امروزه، بیش از گذشته، کلمهی استارت اپ را میشنویم و نقش آن را در زندگی روزمره به وضوح میبینیم. آیا تاکنون به این فکر افتادهاید که کسبوکار خود را راه بیاندازید؟ برای این کار ابتدا باید با انواع استارت اپ آشنا شوید. برای آشنایی با استارت اپها، در ادامهی مطلب همراه ما باشید.
انواع مختلفی از استارت اپ وجود دارد. اگر در نظر دارید کسبوکار خود را داشته باشید، باید در مورد انواع استارت اپها بدانید و تفاوتهای آنها را درک کنید. به این ترتیب میتوانید استارتاپی را که متناسب با کسبوکار مورد نظر شماست و با نیازها، شخصیت و سبک زندگی شما هماهنگ است، انتخاب کنید.پرسشهای کلیدی
پاسخ به این پرسشها، نوع استارتاپ شما را مشخص میکند. پاسخهای شما، بیشترین تأثیر را در تشخیص و شناسایی نوع استارتاپ شما دارد:
کسبوکار شما به سرعت رشد خواهد کرد و بزرگ خواهد شد یا آهسته و پیوسته به رشد خود ادامه میدهد؟
کسبوکارهایی با سرعت رشد بالا معمولا دارای این ویژگیها هستند:
برای راهاندازی کسبوکار خود به چه میزان سرمایه نیاز دارید و چه کسی آن را تأمین میکند؟ پاسخ به این سؤال، مهمترین عامل تعیینکنندهی نوع استارتاپ شماست. استارتاپهایی که به سرمایهگذاری فراوان افرادی از خارج کسبوکار نیاز دارند معمولا دارای این ویژگیها هستند:
در نظر داشته باشید بین پاسخهای دو پرسش بالا رابطهی همبستگی وجود دارد. کسبوکارهایی با رشد سریع و بازارهای وسیع معمولا نیازمند جذب سرمایههای خارجی زیاد هستند و لاجرم با شیوهی سرمایهگذاری مخاطرهآمیز بودجهی لازم برای کار خود را فراهم میکنند.
استارتاپها را میتوان به پنج دستهی زیر تقسیم کرد. در نظر داشته باشید که این فهرست، کامل نیست اما چارچوبی تحلیلی در اختیار شما میگذارد تا با کمک آن کسبوکار و استارتاپ خود را ارزیابی کنید و برای راه اندازی و گسترش آن، تصمیمات درستی بگیرید.
این نوع کسبوکار به شما امکان میدهد با توجه به شرایط خود کار کنید (تنظیم ساعت و محل کار با خود شماست) با این حال درآمد آن به اندازهای است که برایتان رضایتبخش باشد. چنین کسبوکاری ممکن است بر پایهی دانش و تجربیات قبلی مؤسس و پایهگذار خود قرار گیرد و معمولا آغازگر آن فردی بازنشسته از شغلی ردهبالاست که از ارتباطات کاری بسیار خوبی بهرهمند است. این تجارت به مکانی از خشت و سیمان نیاز ندارد و پایهگذار آن حتی به طور مجازی (مثلا با استفاده از اینترنت و فناوریهای ارتباط و همکاری مدرن) هم میتواند فعالیت کند. از نمونههای چنین کسبوکارهایی میتوان به دفترهای مشاوره، مثل دفتر مشاورهی اقتصادی اشاره کرد.
کسبوکار متناسب با سبک زندگی، ممکن است بر اساس یک سرگرمی یا اشتیاق شکل بگیرد. چنین کارآفرینی، کار خود را دوست دارد و رئیس خودش است. عکاسی حرفهای، آموزش موجسواری، طراحی وب و سفرنامهنویسی نمونههایی از کسبوکارهایی هستند که بر اساس اشتیاق و کارهای مورد علاقهی ما شکل میگیرند. این کسبوکارها، غالبا یا کارمند ندارند یا تعداد کمی کارمند دارند که به امور فرد مؤسس رسیدگی میکنند.
چنین کسبوکارهایی به ندرت به شرکتهای بزرگ و روبهرشد با تعداد زیادی کارمند تبدیل میشوند ولی معمولا کارآفرینان، از چنین کسبوکارهایی احساس رضایت میکنند چرا که میتوانند در کنار کار و فعالیت، سبک زندگی خود را نیز حفظ کنند.
در دنیای امروز، تعداد بسیار زیادی از کارآفرینان در گروهی قرار دارند که بهترین نام برای آن، گروه کسبوکارهای کوچک و سنتی است. این دستهبندی شامل کسبوکارهایی معمولا پایدار هستند اما میزان رشد و افزایش سود آنها، نسبت به بسیاری از کسبوکارها کمتر است. فروشگاههای مواد غذایی، آرایشگاهها، دفاتر مشاوره، شرکتهای آی تی، شرکتهای بیمه، دفترهای عرضهی خدمات اینترنت، نجاری، لولهکشی، برقکاری و مواردی از این دست، نمونههایی از کسبوکارهای کوچک سنتی هستند.
فرانشیز یکی دیگر از نمونههای رایج این نوع کسبوکار است که به یک شرکت اختیار میدهد تا تولیدات و یا فراوردههای شرکت دیگر را بفروشد و در برابر آن مبلغی دریافت کند. فرانشیز برای کارآفرینانی مناسب است که به دنبال ساختار، راهنمایی و حمایتهای بازاریابی هستند. این نوع کسبوکار نیاز به سرمایهگذاری ابتدایی و مشتریان وفادار بسیار دارد که همیشه برای خریدهای خود به این شرکت بازگردند. البته فرانشیز، جایگزینی عالی برای کارآفرینانی است که تجربهی کمی در راهاندازی استارتاپها دارند اما میتوانند سرمایهی مورد نیاز برای چنین کسبوکاری را تأمین کنند.
