمند فضای جغرافیایی و عملیاتیِ پیچیده‌تری است. از آنجایی که این مدل تجارت وابسته به یک نقطه‌ی جغرافیایی نیست، انرژی کمتری نیز برای حفظ و نگهداری آن صرف می‌شود و درنتیجه، سرمایه‌گذاران زیادی جذب کسب‌وکارهای آنلاینی می‌شوند که بسیار سودآور هم باشد.

    در تجارت آنلاین انرژی کمتری صرف انجام ریزه‌کاری‌های حقوقی برای سرمایه‌گذاری می‌شود و به همان نسبت نیز ریسک‌پذیری آن پایین‌تر است.

    آغاز یک کسب‌وکار جدید در مقایسه با خریداری یک کسب‌وکار موجود

    اکنون شما این شانس را داشته‌اید که اصول ابتدایی و مزیت‌ سرمایه‌گذاری را در تجارت آنلاین یاد بگیرید. اگرچه، احتمالا هنوز در مورد شروعِ کار تردید دارید و نمی‌دانید بهترین گزینه، خرید تجارت آنلاین است که از قبل وجود داشته یا راه‌اندازی یک نمونه‌ی جدید؟

    راه‌اندازی یک تجارت جدید نیازمند زمان و سرمایه‌ی قابل‌توجهی است و همانطور که می‌دانید موفقیت در هر کاری به دانش و تجربه‌ی شما در آن رشته بستگی دارد. نداشتن تجربه و شناخت از شیوه‌ی کار، گاهی باعث می‌شود افراد بر روی یک شیوه‌ی خاص تعصبِ بی‌جا داشته باشند که گاهی همین جانبداری یک‌سویه، موجب از بین رفتن فرصت‌های بالقوه می‌شود.


    دلایلی که در ادامه به آنها اشاره شده است، نشان می‌دهد چرا خرید تجارت آنلاینی که از از قبل موجود است، تصمیم بهتری است:

    • کسب‌وکاری که از قبل راه‌اندازی شده و به سوددهی رسیده است، در واقع امتحان خود را پس داده و مجبور نیستید زمانی را برای تست‌ کردن، تجربه‌ کردن و پیدا کردن راه‌تان به سوی سودآوری صرف کنید.
    • وقتی به عنوان یک فرد جدید وارد کار می‌شوید، بهتر می‌توانید اشتباهات مدیر قبلی را متوجه شوید و با روش‌های خاص خود، به‌دنبال رفع اشکالات و خطاهای فعلی می‌روید.
    • می‌توانید دانش و تجربه‌ی کافی برای ادامه‌ی کار را از همین کسب‌و‌کار فعلی به دست بیاورید.
    • سطح تجارت متناسب با میزان دارایی شما تعریف می‌شود.

    و در پایان

    در این مقاله سعی کردیم دلایلی را با شما در میان بگذاریم که نشان می‌دهد کسب‌و‌کار آنلاین، سرمایه‌گذاری مطمئنی است.

    هر کارآفرین و سرمایه‌گذار در ابتدا باید در ابتدا بررسی کند که چقدر زمان دارد و سرمایه‌ای که می‌تواند برای این کار در نظر بگیرد، چقدر است.
    همانطور که پیش از این نیز گفته شد، انطباق‌پذیری و انعطاف‌ در کسب‌و‌کارهای آنلاین بسیار بالاست. خرید کسب‌وکار آنلاینی که از قبل وجود داشته است، مزایای زیادی دارد و از طرف‌ دیگر این شیوه از تجارت آنلاین، به شما امکان می‌دهد از منابع موجود بهترین نتیجه را کسب کنید.

     

    احمدرضا کرامت

    گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده

    Secure Online Investment Trading

    برگرفته از: entrepreneur.com

     

    دانلودpdf مقاله :تجارت آنلاین سرمایه‌گذاری مطمئن

    مطالب مرتبط

    https://keramatzade.com/Family-businesses

    دارند، اما نباید از قدرت غول‌های تجاری دنیا که مدیریت خانوادگی دارند، غافل شد. 

    مزیت کسب و کارهای خانوادگی 

     

    برای بسیاری از افراد «کسب و کارهای خانوادگی» معادل یک شرکت کوچک یا شاید متوسط است که به‌صورت محدود فعالیت دارد و با مشکلاتی مانند «چه کسی رئیس باشد؟»، سروکار دارد. اگرچه کسب‌ و کارهایی که «مامان و بابا»ها راه می‌اندازند کم‌وبیش چنین ویژگی‌هایی دارند، اما نباید از قدرت غول‌های تجاری دنیا که مدیریت خانوادگی دارند، غافل شد. پژوهشی در دانشگاه پلی‌تکنیک مونترال مبتنی بر بررسی 149 کسب و کار خانوادگی با درآمدی بیشتر از یک میلیارد دلار، نشان داد: کسب و کارهای خانوادگی در دوران رونق اقتصادی نسبت به کسب‌ و کارهای دیگر درآمد بیشتری خلق نمی‌کنند، اما در دوران رکود و بحران عملکرد بسیار بهتری دارند. همچنین در درازمدت و در چرخه‌ی بین 1997 تا 2009 عملکرد مالی کسب‌ و کارهای خانوادگی بهتر از کسب‌ و کارهای دیگر بوده. با ما همراه باشید تا از دلایلی که منجر به این تفاوت در عملکرد می‌شوند، آگاه شوید.

