دومین دوره هیئت مدیره در سال 1379 ،سومین دوره هیئت مدیره در سال 1382، چهارمین دوره هیئت مدیره در سال 1385 ، پنجمین دوره هیئت مدیره در سال 1388 ، ششمین دوره هیئت مدیره در سال 1391 و هفتمین دوره هیئت مدیره در سال 1394 ، هشتمین دوره هیئت مدیره در سال 1397 بهوسیله اعضای نظام مهندسی انتخاب و مشغول به کار گردیدند. ارکان
مجمع عمومی
هیئت مدیره
شورای انتظامی استان
بازرسان
اعضای اصلی و علیالبدل هیئت مدیره
وقتی میبینید برای یک تخصص در زمینه کاری شما تعداد زیادی آگهی استخدام وجود دارد، یا اینکه در کشورهای پیشرفته، یک تخصص به شدت در حال رشد است، باید سریعتر اقدام کنید. این یک فرصت بزرگ است!
اگر همیشه به دنبال این باشید که خدمتی به مردم کنید، ثروتمند خواهید شد. کافی است کاری کنید تا مردم خوشحال باشند، گره ای از کارشان باز شود و مشکلی از مشکلاتشان حل شود، آن گاه خواهید دید که برای محصولات و خدماتتان صف می کشند.
https://keramatzade.com/Ways-to-get-rich-in-Iran-with-the-most-wonderful-business-ideas
برای مثال میکل آنژ، خالق مجسمه بی نظیره داوود، به کمک عِلم یا مهارتش توانست مجسمه سازی بیاموزد و بعد از آن تماما به کمک خلاقیت و هنرش توانست مجسمه های جاودانه خلق کنید.
رابرت کیوساکی از جمله افرادی است که توانست مفهوم ثروتمند شدن و ورود جریان مالی به زندگی را ملموس تر و دست یافتنی تر کند. تا قبل از او هیچکس تصور کاملی از راه ثروتمند شدن نداشت. همه ثروتمند شدن را حاصل کار زیاد و تلاش و امید و … میدانستند تا اینکه رابرت کیوساکی با کتاب ماندگار «پدر پولدار، پدر بی پول» یکبار برای همیشه، مفهوم ثروتمند شدن را ساده سازی و نقشه راهی برای ثروتمند شدن به خواننده داد.
کارمند (شما بابت ساعاتی که کار میکنید، پول دریافت میکنید)
خوداشتغالی (شما کار و زمان تان دست خودتان است؛ راننده تاکسی، آرایشگر، بقال)
کسب وکار (شما ایده و فکر تان را تبدیل به پول کردید؛ مثل پودر سوخاری KFC)
سرمایه گذاری (شما کاری کردید که پول شما، برای شما کار کند؛ مثل خرید سهام)
https://keramatzade.com/Astonishing-economic-intelligence-test-to-increase-financial-intelligence
کنجکاو بودم بدانم چه تغییری رخ داد که باعث شد چنان آدم جوانی فقط ظرف چند سال، از رویای کسب ثروت نخستین میلیارد به یک مولتی میلیاردر تبدیل شود. “کسب یک میلیارد اول آسان است اگر این 5 کار را انجام بدهید.”
از زمانی که رایان یک پسربچه بود، رویای مالکیت کلیولند ایندینز را داشت. و حالا در دهه ی دوم زندگی اش، فهمیده است که برای تبدیل این رویا به واقعیت باید تقریباً 500 میلیارد پول در بیاورد. برای بیشتر مردم، فکر داشتن 500 میلیارد پول نقد و خرید یک تیم ورزشی چیزی ورای امکان و تصور است. برای رایان هم همین گونه بود تا زمانی که اطراف اش را با آدم هایی پر کرد که تازگی به آن سطح کسب ثروت و درآمدی رسیده بودند.
او توضیح می دهد که، “با داشتن آدم هایی در آن سطح به عنوان مشاورمان می توانیم تصور کنیم رسیدن به چنان هدفی مستلزم چه چیزهایی است، آنها می توانند به ما بگویند دقیقاً چه کار باید بکنیم. این ممکن است فقط یک تغییر جزئی در بخشی از کسب و کارمان باشد، ولی ناگهان می بینیم چیزی که فکر می کردیم به طور بالقوه ناممکن باشد رنگ واقعیت به خود گرفته است.”
این ابهام زدایی از مفهوم “ناممکن” بود که او را ترغیب کرد رویدادی زنده را میزبانی کند و آدم هایی را گرد هم بیاورد تا همه باهم او را برای رسیدن به هدفش که کمک به نسل بعدی کارآفرینان بود یاری دهند.
