کنجکاو بودم بدانم چه تغییری رخ داد که باعث شد چنان آدم جوانی فقط ظرف چند سال، از رویای کسب ثروت نخستین میلیارد به یک مولتی میلیاردر تبدیل شود. “کسب یک میلیارد اول آسان است اگر این 5 کار را انجام بدهید.”
از زمانی که رایان یک پسربچه بود، رویای مالکیت کلیولند ایندینز را داشت. و حالا در دهه ی دوم زندگی اش، فهمیده است که برای تبدیل این رویا به واقعیت باید تقریباً 500 میلیارد پول در بیاورد. برای بیشتر مردم، فکر داشتن 500 میلیارد پول نقد و خرید یک تیم ورزشی چیزی ورای امکان و تصور است. برای رایان هم همین گونه بود تا زمانی که اطراف اش را با آدم هایی پر کرد که تازگی به آن سطح کسب ثروت و درآمدی رسیده بودند.
او توضیح می دهد که، “با داشتن آدم هایی در آن سطح به عنوان مشاورمان می توانیم تصور کنیم رسیدن به چنان هدفی مستلزم چه چیزهایی است، آنها می توانند به ما بگویند دقیقاً چه کار باید بکنیم. این ممکن است فقط یک تغییر جزئی در بخشی از کسب و کارمان باشد، ولی ناگهان می بینیم چیزی که فکر می کردیم به طور بالقوه ناممکن باشد رنگ واقعیت به خود گرفته است.”
این ابهام زدایی از مفهوم “ناممکن” بود که او را ترغیب کرد رویدادی زنده را میزبانی کند و آدم هایی را گرد هم بیاورد تا همه باهم او را برای رسیدن به هدفش که کمک به نسل بعدی کارآفرینان بود یاری دهند.
همین که اطراف مان را با آدم های درست پر می کنیم، لازم خواهد شد که روی به روز کردن طرز فکرمان هم کار کنیم. بخشی از آن ما را ملزم می کند باورهای محدودکننده ی مان را بشناسیم و آن افکار را از نو تعریف کنیم. رایان می گفت، “وقتی فکر می کنیم چیزی ناممکن به نظر می رسد، بدانیم قصه ای که ما برای خودمان سر هم کرده ایم باعث می شود آن را ناممکن قلمداد کنیم و نه خود عمل. پس موضوع فقط بازنویسی قصه است.
برای بازنویسی قصه ی مان، از خودمان بپرسیم، “چه چیزهایی در زندگی من هست که مرا می ترساند و جلوی اقدام مرا می گیرد؟ آیا این اقدام کردن است که واقعاً مرا می ترساند، یا تنها درک اشتباه است که مرا باز می دارد؟ به رغم وجود آن ترس چگونه می توانم اقدام کنم و پیش بروم؟”
فرصت های بزرگ وقتی به ما رو می کنند که با آدم های درست رابطه برقرار می کنیم، وقت مان را در مؤثرترین فعالیت ها صرف می کنیم و کسی هستیم که مشکلات را حل می کند. آن طرز فکر قدیمی را دور بریزیم که باید سخت تر کار کنیم یا شغل پردرآمدتری پیدا کنیم، و عادت به کار بستن این سه چیز را در زندگی روزمره ی مان توسعه دهیم.
از راههای رسیدن به پول و کسب ثروت راحت ترین راه برای سریع تر پیمودن مسیر دست یابی به یک میلیارد اول تغییرات بیش تر در محصولات و خدمات مان است. ولی وقتی به کسی می گوییم قیمت ها را افزایش بدهد، آنها اغلب پا پس می کشند و می گویند بازار گنجایش چنین افزایش قیمت هایی را ندارد. این همان جایی است که باید مشتری مان را عاقلانه انتخاب کنیم.
قیمتی که یک مشتری مایل است بپردازد مستقیماً به میزان ارزشی بستگی دارد که دریافت می کند. اگر خدمات مان موجب افزایش فروش 10 درصدی برای شرکتی می شود که یک میلیارد عایدات می دهد، پس ما 100 میلیارد ارزش آفرینی کرده ایم. اگر همان افزایش 10 درصدی در یک شرکت 100 میلیاردی انجام بگیرد ارزش مان به صورت اساسی بالاتر می رود. آیا شرکت اول به ما 250 میلیارد به خاطر خدمات مان پرداخت می کند؟ ابدا! دومی چطور؟ کاملاً امکان پذیر است.
بعضی وقت ها آنچه سد راه یک رشد اساسی می شود ما یا محصول مان نیستیم. مشتریانی هستند که هدف خود قرار داده ایم. رایان با پرداخت بهای زیادی این درس را آموخت. چندسالی مدل کسب و کاری اش را به آدم هایی درس می داد که می خواستند شرکت های خودشان را راه بیندازند و 10 میلیون برای ارائه ی این اطلاعات شهریه می گرفت. چندسال بعد، یکی از دانشجویان اش دقیقاً همان مطالب را درس می داد ولی گروه متفاوتی را هدف خود قرار داده بود و از آنها 100 میلیون شهریه می گرفت.
رایان پی برد به جای آنکه خودش را به عنوان یک راه حل در معرض ارتباط با بخش نخبه ی بازار قرار دهد و قیمت هایش را مطابق با آنها تنظیم کند، تا آنجا که ممکن بوده است برای رسیدن به بازار هدفش به هیچ کس جواب رد نداده است.
و نتیجه؟ او یک گروه منتخب پیدا کرد که حاضر بودند 50 برابر بیش تر از نرخ های پایه ی او پول بپردازند. اگر مشتریان مان را عاقلانه انتخاب کنیم راه رسیدن به یک میلیارد و کسب ثروت را بسیار آسان تر می کنیم.
آدم های بسیاری به دنبال پیروزی سریع و آسان و کسب ثروت هستند. هرچند شاید برای عده ای این کار جواب بدهد، متوجه خواهیم شد که وقتی برای بلند مدت سرمایه گذاری می کنیم نتایج بسیار سریع تر حاصل می شوند. من فقط راجع به سهام و مستغلات صحبت نمی کنم. راجع به نحوه ی صرف وقت مان، آدم هایی که استخدام می کنیم، رابطه هایی که برقرار می کنیم، محصولاتی که توسعه می دهیم و ساختار شرکت مان صحبت می کنم. تمام این ها سرمایهگذاری هستند. مادامی که رایان سعی می کرد کسب و کارش را توسعه بدهد، متوجه شد کشمکش هایش به خاطر تصمیم گیری های کوتاه مدت است. سپس آگاهانه تصمیم گرفت روی آن چه بهترین گزینه برای تمرکز بلند مدت است تمرکز کند. در نتیجه، توانست مشتریان بهتری را جذب و کسب ثروت کند و توانست عملاً خدمات دهی کند و بر ارزش واقعی بیفزاید، که به او اجازه داد قیمت ها را بالاتر ببرد.
هنر کسب ثروت را به کار بردن چند مرحله است:
برایان تریسی یکی از مهمترین کارشناسان فعال در زمینه موفقیت و کسب و کار می گوید: شما در هر طبقه اجتماعی هستید و یا هر سطحی از درآمد را دارا هستید نتیجه چیزی جز آنکه اندیشه اید و خواسته اید نیست. بنابراین اگر می خواهید موفقیت مالی بالایی بدست آورید و پول بسیاری داشته باشید و اگر می خواهید شیوه و میزان کسب در آمد خود را متحول کنید باید از نظر ذهنی تغییر کنید.
شما نیازمند ذهنی ثروتمند هستید تا کسب ثروت و پول را برای شما به ارمغان بیاورد. ذهن ثروتمند نقطه آغاز پولدار شدن شماست.
دومین مرحله ثروتمند شدن کشف نحوه پول درآوردن است. شما نمی توانید بدون پیدا کردن راه و شیوه درست پول دار شدن حرکتی انجام دهید و به موفقیت برسید. نقطه شروع را باید مشخص کنید و سپس راه را بشناسید تا به مقصد نهایی یعنی کسب ثروت برسید.
باید عمیقا درک کنید و بدانید که چه میخواهید . بدانید در چه زمینه ای میخواهید به استقلال مالی و کسب درآمد بالا دست پیدا کنید و چگونه رفتارهای خود را برای رسیدن به این هدف تنظیم کنید.
در هر زمینه ای قوانین ثابتی برای کسب ثروت و پولدار شدن وجود دارد. شما تنها باید این قوانین را آموخته و بکار ببندید.