حتما بخوانید: چگونه می توانیم در هر شرایطی ذهن ارام داشته باشیم؟
اگر شما هم از جملهی افرادی هستید که مانند علی، از جایگاه شغلیتان راضی نبوده و مشتاق تغییر هستید اما راهی به جلو پیدا نمیکنید، ناامید نشوید. در این مقاله، ما قصد داریم یک قدم به عقب برداریم تا موقعیت فعلی شما را ارزیابی کرده و یک استراتژی برای حرکت به جلو انتخاب کنیم. همچنین چند توصیهی عملی هم برایتان داریم تا مطمئن شویم که اقدامات شما در «اینجا و در زمان حال» کمک میکنند تا به اهداف بلند مدت خود برسید.
حتما بخوانید: چرا هر کس باید در این شرایط دو تخصص کار داشته باشد؟
مدیریت مسیر شغلی به این معناست که مطمئن شوید جایگاه شغلی که دارید هم رضایت فعلیتان را برآورده میکند و هم اهداف بلندمدتتان را در برمیگیرد. این اتفاقی نیست که فقط یک بار در زندگی بیفتد، بلکه فرایندی است که در تمام طول زندگیتان ادامه دارد. بنابراین قبل از اینکه مشکلی پیش بیاید و بعد به فکر راه چاره بیفتید، باید دست به کار شوید. آن وقت بهترین شانس ممکن برای مشخص کردن اهداف و مسیر شغلی مناسب را دارید.
فکر میکنید چقدر بر سرنوشتتان کنترل دارید؟ اگر جوابتان هیچ است، پس به احتمال زیاد در دریای زندگی سرگردان هستید و منتظرید بالاخره روزی کشتیتان به گل بنشیند، این میتواند بسیار خطرناک و ترسناک باشد.
ممکن است فکر کنید که وظیفهی بعدیتان این است که اهداف واقعیتان را پیدا کنید، خصوصا اگر مدتی است که سردرگم هستید. اما فکر کردن به آینده ممکن است ترسناک به نظر برسد: انواع بیمها و امیدها به ذهن شما هجوم میآورند و اجازه نمیدهند از زاویهی درستی به موضوع نگاه کنید. بهتر است در مرحلهی بعدی چیزهای بیشتری دربارهی خودتان یاد بگیرید.
تمام این تمرینها برای این است که بیطرف و منطقی قضاوت کنید، تا بتوانید کسی باشید که بیشتر از همه خودتان را میشناسد. قرار نیست خودتان را سرزنش کنید! پس بهترینِِ خود را کشف کنید و از یادداشت کردن نقاط مثبتتان شروع کنید. فایدهی این کار این است که به شما ثابت میکند همین حالا هم نقاط قوتی دارید. سپس، به سبک تفکر و نوع شخصیتتان نگاهی بیندازید. ممکن است در آنها نشانههایی از اینکه چرا از موقعیت کنونی راضی نیستید و چه چیزهایی میتوانند برایتان مناسب باشند، پیدا کنید.
در آخر ماتریس SWOT با رویکرد شغلی، ابزاری ساده ولی موثر است که به شما این امکان را میدهد فراتر از نقاط قوت و ضعفتان، به فرصتها و تهدیدهایی که در درون و محیط بیرونتان وجود دارند، نگاهی بیندازید. بعد از اینکه مطمئن شدید نقاط قوتتان در کجا قرار گرفتهاند، میتوانید برای استفادهی بهینه از آنها برنامه ریزی کنید. همچنین، اگر نقاط ضعف خود را بشناسید، میتوانید تصمیم بگیرید کدام قسمتها نیاز به بهتر شدن دارند. این میتواند شروع یک ماجراجویی در توسعه فردی و تغییر به جهت مثبت باشد.
یافتن مسیر شغلی به آسانی تطبیق یک شغل به یک نقطهی قوت نیست. گاهی تواناییها و نقاط قوتمان با چیزهایی که به ما انگیزه میدهند تطابق ندارند. ممکن است درک این موضوع برای افراد دیگر مشکل باشد. به هر حال اگر ما در یک زمینه توانایی داریم، چرا نباید بخواهیم آن کار را به عنوان شغلمان انجام دهیم؟ اما فقط این شما هستید که میدانید آیا ایفای یک نقش برایتان کسلکننده یا معذب کننده است یا نه. در این راه لنگرهای مسیر شغلیِ شِین (Schein) کمکتان می کند تا دلیل کسل کننده بودن نقشتان را متوجه شوید. در این لنگرگاههای مسیر شغلی، فاکتورهایی مانند اختیارعمل و استقلال، امنیت و ثبات، خلاقیت در کارآفرینی و میزان از خود گذشتگی برای رسیدن به هدف، بررسی میشوند.
شک نکنید ارزشهایتان نیز میتواند با نیروی خارقالعادهای شما را به سمت بعضی مشاغل بکشانند یا از آنها دور کنند. بنابراین به تمام چیزهایی که دربارهی خودتان کشف کردهاید بادقت و سختگیرانه نگاه کنید و به خودتان اجازه دهید تا در مورد فرصتهای تازه رویاپردازی کنید و بعد از آن اهداف قابل لمس تعیین کنید. برخلاف افرادی که برای سال جدید تصمیماتی میگیرند، بدون اینکه هیچ برنامهای برای رسیدن به آنها و امیدی به موفقیت داشته باشند، رفتار و برنامه ریزی کنید. ممکن است برای حرکت به جلو بیش از حد مشتاق باشید، ولی باید با برنامهریزی واقعگرایانه، بهترین شانس را به خود برای رسیدن به اهدافتان بدهید. برای خودتان ماموریت و چشم انداز تعریف کنید و آنها را همواره در ذهنتان داشته باشید، تا همیشه در سختیها و دشواریهایی که در طول مسیر شغلی با آنها مواجه میشوید، بتوانید تمرکز کرده و با انگیزه بمانید.
رویاها میتوانند برای ما الهام بخش باشند تا جسور و خلاق باشیم، به همین دلیل است که میخواهیم آنها را پرورش دهیم. اما ممکن است باعث شوند که از موقعیت فعلیمان راضی نباشیم. بنابراین، اکنون اولویت شما این است که تمایلتان به تغییرِ مثبت را هدایت کرده و از چشمانداز جدید و بزرگتر خود برای تغییر جایگاهی که در حال حاضر در آن قرار دارید استفاده کنید. این میتواند سکوی پرتابی برای آیندهی بهتری باشد که برای خود در نظر گرفتهاید.
بعد از تمامی تحقیقات و تفکر، حالا باید خیلی بهتر بدانید از شغلتان چه میخواهید و چه چیزی برای ارائه دارید. بنابراین ابتکار عمل را به دست گرفته و با استفاده از یافتن مهارت در شغلتان وظیفهای که در حال حاضر بر عهده دارید را بهگونهای تغییر دهید که راضیتان کند.
به خاطر داشته باشید که هدف رسیدن به یک راه حل بُردبُرد برای خود، تیم و شرکتتان است، و نه شکافی خودخواهانه که در نهایت باعث نابودی کسبوکار شود. پس مراقب باشید که مسئولیتهای اصلیتان را فراموش نکنید و همیشه مراقب تاثیرات گستردهتری که تغییرات شما بر روی همکارانتان دارند باشید، اما در عین حال کنشگرا و جسور باشید. در آخر، اینکه به چه شکل با وظایفتان برخورد کنید، به اندازهی کارهایی که انجام میدهید بر روی سطح رضایت شغلی شما تاثیر دارد.
همینطور که شغلتان برایتان جالبتر میشود و انرژی بیشتری برای پیشرفت خود و وظایف شغلیتان میگذارید، ممکن است به سادگی تعادل در زندگی را فراموش کنید. اما در چنین مواقع پُر چالشی، رابطهها، رژیم غذایی، خواب و داشتن سرگرمی مناسب از همیشه اهمیت بیشتری پیدا میکنند. آنها باعث میشوند همانطور که به سمت هدفتان پیش میروید، سالمتر و خوشحالتر شده و بهرهوری بالاتری داشته باشید.
شما حالا واقعا دارید به سمت جلو حرکت میکنید، اما این مهم است که دیگران نیز دستاوردهای شما را بشناسند. اگر این اتفاق نیفتد، احتمالا زمانی که نوبت به ترفیع و پاداش میرسد، عقب میمانید. مراقب باشید تا از استراتژیهای مناسب و حرفهای برای مورد توجه بودن و دیده شدن استفاده کنید. سپس، همینطور که جایگاه و ارزش شما برای شرکت بالاتر میرود و بیشتر در معرض توجه قرار میگیرید، زمان آن فرا میرسد تا دربارهی افزایش حقوقو دیگر مزایا نیز صحبت کنید.