همین که اطراف مان را با آدم های درست پر می کنیم، لازم خواهد شد که روی به روز کردن طرز فکرمان هم کار کنیم. بخشی از آن ما را ملزم می کند باورهای محدودکننده ی مان را بشناسیم و آن افکار را از نو تعریف کنیم. رایان می گفت، “وقتی فکر می کنیم چیزی ناممکن به نظر می رسد، بدانیم قصه ای که ما برای خودمان سر هم کرده ایم باعث می شود آن را ناممکن قلمداد کنیم و نه خود عمل. پس موضوع فقط بازنویسی قصه است.
برای بازنویسی قصه ی مان، از خودمان بپرسیم، “چه چیزهایی در زندگی من هست که مرا می ترساند و جلوی اقدام مرا می گیرد؟ آیا این اقدام کردن است که واقعاً مرا می ترساند، یا تنها درک اشتباه است که مرا باز می دارد؟ به رغم وجود آن ترس چگونه می توانم اقدام کنم و پیش بروم؟”
فرصت های بزرگ وقتی به ما رو می کنند که با آدم های درست رابطه برقرار می کنیم، وقت مان را در مؤثرترین فعالیت ها صرف می کنیم و کسی هستیم که مشکلات را حل می کند. آن طرز فکر قدیمی را دور بریزیم که باید سخت تر کار کنیم یا شغل پردرآمدتری پیدا کنیم، و عادت به کار بستن این سه چیز را در زندگی روزمره ی مان توسعه دهیم.
از راههای رسیدن به پول و کسب ثروت راحت ترین راه برای سریع تر پیمودن مسیر دست یابی به یک میلیارد اول تغییرات بیش تر در محصولات و خدمات مان است. ولی وقتی به کسی می گوییم قیمت ها را افزایش بدهد، آنها اغلب پا پس می کشند و می گویند بازار گنجایش چنین افزایش قیمت هایی را ندارد. این همان جایی است که باید مشتری مان را عاقلانه انتخاب کنیم.
قیمتی که یک مشتری مایل است بپردازد مستقیماً به میزان ارزشی بستگی دارد که دریافت می کند. اگر خدمات مان موجب افزایش فروش 10 درصدی برای شرکتی می شود که یک میلیارد عایدات می دهد، پس ما 100 میلیارد ارزش آفرینی کرده ایم. اگر همان افزایش 10 درصدی در یک شرکت 100 میلیاردی انجام بگیرد ارزش مان به صورت اساسی بالاتر می رود. آیا شرکت اول به ما 250 میلیارد به خاطر خدمات مان پرداخت می کند؟ ابدا! دومی چطور؟ کاملاً امکان پذیر است.
بعضی وقت ها آنچه سد راه یک رشد اساسی می شود ما یا محصول مان نیستیم. مشتریانی هستند که هدف خود قرار داده ایم. رایان با پرداخت بهای زیادی این درس را آموخت. چندسالی مدل کسب و کاری اش را به آدم هایی درس می داد که می خواستند شرکت های خودشان را راه بیندازند و 10 میلیون برای ارائه ی این اطلاعات شهریه می گرفت. چندسال بعد، یکی از دانشجویان اش دقیقاً همان مطالب را درس می داد ولی گروه متفاوتی را هدف خود قرار داده بود و از آنها 100 میلیون شهریه می گرفت.
رایان پی برد به جای آنکه خودش را به عنوان یک راه حل در معرض ارتباط با بخش نخبه ی بازار قرار دهد و قیمت هایش را مطابق با آنها تنظیم کند، تا آنجا که ممکن بوده است برای رسیدن به بازار هدفش به هیچ کس جواب رد نداده است.
و نتیجه؟ او یک گروه منتخب پیدا کرد که حاضر بودند 50 برابر بیش تر از نرخ های پایه ی او پول بپردازند. اگر مشتریان مان را عاقلانه انتخاب کنیم راه رسیدن به یک میلیارد و کسب ثروت را بسیار آسان تر می کنیم.