     


    30 درصد از فروش سالانه‌ی شرکت‌هایی که بیش از یک میلیارد دلار فروش دارند، توسط چنین شرکت‌هایی ایجاد می‌شود. از جمله‌ی این شرکت‌ها می‌توان به والمارت، سامسونگ، تاتا (Tata) و شرکت خودروسازی پورشه اشاره کرد که بهتر است بدانید این‌گونه شرکت‌ها در حال گسترش روزافزون هستند. نوع مالکیت منحصربه‌فرد کسب‌ و کارهای خانوادگی در درازمدت، مسیر حرکت مشخص و معینی ایجاد می‌کنند که دیگر کسب‌ و کارهای رایج معمولا از آن بی‌بهره‌اند، اما دانش اندکی درباره‌ی دلیل تفاوت کسب و کارهای خانوادگی با کسب‌ و کارهای دیگر وجود دارد. برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند کسب و کارهای خانوادگی در درازمدت بهتر از کسب‌ و کارهای دیگر عمل می‌کنند، درحالی که برخی پژوهش‌ها، عکس این را نشان داده‌اند.برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه دانشگاه پلی‌تکنیک مونترال، پژوهشی روی شرکت‌های خانوادگی در کشورهای مختلف از جمله ایالات متحده، کانادا، فرانسه، اسپانیا، پرتغال، ایتالیا و مکزیک با درآمد بیش از یک میلیون دلار انجام داد. سهام چشمگیری از این کسب‌ و کارها، نه لزوما اکثریت، متعلق به یک خانواده بود و اعضای خانواده در هیئت مدیره و همچنین در مدیریت شرکت نقش فعالی داشتند. روش‌هایی که این دو نوع از شرکت‌ها برای موفقیت خود استفاده کرده‌اند و عواملی که عملکرد آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد، مورد بررسی قرار گرفته است.

    این پژوهش به این نتیجه رسید که کسب‌ و کارهای خانوادگی بر استقامت و انعطاف نسبت به عملکرد تمرکز بیشتری دارند. این‌گونه کسب‌ و کارها درآمد چشمگیر دوران رونق را برای افزایش توان‌شان در گذر از روزهای سخت ذخیره می‌کنند. مدیرعامل یک کسب‌ و کار خانوادگی به همان محرک‌های مالی یک مدیر‌عامل کسب‌ و کار غیرخانوادگی اهمیت می‌دهد، اما تعهدات خانوادگی باعث می‌شود تصمیم‌های راهبردی متفاوتی بگیرد. مدیر یک کسب‌ و کار خانوادگی با دید بلندمدت 10 تا 20 ساله و با در نظر گرفتن ثمرات کسب‌ و کار برای نسل بعد، تصمیم‌گیری می‌کند. همچنین این مدیران در زمینه‌ی مدیریت بحران‌ بهتر از حوزه‌ی بهره‌گیری از فرصت‌ها عمل می‌کنند.

    کسب‌ و کارهای خانوادگی می‌توانند در برنامه‌ ریزی و مدیریت درازمدت الگو باشند. این پژوهش نشان داد: برخی از کسب‌ و کارهای غیرخانوادگی از روش‌های مدیریتی کسب‌ و کارهای خانوادگی تقلید می‌کنند. همان‌طور که پیش‌تر بیان کردیم کسب‌ و کارهای خانوادگی در دوران خوب اقتصادی ضعیف‌تر از دیگران و در بحران‌ها پیش‌قراول هستند.


     

    اکنون به دلایل استقامت و انعطاف‌پذیری بیشتر کسب‌ و کارهای خانوادگی می‌پردازیم. این پژوهش 7 دلیل را شناسایی کرد.

    1. کسب و کارهای خانوادگی ،در سختی‌ها و در خوشی‌ها مقتصد و صرفه‌جو هستند

     

    کسب و کار خانوادگی صرفه‌ جو هستند

    یک کسب‌ و کار خانوادگی را می‌توان از دفتر مرکزی آن شناخت! برخلاف بیشتر شرکت‌های بزرگ چندملیتی، این کسب‌ و کارها دفتر لوکسی ندارند. به قول مدیرعامل یکی از کسب‌ و کارهای خانوادگیِ مورد بررسی در این پژوهش: «راحت‌ترین درآمد، پولی است که خرجش نکردیم!» شرکت‌های بسیاری به دنبال اعطای سهام به مدیران و کارکنان هستند تا مشکلات ناشی از رویه‌ی رایج کارفرما-کارمند را کاهش دهند، اما کسب‌ و کارهای خانوادگی چون سرمایه‌ی شرکت را سرمایه‌ی خانواده می‌دانند، تلاش می‌کنند دارایی‌شان را نگاه‌ دارند. با بررسی عملکرد مالی شرکت در یک چرخه‌ی اقتصادی، مشاهده می‌کنید کسب‌ و کارهای خانوادگی که با ساختار مالی ساده‌تری دوران بحران را پشت سر گذاشته‌اند، زیان کمتری متحمل شده‌اند.