برای اینکه موفقیتتان ادامه پیدا کند، باید همواره در «بازی نفر اول» باشید. باید زمان بگذارید و تلاش کنید تا در زمینهی کاریتان تبدیل به دانای کل شوید (فردی که همه برای کمک یا اطلاعات به او مراجعه میکنند)، اما در عین حال باید حواستان به اتفاقهایی که در خارج از قلمروتان میافتد نیز باشد. به طور اخص اینکه بدانید مهارتهای نوظهوری که برای آیندهی شغلیتان مفید هستند کدامند؟
گوش به زنگ فرصتهای پیشرفت باشید، مثلا ممکن است به خاطر اینکه موقعیتتان را تقویت کردهاید خبرهایی راجع به مشاغل جدید در سازمان بشنوید. اما تصور نکنید که قرار است یکی از این مشاغل به دست شما بیفتد. صبور باشید و با تلاش و کوشش به تحقیقات ادامه دهید و با کارِ سخت انگیزهتان را بالا نگه دارید. باید خودتان را برای یک بازی طولانی مدت آماده کنید.
وقتی به هدف برسید، چه میکنید؟
چگونه میفهمید که دیگر کافی است؟ چه زمانی به هدف رسیدهاید؟ ممکن است متوجه شوید هدفی که در ابتدا به نظرتان خیلی دور میآمد، حالا در دسترستان قرار گرفته است. پس عجله کنید و هدف دیگری برای خود تعیین کنید! هرگز اجازه ندهید دوباره بی هدف و سرگردان شوید.
این بدین معنی نیست که همیشه باید مشتاق یک جایگاه بالاتر، جسورانهتر یا پر درآمد تر باشید. ممکن است دیدگاهتان به مرور زمان تغییر کند و هدف بعدیتان جایگاهی با مسئولیت بیشتر و یا تاثیرگذاری وسیعتر به جامعه مربوط شود، تا بدینگونه بتوانید از دیگر جنبههای زندگی که برایتان مهم هست، نیز لذت ببرید. اساسیترین هدف این است که نباید مثل «علی» در آن قطار، سردرگم و ناراحت از اینکه ممکن است چه اتفاقی بیفتد گیر کنید. پس کنترل را به دست بگیرید!
منبع : thefabricator
شاید شما هم لحظات پر از فشار و استرسِ درگیری با رئیس، همکار یا ارباب رجوع را تجربه کرده باشید. لحظاتی که انگار ارتباط میان مغز و زبان، آنقدرها که باید خوب برقرار نمیشود و جملات و کلماتی که باید درست به هدف بزنند، از دهان خارج نمیشوند. سایان بیلوک (Sian Beilock)، رئیس کالج برنارد و نویسندهی کتاب «خفگی»، علت عدم حضور ذهن درهنگام بحث کردن را نگرانی و فشار شدیدی میداند که به مغز وارد میشود. اما نحوه برخورد درست در محیط کار در شرایط دشوار چگونه باید باشد و موفقیت در محیط کار چگونه بدست میآید؟ از آنجا که موقعیتهای سخت در محیط کار برای همه ما پیش آمده، شما میتوانید با به خاطر سپردن چند عبارت کلیدی، اوضاع را در موقعیتهای دشوار محیط کار به بهترین شکل مدیریتکنید. در این مقاله به بررسی 7 موقعیت دشوار در محیط کار و نحوه مدیریت آنها خواهیم پرداخت.
خانم «الف» مدیر ارشد عملیات در یک شرکت خدماتی با زمینهی کاری برگزاری تشریفات است. «الف» از توانایی خوبی در تفکر استراتژیک برخوردار است. ایدهی هوشمندانهی او از سوی مدیران ارشد رد میشود و مورد استقبال قرار نمیگیرد. اما کمی بعد، آقای «ب» که مدیر بخش IT است، ایدهی خانم «الف» را به زبانی دیگر و با ادبیات خودش مطرح میکند. این بار، همه از ایده استقبال میکنند و همه چیز به نام آقای «ب» تمام میشود.
پیش آمدن چنین موقعیتهایی در محیط کار بعید نیست؛ یعنی ایدهی شما کاملا رد میشود و چند روز یا حتی چند دقیقه بعد، پس از طرح ایده از سوی شما، یکی دیگر از همکاران یا مدیران، ایده را با زبان خود مطرح میکند و اتفاقا مورد قبول هم واقع میشود.
در این موقعیت، چه باید گفت؟ پاسخ چیست؟
پاسخ: «خیلی ممنون که ایدهی من را به سمع و نظر دیگران رساندید.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
اگر عبارت پیشنهادی بالا را با خونسردی بگویید، اثرگذاری زیادی خواهد داشت؛ زیرا:
با این شیوه اعتراض خود را در لفافه و بدون بیاحترامی مطرح میکنید.
چنین برخوردی به شما اجازه میدهد تا ایدهی خود را مجددا و بدون بیاحترامی و توهین مطرح کنید.
ابراز چنین واکنشی از سوی شما بهویژه هنگامی که مخاطبتان یک مدیر است، شما را در موضع قدرت قرار میدهد.
اگر درمقابل حضار از این جملهی کاربردی استفاده کنید، احتمال اینکه دوباره ایده را به نام خود دربیاورید بیشتر میشود، زیرا میتوانید پیشنهادات یا شفافسازیهایی داشته باشید که ایده را تأثیرگذارتر میکند.
در مثالی که عنوان شد، خانم «الف» میتواند بگوید:
آقای «ب»، ممنون بابت اینکه ایدهی من را دوباره مطرح کردید. پیشنهادات دیگری هم وجود دارد که میتوانم به ایده اولیه اضافه کنم. در جلسات بعدی حتما به آنها اشاره خواهم کرد و میتوانیم دربارهی پیشنهادات تکمیلی، وارد جزئیات بیشتری شویم.
با چنین رفتاری، همهی توجهها دوباره به خانم «الف» معطوف میشود و همه بهعنوان مغز متفکر این ایده به او نگاه خواهند کرد.
حتما بخوانید: چگونه صحبت کنیم که دیگران به ما اعتماد کنند؟
خانم «ج» پزشک است. او در بیمارستانی مشغول به فعالیت است. چهارشنبهها ساعت 4 بعدازظهر، جلسهای در بیمارستان برگزار میشود. خانم «ج» هم در جلسه شرکت میکند. اگر این خانم، ساعت 5 به منزل بازگردد، بهراحتی میتواند امور مربوط به فرزندانش را مدیریت و پرستار بچههایش را نیز مرخص کند. اما این بار یکی از مدیران از خانم «ج» میخواهد که کمی بیشتر صبر کند تا جلسه به پایان برسد. در این وضعیت، خانم دکتر دچار چالش میشود. زیرا از یک سو باید خودش را به بچهها برساند و پرستار را مرخص کند (چون پرستار بچهها هم خودش فرزندانی دارد که در مهد کودک هستند و با پایان زمان کاری مهد، باید به سراغ آنها برود) و از سوی دیگر اگر جلسه را ترک کند در نظر سایر همکاران، اخلاق کاری او زیر سؤال میرود.
بعضی از موقعیتها بسیار حساس هستند. مثلا گاهی لازم است تا به سراغ والدین پیر خود بروید و از آنها مراقبت کنید. گاهی پای فرزندان درمیان است و باید به سراغشان بروید یا دوستی را برای رفتن نزد پزشک همراهی کنید و غیره. این موقعیتها، بهویژه زمانی که افراد به کمک عاطفی شما نیاز دارند، موقعیتهای حساسی هستند که حتما باید به آنها رسیدگی شود. اما واقعیت این است که اگر بخواهید برای انجام این کارها، محل کار خود را ترک کنید، هر چقدر هم که محیط کارتان صمیمانه باشد، باز هم مشکلات و دلخوریهایی پیش خواهد آمد.
در این موقعیت چه باید گفت؟
در چنین موقعیتی باید از این عبارت کمک گرفت: «خیلی ببخشید… من کار خیلی واجبی دارم که باید به آن رسیدگی کنم.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
اگر به رئیس یا همکارتان بگویید که اضطراری در کار است و حتما باید بروید، موقعیت بهخوبی مدیریت خواهد شد. این عبارت کاربردی است، زیرا:
تلویحا و محترمانه به لزوم رسیدگی به موقعیتی اضطراری اشاره کردهاید؛ موقعیتی که دربارهاش توضیح ندادهاید اما مشخص است که موقعیتی مهم است.
توضیح ندادن دربارهی کار اضطراریتان باعث میشود مرزهایی برای خود تعیین کنید که تجاوز همکاران و رئیس به آن، بهمنزلهی مزاحمت خواهد بود.
لزوم توضیح دادن دربارهی وضعیت و موقعیتتان ازمیان برداشته میشود.
در مثالی که مطرح شد، خانم «ج» باید چنین برخوردی داشته باشد:
خانم «ج» باید وسایل خود را جمع کند و ضمن عذرخواهی اعلام کند که کار واجب دیگری دارد که حتما باید به آن بپردازد. اگر یکی از همکاران در این میان، کنجکاوی به خرج داد و مثلا گفت: «خیلی هم عالی… خیر باشه…برنامهای مهمانی چیزی در کاره؟»، خانم «ج» باید در پاسخ بگوید که خیر، برنامهای مهم و از پیشتعیینشده دارم که حتما باید به آن رسیدگی کنم. درواقع با این کار، مانع از ادامهی کنجکاوی همکارش خواهد شد.
آقایان «پ» و «د»، با کمک هم وبسایتی را راهاندازی کردهاند که کار تولید محتوا آن با «پ» و کار طراحی و راهاندازی وبسایت هم برعهدهی «د» است. «پ» میداند که کار «د» به زمان بیشتری نیاز دارد و درنتیجه برای همراهی با او و تقدیر از زحماتش، گاهی با انجام کارهایی سعی میکند تا احترام و تشکر خود را ابراز کند. مثلا برای «د»، ناهار میبرد، با انجام ماساژ سعی میکند به التیام درد مزمن کمر همکارش کمک کند یا با هدیههایی او را غافلگیر نماید. اما یک روز، آقای «د» به دوست و همکارش میگوید که قصد تغییر روند کار و حرفه را دارد. در این موقعیت، آقای «پ» سکوت میکند اما «د» که احساس میکند نادیده گرفته شده است، تکرار میکند: «دربارهی تصمیمم هیچ نظری نداری؟»، «پ» با بیادبی میگوید: «دربارهی چی نظری ندارم؟ چی میگی؟» در این حالت است که آقای «د» بهخاطر بیتوجهی و بیملاحظگی دوستش، رنجیدهخاطر میشود. با وجود تمام محبتهایی که آقای «پ» در رابطهی همکاری و دوستیشان به خرج میدهد اما آقای «د» گاهی اوقات حس میکند که همکارش آنطور که باید و شاید به حرفهایش توجه نمیکند. «پ» هم تمام کارها و محبتهایی که تا کنون کرده است را زیر سؤال میبرد و میگوید: «حیف آن همه کاری که تاکنون برایت کردهام.»
در این موقعیتها، همکار یا دوست ارزشمندی که همیشه به شما خوبی کرده است، رابطهتان را تخریب میکند و باعث ایجاد ناامیدی، ترس و گناه در شما میشود. شاید واکنش چنین دوست و همکاری قابلدرک باشد اما برخورد گستاخانهاش با شما توجیهپذیر نیست.
در این موقعیت چه باید گفت؟
در این موقعیت، آقای «د» باید از این عبارت استفاده کند: «گلایهی من از کارهایی که برایم کردهای نیست و قدردان محبتهای تو هستم. اما از نوع برخورد فعلی تو دلگیر شدهام.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
اگر عبارت پیشنهادی بدون هیچگونه التهاب احساسی گفته شود، اثرات خوبی ایجاد میکند و از شدت آزردگی میکاهد. زیرا:
مشخص میکند که علت دلخوری دقیقا در کجای رابطه شکل گرفته است و از اختلاط موضوعات مختلف موجود در رابطه و همکاری جلوگیری میکند. یعنی مستقیما به مشکل و دلخوری پیشآمده اشاره میکند و اینگونه مانع ایجاد جنجال و ابهام در رابطه میشود.
خیلی واضح و سریع مشخص میکند که دلخوری آقای «د» بابت چه موضوعی است و از رابطهای علت و معلولی برای بیان دلخوری استفاده میکند. بهعبارت دقیقتر، آقای «د» ناراحتی خود را معلول از برخورد و واکنش تند همکارش در آن لحظه عنوان میکند.
این عبارت و چنین واکنشی از سوی آقای «د» باعث ایجاد فرصتی برای حل موضوع بهشکلی دوسویه و با همکاری هر دو دوست میشود.
در مثال مطرحشده، آقای «د» باید نفسی عمیق بکشد و بگوید: «من قدردان زحمات تو در کار و دوستیمان هستم اما از برخورد فعلی تو دلگیر شدهام.» درواقع مشکل خیلی شفاف مشخص میشود. یعنی «د» با نشان دادن قدردانی نسبت به زحمات و محبتهای سابق دوستش از او میخواهد تا دربارهی تصمیم جدیدش اظهارنظر کند و با او همراه باشد. این نوع برخورد باعث میشود تا «پ» متوجه ناراحتی همکارش بشود و زمانی که «د» برای صحبت ومشورت نزد او میآید، ملاحظه و توجه بیشتری به خرج بدهد.
حتما بخوانید: طریقه برنامه ریزی روزانه ایده آل به چه صورت می باشد؟
آقای «ه» به خانم «ن» پیامی میدهد و پیشنهاد خود را دربارهی اصلاح و بهبود وضعیت بخش خدمات مشتریان با او درمیان میگذارد. شرکت از خانم «ن» درخواست کرده است تا با آقای «ه» بیشتر همکاری کند. اما بهنظر خانم «ن»، همکار مورد نظر چندان قابلاعتماد نیست.
«نه» گفتن در محیط کار کمی دشوار است. بهویژه، زمانی که میخواهید خود را فردی سختکوش و همراه با تیم کاری نشان بدهید. در بیشتر مواقع، موافقت کردن در محیط کار باعث میشود که راحتتر باشید. حتی اگر این موافقت علیرغم میل باطنیتان باشد، با کمک آن میتوانید دیگران را از خودتان راضی نگه دارید و از دردسرها دوری کنید.
در این موقعیت چه باید گفت؟
برای اینکه خانم «ن» راحتتر موقعیت را مدیریت کند، این جمله مفید واقع میشود: «پیشنهادتان میتواند شروع خوبی باشد.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
استفاده از لحنی توأم با انعطافپذیری و اشتیاق به شما فرصتی میدهد تا از همکاری با فردی که دوست ندارید اجتناب کنید؛ پس ضمن اینکه برخورد بد و ناراحتکنندهای نخواهید داشت، شهرت و اعتبارتان را نیز حفظ خواهید کرد:
برای شروع میتوانید، پیشنهاد مطرحشده را تغییر بدهید و اصلاح کنید. از آنجا که بهطور قطع آن را نپذیرفتهاید، بنابراین جای اظهار نظر برای خودتان باقی گذاشتهاید.
شما با این کار همکارتان را آزرده نمیکنید، زیرا جواب شما مانند «نه» تند و گستاخانه نیست و از آنجا که برنامهای قطعی نچیدهاید، تعهدی هم برای شما ایجاد نمیشود.
این پاسخ به شما کمک میکند تا درخواست و پیشنهاد همکارتان را به روش خودتان تغییر بدهید و آن را در مسیری پیش ببرید که تمایل دارید. یعنی لزوما کار و پیشنهادی را که دوست ندارید، انجام نخواهید داد.
شما با این جمله، همکارتان را طرد نمیکنید، بلکه فضایی برای مذاکره و ابتکارعمل بیشتر در همکاری فراهم میسازید.
در این مثال، خانم «ن» میتواند چنین پاسخی به آقای «ه» بدهد:
«ممنون از پیشنهاد شما. پیشنهادتان میتواند شروع خوبی باشد. من و تیمم حتما روی جمعآوری اطلاعات کار میکنیم و بعد دربارهی روشهای دیگر با هم صحبت خواهیم کرد.»
حتما بخوانید: علائم و علت افتادگی مثانه چیست؟ و روشهای درمان
خانم «ش» و خانم «م» با هم در کارخانه شکلاتسازی همکار هستند. «ش» مسئول خرید و «م» مدیر شرکت است. این دو با هم رابطهی بسیار خوبی دارند. اما متأسفانه سایر همکاران از «م» خواستهاند تا به «ش» درمورد بوی بد دهانش تذکر بدهد. زیرا وضعیت بوی بد دهان او برای همهی کارکنان غیرقابل تحمل و ناراحتکننده است.
در چنین موقعیتهایی هرچقدر هم که در ابراز نقد و تذکر، حسن نیت به خرج بدهید، باز هم طرف مقابل به لاک دفاعی فرو میرود و وضعیتی ایجاد میکند که احساس کنید شاید اصلاح مشکل ارزش تخریب رابطه و موقعیت ایجادشده را نداشته باشد.
در این موقعیت چه باید گفت؟
در این موقعیتهای دشوار میتوانید از تکنیک همدردی استفاده کنید. مثلا بگویید: «میخوام چیزی رو بهت بگم که قبلا به خودم و دربارهی خودم بهم گفتن.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
اگر آرام و صمیمی وارد مکالمه با دوستتان بشوید و با لحنی دوستانه دربارهی مشکلی که دارد با او حرف بزنید، قطعا از دشواری این لحظات کاسته خواهد شد و اوضاع سریعتر سر و سامان پیدا خواهد کرد. زیرا:
این جمله به طرف مقابل فرصت میدهد تا خود را برای شنیدن موضوعی آماده کند که کمی ناخوشانید است.
با شریک کردن خود در چنین تجربهای، امکان تذکر دادن سادهتر میشود و فرد متوجه اهمیت پذیرش انتقادات خواهد شد.
با بیان اینکه خود شما هم قبلا چنین تذکری گرفتهاید، با طرف مقابل در یک تیم قرار میگیرید و همدرد میشوید.
با استفاده از این جمله، موقعیت را از حالت بیاحترامی به حالت نگرانی و همراهی درمیآورید.
در این مثال، خانم «م» باید به دوست خود بگوید:
«ش» تا حالا متوجه شدی که وقتی با تو صحبت میکنم، کمی عقب میایستم؟ فکر میکنم علت این هست که تو هم مشکلی مشابه مشکل من در گذشته داری. من نفسم بوی نامطبوعی میداد و وقتی اطرافیان این نکته را مطرح کردند، متوجه شدم که باید اوضاع را پیگیری کنم. حالا برای سلامتی تو هم نگرانم. شاید مشکلت از کمآبی بدن باشد. در هر حال بهتر است آن را پیگیری کنی.
در پایان هم، خانم «م» بستهای قرص نعنا به دوستش میدهد و با اینکه «ش» کمی شرمنده شده است، موضوع با آرامش و بهخوبی حل خواهد شد.
موقعیت ششم
زمانی که مجبور هستید به تصمیمی که به نظرتان اشتباه است، اعتراض کنید
خانم «ف» یکی از شرکا و مدیر بخش مهم تحقیقاتی در شرکتی دارویی است. تیم کاری او تقریبا تنها تیم تحقیقاتی شرکت است که اعضای آن چینی وزن هستند. براساس تغییراتی که در طراحی شرکت صورت گرفته است، بنا شده است تا برخی از تیمها به زیرزمین که وضعیت چندان خوبی ندارد، منتقل شوند. خانم «ف» در جریان این موضوع نیست و هیچکس دربارهی این تصمیم با او صحبتی نکرده است و بدون هیچ اطلاع قبلی از او و تیمش خواسته میشود که نقل مکان کنند.
گاهی اوقات، وقتی از چیزی ناراحت میشویم، بررسی کردن موضوع و اندیشیدن درمورد آن کمی سخت و نگرانکننده میشود و هرچه موضوع را بیشتر تحلیل کنید و وارد جزئیات آن شوید، وضع پیچیدهتر خواهد شد.
در این موقعیت چه باید گفت؟
در این موقعیت میتوان گفت: «من ترجیح میدهم که مکان فعلی را ترک نکنم.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
چنین جملهای باعث میشود که ضمن حفظ شفافیت و صراحت در کلام، نقطهنظر خود را دربارهی تصمیم اخذشده اعلام کنید. زیرا:
بهوضوح خواستهی خود را مطرح میکنید و نشان میدهید که خواستهی شما چیست.
با این جمله بهجای اینکه لحنی شبیه امر و نهی داشته باشید، عبارتی بهشکل پیشنهاد مطرح میکنید.
میزان حساسیت و اهمیت موضوع را برای خود به طرف مقابل نشان میدهید.
به دیگران ثابت میکنید که پیگیری این موضوع تا رسیدن به نتیجه برایتان مهم است.
در این مثال خانم «ف» میتواند به مدیریت مراجعه کند و به او بگوید از آنجا که نقل مکان بدون اطلاع قبلی و هماهنگی صورت گرفته است، لازم دیده است تا نقطهنظرات خود را در این رابطه مطرح کند. او میتواند از این جمله بهره ببرد: «علت انتقال تیم ما به زیرزمین برای من کاملا مشخص نیست. من میخواهم که تیممان در مکان سابق خود بماند. درواقع ترجیح میدهم که همینجا بمانیم.» با این صحبتها، مدیریت قطعا به موضوع رسیدگی خواهد کرد.
موقعیت هفتم
همکار زن و مرد در محیط کار
زمانی که باید موضوع مهمی را با جدیت پیگیری کنید
حتما بخوانید: خواص سیر برای مو چیست؟ و طرز تهیه ماسک سیر برای تقویت مو چگونه است؟
خانم «ک»، مهندس شرکتی معروف است. او برای شرکت در یک مراسم کاری، راهی شهر دیگری شده است. او بعد از اتمام مراسم به هتل بازمیگردد تا با مدیرش دیدار کند. مدیر در این دیدار به او میگوید که علت این سفر، ابراز علاقه به خانم «ک» و گذراندن وقت با او بوده است. «ک» این موضوع را به بخش منابع انسانی منتقل میکند. کارمند بخش منابع انسانی به «ک» میگوید که مدیرش یکی از مهرههای اصلی شرکت است و شاید او دچار سوءتفاهم یا سوءبرداشت شده است.
وقتی پای مسائل عاطفی یا جنسی در محیط کار به میان میآید، مدیریت اوضاع در بخش منابع انسانی کمی دشوار میشود. اگر به چنین موضوعاتی اعتراض شود، آن هم در ارتباط با افراد کلیدی و مهم سازمان، امکان دارد که فرصتهای پیشرفت و ارتقای شغلی از فرد معترض گرفته یا با او برخورد نامناسبی شود.
در این موقعیت چه باید گفت؟
خانم «ک» میتواند از این عبارت کمک بگیرد: «عدم پیگیری صحیح شما به من انگیزه بیشتری برای پیگیری میدهد.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
این جملهی قاطع با لحنی خونسرد به مدیر و فرد خاطی نشان میدهد که شما با او همراهی نمیکنید و این موضوع را پیگیری خواهید کرد. اثرگذاری این جمله به دلایل زیر است:
شما نشان میدهید که خواهان پیگیری موضوع هستید و تا رسیدگی به آن از سوی مراجع مختلف، کوتاه نمیآیید.
رویکرد و نظرتان دربارهی اتفاقی که افتاده است، کاملا مشخص میشود.
نشان میدهید که خواهان برخورد با فرد خاطی (رئیس یا هر شخص دیگر) هستید و معتقدید که او باید منتظر عواقب کار ناشایست خود باشد. ضمن اینکه عواقب این پیگیری نباید متوجه موقعیت شغلی شما شود و آزارتان بدهد.
شما را در مسیر پیگیری رسیدگی به اعتراضتان قویتر میکند و هیچ نقطه ضعفی برایتان ایجاد نخواهد کرد.
در این مثال هم، خانم «ک» نباید تحت تأثیر حرف منابع انسانی قرار بگیرد و بهخاطر نفوذی که رئیس در شرکت دارد، از شکایت و اعتراض خود منصرف شود. «ک» باید به بخش منابع انسانی مراجعه کند و قاطعانه از آنها بخواهد که به شکایتش رسیدگی کنند. او باید به کارمند منابع انسانی چنین جملهای بگوید: «این رفتار شما به من انگیزهی پیگیری بیشتر میدهد.» بخش منابع انسانی بهخاطر نفوذ رئیس تمایل زیادی به پیگیری این داستان ندارد و معتقد است که چنین اختلافی به ضرر «ک» تمام میشود. در این موقعیت، «ک» نباید کوتاه بیاید و باید موضوع را از مجاری دیگر پیگیری کند.
منبع : hbr
دانلود PDF مقاله : چگونه در محیط کار با شرایط نامناسب روبرو بشویم بر آن غلبه کنیم؟
آیا از نوشتن لذت میبرید؟ آیا استعداد ذاتی برای نوشتن دارید؟ همهی همکاران از نوشتههای دقیق و زیبای شما تعریف میکنند؟ تبریک میگوییم! به این خاطر که اگر شما در ادارهای کار میکنید یا کسب و کار خودتان را دارید، احتمالا یک چهارم از زمان خود را صرف یک کار میکنید: «مهارت نوشتن»
در این مقاله تصمیم داریم که نکاتی برای تقویت مهارت نوشتن را به شما بگوییم که بتوانید بهتر بنویسید.
نوشتن گزارشها، راهنمای شخصیِ کار، پستهای وبلاگ، متنهای فیسبوک، توئیتها، پیامکها، و خاطرات روزانه بیشتر از یکچهارم روزتان را به خود اختصاص میدهد.
در دورهای زندگی میکنیم که مهارت نوشتن همه چیز است. بیشتر ماها حداقل در سال 40 هزار کلمه مینویسیم. برای همین هم بهتر است یاد بگیریم به بهترین شکل ممکن بنویسیم. بهتر است نویسندهای باشیم که کلمات او بهترین تأثیر را میگذارند.
قبل از اینکه بنشینید و چیزی بنویسید، از خودتان بپرسید چرا دارم مینویسم؟ از نوشتهی خود چه نتیجهای میخواهید بگیرید؟
مینویسید که زندگی کسی را بهتر کنید؟ گروه خود را تشویق کنید که بعد از یک شکست مفتضحانه تلاش خود را از سر بگیرند؟ کارکنان خود را مجاب کنید زمان جلسهی جدید را قبول کنند؟
بهترین نوشتهها همیشه هدفی کاملا واضح دارند. اول هدف خود را انتخاب کنید و بعد کار را ادامه دهید.
در دنیای تجارت مختصر نوشتن طلاست. اگر سر اصل مطلب رفتن برای شما سخت است، به فرد یا افرادی فکر کنید که برای آنها مینویسید. سعی کنید این جملهها را برای خود کامل کنید:
دلیل نوشتن من…. است.
میخواهم بدانید…..
میخواهم …. را انجام دهید.
در این صورت انگار یک نقشهی راه برای خود بهوجود آوردهاید. اول این نکتهها را روشن کنید. در طول کار به آنها بازگردید تا در مسیر اصلی باقی بمانید.
حتما بخوانید: نشانه افسردگی در نوجوانان چیست و چگونه درمان می شود؟
آلبرت اینشتین میگوید: «اگر مطلبی را متوجه شده باشید، باید بتوانید آن را برای یک کودک 6 ساله توضیح بدهید».
فرض کنید مخاطبان شما همه کودک هستند؛ کودکانی بیصبر که بهآسانی حواسشان پرت میشود و اصلا حوصلهی کلمات سخت را ندارند. میتوانید در دنیای واقعی با کودکان صحبت کنید. مثلا میتوانید به کودکی نوپا شغل خود را توضیح دهید. خیلی سریع خواهید دید که صحبت کردن شما جذاب و واضح است یا نه.
تا حالا شده وقتی مضطرب هستید، خودتان را «مجبور» کنید که متن زیبایی بنویسید؟ دیدهاید که تقریبا هیچوقت موفق نمیشوید. تحقیقات نشان میدهند که وقتی آرام و خوشحال هستید، راحتتر میتوانید از خلاقیت خود استفاده کنید. مثلا میتوانید دوش بگیرید. وقتی بدن شما سرشار از دوپامین میشود، لحظات الهام بخش خود را تجربه میکنید. مثلا: «بهبه! بهترین عنوان را برای سخنرانیام پیدا کردم!»
خب سر کار که نمیتوانید دوش بگیرید؛ اشکالی ندارد. قبل از اینکه مشغول نوشتن شوید، میتوانید از راههای دیگری به خودتان آرامش ببخشید. مثلا میتوانید موسیقی انرژیبخش گوش کنید. یک شمع معطر روشن کنید. روی توپ ورزشی بالا و پایین بپرید. هرکاری میتوانید انجام دهید تا آرامش بگیرید.
در بیشتر موارد هرچه بیشتر وقت برای نوشتن داشته باشید، کارتان خرابتر میشود. وقتی هدف خاصی از نوشتن دارید و خوشحال و آرام هستید، اولین نسخه از همه بهتر است. لازم نیست دوباره و دوباره آن را ویرایش کنید.
مثلا میخواهید به ایمیلهای خود برسید؟ به خودتان محدودیت زمانی بدهید. مثلا دو دقیقه برای هر ایمیل. اگر محدودیت زمانی نداشته باشید ممکن است دچار فلج تحلیلی شوید. (فلج تحلیلی یعنی زمان زیادی در مورد چیزی فکر میکنید و دیگر نمیتوانید در مورد آن تصمیم بگیرید.)
میتوانید فهرستی از آهنگها را برای خودتان انتخاب کنید که هر کدام فقط 2 دقیقه هستند. بهاینصورت، همراه با آهنگها کار خود را انجام میدهید. وقتی آهنگی تمام شد، ایمیل را بفرستید و به سراغ بعدی بروید.
6. مهارت نوشتن-از یک الگو پیروی کنید
گاهی اوقات با متنی خیلی خاص و ویژه روبهرو هستید که باید حتما در آن احساس درست را منعکس کنید. دراینمواقع میتوانید از یکی از الگوهای شخصی خود پیروی کنید.
«میستر راجرز در این شرایط چه مینوشت؟»، «دالایی لاما چه میگفت؟»، «ریچارد برنسون در این ایمیل گروهی چه مینوشت؟»
7. مهارت نوشتن-پایان قوی داشته باشید
حتما بخوانید: بهترین و برگزیده ترین روش های یادگیری کدام است؟
در دریای بیپایانی از مکالمات الکترونیک غرق شدهاید؟ سؤال پشت سؤال به سمت شما روانه شده؟ هرگز نمیتوانید به تصمیم نهایی برسید؟
بهجای اینکه ایمیل خود را با سؤال بهپایان ببرید، یک موضع مشخص داشته باشید.
مثلا بنویسید «به نظر من، این روش بهترین روش است. اگر موافقید بنویسید «بله» تا کار را شروع کنیم».
ننویسید: «شما چه فکر میکنید؟ میخواهم نظر همه را بشنوم».
8. مهارت نوشتن-از عبارتهای جادویی استفاده کنید
کاری که میخواهم انجام دهید.
خیلی خوشحالم که قرار است شما سخنرانی افتتاحیهی کنفرانس را ارائه دهید.
کاری که میخواهم انجام دهید این است که عنوان سخنرانی، یک قطعه عکس و شرححال خود را به من بگویید.
این عبارتها به خوانندهی شما بهروشنی اعلام میکند که باید چه کاری انجام دهند. اگر لازم بود میتوانید بعدا اطلاعات بیشتری به متن خود اضافه کنید: «این مطالب را برای بعدا به خاطر داشته باشید».
9. متن خود را بلند بخوانید-مهارت نوشتن
هر وقت توانستید متن خود را بلند بخوانید.
متن شما طبیعی به نظر میرسد؟ بهنظر نمیرسد که رباتها آن را نوشتهاند؟ جملات شما آنقدر بلند هستند که نمیتوانید تمامش را یک نفس بخوانید؟ غلط املایی یا کلمات اضافه پیدا کردید؟ اگر بله، آنها را درست کنید و دوباره بخوانید.
گاهی اوقات امکان بلند خواندن وجود ندارد. مثلا نمیخواهید مزاحم کار همکاران شوید. دراینصورت، وقتی کلمهای را بهآرامی میخوانید یک بار انگشت خود را روی میز بزنید. کار عجیبی است. ولی این کار بهخوبی بلند خواندن عمل میکند.
10. مهارت نوشتن-همه را خوشحال کنید
دیوید واگنر (David Wagner) مدیرعامل باشگاه و استخر جووت معمولا از خوشحالکردن دیگران سخن میگوید. او فقط از طریق توجه به مراحل کار عمل نمیکند. او میخواهد منبع انرژی مثبت باشد و همه را تشویق کند. او میخواهد همه را خوشحال کند.
وقتی چیزی مینویسید، مثلا ایمیل یا پیغام یا توئیت، این فرصت را دارید که کسی را خوشحال کنید. اکثر اوقات فقط باید چند کلمهی خوشایند بگویید، با خوش فکری از کسی تعریف کنید، یا یادآوری باملاحظه برای آنها بفرستید. کاری کنید مخاطب شما به خود بگوید: «چه حرف خوبی، واقعا مرا خوشحال کرد».
هرچه مینویسید و هر کاری که برای موفقیت میکنید، سعی کنید دیگران را خوشحال کنید.
چه نوشتار شما عالی باشد، چه نباشد، اگر نیت خیر داشته باشید موفق میشوید(مهارت نوشتن)
منبع : themuse
دانلود PDF مقاله :مهارت نوشتن چیست و چگونه آن را بهبود ببخشیم؟
حتما بخوانید: چه عادت های خوب داشته باشیم تا به همه چیز برسیم؟
استرس مالی به هزارویک دلیل، از قسط وام و کرایهی خانه گرفته تا شهریهی دانشگاه و خرج جهیزیه، بهوجود میآید. این نوع استرس میتواند تنش خیلی زیادی در روابط بینفردی ایجاد کند، زیرا استرس مالی خواهناخواه روی سایر جنبههای زندگی نیز تأثیر میگذارد. حتما خودتان خوب میدانید که وقتی از لحاظ مالی تحت فشار هستید، بهدرستی نمیتوانید روی مسائل شغلی یا زندگی خانوادگیتان تمرکز کنید. این درحالی است که اگر بتوانید با این استرس مقابله کنید و درعوضِ بههمریختگی ذهنی در پی راهحل باشید، کنترل اوضاع بهمراتب آسانتر خواهد شد. درادامه با ما همراه باشید تا با راهکارهای غلبه بر استرس مالی بیشتر آشنا شوید.
شاید اولش فکر کنید که با برنامه ریزی و بودجهبندی مالی بیشتر دچار استرس مالی خواهید شد، اما واقعیتش این است که برنامهریزی و بودجهبندی مالی به مدیریت بهتر منابع مالی موجود و رفع نگرانیهای مالی کمک میکند. به بیان دیگر، اگر منابع مالی موجود را بودجهبندی کنید، راحتتر میتوانید درمورد مخارجتان تصمیم گیری کنید. بودجهبندی درواقع نوعی راهنمای مخارج زندگی است و به تحقق اهداف مالی سهولت میبخشد. برنامهریزی و بودجهبندی، ازجمله راهکارهای پس انداز پول هستند و به شما کمک میکنند بدهیهای عقبافتادهتان را هم بپردازید.
برنامهریزی بودجه در ماههای اول کار بسیار سخت و وقتگیری است. اما وقتی دستتان راه بیفتد، نه تنها سرعتعملتان بیشتر میشود، بلکه کمتر نگران مسائل مالی خواهید بود، چراکه با مدیریت بهینهی منابع مالی موجود حتی میتوانید وضعیت مالی خود را از اینرو به آنرو کنید. برای شروع بهتر است ماه اول را فقط به برنامهریزی و بودجهبندی مخارج اختصاص بدهید و در ماههای بعد سعی کنید تا با کاهش مخارج غیرضروری و افزایش بودجهی مربوطبه مخارج واجبتر به تعادل مطلوبتری در دخل و خرجتان برسید.
چقدر خوب است که یک حساب پسانداز داشته باشید تا بتوانید درصورت بروز نیازهای مالی غیرمترقبه از این حساب برداشت کنید. مثلا اگر در یکی از روزهای پایانی ماه، یعنی درست وقتی حقوق ماه قبلتان ته کشیده است، ماشینتان خراب شود، چون خاطرجمع هستید که میتوانید خرج تعمیر ماشین را از پساندازتان برداشت کنید، پس دیگر چندان دچار استرس مالی نخواهید شد. اگر پسانداز روز مبادا داشته باشید و بدانید که درصورت بروز نیازهای مالی غیرمترقبه دست خالی نخواهید ماند، با خیال راحتتری میتوانید بودجهای را که برنامهریزی کردهاید، خرج کنید.
پسانداز، به ویژه اگر تابهحال عادت به این اقدام نداشتهاید، کار مشکلی است. اما اگر بتوانید با برنامهریزی و مدیریت صحیح بودجه به پسانداز ماهیانهتان اضافه کنید، دیگر استرس مالی زیادی نخواهید داشت.
اگر در مدیریت منابع مالی موجود و مسائل مربوطبه مخارج مشکل جدی دارید، چرا از خدمات آموزشی یا مشاورهای در زمینهی مدیریت بودجه کمک نمیگیرید؟ مثلا میتوانید در کلاسهای آموزش مهارتهای پایهای مدیریت منابع مالی و سرمایه گذاری شرکت کنید تا بهتر بتوانید درمورد پولی که در اختیار دارید، تصمیم بگیرید و از لحاظ مالی ترقی کنید. با مراجعه به یک برنامهریز مالی کاربلد حتی میتوانید به یک استراتژی سرمایه گذاری بلندمدت برسید تا خیالتان از بابت دوران بازنشستگیتان نیز راحت باشد.
مهم این است که بدانید مجبور نیستید بهتنهایی با مشکلاتتان مواجه شوید. در بسیاری مواقع، حرفزدن و مشورت کردن با کسانی که خارجازگود هستند، میتواند تا حد زیادی کمکتان کند، زیرا موجب میشود که بتوانید از بیرون به قضیه نگاه کنید. اگر هم شخص معتمدی باشد که مخارج و پیشرفتهای مالیتان را به او گزارش بدهید، خیلی به نفعتان خواهد بود. همین که بدانید یک نفر هست که باید مخارج و پساندازتان را به او گزارش بدهید، کمکتان میکند تا از مخارج اضافه بزنید. این شخص میتواند دوست معتمدتان یا یک مشاور مالی باشد.
حتما بخوانید: چگونه رژیم آب درمانی بگیرییم؟و رژیم آب درمانی چیست؟
معمولا مشکلات مالی از قضایای مربوطبه درآمد، مخارج یا هر دو آب میخورند. اگر میدانید که درآمدتان کافی نیست، ببینید که چگونه میتوانید درآمد بالاتری داشته باشید. شاید با خودتان به این نتیجه برسید که بهتر است تحصیلاتتان را ادامه بدهید تا بتوانید برای جایگاههای شغلی پردرآمدتری درخواست همکاری بفرستید. اگر مشکل مخارج دارید، قطعا باید راهحلی پیدا کنید تا اعتیادتان به ولخرجی را کنار بگذارید. بهترین راهحلش این است که نیازهای آنی و زودگذری را که فقط به خالیشدن جیبتان میانجامند، شناسایی و اولویت بندی کنید و از غیرضرورترینهایشان دست بکشید. درهرصورت، اگر برنامهای داشته باشید که بتوانید بهکمک آن وضعیت مالیتان را به ثبات برسانید، آنوقت از استرس مالی نیز کاسته خواهد شد.
بهطورکلی، تغییر کار آسانی نیست. باید با قدمهای کوچک آغاز کنید و بهتدریج قدم در راه تغییرات بزرگتر بگذارید. اگر یک وقتی در برنامه ریزی و مدیریت بودجه به اشکال برخوردید یا به برخی از اهداف مالیتان نرسیدید، به این معنی نیست که دیگر باید از برنامهریزی و بودجهبندی دست بردارید و به همان بیبرنامگی سابق ادامه بدهید. همهی این درسعبرتها نشان میدهد که مسیری طولانی در پیش دارید و حتی اگر یکجاهایی به بیراهه بزنید، باز هم میتوانید به جادهی اصلی برگردید و اصلاحات لازم را انجام بدهید.
شاید پیش خودتان بگویید که این راهحلش نیست، اما شک نکنید که مقدار زیادی از استرستان با دیدن نیمهی پر لیوان برطرف خواهد شد. مثلا همین که بتوانید قدمبهقدم پیشرفتتان را بهسوی اهداف مالی تعیینشده ببینید، خودش یعنی دیدن نیمهی پر لیوان. به جنبههای مثبت زندگیتان رو کنید تا از فشارهای مالی دچار استرس نشوید. چقدر خوب است که از راهکارهای کمخرج کاهش استرس کمک بگیرید. فواید ورزش را دستکم نگیرید و ورزش کنید. در کل حواستان به خودتان باشد تا بهتر بتوانید روی حل مشکلات تمرکز کنید و به پیشرفت برسید. بدانید که میتوانید وضعیت مالیتان را تغییر بدهید، اما این تغییر زمانی آسانتر میشود که دائما در نگرانی و استرس نباشید!
منبع : thebalance
همهی ما میدانیم که برای آیندهی آسوده به پس انداز نیاز داریم. بعضی از افراد پس انداز برای آینده را نوعی خساست درنظر میگیرند و با این پندار غلط، به دنبال سبک زندگی میروند که باعث شود در اواسط ماه از دیگران پول قرض کنند. اما پس انداز پول و به فکر آتیه بودن نهتنها عادت و اخلاق بدی نیست، بلکه رازورمز بسیاری از ثروتمندان هم هست. ما در این مقاله چند نکته به شما ارائه میکنیم که برای پس انداز هرچه بیشتر برای آیندهی خود و خانوادهتان به شما انگیزه میدهند. پس با ما همراه باشید.
به بیان دیگر، باید به اندازهای در حساب پس انداز خود پول داشته باشید که اگر مجبور شدید بین سه تا شش ماه از جیب بخورید، هزینههایتان را تأمین کند. خانوادههای کمدرآمدی که در حساب اضطراری خود حدود 10 میلیون تومان پول دارند، نسبت به خانوادههای مرفهی که کمتر از این مقدار پسانداز دارند یا اصلا پس انداز ندارند، در وضعیت مالی بهتری بهسر میبرند.
اگر بهدنبال راه آسانی برای تعیین بودجهی خانوار میگردید، بهتر است در اولین روز ماه رسید همهی چیزهایی را که میخرید داشته باشید؛ از رسید رستوران، سوپرمارکت، درمانگاه گرفته تا قبض شارژ ساختمان که مدیر یا سرایدار آپارتمان به شما میدهد. در پایان ماه بهروشنی خواهید دانست که در طی ماه چه مقدار خرج کردهاید.
وقتی کارت اعتباری همراه آدم باشد، ممکن است وسوسه شود و هرچه به چشمش میآید، بخرد. بهتر است مقدار معینی اسکناس داخل کیف پول بگذارید و برای خریدهای خود مرز تعیین کنید. با این روش، وقتی پول داخل کیف تمام شد، میدانید که دیگر راه برگشتی برایش نیست!
فرق است بین پسانداز و پسانداز برای آتیه. پس فقط کارتان این نباشد که کمتر خرج کنید و به خودتان گرسنگی بدهید، بلکه پول را در حساب پس انداز بگذارید تا هنگام بازنشستگی به کارتان بیاید.
پساندازهای خودکار راحتترین و مؤثرترین راه برای پس انداز هستند، چراکه پول را از جلوی چشم شما دور نگه میدارند. منظور از پسانداز خودکار این است که از کارفرمای خود درخواست کنید که از حقوق ماهیانهتان مقداری را کسر کند و آن را به حساب پسانداز یا بازنشستگیتان واریز کند. از مسئول منابع انسانی ادارهی خود بپرسید چطور میتوان این کار را کرد یا میتوانید از بانکی که در آن حساب دارید هم درخواست کنید از مقدار حقوق پرداختیتان کسر و به حساب پساندازتان واریز کند. هرچه پول از جلوی چشمانتان دورتر باشد، کمتر خرجش خواهید کرد.
6. برای پس انداز کوتاهمدت هدفگذاری کنید
هدفتان این باشد که هفتهای پنجاههزار تومان کنار بگذارید. با پسانداز کوتاهمدت خیلی بهتر میتوان به موفقیت مالی دست یافت، تا اینکه عهد ببندید هر ساله مقدار مشخصی پسانداز کنید.
7. هرچه زودتر برای بازنشستگیتان شروع به پس انداز کنید
ممکن است بیستوپنج ساله باشید و به این توصیه بخندید و بگویید چهل سال فرصت دارم. اما اشتباه نکنید! اتفاقا وقت پسانداز برای بازنشستگی از همین دورهی جوانی است. مگر سود سرمایهگذاری و سپرده را فراموش کردهاید؟ اگر از حالا شروع به پسانداز بکنید، با احتساب نرخ سود، در شصت سالگی اگر نگوییم ثروتمند شدهاید، اما از رفاه برخوردار خواهید بود.
8. بیمهی عمر یا تأمین اجتماعی یادتان نرود
این نکته هم برای آتیه خوب است. اگر کارمند دولت نیستید و یا به صورت خوداشتغالی کار میکنید، میتوانید با پرداخت حقبیمه آتیهی خود و خانوادهتان را تضمین کنید.
9. از پولهای باد آورده حداکثر استفاده را کنید
این پولها ممکن است از راه ارث و میراث، یا برندهشدن در قرعه کشی بهدست شما برسند. مقداری از آنها را به زخم زندگی خود و نیازمندان محروم بزنید و بقیهاش را پس انداز کنید.
10. برنامهی پس انداز تهیه کنید
افرادی که برنامهی پسانداز دارند دو برابر بیشتر از افرادی که ندارند، با موفقیت پسانداز میکنند. از کارشناسان مالی در این زمینه کمک بگیرید.
11. قلک فقط برای بچهها نیست
قلک پس انداز - پس انداز پول
پول خردها را داخل قلکی بیندازید و ببینید طی یک سال چه مقدار خواهد شد. حتما تعجب خواهید کرد. آن را هم در حساب پساندازتان واریز کنید.
12. از قاعدهی 24 ساعت استفاده کنید
این قاعده شما را ملزم میکند که از خرید کالاهای گران یا خرید از روی هوا و هوس جلوگیری کنید. حداقل طی یک 24 ساعت، به تمام چیزهای غیرضروری که خریدهاید، فکر کنید. این قاعده هنگام خرید آنلاین بیشتر به کارتان میآید، چراکه میتوانید اقلامی را که چشمتان گرفته، در سبد کالا قرار بدهید تا بعدا آنها را بخرید.
13. برابر با پاداشی که به خودتان میدهید پس انداز هم بکنید
هزینهی خریدها را با مقدار پول پساندازشدهتان تطبیق دهید. برای نمونه اگر طی مسیری در یک روز گرم تابستانی، خودتان را به آبمیوهی خنک مهمان میکنید، همان اندازهی پولی را که صرف خرید آن آبمیوه کردهاید هم پسانداز کنید. آنوقت اگر نتوانستید این مقدار پول را پسانداز کنید، آن آبمیوه را بر خودتان غدغن کنید.
14. خریدها را بر اساس دستمزد ساعتیتان محاسبه کنید
فرض کنیم میخواهید یک شلوار صدهزار تومانی بخرید. دستمزدتان هم برای هر ساعت مثلا بیستهزار تومان است. آنوقت با خودتان محاسبه کنید که پول خرید این شلوار، مطابق با چند ساعت کاریتان است؟ آیا ارزشش را دارد؟
15. عضویت خود را از ایمیلها و پیامهای تبلیغاتی مغازهها و وبسایتها لغو کنید
باید بدانید طبق قانون حق دارید این کار را بکنید. هر ایمیلی که برایتان ارسال میشود، باید لینک لغو عضویت هم داشته باشد.
16. روی کارت اعتباریتان بنویسید «پس انداز یادت نرود»
با این روش قادر خواهید شد تا پس از انجام هر خرید غیرضروری با کارت اعتباریتان، عذاب وجدان بگیرید و کمکم به فکر پسانداز بیفتید.
نکات مربوط به بانک، حسابهای اعتباری و بدهی
17. حتیالامکان کارت به کارت نکنید
عابربانکها به خاطر واریز به کارت شخصی دیگر از کارت شما مقداری پول کم خواهند کرد. بهتر است از شماره شبا استفاده کنید.
18. کارت اعتباریتان را منجمد کنید
لطفا نخندید! کارت اعتباریتان را داخل کیسهی آب قرار دهید و در فریزر بگذارید. آنوقت وقتی برای خریدهای آنچنانی وسوسه شدید، مجبورید اول یخ کارتاعتباری را آب کنید. تا آن آب شود، فکرش از سرتان پریده است.
19.مشاوره گرفتن
فقط مشورتکردن با روانشناسان نیست. اگر خیال سرمایهگذاری دارید، حتما با مشاوران خبره مشورت کنید تا همان مقدار پولتان که با زحمت پس انداز کردهاید بر باد نرود.
نکات مربوط به تفریح و خانواده
تبادل البسه - پس انداز پول
20. بهجای خرید کتاب، از کتابخانه استفاده کنید
قبول دارم خرید کتاب لذت دیگری دارد اما زمانه عوض شده است. صنعت نشر وارد فضای دیجیتال شده و بسیاری از کتابها نسخهی دیجیتالی و اسکنشده دارند و امروزه، کتابخانهها کتابهای الکترونیکی هم عرضه میکنند و نیازی نیست حتما به کتابخانه بروید.
21. وسط هفته سینما بروید
بلیت سینماها در وسط هفته ارزانتر است. با یک تماس تلفنی به سینما و یا تئاتر مورد نظرتان میتوانید از تخفیفها باخبر شوید.
22. هدیهها را محدود کنید
با اعضای خانوادهی خود در مورد حدومرز هدیهدادن به فامیل و دوستان صحبت کنید و مثلا به توافق برسید که در تعطیلات به هر نفر فقط یک هدیه داده شود. اینگونه میتوانید مخارج را کاهش دهید.
23. هدیهها را از قبل برنامهریزی کنید
با این کار خواهید توانست بهترین هدیهها را که معمولا گرانترین هم نیستند، بخرید. همچنین، ممکن است این هدیهها در حراج هم باشند.
24. سیسمونی را خرج دانشگاه بچه کنید
درست مثل آن جوان بیستوپنج ساله که باید از همین الان به فکر بازنشستگیاش باشد، شما هم از هنگام خرید سیسمونی باید به فکر خرجومخارج دانشگاه و تحصیلات فرزند دلبندتان باشید. از بزرگترها بخواهید بهجای لباس و هدایای معمول سیسمونی، پول دانشگاه بچه را بدهند تا آن را پس اندازکنید.
25. لباسهای ارزان را بهخاطر ارزانی نخرید
حتما بخوانید: چه عادت های خوب داشته باشیم تا به همه چیز برسیم؟
گاهی اوقات، باید پول را فدای کیفیت کرد نه برعکس. هنگام خرید لباس این موضوع واقعا صدق میکند. فکرش را بکنید در یک حراج، کاپشن ارزانی را خریدهاید و فکر میکنید سود کردهاید. دیماه که تمام شد، اواسط بهمن زیربغل پارهشدهاش به شما لبخند میزند و از شما عاجزانه تقاضا دارد او را با کاپشن دیگری عوض کنید. چه حسی خواهید داشت؟ البته خرید لباس ارزان برای نوزادان و بچههای کوچک معقولتر است، زیرا زود قد میکشند و رشد میکنند. اما ما بزرگترها، ممکن است چند سال لباسی را بپوشیم. پس بهتر است لباس با کیفیت بخریم.
26. با فامیل و دوستان، اقلام مورد نیازتان را مبادله کنید
توصیه میکنیم درو همسایه و دوستان را دور هم جمع کنید و از آنها بخواهید هر چه لباس، کتاب، لوازمالتحریر، اسباببازی دستدوم دارند رو کنند. برای هر قلم جنس از آنها یک بلیت دریافت کنید. هر بلیت به شما اجازه میدهد یک قلم جنس را با هم مبادله کنید. مثلا اگر شش کتاب بدهید، شش کتاب و اگر هفتدست لباس بدهید، هفتدست لباس خواهید گرفت.
27. یک روز در هفته را «روز بدون خرجکردن» بنامید
هفتهای یک شب را بدون هیچ خرجی تعیین کنید و فقط داخل منزل دور هم لذت ببرید. اگر عادت دارید هر روز بیرون غذا بخورید، این بار داخل منزل غذا تهیه کنید، فیلم ببینید و نهایتا در پارک پیادهروی کنید.
نکات مربوط به تغذیه
ناهار در سر کار - پس انداز پول
28. ناهارتان را سر کار ببرید
حتما خیلیها را دیدهاید که ناهارشان را با خود به سر کار میبرند؛ یا به این دلیل که دستپخت همسر یا مادرشان را با هیچچیز عوض نمیکنند و یا میخواهند پول غذا را پسانداز کنند.مثلا اگر یک ظرف غذای بیرون ده هزار تومان برایتان تمام میشود و غذای داخل منزل پنج هزار تومان، حساب کنید با خوردن غذای خانگی در طی سال چه مقدار پس انداز خواهید کرد.
29. هر ماه، مصرف غذای بیرون را کمتر و کمتر کنید
بی اینکه سبک زندگی خود را تغییر دهید، گامهای هرچند کوچکی برای کاهش هزینهی غذا در رستورانها بردارید. فقط کافی است تعداد دفعاتی را که به رستوران میروید، در هر ماه کم کنید.
30. برای اقلام مصرفیتان فهرست تهیه کنید
کسانی که مواد غذایی را طبق فهرست میخرند، نسبت به افرادی که بدون فهرست به مراکز خرید میروند، پول کمتری خرج میکنند. شما دوست دارید در کدام دسته باشید؟
31. بر حسب قیمت واحد خرید کنید
بسیاری از مراکز خرید و سوپرمارکتها اجناس خود را بر حسب کیلو میفروشند. هنگام خرید این اجناس به قیمت برچسب آنها توجه کنید.
32. مواد اولیهی غذا را دوبرابر کنید
دفعهی بعدی که اعضای خانواده را به یک شام یا ناهار خوشمزه مهمان کردید، میزان مواد اولیه را دوبرابر کنید و مقدار غذای باقیمانده را فریز کنید و دفعهی بعدی بخورید. در بازار کیسههای آلومینیومی ارزانی وجود دارند که میتوانید از آنها برای فریزکردن و گرمکردن مجدد غذاها استفاده کنید.
33. مرتب بازبینیهای پزشکی انجام دهید
خیلی از افراد به این موضوع بیتوجه هستند. یک عمر مصرف غذاهای ناسالم و دخانیات و سبک زندگی غلط، باعث شده آنها از آزمایشهای پزشکی هراسان باشند که در نهایت یک روز از بیمارستان سر درخواهند آورد. واقعیت این است که اگر این افراد خود را به آزمایشهای منظم متعهد کرده بودند، میتوانستند از خیلی از بیماریها و درنتیجه هزینههای سرسامآور بابت مداوای آنها رهایی یابند. در این میان، بازبینی سلامت دهان و دندان اهمیت ویژهای دارد.
34. قیمت داروهای تجویزشده را با هم مقایسه کنید
فقط به داروخانهی سرکوچهتان بسنده نکنید چراکه ممکن است هر داروخانه داروهایش را به قیمتهای مختلفی عرضه کند. سعی کنید از داروخانههای آنلاین، سوپرمارکتها و سایر داروخانهها هم قیمت بگیرید.
35. قیمت بیمههای خانه را مقایسه کنید
قبل از تجدید سالیانهی بیمهی خانه، نرخ سایر شرکتهای بیمه را هم بررسی کنید.
36. مصرف انرژی داخل منزل را کاهش دهید
بهجای لامپهای رشتهای از لامپهای کم مصرف استفاده کنید. از سرایدار یا مدیر ساختمان خود بپرسید، راههای کاهش مصرف انرژی ساختمان چیست. او حتما راههایی را به شما خواهد گفت که سالانه صدها هزار تومان به سودتان تمام خواهد شد.
37. دیوارهای خانه را درزگیری کنید
هر شکاف و سوراخی را که ممکن است در دیوار و سقف خانه باشند، مسدود کنید. با اینکار در زمستان از اتلاف هوای گرم و در تابستان از اتلاف هوای سرد جلوگیری میکنید و دهها و شاید صدها هزار تومان در مصرف انرژی صرفهجویی خواهید کرد.
38. پردههای اتاقها را تیره کنید
استفاده از پردههای تیره در تابستان، مانع تابش آفتاب گرم میشود و هوای داخل خنکتر خواهد ماند.
39. مصرف آب را کمتر کنید
از سردوش و شیرهای آبی استفاده کنید که مصرف آب و هزینههایش را کم میکنند
40. مصرف پودر لباس شویی را نصف کنید
شویندههایی که اینروزها فروخته میشوند، خیلی غلیظ و قوی هستند. از قرصها و شویندههای رقیقتر و ارزانتر استفاده کنید. گاهی اوقات میتوانید با یک قاشق غذاخوری پودر لباسشویی تمام لباسهایتان را تمیز کنید. در بسیاری از موارد، مصرف کمتر پودر و قرص لباسشویی باعث میشود لباسها بهتر تمیز شوند چراکه کف اضافی در لباسها باقی نمیماند.
41. درجهی آبگرمکن را کم کنید
با هر درجه کاهش میتوانید 5 درصد در هزینههای گرمایش آب صرفهجوبی کنید.
42. بهجای ماشین شخصی از وسایل حملونقل عمومی استفاده کنید
همه میدانیم ماشین خرج دارد: بنزین، بیمه، تعمیرات و استهلاک. بهعلاوه باعث آلودگی هوا هم میشود. چه بهتر که هم محیطزیست را آلوده نکنیم و هم در هزینهها صرفهجویی کنیم. مترو، تاکسی و اتوبوس جایگزینهای بهتری هستند.
43. ماشین خود را منظم معاینه کنید
درست مثل بدن انسان که در بالا ذکر شد، ماشین هم به بازبینی و کنترل مرتب نیاز دارد. با بررسی تایرها، موتور و کلاچ و سایر قطعات، میتوانید در هزینهی تعمیرات ماشین صرفهجویی کنید.
44. انواع وبسایتهای فروش بلیت را بررسی کنید
میخواهید سفر بروید؟ و دوست دارید بلیت هواپیما یا قطار را از اینترنت بخرید؟ توصیه میکنیم به یک وبسایت بسنده نکنید و در بین وبسایتهای مختلف قیمت بلیتها را با هم مقایسه کنید تا هرچه بیشتر تخفیف بگیرید.
شما چه راهکارهایی برای صرفهجویی در هزینهها و پس انداز دارید؟ آنها را با ما درمیان بگذارید.
منبع : americasaves
دانلود pdf مقاله : 44 راه پس انداز پول برای رسیدن به ثروت را بدانید