چشم زخم گونه ای از بدخواهی است به گونه ای که در بسیاری از فرهنگ ها این عقیده وجود دارد که فرد شور چشم می تواند عامل بدشانسی یا صدمه به دیگرانی که با مورد نفرت یا دشمنی اویند گردد. این عمل چشم زدن یا نظر زدن نامیده می شود و در مقابله با آن طلسم هایی ابداع شده است که نظرقربانی خوانده می شوند. این اصطلاح اشاره بر این دارد که صدمات و بداقبالی های وارده از طریق نگاه دشمنانه یا بدخواهانه به دیگران وارد می گردد.
خداوند در قرآن می فرماید:«وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»[1]
و کافران چون قرآن را شنیدند نزدیک بود که تو را با چشمان خود به سر درآورند و میگویند که او دیوانه است.
بسیاری از مردم معتقدند در بعضی از چشمها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرند ممکن است آن را از بین ببرد، یا درهم بشکند، و اگر انسان است بیمار یا دیوانه کند.
این مساله از نظر عقلی امر محالی نیست، چه اینکه بسیاری از دانشمندان امروز معتقدند در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد، حتی با تمرین و ممارست میتوان آن را پرورش داد، خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمها است. بسیاری نقل میکنند که با چشم خود، افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند، و افراد یا حیوانات یا اشیایی را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند.
لذا نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت. در روایات اسلامی نیز تعبیرات مختلفی دیده میشود که وجود چنین امری را اجمالا تایید میکند.
در حدیثی میخوانیم که" اسماء بنت عمیس" خدمت پیامبر (ص) عرض کرد: گاه به فرزندان جعفر چشم میزنند، آیا" رقیه" ای برای آنها بگیرم (منظور از" رقیه" دعاهایی است که مینویسند و افراد برای جلوگیری از چشم زخم با خود نگه میدارند و آن را تعویذ نیز میگویند).
مقاله مرتبط: ترجمه 31 نهج البلاغه
پیامبر (ص) فرمود: نعم، فلو کان شیء یسبق القدر لسبقه العین " آری، مانعی ندارد، اگر چیزی میتوانست بر قضا و قدر پیشی گیرد چشم زدن بود"!
و در حدیث دیگری آمده است که امیر مؤمنان (ع) فرمود: پیامبر برای امام حسن و امام حسین" رقیه" گرفت، و این دعا را خواند: اعیذکما بکلمات التامة و اسماء اللَّه الحسنی کلها عامة، من شر السامة و الهامة، و من شر کل عین لامة، و من شر حاسد اذا حسد "شما را به تمام کلمات و اسماء حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی، و هر چشم بد، و حسود آن گاه که حسد ورزد میسپارم، سپس پیامبر (ص) نگاهی به ما کرد و فرمود:" این چنین حضرت ابراهیم برای اسماعیل و اسحاق تعویذ نمود"
در نهج البلاغه نیز آمده است: العین حق و الرقی حق "چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است" ذکر این نکته لازم است که هیچ مانعی ندارد این دعاها و توسل ها به فرمان خداوند جلو تاثیر نیروی مرموز مغناطیسی چشم ها را بگیرد همانگونه که دعاها در بسیاری از عوامل مخرب دیگر اثر میگذارد و آنها را به فرمان خدا خنثی میکند.
اما علاوه بر دعا در دفع آن موارد دیگری نیز ذکر شده همانطور که در صحیفه رضا: تا امام ششم (ع) فرمود: صله ارحام و خلق خوش فزونی در عمرها است. و نیز در کافی: به سندش تا امام باقر (ع) که صله ارحام اعمال را پاک کند و بلا را دفع کند و اموال را افزاید، و عمر را دراز کند، و روزی را فراوان سازد، و دوستی در خاندان اندازد. و نیز حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: باز داشتن خود را از بدی، و دوری از شرور به منزله صدقه است (صدقه بر طبق اخبار باعث طول عمر و دفع آفات و بلیات و سبب برکت مال و وسعت رزق و دیگر آثار است، ترک شر و دوری از بدیها و دیگر معاصی مانند صدقه است در ثمرات مذکوره و غیر آن ثمرات از فوائد صدقه دادن، و خلاصه سبب آسایش خود و مردم است)
مقاله مرتبط: قوانین موفقیت از دیدگاه اسلام و قرآن
ساده ترین دستور برای رفع چشم زخم خواندن سوره ناس و فلق است. در روایات آمده است که پیغمبر(صلی الله علیه وآله) این سوره ها را برای امام حسن و امام حسین به عنوان تعویذ قرائت می کرد.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمود است :اگر کسی از شما چیزی از برادرش او را متعجب ساخت سه بار بگویید:ماشاء الله لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. در برخی روایات گفته می شود که تکبیر بگویید تا تأثیر چشم زخم از بین برود.
البته نباید از این امر غافل شد که زیاده گویی ها در این مسئله بسیار است. در بین توده مردم برخی از این مباحث با خرافات عجین و موجب شده برخی اصل آن را هم انکار کنند.
اسفند دود کردن و استفاده از مهره های آبی برای دور کردن چشم زخم مبنای روایی ندارد، موضوعاتی است که توسط مردم به بحث اضافه شده است. همان طور که در احادیث و روایات آمده اصل تأثیر دعا برای دفع چشم زخم قابل انکار نیست، اما باز کردن دکانی برای نوشتن دعا و ادعای دعانویسی به هیچ وجه قابل قبول نیست، میدان دادن به این افراد نیز گناه محسوب می شود.
از دیگر روش هایی که قرآن در همین آیه بدان اشاره می کند پرهیز از کسانی است که دارای این قدرت هستند و نیز استفاده از شیوه هایی است که زمینه های چشم زخم را فراهم نمی آورد. ظاهر نشدن در برابر شور چشمان یکی از این راه هاست.
مقاله مرتبط: روش قران در روان درمانی
باور به چشم زخم و اینکه در یک جمع یک نفر چشمش شور است، هنوز هم بر اساس باور به فرهنگ قدیم در بین افراد وجود دارد.: در مراکز علمی و آکادمی بر اساس تحقیقات انجام شده به هیچ عنوان چشم زخم به رسمیت شمرده نمیشود. به طورکلی این امر غیرعلمی است و روانشناسان و پزشکان نیز اعتقادی به این قضیه ندارند.
توجه مردم به چشم زخم دلیلی بر صحت و سقم این قضیه نیست. در طول تاریخ مردم جوامع بر عوامل گوناگونی معتقد بوده و هستند، اما هنوز درستی این قضیه به اثبات نرسیده است. این روانشناس درباره وجود انرژی در بین برخی افراد و انتقال آن به دیگران میگوید: در اصل این امور ریشه در خرافات دارد، اما مطالعه این امر صرفا از بعد روانشناسی از این بخش ارزشمند است که بتوان تاثیر باورهای نادرست قدیمی روی رفتار و روابط اجتماعی را مورد بررسی قرار داد.
معمولا در بین گروههای عدیده محدودی با عنوان افراد چشم شور شناسایی میشوند و در موقعیتهای مختلف سعی در دوری از آنها میشود یا به اشکال مختلف چشمزخمی آنها کنترل میشود. این امر برای افراد میتواند مضراتی همچون هراس از جامعه را به همراه داشته باشد.
برای مثال در گذشته افراد معروف به چشم شور در بین گروهها همیشه مورد اتهام و برخوردهای توهینآمیز قرار میگرفتند و دیگران نیز با به آتش کشیدن مقداری از پارچه لباسشان سعی در خنثی کردن تاثیر چشم زخم بودند. این امر با توهم به این قضیه که با به آتش کشیدن مقداری از لباس فرد تاثیر چشم زخم نیز از بین میرود انجام میشد.
باور به چشم زخم میتواند برای گروههای خاص نتایج نامطلوبی به همراه داشته باشد، آن هم به این دلیل که این افراد به جای یافتن علت واقعی بیماری و دیگر مشکلات از حل مساله عاجز میمانند. بنابراین از لحاظ علمی هیچ اعتقادی به چشم زخم وجود ندارد و باید هر فرد تحصیل کرده با این باور مبارزه کند و اجازه بروز دیگر مشکلات ناشی از این باور غلط را ندهد.
او درباره وجود انرژی در بین برخی افراد میگوید: انرژیها بیشتر در ذهن افراد وجود دارد. برای مثال در مراودات روزمره با مواجه شدن با فردی با چهرهای عبوس خواهید گفت که آن فرد انرژی منفی دارد؛ پس با این تفاسیر هر یک از برداشتها به تجربه و نگرش افراد در ارتباط با دیگران مربوط میشود و پایه علمی ندارد.
هر چیزی روی زمین می بینی، از آن خدای درون توست. پس آنچه را داری و به آن نیاز نداری را ببخش. مال تمام دنیا هر جای دنیا که باشد، از آن خدای توست و برای هر کسی که خرج شود، در واقع در راه خدای توست که خرج می شود.
وقتی دارایی اضافی ات را می بخشی، با انبوهی و فراوانی و برکت چند برابر به سمت تو باز می گردد. پیامبران و مردان بزرگ خدا از تمام این قوانین آگاه بودند که آن چنان سخاوتمند و بخشنده بودند. کل دنیا از آن الوهیت درون توست و در نهایت به روح تو می رسد. تمام آنچه هست، از آن الوهیتدرون توست. هر چه از ازل بوده، مال خدای درون تو بوده و هر چه تا ابد باشد، متعلق به او خواهد بود.
موهبت ها و هدایای بی نظیر زندگی ات را با عزیزانت و با تمام انسان ها تقسیم کن تا آن ها هر روز بیشتر و عظیم تر شوند. با بخشش مالت، صد برابر هر چه را بخشیده ای، دریافت می کنی. با بخشش قسمتی از آن چه داری، دریچه های عظیم سیل آسای نعمت و ثروت بی کران را باز می کنی و هزارها برابر آنچه بخشیده ای، از آسمان ثروت و دولت و شکوه و خوشبختی بر سرت می بارد.
کائنات همواره در پی آن است که خوبی های تو را جبران کند و آن ها را، چندین برابر به سمت تو بازگرداند. کائنات دستور یاری و کمک تو و جبران چند برابر نیکی های تو را از ازل خدا گرفته است. همه چیز به سمت خودت بر می گردد.
هنگامی که با زندگی و آدم هایش مهربان باشی، به دستور خدا طبیعت، عمق مهربانی خود را تقدیم تو می کند. هنگامی که می بخشی،به دستور او، عالم و آدم برای تو، بخشایشگر و سخاوتمند می شوند. هنگامی که دوستشان داری، آنان دیوانه وار در عشقت می سوزند و هنگامی که به آن ها کمک می کنی، تمامی آن ها، مشتاقانه خدمتگزار تو میشوند.