هدف بیشتر کسبوکارهای کوچک، رشد و تبدیل شدن به تجارتی بزرگ نیست بلکه معمولا صاحبان چنین مشاغلی، میخواهند کسبوکار خود را داشته باشند و مخارج خانوادهی خود را تأمین کنند. بنابراین، این کسبوکارها، سود قابل توجه و زیادی ندارند به خصوص اگر صاحبان کسبوکار، برای خود بر اساس نرخ حقوق بازار، حقوق و مزایا در نظر بگیرند. تنها سرمایهی آنان، پساندازها، وامهای بانکی یا مبالغی است که از دوستان و آشنایان قرض میگیرند. صاحبان کسبوکارهای کوچک، میلیاردر نمیشوند و در رسانهها به شهرت نمیرسند، اما در مجموع، این کسبوکارها را بیشتر میتوان کارآفرینی نامید چرا که مشاغل محلی بیشتری در جوامع مختلف ایجاد میکند.
کسبوکاری که آشکارا با هدف رشد و تبدیل شدن به شرکتی بزرگ بدون استفاده از سرمایهی خارجی کار خود را آغاز میکند، در این دسته قرار میگیرد. در چنین کسبوکارهایی، هزینههای استارتاپ و سرمایههای مورد نیاز آن از منابع، اعتبارات و داراییهای شخصی تأمین میشود. کارآفرینان نباید از طریق فروش سهام، منابع مالی مورد نیاز خود را تأمین کنند زیرا تنها در این صورت میتوانند کنترل کامل کسبوکار خود را در دست داشته باشند. این نوع تجارت را افرادی آغاز میکنند که به طور مستقل دارای ثروت و دارایی قابل توجه هستند یا تجربهای موفق در راهاندازی استارتاپهای دیگر داشتهاند و قصد دارند ایدههای بعدی خود را دنبال کنند.
توجه داشته باشید کسبوکاری که در این دستهبندی قرار میگیرد ممکن است در آینده، وقتی کسبوکار بهاندازهی کافی توسعه یافت و به ارزش بالایی در بازار دست پیدا کرد، به دنبال سرمایهی خارجی باشد. اما این نوع کسبوکارها برای راهاندازی و آغاز به کار، به سرمایه خارجی وابسته نیستند و کارآفرین با سرمایهی شخصی خود میتواند کار را آغاز کند، و این نکته، وجه تمایز اصلی این نوع تجارت است.
این گروه به درستی خصوصیات استارتاپهای فناوری «سیلیکون ولی» (Silicon Valley) را شرح میدهند؛ استارتاپهایی چون فیسبوک، اوبر، کلودرا نمونههایی از این نوع گروه هستند. پایهگذاران این استارتاپها اعتقاد دارند ایدهی آنها، دنیا را تغییر خواهد داد. آنها میخواهند به سرعت ایدههای خود را اجرا کنند و برای این کار به حجم زیادی از سرمایه نیاز دارند. برخلاف کارآفرینان کسبوکارهای کوچک، در چنین کسبوکارهایی، پایهگذاران استارتاپها، صرفا به دنبال کسب درآمد برای گذران زندگی نیستند؛ آنان میخواهند شرکتی بسازند که علاوه بر ارزش بالای مادی، به شهرت جهانی دست یابد و برای سرمایهگذاران و بنیانگذارانش، سود فراوان به دنبال داشته باشد.
استارتاپهای مقیاسپذیر، نیاز دارند سرمایه را به خطر بیندازند تا بتوانند بودجهی لازم برای تحقیق در مورد مدل کسبوکار خود را تأمین کنند. آنها بهترین و موفقترین کارکنان را جذب میکنند. وقتی به سرمایهی کافی دست یابند، به خاطر تمرکزشان بر مقیاس و اندازهی تجارت خود، نیاز دارند باز هم سرمایه را به خطر بیندازند تا بتوانند سریع رشد کنند. چنین سرمایهگذاریهای پرمخاطرهای یا کاملا موفق میشوند یا شکست میخورند و مقدار زیادی سرمایه را هدر میدهند.
از ویژگیهای این استارت اپها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
این نوع استارتاپ به نحوی طراحی میشود که در آینده به شرکتی بزرگتر سپرده شود. این کسبوکارها با نوع قبلی استارتاپها ویژگیهای مشترک، و یک تفاوت کوچک دارد: بازار هدف آنها، کوچکتر است. استارتاپهای این گروه غالبا میکوشند تا یک مدل تجاری موفق را در سطح جهان یا در داخل کشور اجرا کنند.
در پنج سال اخیر، هزینههای راهاندازی استارتاپهای فناوری کاهش یافته است. بسیاری از این استارتاپها، از روش سرمایهگذاریهای جمعی و فرشته (crowd or angel funding) بهره میبرند، و سرمایهگذاریهای خطرپذیر سنتی را کنار میگذارند. در برخی موارد، در حالی که توانایی ایجاد کسبوکاری بزرگ و ارزشمند وجود دارد، نبود سرمایهگذاران خطرپذیر سنتی، باعث میشود فشار دستیابی به اهداف رفیع در زمینهی نقدینگی از بین برود و شرکت از آن فاصله بگیرد. این دسته از استارتاپها احتمالا به یک شرکت بزرگتر فروخته میشوند.
ویژگیهای این استارت اپ:
منبع : startupdecisions
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده