درمیان بیش از 200 کشوری که در کرهی زمین قرار دارند، برخی کشورها میلیاردها و برخی حتی تریلیونها دلار درآمد سالانه دارند و طبعا از رونق و رفاه چشمگیر برخوردارند. اما آیا میدانید کدامیک از کشورهای جهان، در ردیف ثروتمندترینها قرار دارند؟ در این مقاله ثروتمندترین کشورهای جهان را بنابر گزارش صندوق بین المللی پول، معرفی خواهیم کرد.
صندوق بین المللی پول برای پاسخ به این پرسش معمولا کشورها را براساس پایه سرانه تولید ناخالص داخلی آنها دربرابر قدرت خرید رتبهبندی میکند. این ارزیابی، ارزِ رایج کشورها را بهنسبتِ هزینهی کالاها مقایسه میکند و برای سنجش اقتصاد کشورها نسبت به یکدیگر بهکار میبرد.
بنابر گزارش صندوق بینالمللی پول، صنعت گردشگری، صادرات و سرمایه گذاری، رشد تولید ناخالص داخلی ایسلند را افزایش داده است. همچنین این صندوق پیشبینی میکند که صنعت گردشگری این کشور به رشد خود ادامه دهد.
بنابر گزارش صندوق بین المللی پول در سال 2016، علیرغم تأثیر منفی خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا بر اقتصاد هلند، این کشور درمسیر بهبود اقتصادی قرار دارد. پادشاهی هلند که دربرگیرندهی هلند، آروبا، کوراسائو و سنتمارتین است، بیش از 17 میلیون نفر جمعیت دارد که تقریبا همگی آنها در خود هلند زندگی میکنند.
نفت بزرگترین منبع تولید ناخالص داخلی عربستان سعودی است؛ بااینحال، بنابر گزارش صندوق بین المللی پول، اقتصاد غیرنفتی این کشور نیز رشدی چشمگیر را نشان میدهد. هماکنون این کشورِ 32میلیون نفری درحال اجرای برنامهی اقتصادی اصلاحات «چشمانداز 2030» است تا از این راه، اقتصاد این کشور را در آینده از وابستگی به نفت رهایی بخشد.
حتما بخوانید: غول هتل سازی ایران و ثروتمندترین مرد ایران را بشناسید
بنابر گزارش صندوق بین المللی پول، ایالات متحدهی آمریکا که سکونتگاهِ بیش از 325میلیون نفر است، از سال 1850 تاکنون از بیشترین رشد اقتصادی برخوردار بوده است. همچنین بنابر این گزارش، نرخ بیکاری در ایالات متحدهی آمریکا بسیار پایین بوده و رشد اقتصادی آن مرهون تأمین منابع و سرمایه گذاری است.
11. سانمارینو (60360 دلار)
این کشور فقط با 9میلیون نفر جمعیت درمسیر رشد و بهبود زندگی قرار دارد. بنابر گزارش صندوق بینالمللی پول، افزایش شمار استخدام و تقاضاهای داخلی و خارجی به رشد تولید ناخالص داخلی سان مارینو کمک بسیاری کرده است.
10. هنگکنگ (61020 دلار)
بهگزارش صندوق بینالمللی پول، باوجودِ کاهش نرخ رشد اقتصادی هنگکنگ در سال 2016، این کشور همچنان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهاناست. کاهش رونق تجارت جهانی و صنعت گردشگری در سرزمین اصلی چین، از مهمترین عوامل این کاهشِ رشد در سال 2016 عنوان شده است. بنابر نظر صندوق بین المللی پول، انتظار میرود با تأمین منابع مالی، رشد اقتصادی این کشور در آینده شاهد افزایشی چشمگیر باشد. این کشور هماکنون بیش از 7میلیون نفر جمعیت دارد.
9. سوئیس (61360 دلار)
اوضاع اقتصادی این کشورِ 8میلیون نفری، پس از آنکه بانک مرکزی آن توانست 52میلیارد دلارِ ازدسترفتهی خود را در سال 2015 بازگرداند، رو به بهبود گذاشته است. بنابر گزارش صندوق بین المللی پول، رشد اقتصادی سوئیس در سال 2016 به 11/2 درصد رسید. همچنین رهبران سوئیس تدابیری اندیشیدهاند تا این کشور را درمسیر پویایی اقتصادی بیشتری قرار دهند.
8. امارات متحده عربی (68250 دلار)
بنابر گزارش صندوق بین المللی پول، اقتصاد امارات متحده که مبتنی بر بازار نفت است، این کشور را به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل کرده است؛ اما کاهش قیمت نفت و درنتیجه کاهش بازده مالی، موجب شد این کشور در سال 2016 رشد اقتصادی نداشته باشد. اما انتظار میرود اقتصاد غیرنفتی این کشور، که اندکی بیش از 10 میلیون نفر جمعیت دارد، رشد کند.
7. کویت (69670 دلار)
کویت یکی دیگر از ثروتمندترین کشورهای جهان است. این کشور، با جمعیتی بیش از 4 میلیون نفر، نسبت به دیگر کشورهایی که اقتصاد آنها مبتنی بر نفت است، در رتبهی اقتصادی پایینتری قرار دارد. بنابر گزارش صندوق بین المللی پول، کاهش قیمت نفت و البته تولید آن که عمدتا بهدلیل رشد تولیدات غیرنفتی کویت است، این کشور را در سال 2016، با رشدی آهستهتر روبهرو کرد. اما انتظار میرود رشد اقتصاد غیرنفتی کویت به رشد اقتصادی کلی این کشور کمک کند و آن را همچنان در زمرهی ثروتمندترینها نگه دارد.
6. نروژ (70590 دلار)
این کشور اسکاندیناویایی با جمعیتی بیش از 5 میلیون نفر، با 5 کشور ثروتمند جهان تنها یک رتبه فاصله دارد. بنا به گفتهی صندوق بین المللی پول، کاهش قیمت نفت درطول چند سال گذشته، بر این کشور تأثیر منفی گذاشته بود؛ از سوی دیگر، نروژ بهدلیل رکود اقتصادی در سالهای 2008 و 2009، شاهد پایینترین میزان رشد اقتصادی خود بود. اما این کشور سرانجام توانست از نرخ بیکاری خود که در تابستان گذشته در اوج بود، به میزان زیادی بکاهد و به جایگاه اقتصادی کنونی دست یابد.
5. ایرلند (72630 دلار)
درمیان کشورهای اروپایی، ایرلند از جمله کشورهایی است که بیشترین نرخ رشد را شاهد بوده است و هماکنون در ردیف پنجمین کشور ثروتمند جهان قرار گرفته است. بنابر گزارش صندوق بین المللی پول، تأمین منابع مالی، سرمایه گذاری و ساختوساز، از مهمترین عوامل رشد تولید ناخالص داخلی ایرلند در سال 2016 بوده است.
4. برونئی (76740 دلار)
برونئی یکی دیگر از ثروتمندترین کشورهای جهان است. بنابر گزارش صندوق بین المللی پول، اقتصاد برونئی باوجودِ کاهش رشد تولید ناخالص داخلی در سال 2016، بیش از آنچه انتظار میرفت بهبود یافته است. این کشور ثروتمند که تنها اندکی بیش از 400هزار نفر جمعیت دارد، علیرغم رکود بازار نفت که عمدهترین بخش صادرات آن را تشکیل میدهد، توانست با شرایط موجود سازگار شود. بنابر آخرین ارقامِ ارائهشده ازسوی صندوق بین المللی پول، تقریبا 90درصد درآمد برونئی در سال 2014، از فروش نفت و گاز تأمین شده است.
3. سنگاپور (90530 دلار)
سنگاپور مدتهاست که در جمع ثروتمندترین کشورهای جهان قرار گرفته است و بنابر گزارش صندوق بین المللی پول، رشد تولید ناخالص داخلی واقعی آن سالبهسال افزایش مییابد. این شاخص تنها در سه ماههی نخست سال 2017، 7/2 درصد رشد نشان داده است. این دولتشهر از سال گذشته که تجارت الکترونیک در جهان شاهد رشدی جهشی بوده است، پیوسته درحال شکوفایی است. بنابر نظر صندوق بین المللی پول، رشد اقتصادی سنگاپور، عمدتا به محصولات صادراتی آن وابسته است.
2. لوکزامبورگ (109190 دلار)
حتما بخوانید: 6 داستان از موفق ترین افراد که با شکست جنگیدند
لوکزامبورگ با جمعیتی نزدیک به 600هزار نفر، عنوان دومین کشور ثروتمند جهان را به خود اختصاص داده است. این کشور از نیروی کار نیرومندی بهرهمند است و رشد آن در سال 2016، بیش از رشد کلی اتحادیهی اروپا بوده است؛ اما بنابر نظر صندوق بین المللی پول، خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا و تغییر سیاستهای آمریکا ممکن است بازار این کشور را دستخوش بیثباتی کند.
1. قطر (124930 دلار)
این کشور کوچکِ خاورمیانه بنابر درآمد سرانهاش، اغلب افتخار ثروتمندترین کشورهای جهان را با خود یدک میکشد. جمعیت قطر تقریبا 2/27 میلیون نفر است و بنابر گفتهی صندوق بین المللی پول، درآمد سرانهی آن حدود 124930 دلار است. این کشور باوجودِ کاهش قیمت هیدروکربن رشد اقتصادی خوبی داشته است. هیدروکربن یکی از منابع اصلی درآمد قطر است که برای سوخت به کار میرود.
منبع : https://keramatzade.com/These-are-the-richest-and-richest-countries-in-the-world
اگر به دنبال کسب ثروت و سرمایهای هستید که زندگیتان را برای همیشه تغییر دهد، بهتر است این 12 عادت میلیونرها را با دقت دنبال کنید. این قدمها شما را با اطمینان بیشتری در مسیر صحیح قرار میدهند. شما نیز میتوانید از طریق تمرکز ذهنی و رسیدن به حالت ذهنی و فیزیکی فوقالعاده مثبت به فرصتهای مالی و کسب ثروت مناسبی که همواره منتظرشان بودهاید دست پیدا کنید، دقیقا همانطور که دیگر مدیران و کارآفرینان موفق شدند.
دوره علم و کسب ثروت(کارشناسی ارشد پول)
مدیریت زمان بهشکل موثر برای افرادی که بهدنبال پیشرفت هستند یک لازمه محسوب میشود. هدف شما چه کسب ثروث هنگفت چه جذب مقدار معینی پول باشد، در هر صورت مدیریت کامل و موثر زمان راه حل شما برای رسیدن به هدف مورد نظرتان خواهد بود.
6. توسعه روابط برای کسب ثروت
ایجاد روابط گسترده یکی از مهمترین عادتهایی است که افراد موفق باید در زندگیشان به آن توجه کنند. یک ضربالمثل در اینباره میگوید که "روابط شما همان درآمد شما هستند". پس با دیگران ارتباط بگیرید و ببینید چه کاری میتوانید برایشان انجام دهید تا از این طریق به زندگیشان ارزش بیشتری اضافه شود. ضمنا در ازای انجام این کارهاعلیالخصوص همان لحظه، چیزی را از آنها طلب نکنید. کافی است وارد دنیای ارتباطات شوید، خواهید دید که فرصتها چگونه بهسمت شما سرازیر میشوند.
7. ورزش ذهنی برای کسب ثروت انجام دهید
"جان اساراف" که کسب و کار میلیارد دلاری و گستردهای در ایالات متحده دارد و همچنین در مستند "راز" هم شرکت کرده است، درباره اهمیت ورزش ذهنی در سیستم فکری انسان صحبت می کند. ورزش ذهنی نوعی تمرین مغزی است که در آن افکار اساسی افراد در ضمیر ناخودآگاه او از اول برنامه ریزی میشوند. هدف از انجام ورزش ذهنی تعویض افکار قدیمی و نامناسب انسان با افکار مالی مثبت و کاملا جدید است که باعث جذب هرچه بیشتر پول و موقعیت به زندگی فرد می شود و از دور کردن این فرصتها از زندگی فرد جلوگیری میکند.
8.برنامه غذایی سالم برای کسب ثروت
آیا برنامه غذایی سالم هم میتواند موجب کسب درآمد و ثروت به زندگی افراد شود؟ مطمئنا همینطور خواهد بود. سلامت جسم موجب سلامتی ذهن میشود. برای داشتن دقت و تمرکز یک ورزشکار فوق حرفهای، خوردن غذاهای سالم اهمیت زیادی دارد. بدن انسان انرژی خود را از طریق پردازش غذا بهدست میآورد. غذاهای ناسالم انرژی کمتری برای رسیدن به اهداف در اختیارتان قرار میدهند و فرقی نمیکند این اهداف چه باشند.
9. صرفهجویی و سرمایهگذاری برای کسب ثروت کنید
شکی نیست که صرفهجویی و سرمایهگذاری از ارکان اصلی در کسب ثروت و سرمایه هستند. شاید این کار با سرعت مورد نظر شما پیش نرود اما لازم است بدانید که برای موفقیت و استفاده از فرصتهای لحظهای، داشتن مقداری سرمایه که از راه صرفهجویی بهدست آمده بسیار ضروری است. زمانی که از طریق صرفهجویی در هزینهها بتوانید یک پشتوانه مالی بهدست بیاورید و بدهی خاصی نداشته باشید، میتوان گفت که آمادگی لازم جهت استفاده از فرصتها و کسب ثروت را دارید.
10. ذهن آگاهی جهت کسب ثروت (Mindfulness)
اگر یک بازی کامپیوتری خشن انجام دهید و سپس به میان مردم بروید، مطمئنا فرصتهای مناسبی بهسراغ شما نخواهند آمد. ذهن آگاه بودن و احترام گذاشتن به سایرین موجب جذب فرصتهایی میشود که در آینده میتوانید آنها را به ثروت تبدیل کنید. اگر به آنچه که میگویید و انجام میدهید آگاه باشید و همواره ذهنیت آگاه و مثبت خود را حفظ کنید، مطمئنا بازخوردهای مثبت و مورد علاقهتان را از اطرافیان کسب خواهید کرد.
11.با یک مشاور مجرب برای کسب ثروت صحبت کنید
مشاورین برای کسب درآمد بیشتر و رسیدن به اهداف بزرگ یا کوچک بسیار مناسب هستند. مشاور و یا فرد باتجربهای که در زمینه فعالیتهای شما به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کرده، میتواند روشهایی را بهشما آموزش دهد که با استفاده از آنها شما نیز به اهدافتان برسید. یک مشاور خوب پیدا کنید و هر روز با آنها صحبت کنید تا بتوانید با سرعت بیشتری به سمت موفقیت حرکت کنید.
12. بخشش را در راستای کسب ثروت فراموش نکنید
بخشش همواره از یک ذهن پربار بهدست میآید. معمولا افراد زمانی که الحاظ ذهنی یا مالی بهاندازه کافی دریافت کردهاند، شروع به بخشش بهدیگران میکنند. اما شما میتوانید ذهنتان را با بخشش زمان به دیگران پربار کنید (وقتتان را در اختیار دیگران قرار دهید). برای رسیدن به ثروت ذهنی هیچ لزومی به بخشش پول نیست و بخشش زمان هم کفایت میکند. این کار یک تمرین ناخودآگاه ذهنی است که شما را از پوچی و نیازمندی دور کرده و بهسمت ثروت و موقعیتهای عالی در آینده سوق میدهد.
منبع : https://keramatzade.com/Successful-Millionaires-What-are-the-Habits-to-Earn-Wealth-
چه چیزی باعث موفقیت کارآفرین میشود؟ مطمئنا داشتن مهارتهای عالی در فناوری یا تخصص در حوزههای مهم در این موفقیت نقش دارد، اما اینها ویژگیهای کارآفرین موفق نیستند.
ویژگیهای اصلی کارآفرین موفق ، صفاتی مانند خلاقیت، توانایی پیشِرو در مواجهه با مشکلات و مهارتهای اجتماعی مورد نیاز برای ایجاد گروههای فوقالعاده هستند.
اگر میخواهید کسبوکاری را شروع کنید، باید مهارتهای خاصی را که زیربنای این ویژگیها هستند، بیاموزید. اگر عهدهدار سِمتی هستید که در آن مسئول توسعه کسب و کار هستید یا از شما انتظار میرود که در کل «کارها را پیش ببرید»، توسعه مهارت های کارآفرینی اهمیت پیدا میکند.
در این مقاله نگاهی به مهارتهای مورد نیازِ کارآفرین موفق میاندازیم و منابع لازم برای توسعهی ویژگیهای مورد نیاز را برای رسیدن به موفقیت، بررسی میکنیم.
برخی کارشناسان، کارآفرینان را افرادی میدانند که حاضر به پذیرش خطراتی هستند که سایر افراد از آن دوری میکنند. سایرین آنها را افرادی میدانند کهکسب و کارهای موفق را راهاندازی میکنند.
با توجه به تعریف اول، کارآفرینی لزوما به معنای شروع کسب و کاری شخصی نیست. بیشتر افرادی که برای خودشان کار نمیکنند هم در سازمانشان به عنوان کارآفرین شناخته میشوند.
صرف نظر از تعریفی که از «کارآفرین» دارید، یک موضوع قطعی وجود دارد و آن هم اینکه تبدیل شدن به کارآفرین موفق، آسان نیست.
پس چگونه شخصی از فرصتی بهرهبرداری موفقیتآمیز میکند، در حالی که شخص دیگری، به همان اندازه آگاه، قادر به انجام آن نیست؟ آیا کارآفرینان از ساختار ژنتیکی متفاوتی برخوردار هستند؟ یا با دیدگاه متفاوتی فعالیت میکنند که به نحوی تصمیمگیریهایشان را جهت میبخشد؟
اگر چه بسیاری از محققان این موضوع را مورد مطالعه قرار دادهاند، اما هیچ پاسخ قطعیای وجود ندارد. چیزی که میدانیم، این است که به نظر میرسد کارآفرینان موفق دارای صفات مشترکی هستند.
این صفات را به چهار دسته طبقهبندی کردهایم:
ویژگیهای شخصی
مهارتهای بین فردی
مهارتهای تفکر انتقادی و خلاقانه
مهارتهای عملی
حال هر دسته را با جزئیات بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم و برخی از پرسشهای ضروری در مسیر تبدیل شدن به کارآفرین موفق را مطرح میکنیم.