آدم های بسیاری به دنبال پیروزی سریع و آسان و کسب ثروت هستند. هرچند شاید برای عده ای این کار جواب بدهد، متوجه خواهیم شد که وقتی برای بلند مدت سرمایه گذاری می کنیم نتایج بسیار سریع تر حاصل می شوند. من فقط راجع به سهام و مستغلات صحبت نمی کنم. راجع به نحوه ی صرف وقت مان، آدم هایی که استخدام می کنیم، رابطه هایی که برقرار می کنیم، محصولاتی که توسعه می دهیم و ساختار شرکت مان صحبت می کنم. تمام این ها سرمایهگذاری هستند. مادامی که رایان سعی می کرد کسب و کارش را توسعه بدهد، متوجه شد کشمکش هایش به خاطر تصمیم گیری های کوتاه مدت است. سپس آگاهانه تصمیم گرفت روی آن چه بهترین گزینه برای تمرکز بلند مدت است تمرکز کند. در نتیجه، توانست مشتریان بهتری را جذب و کسب ثروت کند و توانست عملاً خدمات دهی کند و بر ارزش واقعی بیفزاید، که به او اجازه داد قیمت ها را بالاتر ببرد.
هنر کسب ثروت را به کار بردن چند مرحله است:
برایان تریسی یکی از مهمترین کارشناسان فعال در زمینه موفقیت و کسب و کار می گوید: شما در هر طبقه اجتماعی هستید و یا هر سطحی از درآمد را دارا هستید نتیجه چیزی جز آنکه اندیشه اید و خواسته اید نیست. بنابراین اگر می خواهید موفقیت مالی بالایی بدست آورید و پول بسیاری داشته باشید و اگر می خواهید شیوه و میزان کسب در آمد خود را متحول کنید باید از نظر ذهنی تغییر کنید.
شما نیازمند ذهنی ثروتمند هستید تا کسب ثروت و پول را برای شما به ارمغان بیاورد. ذهن ثروتمند نقطه آغاز پولدار شدن شماست.
دومین مرحله ثروتمند شدن کشف نحوه پول درآوردن است. شما نمی توانید بدون پیدا کردن راه و شیوه درست پول دار شدن حرکتی انجام دهید و به موفقیت برسید. نقطه شروع را باید مشخص کنید و سپس راه را بشناسید تا به مقصد نهایی یعنی کسب ثروت برسید.
باید عمیقا درک کنید و بدانید که چه میخواهید . بدانید در چه زمینه ای میخواهید به استقلال مالی و کسب درآمد بالا دست پیدا کنید و چگونه رفتارهای خود را برای رسیدن به این هدف تنظیم کنید.
در هر زمینه ای قوانین ثابتی برای کسب ثروت و پولدار شدن وجود دارد. شما تنها باید این قوانین را آموخته و بکار ببندید.
در کتب قبل از قرآن کریم، مانند انجیل، تورات و… اشارات زیادی شده که اینجا کاری با این موارد نداریم. در قرآن نیز در کنار اشاراتی که به داستان پیامبران و اقوام مختلف دارد، درس هایی ناب را آشکارا و پنهان از کاربرد قانون جذب در اختیار ما قرار داده است و در بسیاری از بخش ها مکرراً بیان شده که اهل عقل و تفکر آن را در خواهند یافت. دوستان واقعیت آن است که هرگز در قرآن و یا هیچ کتاب معتبر دینی دیگری، اشاره مستقیم به قانون جذب پول و ثروت نشده، اما مگر در بسیاری از موارد دیگر، ما برداشت خود را مهم قلمداد نمی کنیم. پس تمام مواردی که در این پست بیان می شود، برداشت شخصی نویسنده از ترجمه فارسی تفسیر منابع موجود است.
دوستانم، باور قلبی من این است که مسلمان باید زرنگ باشد. اگر علم و دانشی بود که به سود و نفع مسلمان باشد، باید آن را در چهارچوب عقل و قانون و منطق و باورهای دینی، آگاهانه ارزیابی و استفاده کند، حتی اگر قرار باشد تا چین پیاده رود. در موارد کوچکی هم که منافاتی دیده می شود، بیشتر تحقیق کند و از منابع اصلی پرس و جو کند و در نهایت بپذیرد و یا آن بخش را نپذیرد و بگذرد و نه آنکه کل موضوع قانون جذب را منکر شود. اگرچه بنده هم قبول دارم که برخی افراد در کتابها و سخنرانیهایشان از قانون جذب بهگونهای صحبت میکنند که گویی اصلاً این عالم خدایی ندارد و در توضیحات خود، انسان را محور هستی توصیف می کنند. اما توجه داشته باشید که این گونه ترجمان مبالغهآمیز و انحرافگونه، هرگز نباید ما را به خطا بیاندازند و باعث شوند که اصل قانون جذب را نفی یا انکار کنیم. این قانون بسیار بدیهی و ملموس است. همه مردم جهان درحال سود بردن از آن هستند و این در حالی است که انکار آن مثل این است که ما بخواهیم قانون جاذبهی زمین را انکار کنیم!
با سوره حمد شروع می کنیم که آغاز هر کاری با آن زیباست: در این سوره، انسان با خدای رحمان گفتگو می کند.
ابتدا با نام پروردگار شروع می کنیم که آرامش بخش دلهاست. این آرامش قانون جذبی است. حس رضایت و امید و باور به وجود خدا، یگانگی و رحمت بیکران او در بخشندگی. ما قبول داریم که شخص باید کار را با نام خدا آغاز کند و به این موضوع کاملاً ایمان داشته باشد که خداوند هیچ چیزی را برای خودش نیافریده است، بلکه همه چیز برای انسان است و خداوند منتظر شخصی است که درخواست کند تا از آفریدههای خود به او ببخشد و خداوند بسیار بخشنده و مهربان است. پس باید کاری کنیم که آن شخصی که خداوند به دنبال اوست ما باشیم.
« او را شکر می گوییم و سپاسگزار می شویم. » در این مرحله باید از خداوند به خاطر آنچه که به ما بخشیده تشکر کنیم. هم بابت چیزهای که به ما داده و هم چیزهای که از ما گرفته، چون خداوند هر چه که می بخشد از رحمتش است و هر چه که می گیرد از حکمتش و ما باید به خاطر هر دو از خداوند بزرگ و مهربان همیشه شاکر باشیم. پس در هر شرایطی و در هر موقعیتی، احساس خود را با تمرکز به نکات مثبت زندگی خود، خوب کنید و نگذارید حال بد، در شما گسترش پیدا کند. بر اساس قانون جذب زمانی که غمگین می شوید احساس بدی در درون شما ایجاد میشود و این احساس بد باعث میشود که اتفاقات بد بیشتری را تجربه کنید.
« از او به نیکی یاد می کنیم که بخشنده و مهربان است. » گفتیم خداوند همه چیز را برای انسان متعالی می آفریند. ما با قانون جذب بر اساس آموزه های قرآن، تلاش میکنیم کاری کنیم که آن شخص مومن متعالی که خداوند مورد نظرش هست باشیم. ﺧداوﻧد را بهعنوان ﺳﺧﺎوﺗﻣﻧد مطلق ﺑﺷﻧﺎﺳﯾم و هرگز او را ﺧﺳﯾس ﻧﭘﻧدارﯾم. ﻧﺎم رﺣﻣﺎن ﺑرای اﻣور دﻧﯾوی و اﻟرﺣﯾم ﺑرای اﻣور اﺧروی اﺳت، پس آن چیزی ﮐه ﻣﺎ در ذهن دارﯾم و ﻣﯽ خواهیم ﺟذب کنیم، ﻣﯽ ﺗواﻧد از ھر دو ﻣورد دﻧﯾوی و اﺧروی ﺑﺎﺷد.
« به خود یادآور می شویم که باور داریم همه چیز از آن اوست شکی در آن نیست. » مرگی هست و رستاخیزی و آخرتی هست! ما می دانیم هر عملی نتیجه ای معادل به دنبال دارد. این اقدام و عمل همان اعمال ذهنی و بعد فیزیکی در قانون جذب است که گفتیم اگر مثبت باشد، انعکاسی مثبت و چنانکه منفی باشد انعکاس منفی آن را در زندگی خود خواهیم دید. این را دیگر به راحتی هم قانون جذب و هم روانشناسی پذیرفته که هر فکر و اقدام تو نتیجه ای در درون و بیرون دارد. اما در قران آمده که، علاوه بر این دنیا نتایج و انعکاسات افکار و اعمال خود را در آن دنیا نیز خواهیم دید که درواقع آن هم انعکاسی از عملکرد ذهنی و فیزیکی این دنیای من و شما است.