با بخشش به هماهنگی کامل با نیروی خیر الهی درونت می رسی و انرژی الهی درونت را به جوشش در می آوری. با بخشش و فعال کردن نیروهای کیهانی درونت، باعث می شوی رویدادها تغییر کنند.
مقاله مرتبط:تکنیک های تغییر باور ذهنی
با عفو و عشق، نیروهای تو، رویدادها را در چنگال می گیرد و آن ها را قدرتمندانه به سمتی بر می گرداند که تو می خواهی. قدرت بخشش تو، اتفاقات را احاطه می کند و آن ها را تبدیل به دلخواه تو می کند. نیروی بخشش تو، دنیا را می چرخاند و همه وضعیت ها را تبدیل به وضعیتی می کند که تو به آن عشق می ورزی و همه اتفاقات و اوضاع وشرایط در برابر برتری وقدرت سخاوت تو سر تسلیم فرود می آورند.
نیروی عفو، همه انسان ها را تغییر می دهد و آن ها را به گونه ای وارد زندگی ات می کند که سبب رشد و تعالی و خدمت به تو شوند و تمام این نیروها، از قدرت الهی درون خودت سرچشمه می گیرند. او معمار غول پیکر کائنات است.
با بخشش و محبت، اوضاع را تغییر می دهی و موقعیت شرایط را عوض می کنی و اوضاع و شرایط و اتفاقات دلخواه و درست و به جاکه هماهنگ با عشق توست، را به سمت خود می کشانی. وقتی تمام اتفاقات را ببخشی، از آن پس اتفاقاتی را وارد زندگی ات می کنی که مطابق با عشق و علاقه و خواست توست.
هر چه بیشتر به همه چیز عشق بورزی، نیروهای الهی درونت شرایطی را پدید می آورد که همه چیز و همه کس، عشق و علاقه و دلخواه های تو را به نمایش بگذارد و همه چیز همان گونه شود که خواست توست و همه اتفاقات و شرایط خواسته های تو را متجلی کند و دنیا با شادمانی و تسلیم در برابر تو به تو پاسخ دهد.
عشق الهی و بخشش بزرگوارانه تو انسان فرشته صفت زیبا و عروس شادمانی کائنات، همه اوضاع و شرایط را تصحیح می کند و به بهترین و کامل ترین شکل در می آورد و تو همواره شاهد نتایج دلخواه و جالب توجه و رضایت بخش خواهی بود و همه این ایده آل ها و زیبایی ها، با عشق ورزیدن به همه کس و همه چیز و همه جا و همه اتفاقات و رهایی از همه ، به راحتی خود به خود وارد زندگی تو، شاهزاده زیبا روی عالم می شود و به این شکل، بر کامیابی و خوشبختی و سعادت و شادکامی خود، می افزایی. با عشق و بخشایش، تو خود تبدیل به نیروی خدای درونت می شوی و همه ناممکن ها به خواست او، خود را تسلیم تو می کنند و خود را تحویل تو می دهند.
بخشش و رحمانیت تو، تمام مسائل زندگی و ناممکن ها را آب می کند و در زمین فرو می برد و سطح زندگی تو صاف و هموار و صیقلی مانند آینیه ای پاک، و شیرین و خوش و دوست داشتنی می شود.
جریان تمام کمک ها و بخشش ها و محبت هایت در آیینه کائنات چند برابر می شود و همیشه بلا استثناء به خودت باز می گردد. هر اندازه بیشتر ببخشی و احساس رضایت و شادمانی و بزرگ ناشی از بخشش را احساس کنی، رویا هات را به خودت نزدیک تر کرده ای .احساس عشق به همه دنیا و به همه کس مهم ترین اقدامی است که برای رسیدن به اهدافت می توانی انجام دهی و سریع ترین راهی است که تو را به خواسته هایت می رساند.
مقاله مرتبط: اسرار قدرت ذهن ناخودآگاه
بخشش به اشخاص راهی است برای تو، تا خدا نیروهای عظیمش را در کائنات جاری کند و زندگی ات را نور و فروز و زیبایی و عطری خوش ببخشد. مقصد بخشش، خود تو هستی. فرقی ندارد آن چه می بخشی، مال و جنس است یا خوش رویی و خوش خویی. فقط ببخش که خدا هزار بار برابرش را به شکل عزّت و دوستان زیاد و مال زیاد به تو باز می گرداند.
انرژی بخشش از مبدأ شخصی به مقصد خانه خودت روان می شود. در واقع کسی که از بخشش چندین برابر عایدش می شود، تو هستی . عظیم ترین منبع نیروی جهان، در توست که با بخشش ظاهر می شود.
زندگی هنگامی جاری می شود که ببخشی و با دیگران تقسیم کنی.شجاع باش و در راه ایمان به خدا، ببخش. خدا به شجاعت های تو پاداشهایی بسیار عظیم تر از آن چه تصور کنی، می بخشد. خداوند بر صفت بخشندگی بسیار اصرار و تأکید ورزیده است. چون فقط وقتی ببخشی، به خوشبختی می رسی.
"قدرتی متعالی و نیرویی حاکم وجود دارد که بر این جهان بیحد و مرز حکومت میکند. و شما بخشی از این قدرت هستید."
راز اول:
تمامی آنچه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز داریم، در درون ماست.
راز دوم:
تصویر ذهنی درست از خود، ما را به حقیقت زندگی هدایت میکند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که من کیستم و چه میتوانم انجام دهم. تصویر ذهنی هر انسانی، پایهی اصلی شخصیت و رفتارهای اوست. بهعبارت دیگر، تصویر ذهنی ما از خود، نشانهای از احساس فضیلت و بزرگی ماست و نشانمیدهد که چه کارهایی از ما ساخته است و چه کارهایی از ما ساخته نیست.
انسانها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود میسازند. آری تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیتها را میسازد و موفقیتها، باعث بهتر شدن تصویر ذهنی انسان از خود میگردد. تصویر ذهنی ما از خودمان، نمادی از مجموعهی باورهای ما در فضای زندگی است.
راز سوم:
هدف زندگانی، آن است که تمام تواناییهای بالقوهی خود را بهعنوان یک انسان خودشکوفا بشناسیم و آنها را شکوفا کنیم و بهترین خویشتن خویش را از خود ظاهر کنیم و به بیشترین رشد و شکوفایی برسیم.
خودباوری ، اعتماد به نفس یا هرنام دیگری که برای پذیرش از خود، به صورت مثبت بگذاریم نمی توان از اهمیت آن غافل ماند البته نباید خودباوری را با حالاتی مانند خودپسندی یا غرور یکی دانست و به طور قطع تفاوتهای چشمگیری میان این موارد موجود است خودباوری را از یک سو می توان در آموزه های مذهبی، آیات، روایات و کلام معصومین یافت که بر آن تاکید بسیاری شده است به گونه ای که حتی بسیاری از روشنفکران مذهبی بر این باورند که جهان غرب معانی و مفاهیمی از قبیل اعتماد به نفس را از اسلام گرفته است.
از طرف دیگر نیز خودباوری یکی از مفاهیم کلیدی و موکدی در علم روانشناسی به حساب می آید و اهمیت آن به حدی است که تمام رفتار و اعمال انسان بسته به آن بوده و حتی در ترسیم آینده، نیز تاثیر قابل توجهی دارد.
خودباوری چیست و چرا به آن نیاز داریم؟
اگر امروز می بینیم دختران و پسران جوان با لباس ها یا آرایش های عجیب و غریب در جامعه حضور دارند ، یکی از دلایل عمده آن همین عدمخودباوری است. در این مقاله ، به تعریف خودباوری و نقش و اهمیت و جایگاه آن در زندگی فرد می پردازیم. خودباوری بحثی بسیار قابل توجه و فراگیر است که باید مورد توجه همه - اعم از زن و مرد و در هر سن و موقعیتی- قرار گیرد چرا که خودباوری و قضاوت از خود ، قوی ترین احساسی است که بر لحظه لحظه زندگی ما تاثیرگذار خواهد بود که متاسفانه در جوامع امروزی مورد بی توجهی و غفلت قرار گرفته است -مانند زمانی که دررفتار دیگران بدنبال دریافت نگرش از خود و ارزیابی خود هستیم ، یا حتی سوءاستفاده های تبلیغاتی مانند استفاده از القای این عنوان برای فروش بیشتر محصولات آرایشی و... ، که همه نشات گرفته از عدم خودباوری است. اگر امروز می بینیم دختران و پسران جوان با لباس ها یا آرایش های عجیب و غریب در جامعه حضور دارند ، یکی از دلایل عمده آن همین عدم خودباوری است.
در این مقاله ، به تعریف خودباوری و نقش و اهمیت و جایگاه آن در زندگی فرد می پردازیم.
مقاله مرتبط: اعتماد به نفس چیست؟
ممکن است از عشق خانواده ، همسر و فرزندان خود برخوردار باشیم و در عین حال ، خود را دوست نداشته باشیم و به خود عشق نورزیم. ممکن است مورد تحسین دیگران باشیم ولی خود را بی ارزش بپنداریم. ممکن است تصویری از اعتماد به نفس از خود به دیگران نشان دهیم ، درحالیکه پنهانی احساسی از عدم شایستگی ، وجود ما را به لرزه درآورد.
ممکن است بتوانیم انتظارات دیگران را برآورده کنیم ولی برای رفع نیازهای خود ناتوان باشیم و همیشه با وجود همه افتخاراتمان ، احساس ناکامی داشته باشیم. ممکن است مورد ستایش خیلی ها باشیم ولی هر روز صبح با ناامیدی و احساس پوچی از خواب بیدار شویم. متاسفانه باید بگوییم بعضی از افراد مشهور که هواداران زیادی هم دارند ، حتی یک روز را هم بدون مصرف مواد مخدر نمی توانند بگذرانند !خودباوری موفقیت بدون دستیابی بهخودباوری ، احساسی شیاد گونه و مضطربانه بدنبال خواهد داشت که هر آن در انتظار رسوایی است.
تمجید و ستایش دیگران در ما خودباوری ایجاد نمی کند. تحصیل علم ، ازدواج ، پدر ومادر شدن ، دارایی ، کمک کردن به دیگران ، موفقیت های جنسی ، و تحسین حیرت انگیز دیگران نیز هیچکدام قادر نیستند در ما خودباوری ایجاد کنند! ممکن است بطور موقت باعث شوند از خود احساس بهتری داشته باشیم ، یا در موقعیت هایی احساس راحتی بیشتری کنیم ؛ اما راحتی خیال ، خودباوری نیست.
مقاله مرتبط: اعتماد به نفس کاذب چیست؟
برای رسیدن به این هدف از 2 وجه بیرونی و درونی میتوان این موضوع را تحت بررسی قرارداد که در این مورد وجه درونی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است.
اگر بخواهیم از بعد درونی به این موضوع نگاه کنیم باید روند افکار و احساساتمان را تغییر دهیم. فردی موفق است که واقعبین باشد و مسئولیت رفتارهای خود را بپذیرد. برای مثال اگر در جایی مرتکب اشتباه شد آن را قبول کند و در جهت اصلاح آن برآید. چنین شخصی خود را باور دارد و این دلیل موفقیت او است.
وقتی دچار تردید میشوید یک لحظه بایستید و گوش کنید. به آن صدای کوچک منفی در درونتان توجه کنید و ببینید این صدا واقعا صدای کیست؟ صدای والدینتان؟ صدای بچههای زورگوی مدرسه؟ مجموعهای از صداهای متنوع زیاد، مربوط به زمانها و اشخاص مختلف؟ یک چیز مسلم است: این صدای خودانتقادگر درونی در اصل صدای شما نیست. ممکن است خودش را طوری جا زده باشد که فکر کنید هست، ولی این صدا واقعا مربوط به شما نیست.
به خودتان بگویید: این صدای من نیست! بعد آن را به چالش بکشید و به تدریج سعی کنید کاملا آن را نادیده بگیرید.
اشتباهاتت را بپذیر
فردی که تواناییهای خود را باور نداشته باشد به دستاوردهایی که آرزویش را دارد نمیرسد. چنین شخصی واقعبین نیست و به همین دلیل مسئولیت خطاهای خود را نمیپذیرد چون فکر می کند اگر اشتباهات را گردن بگیرد باعث بروز نوعی درد و رنج ذهنی و روانی در خود میشود. به همین دلیل این گروه از افراد ترجیح میدهند برای فرار از واقعیت، دیگران و شرایط بیرونی را تنها دلیل اشتباهاتشان معرفی و با این کار خود را از فشار روانی خلاص کنند.
قدرت های برتر خود را تقویت کنید
قدرتهای فراطبیعی قهرمانهای مشهور را در نظر بگیرید و قبل از این که روزتان را شروع کنید آنها را برای خودتان بنویسید. این قدرتها ممکن است هر چیزی باشند، مثلا سرعت فوقالعاده، توانایی بالا رفتن از دیوار، پرواز کردن، دیدِ اشعهی ایکسی…یا هر چیزی که به ذهنتان رسید. دارید از خودتان میپرسید چرا این کار را به شما پیشنهاد میکنم؟ دلیلش این است که «مجهز کردن» ذهنتان با فکر کردن به این ویژگیهای مثبت واقعا میتواند در رفتارتان مؤثر باشد.
علاوه بر این قدرتهای فوقالعاده، همهی ویژگیهای مثبتی را که به ذهنتان میرسد بنویسد. نه فقط آنهایی که در خودتان میبینید، بلکه هر ویژگیای که به نظرتان مثبت است.
مقاله مرتبط: با این 7راه بمب اعتماد به نفس شوید
اهداف بلندپروازانه داشته باشید.
ممکن است به نظر خیلی کلیشه ای برسد اما به دنبال شغلی که همیشه آرزویش را داشته اید باشید، مهارت سخت و دشواری را بیاموزید که همیشه به دلیل سخت بودن از یادگیری آن صرف نظر کرده اید. حتی اگر در دستیابی به دوردست ترین هدف خود ناکام شوید ، از این تلاش خود قطعا نتایج مثبت بسیاری خواهید گرفت.
یک تصویر قوی ازخودتان بسازید
صرفِ متقاعد کردنِ خودتان به اینکه میتوانید کاری را انجام بدهید برای رسیدن به خودباوری کافی نیست. خودباوریِ حقیقی زمانی به دست میآید که به تدریج بتوانید به درجهای برسید که خودتان را در حال آرامش اجتماعی ببینید؛ در حالی که کاری را که میخواهید شروع کردهاید، کتابی که را میخواستید نوشتهاید و یا هر چیز دیگری را که لازم بوده باور داشته باشید انجام دادهاید و همان آدمی شدهاید که میخواستید.
این عادت را برای خودتان به وجود بیاورید که هر روز چند دقیقه بنشینید و چشمهایتان را ببندید و خودتان را ببینید که با قاطعیت، آرامش و قدرت رفتار میکنید. این تمرین تصویرسازی قوی به این معنی است که شما میتوانید از خودتان یاد بگیرید که چطور اعتماد بهنفس و خودباوری داشته باشید، و طوری عمل کنید که شانس موفقیتتان به حداکثر برسد. تصور کنید دارید خودتان را در تلویزیون میبینید. بعد آن «شما»یی که در تلویزیون است یادتان میدهد که چطور با خودباوری عمل کنید. خواهید دید که هر چه بیشتر این تمرین را تکرار کنید، بیشتر شبیه آن آدمی میشوید که در صفحهی تلویزیون میبینید.
آیا می دانید باورهایمان ، احساساتمان را میسازند احساساتمان ، طرز اندیشه و نگرش ما به این دنیا را شکل میدهند ... و طرز فکرمان ، رفتار و عملکرد ما را میسازند .... پس در نتیجه رفتار ما نتیجه مستقیم باور ما از خودمان و زندگی میباشد .
رفتارهای ما هرطور که باشند نتیجه باورمان از خودمان به عبارتی تصویر ذهنی از خودمان میباشد
ما با باورهای خود ، دنیا را تماشا می کنیم نه با چشمهایمان
به راستی باور چیست؟ چرا کسانی که باورهای مخربی را در ذهن خود پرورش میدهند همیشه منتظر شکست هستند و در نهایت هم خود را شکست خورده مییابند.
اگر بدانید که باور چیست؟ و باورهای محدودکننده و مخرب چه بلایی میتوانند سر انسان بیاورند هرگز باورهای مخرب را در ذهنتان پرورش نخواهید داد.
باور را می توان به گونه ای دیگر نیز تعریف کرد.
مثلاً شما باور دارید که اگر صبح از خواب بیدار شوید و آسمان ابری نباشد، خورشید را در آسمان خواهید دید.دیدن خورشید در آسمان یک باور است. یا اینکه باور دارید که وقتی که روز به پایان رسید شب فرار میرسد.اگر فکر میکنید که برای موفق شدن باید کارهای سخت انجام دهید به این معنی است که شما باور دارید که انجام کارهای سخت منجر به موفقیت میشود.
اگر فکر میکنید که میتوانید کاری را با موفقیت انجام دهید پس شما به توانایی خودتان باور دارید و باقدرت برای انجام آن کار اقدام میکنید؛ و یا برعکس اگر فکر میکنید که نمیتوانید کاری را انجام دهید پس شما به توانایی خودتان باور ندارید.
مقاله مرتبط:اسرار قدرت ذهن ناخودآگاه
باور چیست؟
باور یعنی اینکه به بودن و یا نبودن چیزی یا به انجام شدن و یا نشدن کاری اعتقاددارید. پس اگر بخواهیم در یک جمله باور را تعریف کنیم میتوانیم بگوییم:
باورهای هر انسان به او میگویند که او چگونه انسانی است.
مثلاً اگر شما باور دارید که انسان شجاعی هستید پس در واقعیت هم کارهایتان را بهصورت شجاعانه انجام میدهید.
مقاله مرتبط:آرامش و آگاهی در زندگی
باورهای بنیادی ما در سنین پایین تر در حدود 2 الی 5 سالگی ساخته شده اند و باورهای دیگرمان در سنین بالاتر نیز تحت تاثیر این باورهای بنیادی شکل گرفته اند. اگر باورهایتان را تغییر دهید طرز نگرشتان به این دنیا و هستی عوض شده و اتوماتیک وار رفتار و شخصیت کاملا متفاوتی نسبت به حالت قبل را خواهید داشت.
من شخصا اعتقاد دارم که همه مسایل هستی باید ریشه ای حل شوند. درختی را در نظر بگیرید که ریشه اش را کرمهای آفت زا تخریب کرده اند در این صورت شاخه ها و حتی تنه آن نیز معیوب و منهدم خواهد شد. آیا راه ترمیم آن درخت ، اصلاح شاخه ها و سمپاشی سطحی روی پوسته آن میباشد؟ البته که خیر ، برای ترمیم و اصلاح آن باید راهی برای ترمیم ریشه آن جویاشد چراکه اصلاح سطحی و ترمیم پوسته آن موقتی بوده و چون ریشه معیوب است پس از گذشت چند روز دوباره همان نتیجه معیوب بر روی شاخه ها و پوسته آن نمایان خواهد شد.
اگر میخواهید زندگیتان تغییر کند و رفتار و شخصیت متفاوتی داشته باشید باید ریشه سالم و تمیزی داشته باشید و آن ریشه چیزی نیست جز باورهایتان...
جالب این است که باورهای منفی و مخربی که انسان دارد در حقیقت متعلق به وجود او نیست آن باورها در کودکی او برنامه ریزی شده اند و به صورت یک پیش گویی خودکامبخش در او نمایان میشود و سبب میشود که او احساس بدی به خود داشته در نتیجه رفتار و شخصیت منفی و کیفیت زندگی ناخوشایندی را به سرببرد و به یک انسان عوضی تبدیل شود.
از همین اکنون تصمیم بگیرید تا زندگی خود را به نحو احسن در جهت مثبت و دلخواه خودتان هدایت کنید و رویاهایتان را به حقیقت بپیوندید.
جالب این است که شما قادرید که باورهایتان را تغییر دهید و این کار مشکلی نیست همانطورکه من با تغییر باورهایم ، زندگیم را برای همیشه (نه موقتی) تغییر دادم و همیشگی بودن آن به این علت است که ریشه را ترمیم کردم نه شاخه ها را.
اکثر مردم فکر میکنند که تغییر باورها کار سختی است و تنها از عهده افرادی که آموزشهای سطح بالا دیده اند برمی آید در حالی که شما انسانید و انسان دارای اختیار و اراده میباشد پس غیرممکن وجود ندارد...
با تکنیکهایی ساده و راهگشا نحوه تغییر زندگیتان و در نتیجه زنده کردن رویاهایتان را به شما خواهم آموخت. همان آموخته هایی که من نیز از مطالعه کتابهای خودبهسازی فراگرفته ام. و کار من تنها جمع بندی تکنیکها و آموخته ها و برداشت هایم پیرامون این کتابها و انتقال صادقانه آن به شما دوستان قدرتمندم میباشد.
پس با هم می رویم تا نرم افزاری مثبت برروی مغزتان طراحی و نصب کنیم.
مقاله مرتبط:رازهای قدرت درون
– رهاشدگی ـ من ارزش دوست داشته شدن دارم. میتوانم راههایی برای تقسیم خودم با دیگران پیدا کنم.
– غرور ـ من میتوانم از اطرافیانم چیزهای زیادی یاد بگیرم. همه آدمها خوبیهایی دارند.
– نقص ـ من همانطور که هستم کاملم. میتوانم انتخاب کنم که خودم را همانطور که هستم دوست داشته باشم.
– حقارت ـ من فردی خوب و باارزشم. میتوانم کمکهای زیادی به دنیا بکنم.
– طردشدگی ـ من فردی جذاب و جالبم. آدمها از شناختن من لذت خواهند برد.
– شرم ـ میتوانم با خودم آرام و مهربان باشم. میتوانم بهترینها را برای خودم بخواهم.
در ریشه همه این باورهای درونی، فقدان پذیرش و یک حس قوی عدم ارتباط است. این عدم ارتباط میتواند از خودمان، با دیگران، ذات معنویمان یا ترکیبی از اینها باشد. اینها دو هدف قوی برای تغییر این باورهای اصلی هستند: باید بتوانم خودم و دنیای اطرافم را عمیقتر بپذیرم. باید بتوانم ارتباطم را با خودم و دنیای اطرافم عمیق تر کنم.
خداوند حب مال و ثروت را فطری می داند (آل عمران: چهارده) و اصولاً همین میل غریزی است که انسان را به تلاش راغب می سازد.
خداوند زمینه های کسب ثروت را فراهم نموده (ملک: پانزده ) و کسب ثروت را ذاتاً مذموم ندانسته است. قرآن ثروتمندانی همچون حضرت سلیمان(علیه السلام) (سبا: 12-13)، داوود(علیه السلام) (سبأ: 10-11) و ذوالقرنین (کهف: 95 و 98) که مال را نعمت الهی دانسته و با دلبستگی به خدا (و نه مال) ثروت را در راه خدمت به دین خدا به کار بسته اند را در مقابل قارون (قصص: 79)، فرعون (یونس: هشتاد و هشت)، ولیدبن مغیره (قلم: 12-15 و مدثر: دوازده) و ابی لهب (مسد: 1-2) و به طور کلی مترفان، ملأ و مستکبران که عشق بیش ازحد به مال موجب سقوط آنان شده قرار می دهد.
نگرش گروه اول آن است که مال، رحمت (کهف: نود و هشت) و فضل الهی است و گروه دوم از جمله قارون ثروت را دستاورد (دانش) خود دانسته اند (قصص: هفتاد و نه) و اصل امانت و نیز مبدأ و معاد را فراموش نموده و به شادخواری و التذاذ حیوانی مست شده اند.
قرآن هر دو نگرش را در قالب مثال زیبایی از دو باغ پر ثمر که مالک اولی آن را نعمت خدا می دانست و دیگری منکر اراده ی الهی شده و باغ وی نابود شد بیان می کند.
ثروت معیار ارزش نیست (اسراء: 90-93؛ زخرف: 51-53؛ بقره: 247؛ سبأ: سی و هفت و کهف: بیست و هشت) همان طور که فقر ضد ارزش نیست.قرآن ثروت و غنای همراه با اتراف به معنی خودکامگی در مستهلک کردن مال و بطر به معنی طغیان گری به وسیله ی ثروت (اسراء: شانزده و انبیاء: 11-16) را نکوهش کرده و ثروت را زمینه ی طغیان دانسته است.«کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی». (علق:6 -7)
اصولاً ثروتمندان دنیاپرست حامیان و همدستان اصلی طاغوت هایی همچون فرعون و نمرود بوده اند.
انسان جانشین خدا در زمین است (بقره: سی) و از طرف او مأمور به حمل امانت الهی است. خداوند از انسان خواسته تا به آبادی و عمران امانتی که به او سپرده شده یعنی زمین و مظاهر آن بپردازد:«والی ثمود اخاهم صالحا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربی قریب مجیب». (هود: شصت ویک)
آبادی و عمران زمین موجب افزایش رفاه انسان ها و موجب رشد اقتصادی می شود. رشد اقتصای در اسلام فریضه و عبادت است. و البته هدف از رشد، خودِ انسان است. انسان موضوع و محور رشد اقتصادی است و از رهگذر ابتلا و عمل، درجات افراد تعیین شده و برای پاسخگویی در محضر الهی آماده می شوند.
رشد اقتصادی در اسلام همه جانبه است و عمارت بلاد و استصلاح اهل همزمان در خدمت معرفت و تقرب الی الله است. نیز این رشد متوازن است. هدف نه تنها افزایش تولید بکله عدالت در توزیع است. افراد قطع نظر از جنسیت و دین باید به حد کفایت سطحی از زندگی شرافتمندانه به حسب زمان و مکان را در ا ختیار داشته باشند.
خداوند روزی تمامی جنبندگان روی زمین را تضمین نموده است:
«وما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کل فی کتاب مبین». (هود: شش)
خداوند مبادی کسب روزی را نشان داده و خزاین روزی دست او است و او اندازه روزی همه را می داند:
«والارض مددناها و القینا فیها رواسی و انبتنا فیها من کل شیء موزون و جعلنا لکم فیها معایش و من لستم له برازقین و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم». (حجر: 19-21)
نیز رزق را به اراده ی خود فراوان و یا اندک می سازد:الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر». (رعد: بیست و شش) و البته به وفور لازمه های زندگی را در اختیار انسان قرار داده است:
«والله الذی خلق السماوات و الارض و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم...و آتاکم من کل ما سالتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها».(ابراهیم: 32-34)هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا». (بقره: بیست و نه)ن
طلب ما تقسیم آنها را در زندگی از جهان زندگی می کنند و برخی از آنها بیش از برخی از درجه بالا به هر Schr دیگر ی A »(آج: C و د).« را رواسی از بالا و نوار ک آنها و به عنوان رزق و روزی در چهار روز است که آیا پرسشگران »(جدا: د).