ابتدا ویژگیها، ارزشها و باورهای شخصیتان را بررسی کنید. آیا از طرز فکر کارآفرین موفق برخوردار هستید؟
خوشبینی: آیا متفکر خوشبینی هستید؟ خوشبینی واقعا یک دارایی است و در مراحل دشواری که بسیاری از کارآفرینها در مسیر یافتن مدل کسب و کار مناسب خود با آنها مواجه میشوند، کمکتان میکند.
چشمانداز: آیا میتوانید جاهایی را که نیاز به بهبود دارند، تشخیص دهید؟ آیا میتوانید آن «تصویر بزرگ» را سریعا درک کنید و به دیگران هم توضیح دهید؟ آیا میتوانید چشمانداز قانعکنندهای از آینده ایجاد کنید و بعد هم الهامبخش دیگران باشید تا با این چشمانداز مشارکت کنند؟
ابتکار عمل: آیا ابتکار عمل دارید و میتوانید به طور غریزی شروع به حل مسئله یا اجرای پروژههای پیشرفت کسبوکار کنید؟
تمایل به کنترل: آیا از مسئول بودن و تصمیمگیری لذت میبرید؟ آیا انگیزهی مدیریت دیگران را دارید؟
انگیزه و پشتکار: آیا دارای خودانگیزش و انرژی بسیار هستید؟ و آیا آماده هستید که برای مدتی بسیار طولانی کار کنید تا به اهداف خود جامهی عمل بپوشانید؟
تحمل ریسک: آیا وقتی حقایق غیرقطعی هستند، میتوانید ریسکها را بپذیرید و تصمیم بگیرید؟
انعطافپذیری: آیا طوری انعطافپذیر هستید که وقتی همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود، بتوانید تصمیم بگیرید؟ و آیا از اشتباهات و شکستهایتان کسب تجربه و رشد میکنید؟
برخی افراد در این زمینه از دیگران بااستعدادتر هستند، اما خوشبختانه شما هم میتوانید این مهارتها را بیاموزید و تقویتشان کنید. انواع مهارتهای بین فردی مورد نیاز شما عبارتند از:
مدیریت و انگیزه: آیا میتوانید دیگران را هدایت کنید و به آنها انگیزه بدهید تا از شما پیروی و چشماندازتان را دنبال کنند؟ آیا قادر به تفویض اختیار به سایرین هستید؟ شما به عنوان کارآفرین موفق باید به دیگران متکی باشید تا به موقعیتی فراتر از مراحل اولیه در کسبوکارتان دست یابید؛ هر چه باشد، کارهای بسیار زیادی بر عهدهی شماست!
مهارتهای ارتباطی: آیا با همهی انواع ارتباطات سازگار هستید؟ برای عرضهی چشمانداز آیندهتان به سرمایهگذاران، مشتریان بالقوه و اعضای گروه، باید بتوانید به خوبی ارتباط برقرار کنید.
گوش دادن: آیا به آنچه دیگران به شما میگویند گوش میدهید؟ توانایی شما در گوش دادن میتواند باعث تبدیل شدن یا نشدنتان به کارآفرین شود. اطمینان حاصل کنید که در گوش دادن فعالانه و گوش دادن همدلانه مهارت دارید.
روابط شخصی: آیا شما دارای هوش هیجانی هستید؟ هر چقدر هوش هیجانیتان بالاتر باشد، کار با دیگران برایتان آسانتر خواهد بود. خبر خوب این است که میتوانید هوش هیجانیتان را تقویت کنید!
مذاکره: آیا مذاکرهکنندهی خوبی هستید؟ نه تنها باید در مورد قیمتهای رقابتی مذاکره کنید، بلکه باید بتوانید اختلافات بین افراد را به شیوهی مثبتی که برای هر دو طرف سودمند باشد، حل و فصل کنید.
اخلاق: آیا با افراد بر اساس احترام، اخلاقمداری، انصاف و صداقت برخورد میکنید؟ آیا میتوانید به روش رهبری اخلاقی عمل کنید؟ در صورتی که با افراد، کارکنان، مشتریان و یا تامینکنندگان به صورت ناشایستی برخورد داشته باشید، ایجاد گروه خوشحال و متعهد دشوار خواهد شد.
شما به عنوان کارآفرین موفق نیازمند مطرح ساختن ایدههای جدید و ارائهی تصمیمات خوب در مورد فرصتها و پروژههای بالقوه هستید.
بسیاری از مردم تصور میکنند آدم یا خلاق به دنیا میآید، یا اینکه خلاقیت ندارد. اما خلاقیت مهارتی است که میتوانید با صرف زمان و تلاش، آن را تقویت کنید.
تفکر خلاق: آیا میتوانید وضعیت را از چشماندازهای مختلف ببینید و ایدههای درجه یکی مطرح کنید؟ (ابزارهای خلاقیت بسیاری وجود دارند که در تحقق این امر کمکتان خواهند کرد.)
حل مسئله: تا چه حد در ارائهی راهحلهای مناسب برای مسائلی که با آنها مواجه میشوید مهارت دارید؟ ابزارهایی مانند تجزیه و تحلیل علت و معلول، تکنیک 5 چرا و CATWOE تنها برخی از ابزارهای حل مسئله هستند که باید با آنها آشنا باشید.
تشخیص فرصتها: آیا میتوانید در موقعیتهای گوناگون، فرصتها را تشخیص دهید؟ آیا میتوانید وجود یک روند را تشخیص دهید؟ آیا میتوانید طرحی ایجاد کنید تا از فرصتهایی که شناسایی کردید بهره ببرید؟
به مهارتهای عملی و دانش مورد نیاز برای تولید مؤثر کالا یا خدمات و مدیریت شرکت نیاز دارید.
تعیین هدف: آیا به طور منظم هدف تعیین میکنید، طرحی برای دستیابی به آنها تنظیم میکنید و سپس آن طرح را اجرا مینمایید؟
برنامهریزی و سازماندهی: آیا استعداد، مهارت و توانایی لازم را برای رسیدن به اهدافتان دارید؟ آیا میتوانید افراد را به صورت کارآمد و مؤثر برای دستیابی به این اهداف هماهنگ کنید؟ (در اینجا، مهارت های مؤثر مدیریت پروژه مهم هستند، زیرا مهارتهای سازمانی پایه و اصلی هستند.) و آیا میدانید که چگونه طرح کسب و کار منسجم و سنجیده، از جمله توسعه و یادگیری از طریق پیشبینیهای مالی مناسب را گسترش دهید؟
تصمیمگیری: چقدر در تصمیمگیری مهارت دارید؟ آیا آنها را بر مبنای اطلاعات مرتبط و با سنجش عواقب احتمالی اتخاذ میکنید؟ و آیا به تصمیمات خود اطمینان دارید؟
در هنگام شروع یا راهاندازی کسبوکار، نیاز به دانش در حوزههای مختلف دارید. برای مثال:
دانش عمومی کسبوکار: آیا در مورد حوزههای اصلی عملیاتی کسبوکار (فروش، بازاریابی، امور مالی و عملیاتی) از دانش عمومی مناسبی برخوردار هستید و آیا میتوانید با درجهی مناسبی از صلاحیت در این زمینهها فعالیت کنید یا دیگران را مدیریت نمایید؟
دانش کارآفرینی: آیا میدانید کارآفرینان چگونه سرمایهی خود را افزایش میدهند؟ و آیا از مقدار تجربه و کار سختی که برای یافتن مدل کسبوکار مؤثر لازم است، آگاه هستید.
دانش خاصِ محیط بازار: آیا در مورد بازاری که میخواهید واردش شوید آگاهی دارید؟ و از فعالیتهایی که برای عرضهی محصول یا خدماتتان به بازار باید انجام دهید آگاه هستید؟
دانش تخصصی کسبوکار: آیا از فعالیتهای مورد نیاز برای موفقیت این نوع کسبوکار آگاه هستید؟ و آیا ویژگیهای کسبوکاری را که میخواهید راهاندازی کنید، میشناسید؟ (در اینجا غالبا فعالیتِ کوتاهمدت در کسبوکارهای مشابه مفید است)
میتوانید از افرادی که در پروژههای مشابه به پروژهای که در حال فکر کردن به آن هستید کار کردهاند هم بیاموزید یا یک منتور (راهنما) بیابید؛ شخص دیگری که قبل از شما این کار را انجام داده و مایل است راهنماییتان کند.
توصیه راه اندازی کسب و کار :
اگر میخواهید با کار برای سازمانی دیگر اطلاعات بیشتری در مورد سرمایهگذاری خاصی کسب کنید، از شروط غیررقابتی در قرارداد استخدامیتان آگاه باشید. در برخی از حوزههای قضایی، این بندها میتوانند بسیار محدودکننده باشند. مسلما نمیخواهید پروژههای آتی خود را با نقض حقوق کارآفرین یا سازمان دیگری به خطر بیندازید.
آیا راهاندازی کسبوکار برای شما مناسب است؟
با استفاده از این اطلاعات، مهارتهای خود را در هر یک از این حوزهها ارزیابی کنید. هر چقدر بیشتر برای ایجاد مهارتهایتان کوشش کنید، احتمالا موفقتر خواهید بود.
با اینحال، بسیاری از صاحبان موفق کسب و کارها، با ریسک میانهای ندارند و ناراحتشان میکند یا با همکاران و مشتریانشان سر ناسازگاری دارند و این درحالی است که افرادی با دانش کمتری نسبت به کسبوکار، به سادگی استعدادهایی را که برای موفقیت نیاز دارند، استخدام میکنند.
هرچند ممکن است که بدون برخی از این مهارتها موفق شوید، اما هر چقدر فاقد این مهارتها باشید، احتمال مواجهه با شکست بیشتر خواهد شد.
شاید هنگام تجزیه و تحلیلتان احساس کنید که آمادهی سرمایهگذاری هستید. در مقابل شاید تصمیم بگیرید منتظر بمانید و مهارتهایتان را بیشتر توسعه دهید. شاید حتی متوجه شوید که کارآفرینی کار شما نیست.
هر انتخابی که میکنید، مطمئن شوید که درست است، چرا که راهاندازیِ کسبوکار، از عهدهی همه بر نمیآید.
منبع : https://keramatzade.com/Business-startup-laws-that-the-entrepreneur-will-succeed
حتما بخوانید: برندسازی چیست؟
افراد پیوسته در حال بازتعریف خودشان هستد؛ خواه برای پذیرش چالشهای تازه به منظور ورود به زمینهی کاری معنادارتر یا اصلاح برداشتهایی که باعث درجا زدن آنها در مسیر حرفهایشان شده است. گاهی نیاز به تغییرات اساسی (ورود یک مدیر مالی به حیطهی خردهفروشی یا تغییر حرفهی یک سرمایهگذار مخاطرهپذیر به سخنران و مشاور دستیابی به موفقیت) است. گاهی هم تغییرات ناچیز هستند مانند هنگامی که یک مدیر اجرایی میخواهد ارتقا بگیرد اما باید با این برداشت که در کار با اعداد و ارقام مشکل دارد، غلبه کند.
مدیریت برند شخصی میتواند به معنای پر کردن فاصلهی بین داشتن شغل ناخوشایند و طی یک مسیر شغلی حرفهای و خوشایند باشد. شاید مسیری که طی میکنید به نظر خودتان منطقی باشد اما چطور دیگران را قانع خواهید کرد که باور و برند دلخواهتان را بپذیرند؟ به قول «لانگفلو» (Longfellow) «ما خود را با آنچه فکر میکنیم قادر به انجامش هستیم میسنجیم، در حالی که دیگران ما را با آنچه تا کنون انجام دادهایم میسنجند.»
نمونهی مدیران موفق که در طی مسیری حرفهای، مفهوم برند شخصیشان را تغییر دادهاند، کم نیست. فارغ از اینکه تغییر زمینهی کاری بنیادی یا سطحی باشد، برای بازتعریف برند شخصی در بازار کار، باید 5 گام اساسی را طی کرد.
تعریف دوبارهی برند کار سادهای نیست. بنابراین بدون برنامهریزی دقیق و فکر شده سردرگم خواهید شد. با تعیین نقطهی حقیقی تمرکزِ انرژیتان شروع کنید. مجلات و نشریات صنعتی مربوطه را بررسی کنید، با دیگران مصاحبه کنید، حتی بهتر است کارآموزی در حرفهی مورد نظر را تجربه کنید (این روزها کارآموزی تنها مخصوص دانشجوها و تازهکارها نیست). اگر هدفتان ارتقاء یا تغییر جایگاه در شرکت کنونی است، بررسی کنید که آیا برنامهی جایگزین یا جایگاهی موقتی در شرکت وجود دارد که بتواند شما را به کار بگیرد یا خیر، و سپس برای رسیدن به آن جایگاه یک راهنما پیدا کنید.