« خلوص و ارادت خود را همیشه به خدای رحمان ابراز می نماییم. » دوستان در قانون جذب ما درخواست خود را با در ارتعاش صحیح قرار گرفتن، به خدای رحمان اعلام می کنیم. ارتعاش و فرکانس انرژی ذهنی نامی است که علم روانشناسی امروز به آنچه قبلاً آن را ارتباط قلبی می دانستیم، نهاده است. اگر کسی با انرژی کارکرد مغز، فرکانس فکری و ارتعاش مشکل درک دارد، اولا می تواند تصور کند همان ارتباط قلبی عمیق با خدای رحمان است. در اینجا یادمان می ماند که ما همیشه یک معبود بیشتر نداریم و برای هر درخواستی فقط از خدای واحد استعانت می خواهیم. اگر کسی در قانون جذب پیامی غیر از این داد، ما بچه مسلمانان نمیتوانیم این پیام را بپذیریم. دوستان دقت کنید حتی واژه "کائنات" به مفهوم هر چیزی غیر از خدا و انسان است. کائنات هرگز خدا نیست. کائنات هرگز افریننده و خالق نیست. کائنات واسط بین عبد و معبودش است و دیگر هیچ. کائنات قوانین الهی است و هرچیزی که ما را به ریسمان الهی وصل میکند. دقت کنید که ما در قانون جذب، هرگز قدرت خدا را نفی نمیکنیم و باور داریم که همهچیز دست خداست و اگر او نخواهد، برگی از درخت به زمین نمیافتد. اما درعینحال میدانیم که خداوند قوانین را در جهان هستی قرار داده که شناسایی آن قوانین و احترام و همسویی با آن ها، ما را از موهبتهای الهی بهرهمند میسازد.
« اصل درخواست خود را مطرح می کنیم »
« جزئیات درخواست را نیز مطرح می کنیم. » در بسیاری از مطالب مربوط به جذب ثروت در خصوص تغییر باور، برنامه ریزی، نحوه صحبت، رفتار صحیح و… بسیاری از این گونه موارد را خوانده و شنیده اید. خداوند به ذهن من و شما قدرت و قابلیت جذب داده است؛ بهطوری که وقتی به موضوعی فکر میکنیم، نوعی انرژی با فرکانس مشخص ساطع میکنیم. این انرژی توانایی انجام کار دارد و میتواند خواستهی ما را به سمتوسوی ما بکشد و جذب کند. ما در واقع سعی میکنیم از قدرت و توانایی که خداوند به ما داده است، به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم و درعینحال این را نیز باور داریم که هم قدرت فکر و هم قابلیت جذب را خداوند به ما بخشیده است. کوچکترین تردیدی ﺑه ﺧدا و لطف و کرم او نداﺷﺗه ﺑﺎﺷﯾم ﯾﺎ ﭼﺷم اﻣﯾدﻣﺎن ﺑه ﻏﯾر از ﺧدا نباﺷد و خواسته های خود را فقط از خدای بخشنده و مهربان بخواهیم و نه بنده او که اگر دیگری را خدای خود بدانیم مسلماً به خواسته خود نخواهیم رسید.
نمونه دیگر در آیه 7 از سوره ابراهیم است:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ
« و هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است! » » می دانید که شگر گزاری در قانون جذب یک اصل است و هرگز بدون شکر گزاری و احساس رضایت از هرچه هستی و هرچه دارید، قادر به کسب اهداف و جذب رویاهایتان نیستید. اینجا خدای رحمان واضح و روشن میگوید که شکرگزاری کنید تا به شما داده شود. بیشتر شکرگزاری کنید تا بیشتر به شما داده شود. دوستان آیا این همه کتاب که فقط در مورد شکرگزاری نوشته شده، پیام خدای رحمان را به ما نمی رساند؟ دوستان شما در قانون جذب بیشتر از هر روش و تکنیک دیگری شکرگزاری می کنید و شاکر خواهید بود. قانون جذب انقدر شکرگزاری را تاکید و سفارش میکند که امکان ندارد در دوره قانون جذب شرکت کنید ولی به آدمی تبدیل نشوید که همیشه و در همه حال شکر گزاری می کند و چه بسیار افرادی که نا دانسته . ناخواسته، با ناشکری و ناسپاسی داشته ها، بسیاری داشته ها، فرصت ها و شرایط پیش رو را از دست میدهند. حال انتخاب با خود شماست. در زندگی خودتان و دیگران تاثیر عمل به این آیه و قانون جذب را بررسی کنید و تصمیم جدیدی بگیرید.
کجای این احساس ایراد دارد؟ کسی که دعا میکند، همانطور که وظیفه دارد در راستای دعا و درخواستش تلاش جسمی هم داشته باشد و این تلاشها، در تحقق خواستهی او مؤثر است، در عین حال باید با ذهنیت مثبت و امیدواری، به خود تلقین کند و تجسم نماید که به خواستهاش دست یافته است. همانطور که تلاش جسمی برای رسیدن به اهداف مؤثر است، تلاش ذهنی نیز بسیار تأثیرگذار است.