احدی حق ندارد از ترس فقر، فرزندان خود را بکشد. امید به رزاقیت الهی و توکل به او لازم و ملزوم تلاش مستمر انسان است (اسراء: سی و شش و انعام: صد و پنجاه و یک)
خداوند بخش زیادی از ثروت های طبیعی چون دریاها، رودخانه ها، کوه ها، جنگل ها، دشت ها و بیابان ها، معادن، حیوانات بیابانی، ماهی های دریاها و رودخانه ها، درختان جنگلی، علف های بیابان و... را از دایره ی مالکیت خصوصی خارج کرده و همه ی افراد را با رعایت مصالح اجتماعی که دولت اسلامی تشخیص می دهد و در استفاده و بهره برداری از آن ها یکسان دانسته است.
لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مأمور می شوند غنایم و ثروت های عمومی را بین همه توزیع کنند تا ثروت در دست اغنیا متمرکز نشود:«ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین وابن السبیل کی لا یکون دوله بین الاغیناء منکم». (حشر: هفت)
رزق مقدر الهی به میزان مشیت او است و چنانچه رزق بیش از مقدار لازم باشد زمینه ی بغی فراهم می شود:«ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض ولکن ینزل بقدر ما یشاء انه بعباده خبیر بصیر». (شوری: بیست و هفت)
خداوند رزق گروهی را بر گروه دیگری برتری داده است (نحل: هفتاد و یک)
خداوند با گرسنگی و کاهش ثروت انسان ها را آزمایش می کند:
«ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین».(بقره: صد و پنجاه و پنج)
البته وسعت مال لزوماً مرادف عنایت و اقبال خداوند نیست بلکه بعضاً در جهت امهال کفار است:
«فلا تعجبک اموالهم ولا اولادهم انما یرید الله لیعذبهم بها فی الحیاه الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون». (طه: صد و سی و یک و توبه: پنجاه و پنج)
در باور برخی از انسانها ثروت دارای ویژگیهای زیر است که قرآن کریم ضمن طرح آنها به عنوان باورهای نادرست و البته رایج، به هر یک از آنها پاسخ مناسبی میدهد. پاسخهای اختصاصی قرآن در هر بخش به ضمیمه معارفی که گویای حقیقت مادی و معنوی مال و ثروت است؛ پاسخ کاملی را به این طیف از باورها ارائه میدهند.
باورهای رایج بین مردم را میتوان در موارد زیر دسته بندی کرد:
عده ای ثروت و دارایی با معیار برتری فردی و اجتماعی نسبت به دیگر افراد تلقی کرده و جالبتر اینکه طرفهای مقابل هم بر اساس همین اندیشه غلط رفتاری بر اساس این باور از خود نشان میدهند. برای نمونه قرآنی آن میتوان به آیه 247 سوره بقره اشاره کرد که در آن، ثروتمندان جامعه به دلیل داشتن ثروت بیشتر خود را برای رهبری شایستهتر میدانستند. نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ(247- بقره)؛
پاسخ خداوند در ادامه آیه این چنین است: قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ یعنی برای هر کاری ملاکهای خاص خودش لازم است و در موضوع رهبری و مدیریت جامعه ثروت و دارایی فرد ملاک نیست.
تولید عنصر اساسی در طلب روزی است. هدف از تولید، رشد و ثروت جامعه برای رفاه بیشتر و جهت دهی جامعه به قرب الهی است. عوامل تولید و منابع معیشت انسان فراوان است و همگی مسخر انسان است. تولید، ابتغای فضل الهی و جلب رزق و عطای او است. نیز تولید موجب آبادانی می گردد (هود: شصت وهفت). انسان ها موظف به اعداد قوای تولید و سرمایه گذاری تا سرحد استطاعت شده اند تا با ایجاد و قدرت بازدارندگی زمینه ی استقلال و عزت امت اسلامی فراهم گردد.(انفاق: شصت)
قرآن در آیات بسیاری منابع و عوامل مسخر انسان برای پردازش و برخورداری را تصریح نموده است: زمین حاصل خیز، معادن و فلزات، آب، جنگل ها و مراتع، میوه ها و گیاهان، باد؛ چهارپایان و... همگی اشاراتی است به این که مردم با استفاده از این مواهب الهی اقدام به فرآوری و ایجاد ارزش افزوده و تنعم از نعم الهی نموده و از فضل و عطای او برای ابتغای دارالآخره استفاده نمایند. قرآن، هم تولید کشاورزی از قبیل زراعت و دامپروری و صید و همتولید صنعتی از قبیل تولید زره کشتی سدسازی... را متعرض گشته است.
نیز به نیروی انسانی و اهمیت آن، کار و روابط کارگر و کارفرما و انواع قرادادهای مشروع پرداخته است.
قرآن بر تدبیر ذوالقرنین در ساخت سد بین دو کوه و منع افساد یأجوج و مأجوج (کهف: 94-97) و نیز درایت حضرت یوسف در مقابله با خشک سالی و اهمیت پس انداز، قناعت و صرفه جویی تأکید می کند. (یوسف: 47-49)
قرآن ضمن آیه ی «ولا توتوا السفهاء الموالکم التی جعل الله لکم قیاما و ارزقوهم فیهاو اکسوهم و قولوا لهم قولا معروفا».(نساء: پنج)
اشاره می کند امور زندگی سفها باید از منافع مال تأمین گردد و نه از اصل سرمایه. این امر بر اهمیت سرمایه گذاری و ایجاد ارزش افزوده تأکید دارد.