     


    2. کسب و کارهای خانوادگی ،در صرف هزینه‌های کلان بسیار محتاط هستند

    کسب‌ و کارهای خانوادگی نسبت به هزینه‌های کلان بسیار با احتیاط تصمیم می‌گیرند. به قول مدیرعامل یک کسب‌ و کار خانوادگی: «ما یک قانون طلایی داریم! بیشتر از دخل‌مان خرج نمی‌کنیم». این قانون ظاهرا بسیار معقول و منطقی به نظر می‌رسد، اما در واقعیت کمتر مدیرعاملی در کسب‌ و کار غیرخانوادگی به آن توجه می‌کند. به‌طور مثال اگر درآمد خالص یک کسب‌ و کار خانوادگی سالانه، 450 میلیارد تومان باشد، تلاش می‌کنند مخارج سالانه‌شان را زیر 400 میلیارد تومان نگاه دارند و باقی‌مانده‌ی این پول را برای روز مبادا ذخیره کنند.

    در بیشتر کسب‌ و کارهای خانوادگی برای تصمیم‌ گیری درباره‌ی پروژه‌های کلان، نخست سودآوری خود پروژه بررسی می‌شود و سپس با پروژه‌های دیگر که از نظر هزینه با معیارهای مالی شرکت هم‌خوانی دارند، مقایسه می‌شود. بنابراین به دلیل این سخت‌گیری و تمایل به سرمایه‌ گذاری در پروژه‌ها بااطمینان بالا، در دوران رونق اقتصادی فرصت‌های خوبی را از دست می‌دهند، اما در مقابل در بحران‌ها کمتر زیان می‌کنند؛ زیرا از پروژه‌های با ریسک بالا که ممکن است تبدیل به «چاه ویل» شوند، اجتناب می‌کنند.


    3. کسب و کارهای خانوادگی ،بدهی‌های اندکی دارند

     

    کسب و کار خانوادگی به دلیل بدهی کمتر آزادی عمل بیشتری دارند.

     

    میزانی از بدهی معقول و متناسب، یک نکته‌ی مثبت به‌شمار می‌رود؛ زیرا باعث می‌شود اهرم‌های مالی، خلق ارزش را بیشینه کنند. درحالی‌ که کسب‌ و کارهای خانوادگی نسبت به بدهی با احتیاط رفتار می‌کنند. بدهی باعث می‌شود در دشواری‌ها آزادی عمل کمتری داشته باشید و به معنای رجوع به سرمایه‌گذارانی خارج از خانواده است. در پژوهش پیش‌گفته در طی سال‌های 2001 تا 2009، بدهی به طور متوسط 37 درصد سرمایه‌ی شرکت‌های خانوادگی را تشکیل می‌دهد. این رقم برای شرکت‌های دیگر 47 درصد است. در نتیجه کسب‌ و کارهای خانوادگی مجبور به پرداخت هزینه‌های هنگفت برای بقا در دوران رکود نشدند. به نقل از یکی از مدیران کسب‌ و کار خانوادگی: «ما با جسارت پولدار نشده‌ایم! در حقیقت ما خیلی محتاطانه پول‌مان را به جای سپردن به بانک‌ها درون شرکت نگه می‌داریم».


    4. کسب و کارهای خانوادگی ،زیرمجموعه‌ی کوچک‌تر و کمتری دارند

    اجتناب از توسعه و دگرگونی با خرید شرکت‌های مختلف شاید سخت‌ترین کار یک مدیر باشد. کسب مالکیت شرکت‌های جدید و افزودن زیرمجموعه‌ها با مخاطره‌ی بسیار همراه است، اما فرصت‌هایی هم به دنبال دارد. کسب‌ و کارهای خانوادگی بیشتر به شرکت‌های کوچک در نزدیکی پایگاه اصلی‌شان و توسعه‌ی جغرافیایی طی قرادادهایی ساده تمایل دارند. این اصل یک استثنا دارد؛ زمانی که اعضای خانواده به این نتیجه برسند که بخش سنتی نیازمند تغییرات ساختاری و حتی توسعه است یا باور داشته باشند بدون همراهی با بدنه‌ی صنعت، بقای درازمدت آنها به خطر می‌افتد. اما شرکت‌های خانوادگی معمولا معامله‌گرهای فعالی نیستند و رشد طی یک روند طبیعی و شراکت را به خرید شرکت‌های دیگر ترجیح می‌دهند. مدیر منابع انسانی یک کسب‌ و کار موفق خانوادگی به ما گفت: «ما علاقه‌ای به خرید شرکت‌های بزرگ نداریم؛ روند یکپارچه‌شدن‌شان پرمخاطره است و کافی است در زمان اشتباه اقدام کنید تا صاحب یک شرکت در معرض سقوط شوید. علاوه‌بر آن ممکن است مجبور شوید فرهنگ شرکت را جایگزین کنید».


    5. کسب و کارهای خانوادگی ،بسیاری از آنها تنوع و گوناگونی شگفت‌انگیزی دارند

     

    کسب و کار خانوادگی متنوع‌ تر است.

     

    تعداد زیادی از کسب‌ و کارهای خانوادگی مانند میچلین و والمارت در طول سال‌ها بر هسته‌ی نخستین فعالیت‌شان تمرکز کرده‌اند. با اینکه تجربه‌ نشان داده است ایجاد تنوع در سطح فردی ساده‌تر از اقدام آن در سطح کلان مانند شرکت است. بسیاری از کسب‌ و کارهای خانوادگی از جمله کارگیل (Cargill)، تاتا و ال‌جی نسبت به شرکت‌های دیگر زمینه‌ی فعالیت بسیار متنوع‌تری دارند. در مطالعه‌ی انجام شده، 46٪ کسب و کار‌های خانوادگی از تنوع چشمگیر برخوردار بودند ولی تنها 20٪ کسب و کارهای غیرخانوادگی زمینه‌ی فعالیت متنوع داشتند. برخی از آنها طی یک روند طبیعی وارد زمینه‌ی فعالیت جدیدی شده‌اند؛ برخی دیگر شرکت‌های جدید را خریده‌اند و فعالیت‌شان را حول این شرکت (با زمینه‌ی فعالیت متفاوت) جدید توسعه داده‌اند. مدیران کسب‌ و کارهای خانوادگی معتقدند تنوع و گوناگونی در دوران رکود روشی کلیدی برای حفظ سرمایه‌ی خانواده است.

     


    6. کسب و کارهای خانوادگی ،جهانی‌تر هستند

    کسب‌ و کارهای خانوادگی جاه‌طلبی زیادی برای شناخته شدن در خارج از مرزها دارند. آنها نسبت به کسب‌ و کارهای غیرخانوادگی درآمد بیشتری از فروش خارجی‌شان کسب می‌کنند. البته توسعه‌ی این کسب‌ و کارها در خارج از مرزها، روندی طبیعی دارد یا ناشی از خرید شرکت‌های کوچک محلی است که گردش مالی بالایی ندارند. همچنین کسب‌ و کارهای خانوادگی برای نتیجه‌گرفتن از یک بازار جدید بسیار شکیبا هستند. مدیرعامل یکی از کسب و کارهای بزرگ جهانی معتقد است «ما بدون پذیرش زیان داخلی طی 20 سال گذشته، نمی‌توانستیم به یک کسب و کار پیشرو در جهان تبدیل شویم».


    7. نیروهای با استعدادشان را بهتر حفظ می‌کنند

     

    کسب و کار خانوادگی بهتر از نیروی کارش محافظت می کند.

     

    ماندگاری کارکنان در کسب‌ و کارهای خانوادگی بیشتر و بهتر از کسب‌ و کارهای غیرخانوادگی است. رهبران کسب‌ و کارهای خانوادگی برای مزیت‌های همکاری طولانی‌مدت از جمله اعتماد بیشتر، شناخت بهتر کارکنان و تصمیم‌های آنان و فرهنگ قوی‌تر ارزش قائلند. کسب‌ و کارهای خانوادگی ویژگی‌هایی مشابه «سازمان‌های با قابلیت اعتماد بالا» دارند. در این سازمان‌ها همکاری بلندمدت کارکنان متخصص منجر به خلق تیم‌های کاری پویا و کارآمد و یک الگوی فکری جامع می‌شود که به تحقق اهداف کمک می‌کند. مدیرعامل یکی از کسب‌ و کارهای موضوع پژوهش مذکور می‌گوید: «شاید باهوش‌ترین کارکنان را نداشته باشیم، اما آنها کارشان را بهتر از هر کسی بلدند و هنگام بروز مشکلات، کل تیم به سرعت واکنش نشان می‌دهند».

    جالب است که کسب‌ و کارهای خانوادگی برای حفظ کارکنان کمتر به محرک‌های مالی تکیه می‌کنند. آنها بر خلق فرهنگ تعهد و تحقق اهداف، اجتناب از تعدیل نیرو در دوران رکود، سپردن جایگاه‌های بالا به اعضای دورن سازمان و سرمایه‌گذاری روی افراد تأکید می‌کنند. کسب‌ و کارهای خانوادگی نسبت به کسب‌ و کارهای دیگر هزینه‌ی بیشتری را صرف آموزش کارکنان می‌کنند.

    با آزمون این 7 اصل متوجه هماهنگی و هم‌افزایی آنها خواهید شد. تحقق یکی از آنها، پیگیری بقیه‌ی آن را ساده‌تر می‌کند. صرفه‌جویی و بدهی اندک احتمال تعدیل نیرو را کاهش و در نتیجه ابقای نیروی کار را تقویت می‌کند. توسعه‌ی جهانی منجر به تنوع و کاهش ریسک می‌شود. خرید شرکت‌های کمتر به معنای بدهی کمتر است. پول پس‌انداز‌شده‌ی ناشی از صرفه‌جویی را می‌توان با دقت و احتیاط در صرف هزینه‌های کلان، در موارد مناسب سرمایه‌گذاری کرد. این اصول در خلاء عمل نمی‌کنند، بلکه هر یک دیگری را تقویت می‌کند.

    مدیران کسب‌وکارهای خانوادگی از وجود رقبایی که دست به انتخاب‌های شگفت‌انگیز و تصمیم‌گیری‌های مخاطره‌آمیز می‌زنند، آگاهند. آنها می‌دانند که احتیاط بیش از حد باعث می‌شود برخی فرصت‌ها را از دست بدهند، اما امیدوارند در گذر زمان و با تغییر چرخه‌ی اقتصادی و گذر پیوسته از رونق به رکود، درآمد بیشتری خلق کنند.

    تکرار این چرخه‌ها سریع‌تر شده است. با ادامه‌ی این روند استراتژی تمرکز بر انعطاف و استقامت که در کسب‌ و کارهای خانوادگی جاری است، هواداران بیشتری پیدا می‌کند. در اقتصاد جهانی امروز که بحران‌ها یکی پس از دیگری رخ می‌دهند، پذیرش درآمد کمتر در دوران رونق برای تضمین بقا در دوران رکود، ترفندی است که مدیران با خشنودی آن را به‌کار می‌بندند.


     

    احمدرضا کرامت

    گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده

    Family businesses

    منبع : hbr

    دانلودpdf مقاله :مزیت کسب و کارهای خانوادگی 

    مطالب مرتبط

    https://keramatzade.com/What-is-the-secret-of-success-for-small-businesses-

    موفقیت کسب و کارهای کوچک برداریم.

     

    4 راز موفقیت کسب و کارهای کوچک


    سیستم مدیریت کسب و کار در ایالات متحده در سراسر جهان تحسین می‌شود و خیلی از کشورها سعی در تقلید از آن دارند. دو خصوصیت برجسته‌ی این سیستم اشتیاق برای ساختن آینده‌ای بهتر و تمایل به تغییر در راستای رسیدن به آن هدف هستند. هیچ جامعه‌ای به این اندازه‌ در ایجاد کسب و کارهای جدید جرئت و جسارت ندارد. ما گاهی انقدر غرق در ایده‌ها و افکار خودمان می‌شویم که فراموش می‌کنیم باید اصولی ابتدایی را از دیگران بیاموزیم و چه چیزی مهم‌تر از آموختن اصول مدیریت از بزرگ‌ترین و موفق‌ترین شرکت‌های جهان است.
    بسیاری از کارآفرینان حتی بدون آموزش دیدن، از نظر فنی در زمینه‌ی فعالیت خود متخصص هستند و اصول مدیریتی را هم خوب می‌شناسند. در اینجا منظور ما از «مدیریت»، بخشی از کسب و کار است که به تخصص‌های فنی مربوط نمی‌شود، بلکه بیشتر به فعالیت‌های پشت صحنه می‌پردازد. علت ناموفق بودن کسب‌ و کارهای کوچک، در همان سال‌های ابتدایی، عدم‌ مدیریت صحیح است. علت ناموفق بودن آنها ضعف در محصولات یا خدمات نیست، بلکه به نبود مدیریت صحیح در پشت صحنه مربوط می‌شود.
    به‌محض اینکه کسب و کاری رشد کرد و به سطح خاصی رسید، تکنیک‌های مدیریتی باید تغییر کند، در غیر این صورت کسب و کار مورد نظر با مشکل مواجه خواهد شد. این سطح برای بسیاری از کسب و کارهای کوچک داشتن حدود 5 تا 15 کارمند و فروش سالانه‌ی 1 تا 3 میلیارد تومان است. گاهی این مبلغ بیشتر و گاهی هم کمتر است، با این حال، وقتی کسب و کارهای کوچک به این مرحله می‌رسند، صاحب آن کسب و کار باید تغییر کند و به جای مدیریت محصولات، مدیریت انسان‌ها را بر عهده بگیرد و از متخصص فنی به متفکر راهبردی تبدیل شود. این امر یعنی ایجاد تغییر در بسیاری از عادات و همه می‌دانیم این کار آسان نیست، اما اگر مدیر نتواند رشد کند، باید شاهد عدم موفقیت در کسب و کارهای کوچک خود باشد.

     


    کسب و کارهای کوچک موفق چه تفاوتی با کسب و کارهایی ناموفق دارند؟

     

    راز موفقیت کسب و کارهای کوچک

    مهم‌ترین مزیت آنها نسبت به کسب و کارهای کوچک ناموفق این است که مدیران‌شان خصوصیات فردی خود را به هدف پیشرفت در کسب و کارشان تغییر داده‌‌ و بهبود بخشیده‌اند. در کل، آنها نگاه مثبتی به کسب و کارشان و زندگی در معنای کلی آن دارند.

     

    بیست سال دیگر از کارهایی که در زندگی انجام نداده‌اید بیشتر پشیمان خواهید شد تا از کارهایی که انجام داده‌اید. پس بادبان‌ها را بکشید و از بندر امن دور شوید. کشتی خود را به دل باد بسپارید تا سرزمین‌های جدید کشف کنید و رؤیا‌ها در سر بپرورانید.

    – مارک تواین

    موفقیت در کسب و کارهای کوچک ناشی از ثابت قدم بودن مدیران آنهاست.

    اگر بدون کار و تلاش به‌دنبال موفقیت می‌گردید، به فرهنگ لغات مراجعه کنید.

    – ماری بی. اسمیت

    آنها مدیران صبوری هستند.

    کارآفرینان موفق افرادی هستند که بین مانع و فرصت تفاوتی قائل نمی‌شوند، بلکه از هر دوی آنها به نفع خود استفاده می‌کنند.

    – ویکتور کیام

    آنها پشتکار دارند.

    بسیاری از شکست‌های دنیا به این دلیل است که افراد هنگام تسلیم شدن نمی‌دانستند چقدر به موفقیت نزدیک شده بودند.

    – توماس ادیسون

     

    دومین نکته این است که صاحبان کسب و کارهای کوچک موفق، از ابتدا طرحی تجاری و راهبردی‌ برای کسب و کارشان طراحی می‌کنند که به‌وضوح مفهوم کسب و کار، رسالت و فلسفه‌‌‌اش را توضیح می‌دهد. در این سندِ مکتوب، آنها اهداف شخصی را در کنار اهداف تجاری تعیین می‌کنند و زمان مشخص و استراتژی‌هایی برای رسیدن به آن اهداف در نظر می‌گیرند.

    سومین راز موفقیت کسب و کارهای کوچک این است که صاحبان آنها ساختاری سازمانی توسعه داده‌‌اند که مانند دستگاهی کار می‌کند که به خوبی روغن‌کاری شده‌ است. این ساختار، به‌همراه تمامی سیاست‌ها و روال‌هایش، تمام افرادی را که نقشی در کار دارند، تشویق می‌کند تا نهایت تلاش‌شان را انجام دهند و برای افرادی که کارشان را به بهترین نحو انجام می‌‌دهند پاداش در نظر می‌گیرد و افرادی که رفتارهای مورد انتظار را از خود نشان نمی‌‌دهند، تنبیه می‌کند. جایگاه‌، وظایف و مسئولیت‌ها کاملا مشخص و به افراد مورد نظر منتقل شده‌اند و عملکرد آنها به‌طور منظم بررسی می‌شود. آموزش، برنامه‌های توسعه‌ی شغلی و طرح‌های مربوط به پاداش‌ها به شکلی طراحی شده‌ است که تمامی افراد را به بالاترین حد مشارکت تشویق می‌کند. مدیران کسب و کارهای کوچک موفق، کارمندان و شرکایشان را ارزشمندترین دارایی خود می‌‌دانند.

     


     

    چهارمین و آخرین راز موفقیت کسب و کارهای کوچک، توسعه‌ی سیستم‌های پشتیبانی عملیاتی است. این سیستم‌ها می‌توانند مالی یا غیرمالی، دستی یا خودکار باشند و هدف آنها، پشتیبانی از تمامی فعالیت‌های سازمان و کارآمد کردن آنهاست. اگر این سیستم‌ها خوب طراحی شده باشند، می‌توانند مدیران را از بار بسیاری از فعالیت‌های روزانه خلاص کنند و به آنها زمان بیشتری برای رسیدگی به طرح‌های راهبردی بدهند. اطلاعات به دست آمده از این سیستم‌های ردیابی، اطلاعاتی حیاتی درباره‌ی فروش، نقدینگی و دیگر اطلاعات مالی هستند که به مدیران مربوطه برای گرفتن بهترین تصمیمات در اسرع وقت کمک می‌کنند. آنها قبل از اینکه خطری در سیستم دیده شود، به مدیران اخطارهای لازم را می‌دهند.

    به‌طور خلاصه، چهار راز موفقیت کسب و کارهای کوچک به شرح زیر هستند:

    1. صاحبان کسب و کارهای موفق، رفتارهای مثبت، تعهد، صبر و پشتکار را در خود ایجاد کرده‌اند.

    2. یک طرح تجاریِ صحیح و راهبردی‌ وجود دارد.

    3. ساختاری سازمانی ایجاد شده است که افراد را تشویق می‌کند نهایت تلاش‌شان را در وظایف محوله‌ی خود انجام دهند.

    4. از سیستم پشتیبانی عملیاتی‌ استفاده می‌شود که عملکردها را ردیابی و مدیران ارشد را از بار فعالیت‌های کوچک روزانه خلاص می‌کند، در حالی که اطلاعات مهمی برای مدیریت صحیح کسب و کار در اختیارشان قرار می‌دهد.

     


    طرح تجاری موفق چیست؟

     

    برای موفقیت در کسب و کار کوچک باید از طرح تجاری مناسبی استفاده کنیم

    کسب و کارهای موفق در چارچوب برنامه‌ریزی‌شده‌ای فعالیت می‌‌کنند. طرح تجاری‌ که به موفقیت در کسب و کارهای کوچک منجر می‌شود، معمولا برای دو یا سه سال نوشته می‌شود. این طرح، رسالت شرکت را در خدمات‌رسانی به مشتریانش توضیح می‌دهد. نقاط‌ قوت شرکت را در تجارت و بازاریابی تجزیه و تحلیل می‌کند. نقاط‌ ضعف را پیدا و راه‌های غلبه بر آنها را شناسایی می‌کند. بازار هدف و استراتژی‌های قیمت‌گذاری را مشخص می‌کند. همچنین استراتژی‌های همکاری یا مشارکت با دیگر کسب و کارها را شناسایی می‌کند که برای رسیدن به موفقیت حیاتی هستند. این طرح دیگر موقعیت‌های حیاتی برای سلامت و موفقیت در کسب و کارهای کوچک در بلندمدت را نیز به خوبی توضیح می‌دهد.

    با داشتن طرح تجاری دقیق و حساب‌شده، شانس رسیدن به موفقیت در کسب و کارهای کوچک بسیار زیاد است. بدون داشتن یک طرحی تجاری‌ مؤثر، کسب و کار شما به سمت شکست پیش می‌رود. یک ضرب‌المثل آمریکایی می‌گوید: «شکست در برنامه‌ریزی به معنای برنامه‌ریزی برای شکست است».

     


    ساختار سازمانی چیست؟

     

    اجازه دهید در اینجا نگاه دقیق‌تری به ساختار سازمانی بیندازیم.

    مهم‌ترین بلوک‌های سازنده‌ی ساختار سازمانی به شرح زیر هستند:

    • نمودار سازمانی که کاربردهای اصلی عملیات سازمان را به تصویر می‌کشد و ارتباطات بین این کاربردها را گزارش می‌دهد؛
    • شرح وظایفِ مدیران، ناظران و کارکنان متخصص به همراه گزارشی دقیق از روابط و ملزومات ذهنی و جسمی مورد نیاز در انجام هر کار، مهارت، وظیفه و مسئولیت‌، به‌علاوه‌ی استاندارد‌های اجرایی هر کدام از این کارهاست؛
    • فهرست وظایف و کارها برای کارگران کارخانه یا بخش‌های تدارکات و خدمات که روابط بین آنها را گزارش می‌دهد و ملزومات ذهنی و جسمی، مهارت‌ها و مسئولیت‌های شغلی‌شان و استانداردهای اجرایی آنها را مشخص می‌کند؛
    • سیستم ارزیابی عملکرد شغلی، عملکرد تمامی کارکنان را بررسی و آنها را به پیشرفت مداوم تشویق می‌کند؛
    • دستورالعمل‌های اطلاعاتی شامل کتاب راهنمای کارکنان و راهنمای سیاست‌ها و روال‌های کاری که مرزهای قابل قبول را مشخص می‌کند و توقعات از کارکنان را معرفی می‌کند؛
    • سیستم پاداش برای تمامی کارمندان که به آنها در ازای عملکرد خوب‌شان با در نظر گرفتن سهمی از سود شرکت پاداش می‌دهد.

    وقتی تمامی اجزای سازمانی در جای خود قرار داشته باشند و به‌صورت روزانه مورد استفاده قرار بگیرند، سازمان از ساختار و هدف برخوردار خواهد بود. کارمندان می‌دانند شرکت به کدام سمت حرکت می‌کند و دقیقا نقش خودشان را در این حرکت خواهند شناخت. ایشان می‌‌دانند مرز رفتارهایی که از آنها انتظار می‌رود چیست و در ازای عملکرد خوب‌شان پاداش دریافت خواهند کرد.

     


    سیستم پشتیبانی عملیاتی چیست؟

     

    نرم‌افزارهای پشتیبانی برای موفقیت در کسب و کار کوچک حیاتی هستند

    ساده‌ترین نوع سیستم، فرمی است مانند فرم درخواست استخدام یا اعتبار، مجوز برگشت محصول یا سند اجازه‌ی حمل‌و‌نقل. مثال‌های دیگر از سیستم شامل پیش‌بینی و مدیریت نقدینگی، برنامه‌ی بودجه، گزارش مغایرت و توزیع پاداش‌ها هستند. بسیاری از این سیستم‌ها معمولا با روش‌های پشتیبانی کامپیوتری مانند مایکروسافت اکسل یا نرم‌افزارهای تخصصی دیگری همراه هستند.

    یکی از مهم‌ترین سیستم‌ها برای کسب‌ و کارهای کوچک، سیستم حسابداری است که می‌تواند سیستم ساده‌ای مانند QuickBooks یا Peachtree باشد. این سیستم‌های ساده معمولا برای کسب و کارهای غیرتولیدی مناسب هستند که فعالیت‌شان در حد خرید و فروش است. آنها همچنین می‌توانند مشتریان، فروشنده‌ها، حساب‌های پرداختی و دریافتی را به خوبی مدیریت کنند. در نهایت، این قابلیت را دارند که گزارش‌های عالیِ مدیریتی تهیه کنند.

    برای کسب و کارهایی که تولیدی هستند و بعد از خرید مواد اولیه محصولی را تغییر می‌دهند یا تولید می‌کنند یا برای کسب و کارهای خرده‌فروشی در مقیاس بزرگ، نرم‌افزار‌های خاصِ این صنایع شاید مناسب‌تر باشند. قبل از خرید این سیستم‌ها باید دقت شود، چون این سیستم‌ها برای استفاده‌ی بلند‌مدت خیلی گران‌تر از سیستم‌های ساده هستند، محاسبه‌ی هزینه‌ی محصولات را به خوبی انجام می‌‌دهند، ولی معمولا از عهده حسابرسی‌های معمولی به خوبی بر نمی‌آیند و فرمت مشخصی برای تهیه‌ی گزارش دارند که معمولا به سختی می‌توان آن را تغییر داد.

    فرقی نمی‌کند چه نوع کسب و کاری داشته باشید، به هر حال، داشتن بسته‌ی نرم‌افزاری حسابداری برای محاسبه‌ی معاملات روزانه در زمان واقعی که استفاده‌ی آن برای کارمندان راحت باشد، بخشی از نیازهای اولیه‌تان است. در دنیای کسب و کار امروز که به سرعت در حال تغییر است، نمی‌توان منتظر حسابدارها ماند تا هفته‌ها و حتی ماه‌ها برای تهیه‌ی گزارش وقت صرف کنند.

    دیگر سیستم‌هایی مورد نیاز برای کسب و کارهای کوچک به شرح زیر هستند:

    • مدیریت نقدینگی: از این سیستم برای پیش‌بینی استفاده می‌شود که حساب‌های قابل دریافت و دیگر مبالغ ورودی را در مقابل حساب‌های پرداختی و دیگر مبالغ خروجی قرار و به مدیران اجازه می‌دهد کمبودها را پیش‌بینی کنند و قبل از اینکه بحران از راه برسد، جلوی آن را بگیرند. این پیش‌نمایی‌ها حداقل باید شش هفته زودتر صورت بگیرند. اگر این سیستم به خوبی اجرا شود، یکی از کارمندان اداری می‌تواند در کمتر از 15 تا 30 دقیقه در هفته گزارشی برای مدیران آماده کند.
    • بودجه: این برنامه‌ی سود یک ساله و در مدیریت کنترل بسیار حیاتی است. این سیستم باید به پیشینه‌ی ساختار هزینه‌ای سازمان مرتبط باشد، اما بودجه‌بندی باید بر مبنای صفر باشد و تمامی هزینه‌ها (نه تنها کاهش یا افزایش) باید توجیه شوند. این سیستم به‌صورت خودکار بودجه‌ی ماهیانه ایجاد می‌کند که مستقیما به حجم فروش مرتبط است. اگر این سیستم به خوبی تنظیم شده باشد، فقط چند ساعت برای مدیریت داده‌‌ها نیاز دارد.
    • گزارش مغایرت: این سیستم مکمل سیستم بودجه است. باید به‌صورت خودکار کار کند تا بتواند نتایج واقعی را با بودجه مقایسه و به‌صورت ماهیانه گزارش تهیه کند. این گزارش باید قسمت‌هایی را که با مشکل روبه‌رو هستند و مدیریت باید سریعا در مورد آنها اقدام کند، مشخص کند. این سیستم هم اگر به‌ خوبی تنظیم شده باشد، 10 تا 15 دقیقه در ماه زمان برای آماده کردن گزارش نیاز دارد.
    • گزارش شاخص کلیدی: این گزارش در یک صفحه تغییرات هفتگی در نقدینگی، حساب‌های قابل‌دریافت، حساب‌های قابل‌پرداخت، فروش و لیست موجودی کالاها را نشان می‌دهد. 10 تا 15 دقیقه در هفته برای تهیه‌ی این گزارش‌ها زمان نیاز است.
    • کاربرگ هزینه‌ی نیروی کار: این کاربرگ، ردِ هزینه‌‌‌های مربوط به کارمندان و بخش‌های سازمان را دنبال می‌کند. هزینه‌ی کامل هر کارمند در ساعت یا در سال به دقت محاسبه و گزارش می‌شود. این گزارش می‌تواند در استراتژی و محاسبه‌ی قیمت‌گذاری استفاده شود. برگه‌ی دیگری برای سود هر کارمند به آن اضافه و به هر کارمند داده می‌شود تا بسته‌ی پاداش خود را محاسبه کند. این سیستم 15 تا 30 دقیقه در هر فصل کاری برای به‌روز کردن اطلاعات زمان نیاز دارد.
    • سیستم قیمت‌گذاری محصولات: این سیستم با توجه به بودجه و هزینه‌های انجام شده، قیمت محصولات را به‌صورت خودکار محاسبه می‌کند. همچنین می‌‌تواند سود خالصِ قبل از پرداخت مالیات را نیز بر حسب قیمت‌های پیش‌بینی شده محاسبه کند. این سیستم با توجه به نیاز سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرد.
    • کاربرگ برنامه‌ی پاداش: این سیستمی برای توزیع عادلانه‌ی سود بین کارمندان با توجه به میزان وفاداری‌شان به سازمان، عملکرد و میزان مسئولیت‌ها است. اگر به خوبی اجرا شود، 10 تا 15 دقیقه در هر فصل کاری برای به‌روزرسانیِ داده‌ها زمان نیاز دارد.
    • محاسبه‌کننده‌ی نقطه‌ی سر‌به‌سر: این سیستم، فروش سر‌به‌سر شرکت را با توجه به حجم فروش در روز، هفته یا سال محاسبه می‌کند. همچنین تصمیمات مهمی را که تأثیر اساسی در ساختار هزینه‌ای سازمان دارند، قبل از اینکه به مرحله‌ی عمل درآیند تجزیه و تحلیل می‌کند. این سیستم به میزان نیاز شرکت مورد استفاده قرار می‌گیرد.
    • گزارش فروش هفتگی: این سیستم برای تهیه‌ی گزارش‌هایی است که به حساب فروش‌، با توجه به گروه محصولات و فروشنده‌ها به صورت هفتگی، ماهیانه و سالانه رسیدگی می‌کند. 15 تا 30 دقیقه در هفته برای به‌روزرسانی زمان نیاز دارد.

    به‌طور خلاصه، اصول مدیریتی برای موفقیت در کسب و کارهای کوچک که در این مقاله مطرح شدند، می‌توانند به‌عنوان چهار پایه‌ی یک صندلی در نظر گرفته شوند. صندلی‌ای که یک یا دو پایه داشته باشد کاملا بی‌ثبات است. صندلیِ سه‌پایه کمی ثباتش بیشتر است، ولی اگر وزن زیادی روی آن قرار بگیرد، واژگون می‌شود. باثبات‌ترین صندلی باید چهار پایه داشته باشد.

    یک بار دیگر چهار راز که موفقیت کسب و کارهای کوچک شما را تضمین می‌کنند یادآوری می‌کنیم:

    1. مدیریت ارشد مثبت، متعهد و باپشتکار؛
    2. مفهوم مشخصی از کسب و کار و برنامه‌ی کسب و کار راهبردی؛
    3. سازمانی کارآمد و سازمان‌یافته؛
    4. سیستم‌های ابتدایی و خودکار برای پشتیبانی از سازمان و اطمینان از عملکرد خوب آن.

    کسب و کاری که از این چهار رکن اصلی برخوردار باشد، شانس بیشتری برای موفقیت دارد.

     

    احمدرضا کرامت

    گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده

    What is the secret of success for small businesses?

    منبع : businessknowhow

     

    دانلودpdf مقاله :راز موفقیت کسب و کارهای کوچک چیست؟

    مطالب مرتبط

    نظرات