در مرحلهی بعد باید مهارتهای لازم برای موفقیت در مسیر جدید را پرورش بدهید. یک برنامهنویس بازیهای رایانهای دانش چشمگیری دربارهی فناوری دارد اما برای ورود به حیطهی بازاریابی بازیهای رایانهای، دانش فناوری به کارتان نمیآید. دانش و مهارتهای لازم و روش یادگیری آنها را شناسایی کنید. مثلا برای نوید، مدیر یک بنگاه غیرانتفاعی که تصمیم به آغاز حرفهای جدید در زمینه مهندسی حملونقل میگیرد، بازگشت به دانشگاه و تحصیل در رشتهی مربوطه ضروری است. آموزش و کسب مهارتهای ضروری، اعتماد به نفس لازم را برای تبلیغ هویت جدیدتان و همچنین اعتبار لازم را برای این کار فراهم میکند.
روی ویژگیهای منحصربهفردتان تمرکز کنید. این ویژگیها مواردی هستند که به یاد افراد میمانند و میتوانید به نفع خودتان از آنها بهره بگیرید. تجربیات پیشین نقش مهمی در برجسته کردن برند جدیدتان دارند. نوید پس از تغییر مسیر حرفهای تلاش کرد تا بر ارزش افزودهی رویکرد متفاوتش تکیه کند. مثلا در رویارویی با همکار مهندسش میگوید: «تو خوب میدانی چطور جاده بسازی. اما من سالها در میان مردمی که از این جادهها استفاده میکنند کار کردهام و از تأثیر راهها بر آنها باخبرم.» نوید با تکیه بر این مزیت راهش را در دنیای جدید باز کرد.
از ویژگیهای شخصیتی متمایزتان به نفع خودتان بهره بگیرید، حتی اگر چندان به زمینهی کاری جدیدتان مربوط نباشند. رئیس سابق من آدم قدکوتاهی بود. او میدانست که در رویارویی با دیگران قد کوتاهش جلب توجه میکند. بنابراین همیشه ملاقاتهایش را با یکی دو شوخی دربارهی قد و قامتش آغاز میکرد و در آخر به اینجا میرسید که «فلفل نبین چه ریزه!» فارغ از اینکه نظر دیگران چه باشد، «قد کوتاه» او بخشی از هویت برندش بود و او با زیرکی از آن بهره میگرفت.
در گذشته کسبوکارهای برتر را نقد میکردید، اما این روزها دوست دارید دربارهی رستورانها بنویسید؟ داشتن علاقمندیهای گوناگون، میل به تجربهی کارهای نو و کسب مهارتهای جدید، طبیعی است. اما متأسفانه برخی این را نشانهی غیرحرفهای بودن میدانند. شاید چندان منصفانه به نظر نرسد اما برای مجاب کردن دیگران به اینکه تجربیات گذشتهتان به مسیری که اکنون در پیش گرفتهاید کمک میکند، باید داستانی منسجم تعریف کنید. مثلا میتوانید بگویید «من پیش از این دربارهی کسبوکارهای مختلف در صنایع گوناگون از جمله صنعت غذا و نوشیدنی مینوشتم. اکنون متوجه شدم که آگاهی جامع از روند مربوط به کشاورزی و امور مالی کسبوکارها مرا در موقعیت متمایزی برای ارزیابی رستورانها، از نقطه نظری متفاوت قرار میدهد.» تقریبا مانند موفقیت در مصاحبهی شغلی است؛ باید آنچه را ممکن است برایتان نقطه ضعف به شمار برود (او چیزی از غذا نمیداند چون 20 سال تمام دربارهی کسبوکارها گزارش نوشته است.) به مزیتی جذاب و به یاد ماندنی تبدیل کنید (او دید متفاوت و نویی به صنعت غذا و خوراکی دارد چون از دانشی برخوردار است که دیگران از آن بیبهرهاند).
نکتهی کلیدی این است که داستان را بر پایهی علاقمندیتان تعریف نکنید («از شغلم خسته شده بودم و تصمیم گرفتم کار دیگهای رو امتحان کنم» یا « میخواهم خود حقیقیام رو پیدا کنم») بلکه بر ارزشی که تجربیات پیشینتان به ارمغان میآورد تأکید کنید. این نکته به ویژه برای کسانی که به تازگی فارغالتحصیل شدهاند، سودمند است. شاید کار در یک رستوران فستفود به عنوان خدمتکار رزومهی چشمگیری نباشد اما اگر داستانتان را به درستی تعریف و بر آموختههای ارزشمندی که مربوط به خدمات به مشتریان است تأکید کنید، میتوانید اعتبار خوبی برای خودتان خلق کنید.
نکتهای که نباید از آن غافل شوید، همخوانی داستان با گذشته و پایبندی به اصول و باورهایتان است. سیاستمداران زیادی به دلیل بیتوجهی به این مسئله شکست خوردهاند. اگر دیگران متوجه بشوند که از ریشههایتان اجتناب میکنید، همهی حقیقت را نمیگویید یا گذشتهتان را تصدیق نمیکنید، به سرعت از شما میگذرند. بازتعریف موفقیتآمیز برند به معنای خلق یک شخصیت جدید نیست بلکه به معنی تغییر نقطهی تمرکز بهگونهایست که دیگران بیدرنگ با خود بگویند «میدانم که اینکاره است!»
پس از پذیرش برند جدیدتان، ایجاد ارتباطات تازه آسان است زیرا با توجه به ارزشهایی که ارائه میکنید از سوی دیگران به راحتی پذیرفته میشوید. قدم بعدی مدیریت شبکهی ارتباطی کنونیتان است.
باید بدانید که بیشتر مردم توجه چندانی به شما نمیکنند، بنابراین احتمالا برداشت آنها از شما بهروز نیست. با وجود صدها (یا هزاران) دوست فیسبوکی و روابط مجازی سطحی، اینکه دیگران جزئیات زندگیمان را به خاطر بسپارند، انتظار بیجایی است. بنابراین باید باور دوستان و آشنایان را اصلاح کنید زیرا آنها مشتریان بالقوهی شما خواهند بود، ممکن است شما را به دیگران توصیه کنند یا شغل جدیدی را برایتان فراهم کنند.
نخست از بهروز بودن سابقه و مشخصات ارتباطاتتان مطمئن بشوید. تلفنی یا با ایمیل با همهی افراد موجود در فهرست تماسهایتان تماس بگیرید، آنها را از تغییر وضعیتتان باخبر کنید و به شکلی مناسب از آنها کمک بخواهید، راهنمایی بگیرید یا درخواست کار کنید. برخی اوقات برای بازخلق برندتان باید به برخی برداشتهای منفی اشاره و بر رفع آنها و اشتیاق به جایگزینی روشهای بهتر تأکید کنید.
همچنین از برند جدیدتان طی روندی استراتژیک پردهبرداری کنید. در پروژههایی که امکان به نمایش گذاشتن علاقه و قابلیتهای جدیدتان را فراهم میکنند، درگیر شوید. فعالیت داوطلبانه در کارهای نیکوکارانه یا کمپینهای سیاسی روش قدرتمندی برای ایجاد ارتباطات و تقویت مهارتهای جدید است. بهرهگیری از فرصتهای درون سازمانی هم روش سودمندی است. اگر سازمان، برنامهای برای راهاندازی فرآیندی نو و مبتکرانه دارد، خود را در تیم اجرا جای بدهید. در فضایی با رقابت شدید به سراغ کارهایی بروید که دیگران تمایلی به پذیرش آنها ندارند، این کار به ملاقات اشخاص مهم و برقراری ارتباطات کلیدی کمک میکند.
5. ارزشتان را اثبات کنید
معمولا دانشجویان رشتههای هنری همیشه مجموعهای آماده از آثارشان را برای ارائه به همراه دارند. در دنیای کسب و کار هم باید چنین رویهای در پیش گرفت. میان دانستن اینکه شما کسبوکار جدیدی راه انداختهاید و باور به باکیفیت بودن کارتان تفاوت بسیار است. شاید مورد علاقهی خیلیها باشید اما تا مهارتتان را به دیگران ثابت نکنید، کسی اعتبارش را برای توصیهی شما به دیگران گرو نمیگذارد.
اینجا است که انواع رسانههای اجتماعی مانند وبلاگ، وبسایت و پادکست به کار میآیند. پس در گام نخست نام دامنهی خود را ثبت کنید و به تولید محتوای سودمند و کاربردی اقدام نمایید. در گام حیاتی بعدی باید تضمین کنید که آنچه عرضه مینمایید ارزشمند است. اگر بتوانید به حل مشکلات دیگران یا انجام کارها به روشی بهتر کمک کنید به سادگی مهارت و تجربهتان را به نمایش گذاشتهاید.
با در میان گذاشتن محصولات و دانستههایتان با دیگران، امکان بررسی و آزمون را به مشتریان یا کارفرمایان بالقوه میدهید که این امر باعث میشود تا آنها با خیال آسودهتری برای قراردادهای بزرگ به شما مراجعه کنند. (مثلا به عنوان یک گرافیست، نمایش مجموعهای از لوگوهایی که برای شرکتهای مختلف طراحی کردهاید به دیگران برای کار با شما انگیزه میدهد.)
پس از نمایش و اثبات تواناییهایتان برای تثبیت برند جدید خود با کسبوکارهای بزرگ و سردمدار صنعت مربوطه کار کنید. برای ذکر نامتان در مجلات معتبر تلاش کنید، در همایشهای صنعتی سخنرانی کنید یا ریاست انجمنهای صنفی را به عهده بگیرید. همهی اینها باعث میشوند تا دیده شوید، ارتباطاتتان بیشتر شود و اعتبار بیشتری کسب کنید.
برای موفقیت باید استوار و متعهد به هدفتان باشید. وقتی هدفتان موفقیت در بازار جهانی است، بدون تلاش برای یادگیری زبانهای جدید و آشنایی با فرهنگهای گوناگون راه چندانی پیش نمیبرید. کمک به خیریه خوب و پسندیده است اما اگر تکرار نشود از یاد میرود. کلید موفقیت تلاش پیوسته است. مایکل میلکن (Michael Milken)، کارشناس مالی که در دههی 80 میلادی به دلیل تخطی از قوانین مالی آمریکا مجرم شناخته شد و به زندان افتاد، به شکل تأثیرگذاری با تلاش پیوسته طی 3 دهه اعتبار از دسترفتهاش را بازیابی کرد. او که اکنون به خاطر کارهای انساندوستانه و تلاشهای بیوقفهاش در مبارزه با انواع بیماریها معروف است، در سال 2004، با عنوان «مردی که پزشکی را تغییر داد»، جلد مجلهی «فُرچون» (Fortune) را از آن خود کرد.
نشانههای برند پیشین شما به ویژه در دنیای اینترنت، هیچ وقت به طور کامل از بین نمیرود. اما اگر از گذشتهتان درس گرفتهاید، این مسئله اهمیت چندانی ندارد. چالش اصلی به کارگیری روشی استراتژیک برای شناسایی هویت جدید و برداشتی است که مایلید دیگران از شما داشته باشند؛ همچنین خلق داستانی جذاب و قانعکننده که روند تکامل شما را به خوبی توصیف و به دیگران منتقل کند. هرچه ارتباطات بیشتری داشته باشید و ارزش بیشتری خلق کنید، برندتان را بیشتر جستجو میکنند، راحتتر تشخیص میدهند و بیشتر به یاد میسپارند.
منبع : https://keramatzade.com/5-Steps-To-Build-Your-Own-Brand-From-The-Beginning
شبکهی راهحلهای توسعهی پایدار سازمان ملل متحد هرساله گزارشی با نام گزارش شادی جهان (World Happiness Report) ارائه میکند که در آن فهرستی از شادترین کشورهای جهان هم وجود دارد. عوامل مختلفی همچون تولید ناخالص ملی، امید به زندگی و … معیارهای این رتبه بندی هستند. در این مقاله شما را با شادترین کشورهای جهان در سال 2018 آشنا خواهیم کرد، تا انتهای مطلب با ما همراه باشید تا بدانید کدام کشور عنوان شادترین کشور دنیا را از آن خود کرده است.
در گزارش شادی جهان، 156 کشور دنیا براساس شش عامل رتبهبندی میشود. این عاملها عبارتاند از تولید ناخالص داخلی، امید به زندگی، حمایتهای اجتماعی، سخاوت، آزادی و فساد. امسال برای نخستین بار، سازمان ملل متحد سطح شادی مهاجران را هم در 117 کشور بررسی کرد.
جدای از این ده رتبهی اول، ایران در ردهی 106 جای گرفته، و کشورهایی همچون تونس، هند و اوکراین هم بسیار پایینتر از ایران قرار گرفتهاند. جالب اینجاست که بهنظر میرسد شاخص شادی ملی ارتباط چندانی با جذابیت کشور بهعنوان مقصد گردشگری ندارد، چون هیچکدام از این ده کشور شادی که در ادامه میخوانید، جایی در فهرست ده کشور پربازدید دنیا ندارند!
سواحل طلاییرنگ بیانتها، آبوهوای چهارفصل، طبیعتی دلپذیر و دنج برای فرار از شلوغی و سبک زندگی معروف مردم این کشور، استرالیا را در صدر فهرست مقاصد سفر بسیاری از گردشگران دنیا قرار داده است. البته آنها در فهرست شادترین کشورهای جهان نسبت به سال گذشته یک پله سقوط کردهاند.
سوئد بهلطف ترکیب شگفتانگیزش از طبیعت زیبا، شهرهای مدرن و خنکی اسکاندیناویایی، یک پله بالا آمده و جای استرالیا را در فهرست قبلی شادترین کشورهای جهان گرفته است. برای بسیاری از گردشگران، استکهلم زیباترین شهر اسکاندیناوی است.
نیوزلند همیشه اولویت نخستِ فهرست آرزوهای بسیاری از گردشگران است! زندگی آرام و سرشار از زیبایی در نیوزلند، نهتنها برای ساکنان این کشور، که برای کسانی که به آنجا مسافرت میکنند هم نوید شادی پایداری میدهد.
همسایهی بزرگ ایالات متحده، همیشه در اوج معیارهای شادی بهنظر میرسد؛ آنهم با امید به زندگی بالا، جمعیت کم و مناظر فوقالعادهاش که همهچیز را در خود جای داده؛ از خلوت بینهایت تا زندگی شهری پرسروصدا.
هلندِ آرام و ساکت، بهدلیل رویکرد لیبرالش در زندگی و اقتصاد آزاد در جهان معروف شده است. شما هم اگر گذرتان به هلند افتاد، همان کاری را بکنید که بومیها میکنند؛ میان لالهزارها و آسیاببادیهای این کشور دوچرخهسواری کنید و لذت ببرید. اگر هم میخواهید فرهنگ اروپایی را در نقطهی اوجش ببینید، سری به آمستردام بزنید.
5. سوئیس
سوئیس که در سال 2015 از مقام نخست این فهرست تنزل کرد، هنوز هم مکان بسیار شادی برای مردمش محسوب میشود. برای درک راز موفقیت این کشور کوچک، دربارهی نظام مناسب مالیاتی، رونق اقتصادی، زیرساختهای عالی و خدمات آموزشی سوئیس مطالعه کنید. بهجز این مواردی که گفته شد، مناظر شگفتانگیز کارتپستالی از کوههای آلپ و هوای پاکی که متوسط امید به زندگی را تا اواسط دههی هشتاد زندگی بالا میبرد هم بهیاد داشته باشید.
4. ایسلند
صلحطلبترین و بیطرفترین کشور دنیا، بهلطف مالیات اندک و مراقبتهای سلامتی و آموزش رایگانش، همیشه در فهرست شادترین کشورهای جهانبین ده کشور اول بوده است. عجیب اینکه ایسلند با چشماندازهایی که دل هر کسی را میبرند، طی سالهای اخیر چهار برابر بیشتر جذب گردشگر داشته است. جالب است بدانید از هر ده ایسلندی، یک نفر کتاب چاپ کرده و از این نظر، ایسلند بیشترین تعداد نویسندهها را بهنسبت جمعیتش دارد.
3. دانمارک
اگرچه دانمارکیها از مقام اول در سال 2016 به مقام دوم در سال 2017 و مقام سوم در سال 2018 تنزل یافتند، اما تصور نمیکنم به این زودیها به گریه بیفتند! ویژگیهای معمول کشورهای اسکاندیناوی، مانند استانداردهای بالای زندگی، سلامت، آموزش و رفاه در این کشور هم دیده میشود؛ و این یعنی دانمارک یکی از کمترین شکافهای ثروت در جهان را دارد.
2. نروژ
مقام نخست سال گذشته در فهرست شادترین کشورهای دنیا، زیباترین کشور اروپا هم هست. اگر در خیابانهای نروژ قدم بزنید، بدون شک لبخند را بر لب ساکنان آن میبینید. نروژ هم مانند همسایههایش، برابری و رفاه اجتماعی بالایی دارد و اغلب در ردهی نخست شاخصهای موفقیت جهانی قرار میگیرد. اگر گذرتان به این کشور افتاد، همهی اینها را فراموش کنید، و فقط به سفری دریایی میان آبدرههای باشکوهش بروید تا ببینید چه مناظر شگفتانگیزی دارد.
1. فنلاند شادترین کشور دنیا در سال 2018
بالاخره میرسیم به شادترین کشور دنیا که فنلاند است. این کشور نسبت به هر کشور اروپایی دیگری، از تراکم جنگلی بیشتری برخوردار است. استانداردهای زیستمحیطی بسیار بالا، و سطوح خطر بسیار پایین هم فنلاند را به یکی از صلحآمیزترین نقاط جهان بدل کرده است. گزارش شادی جهان که فنلاند را با نرخ بالای مهاجرانی که اکنون این کشور را خانهی خود میدانند، به ثبات شادی میان آنها و ساکنان بومی اشاره کرده است.
اگر دوست دارید دربارهی آخرین رتبهی جدول شادترین کشورهای جهان هم بدانید، این کشور بوروندی است؛ قبل از آن هم جمهوری آفریقای مرکزی، سودان جنوبی و تانزانیا در انتهای این جدول قرار گرفتهاند.
منبع : https://keramatzade.com/Ranking-10-Popular-and-Happy-World-Countries-in-2018